۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== دلالت نزول آيه تبليغ در غدير به امامت == | == دلالت نزول آيه تبليغ در غدير به امامت == | ||
پس از ثبوت نزول | پس از ثبوت نزول [[آیه تبلیغ و شبهات|آیه تبلیغ]] در غدير به اقرار بزرگان [[اهل سنت]]، نوبت مى رسد به دلالت آن بر [[ولایت]] و [[امامت]] و قرينه بودن براى معناى اولى بالتصرف براى مولى در [[حدیث غدیر]]. با اين توضيح كه: | ||
نزول آيه مباركه تبليغ در واقعه روز غدير خم نشان مى دهد كه اين آيه بر رسول | نزول آيه مباركه تبليغ در واقعه روز غدير خم نشان مى دهد كه اين آيه بر [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|رسول الله صلی الله علیه و آله]] نازل شد تا بر لزوم رساندن امر جانشينى [[امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین علیه السلام]] تأكيد كند، و مراد از حديث غدير و سخنرانى پيامبر صلى الله عليه و آله در اين روز را روشن گرداند. | ||
دليل اين ادعا هم اين است كه خداوند مى فرمايد: «وَ إن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ» : «و اگر انجام ندهى رسالت خداى را نرسانده اى» | دليل اين ادعا هم اين است كه خداوند مى فرمايد: «وَ إن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ»: «و اگر انجام ندهى رسالت خداى را نرسانده اى». | ||
اين لحن و تصريح در آيه نشان مى دهد كه آنچه خداى تعالى به تبليغش فرمان داده بود شأن بزرگى داشته است؛ به گونه اى كه اگر پيامبر صلى الله عليه و آله آن پيام را به قوم نمى رساند رسالت اسلامى را نگذارده بود و همه زحمات و كارهايش همچون گرد و غبار پراكنده مى گشت! | |||
اخبار پيشين كه به نزول آيه تبليغ در روز غدير خم دلالت مى كنند كه مراد از مَولى در | آن پيام جز حكم امامت كه اصلى عظيم از اصول دين است و صلاح مسلمانان در دنيا و آخرت بدان وابسته است نخواهد بود. | ||
چنانچه [[علامه مجلسی]] در «[[بحارالانوار (کتاب)|بحارالانوار]]» به اين مضمون مى گويد: | |||
اخبار پيشين كه به نزول آيه تبليغ در روز غدير خم دلالت مى كنند كه مراد از مَولى در [[حدیث غدیر]] أولى و جانشين و امام باشد، به چند وجه: | |||
'''۱.''' تهديد به اينكه اگر اين پيام را نرسانى گويا هيچ يک از پيام هاى خدا را نرسانده اى. | '''۱.''' تهديد به اينكه اگر اين پيام را نرسانى گويا هيچ يک از پيام هاى خدا را نرسانده اى. | ||
'''۲.''' تضمين حفاظت | '''۲.''' تضمين حفاظت پيامبر صلى الله عليه و آله، كه نشان مى دهد آيه درباره ابلاغ حكمى است كه در ابلاغ آن اصلاح دين و دنياى همه مردم نهفته است و به وسيله آن حلال و حرام تا روز [[قیامت]] براى مردم روشن گردد. | ||
'''۳.''' و نيز پذيرش آن بر عده اى دشوار است. | '''۳.''' و نيز پذيرش آن بر عده اى دشوار است. | ||
'''۴.''' همچنين كينه هاى مردم نسبت به اميرالمؤمنين عليه السلام اين گمان را تقويت مى كند كه منافقان فتنه به پا كنند | '''۴.''' همچنين كينه هاى مردم نسبت به اميرالمؤمنين عليه السلام اين گمان را تقويت مى كند كه منافقان فتنه به پا كنند. | ||
و لذا خدا به پيامبر صلى الله عليه و آله ضمانت داد كه او را از شرّ آنان حفظ خواهد كرد. | |||
'''۵ .''' احتمالات ديگرى كه در معناى واژه «مَولى» گفته اند چنين نيستند كه درباره آنها چنين گمانى رود و اين آيه با اين خصوصيات مناسب آنها باشد. | |||
كرده است بر جاى مى ماند و به وسيله آن امور مسلمانان سامان مى يابد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۴۹.</ref> | با در نظر گرفتن همه اينها، مراد از آيه تبليغ و نيز حديث غدير تنها جانشينى و امامت حضرت امیر عليه السلام است، چرا كه به سبب آن احكام دين كه پيامبر صلى الله عليه و آله ابلاغ كرده است بر جاى مى ماند و به وسيله آن امور مسلمانان سامان مى يابد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۴۹.</ref> | ||
افزون بر اين، وقتى اين آيه مباركه بر رسول | افزون بر اين، وقتى اين آيه مباركه بر رسول الله صلى الله عليه و آله نازل شد و حضرتش با تهديد مذكور در آيه فرمان يافت كه آن پيام بزرگ را برساند، سينه حضرتش به تنگ آمد، زيرا مى دانست كه مردم او را [[تکذیب]] مى كنند. | ||
اين خود بهترين دليل بر بزرگى آن پيام و دشوارى پذيرش آن از سوى صحابه بوده است، چرا كه اگر امرى كه | اين خود بهترين دليل بر بزرگى آن پيام و دشوارى پذيرش آن از سوى صحابه بوده است، چرا كه اگر امرى كه پيامبر صلى الله عليه و آله مأمور به رساندن آن شد، از امور فرعى و آسان يا تنها براى واجب گرداندن محبت و مودّت اميرالمؤمنين عليه السلام بود، رساندن آن بر حضرتش گران نمى آمد و از تكذيب مردم بيمناک نمى شد! | ||
حال آنكه شمارى از روايات حديث غدير دربردارنده همين نكات است. | |||
به عنوان نمونه: | |||
ابن مردويه در كتاب «مناقب على بن ابى طالب عليه السلام» در شأن نزول آيه تبليغ، به اِسناد خود از زيد بن على نقل كرده است: | ابن مردويه در كتاب «مناقب على بن ابى طالب عليه السلام» در شأن نزول آيه تبليغ، به اِسناد خود از زيد بن على نقل كرده است: | ||
هنگامى كه جبرئيل امر ولايت را آورد، سينه | هنگامى كه جبرئيل امر ولايت را آورد، سينه رسول خدا صلى الله عليه و آله به سبب آن به تنگ آمد و فرمود: قوم من به دوران جاهليت نزديک اند (و تازه مسلمان اند و فرهنگ جاهليت در آنان از ميان نرفته است) . در پى اين سخن، آيه تبليغ نازل شد. | ||
فرهنگ جاهليت در آنان از ميان نرفته است) . در پى اين سخن، آيه تبليغ نازل شد. | |||
خدا به او گفته به على عليه السلام بگويد، پيامبرصلى الله عليه وآله به خدا عرض كرد: خداوندا، قوم من به روزگار جاهليت نزديک اند. سپس گذشت و حجّ گزارد. آنگاه | همچنين در كتاب فوق از ابن عباس روايت شده است: وقتى كه خدا به رسولش صلى الله عليه وآله فرمان داد كه على عليه السلام را جانشينى خود قرار دهد و آنچه را خدا به او گفته به على عليه السلام بگويد، پيامبرصلى الله عليه وآله به خدا عرض كرد: خداوندا، قوم من به روزگار جاهليت نزديک اند. سپس گذشت و حجّ گزارد. آنگاه | ||
كه از مكه باز مى گشت و روى به مدينه داشت و در غدير خم توقف كرد، خداى تعالى اين آيه را بر او فرستاد: «يا أيُّهَا الرَسُولُ بَلِّغ ما أُنزِلَ إلَيكَ مِن رَبِّكَ» . در پى نزول | كه از مكه باز مى گشت و روى به مدينه داشت و در غدير خم توقف كرد، خداى تعالى اين آيه را بر او فرستاد: «يا أيُّهَا الرَسُولُ بَلِّغ ما أُنزِلَ إلَيكَ مِن رَبِّكَ» . در پى نزول |