۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== شيوه هاى تبليغ غدير توسط معصومين عليهم السلام == | == شيوه هاى تبليغ غدير توسط معصومين عليهم السلام == | ||
در روش تبليغى | در روش تبليغى [[معصومین علیهم السلام]] براى غدير، چند اصول كلى به چشم مى خورد كه مى توان آنها را رمز جاودانگى فرهنگى آن دانست، كه در هيجدهم ذى الحجه سال دهم هجرى در غدير خم پايه گذارى شد. | ||
اين شيوه ها حاكى از آن است كه توجه داشتن به ويژگى هاى مخاطب و شرايط زمان و مكانِ تبليغ و ابزارهاى مختلف ابلاغ، از نكات مهم در رساندن پيام غدير است. | اين شيوه ها حاكى از آن است كه توجه داشتن به ويژگى هاى مخاطب و شرايط زمان و مكانِ تبليغ و ابزارهاى مختلف ابلاغ، از نكات مهم در رساندن پيام غدير است. | ||
جمع بندى اين نقاط اساسى در تبليغ غدير در سيره معصومين عليهم السلام را مى توان در جلوه هاى زير مشاهده كرد: استفاده از زمان ها و مكان هاى حساس، گفتگو با مخاطب واحد يا سخنرانى براى جمع، به كار گرفتن دو شيوه ابلاغ و دفاع، كمک گرفتن از روش گفتارى به صُوَر مختلف خطابه و روش نوشتارى به صورت نامه يا مقاله، كه هفت قسمت اين بخش شيوه هاى مذكور را با مستندات آن ارائه كرده است | جمع بندى اين نقاط اساسى در تبليغ غدير در سيره معصومين عليهم السلام را مى توان در جلوه هاى زير مشاهده كرد: | ||
استفاده از زمان ها و مكان هاى حساس، گفتگو با مخاطب واحد يا سخنرانى براى جمع، به كار گرفتن دو شيوه ابلاغ و دفاع، كمک گرفتن از روش گفتارى به صُوَر مختلف خطابه و روش نوشتارى به صورت نامه يا مقاله، كه هفت قسمت اين بخش شيوه هاى مذكور را با مستندات آن ارائه كرده است<ref>تبليغ غدير در سيره معصومين عليهم السلام: ص۱۵-۴۷.</ref>: | |||
=== | === ۱. ادامه زمانى و مكانى تبليغ غدير === | ||
يكى از شيوه هاى معصومين عليهم السلام دائمى بودن تبليغ غدير به صورت لا ينقطع از نظر زمانى و گسترش مكانى آن در هر فرصتى است، به صورتى كه گوش اجتماع هميشه با واژه غدير آشنا باشد و هيچ گاه به فراموشى سپرده نشود. | يكى از شيوه هاى معصومين عليهم السلام دائمى بودن تبليغ غدير به صورت لا ينقطع از نظر زمانى و گسترش مكانى آن در هر فرصتى است، به صورتى كه گوش اجتماع هميشه با واژه غدير آشنا باشد و هيچ گاه به فراموشى سپرده نشود. | ||
اين پايه اساسى در تبليغ غدير را | اين پايه اساسى در تبليغ غدير را [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] در خطبه آن بنيان نهاد، آنگاه كه بدون قيد و شرط فرمود: | ||
فَليُبلِّغ الحاضِرُ الغائبَ و الوالِد الوَلَد | فَليُبلِّغ الحاضِرُ الغائبَ و الوالِد الوَلَد إلَى يَومِ القِيامَة: حاضر به غايب و پدر به فرزند تا روز قيامت پيام غدير را برساند. | ||
يعنى هر كس كه به هر صورتى در صحنه غدير حضور پيدا مى كند و از آن اطلاع مى يابد، به همه كسانى كه با جسم يا فكرشان از غدير غايباند و از آن اطلاع ندارند به انواع روش هاى تبليغى آن خبر دهد؛ و اين روند تا روز قيامت در هيچ موقعيتى تعطيل نشود: | يعنى هر كس كه به هر صورتى در صحنه غدير حضور پيدا مى كند و از آن اطلاع مى يابد، به همه كسانى كه با جسم يا فكرشان از غدير غايباند و از آن اطلاع ندارند به انواع روش هاى تبليغى آن خبر دهد؛ و اين روند تا روز قيامت در هيچ موقعيتى تعطيل نشود: | ||
==== | ==== الف) روش معصومين عليهم السلام در تبليغ بى وقفه غدير ==== | ||
در اين باره از روزهاى آغازين غصب خلافت در شرايط خطرناک بلكه وحشتناک مى بينيم كه از پشت در آتش گرفته خانه فاطمه عليها السلام تا زير شمشيرهاى بالا رفته براى بيعت اجبارى اميرالمؤمنين عليه السلام غدير مطرح مى شود. | در اين باره از روزهاى آغازين غصب خلافت در شرايط خطرناک بلكه وحشتناک مى بينيم كه از پشت در آتش گرفته خانه فاطمه عليها السلام تا زير شمشيرهاى بالا رفته براى بيعت اجبارى اميرالمؤمنين عليه السلام غدير مطرح مى شود. | ||
خط ۲۱: | خط ۲۴: | ||
در اين باره دو مورد از تاريخ تبليغ غدير توسط معصومين عليهم السلام را مى آوريم. | در اين باره دو مورد از تاريخ تبليغ غدير توسط معصومين عليهم السلام را مى آوريم. | ||
==== الف) تبليغ غدير توسط حضرت زهرا عليها السلام از پشت در آتش گرفته ==== | |||
كدام موقعيت خطرناكى را از نظر زمانى و مكانى مانند پشت درِ آتش زده خانه وحى مى توان يافت كه تبليغ غدير در آن به قيمت جان فاطمه و محسن عليهما السلام تمام شد، و در واقع باعث ضمانت ابدى آن شد؟! | |||
هنگامى كه اهل [[سقیفه]] بر در خانه اميرالمؤمنين عليه السلام حمله آورده بودند و با آتش زدن درِ خانه مى خواستند آن حضرت را براى [[بیعت]] اجبارى ببرند، حضرت زهرا عليها السلام پشت در آمد و با يادآورى غدير فرمود: | |||
هيچ قومى بد حضورتر از شما به ياد ندارم ... . گويا شما نمى دانيد پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير خم چه فرمود؟! | |||
به خدا قسم در آن روز براى على بن ابى طالب پيمان ولايت را بست تا اميد شما را از خلافت قطع كند، ولى شما اسباب بين خود و پيامبرتان را قطع كرديد. | |||
خدا بين ما و شما در دنيا و آخرت محاكمه خواهد كرد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۰۵.</ref> | |||
==== ب) تبليغ غدير توسط اميرالمؤمنين عليه السلام زير شمشير بيعت اجبارى ==== | |||
شايد بتوان گفت: شيرين ترين و هم تلخ ترين تبليغ غدير هنگامى بود كه صاحب غدير زير شمشيرهاى آخته و از حلقومى در فشار طناب غاصبين، نام غدير را بر زبان جارى فرمود! | |||
هنگامى كه غاصبين خلافت به خانه اميرالمؤمنين عليه السلام حمله كردند، درِ خانه را آتش زدند و شكستند و بدون اجازه وارد شدند. | |||
در اين ماجرا حضرت زهرا و حضرت محسن عليهما السلام را بين در و ديوار به شهادت رساندند تا توانستند طناب بر گردن اميرالمؤمنين عليه السلام بيندازند و آن حضرت را كشان كشان تا مسجد ببرند. | |||
در آن حال ابوبكر بر فراز منبر بود و گروهى شمشيرها را بالاى سر حضرت گرفته بودند و عمر مى گفت: بيعت كن و گرنه تو را مى كشيم! | |||
در چنين حالتى اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: اى مسلمانان، اى مهاجرين و انصار، شما را به خدا قسم مى دهم آيا از پيامبر صلى الله عليه و آله نشنيديد كه در روز غدير خم چه مى فرمود؟!!<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۷۳.</ref> | |||
و اين يعنى نداى غدير از حنجره صاحب مظلوم آن در بحرانى ترين شرايطى كه سقيفه آن را لگد مال مى كرد. | و اين يعنى نداى غدير از حنجره صاحب مظلوم آن در بحرانى ترين شرايطى كه سقيفه آن را لگد مال مى كرد. | ||
=== ۲. تبليغ غدير به صورت فردى === | |||
ابلاغ غدير به مخاطب مفرد از دوستان غدير يكى از تأكيدهايى است كه در شيوه تبليغى معصومين عليهم السلام نسبت به غدير به چشم مى خورد، و به صورت پاسخ به سؤالِ مخاطب يا بيان ابتدائى ايشان درباره غدير وجود دارد. | |||
اين بدان معناست كه نشر معارف غدير و ناگفته هاى بسيارى كه در روز غدير فرصت بيانش نبود، هرگز نبايد در انتظار مجالس عظيم سخنرانى باشد؛ بلكه حتى اگر يک مخاطب براى غدير پيدا شد نبايد از وظيفه ابلاغ غدير كوتاهى كرد. | |||
اين بر اساس كلام رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله است كه فرمود: | |||
لاَِن يَهدِىَ اللَّهُ بِكَ رَجُلاً واحِداً خَيرٌ لَكَ مِمّا طَلَعَت عَلَيهِ الشَّمسُ: اگر خدا به دست تو يک نفر را هدايت كند برايت بهتر است از آنچه خورشيد بر آن مى تابد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۲ ص ۴۴۸.</ref> | |||
بالاتر اينكه وقتى يک مخاطب مشتاقانه سراغ غدير را مى گيرد و به معارف آن دل مى دهد، بايد او را از ذخاير گران قيمتى دانست كه شيرينى غدير را احساس كرده و خود از مبلغين آن خواهد شد. | |||
در اينجا به يک مورد از تاريخ تبليغ غدير اشاره مى كنيم: | |||
يک نمونه از مواردى كه مخاطب واحد براى خود پيامبر صلى الله عليه و آله پيش آمده ماجراى آن چادرنشين است كه در مسجد | ==== تبليغ غدير توسط پيامبر صلى الله عليه و آله به يک چادرنشينِ غدير نيامده ==== | ||
يک نمونه از مواردى كه مخاطب واحد براى خود پيامبر صلى الله عليه و آله پيش آمده ماجراى آن چادرنشين است كه در مسجد [[مدینه]] خدمت آن حضرت آمد و عرض كرد: | |||
يا رسول اللَّه، حاجيان قوم ما كه در [[حجةالوداع]] همراه شما بوده اند براى ما خبر آورده اند كه در بازگشت از حج در غدير خم ولايت و اطاعت على را واجب كرده اى. | |||
آيا اين يک دستور از جانب توست يا از جانب خداست و واجب است؟ | |||
حضرت فرمود: از جانب خدا و واجب است. خداوند ولايت على را هم بر اهل آسمان و زمين واجب كرده است.<ref>بحار الانوار: ج ۴۰ ص ۵۴ ح ۸۹ .</ref> | |||
تبليغ غدير گاهى صورت دفاع به خود | === ۳. دفاع از غدير به صورت فردى === | ||
تبليغ غدير گاهى صورت دفاع به خود مى گيرد، و در مقابل دشمنى است كه به نوعى غدير را مورد حمله قرار داده يا موجبات وهن آن را ايجاد مى كند. | |||
دفاع از غدير در مقابل يک دشمن، به خصوص غاصبين خلافت يعنى [ | دفاع از غدير در مقابل يک دشمن، به خصوص غاصبين [[جانشین|خلافت]] يعنى [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] و [[عثمان بن عفّان|عثمان]] و [[معاویة بن ابی سفیان|معاویه]]، و نيز امثال [[طلحة بن عبیدالله تمیمی|طلحه]] و [[سعد بن ابی وقاص (ابواسحاق)|سعد بن ابی وقاص]] و خالد بن وليد كه ياران درجه اول غاصبين بودند، از مواردى است كه به ما مى فهماند وظيفه پاسدارى از آرمان غدير با ابديت گره خورده؛ و هيچ يک از طرفداران غدير در هيچ شرايطى مجاز به سهل انگارى درباره آن و مهلت دادن به دشمن نيستند، حتى اگر آن دشمن تنها باشد. | ||
در اين باره چهار مورد را مى آوريم كه دو مورد | در اين باره چهار مورد را مى آوريم كه دو مورد [[امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین علیه السلام]] در برابر ابوبكر و يک مورد در برابر طلحه به طور خصوصى غدير را مطرح كرد. | ||
مورد ديگر حضرت زهرا عليها السلام است كه در برابر ابن لُبَيد سخن از غدير به ميان آورد: | مورد ديگر حضرت زهرا عليها السلام است كه در برابر ابن لُبَيد سخن از غدير به ميان آورد: | ||
==== الف) دفاع از غدير توسط اميرالمؤمنين عليه السلام در مقابله با ابوبكر در مسجد قبا ==== | |||
[[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] تنها با اميرالمؤمنين عليه السلام رو در رو شد و به عنوان نيرنگى در توجيه غصب خلافت به آن حضرت گفت: | |||
پيامبر صلى الله عليه و آله در ايام الولاية در غدير تو را صاحب اختيار ما قرار داد ولى خليفه قرار نداد! | |||
حضرت فرمود: اگر پيامبر صلى الله عليه و آله را نشانت دهم و او به تو بگويد كه من به اين مقامى كه غصب كرده اى سزاوارترم، مى پذيرى؟ | |||
ابوبكر پذيرفت و پس از نماز مغرب با اميرالمؤمنين عليه السلام به مسجد قبا آمدند و پيامبر صلى الله عليه و آله را ديدند كه در سمت قبله نشسته است. | |||
آن حضرت خطاب به ابوبكر فرمود: اى ابوبكر، بر ضد ولايت على اقدام كرده اى و در جاى او نشسته اى كه جاى نبوت است و جز او كسى مستحق آن نيست، زيرا او وصى و خليفه من است ...؟! | |||
در اين دفاع از غدير كه در واقع از سوى پيامبر صلى الله عليه و آله انجام گرفته و پاى معجزه در ميان است، مخاطب يک نفر آن هم غاصب حق غدير است. | |||
اگر طرفدارانِ اين يک نفر چشم خود را بازتر كنند و از مرز [[سقیفه]] عبور نمايند، پيامبر صلى الله عليه و آله را بر فراز [[سخنرانی|منبر]] غدير و در حال خطابه اى خواهند ديد كه در آن [[جانشین|خلافت]] و [[امامت]] و وصايت را در كلمه «مولى» به معناى «صاحب اختيارى» بيان مى فرمايد؛ و ديگر ۱۴۰۰ سال متحيرانه به جستجوى معناى «مولى» نمى پردازند و از كتاب هاى لغت هفتاد معنى براى آن پيدا نمى كنند!!<ref>بحار الانوار: ج ۴۱ ص ۲۲۸.</ref> | |||
==== ب) دفاع از غدير توسط اميرالمؤمنين عليه السلام در مقابله با ابوبكر در كوچه بنى النجار ==== | |||
ابوبكر و عمر از هر فرصتى براى تثبيت موقعيت غصبى خود استفاده مى كردند، و حتى در فكر اين بودند كه گاهى غافلگيرانه از اميرالمؤمنين عليه السلام اظهار رضايتى بگيرند تا از آن به نفع خود استفاده كنند. | ابوبكر و عمر از هر فرصتى براى تثبيت موقعيت غصبى خود استفاده مى كردند، و حتى در فكر اين بودند كه گاهى غافلگيرانه از اميرالمؤمنين عليه السلام اظهار رضايتى بگيرند تا از آن به نفع خود استفاده كنند. | ||
روزى ابوبكر در كوچه بنى النجار به تنهايى با اميرالمؤمنين عليه السلام برخورد كرد و فرصت را غنيمت شمرده گفت: يا على، به خدا قسم اگر كسى كه به او اطمينان داشته باشم شهادت دهد كه تو به خلافت از من سزاوارترى، آن را به تو مى سپارم!! | روزى ابوبكر در كوچه بنى النجار به تنهايى با اميرالمؤمنين عليه السلام برخورد كرد و فرصت را غنيمت شمرده گفت: يا على، به خدا قسم اگر كسى كه به او اطمينان داشته باشم شهادت دهد كه تو به خلافت از من سزاوارترى، آن را به تو مى سپارم!! | ||
حضرت فرمود: اى ابوبكر، آيا احدى را مطمئن تر از پيامبر صلى الله عليه و آله سراغ دارى؟ آن حضرت در چهار مورد براى من از تو و عمر و عثمان و عِدّه اى از همراهيانت | حضرت فرمود: اى ابوبكر، آيا احدى را مطمئن تر از پيامبر صلى الله عليه و آله سراغ دارى؟ آن حضرت در چهار مورد براى من از تو و عمر و عثمان و عِدّه اى از همراهيانت بیعت گرفت كه يكى از آنها روز غدير در بازگشت از حجةالوداع بود. | ||
آن روز همه شما گفتيد: شنيديم و اطاعت خدا و رسول را پذيرفتيم. پيامبر صلى الله عليه و آله از شما پرسيد: خدا و رسولش بر شما شاهد باشند؟ همگى گفتيد: آرى، شاهد باشند. | آن روز همه شما گفتيد: شنيديم و اطاعت خدا و رسول را پذيرفتيم. پيامبر صلى الله عليه و آله از شما پرسيد: خدا و رسولش بر شما شاهد باشند؟ همگى گفتيد: آرى، شاهد باشند. | ||
خط ۹۱: | خط ۱۰۵: | ||
حضرت فرمود: پس بر يكديگر شاهد باشيد و حاضرين شما به غايبين برسانند و آنان كه شنيدند به كسانى كه نشنيده اند برسانند. شما هم گفتيد: قبول كرديم يا رسول اللَّه! | حضرت فرمود: پس بر يكديگر شاهد باشيد و حاضرين شما به غايبين برسانند و آنان كه شنيدند به كسانى كه نشنيده اند برسانند. شما هم گفتيد: قبول كرديم يا رسول اللَّه! | ||
سپس همگى برخاستيد و به خاطر اين كرامت خداوند به پيامبر صلى الله عليه و آله و به من [ | سپس همگى برخاستيد و به خاطر اين كرامت خداوند به پيامبر صلى الله عليه و آله و به من [[تبریک]] گفتيد. عمر جلو آمد و بر كتف من زد و در حضور شما گفت: خوشا به حال تو اى پسر ابوطالب، كه صاحب اختيار من و هر مؤمنى شدى!<ref>بحار الانوار: ج ۲۹ ص ۳۵-۳۷.</ref> | ||
در اين دفاع از غدير در حالى كه غاصب خلافت مى خواهد به طور خصوصى از امام غدير به نفع غصب خود اقرار بگيرد، غافل است از [ | در اين دفاع از غدير در حالى كه غاصب خلافت مى خواهد به طور خصوصى از امام غدير به نفع غصب خود اقرار بگيرد، غافل است از [[اتمام حجت]] بُرنده صاحب غدير كه بيعت و شهادت خدا و رسول را پاسخ دندان شكن او قرار مى دهد. | ||
==== ج) دفاع از غدير توسط اميرالمؤمنين عليه السلام در مقابل طلحه در جنگ جمل ==== | |||
در ميدان جنگ جمل، هنگامى كه لشكر از دو سو صف آرايى كرده بودند و هنوز جنگ آغاز نشده بود، اميرالمؤمنين عليه السلام قاصدى را سراغ طلحه فرستاد كه ملاقاتى داشته باشند. طلحه آمد و در مقابل حضرت قرار گرفت. | در ميدان جنگ جمل، هنگامى كه لشكر از دو سو صف آرايى كرده بودند و هنوز جنگ آغاز نشده بود، اميرالمؤمنين عليه السلام قاصدى را سراغ طلحه فرستاد كه ملاقاتى داشته باشند. طلحه آمد و در مقابل حضرت قرار گرفت. | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۱۶: | ||
بدين صورت در جنگ جمل در وسط ميدان جنگ - به طور خصوصى - با يادآورى غدير دفاع بزرگى از حرمت صاحب آن به انجام رسيد و اهميت تبليغ غدير را در برابر دشمنان تا دندان مسلح به ما نشان داد. | بدين صورت در جنگ جمل در وسط ميدان جنگ - به طور خصوصى - با يادآورى غدير دفاع بزرگى از حرمت صاحب آن به انجام رسيد و اهميت تبليغ غدير را در برابر دشمنان تا دندان مسلح به ما نشان داد. | ||
==== د) دفاع از غدير توسط صديقه كبرى عليها السلام در مقابل ابن لُبَيد در منطقه اُحُد ==== | |||
بعد از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله حضرت زهرا عليها السلام كنار قبور شهداى اُحد و به خصوص حضرت حمزه مىآمد و در آنجا گريه مىكرد. محمود بن لُبَيد مى گويد: روزى بر سر قبر حمزه آمدم و آن حضرت را در آنجا در حال گريه ديدم. خدمتش عرض كردم: من سؤالى از شما دارم كه سينه ام را مضطرب ساخته! فرمود: سؤال كن. عرض كردم: آيا پيامبر صلى الله عليه و آله قبل از وفاتش درباره امامت على كلام صريحى فرموده است؟!! | بعد از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله حضرت زهرا عليها السلام كنار قبور شهداى اُحد و به خصوص حضرت حمزه مىآمد و در آنجا گريه مىكرد. محمود بن لُبَيد مى گويد: روزى بر سر قبر حمزه آمدم و آن حضرت را در آنجا در حال گريه ديدم. خدمتش عرض كردم: من سؤالى از شما دارم كه سينه ام را مضطرب ساخته! فرمود: سؤال كن. عرض كردم: آيا پيامبر صلى الله عليه و آله قبل از وفاتش درباره امامت على كلام صريحى فرموده است؟!! | ||
خط ۱۱۳: | خط ۱۲۳: | ||
حضرت زهرا عليها السلام هم آخرين و نزديک ترين فرمايش صريح پيامبر صلى الله عليه و آله را كه غدير است، در ميان اشک و سوز برايش يادآور مى شود؛ تا نشان دهد سؤال كننده سقيفه خود را به فراموشى زده و از ضعف حافظه عمدى رنج مى برد! آن حضرت در پاسخ فرمود: واعجبا، آيا روز غدير خم را فراموش كرده ايد؟!!<ref>بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۳۵۲ ح ۲۲۴. الغدير: ج ۱ ص ۱۹۷. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۱۲ ح ۴۷۳.</ref> | حضرت زهرا عليها السلام هم آخرين و نزديک ترين فرمايش صريح پيامبر صلى الله عليه و آله را كه غدير است، در ميان اشک و سوز برايش يادآور مى شود؛ تا نشان دهد سؤال كننده سقيفه خود را به فراموشى زده و از ضعف حافظه عمدى رنج مى برد! آن حضرت در پاسخ فرمود: واعجبا، آيا روز غدير خم را فراموش كرده ايد؟!!<ref>بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۳۵۲ ح ۲۲۴. الغدير: ج ۱ ص ۱۹۷. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۱۲ ح ۴۷۳.</ref> | ||
در واقع دفاع از غدير با چشم گريان در عزاى رسول صلى الله عليه | در واقع دفاع از غدير با چشم گريان در عزاى رسول صلى الله عليه و آله در برابر حتى يک معترض هم فراموش نمى شود، تا معلوم شود اين وظيفه براى ما تا كجا ادامه دارد. | ||
=== ۴. تبليغ غدير به صورت عمومى === | |||
يكى از شيوه هاى تبليغ غدير بيان آن در اجتماعِ اصحاب و دوستان و هواداران غدير است، كه خبر آن بسيار سريع و به صورت فرهنگ عمومى منتشر مى شود. | يكى از شيوه هاى تبليغ غدير بيان آن در اجتماعِ اصحاب و دوستان و هواداران غدير است، كه خبر آن بسيار سريع و به صورت فرهنگ عمومى منتشر مى شود. | ||
خط ۱۲۴: | خط ۱۳۲: | ||
در همه اين موارد مخاطب جمعى بوده و همه از طرفداران غدير بوده اند، و هيچ گونه رنگ دشمنى در آن ديده نمى شود. در واقع دوستداران غدير گِرد هم نشسته اند و از صاحب غدير درخواست كرده اند تا شمه اى از معارف آن را برايشان بازگو كند. چهار مورد زير را درباره اين شيوه جمعى تبليغ غدير مورد دقت قرار دهيد: | در همه اين موارد مخاطب جمعى بوده و همه از طرفداران غدير بوده اند، و هيچ گونه رنگ دشمنى در آن ديده نمى شود. در واقع دوستداران غدير گِرد هم نشسته اند و از صاحب غدير درخواست كرده اند تا شمه اى از معارف آن را برايشان بازگو كند. چهار مورد زير را درباره اين شيوه جمعى تبليغ غدير مورد دقت قرار دهيد: | ||
==== الف) تبليغ عمومى غدير توسط اميرالمؤمنين عليه السلام در ميدان بزرگ كوفه ==== | |||
در شرايطى كه صاحب غدير در دوران خلافت ظاهرى خود براى احياى آن آستين بالا زده بود، نياز به عده اى از اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله از حاضرين در غدير بود كه مؤيد او باشند و به حضور خود در آن ماجرا شهادت دهند. | در شرايطى كه صاحب غدير در دوران خلافت ظاهرى خود براى احياى آن آستين بالا زده بود، نياز به عده اى از اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله از حاضرين در غدير بود كه مؤيد او باشند و به حضور خود در آن ماجرا شهادت دهند. | ||
خط ۱۳۷: | خط ۱۴۳: | ||
اين ماجرا در موقعيت حساسى اتفاق افتاد كه نياز مبرم به شهادت چنين افرادى بود. در واقع آنان كه شهادت دادند تبليغى عظيم براى غدير كه مساوى با حضور در بيابان غدير خم بود انجام دادند؛ و به نسلى كه در غدير خم حاضر نبودند با گواهى خود ابلاغ كردند. | اين ماجرا در موقعيت حساسى اتفاق افتاد كه نياز مبرم به شهادت چنين افرادى بود. در واقع آنان كه شهادت دادند تبليغى عظيم براى غدير كه مساوى با حضور در بيابان غدير خم بود انجام دادند؛ و به نسلى كه در غدير خم حاضر نبودند با گواهى خود ابلاغ كردند. | ||
==== ب) تبليغ عمومى غدير توسط اميرالمؤمنين عليه السلام بين لشكريان خود در صفين ==== | |||
جنگ صفين يكى از حساس ترين مقاطعى بود كه اميرالمؤمنين عليه السلام فرصت را براى تبليغ غدير در آن مغتنم شمرد. در اين جنگ پس از چند نامه و پيام كه بين اميرالمؤمنين عليه السلام و معاويه رد و بدل شد، آن حضرت در ميان لشكر خود در جمع مهاجرين و انصار و با حضور فرستادگان معاويه بر فراز منبر قرار گرفت و مناقب خود را برشمرد، و در هر كدام مردم را قسم داد و آنان اقرار كردند. از جمله غدير را مطرح كرد و فرمود: | جنگ صفين يكى از حساس ترين مقاطعى بود كه اميرالمؤمنين عليه السلام فرصت را براى تبليغ غدير در آن مغتنم شمرد. در اين جنگ پس از چند نامه و پيام كه بين اميرالمؤمنين عليه السلام و معاويه رد و بدل شد، آن حضرت در ميان لشكر خود در جمع مهاجرين و انصار و با حضور فرستادگان معاويه بر فراز منبر قرار گرفت و مناقب خود را برشمرد، و در هر كدام مردم را قسم داد و آنان اقرار كردند. از جمله غدير را مطرح كرد و فرمود: | ||
خط ۱۵۰: | خط ۱۵۴: | ||
پيداست كه اين منظره فوق العاده تبليغى در حال جنگ آن هم در برابر لشكر معاويه، اثرى به ياد ماندنى از غدير در ذهن ها باقى گذاشت كه تا امروز در كتب غير شيعه هم نقل شده است. | پيداست كه اين منظره فوق العاده تبليغى در حال جنگ آن هم در برابر لشكر معاويه، اثرى به ياد ماندنى از غدير در ذهن ها باقى گذاشت كه تا امروز در كتب غير شيعه هم نقل شده است. | ||
==== ج) تبليغ عمومى غدير توسط امام حسين عليه السلام در مِنا در مراسم حج ==== | |||
شرايط شديد تقيه در زمان معاويه بر كسى پوشيده نيست، و هر چه به آخر دوران او نزديكتر مى شويم جو حاكم سخت تر مى شود. اما حضرت سيدالشهداء عليه السلام همين موقعيت را براى تبليغ غدير در جمع شخصيت هاى اسلامى آن زمان انتخاب فرموده است. | شرايط شديد تقيه در زمان معاويه بر كسى پوشيده نيست، و هر چه به آخر دوران او نزديكتر مى شويم جو حاكم سخت تر مى شود. اما حضرت سيدالشهداء عليه السلام همين موقعيت را براى تبليغ غدير در جمع شخصيت هاى اسلامى آن زمان انتخاب فرموده است. | ||
خط ۱۶۳: | خط ۱۶۵: | ||
و اين اقرار در حكم تبليغ ۲۰۰ نفر از حاضرين غدير در مجلسى بود كه در ايام حج و با حضور ۵۰۰ نفر ديگر از بزرگان تشكيل شده بود.<ref>كتاب سليم: حديث ۲۶.</ref> | و اين اقرار در حكم تبليغ ۲۰۰ نفر از حاضرين غدير در مجلسى بود كه در ايام حج و با حضور ۵۰۰ نفر ديگر از بزرگان تشكيل شده بود.<ref>كتاب سليم: حديث ۲۶.</ref> | ||
==== د) تبليغ عمومى غدير توسط امام رضا عليه السلام براى اصحابشان در افطار ==== | |||
در زمان سراسر اختناق هارون و مأمون، در يک محدوده كوچک از دوستان غدير كه براى شكرگزارىِ روز غدير روزه گرفته بودند و به بهانه افطار به خانه امام رضا عليه السلام آمده بودند، تبليغ جمعى غدير صورت گرفت. | در زمان سراسر اختناق هارون و مأمون، در يک محدوده كوچک از دوستان غدير كه براى شكرگزارىِ روز غدير روزه گرفته بودند و به بهانه افطار به خانه امام رضا عليه السلام آمده بودند، تبليغ جمعى غدير صورت گرفت. | ||
خط ۱۷۴: | خط ۱۷۴: | ||
دلدارىِ جمع كوچک شيعيان به جشن عظيم غدير در آسمان ها و همگامى آنان با جمع بزرگ آسمانيان در روزهايى كه زمينيان قدر غدير را نمى دانستند، از زيباترين جلوه هاى تبليغ آن است. به خصوص وقتى منكران غدير به ابليس تشبيه شوند! | دلدارىِ جمع كوچک شيعيان به جشن عظيم غدير در آسمان ها و همگامى آنان با جمع بزرگ آسمانيان در روزهايى كه زمينيان قدر غدير را نمى دانستند، از زيباترين جلوه هاى تبليغ آن است. به خصوص وقتى منكران غدير به ابليس تشبيه شوند! | ||
=== ۵. دفاع از غدير به صورت جمعى === | |||
دفاع از غدير در مقابل جمعى از دشمنان، چه به صورت خطابه و سخنرانى و چه به صورت قسم دادن و اقرار گرفتن و چه به صورت اتمام حجت و محكوم كردنِ آنان، يكى از شيوه هاى بارِز معصومين عليهم السلام در تبليغ غدير در زمان هايى است كه امكان اين نوع تبليغ وجود داشته است. | دفاع از غدير در مقابل جمعى از دشمنان، چه به صورت خطابه و سخنرانى و چه به صورت قسم دادن و اقرار گرفتن و چه به صورت اتمام حجت و محكوم كردنِ آنان، يكى از شيوه هاى بارِز معصومين عليهم السلام در تبليغ غدير در زمان هايى است كه امكان اين نوع تبليغ وجود داشته است. | ||
اين نوع دفاع از غدير بيشتر توسط پيامبر و اميرالمؤمنين و صديقه كبرى عليهم السلام صورت گرفته است. پيامبر صلى الله عليه و آله در برابر منافقين، حضرت زهرا عليها السلام بر مهاجمين خانه از پشت در<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۰۵.</ref>، و اميرالمؤمنين عليه السلام چند بار در زمان خلفاى غاصب در مسجد در حضور جمعيت غدير را مطرح كرد و اتمام حجت فرمود، كه ذيلاً به چهار مورد آن مى پردازيم: | اين نوع دفاع از غدير بيشتر توسط پيامبر و اميرالمؤمنين و صديقه كبرى عليهم السلام صورت گرفته است. پيامبر صلى الله عليه و آله در برابر منافقين، حضرت زهرا عليها السلام بر مهاجمين خانه از پشت در<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۰۵.</ref>، و اميرالمؤمنين عليه السلام چند بار در زمان خلفاى غاصب در مسجد در حضور جمعيت غدير را مطرح كرد و اتمام حجت فرمود، كه ذيلاً به چهار مورد آن مى پردازيم: | ||
==== الف) دفاع پيامبر صلى الله عليه و آله از غدير در حضور منافقين ==== | |||
بعد از واقعه سه روزه غدير و آن اتمام حجت عظيم، هنوز مغزهاى ابوسفيانىِ منافقين ولايت را نپذيرفته بود و آنان از مُبلِّغ غدير ابلاغ ديگرى مى خواستند! در چنين موردى كه دشمنانى در لباس دوست آمده بودند، پيامبر صلى الله عليه و آله بار ديگر غدير را ابلاغ كرد و با همين تابلو بزرگ اعتقادى اتمام حجت فرمود. | بعد از واقعه سه روزه غدير و آن اتمام حجت عظيم، هنوز مغزهاى ابوسفيانىِ منافقين ولايت را نپذيرفته بود و آنان از مُبلِّغ غدير ابلاغ ديگرى مى خواستند! در چنين موردى كه دشمنانى در لباس دوست آمده بودند، پيامبر صلى الله عليه و آله بار ديگر غدير را ابلاغ كرد و با همين تابلو بزرگ اعتقادى اتمام حجت فرمود. | ||
ماجرا مربوط به روزى مى شود كه عدهاى از منافقين پس از بازگشتِ كاروان حج به مدينه، در فاصله دو ماهه بين غدير تا شهادت رسول اللَّه صلى الله عليه و آله، نزد آن حضرت آمدند و آيت و نشانه اى درباره خلافت و امامت على عليه السلام طلب كردند. حضرت فرمود: آيا روز غدير خم براى شما كافى نبود؟!<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۵۳.</ref> | ماجرا مربوط به روزى مى شود كه عدهاى از منافقين پس از بازگشتِ كاروان حج به مدينه، در فاصله دو ماهه بين غدير تا شهادت رسول اللَّه صلى الله عليه و آله، نزد آن حضرت آمدند و آيت و نشانه اى درباره خلافت و امامت على عليه السلام طلب كردند. حضرت فرمود: آيا روز غدير خم براى شما كافى نبود؟!<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۵۳.</ref> | ||
==== ب) دفاع اميرالمؤمنين عليه السلام از غدير در حضور صحابه در زمان عمر ==== | |||
در مجلسى كه در زمان عمر در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله بر قرار شده بود، اميرالمؤمنين عليه السلام فرصت را براى افشاگرى عليه غاصبين خلافت مغتنم شمرد و سابقه خاص آنان را در روز غدير در حضور مردم يادآور شد. در آن مجلس اميرالمؤمنين عليه السلام سوابق ابوبكر و عمر با غدير را برشمرد. از جمله فرمود: | در مجلسى كه در زمان عمر در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله بر قرار شده بود، اميرالمؤمنين عليه السلام فرصت را براى افشاگرى عليه غاصبين خلافت مغتنم شمرد و سابقه خاص آنان را در روز غدير در حضور مردم يادآور شد. در آن مجلس اميرالمؤمنين عليه السلام سوابق ابوبكر و عمر با غدير را برشمرد. از جمله فرمود: | ||
خط ۱۹۷: | خط ۱۹۱: | ||
همچنين در حالى كه منصوب شده بودم به رفيقش (ابوبكر) گفت: اين واقعاً كرامت بزرگى است! رفيقش با تندى به او نگاه كرد و گفت: نه به خدا قسم، ابداً اين سخن او را گوش نمى دهم و از او اطاعت نمى كنم. سپس به او تكيه داد و با تكبر به راه افتادند و رفتند.<ref>كتاب سليم: حديث ۱۴.</ref> | همچنين در حالى كه منصوب شده بودم به رفيقش (ابوبكر) گفت: اين واقعاً كرامت بزرگى است! رفيقش با تندى به او نگاه كرد و گفت: نه به خدا قسم، ابداً اين سخن او را گوش نمى دهم و از او اطاعت نمى كنم. سپس به او تكيه داد و با تكبر به راه افتادند و رفتند.<ref>كتاب سليم: حديث ۱۴.</ref> | ||
==== ج) دفاع اميرالمؤمنين عليه السلام از غدير در جمع صحابه در زمان عثمان ==== | |||
حدود بيست سال از غدير گذشته و هر روز سقيفه زهرى از كينه اش را بر آن مى ريزد، اما صاحب غدير فرصت ها را براى احياى آن از دست نمى دهد. در مجلسى كه زمان عثمان در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله با حضور بيش از دويست نفر از مهاجرين و انصار تشكيل شد، اميرالمؤمنين عليه السلام در برابر جمعى كه اكثرشان از طرفداران سقيفه بودند، داستان غدير را مفصلاً بيان كرد، و از صحابه حاضر درباره آن اقرار گرفت. از جمله فرمود: | حدود بيست سال از غدير گذشته و هر روز سقيفه زهرى از كينه اش را بر آن مى ريزد، اما صاحب غدير فرصت ها را براى احياى آن از دست نمى دهد. در مجلسى كه زمان عثمان در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله با حضور بيش از دويست نفر از مهاجرين و انصار تشكيل شد، اميرالمؤمنين عليه السلام در برابر جمعى كه اكثرشان از طرفداران سقيفه بودند، داستان غدير را مفصلاً بيان كرد، و از صحابه حاضر درباره آن اقرار گرفت. از جمله فرمود: | ||
خط ۲۱۴: | خط ۲۰۶: | ||
دفاع از غدير در زمانى كه نوبت به سومين غاصب خلافت رسيده، آن هم كنار قبر پيامبر صلى الله عليه و آله و با حضور باقيماندگان از حاضرين غدير و در جمع مردمى كه گوششان از تبليغات سقيفه پر شده، درس هاى بسيارى از كيفيت تبليغ اين واجب اعتقادى را به ما مى آموزد. يعنى امر به معروفى به عظمت غدير مسئله اى نيست كه درباره آن مسئوليت ابلاغ را سبک پنداريم، و در برابر نسل هاى بىخبر از غدير با سكوت و بى تفاوتى بگذريم. | دفاع از غدير در زمانى كه نوبت به سومين غاصب خلافت رسيده، آن هم كنار قبر پيامبر صلى الله عليه و آله و با حضور باقيماندگان از حاضرين غدير و در جمع مردمى كه گوششان از تبليغات سقيفه پر شده، درس هاى بسيارى از كيفيت تبليغ اين واجب اعتقادى را به ما مى آموزد. يعنى امر به معروفى به عظمت غدير مسئله اى نيست كه درباره آن مسئوليت ابلاغ را سبک پنداريم، و در برابر نسل هاى بىخبر از غدير با سكوت و بى تفاوتى بگذريم. | ||
==== د) دفاع امام حسن عليه السلام از غدير در برابر ناسزاگويان ==== | |||
روزگارى است كه سقيفه در جسارت به صاحب غدير تا حد لعن پيش رفته، و معاويه غاصب چهارم سقيفه اين جرئت را پيدا كرده كه امام دوم غدير را در مجلسى براى جسارت توسط دشمنان سرسخت آن فراخواند!! در چنين موقعيتى جا داشت حمله اى شكننده بر عليه آنان صورت پذيرد. | روزگارى است كه سقيفه در جسارت به صاحب غدير تا حد لعن پيش رفته، و معاويه غاصب چهارم سقيفه اين جرئت را پيدا كرده كه امام دوم غدير را در مجلسى براى جسارت توسط دشمنان سرسخت آن فراخواند!! در چنين موقعيتى جا داشت حمله اى شكننده بر عليه آنان صورت پذيرد. | ||
خط ۲۲۵: | خط ۲۱۵: | ||
در چنين جمعى كه همه دشمنان درجه اول غدير بودند، تبليغ به گونه اى انجام گرفت كه راهى براى انكار نداشته باشند، و پاسخ دندان شكن حضرتش در جواب آن همه لعن و جسارت ميخكوبشان نمايد. | در چنين جمعى كه همه دشمنان درجه اول غدير بودند، تبليغ به گونه اى انجام گرفت كه راهى براى انكار نداشته باشند، و پاسخ دندان شكن حضرتش در جواب آن همه لعن و جسارت ميخكوبشان نمايد. | ||
=== ۶. دفاع از غدير به صورت گفتارى === | |||
يكى از روش هاى معصومين عليهم السلام در دفاع از غدير صورت گفتارى است كه در مقابل روش نوشتارى است، كه در آن زمان راه دوم ابلاغ به حساب مىآمده، و امروزه ابزارهاى صوتى و تصويرى در گونه هاى مختلف آن به اين دو نوع اضافه مىشود. | يكى از روش هاى معصومين عليهم السلام در دفاع از غدير صورت گفتارى است كه در مقابل روش نوشتارى است، كه در آن زمان راه دوم ابلاغ به حساب مىآمده، و امروزه ابزارهاى صوتى و تصويرى در گونه هاى مختلف آن به اين دو نوع اضافه مىشود. | ||
اكثر موارد تبليغى در زمان معصومين عليهم السلام به صورت گفتن بوده، كه گاهى در كنار مردم و گاهى به صورت خطابه بر فراز منبر در مسجد يا در ميدان جنگ اتفاق افتاده و موارد آن بسيار است. در اين قسمت از كتاب به طور فهرستوار در پنج مرحله به آن اشاره مى كنيم و تفصيل هر يک در بخش مربوط به آن آمده است: | اكثر موارد تبليغى در زمان معصومين عليهم السلام به صورت گفتن بوده، كه گاهى در كنار مردم و گاهى به صورت خطابه بر فراز منبر در مسجد يا در ميدان جنگ اتفاق افتاده و موارد آن بسيار است. در اين قسمت از كتاب به طور فهرستوار در پنج مرحله به آن اشاره مى كنيم و تفصيل هر يک در بخش مربوط به آن آمده است: | ||
==== الف) دفاع گفتارى صديقه كبرى عليها السلام از غدير ==== | |||
فريادِ غديرِ حضرت زهرا عليها السلام از پشت درِ آتش زده<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۰۵.</ref> و بغضِ در گلو نهفته گل پيامبر صلى الله عليه و آله در عيادت دير هنگامِ زنان مهاجرين و انصار در روزهاى آخر عمر آن حضرت<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص دلائل الامامة: ص ۳۸. خصال: ص ۱۷۳. بحار الانوار: ج ۴۳ ص ۱۶۱.۲۰۵.</ref>، از نمونه هاى تبليغ گفتارى غدير است. | فريادِ غديرِ حضرت زهرا عليها السلام از پشت درِ آتش زده<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۰۵.</ref> و بغضِ در گلو نهفته گل پيامبر صلى الله عليه و آله در عيادت دير هنگامِ زنان مهاجرين و انصار در روزهاى آخر عمر آن حضرت<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص دلائل الامامة: ص ۳۸. خصال: ص ۱۷۳. بحار الانوار: ج ۴۳ ص ۱۶۱.۲۰۵.</ref>، از نمونه هاى تبليغ گفتارى غدير است. | ||
==== ب) مرحله اول دفاع گفتارى اميرالمؤمنين عليه السلام از غدير ==== | |||
صداى خيبرشكن على عليه السلام در روزهاى غوغائىِ غصب خلافت از نمونه هاى گفتارى ابلاغ غدير در شرايط گوناگون سخن است!! چه روزى كه پس از جمع قرآن با اختيار به مسجد آمد و غدير را تكرار كرد<ref>روضه كافى: ص ۲۷. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۸ ح ۷۲.</ref>، و چه روزى كه به اجبار حلقومش را فشرده كنار منبر پيامبر صلى الله عليه و آله آوردند تا بيعت بگيرند و با همان گلوى طناب بسته و زير شمشير نشسته غدير را بر زبان جارى كرد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۷۳.</ref> | صداى خيبرشكن على عليه السلام در روزهاى غوغائىِ غصب خلافت از نمونه هاى گفتارى ابلاغ غدير در شرايط گوناگون سخن است!! چه روزى كه پس از جمع قرآن با اختيار به مسجد آمد و غدير را تكرار كرد<ref>روضه كافى: ص ۲۷. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۸ ح ۷۲.</ref>، و چه روزى كه به اجبار حلقومش را فشرده كنار منبر پيامبر صلى الله عليه و آله آوردند تا بيعت بگيرند و با همان گلوى طناب بسته و زير شمشير نشسته غدير را بر زبان جارى كرد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۷۳.</ref> | ||
خط ۲۴۶: | خط ۲۳۰: | ||
در شوراى شش نفره عمر براى روى كار آوردن عثمان<ref>بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۳۳۲، ۳۵۱، ۳۷۳، ۳۸۱.</ref> و نيز هنگام بيعت مردم با عثمان در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله<ref>بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۳۶۱.</ref>، بار ديگر مظلومِ غدير لب به سخن گشود و حقايق آن را براى نسلهايى كه از صحيفه و سقيفه خبر نداشتند بيان فرمود. | در شوراى شش نفره عمر براى روى كار آوردن عثمان<ref>بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۳۳۲، ۳۵۱، ۳۷۳، ۳۸۱.</ref> و نيز هنگام بيعت مردم با عثمان در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله<ref>بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۳۶۱.</ref>، بار ديگر مظلومِ غدير لب به سخن گشود و حقايق آن را براى نسلهايى كه از صحيفه و سقيفه خبر نداشتند بيان فرمود. | ||
==== ج) مرحله دوم دفاع گفتارى اميرالمؤمنين عليه السلام از غدير ==== | |||
جنگ جمل و صفين دو فرصت مغتنم ديگر بودند كه اميرالمؤمنين عليه السلام در آنها تبليغ گفتارى غدير را به كار گرفت. در جمل مقابل ديدگان دو لشكر مشاهده مى كردند طلحه را فراخواند و با غدير بر او اتمام حجت كرد.<ref>الغدير: ج ۱ ص ۱۸۶.</ref> | جنگ جمل و صفين دو فرصت مغتنم ديگر بودند كه اميرالمؤمنين عليه السلام در آنها تبليغ گفتارى غدير را به كار گرفت. در جمل مقابل ديدگان دو لشكر مشاهده مى كردند طلحه را فراخواند و با غدير بر او اتمام حجت كرد.<ref>الغدير: ج ۱ ص ۱۸۶.</ref> | ||
خط ۲۵۵: | خط ۲۳۷: | ||
در هنگامه جنگ صفين در حالى كه ذوالفقار در دست حمله كرده بود، در وسط ميدان جنگ تبليغ غدير را مغتنم شمرد<ref>مناقب ابن شهرآشوب: ج ۳ ص ۸۰ .</ref> و جلوه به يادماندنى ديگرى از اين ابلاغ گفتارى را به يادگار گذاشت. تا روزى كه به كوفه بازگشت و در خطبه مفصل و بىنظيرى در روز غدير<ref>بحار الانوار: ج ۹۴ ص ۱۱۴، ۱۱۵.</ref> بسيارى از حقايق ناگفته آن را بر زبان آورد. | در هنگامه جنگ صفين در حالى كه ذوالفقار در دست حمله كرده بود، در وسط ميدان جنگ تبليغ غدير را مغتنم شمرد<ref>مناقب ابن شهرآشوب: ج ۳ ص ۸۰ .</ref> و جلوه به يادماندنى ديگرى از اين ابلاغ گفتارى را به يادگار گذاشت. تا روزى كه به كوفه بازگشت و در خطبه مفصل و بىنظيرى در روز غدير<ref>بحار الانوار: ج ۹۴ ص ۱۱۴، ۱۱۵.</ref> بسيارى از حقايق ناگفته آن را بر زبان آورد. | ||
==== د) دفاع گفتارى امام حسن عليه السلام از غدير ==== | |||
در زندگى امام مجتبى عليه السلام تبليغ گفتارى غدير را در دو موقعيت بسيار حساس مى بينيم. يكى در ماجراى صلح در مسجد كوفه بر فراز منبر و چشم در چشم نماينده سقيفه يعنى معاويه<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۸۸ ح ۳۶۰. بحار الانوار: ج ۱۰ ص ۱۳۹.</ref>، و ديگرى روزى كه دار و دسته معاويه مجلسى تشكيل دادند تا آن حضرت را به عنوان نماينده پدر بزرگوارش اميرالمؤمنين عليه السلام مورد جسارت قرار دهند.<ref>بحار الانوار: ج ۴۴ ص ۷۵.</ref> در هر دو مورد كلامِ تيزتر از شمشيرِ سبط اكبر پيامبر صلى الله عليه و آله غدير را به سوى دشمن نشانه رفت و آنان را بر سر جايشان نشاند. | در زندگى امام مجتبى عليه السلام تبليغ گفتارى غدير را در دو موقعيت بسيار حساس مى بينيم. يكى در ماجراى صلح در مسجد كوفه بر فراز منبر و چشم در چشم نماينده سقيفه يعنى معاويه<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۸۸ ح ۳۶۰. بحار الانوار: ج ۱۰ ص ۱۳۹.</ref>، و ديگرى روزى كه دار و دسته معاويه مجلسى تشكيل دادند تا آن حضرت را به عنوان نماينده پدر بزرگوارش اميرالمؤمنين عليه السلام مورد جسارت قرار دهند.<ref>بحار الانوار: ج ۴۴ ص ۷۵.</ref> در هر دو مورد كلامِ تيزتر از شمشيرِ سبط اكبر پيامبر صلى الله عليه و آله غدير را به سوى دشمن نشانه رفت و آنان را بر سر جايشان نشاند. | ||
==== هـ) دفاع گفتارى بقيه امامان عليهم السلام از غدير ==== | |||
خطابه برخاسته از قلب سوخته حسين بن على عليه السلام كه در مِنا با حضور هفتصد تن از صحابه و تابعين ايراد شد<ref>كتاب سليم: حديث ۲۶.</ref>، يكى ديگر از جلوه هاى تبليغ گفتارى غدير است كه حقايق بسيارى درباره آن را در خود جاى داده است. | خطابه برخاسته از قلب سوخته حسين بن على عليه السلام كه در مِنا با حضور هفتصد تن از صحابه و تابعين ايراد شد<ref>كتاب سليم: حديث ۲۶.</ref>، يكى ديگر از جلوه هاى تبليغ گفتارى غدير است كه حقايق بسيارى درباره آن را در خود جاى داده است. | ||
خط ۲۶۹: | خط ۲۴۷: | ||
اين مجموعه از سخنرانى و گفتگو درباره غدير به صورت خصوصى و عمومى به شيوه هاى مختلف و در موقعيت هاى گوناگون، هر كدام براى ما درسى است گوياى آنكه بايد از همه شيوه هاى گفتارى براى تبليغ غدير استفاده كرد، و با فراستى كه خدا در مؤمن قرار داده در هر مورد شيوه خاص آن را به كار گرفت. | اين مجموعه از سخنرانى و گفتگو درباره غدير به صورت خصوصى و عمومى به شيوه هاى مختلف و در موقعيت هاى گوناگون، هر كدام براى ما درسى است گوياى آنكه بايد از همه شيوه هاى گفتارى براى تبليغ غدير استفاده كرد، و با فراستى كه خدا در مؤمن قرار داده در هر مورد شيوه خاص آن را به كار گرفت. | ||
=== ۷. دفاع از غدير به صورت نوشتارى === | |||
يكى از شيوه هاى دفاع از غدير توسط معصومين عليهم السلام صورت نوشتارى است، كه گاهى به صورت نوشتن سَنَد براى غدير و امضا گرفتن درباره آن است، و گاهى به صورت نامه به دوستان يا دشمنان است، و گاهى به صورت مقاله اى كه بر مردم قرائت شده است. | يكى از شيوه هاى دفاع از غدير توسط معصومين عليهم السلام صورت نوشتارى است، كه گاهى به صورت نوشتن سَنَد براى غدير و امضا گرفتن درباره آن است، و گاهى به صورت نامه به دوستان يا دشمنان است، و گاهى به صورت مقاله اى كه بر مردم قرائت شده است. | ||
خط ۲۷۸: | خط ۲۵۴: | ||
سَندى كه پيامبر صلى الله عليه و آله به طور رسمى در ايام غدير تنظيم كرد، يا نامه هايى كه اميرالمؤمنين عليه السلام در پاسخ معاويه مى فرستاد، يا نوشته بلندى كه آن حضرت در سال آخر عمر خود دستور نوشتن آن را داد تا بر مردم قرائت شود، يا نامه هايى كه ائمه عليهم السلام در پاسخ به سؤال دوستانشان درباره غدير مى فرستادند، همه از نمونه هاى نوشتارى غدير است كه به تفصيل هفت مورد از آنها مى پردازيم: | سَندى كه پيامبر صلى الله عليه و آله به طور رسمى در ايام غدير تنظيم كرد، يا نامه هايى كه اميرالمؤمنين عليه السلام در پاسخ معاويه مى فرستاد، يا نوشته بلندى كه آن حضرت در سال آخر عمر خود دستور نوشتن آن را داد تا بر مردم قرائت شود، يا نامه هايى كه ائمه عليهم السلام در پاسخ به سؤال دوستانشان درباره غدير مى فرستادند، همه از نمونه هاى نوشتارى غدير است كه به تفصيل هفت مورد از آنها مى پردازيم: | ||
==== الف) سند مكتوب غدير به امر پيامبر صلى الله عليه و آله ==== | |||
در مراسم سه روزه غدير شايعات منافقين و شبهه اندازى آنان تأثيراتى بين برخى مردم ضعيف الايمان گذاشته بود. عكس العمل قاطعى لازم بود كه به همه شايعه ها پايان دهد و شبهه ها را ريشه كن نمايد، كه با يک اقدام به موقع و غير قابل انتظار به ثمر رسيد. | در مراسم سه روزه غدير شايعات منافقين و شبهه اندازى آنان تأثيراتى بين برخى مردم ضعيف الايمان گذاشته بود. عكس العمل قاطعى لازم بود كه به همه شايعه ها پايان دهد و شبهه ها را ريشه كن نمايد، كه با يک اقدام به موقع و غير قابل انتظار به ثمر رسيد. | ||
خط ۲۹۱: | خط ۲۶۵: | ||
در اينجا حضرت آنچه بر فراز منبر غدير انجام داده بود تكرار كرد. بازوى على بن ابى طالب عليه السلام را گرفت و آن را بلند كرد به حدى كه سفيدى زير بازوى حضرت ظاهر شد و در آن حال فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَولاهُ، و سپس فرمود: اللَّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ انصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ. همه اين گفتگوها طبق دستور حضرت در آن ورقه ثبت شد؛ تا سندى مكتوب از غدير براى آينده ها و آيندگان باشد. اين يک نمونه از تبليغ نوشتارى غدير است، و ثبت و حفظ اسناد غدير در طول تاريخ ادامه همين آموزش پيامبر صلى الله عليه و آله مى تواند باشد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۲۸۲. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۱۵۱.</ref> | در اينجا حضرت آنچه بر فراز منبر غدير انجام داده بود تكرار كرد. بازوى على بن ابى طالب عليه السلام را گرفت و آن را بلند كرد به حدى كه سفيدى زير بازوى حضرت ظاهر شد و در آن حال فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَولاهُ، و سپس فرمود: اللَّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ انصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ. همه اين گفتگوها طبق دستور حضرت در آن ورقه ثبت شد؛ تا سندى مكتوب از غدير براى آينده ها و آيندگان باشد. اين يک نمونه از تبليغ نوشتارى غدير است، و ثبت و حفظ اسناد غدير در طول تاريخ ادامه همين آموزش پيامبر صلى الله عليه و آله مى تواند باشد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۲۸۲. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۱۵۱.</ref> | ||
==== ب) مقاله اى درباره غدير به امر اميرالمؤمنين عليه السلام ==== | |||
نوشتن مقاله و قرائت متناوب آن بر مردم در مناسبت هايى خاص، يكى از كارهاى استثنائى صاحب غدير در راه دفاع از آن است. | نوشتن مقاله و قرائت متناوب آن بر مردم در مناسبت هايى خاص، يكى از كارهاى استثنائى صاحب غدير در راه دفاع از آن است. | ||
خط ۳۰۴: | خط ۲۷۶: | ||
اگر چه دوران قرائت اين مقاله غديرى بر مردم ديرى نپاييد و با غصب حق غدير به دست معاويه در لابلاى صفحات تاريخ ماند؛ اما هم در آن روز پرده از حقايق بسيارى درباره روزگار سياه شده غدير به دست سقيفه برداشت، و هم سند ماندگارى براى قرنهاى آينده شد تا غديريان تاريخچه اعتقاد خود را از سند مكتوب صاحب آن بياموزند. | اگر چه دوران قرائت اين مقاله غديرى بر مردم ديرى نپاييد و با غصب حق غدير به دست معاويه در لابلاى صفحات تاريخ ماند؛ اما هم در آن روز پرده از حقايق بسيارى درباره روزگار سياه شده غدير به دست سقيفه برداشت، و هم سند ماندگارى براى قرنهاى آينده شد تا غديريان تاريخچه اعتقاد خود را از سند مكتوب صاحب آن بياموزند. | ||
==== ج) نامه ادبى درباره غدير به امر اميرالمؤمنين عليه السلام ==== | |||
يک معارضه در قالب ادبى بين چهارمين غاصب حق غدير از يك سو و صاحب غدير از سوى ديگر به وقوع پيوست، كه دفاع نوشتارى از غدير پاسخنامه قطعى آن شد. | يک معارضه در قالب ادبى بين چهارمين غاصب حق غدير از يك سو و صاحب غدير از سوى ديگر به وقوع پيوست، كه دفاع نوشتارى از غدير پاسخنامه قطعى آن شد. | ||
خط ۳۲۰: | خط ۲۹۱: | ||
پاسخ كوتاه و پر محتوا با سندى به نام غدير، آن قدر شكننده بود كه وقتى معاويه پاسخ اميرالمؤمنين عليه السلام را خواند گفت: اى غلام، اين نامه را پاره كن، تا اهل شام آن را نخوانند و به على بن ابى طالب تمايل پيدا نكنند!<ref>بحار الانوار: ج ۳۸ ص ۲۳۸ ح ۳۹.</ref> | پاسخ كوتاه و پر محتوا با سندى به نام غدير، آن قدر شكننده بود كه وقتى معاويه پاسخ اميرالمؤمنين عليه السلام را خواند گفت: اى غلام، اين نامه را پاره كن، تا اهل شام آن را نخوانند و به على بن ابى طالب تمايل پيدا نكنند!<ref>بحار الانوار: ج ۳۸ ص ۲۳۸ ح ۳۹.</ref> | ||
==== د) متن كامل خطابه غدير به امر امام باقر عليه السلام ==== | |||
در شرايط خفقان سخت [[بنی امیه]]، غدير مىرفت تا به صفحات تاريخ سپرده شود و از آن واقعه عظيم فقط گاهگاهى جمله «مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ» سينه به سينه مى گشت. اكنون وقت آن بود كه با احياى خطبه غدير تلاش بيست و چند ساله سقيفه ناكام بماند و تشنگان ولايت يک بار ديگر بر سر چشمه زلال آن كسب فيض نمايند. | |||
در شرايط خفقان سخت | |||
با پيدا شدن شرايط اجتماعى خاص در انقراض بنى اميه، امام باقر عليه السلام براى اولين بار شرح مفصلى از ماجراى غدير را با متن كامل خطابه آن بيان فرمود كه به صورت نوشتارى درآمد و ثبت شد، تا امروز كه به صورت يكى از متقن ترين متون و مستندات اعتقادى ما درآمده، به خصوص آنكه نقل هاى حاضرين در غدير مثل حذيفه و زيد بن ارقم نيز با آن تطابق كامل دارد.<ref>احتجاج: ج ۱ ص ۶۶ . بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۰۱ ج ۸۶ .</ref> | با پيدا شدن شرايط اجتماعى خاص در انقراض بنى اميه، امام باقر عليه السلام براى اولين بار شرح مفصلى از ماجراى غدير را با متن كامل خطابه آن بيان فرمود كه به صورت نوشتارى درآمد و ثبت شد، تا امروز كه به صورت يكى از متقن ترين متون و مستندات اعتقادى ما درآمده، به خصوص آنكه نقل هاى حاضرين در غدير مثل حذيفه و زيد بن ارقم نيز با آن تطابق كامل دارد.<ref>احتجاج: ج ۱ ص ۶۶ . بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۰۱ ج ۸۶ .</ref> | ||
==== هـ) نامه امام هادى عليه السلام به اهل اهواز درباره غدير ==== | |||
در روزگار امام هادى عليه السلام كه دستگاه خلافت با تبعيد و تحت نظر قرار دادن امامان معصوم عليهم السلام سعى در قطع ارتباط گفتارى و شنيدارى مردم با ايشان داشت، نامه نگارى رواج يافت و اين نوع تبليغ از شهرهاى دوردست نيز با آسايش بيشترى انجام مىشد. | در روزگار امام هادى عليه السلام كه دستگاه خلافت با تبعيد و تحت نظر قرار دادن امامان معصوم عليهم السلام سعى در قطع ارتباط گفتارى و شنيدارى مردم با ايشان داشت، نامه نگارى رواج يافت و اين نوع تبليغ از شهرهاى دوردست نيز با آسايش بيشترى انجام مىشد. | ||
خط ۳۳۶: | خط ۳۰۵: | ||
بعد مى بينيم كه پيامبر صلى الله عليه و آله او را از اصحابش جدا كرد و اين عبارت را فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ. از اين ارتباط مى فهميم كه قرآن به درستى اين اخبار و حقانيت اين شواهد گواهى مى دهد. لذاست كه امت بايد بدان اقرار كنند چرا كه با قرآن موافق است و قرآن با آنها موافق است. اينجاست كه پيروى از چنين احاديثى واجب مى شود و جز اهل عناد و فساد نمى توانند از آن سرپيچى كنند.<ref>بحار الانوار: ج ۲ ص ۲۲۶ ح ۳.</ref> | بعد مى بينيم كه پيامبر صلى الله عليه و آله او را از اصحابش جدا كرد و اين عبارت را فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ. از اين ارتباط مى فهميم كه قرآن به درستى اين اخبار و حقانيت اين شواهد گواهى مى دهد. لذاست كه امت بايد بدان اقرار كنند چرا كه با قرآن موافق است و قرآن با آنها موافق است. اينجاست كه پيروى از چنين احاديثى واجب مى شود و جز اهل عناد و فساد نمى توانند از آن سرپيچى كنند.<ref>بحار الانوار: ج ۲ ص ۲۲۶ ح ۳.</ref> | ||
==== و) نامه امام عسكرى عليه السلام به نيشابور درباره غدير ==== | |||
در زمان آخرين امام ظاهر يعنى امام حسن عسكرى عليه السلام تبليغ غدير از طريق نامه نگارى همچنان ادامه داشت. از جمله اسحاق بن اسماعيل از نيشابور براى امام عسكرى عليه السلام نامه اى نوشت و مسائلى را مطرح كرد. آن حضرت در پاسخ نامه اى را توسط نماينده خود براى او فرستاد كه يكى از فرازهاى آن چنين بود: | در زمان آخرين امام ظاهر يعنى امام حسن عسكرى عليه السلام تبليغ غدير از طريق نامه نگارى همچنان ادامه داشت. از جمله اسحاق بن اسماعيل از نيشابور براى امام عسكرى عليه السلام نامه اى نوشت و مسائلى را مطرح كرد. آن حضرت در پاسخ نامه اى را توسط نماينده خود براى او فرستاد كه يكى از فرازهاى آن چنين بود: | ||
خط ۳۴۴: | خط ۳۱۲: | ||
در اين نامه منت خدا بر مردم با غدير و سلب اختيار مردم در مسئله امامت در كوتاه ترين عبارات براى سؤال كننده بيان گرديده و استناد به قرآن در اين باره نيز انجام شده است. | در اين نامه منت خدا بر مردم با غدير و سلب اختيار مردم در مسئله امامت در كوتاه ترين عبارات براى سؤال كننده بيان گرديده و استناد به قرآن در اين باره نيز انجام شده است. | ||
==== ز) پاسخ امام عسكرى عليه السلام به نامه اى درباره معناى غدير ==== | |||
گاهى سؤالات درباره غدير بسيار دقيق بوده و پاسخ آن نيز در شرايط تقيه نشان از اهميت موضوع و لزوم پاسخ دارد. به عنوان نمونه نامه حسن بن ظريف به امام حسن عسكرى عليه السلام كه طى آن از حضرت سؤال كرد: معناى سخن پيامبر صلى الله عليه و آله به اميرالمؤمنين عليه السلام چيست كه فرمود: «مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَولاهُ»؟ | گاهى سؤالات درباره غدير بسيار دقيق بوده و پاسخ آن نيز در شرايط تقيه نشان از اهميت موضوع و لزوم پاسخ دارد. به عنوان نمونه نامه حسن بن ظريف به امام حسن عسكرى عليه السلام كه طى آن از حضرت سؤال كرد: معناى سخن پيامبر صلى الله عليه و آله به اميرالمؤمنين عليه السلام چيست كه فرمود: «مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَولاهُ»؟ | ||
خط ۳۵۳: | خط ۳۲۰: | ||
با اين نمونه هاى نوشتارى در تبليغ غدير مى توان اهميت و چگونگى استفاده از ابزارهاى پيشرفته امروزى را درباره رساندن پيام پيامبر صلى الله عليه و آله در آن روز بزرگ تشخيص داد و در راه آن حركت كرد. | با اين نمونه هاى نوشتارى در تبليغ غدير مى توان اهميت و چگونگى استفاده از ابزارهاى پيشرفته امروزى را درباره رساندن پيام پيامبر صلى الله عليه و آله در آن روز بزرگ تشخيص داد و در راه آن حركت كرد. | ||
== پانویس == |