۲۱٬۹۷۲
ویرایش
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
'''<big>از «فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ» تا «بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ» <ref>اليقين: ص ۳۸۷ - ۳۸۴ باب ۱۳۸. ارشاد القلوب: ج ۲ ص ۲۱۰ - ۱۸۰. نزهة الكرام: ص ۲۰۱. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۸ و ج ۳۷ ص ۳۲۵.</ref>:</big>''' | '''<big>از «فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ» تا «بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ» <ref>اليقين: ص ۳۸۷ - ۳۸۴ باب ۱۳۸. ارشاد القلوب: ج ۲ ص ۲۱۰ - ۱۸۰. نزهة الكرام: ص ۲۰۱. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۸ و ج ۳۷ ص ۳۲۵.</ref>:</big>''' | ||
<big>گفتار مفصل حذيفه در مدائن ، از واقعه غدير همه را متحير كرده است. او به جزئياتى از ماجرا اشاره مى كند كه كمتر كسى شنيده است. او حتى روز شمار سفر به غدير و آياتى كه در اين پنج روز نازل شده را به خاطر دارد و بازگو مى كند كه چگونه در بين راه آيات قرآنى پى در پى نازل مى شد و دستور آمادگى و اجراى دقيق برنامه سه روزه غدير را براى پيامبر صلى الله عليه وآله مى آورد و به آن حضرت وعده حفظ از شرّ توطئه گران را مى داد.</big> | |||
<big>او در قسمتى از سخنانش مى گويد: روز چهاردهم ذى حجه سال دهم هجرى پيامبر صلى الله عليه وآله از مكه به مقصد غدير حركت كردند. روز سومى كه در راه بودند جبرئيل آيات آخر سوره حجر را نازل كرد: «فَوَ رَبِّكَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ، عَمَّا كانُوا يَعْمَلُونَ، فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ، إِنَّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ» حجر / ۱۹۵ - ۱۹۲. : «قسم به پروردگارت، از همه آنان خواهيم پرسيد درباره آنچه انجام مى دادند. تو به آنچه دستور داده شدى اقدام كن و از مشركين روى گردان باش. ما تو را از شرّ مسخره كنندگان حفظ مى كنيم» .</big> | |||
<big>در آخر شب چهارم ، جبرئيل بر پيامبر صلى الله عليه وآله نازل شد و اين آيه را براى حضرت خواند: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِى الْقَوْمَ الْكافِرِينَ» <ref>مائده / ۶۷</ref> . : «اى پيامبر، ابلاغ كن آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده، و اگر چنين نكنى رسالت او را تبليغ نكرده اى، و خداوند تو را از مردم حفظ مى كند. خداوند قوم كافرين را هدايت نمى كند» . و منظور از آنان كسانى بودند كه نسبت به پيامبرصلى الله عليه وآله سوء قصد داشتند.</big> | |||
<big>جبرئيل گفت: خداوند به تو دستور داده فردا كه در منزل غدير پياده مى شويد ولايت او را بر مردم واجب كنى. پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود: بلى اى جبرئيل، ان شاء اللَّه فردا اين كار را انجام خواهم داد.</big> | |||
'''<big>پيامبرصلى الله عليه وآله «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ» را در خطبه غدير يادآور شد <ref>الاقبال: ص ۴۵۶ ۴۵۴. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۳۳ - ۱۲۷.</ref>:</big>''' | |||
<big>حذيفه يكى از حاضران در غدير است كه جزئيات بسيارى از آن را فقط او نقل كرده و حق عظيمى بر همه دارد و حجت را بر ما تمام كرده است. او متن خطابه بلند غدير را نيز حفظ كرده و جزئيات قرآنى آن را به خاطر سپرده است.</big> | |||
<big>از جمله فرازهاى خطبه كه حذيفه نقل كرده و آيات قرآنى را يادآور شده اين است كه پيامبر صلى الله عليه وآله فرمودند: خداوند به من وحى كرده است: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِى الْقَوْمَ الْكافِرِينَ»<ref>مائده / ۶۷ .</ref>: «اى پيامبر، ابلاغ كن آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده، و اگر چنين نكنى رسالت او را نرسانده اى، و خداوند تو را از مردم حفظ مى كند. خداوند قوم كافر را هدايت نمى كند» .</big> | |||
<big>اى مردم، من در تبليغ آنچه خداوند نازل كرده كوتاهى نكرده ام؛ و اينک سبب نازل شدن اين آيه را بيان خواهم كرد: چندين بار جبرئيل بر من نازل شد و از طرف خداوندِ سلام ، دستور آورد كه در جمع مردم بگويم و به سياه و سفيد اعلام كنم كه امیرالمؤمنین برادرم و خليفه ام و امام پس از من اند.</big> | |||
از | <big>اى مردم، سبب اين تأكيد شناخت من از منافقينى است كه آنچه در قلبشان نيست بر زبان مى آورند، و اين كار را كوچک مى شمارند در حالى كه نزد خدا امرى عظيم است؛ و نيز اذيت هاى بسيارى كه نسبت به من روا داشته اند. از جمله اينكه به دليل كثرت ملازمت امیرالمؤمنین با من و توجه زياد من به ایشان، مرا «گوش» اسم گذاردند و خداوند اين آيه را نازل كرد: «وَ مِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِىَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ»<ref>توبه / ۶۱ .</ref> : «از آنان كسانى هستند كه پيامبر را اذيت مى كنند و مى گويند او گوش است» ، و اگر بخواهم مى توانم آنان را نام ببرم!</big> | ||
اى مردم، | <big>اى مردم، در قرآن تفكر كنيد و آيات آن را بفهميد. آيه هاى محكم آن را فرا گيريد و سراغ آيه هاى متشابه<ref>آیاتی که مراد از آنها روشن و قطعی نیست و تمییز داده نمیشود. به عبارت دیگر؛ محکمات ، آیات یک بُعدی اند که مراد از آن ها معلوم است؛ مانند: (الله خالق کل شیء) | ||
ولی متشابهات، آیات چند بُعدی و دارای محامل بسیارند و متشابهات با ارجاع به محکمات، در حکم محکم قرار می گیرند. | |||
بسیاری از محققان عقیده دارند متشابه دچار عدم وضوح معنا است؛ ولی محکم معنای روشنی دارد، راغب می گوید: «المحکم ما لاتعرض فیه شبهة لا من حیث اللفظ و لا من حیث المعنی، و المتشابه ما لاینبئ ظاهره عن المراد».</ref> آن نرويد. به خدا قسم هيچ كس تفسير قرآن را بيان نخواهد كرد مگر كسى كه اينک دستشان را گرفته و با دستم بالا مى برم و به شما اعلام مى كنم كه هر كس من صاحب اختيار اويم ایشان صاحب اختيار وى هستند و آن شخص امیرالمؤمنین اند.</big> | |||
اى مردم، على و فرزندان صالح من از نسل او | <big>اى مردم، على و فرزندان صالح من از نسل او «ثِقل اصغر» هستند و قرآن «ثِقل اكبر» است. اين دو از هم جدا نمى شوند تا بر سر حوض كوثر نزد من آيند. هيچ آيه اى نيست كه خداوند در آن مؤمنين را خطاب كرده مگر اينكه ایشان اولين مخاطب آن اند.</big> | ||
خداوند در سوره | <big>خداوند در سوره «هَلْ أَتى شهادت به بهشت نداده مگر براى ایشان <ref>اشاره به ماجراى سه روز روزه گرفتن پنج تنعليهم السلام و اهداى افطار به مسكين و يتيم و اسير و نزول آيات سوره انسان است، تا آنجا كه در آيه ۱۲ اين سوره مى فرمايد: «وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِيراً».</ref> ، و آن را درباره غير امیرالمؤمنین عليه السلام نازل نكرده است. سوره «وَ الْعَصْرِ» <ref>جملاتى كه با قلم سياه داخل گيومه در اين پاراگراف آمده ترجمه آيات سوره «عصر» است كه در كلام پيامبرصلى الله عليه وآله به صورت ضمنى تفسير شده است: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ وَ الْعَصْرِ، إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِى خُسْرٍ، إِلا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» .</ref> درباره امیرالمؤمنین عليه السلام نازل شده و تفسير آن چنين است: قسم به خداى روز قيامت «انسان در زيان است» و آنها دشمنان آل محمد عليهم السلام هستند، «مگر آنان كه ايمان آوردند» به ولايتشان «و اعمال صالح انجام دادند» با همدلى با برادرانشان «و يكديگر را به صبر سفارش كردند» در غيبت امام غايبشان.</big> | ||
<big>سه آيه درباره صحيفه ملعونه نازل شده است <ref>اليقين: ص ۳۸۷ - ۳۸۴ باب ۱۳۸. ارشاد القلوب: ج ۲ ص ۲۱۰ - ۱۸۰. نزهة الكرام: ص ۲۰۱. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۰۶ - ۱۰۱ و ج ۳۷ ص ۳۲۵.</ref>:</big> | |||
حذيفه در مدائن براى | <big>حذيفه در مدائن براى يک جوان ايرانى پرده از صحيفه ملعونه و مجريان آن بر مى دارد و آيات متعددى را برمى شمارد كه در ايام غدير مستقيماً درباره اصحاب صحيفه نازل شد. مى توان اين فراز تاريخ را از استثنايى ترين اتمام حجت ها به حساب آورد كه پرده از اسرار سقيفه برمى دارد.</big> | ||
حذيفه | <big>حذيفه مى گويد: در سه روز غدير اصحاب صحيفه ملعونه بر ضد خلافت اميرالمؤمنين عليه السلام پيمان خود را محكم كردند. هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه وآله قصد حركت داشتند به آنها فرمودند: درباره چه مسئله اى امروز خصوصى صحبت مى كرديد در حالى كه شما را از نجوى و گفتگوى خصوصى منع كرده بودم؟</big> | ||
آنها جواب دادند: يا | <big>آنها جواب دادند: يا رسول اللَّه، ما فقط هم اكنون يكديگر را ملاقات كرده ايم! پيامبر صلى الله عليه وآله با ناراحتى به آنها نگاه كردند و فرمودند: شما داناتريد يا خداوند؟ «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ»<ref>بقره / ۱۴۰.</ref> : «و كيست ظالم تر از كسى كه شهادتى را نزد خدا كتمان مى كند، و خداوند از آنچه انجام مى دهيد غافل نيست» .</big> | ||
حذيفه | <big>حذيفه مى گويد: سپس كاروان به راه افتاد تا وارد مدينه شد. در اول محرم سال يازدهم همان منافقين با عده اى از همدستانشان جمع شدند و صحيفه اى طبق آنچه درباره خلافت عهد بسته بودند نوشتند. در اول صحيفه از ميان برداشتن ولايت و صاحب اختيارى امیرالمؤمنین عليه السلام بود و اينكه خلافت مخصوص ابوبكر و عمر و ابوعبيده است و سالم نيز همراه آنان است و خلافت از اين چهار نفر خارج نيست!</big> | ||
هنگام فجر، پيامبرصلى الله عليه وآله نماز صبح را به جماعت خواند و در محراب نشسته ذكر گفت تا آفتاب طلوع كرد. پس از طلوع آفتاب رو به ابوعبيده جراح كرده فرمود: خوشا به حال تو كه امين اين امت شدهاى! سپس اين آيات را تلاوت فرمود: | <big>هنگام فجر، پيامبرصلى الله عليه وآله نماز صبح را به جماعت خواند و در محراب نشسته ذكر گفت تا آفتاب طلوع كرد. پس از طلوع آفتاب رو به ابوعبيده جراح كرده فرمود: خوشا به حال تو كه امين اين امت شدهاى! سپس اين آيات را تلاوت فرمود:</big> | ||
»فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً، فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَ وَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ«××× ۲ بقره / ۷۹. ×××: | <big>»فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً، فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَ وَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ«××× ۲ بقره / ۷۹. ×××:</big> | ||
<big>«واى بر كسانى كه نوشته اى را به دست خويش مى نويسند و سپس مى گويند: اين از سوى خداست، تا با آن مبلغ كمى به دست آورند. واى بر آنان از آنچه دستانشان مى نويسد و واى بر آنان از آنچه كسب مى كنند» .</big> | |||
آنگاه | <big>آنگاه پيامبر صلى الله عليه وآله فرمودند: كسانى كه در اين امت چنين نوشته اند شباهت دارند به آنان كه خدا مى فرمايد: «يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَ لا يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ وَ هُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّتُونَ ما لا يَرْضى مِنَ الْقَوْلِ وَ كانَ اللَّهُ بِما يَعْمَلُونَ مُحِيطاً» <ref>نساء / ۱۰۸.</ref> : «از مردم مخفى مى كنند اما از خدا نمی توانند مخفى كنند و خدا ناظر آنان است هنگامى كه شب را سحر مى كنند در سخنى كه خدا راضى نيست، و خدا به آنچه انجام مى دهند احاطه دارد» .</big> | ||
سپس فرمود××× ۱ اشاره به ماجراى قريش در مكه است كه وقتى انواع مبارزه و مقابله با پيامبرصلى الله عليه وآله را تجربه كردند و به نتيجهاى نرسيدند، در مكانى به نام »دار النَدْوَة« جمع شدند و پيماننامهاى بر ضد پيامبرصلى الله عليه وآله و خاندانش نوشتند. آنگاه بر آن صحيفه چهل مُهر و امضا توسط بزرگان قريش زده شد و آن را در كعبه آويزان نمودند. بحار الانوار: ج ۱۹ ص ۲ ۱. ×××: امروز گروهى در امت من تشكيل يافتهاند كه در صحيفه نوشتنشان مانند سردمداران زمان جاهليت شدهاند، كه صحيفهاى بر عليه ما نوشتند و در كعبه آويزان نمودند. خداوند به آن عده امكانات مىدهد تا آنها و كسانى را كه بعد از آنان مىآيند امتحان كند و انسانهاى خبيث و پاك را از هم جدا كند. اگر نبود كه خداوند به من دستور داده از آنها روى بر گردانم براى مقدّرى كه مىخواهد به انجام رساند، هم اكنون آنان را پيش آورده و گردنشان را مىزدم. | سپس فرمود××× ۱ اشاره به ماجراى قريش در مكه است كه وقتى انواع مبارزه و مقابله با پيامبرصلى الله عليه وآله را تجربه كردند و به نتيجهاى نرسيدند، در مكانى به نام »دار النَدْوَة« جمع شدند و پيماننامهاى بر ضد پيامبرصلى الله عليه وآله و خاندانش نوشتند. آنگاه بر آن صحيفه چهل مُهر و امضا توسط بزرگان قريش زده شد و آن را در كعبه آويزان نمودند. بحار الانوار: ج ۱۹ ص ۲ ۱. ×××: امروز گروهى در امت من تشكيل يافتهاند كه در صحيفه نوشتنشان مانند سردمداران زمان جاهليت شدهاند، كه صحيفهاى بر عليه ما نوشتند و در كعبه آويزان نمودند. خداوند به آن عده امكانات مىدهد تا آنها و كسانى را كه بعد از آنان مىآيند امتحان كند و انسانهاى خبيث و پاك را از هم جدا كند. اگر نبود كه خداوند به من دستور داده از آنها روى بر گردانم براى مقدّرى كه مىخواهد به انجام رساند، هم اكنون آنان را پيش آورده و گردنشان را مىزدم. |