خلقت نوری اميرالمؤمنین علیه السلام
خلقت نورى اميرالمؤمنين عليه السلام[۱]
از جمله آياتى كه در غدير به صورت تركيب و تضمين در كلام حضرت ديده مى شود، آيه ۸ سوره تغابن و آيه ۱۵۷ سوره اعراف است:
«فَآمِنُوا بِاللَّه وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِى أَنْزَلْنا وَ اللَّه بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ»:
«به خدا و رسولش و نورى كه نازل كرديم ایمان آوريد و خداوند به آنچه انجام مى دهيد آگاه است».
«الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ النَّبِىَّ الْأُمِّىَّ الَّذِى يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِى التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتِى كانَتْ عَلَيْهِمْ، فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِى أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»[۲]:
«آنان كه پيروى مى كنند از پيامبر امّى كه ذكر او را در تورات و انجيل نوشته شده مى يابند، او كه آنان را به معروف امر مى كند و از منكر نهى مى نمايد و طيبات را بر آنان حلال مى كند و بار سنگين و زنجيرهايى كه بر گردنشان است از آنان بر مى دارد. پس آنان كه به او ايمان آورند و تعظيمش نمايند و ياريش كنند و از نورى كه همراه او نازل شده پيروى نمايند رستگارند» .
در اين باره پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه غدیر فرمود: مَعاشِرَ النّاسِ، آمِنُوا بِاللَّه وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذى انْزِلَ مَعَهُ ... .
مَعاشِرَ النّاسِ، النُّورُ مِنَ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ مَسْلُوكٌ فِىَّ، ثُمَّ فى عَلِىِّ بْنِ ابى طالِبٍ، ثُمَّ فِى النَّسْلِ مِنْهُ الَى الْقائِمِ الْمَهْدِىِّ:
اى مردم، ايمان آوريد به خدا و پيامبرش و نورى كه همراه او نازل شده است. اى مردم، نور از طرف خداوند عز و جل در من نهاده شده و سپس در على بن ابى طالب و سپس در نسل او تا مهدى قائم قرار داده شده است.[۳]
آنچه در اينجا قابل ذكر است ارتباط اين نور با مسئله نبوت و امامت است، تا نكته اصلى در آيه «وَ النُّورِ الَّذى انْزِلَ مَعَهُ» را دريابيم.
امام صادق علیه السلام تاريخچه اعتقادى اين ارتباط را چنين بيان مى فرمايد:
محمد و على عليهما السلام دو هزار سال قبل از خلقت مخلوقات نورى در پيشگاه خداوند جل جلاله بودند.
آنگاه كه ملائکه خلق شدند آن نور را ديدند كه سرچشمه اى داشت و شعاع هاى نورانى از آن منشعب بود.
پرسيدند: خداى ما و سيد ما، اين نور چيست؟
خداوند عز و جل فرمود: اين نورى است كه اصل آن نبوت و فرع آن امامت است. نبوت براى محمد بنده و پيامبر من، و امامت براى على حجت و ولى من است، كه اگر آن دو نبودند مخلوقات را خلق نمى كردم.[۴]
در جلوه اى ديگر پيامبر صلى الله عليه و آله مى فرمايد: من و على چهارده هزار سال قبل از خلق آدم در پيشگاه خداوند نورى بوديم. آنگاه كه خدا آدم را خلق نمود آن نور را دو قسمت نمود: جزئى من و جزء ديگر على.[۵]
امام سجاد علیه السلام اتحاد رشته نبوت و امامت با ذكر همه معصومين عليهم السلام را چنين بيان فرموده است: خداوند محمد و على و يازده امام بعد از او را از نور عظمتش ارواحى خلق نمود كه در پرتو نورش قبل از خلقت مخلوقات او را عبادت مى كردند.[۶]
اين نورانيت پيچيدگى خاصى دارد كه اقتضا مى كند آن را ساده ننگريم و تعمق بيشترى در اين فصل اعتقادى داشته باشيم. همان گونه كه يک سوى اين نور محمد صلى الله عليه و آله و على عليه السلام هستند سوى ديگر آن حضرت زهرا عليها السلام است.
جا دارد كلام امام صادق علیه السلام در اين باره را با دقت مورد توجه قرار دهيم، آنگاه كه از حضرتش پرسيدند: چرا حضرت فاطمه علیها السلام «زهرا» ناميده شده است؟
فرمود: زيرا خداوند او را از نور عظمتش خلق نمود. وقتى نور او تابيد آسمان ها و زمين به نور او روشن شد و چشمان ملائكه را خيره كرد.
آنان به سجده افتادند و گفتند: خداى ما و سيد ما، اين نور چيست؟
خداوند در پاسخ آنان چنين وحى فرستاد:
اين نورى از نور من است كه او را در آسمان جاى داده ام و او را از عظمت خويش خلق نموده ام. او را از صلب پيامبرى از پيامبرانم بيرون مى آورم كه او را بر همه پيامبرانم فضيلت داده ام.
از اين نور امامانى بيرون مى آورم كه براى بپا داشتن امر من قيام مى كنند و مردم را به سخن حق من هدايت مى نمايند آنان را پس از پايان وَحيَم جانشينانم در زمين قرار مى دهم.[۷]
اكنون كه مسير اين نور نهاده شده در وجود معصومين عليهم السلام را دانستيم، آثار نورانى آن در هدايت مستقيم مردم برايمان شگفت انگيز خواهد بود.
در شب معراج خداوند به پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: يا محمد، به على خبر بده كه او پرچم هدايت و امام اوليائم، و نور كسانى است كه مرا اطاعت كنند.[۸]
در فرمايشى پيامبر صلى الله عليه و آله نورِ بهشت را كه آخرين منزل هدايت يافتگان است به اين نور ارتباط مى دهد و مى فرمايد:
آنگاه كه خداوند عز و جل بهشت را خلق فرمود آن را از نور عرش خود خلق كرد. سپس از آن نور گرفت و ثُلثى را به من و ثلثى به فاطمه عليها السلام و ثلثى را به على و اهل بيتش عليهم السلام داد.
به هر كس از آن نور رسيده باشد به ولايت آل محمد عليهم السلام هدايت مى شود، و به هر كس از آن نور نرسيده باشد از ولايت آل محمدعليهم السلام منحرف مى شود.[۹]
پس از اهانت هايى كه منافقين پس از خطبه غدير نسبت به پيامبر صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين عليه السلام داشتند، حارث فهرى برخاست و با لسانى تند و با جسارت در برابر پيامبر صلى الله عليه و آله قرار گرفت و گفت:
«وقتى قرار شد تو رسول اللَّه باشى و على جانشين بعد از تو باشد و فاطمه دخترت سيده زنان عالم و حسن و حسين سيد جوانان اهل بهشت باشند، پس براى ساير قريش چيزى باقى نگذاشته اى»؟!
پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: من اين مقامات را تعيين نكرده ام بلكه خداوند معين فرموده است.
حارث سخن را به نقطه اصلى اعتقاد بازگرداند و حديث غدير و حديث منزلت را زير سؤال برد و پس از اهانت هايى گفت: اكنون فهميدم كه تو ساحر كذاب هستى!
اى محمد، مگر شما هم از فرزندان آدم نيستيد؟
حضرت فرمود: آرى، ولى خداوند ما را نورى در زير عرش خلق فرمود دوازده هزار سال قبل از آنكه آدم را خلق كند.
سپس آن نور را در صلب آدم قرار داد. آن نور از صلبى به صلب ديگر منتقل شد تا آنكه در صلب عبداللَّه و ابوطالب از يكديگر جدا شديم. بنابراين خداوند ما را از آن نور خلق كرده و فرق من و على در اين است كه پيامبرى بعد از من نيست.
آنگاه پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: اى حارث، از خدا بترس و از آنچه درباره دشمنى على بن ابى طالب بر زبان آوردى توبه كن.
پس از اين سؤال و جواب ها، حارث اهانت هاى ديگرى نمود و ماجراى سنگ آسمانى اتفاق افتاد و آياتى در مورد آن نازل گرديد.
پانویس
- ↑ غدير در قرآن: ج ۲ ص ۲۰۵،۲۰۳،۲۰۲،۱۹۸،۱۹۷. واقعه قرآنى غدير: ص ۱۵۳.
- ↑ اعراف / ۱۵۷.
- ↑ اسرار غدير: ص ۱۴۸ بخش ۶ .
- ↑ بحار الانوار: ج ۱۵ ص ۱۱ و ج ۳۸ ص ۸۰ .
- ↑ بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۲۴ ح ۱۸.
- ↑ بحار الانوار: ج ۱۵ ص ۲۳.
- ↑ بحار الانوار: ج ۴۳ ص ۱۲.
- ↑ بحار الانوار: ج ۱۸ ص ۳۳۹.
- ↑ بحار الانوار: ج ۸ ص ۱۸۸ و ج ۴۳ ص ۴۴.