واقدی

از دانشنامه غدیر

عدم نقل حديث غدير[۱]

يكى ديگر از اشكالات فخر رازى در ردّ حدیث غدیر اين است كه واقدى حديث غدير را روایت نكرده است، و چون او حديث غدير را نقل نكرده پس از اعتبار ساقط است. مرحوم میرحامد حسین چهار پاسخ براى اين اشكال او گفته است:

پاسخ اول: واقدى از راويان مطاعن خلفاست

پاسخ اول اينكه واقدى خود يكى از راويان اعمال و رفتار زشت خلفاء و صحابه است. پس اگر نقل نكردن حديث غدير توسط او صحت آن را زير سؤال مى ‏برد، روايت مطاعن خلفاء توسط او قطعاً از اسباب طعن و نكوهش آنان خواهد بود. اينک چند نمونه از مطاعنى كه واقدى نقل كرده است:

۱. آتش زدن خانه وحى

چنانچه علامه حلّی در بحثِ مطاعن ابوبکر مى‏نويسد، واقدى ماجراى به آتش كشيدن خانه فاطمه زهرا عليها السلام به دست عمر بن خطّاب را روایت كرده است.[۲]

۲. تبعيد ابوذر توسط عثمان

همچنين علامه حلّى در مطاعن عثمان اشاره كرده كه واقدى ماجراى تبعید ابوذر غِفارى به ربذه به دست عثمان را روايت كرده است.

۳. بازگرداندن حَكَم بن ابى ‏العاص

علامه حلّى مى‏ گويد: واقدى روايت كرده: عثمان بن عفان، حَكَم بن ابى ‏العاص را - كه رسول‏ اللَّه ‏صلى الله عليه وآله او را از مدینه بيرون رانده بود -  به مدينه باز گرداند.[۳]

۴. تقسيم اموال مسلمين بين خويشاوندان

علامه حلّى مى ‏گويد: واقدى روايت كرده كه عثمان دارايى‏ هاى مسلمانان را به خويشاوندان خود و فرزندان پدرش اختصاص مى‏ داد.[۴]

نتيجه: اگر چنانكه قاضى عبدالجبّار معتزلى و فضل بن روزبهان و بعضى ديگر گفته ‏اند واقدى رافضى متعصّب است، اشكال فخر رازى به عدم روايت حديث غدير توسط او اعتبارى ندارد. و اگر وى در آنچه روايت مى ‏كند عادل و ثقه و راستگو است، بايد روايات فراوان وى درباره مطاعن خلفاء پذيرفته شود.

پاسخ دوم: رويگردانى فخر رازى از روايات واقدى

فخر رازى خود به روايات واقدى اعتنا نكرده و آنها را به شمار نياورده است، گويى كه اصلاً چنين رواياتى وجود ندارد. وى در مبحث مطاعن و بازگرداندن طريد رسول‏ اللَّه ‏صلى الله عليه وآله (حَكَم بن ابى‏ العاص) به مدينه توسط عثمان در كتاب «نِهاية العقول» چندين اشكال به اين ماجرا كرده و به كلى آن را رد كرده است.

پاسخ سوم: واقدى راوى معتبرى نيست

در عين اينكه عده‏ اى از بزرگان اهل‏ سنت همانند قوشچی، تَفتازانی، عبدالحق دهلوى و حسام ‏الدين سهارنپورى كابلى، واقدى را ستوده و در رتبه بخاری و مسلم شمرده و به روايت او استناد كرده ‏اند، ولى گروهى از بزرگان و حافظان و دانشمندان جرح و تعديل راويان مانند بخارى و احمد و ابن‏ مَعين و ابوحاتِم و نَسايى و دارقطنی و ابن ‏عدى و ابن‏ جوزى و ابن‏ مدينى و ابن ‏راهَوَيه و ذهبى او را جرح كرده ‏اند.[۵]

پاسخ چهارم: عدم نقل واقدى حجت بر شيعه نيست

آنچه پس از همه اين مطالب مى‏ توان گفت اينكه: در برابر اماميه نمى ‏توان به عدم نقل حديث غدير توسط واقدى -  حتى اگر بر وثاقت وى و اعتماد بر او در اهل‏ سنت اجماع شده بود -  استناد كرد، زيرا او از مخالفان اماميه است. ضمن اينكه اين واضح است كه عدم نقل حديث ملاكى براى رد آن نيست.


براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: سند حدیث غدیر.

پانویس

  1. چكيده عبقات الانوار (حديث غدير): ص ۷۲ - ۷۴.
  2. نهج الحقّ و كشف الصدق: ص ۲۷۱.
  3. نهج الحقّ و كشف الصدق: ص ۲۹۱.
  4. نهج الحقّ و كشف الصدق: ص ۲۹۲.
  5. نمونه ‏اى از سخنان نكوهش ‏آميز و طعن ‏آلود خرده ‏گيران بر واقدى در شرح حال وى در اين كتب آمده است: ميزان الاعتدال: ج ۳ ص ۶۶۲ . تذهيب التهذيب (مخطوط). المغنى فى الضعفاء: ج ۲ ص ۶۱۹ . العِبَر: حوادث سال ۲۰۷. الكاشف: ج ۳ ص ۸۲ . سير أعلام النبلاء: ج ۹ ص ۴۵۴. التاريخ الصغير (بخارى): ج ۲ ص ۳۱۱. الأنساب (سمعانى). مرآة الجنان: حوادث سال ۲۰۷. تقريب التهذيب: ج ۲ ص ۱۹۴. طبقات الحفّاظ: ص ۱۴۴.