عمرو بن میمون اودی (ابوعبدالله)
| اطلاعات فردی | |
|---|---|
| نام کامل | عمرو بن میمون الأودی، أبو عبدالله |
| تولد | در زمان حیات پیامبر صلی الله علیه وآله |
| وفات | ۷۵ ق |
| اطلاعات علمی | |
| استادان | خزیمه بن ثابت، ربیع بن خثیم، سعد بن ابی وقاص |
| شاگردان | ابراهیم بن یزید تیمی و حصین بن عبدالرحمن… |
| اطلاعات فرهنگی | |
| زمینه فعالیت | راوی حدیث |
عمرو بن میمون اَودی[۱]، ابوعبدالله، از بزرگان تابعین و اهل کوفه بود که اصلش به قبیله اَود از مذحج بازمیگشت. او دوران جاهلیت را درک کرد اما پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله را ندید و از جمله کسانی است که اسلام را در زمان حیات پیامبر صلی الله علیه وآله پذیرفت. وی از صحابه بزرگی همچون خزیمه بن ثابت، ربیع بن خثیم، سعد بن ابی وقاص و دیگران روایت نقل کرده و شاگردانی چون ابراهیم بن یزید تیمی و حصین بن عبدالرحمن داشته است.
جایگاه راوی[۲][۳]
علمای رجال همچون یحیی بن معین و نسائی او را ثقه و مورد اعتماد دانستهاند. عجلی نیز او را کوفی، تابعی و ثقه معرفی کرده است. از ویژگیهای بارز او، عبادت و ذکر فراوان بود و نقل شده که شصت یا حتی صد بار حج و عمره انجام داده است. عمرو بن میمون مدتی با معاذ بن جبل در یمن و سپس شام همراه بود و پس از وفات معاذ، نزد عبدالله بن مسعود رفت و از محضر او بهره برد. از سخنان عبدالله بن مسعود که عمرو نقل میکند، اهمیت جماعت و پیروی از حق حتی در زمان فساد جماعت است. از رویدادهای جالب زندگی او، داستانی است که در جاهلیت شاهد سنگسار شدن یک میمون توسط سایر میمونها به اتهام زنا بوده است.[۴]
در مورد زمان وفات او اختلاف وجود دارد، اما بیشتر منابع سال ۷۴ یا ۷۵ هجری را ذکر کردهاند. همه اصحاب کتب حدیث از او روایت نقل کردهاند و جایگاه والایی در میان تابعین داشته است.
اتمام حجت با حدیث غدیر[۵]
مفتی و قاضی کوفه شریک بن عبد اللّه نخعی از ابو اسحاق سبیعی، از عمرو بن میمون اودی روایت کرده گوید: در محضر عمرو از علی بن ابی طالب علیه السلام سخن به میان آمد، گفت: گروهی به آن جناب ناسزا میگویند، این گروه آتش گیره جهنم هستند. من از جمعی از اصحاب محمّد صلی الله علیه وآله، از جمله حذیفة بن الیمان و کعب بن عجره شنیدم که هریک از آنها میگفت: به علی علیه السلام موهبتهای بزرگی اعطا شده که به هیچ بشری داده نشده است. او همسر فاطمه سلام الله علیها بزرگ سرور بانوان دو جهان است. مانند چنین بانویی که دیده؟ یا که شنیده که کسی از پیشینیان و پسینیان با بانویی چون او ازدواج کرده باشد؟ او پدر حسن و حسین علیهماالسلام است که سرور جوانان اهل بهشتند. ای مردم، کیست که او را همانند آن دو فرزند بوده باشد؟ و رسول خدا صلی الله علیه وآله پدر همسر اوست و او وصی رسول خدا صلی الله علیه وآله در میان خاندان و زنان اوست. تمام درهایی که از حجرههای اصحاب و کسان پیغمبر صلی الله علیه وآله به مسجد باز میشد، بسته و مسدود گردید، جز در حجره او. او کسی است که در جنگ خیبر پرچم را به دست گرفت و در قلعه خیبر را به تنهایی از جا کند، در حالی که دچار درد چشم بود و رسول خدا صلی الله علیه وآله آب دهان مبارکش را به چشمان او زد و بهبودی یافت، به طوری که بعد از آن دیگر بیماری چشم عارضش نشد، و بعد از آن روز هیچ گرمی و سردی در آن جناب مؤثر نیفتاد. او صاحب روز غدیر است، زیرا رسول خدا صلی الله علیه وآله در آن روز تصریح به نام او کرد و امّت را به ولایت او ملزم ساخت و اهمیّت و عظمت او را شناساند و جایگاه او را برای همگان بیان داشت و خطاب به مردم فرمود: کیست سزاوارتر به شما از خودتان؟ گفتند: خدا و رسولش داناترند. فرمود: فمن کنت مولاه، فهذا علیّ مولاه.[۶][۷]
در این حدیث اقتباس آیه به صورت سؤالی است که پاسخ آن آیه را مجسم میکند؛ حضرت میپرسد: اولی به نفس شما کیست؟ وقتی میگویند: «اللَّه و رسول»، مجموع این پرسش و پاسخ تداعی آیه «النَّبِیُّ أَوْلی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ» را مینماید که بدین صورت در کلام حضرت تضمین شده است.
نکته بسیار جالبی که در این حدیث به چشم میخورد «فاء»نتیجه در «فَمَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ …» است، که برای استحکام بخشیدن به ارتباط ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام با ولایت خدا و پیامبرصلی الله علیه وآله است، یعنی: اکنون که قبول دارید خدا و رسول صاحب اختیار شمایند پس دنباله این اعتقاد را قطع نکنید که علی پس از من صاحب اختیار شماست.
روایت حدیث غدیر[۸]
عمرو بن میمون (میمونه) اودی، ابوعبداللَّه (م ۷۴ ق یا بعد از آن) از راویان حدیث غدیر و نیز ماجرای احتجاج ابنعباس به حدیث غدیر است.[۹] نسائی در «الخصائص» ماجرایی مفصل از ابنعباس نقل کرده که در آن ابنعباس حدیث غدیر را نقل کرده است. همچنین این ماجرا را در مدارک زیر نقل کردهاند: احمد در مسند خود، حاکم در «المستدرک»، خوارزمی در «المناقب»، حافظ بیهقی، محب الدین طبری «الریاض»، «ذخائر العقبی»، حموینی در «فرائد السمطین»، ابن کثیر شامی در «البدایة و النهایة»، هیثمی در «مجمع الزوائد»، گنجی در «الکفایة»، ابن عساکر در «الاربعین الطوال»، ابن حجر در «الاصابة».[۱۰] ذهبی و ابن حجر[۱۱]او را توثیق کردهاند.
پانویس
- ↑ الغدیر - جلد 1 صفحه 125
- ↑ تهذیب الکمال فی أسماء الرجال - جلد22، صفحه 262
- ↑ نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الأنوار، جلد15، صفحه 69
- ↑ فان کانت الطریق صحیحة فلعل هؤلاء کانوا من الجن لانهم من جملة المکلفین، و انما قال ذلک لانه تکلم علی الطریق آلتی أخرجها الاسماعیلی حسب. عبقات الأنوار فی إمامة الأئمة الأطهار؛ جلد2؛ صفحه528
- ↑ غدیر در قرآن: جلد ۲ صفحه ۱۰۹. چهارده قرن با غدیر: صفحه ۱۰۵. اسرار غدیر: صفحه ۲۹۲.
- ↑ الغدیر، جلد1، صفحه 375
- ↑ بحار الانوار: جلد ۴۰ صفحه ۶۹ ۶۸ ح ۱۰۴. آمالی الطوسی: جلد ۲ صفحه ۱۷۰. اثبات الهداة: جلد ۲ صفحه ۸۷ ح ۳۵۸.
- ↑ چکیده عبقات الانوار (حدیث غدیر): صفحه ۱۷۶.
- ↑ و فی «مسند» أحمد، و «مستدرک الحاکم، عن ابنعباس: «من کنت مولاه، فعلی مولاه. مسند ابن حنبل جلد 1 صفحه 331، عن یحیی بن حماد، عن أبی عوانة، عن أبی بلج، عن عمرو بن میمون، عن ابنعباس. عبقات الأنوار فی إمامة الأئمة الأطهار؛ جلد7؛ صفحه326
- ↑ الخصائص (نسائی): صفحه ۷۰. مسند احمد: جلد ۱ صفحه ۳۳۱. المستدرک (حاکم): جلد ۳ صفحه ۱۳۲. المناقب (خوارزمی): صفحه ۷۵. ریاض (محب الدین طبری): جلد ۲ صفحه ۲۰۳. البدایة و النهایة (ابن کثیر): جلد ۷ صفحه ۳۳۷. مجمع الزوائد (هیثمی): جلد ۹ صفحه ۱۰۸. الکفایه (گنجی): صفحه ۱۱۵. الاصابة (ابن حجر): جلد ۲ صفحه ۵۰۹.
- ↑ التذکرة (ذهبی): جلد ۱ صفحه ۵۶. التقریب (ابن حجر): صفحه ۲۸۸.