استناد امامان به آیه اکمال
استناد امامان به آیه اکمال
یکی از شاخصهای زندگی معصومین علیهم السلام تبلیغ غدیر به شکلهای مختلف است. از جمله تبلیغ غدیر با آیه اکمال است که ذیلاً به بیان آن میپردازیم:
استناد امیرالمؤمنین علیه السلام به آیه اکمال در روزهای اول غصب خلافت
آیه اکمال در سوره مائده تابلوی بلند غدیر با محتوای عظیمِ نهایت درجه کمال در دین و نعمت و رضای الهی است، که چنین جلوه قرآنی را درباره غیر غدیر نمیتوان یافت.
در روزهای اول غصب حق غدیر، آمیخته قرآنی آن را در برابر غاصبین قرار دادن و اتمام حجت با غدیر در سایه قرآن از به یاد ماندنیترین نمونههای تبلیغ غدیر است که در طول تاریخ انجام گرفته است.
هفت روز پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله، بعد از آنکه امیرالمؤمنین علیه السلام از جمع قرآن فراغت یافت، در حالی که غاصبین خلافت و بقیه مردم در مسجد بودند، قرآن در آغوش از خانه بیرون آمده و خطاب به آنان به عنوان اولین تبلیغ غدیر در سخنان مفصلی فرمود:
خداوند تعالی به وسیله من بندگانش را آزمایش فرمود…، و مرا به وصایت پیامبر صلی الله علیه و آله اختصاص داد و به خلافت او در امتش برگزید ….
پیامبر صلی الله علیه و آله به حجةالوداع رفت و سپس به غدیر خم آمد. در آنجا شبیه منبری برای او ساخته شد و بر فراز آن رفت و بازوی مرا گرفت و بلند کرد به حدی که سفیدی زیر بغلش دیده شد و در آن مجلس با صدای بلند فرمود: «مَن کُنتُ مَولاهُ فَعَلِیٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ».
... خداوند در آن روز این آیه را نازل کرد: «الیَومَ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم وَ اَتمَمتُ عَلَیکُم نِعمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الاِسلامَ دیناً»:
«امروز دین شما را کامل کردم و نعمت را بر شما به حد کمال رساندم و اسلام را به عنوان دین شما راضی شدم». پس ولایت من کمال دین و رضایت پروردگار تبارک و تعالی است….[۱]
استناد امیرالمؤمنین علیه السلام به آیه اکمال در زمان عثمان در مسجد نبوی
در مجلسی که به صورت مفاخره صحابه در کنار قبر پیامبر صلی الله علیه و آله تشکیل شد، هیچکس نمیتوانست برای خود افتخاری منتسب به قرآن ادعا کند جز امیرالمؤمنین علیه السلام که غدیر را از متن قرآن مطرح کرد و همه به آن اقرار کردند.
آن حضرت در زمان عثمان بین دویست نفر از سرشناسان مهاجرین و انصار بُعد قرآنی غدیر را با تفسیری از لسان پیامبر صلی الله علیه و آله چنین بیان فرمود:
خداوند به پیامبرش دستور داد تا والیان امرشان را معرفی کند و ولایت را مانند نماز و زکات و روزه و حج تفسیر نماید. این بود که در غدیر خم مرا منصوب کرد و در خطابه ای فرمود:
مَن کُنتُ مَولاهُ فَعَلِیٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ.
در آنجا سلمان پرسید: ولایت او چگونه است؟ فرمود: ولایت او همچون ولایت من است.
هر کس من نسبت به او صاحب اختیار بودهام علی هم نسبت به او صاحب اختیار است، و خداوند عزوجل این آیه را نازل فرمود:
«الیَومَ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم وَ اَتمَمتُ عَلَیکُم نِعمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الاِسلامَ دیناً»:
«امروز دین شما را کامل کردم و نعمت را بر شما به حد کمال رساندم و اسلام را به عنوان دین شما راضی شدم».
پیامبر صلی الله علیه و آله تکبیر گفت و فرمود: الله اکبر، تمام نبوتم و کمال دین خدا ولایت علی بعد از من است ….
همه جمعیت مسجد به این فضیلت غدیری قرآنی اقرار کرده گفتند: آری به خدا قسم. این را شنیدیم و همانطور که گفتی حاضر بودیم.
برخی حاضرین برخاستند و شهادت دیگری درباره جدایی ناپذیری غدیر از قرآن دادند و گفتند که به چشم خود دیده و به گوش خود شنیدهاند که پیامبر صلی الله علیه و آله در آن روز فرمود:
ای مردم …، خداوند شما را به ولایت امر کرده و من شما را شاهد میگیرم که این ولایت مخصوص این شخص است - و آن حضرت دست بر دست علی بن ابی طالب علیه السلام گذاشتند - سپس مخصوص دو پسرش بعد از او، و سپس در جانشینان بعد از او از فرزندانش که از قرآن جدا نمیشوند و قرآن از آنان جدا نمیشود تا بر سر حوض کوثر بر من وارد شوند.[۲]
استناد امام رضا علیه السلام به آیه اکمال درباره الهی بودن امامت غدیر
آنگاه که نوبت به نشر معارف غدیر و مقایسه آن با دنیای سراسر جهلِ سقیفه میرسد، پشتیبانی آیات قرآن از غدیر عظمت آن را به رخ دشمن میکشد.
یکی از این موارد روزهای اول ورود امام رضا علیه السلام به شهر مرو در خراسان بود. آن روز مردم در مسجد جامع شهر درباره مسئله امامت و اختلافاتی که درباره آن مطرح است سخن میگفتند.
مردی بحثهای مسجد را به حضرت گزارش داد. حضرت تبسمی کرده فرمود:
خداوند تبارک و تعالی پیامبرش را از این جهان نبُرد مگر بعد از آنکه دین را برایش کامل فرمود. از یک سو قرآن را بر او نازل کرد …، و از سوی دیگر در حجةالوداع که آخر عمر او بود این آیه را فرستاد که «الیَومَ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُمْ وَ اَتْمَمتُ عَلَیکُم نِعمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الاِسلامَ دیناً».[۳]
مسئله امامت کمال دین است. پیامبر صلی الله علیه و آله از این جهان نرفت مگر آنکه برای امتش معارف دینشان را روشن ساخت و راهشان را مشخص فرمود و آنان را به قول حق سپرد و علی علیه السلام را عَلَم و امام برای آنان منصوب فرمود، و هر چه امت بدان نیاز دارند بیان فرمود. هر کس گمان کند که خداوند دینش را کامل نکرده کتاب خدا را رد نموده و به آن کافر است ….
آیا ارزش مقام امامت و موقعیت آن را در امت میدانند که حق انتخاب امام را داشته باشند؟ امامت منزلتی بالاتر و شأنی با عظمتتر و مکانتی رفیعتر و حدودی دقیق تر و درونی عمیقتر از آن دارد که مردم با عقلهای خود بدان برسند یا با نظریات خود بدان دست یابند یا بخواهند با انتخاب خود امامی برای خویش بپادارند ….
انتخاب خدا و پیامبر و اهل بیتش را کنار گذارده و به انتخاب خود روی آوردهاند، در حالی که قرآن به آنان ندا داده است: «وَ رَبُّکَ یَخلُقُ ما یَشاءُ وَ یَختارُ ما کان لَهُمُ الخِیَرَةُ»:[۴] «پروردگارت آنچه بخواهد خلق میکند و انتخاب مینماید، برای مردم حق انتخاب و اختیاری نیست…»، و همچنین فرموده: «ما کانَ لِمُؤمِنٍ وَ لا مُؤمِنَةٍ اِذا قَضَی اللَّهُ وَ رَسولُهُ اَمراً اَن یَکونَ لَهُمُ الخِیَرَةُ مِن اَمرِهِم»:[۵] «وقتی خدا و رسولش در مسئله ای حکم کنند برای هیچ زن و مرد مسلمانی حق اختیار نمیماند»...[۶]
نامه امام حسن عسکری علیه السلام به نیشابور در مورد آیه اکمال
در زمان آخرین امام ظاهر یعنی امام حسن عسکری علیه السلام تبلیغ غدیر از طریق نامه نگاری همچنان ادامه داشت. از جمله اسحاق بن اسماعیل از نیشابور برای امام عسکری علیه السلام نامه ای نوشت و مسائلی را مطرح کرد. آن حضرت در پاسخ نامه ای را توسط نماینده خود برای او فرستاد که یکی از فرازهای آن چنین بود:
آنگاه که خداوند با بپا داشتن اولیاء بعد از پیامبرش بر شما منت گذاشت خطاب به پیامبرش فرمود: «الیَومَ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم وَ اَتمَمتُ عَلَیکُم نِعمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الاِسلامَ دیناً».[۷]
در این نامه منت خدا بر مردم با غدیر و سلب اختیار مردم در مسئله امامت در کوتاهترین عبارات برای سؤال کننده بیان شده و در این باره به قرآن استناد شده است.
استناد امام عسکری علیه السلام به آیه «اکمال» درباره منت عظیم خدا با غدیر[۸]
مفسران قرآن چه کسانی جز اهل بیت علیهم السلام میتوانند باشند، که شأن نزول آیات را بیان کنند و جهت کمال دین در آیه «اکمال» را از خزانه علم الهی استخراج نمایند. امام عسکری علیه السلام منت الهی در غدیر را این گونه در سایه قرآن تبیین میفرماید:
آنگاه که خداوند با بپاداشتن اولیاء بعد از پیامبرش بر شما منت گذاشت، خطاب به پیامبرش فرمود: «الیَومَ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم وَ اَتمَمتُ عَلَیکُم نِعمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الاِسلامَ دیناً».[۹]
در تبریک و تهنیت در روز غدیر
تبریک غدیر از همان سال حجةالوداع و در همان بیابان غدیر پس از اتمام خطبه پیامبر علیه السلام چنین آغاز شد:
در آن لحظاتی که پیامبر صلی الله علیه و آله خطاب «یا اَیَّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ» را به انجام رسانده و علی بن ابی طالب علیه السلام را معرفی کرده بود، هر دو بزرگوار از پلههای منبر غدیر پایین آمدند.
همزمان مردم نیز مشتاقانه از جا برخاستند و از هر سو با ازدحام به طرف منبر حرکت کردند؛ و در حالی که دستها را به نشانه بیعت بالا برده بودند میگفتند:
آری پذیرفتیم و به امر خدا و رسولش از صمیم قلب و با زبان و دستانمان اطاعت میکنیم.
پیامبر صلی الله علیه و آله از همان فراز منبر با بسیاری از دستهایی که به سویش بلند شده بود بیعت کرد و به احساسات آنان پاسخ داد.
صدای تبریک و تهنیت از میان جمعیت بلند بود، و پیامبر صلی الله علیه و آله در پاسخ تبریک آنان میفرمود:
الحَمدُ للَّهِ الَّذی فَضَّلَنا عَلی جَمیعِ العالَمینَ: سپاس خدایی را که ما را بر همه جهانیان فضیلت داد.
فریادهای شعفی که از جمعیت برمیخاست، شکوه و ابهت بیمانندی را به اجتماع بزرگ غدیر میبخشید.
پیامبر صلی الله علیه و آله برای نشان دادن غدیر به عنوان بزرگترین مناسبتی که در عمر مبارکش باید به او تبریک گفت، میفرمود: به من تبریک بگویید.
به من تهنیت بگویید، زیرا خداوند مرا به نبوت و اهل بیتم را به امامت اختصاص داده است.
ابراز احساسات مردم با پاسخهای پیامبر صلی الله علیه و آله آرامتر شد در حالی که آن حضرت با امیرالمؤمنین علیه السلام به پلههای پایین منبر رسیده بودند. در آن حال پیامبر صلی الله علیه و آله کمال دین را به مردم یادآور شده فرمود:
اللَّهُ اَکبَرُ عَلی اِکمالِ الدّینِ وَ اِتمامِ النِّعمَةِ وَ رِضَی الرَّبِّ بِرِسالَتی وَ الوِلایَةِ لِعَلِیِّ بنِ اَبی طالِبٍ:
الله اکبر به خاطر کامل شدن دین و تمامی نعمت و رضایت پروردگار به رسالت من و ولایت علی بن ابی طالب.
سپس سه بار آیه «الیَومَ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم وَ اَتمَمتُ عَلَیکُم نِعمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الاِسلامَ دیناً» را قرائت کرد، و بعد از آن فرمود:
کمال دین و تمام نعمت و رضایت رب با این است که مرا برای ابلاغ ولایت علی بن ابی طالب بعد از من فرستاده است.[۱۰]
غدیر، قدردانی از پیامبر صلی الله علیه و آله
کسانی که بر سر مسئله امامت به بحث و جدل میپردازند و از پیش خود شرایط سبک و سنگین برای آن تعیین میکنند، غافل اند از اینکه خدا همه جوانبش را توسط پیامبرش اعلام فرموده و نیازی به فکر بشر در این باره نیست.
در روزهای اول ورود امام رضا علیه السلام به شهر مرو، در روز جمعه مردم در مسجد جامع شهر جمع شده بودند و درباره مسئله امامت و اختلافاتی که درباره آن مطرح است سخن میگفتند. حضرت با شنیدن این خبر تبسمی کرد و فرمود:
خداوند تبارک و تعالی پیامبرش را از این جهان نبُرد مگر بعد از آنکه دین را برایش کامل فرمود. از یک سو قرآن را بر او نازل کرد…، و از سوی دیگر در حجةالوداع که آخر عمر او بود این آیه را فرستاد که «الیَومَ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم وَ اَتمَمتُ عَلَیکُم نِعمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْاِسْلامَ دیناً».
مسئله امامت کمال دین است. پیامبر صلی الله علیه و آله از این جهان نرفت مگر آنکه برای امتش معارف دینشان را روشن ساخت و راهشان را مشخص فرمود و آنان را به قول حق سپرد و علی علیه السلام را عَلَم و امام برای آنان منصوب فرمود، و هر چه امت بدان نیاز دارشتند بیان فرمود. هر کس گمان کند خداوند دینش را کامل نکرده کتاب خدا را رد نموده و به آن کافر است ….[۱۱]
قرآن کتاب اعظم و امّ الکتاب مسلمانان، اولین کتابی است که غدیر را با ابدیت خود پیوند داده است. غدیر نیز، قبل از واقعه و مقارن آن و بعد از اجرای آن در پناه قرآن بوده، و نزول آیات پی در پی آن را پشتیبانی کردهاند.
بنابراین قبل از معرفی هر کتابِ دیگری باید بگوییم: قرآن حامل غدیر است و طی چهارده قرن فرهنگ غدیر را با حضور خود بین همه نسلهای مسلمان به خانههای آنان برده و در اختیار بزرگ و کوچکشان قرار داده است.
با در نظر گرفتن این ارتباط عمیق، هر کتابی که در اعتقادات، حدیث، تاریخ و تفسیر در اسلام نوشته شده، به عنوان یکی از اساسیترین فرازهای دین «آیات غدیر» را مطرح ساخته و به تبیین آن پرداخته است.
اولین کتاب در اسلام که واقعه غدیر را مطرح کرده «کتاب سلیم بن قیس هلالی» است، که در موارد متعددی از آن آیه «تبلیغ» و «اکمال» مطرح شده و ارتباط مستقیم آن با واقعه غدیر از لسان پیامبر و امامان علیهم السلام بیان شده است.
پس از آن هم تفاسیر و کتابهای تاریخی و اعتقادی این حقیقت بزرگ را درباره غدیر ثبت کردهاند، به گونه ای که هر جا سخن از «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ …» و «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینِکُمْ…» به میان آمده، فوراً غدیر مطرح شده است، و هر جا سخن از غدیر بوده فوراً این آیات تداعی شده است.
این حقیقت غدیری قرآنی، کمکم شکل جدی تری به خود گرفته، و با شبهه افکنیهایی که دشمنان از فشار عظمت آن به میان آوردهاند، توجه بیشتری را به خود جلب کرده است؛ به گونه ای که در کتابهای تاریخی و حدیثی به صورت فصلی خاص با عنوان «آیات غدیر» یا «غدیر در قرآن» مطرح شده است.
یکی از قرائن مهم در کنار جمله «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ…» - که مبیّن معنای آن هم هست - اینکه آیه «اَلْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ» نیز مانند آیه تبلیغ درباره هیچیک از احکام الهی نازل نشده، و لزوماً باید مهمترین احکام اسلام باشد که کمال دین با آن باشد.
از جمله موضوعاتی که درباره غدیر باید مورد تحقیق و تألیف قرارگیرد و هنوز جای آنها خالی است تحقیق در مورد آیاتی که در غدیر یا در رابطه با غدیر نازل شده که بیش از ۵۰ آیه است و یکی از عمدهترین آنها آیه «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینِکُمْ…» است.
یکی از وجوه دلالت حدیث غدیر بر امامت امیرالمؤمنین علیه السلام نزول آیه اکمال در رویداد غدیر است:
«الیَومَ أکمَلتُ لَکُم دینَکُم وَ أتمَمتُ عَلَیکُم نِعمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الإسلامَ دیناً»: امروز دین شما را برایتان کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را به عنوان دین برای شما برگزیدم.[۱۲]
این آیه - که آیه «اِکمال» نامیده میشود - پس از آنکه رسولالله صلی الله علیه و آله سخنرانی اش را در روز غدیر خم به پایان رساند و امیرالمؤمنین علیه السلام را به امامت و جانشینی تعیین کرد نازل شد.
این خود از ادلّه قوی و براهین استوار بر این است که مراد از سخن پیامبر صلی الله علیه و آله:
«هر کس من مولای او هستم علی مولای او است» نصّ بر امامت و جانشینی علی علیه السلام پس از او است.
زیرا جز امامت و جانشینی امر دیگری وجود ندارد که سبب کامل گشتن دین و تمام شدن نعمت باشد، و اینکه امامت و جانشینی اصل بزرگی از اصول دین است و دین به سبب آن کامل و نعمت به وسیله آن تمام شده است.
به خصوص که در اکثر نقلها در انتهای حدیث، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: الله اکبر بر کامل شدن دین و تمام گشتن نعمت و خشنودی خداوند به رسالت من و ولایت علی علیه السلام پس از من.
پانویس
- ↑ روضه کافی: ص ۲۷. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۸ ح ۷۲.
- ↑ بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۴۱۰–۴۱۲.
- ↑ مائده / ۳.
- ↑ قصص / ۶۸.
- ↑ احزاب / ۳۶.
- ↑ غیبت نعمانی: ص ۲۱۸ ح ۶.
- ↑ بحار الانوار: ج ۵۰ ص ۳۲۱.
- ↑ بحار الانوار: ج ۵۰ ص ۳۲۱.
- ↑ مائده / ۳.
- ↑ عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۹۶،۱۹۴،۶۳،۴۰. الغدیر: ج ۱ ص ۲۷۴،۲۷۱.
- ↑ غیبت نعمانی: ص ۲۱۸ ح ۶.
- ↑ مائده / ۳.