مارقین

از ویکی غدیر

پيشگويى از مارقين در خطبه غدير[۱]

در غدیر براى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فقط خلافت و جانشينى پيامبر صلى الله عليه و آله به معناى جلوس در مكانِ او بعد از رحلتش اعلام نشده است، بلكه تمام شئونى كه شخص پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه و آله دارا بودند براى جانشين او هم اعلام شده است.

از جمله اين شئون جنگ با دشمنان است. در مرحله چهارم از خطبه غدير و پس از بيان حديث «من كنت مولاه»، پيامبر صلى الله عليه و آله اشاره ‏اى به آينده كفرستيز علی بن ابی ‏طالب‏ علیه السلام با ناکثین و قاسطین و مارقين نمود، و تصریح كرد جنگ او با آن گروه‏ ها به امر خداوند است كه به اين دو عبارت آمده است كه: او جنگ كننده با دشمنان خداست، او قاتِل ناكثين و قاسطين و مارقين است:

اِنَّهُ خَليفَةُ رَسُولِ اللَّهِ وَ اَميرُالْمُؤْمِنينَ وَ الاِمامُ الْهادى مِنَ اللَّهِ، وَ قاتِلُ النّاكِثينَ وَ الْقاسِطينَ وَ الْمارِقينَ بِاَمْرِ اللَّهِ:

اوست خليفه رسول خدا، و اوست اميرالمؤمنين و امام هدایت كننده از طرف خداوند، و اوست قاتل ناكثين و قاسطين و مارقين به امر خداوند.

جنگ با مارقين[۲]

يكى از مفاهيمى كه از كلمه «صاحب اختيار» -  كه در خطبه غدير آمده -  مى‏ توان استفاده كرد جنگ با دشمنان است. اين مفهوم يكى از شئون امام است كه با اشاره به جنگ با ناكثين و قاسطين و مارقين ذكر شده است.

شاخه ‏اى از سقيفه مقابل غدير[۳]

در حالى كه غدير بيابان وسيع و مستعدى براى سخنرانى پيامبر صلى الله عليه و آله بود، آغازى براى رويارويى سقیفه با غدير نيز شد. اين موضع گيرى‏ ها از همان آغاز صورت جدى داشت و با شدت تمام پيگيرى می‏شد.

يكى از اين رويارويى‏ ها ضديت مارقين با غدير در نهروان بود. اگر همان سقيفه روز اول بود هرگز روزى پيش نمى‏آمد كه پس از ۲۵ سال مردم اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را به التماس براى خلافت فرابخوانند. اين اثر كارهايى بود كه در روزهاى سقيفه از طرف غديريان انجام شد. همين روزها بود كه به صف ‏آرايى‏ هاى جمل و صفين و نهروان انجاميد.

اگر چه در سقیفه نوبت به صف ‏آرايى نرسيد و غديريان منزوى شدند و حتى چهل نفر غديرى پيدا نشد، ولى در جنگ‏ هاى سه‏ گانه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام شمشيرهاى بسيارى -  با درجات اعتقادى متفاوت -  در ركاب حضرت بودند، كه فقط پنج هزار نفر «شرطة الخمیس» يعنى فدائيان غدير بودند. اينان معناى مولى و صاحب اختيارى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام و اطاعت مطلق خود از مقام ولايت مطلقه را در آنجا به نمايش گذاشتند.

سقيفه ‏نمايان در قيافه‏ هاى ظاهر فريب و شكننده‏ اى به جنگ غدير و صاحب غدير آمدند كه كمر اجتماع در مقابل آن خم شد.

پس از جنگ جمل و صفين، بار سوم كج ‏فكران پينه بر پيشانى، كه در واقع مولود سقيفه بودند و آرمان خودرأيى و عدم اطاعت از امام معصوم را همچون اهل سقيفه بر دوش مى ‏كشيدند، به ميدان غدير آمدند. در اين گير و دار، شهادتِ صاحب غدير با شمشيرى كه آب طلايى از اسم اسلام بر آن داده بودند و زهرى از ناب سقيفه بر تيغ آن كشيده بودند، آغاز راهى براى ذبح غدير به دست سقيفه به نظر می ‏آمد.

پانویس

  1. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۷۱ - ۱۷۸. اسرار غدير: ص ۲۰۴. واقعه قرآنى غدير: ص ۸۹ .
  2. ژرفاى غدير: ص ۹۹.
  3. ژرفاى غدير: ص ۱۲۳، ۱۲۴.