پرش به محتوا

حرث بن مالک

از ویکی غدیر

یکی از تابعین که حدیث غدیر را از صحابه نقل کرده حرث بن مالک است. گنجی در کفایة الطالب حدیث غدیر را از حرث بن مالک و او از سعد بن ابی وقاص نقل کرده است.[۱]

روایت حدیث غدیر[۲]

صاحب کفایت الطالب گفته که شیخ الشیوخ عبد اللّه ابن عمر بن حمویه در دمشق بما خبر داد از قول حافظ ابو القاسم علی بن حسن بن هبة اللّه شافعی و او از ابو الفضل فضیلی و او از ابو القاسم خزاعی و او از هیثم بن کلیب شاشی و او از احمد بن شداد ترمذی از علی بن قادم از اسرائیل از عبد اللّه بن شریک از حرث بن مالک که او گفت بمکّه آمدم و سعد بن ابی وقاص را ملاقات نمودم و باو گفتم آیا منقبتی از علی علیه السّلام شنیده‌ای؟

گفت: چهار منقبت درباره علی علیه السلام مشاهده نموده‌ام که اگر یکی از آنها برای من می‌بود در نزد من محبوب‌تر بود از اینکه بمانند نوح در دنیا زندگی کنم. همانا رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله ابا بکر را بعنوان ابلاغ سوره (برائت) بمشرکین قریش فرستاد و او یک شبانه روز از مسافت را طی کرد، در این هنگام رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله به علی علیه السّلام فرمود: در پی ابی بکر برو و سوره برائت را از او بگیر و تو آن را ابلاغ نما. پس علی علیه السّلام مأموریت را انجام داد و ابو بکر درحالی‌که گریه می‌کرد برگشت و عرض کرد: یا رسول اللّه آیا درباره من آیه نازل شده؟ آن جناب فرمود جز خیر چیزی نیست. همانا از طرف من تبلیغ نمی‌کند کسی امری را جز من و آن‌کس که از من باشد. (یا فرمود: و آن‌کس که از اهل بیت من باشد). و نیز ما با رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله در مسجد بودیم، هنگام شب ندائی در میان ما شد که: باید هر که در مسجد است بیرون رود، مگر آل رسول و آل علی علیهم السّلام. گفت: ما خارج شدیم درحالی‌که پاپوش‌های خود را می‌کشیدیم (کنایه از شتاب در بیرون رفتن) همین که صبح نمودیم، عباس بن عبد المطّلب نزد پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله آمد و گفت: یا رسول اللّه عموهای خود را بیرون کردی و این پسر را «علی علیه السّلام» برقرار نمودی؟! رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود: من از پیش خود و بمیل خود امر به بیرون شدن شما و برقراری این پسر ننمودم! همانا خداوند بآن امر نمود.

گفت: سومین منقبت علی علیه السّلام: پیغمبر خدا صلّی اللّه علیه و آله عمر و سعد را بسوی خیبر فرستاد پس سعد مجروح شد و عمر برگشت. در این حال رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود البته رایت لشکر را بمردی خواهم داد که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسول او را دوست دارند (و این سخن پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله متضمن مدح بسیاری نسبت به علی علیه السّلام بود که من از احصای آن ترس دارم). سپس علی علیه السّلام را طلبید. عرض کردند: بدرد چشم مبتلا است، ناچار حسب‌الامر آن جناب علی علیه السّلام را درحالی‌که دست او را گرفته و او را می‌کشیدند نزد پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله آوردند. فرمود چشم خود را بگشا عرض کرد نمی‌توانم- راوی گوید: رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله آب دهان خود را در چشم علی افکند و با انگشت ابهامش آن را مالید و رایت را باو اعطاء فرمود- و منقبت چهارم- روز غدیر خم رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله سخنانی با مبالغه و تأکید بیان داشت. سپس فرمود: ای مردم: آیا من اولی (سزاوارتر) نیستم باهل ایمان از خودشان؟ (و این سخن را سه بار فرمود): همه گفتند. آری هستی. فرمود یا علی نزدیک بیا. پس علی علیه السّلام دست خود را بلند کرد و رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله دست او را تا بحدی بالا برد که سفیدی زیر بغلش نمودار شد. پس گفت: هر کس که من مولای اویم. علی علیه السّلام مولای او است، و این سخن را نیز سه بار فرمود. حافظ گنجی پس از ذکر این حدیث گفته که: این حدیث نیکو است و جهات آن نیز (از حیث اسناد) درست است. (تا آنجا که گفت): و چهارم- (حدیث غدیر خم). ابن ماجه و ترمذی از محمّد ابن بشار از محمّد بن جعفر آن را روایت نموده ان.[۳]

پانویس

  1. کفایة الطالب: ص ۱۵۱.
  2. چکیده عبقات الانوار (حدیث غدیر): ص ۱۶۵.
  3. ترجمه الغدیر، جلد‏1 صفحه81