آیه ۹۱ تا ۹۴ نحل و غدیر

از ویکی غدیر

«وَ أَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذا عاهَدْتُمْ وَ لا تَنْقُضُوا الْأَيْمانَ بَعْدَ تَوْكِيدِها وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلًا إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ. وَ لا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكاثاً تَتَّخِذُونَ أَيْمانَكُمْ دَخَلًا بَيْنَكُمْ أَنْ تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبى مِنْ أُمَّةٍ إِنَّما يَبْلُوكُمُ اللَّهُ بِهِ وَ لَيُبَيِّنَنَّ لَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ ما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ. وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِنْ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ وَ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ. وَ لا تَتَّخِذُوا أَيْمانَكُمْ دَخَلًا بَيْنَكُمْ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها وَ تَذُوقُوا السُّوءَ بِما صَدَدْتُمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ لَكُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ.»

به پيمان خدا وفادار باشيد آنگاه كه پيمان مى‌بنديد، و قسم‌هاى خود را بعد از مؤكد كردنِ آن نشكنيد در حالى كه خدا را بر خود شاهد و ضامن گرفته‌ايد، خدا مى‌داند شما چه مى‌كنيد.

مانند كسى نباشيد كه رشته‌هاى خود را بعد از تابيدنِ محكم باز مى‌كرد، كه قسم هايتان را براى فريب يكديگر به كار بريد، تا گروهى بر گروه ديگر برترى يابد. خدا شما را بدين وسيله امتحان مى‌كند و براى آن كه در روز قيامت برايتان روشن كند آنچه در آن اختلاف مى‌كنيد. اگر خدا بخواهد شما را امت واحد قرار مى‌دهد، ولى گروهى را گمراه و گروهى را هدايت مى‌كند و حتماً مورد سؤال قرار خواهيد گرفت. درباره آنچه انجام مى‌داديد. قسم‌هاى خود را براى فريب بين خود بكار نبريد كه در نتيجه قدمى پس از ثابت بودن بلغزد و سختى را بچشيد به خاطر آنچه در برابر راه خدا مانع ايجاد كرديد و براى شما عذاب دردناكى است.

موقعيت تاريخى‌

خطابه غدير پايان يافته و مراسم بيعت آغاز گشته است. دو خيمه در كنار هم بر پا شده و مردم براى بيعت صف بسته‌اند. صفى كه يكصد و بيست هزار نفر طى سه روز به نوبت وارد آن خواهند شد و با حضور در خيمه پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله ابتدا با آن حضرت پيمان خواهند بست و سپس به خيمه اميرالمؤمنين عليه السلام مى‌آيند و با اقرار به صاحب اختيارى او بر خود، با او دست بيعت داده «السَّلامُ عَلَيْكَ يا اميرالمؤمنين» خواهند گفت.

در چنين شرايطى پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله مقداد را براى بيعت به حضور پذيرفت و بعد از بيعت به او فرمود: «برخيز و بر على به عنوان اميرالمؤمنين سلام كن». مقداد به خيمه اميرالمؤمنين صلَّى اللَّه عليه و آله آمد و همان گونه بر حضرتش سلام داد و با او بيعت كرد. سپس سلمان آمد و پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله به او هم فرمود: «برخيز و بر على به عنوان اميرالمؤمنين سلام كن». او هم اين كار را انجام داد. سپس به ابوذر فرمود: «برخيز و بر على به عنوان اميرالمؤمنين سلام كن». او هم بدون هيچ گفتگويى اين كار را انجام داد. سپس به حذيفه و ابن مسعود و عمار و بُرَيده اسلمى همين دستور را داد و آنان برخاستند و بدون هيچ گفتگويى امر آن حضرت را امتثال نمودند. [۱]

نوبت به ابوبكر و عمر رسيد كه براى بيعت وارد خيمه شده بودند. از ميان آن جمعيت انبوه، فقط اين دو نفر معترضانه گفتند: «مِنَ اللَّهِ وَ مِنْ رَسُولِهِ»: «آيا اين بيعت از طرف خدا و رسولش است»؟ حضرت در پاسخ آنان فرمود:

«نَعَمْ، حَقّاً مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ انَّهُ اميرُالْمُؤْمِنينَ وَ امامُ الْمُتَّقينَ وَ قائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلينَ، يَقْعُدُهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ عَلَى الصِّراطِ فَيُدْخِلُ اوْلِياءَهُ الْجَنَّةَ وَ يُدْخِلُ اعْدائَهُ النّارَ.»

آرى، حقى از جانب خدا و رسولش است كه او اميرالمؤمنين و امام متقين و رهبر سفيد پيشانيان نشانه‌دار است. روز قيامت خدا او را بر سر پل صراط مى‌نشاند و او دوستانش را داخل بهشت مى‌نمايد و دشمنانش را به آتش جهنم مى‌فرستد. [۲]

وقتى ابوبكر و عمر بيعت كردند و از خيمه بيرون آمدند با يكديگر چنين مى‌گفتند: «لا نُسَلِّمُ لَهُ ما قالَ ابَداً»: «در باره آنچه گفت هرگز تسليم او نخواهيم شد»!!

در آنجا خداوند اين آيه را نازل كرد: «وَ لا تَنْقُضُوا الْأَيْمانَ بَعْدَ تَوْكِيدِها وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلًا إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ»:«عهد و قسم‌هاى خود را بعد از مؤكد كردن آن نشكنيد در حالى كه خدا را بر خود شاهد و ضامن گرفته‌ايد، خدا مى‌داند شما چه مى‌كنيد».

منظور از اين شاهد و ضامن گرفتن خداوند همان سؤالى بود كه پرسيدند: «مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ»؟ و پاسخى كه پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله داد و از سوى خدا بودن آن را مؤكد فرمود.

اينجا بود كه خدا مَثَلى براى آنان زد و فرمود: «وَ لا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكاثاً تَتَّخِذُونَ أَيْمانَكُمْ دَخَلًا بَيْنَكُمْ»: «مانند كسى نباشيد كه رشته‌هاى خود را بعد از تابيدنِ محكم باز مى‌كرد، كه قسم‌ها را براى فريب يكديگر به كار بريد».[۳]

تحليل اعتقادى‌

درباره نزول اين آيه چهار نكته بايد مورد توجه باشد:

نكته اول: نزول آيه در غدير

تصريح به نزول آيه در غدير، كه سند آن حديث امام صادق عليه السلام است آنجا كه مى‌فرمايد:

«لَمّا نَزَلَتِ الْوِلايَةِ وَ كانَ مِنْ قَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ صلَّى اللَّه عليه و آله بِغَديرِخُمٍّ: سَلِّمُوا عَلى عَلِىٍّ بِامْرَةِ الْمُؤْمِنينَ ... فَأَنْزَلَ اللَّهُ ...»: «هنگامى كه دستور ولايت نازل شد و از جمله اوامر پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله در غدير خم اين بود كه: بر على به عنوان اميرالمؤمنين سلام كنيد ... آنجا بود كه خدا اين آيه را نازل كرد ...».[۴]

نكته دوم: نزول آيه درباره ابوبكر و عمر

تصريح به نزول آيه درباره ابوبكر و عمر، كه در روايت تصريح شده تنها كسانى كه لب به اعتراض گشودند اين دو نفر بودند، و با اين سخنرانى مفصل پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله گويى واضحات را دوباره مى‌پرسيدند كه آيا اين دستور از طرف خداست يا از جانب خود مى‌گويى؟ چنين سخنى را رو در روى مقام رسالت گفتن مانند سخن كفر آميز ديگر عمر كنار بستر پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله است، كه وقتى حضرت دوات و قلم خواست تا نام امامان را بنويسد او گفت: «انَّ الرَّجُلَ لَيَهْجُرُ» و به مقام شامخ خاتم نبوت نسبت هذيان داد![۵]

لذا در روايتى آمده است كه پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله در پاسخ آنان فرمود: «آيا چنين مسئله بزرگى بدون امر خدا مى‌شود»؟ اشاره به اينكه اين سؤال استهزاء آميز است و براى تخريب اذهان به ميان آورده شده است؛ و به همين جهت پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله فوراً جواب قاطعانه آنان را داد تا شبهه‌اى به ميان نيايد.

نكته سوم: پيمان شكنان كيانند؟

خداوند با نزول اين آيه در موقعيتى كه ابوبكر و عمر صريحاً گفتند: «لا نُسَلِّمُ لَهُ ما قالَ ابَداً»، به ما مى‌فهماند كه اينان پيمان شكنند و براى آينده نقشه‌هايى در سر دارند؛ و از سوى ديگر با اين پيمان شكنى و قسم‌هاى دروغى كه بر نشكستن پيمان خود ياد مى‌كنند مانند كسى‌اند كه رشته‌هاى خود را پنبه مى‌كند.

نكته چهارم: جمع بندى آيات درباره غدير

در بعضى روايات مربوط به نزول اين آيات، فقط دو آيه اول ذكر شده و در برخى ديگر تا آخرآيه ۹۴ آمده است. از سوى ديگر در بعضى از روايات نام غدير نيامده ولى در برخى ديگر همين ماجرا عيناً درباره غدير ذكر شده است. آنچه ذكر شد جمع بندى همه روايات مربوطه است.

منبع

کتاب غدیر درقران،محمدباقر انصاری؛ص:۳۷۴تا۳۷۷

پانویس

  1. بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۱۴۸، ۱۲۶، ج ۳۷ ص ۳۱۱ ح ۴۳. اليقين: ص ۲۸۵. التحصين (ابن طاووس): ص ۵۳۷.
  2. بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۱۶۹ ح ۱۵۷، ج ۳۷ ص ۱۲۰ ح ۱۱. عوالم العلوم: ج ۱۵/ ۳ ص ۱۳۶. تفسير القمى: ص ۳۶۴.
  3. بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۱۶۹ ح ۱۵۷، ج ۳۷ ص ۱۲۰ ح ۱۱. عوالم العلوم: ج ۱۵/ ۳ ص ۱۳۶.
  4. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۲۰ ح ۱۱.
  5. کتاب سلیم:ص۳۹۹.