اولین آیات غدیر پس از مراسم حج

از دانشنامه غدیر
(تغییرمسیر از ابطح)

پيش از شروع اعمال حج در سفر حجةالوداع، در ساعات پايانى روز دوشنبه چهارم ذى ‏الحجة، كاروان عظيم حجاج همراه پيامبر صلى الله عليه و آله از سمت بالاى مكه از «عقبه مَدَنيّين» وارد مکه شدند.

همزمان كاروان يمن نيز از سمت جنوب وارد مكه شدند و خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله رسيدند و در محل از پيش تعيين شده «ابطح» -كه منطقه هموار شهر مكه بود- اسكان يافتند، و آماده اعمال حج شدند.[۱]

همچنين پس از پايان مراسم حج در حجةالوداع، پيش از ظهر روز سيزدهم ذى‏ الحجة پيامبر صلى الله عليه و آله همراه با كاروان عظيم حجاج از منا به طرف مكه حركت كرد تا به بالاى وادى «ابطح» -كه همان منطقه مسطح مكه است- رسيد.[۲]

هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله در بالاى ابطح مشرف به مكه بود، جبرئیل نازل شد و با آوردن آيات اول سوره عنكبوت، مقدمات برنامه غدير را آغاز كرد. پيام الهى چنين بود:

اى محمد، بخوان: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، الم، اَحَسِبَ النّاسُ اَنْ يُتْرَكُوا اَنْ يَقُولُوا آمَنّا وَ هُمْ لايُفْتَنُونَ، وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبينَ، اَمْ حَسِبَ الَّذينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ اَنْ يَسْبِقُونا ساءَ ما يَحْكُمُونَ»:

«به نام خداوند بخشنده مهربان، الف لام ميم، آيا مردم گمان كرده ‏اند كه رها مى‏ شوند با همين كه بگويند ایمان آورديم، بدون آنكه امتحان شوند؟ ما كسانى را كه قبل از آنان بودند امتحان كرديم، زيرا خدا بايد بداند كسانى را كه راست مى‏ گويند و كسانى را كه دروغ مى‏ گويند. كسانى كه كارهاى زشت را انجام مى‏ دهند گمان كرده ‏اند كه از دست ما فرار مى ‏كنند (و دست ما به آنان نمى ‏رسد). چه بد حكم مى‏ كنند».

پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيد: اى جبرئیل، اين فتنه كدام است؟ جبرئيل گفت: اى محمد، خداوند به تو سلام مى ‏رساند و مى ‏فرمايد:

من قبل از تو پيامبرى نفرستادم مگر آنكه هنگام سر آمدن روزگارش به او امر كرده ‏ام كسى را بر امتش خليفه قرار دهد كه قائم مقام او باشد و سنت و احكامش را براى آنان احيا كند.

كسانى كه مطيع خدا باشند در آنچه پيامبر به آنان امر مى ‏كند صادقين و راستگويانند، و كسانى كه مخالف امر او (و بر ضد او) باشند كاذبين و دروغگويانند.

اى محمد، بازگشت تو به سوى پروردگارت و بهشتش نزديک شده است.

خداوند به تو دستور مى‏ دهد براى امتت بعد از خود على بن ابى ‏طالب را منصوب نمايى و سفارشات خود را به او نمايى، كه اوست خليفه ‏اى كه امور رعيت و امّت تو را بر عهده مى‏ گيرد، چه او را اطاعت كنند و چه عصيان نمايند؛ كه به زودى عصيان خواهند كرد و اين همان فتنه ‏اى است كه آيات را درباره آن برايت تلاوت كردم.

خداوند عز و جل به تو دستور مى‏ دهد كه به او بياموزى همه آنچه به تو تعليم داده و به او سفارش كنى كه حفظ كند همه آنچه خدا در حفظ تو قرار داده و به عنوان امانت به تو سپرده است، كه اوست امين و مورد اعتماد.

اى محمد، من تو را از ميان بندگانم به پيامبرى برگزيدم و على را به جانشينى تو انتخاب كردم.[۳]

اين وحى الهى به معناى پايان واجب اول يعنى حج، و آغاز واجب دوم يعنى ولايت بود كه از اين لحظه برنامه‏ هاى آن آغاز مى‏ شد.

همچنين زمينه‏ سازى ديگرى براى امامت دوازده امام معصوم‏ عليهم السلام نموده فرمود:

اين دين همچنان بر مبارزه كنندگانش غالب خواهد بود و هيچ مخالفى و جدا شونده‏ اى به آن ضرر نمى‏ زند مادامى كه دوازده خليفه بر امتم حكومت كند كه همه آنان از قريش هستند.[۴]

همچنان كه اين پيام و آن آيات نازل مى‏ شد، كاروان از منا وارد مكه شد و قبل از رسيدن به ابطح در «مُحَصَّب» - كه همان محل توطئه قريش قبل از هجرت بود -  توقف كرد.[۵]

آنگاه نماز ظهر و عصر را خواندند و در همانجا ماندند تا غروب شد و نماز مغرب و عشا را نيز در همانجا خواندند و سپس مختصرى خوابيدند.[۶]

پيامبر صلى الله عليه و آله صبح روز چهاردهم ذى الحجه پس از نماز صبح و اتمام اعمال حج وارد سرزمين «ابطح» شد و همان گونه كه قبل از اعمال حج اعلام كرده بود، پس از بازگشت از منا نيز به خانه ‏هاى مكه نرفت و در همان خيمه‏ هاى ابطح ساكن شد تا روزى كه از مكه خارج شد.

روز چهاردهم ذى‏ الحجة در سفر حجةالوداع روز پرماجرايى بود، چرا كه اعلام شده بود در مكه يک روز بيشتر توقف نخواهند كرد.

پيامبر صلى الله عليه و آله به بلال دستور داد تا بين مردم اعلان كند:

«فردا كسى جز معلولان نبايد باقى بماند، و همه بايد به سوى غدير خم حركت كنند». با اين اعلام مردم متعجب از اينكه چرا پيامبر صلى الله عليه و آله در اين اولين و آخرين سفر خود به حَرم الهى، مدتى در آنجا توقف نكرده‏ اند كه مردم سؤالات خود را بپرسند و از محضر آن حضرت استفاده كنند، خود را براى فردا آماده مى ‏كردند.[۷]

پانویس

  1. بحار الانوار: ج ۲۱ ص۳۹۳، ۳۹۶.
  2. الكافى: ج ۴ ص ۵۲۱ . تهذيب الاحكام: ج ۵ ص ۲۷۳.
  3. بحارالانوار: ج۲۸ ص۹۵، ۹۶ و ج۴۰ ص۲۱۶. ارشاد القلوب: ج۲ ص۱۱۲-۱۳۵. کشف الیقین: ص۱۳۷.
  4. مسند احمد: ج۵ ص۸۷.
  5. المغازى (واقدى): ج ۲ ص ۱۰۹۹. اخبار مكة: ج ۲ ص ۱۶۲. المصنف (ابن ابى‏ شيبة): ج ۴ ص ۴۶۹. الكافى: ج ۴ ص ۲۴۸. تهذيب الاحكام: ج ۵ ص۲۷۵، ۴۵۷، ۴۳۸. الفقیه: ج۲ ص۵۵۵.
  6. الكافى: ج ۴ ص ۵۲۱ . تهذيب الاحكام: ج ۵ ص ۲۷۳.
  7. مسند حُمَيدى: ج ۱ ص ۲۵۱. المغازى (واقدى): ج ۲ ص ۱۰۹۹. المصنف (ابن ابى ‏شيبة): ج ۴ ص ۴۶۹. الكافى: ج ۴ ص ۲۴۸،۲۴۶. تهذيب الاحكام: ج ۵ ص۲۷۵، ۴۳۸، ۴۵۷. الفقيه: ج ۲ ص ۵۵۵ . صحيح مسلم: ج ۲ ص ۷۲۹. اخبار مكة (ازرقى) : ج ۲ ص ۱۶۱، ۱۶۲، ۱۹۸. سنن البيهقى: ج ۷ ص ۳۴۹.