پرش به محتوا

دشمنان اهل بیت و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۹۱۳: خط ۹۱۳:
در مواردى با در نظر گرفتن يارى و پيروى ياران صحيفه، استفاده از كلماتى از اين قبيل به چشم مى‏ خورد: «اعْوانهم» ، «انْصارهم» ،«اشْياعهم» ، «اتْباعهم» ، «مُساعديهم» ، «اوْلِيائهم» ، «تابِعيهم» .
در مواردى با در نظر گرفتن يارى و پيروى ياران صحيفه، استفاده از كلماتى از اين قبيل به چشم مى‏ خورد: «اعْوانهم» ، «انْصارهم» ،«اشْياعهم» ، «اتْباعهم» ، «مُساعديهم» ، «اوْلِيائهم» ، «تابِعيهم» .


دو. جهات كلى پيروى
'''دو. جهات كلى پيروى'''


در مواردى جهت گيرى‏ هاى كلى از [[صحیفه ملعونه]]، مانند اظهار محبت به آنان و تسليم در برابر امرشان و تمايل به آنان و پذيرش دين و مذهبشان به ميان آمده است؛ و كلماتى حاكى از اين مفاهيم به كار گرفته شده است: «مُحِبّيهم» : دوستانشان، «مَواليهم» : ولايتمدارانشان، «الْمُسَلِّمين لاَمْرِهم» : تسليم شوندگان در برابر اوامرشان، «الْمائِلين الَيْهم» : متمايلين به سوى آنان، «الْمُبايِعين لَهُم»: بيعت كنندگان با آنان، «مَنْ والاهم» : كسانى كه ولايت آنان را پذيرفته ‏اند، «مَنْ مالَ الَيْهم» : كسانى كه به آنان توجه دارند، «مَنْ حَذا حَذْوَهم» : كسانى كه پا جاى پاى آنان مى‏ گذارند، «مَنْ سَلَكَ طَريقهم» : كسانى كه راه آنان را مى‏ پيمايند، «مَنِ اتَّبَعَ امْرَهم» : كسانى كه اوامر آنان را پيروى مى‏ كنند، «اهْل مَذْهَبِهم» : اهل مذهب آنان.
در مواردى جهت گيرى‏ هاى كلى از [[صحیفه ملعونه]]، مانند اظهار محبت به آنان و تسليم در برابر امرشان و تمايل به آنان و پذيرش دين و مذهبشان به ميان آمده است؛ و كلماتى حاكى از اين مفاهيم به كار گرفته شده است: «مُحِبّيهم» : دوستانشان، «مَواليهم» : ولايتمدارانشان، «الْمُسَلِّمين لاَمْرِهم» : تسليم شوندگان در برابر اوامرشان، «الْمائِلين الَيْهم» : متمايلين به سوى آنان، «الْمُبايِعين لَهُم»: بيعت كنندگان با آنان، «مَنْ والاهم» : كسانى كه ولايت آنان را پذيرفته ‏اند، «مَنْ مالَ الَيْهم» : كسانى كه به آنان توجه دارند، «مَنْ حَذا حَذْوَهم» : كسانى كه پا جاى پاى آنان مى‏ گذارند، «مَنْ سَلَكَ طَريقهم» : كسانى كه راه آنان را مى‏ پيمايند، «مَنِ اتَّبَعَ امْرَهم» : كسانى كه اوامر آنان را پيروى مى‏ كنند، «اهْل مَذْهَبِهم» : اهل مذهب آنان.


سه. صف‏ آرايىِ اتباع
'''سه. صف‏ آرايىِ اتباع'''


در مواردى صف‏ آرايىِ اتباع صحيفه در برابر اهل‏ بيت‏ عليهم السلام و مخالفت آنان با ايشان و خوار كردن و ظلم به آنان و غصب حقوقشان و انكار ولايتشان، و حتى قتل آنان و جنگيدن با ايشان و مباح شمردن خون و حرمتشان، و نيز دور كردن ايشان از مقامشان و زمينه ‏سازى براى دشمنانشان مطرح شده است. در اين موارد با ارجاع ضمير به اهل‏بيت‏ عليهم السلام عباراتى از اين قبيل به كار رفته است:«مُخالِفيهِمْ» : مخالفين آنان، «خاذِليهِمْ» : خوار كنندگانشان، «ظالِميهِمْ» : ظلم كنندگان به ايشان، «قاتِليهِمْ» : قاتلينشان، »المُتابِعينَ عَدُوَّهَمْ« : پيروان دشمنانشان، »ناصِرى عَدُوِّهِمْ« : يارى كنندگان دشمنانشان، »غاصِبيهِمْ« : غصب كنندگان مقام آنان، »جاحِدى وِلايَتِهِمْ« : منكرين ولايت آنان، »المُظاهِرينَ عَلَيْهِمْ« : همدست شوندگان بر ضد آنان، »مَنْ نَصَبَ لَهُمْ حَرْباً« : كسانى كه رايت جنگ در برابر ايشان برافراشتند، »الْحادينَ عَنْهُمْ« : اعراض كنندگان از اهل‏بيت‏عليهم السلام، »مُنازِليهِمْ« : درگير شوندگان با آنان، »دافِعيهِمْ عَنْ مَقامِهِمْ« : كسانى كه آنان را از مقامشان دور كردند، »مُزيليهِمْ عَنْ مَراتِبِهِمْ« : كسانى كه آنان را از رتبه بلندشان كنار زدند، »الْمُمَهِّدينَ لِاعْدائِهِمْ بِالتَّمْكينِ مِنْ قِتالِهِمْ« : كسانى كه با آماده سازى شرايطِ جنگ با ايشان زمينه را براى دشمنانشان مهيا كردند، »الْقاعِدينَ مَقْعَدَهُمْ« : كسانى كه در جايگاه آنان نشستند، »مَنِ اسْتَحَلَّتْ دِمائَهُمْ« : كسانى كه خون آنان را حلال شمردند، »مَنِ اسْتَباحَ حَريمَهُمْ« : كسانى كه حريم آنان را مورد هجوم و تاراج قرار دادند.
در مواردى صف‏ آرايىِ اتباع صحيفه در برابر اهل‏ بيت‏ عليهم السلام و مخالفت آنان با ايشان و خوار كردن و ظلم به آنان و غصب حقوقشان و انكار ولايتشان، و حتى قتل آنان و جنگيدن با ايشان و مباح شمردن خون و حرمتشان، و نيز دور كردن ايشان از مقامشان و زمينه ‏سازى براى دشمنانشان مطرح شده است. در اين موارد با ارجاع ضمير به اهل ‏بيت‏ عليهم السلام عباراتى از اين قبيل به كار رفته است:«مُخالِفيهِمْ» : مخالفين آنان، «خاذِليهِمْ» : خوار كنندگانشان، «ظالِميهِمْ» : ظلم كنندگان به ايشان، «قاتِليهِمْ» : قاتلينشان، «المُتابِعينَ عَدُوَّهَمْ» : پيروان دشمنانشان، «ناصِرى عَدُوِّهِمْ» : يارى كنندگان دشمنانشان،«غاصِبيهِمْ»:غصب كنندگان مقام آنان،«جاحِدى وِلايَتِهِمْ» : منكرين ولايت آنان، «المُظاهِرينَ عَلَيْهِمْ» : همدست شوندگان بر ضد آنان، «مَنْ نَصَبَ لَهُمْ حَرْباً» : كسانى كه رايت جنگ در برابر ايشان برافراشتند، «الْحادينَ عَنْهُمْ» : اعراض كنندگان از اهل‏ بيت ‏عليهم السلام، «مُنازِليهِمْ» : درگير شوندگان با آنان، «دافِعيهِمْ عَنْ مَقامِهِمْ» : كسانى كه آنان را از مقامشان دور كردند، «مُزيليهِمْ عَنْ مَراتِبِهِمْ» : كسانى كه آنان را از رتبه بلندشان كنار زدند،«الْمُمَهِّدينَ لِاعْدائِهِمْ بِالتَّمْكينِ مِنْ قِتالِهِمْ» : كسانى كه با آماده سازى شرايطِ جنگ با ايشان زمينه را براى دشمنانشان مهيا كردند، «الْقاعِدينَ مَقْعَدَهُمْ» : كسانى كه در جايگاه آنان نشستند، «مَنِ اسْتَحَلَّتْ دِمائَهُمْ» : كسانى كه خون آنان را حلال شمردند،«مَنِ اسْتَباحَ حَريمَهُمْ» : كسانى كه حريم آنان را مورد هجوم و تاراج قرار دادند.


'''چهار. اصول اعتقادى منحرف'''


در موارد ديگرى سخن از پايه‏ هاى اعتقادى اصحاب صحيفه به ميان آمده، كه مطالبى از قبيل پذيرفتن دين صحيفه و دعوت به آن و پذيرش منصب ‏هاى دنيوى كه در سايه صحيفه به دست مى ‏آيد، و ايجاد شک و شبهه درباره كفر [[صحیفه ملعونه|اصحاب صحیفه]] از جمله آنهاست.


چهار. اصول اعتقادى منحرف


در موارد ديگرى سخن از پايه‏هاى اعتقادى اصحاب صحيفه به ميان آمده، كه مطالبى از قبيل پذيرفتن دين صحيفه و دعوت به آن و پذيرش منصب‏هاى دنيوى كه در سايه صحيفه به دست مى‏آيد، و ايجاد شك و شبهه درباره كفر اصحاب صحيفه از جمله آنهاست.


در اين باره كلمات زير جلب توجه مى‏ كند، كه ضمير در آنها به دشمنان اهل‏ بيت‏ عليهم السلام باز مى‏ گردد: «مَنْ دانَ بِقَوْلِهِمْ» : كسانى كه به سخن آنان اعتقاد داشته باشند، «مَنْ دَعا الى وِلايَتِهِمْ» : كسانى كه مردم را به ولايت آنان دعوت كنند، «مَنْ تَصَدَّرَ بِبِدْعَتِهِمْ» : كسانى كه طبق بدعت‏ هاى آنان به رياست دست يابند، «مَن شَكَّ فى كُفْرِهِمْ» : كسانى كه در كفر آنان شک كنند.


در اين باره كلمات زير جلب توجه مى‏كند، كه ضمير در آنها به دشمنان اهل‏بيت‏عليهم السلام باز مى‏گردد: »مَنْ دانَ بِقَوْلِهِمْ« : كسانى كه به سخن آنان اعتقاد داشته باشند، »مَنْ دَعا الى وِلايَتِهِمْ« : كسانى كه مردم را به ولايت آنان دعوت كنند، »مَنْ تَصَدَّرَ بِبِدْعَتِهِمْ« : كسانى كه طبق بدعت‏هاى آنان به رياست دست يابند، »مَن شَكَّ فى كُفْرِهِمْ« : كسانى كه در كفر آنان شك كنند.




پنج. رضايت قلبى به ضلالت
'''پنج. رضايت قلبى به ضلالت'''


در مواردى حتى رضايت به گفتار و كردار اصحاب صحيفه الحاق به آنان حساب شده است، و عبارات دقيقى در بيان انواع رضايت قلبى نسبت به اعمال آنان ذكر شده، كه از نمونه‏هاى آن عمل به روش‏هاى اصحاب صحيفه و اظهار رضايت به گفتار و كردار آنان و رضايت به قتل اهل‏بيت‏عليهم السلام و تصديق حكم‏هاى صادره از سوى پيروان صحيفه است؛ و در قالب عبارات زير ذكر شده كه ضماير به اهل‏بيت‏عليهم السلام باز مى‏گردد:
در مواردى حتى رضايت به گفتار و كردار اصحاب صحيفه الحاق به آنان حساب شده است،و عبارات دقيقى در بيان انواع رضايت قلبى نسبت به اعمال آنان ذكر شده،كه از نمونه ‏هاى آن عمل به روش‏ هاى اصحاب صحيفه و اظهار رضايت به گفتار و كردار آنان و رضايت به قتل [[اهل‏ بیت‏ علیهم السلام]] و تصديق حكم ‏هاى صادره از سوى پيروان صحيفه است؛ و در قالب عبارات زير ذكر شده كه ضماير به اهل‏ بيت‏ عليهم السلام باز مى‏ گردد:




»كُلُّ مُسْتَنٍّ بِما سَنَّ اعْدائَهُمْ الى يَوْمِ الْقِيامَةِ« : همه كسانى كه تا روز قيامت به سنت‏هايى كه دشمنان اهل‏بيت‏عليهم السلام پايه گذارى كرده‏اند عمل نمايند، »مَنْ سَمِعَ بِظُلْمِ اعْدائِهِمْ فَرَضِىَ بِهِ« : هركس كه ظلم دشمنان ايشان را بشنود و به آن راضى شود، »مَنْ رَضِىَ بِقَوْلِ اعْدائِهِمْ وَ فِعْلِهِمْ« : هركس كه به گفتار و رفتار دشمنانشان راضى باشد، »مَنْ بَلَغَهُ افْعالُ اعْدائِهِمْ فَرَضِىَ بِهِ« : هركس كه خبر كارهاى دشمنان اهل‏بيت‏عليهم السلام به او برسد و بدان‏ها رضايت دهد، »الرّاضينَ بِقَتْلِ الاعْداءِ ايّاهُمْ« : كسانى كه از قتل ايشان به دست دشمنانشان راضى باشند، »الْمُصَدِّقينَ بِاحْكامِ اعْدائِهِمْ« : كسانى كه حكم‏هاى دشمنان اهل‏بيت‏عليهم السلام را تصديق نمايند و آنها را درست بدانند.


«كُلُّ مُسْتَنٍّ بِما سَنَّ اعْدائَهُمْ الى يَوْمِ الْقِيامَةِ» : همه كسانى كه تا روز قيامت به سنت‏ هايى كه دشمنان اهل‏ بيت‏ عليهم السلام پايه گذارى كرده ‏اند عمل نمايند، «مَنْ سَمِعَ بِظُلْمِ اعْدائِهِمْ فَرَضِىَ بِهِ» : هركس كه ظلم دشمنان ايشان را بشنود و به آن راضى شود،«مَنْ رَضِىَ بِقَوْلِ اعْدائِهِمْ وَ فِعْلِهِمْ» : هركس كه به گفتار و رفتار دشمنانشان راضى باشد، «مَنْ بَلَغَهُ افْعالُ اعْدائِهِمْ فَرَضِىَ بِهِ» : هركس كه خبر كارهاى دشمنان اهل‏ بيت‏ عليهم السلام به او برسد و بدان‏ها رضايت دهد، «الرّاضينَ بِقَتْلِ الاعْداءِ ايّاهُمْ» : كسانى كه از قتل ايشان به دست دشمنانشان راضى باشند، «الْمُصَدِّقينَ بِاحْكامِ اعْدائِهِمْ» : كسانى كه حكم‏ هاى دشمنان اهل ‏بيت‏ عليهم السلام را تصديق نمايند و آنها را درست بدانند.


شش. عموميت پيروان در زمان و مكان


در بيان عموميت پيروان صحيفه ملعونه نسبت به زمان‏ها و مكان‏ها و حتى موجودات از جن و انس، عبارات مهمى ديده مى‏شود كه همه طرفداران و ياوران صحيفه و سقيفه تا روز قيامت از اولين و آخرين، بلكه از همه خلايق را در بر مى‏گيرد:


'''شش. عموميت پيروان در زمان و مكان'''


»اللهمَّ الْعَنْ اوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِكَ« ، »مِنَ الْجِنِّ وَ الانْسِ مِنَ الاوَّلينَ وَ الاخِرينَ« ، »مِنَ الْخَلائِقِ اجْمَعينَ الى يَوْمِ الدّينِ« ، كه معناى مجموع اين سه عبارت چنين مى‏شود: خدايا، اولين ظالم حق آل محمد تا آخرين تابعين او بر اين ظلم را از جن و انس، از همه خلايق اولين و آخرين تا روز قيامت را لعنت كن.
در بيان عموميت پيروان صحيفه ملعونه نسبت به زمان‏ ها و مكان‏ ها و حتى موجودات از جن و انس، عبارات مهمى ديده مى ‏شود كه همه طرفداران و ياوران صحيفه و سقيفه تا روز قيامت از اولين و آخرين، بلكه از همه خلايق را در بر مى‏ گيرد:


«اللهمَّ الْعَنْ اوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِكَ» ،«مِنَ الْجِنِّ وَ الانْسِ مِنَ الاوَّلينَ وَ الاخِرينَ» ،«مِنَ الْخَلائِقِ اجْمَعينَ الى يَوْمِ الدّينِ» ، كه معناى مجموع اين سه عبارت چنين مى‏ شود: خدايا، اولين ظالم حق آل محمد تا آخرين تابعين او بر اين ظلم را از جن و انس، از همه خلايق اولين و آخرين تا روز قيامت را لعنت كن.


۴۵.  شجره ملعونه =   دشمنان اهل‏بيت‏عليهم السلام /  دشمنان در خطبه غدير
 
 
شجره ملعونه =   دشمنان اهل‏بيت ‏عليهم السلام /  دشمنان در خطبه غدير