پرش به محتوا

ابوذر غفاری: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۴۵ بایت حذف‌شده ،  ‏۵ مارس ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸۱: خط ۸۱:
سلمان و اصحابش برخورد ظاهرى آنان را مى ‏پذيرفتند همان گونه كه خدا امر فرموده بود، و از كنار آنان مى ‏گذشتند.
سلمان و اصحابش برخورد ظاهرى آنان را مى ‏پذيرفتند همان گونه كه خدا امر فرموده بود، و از كنار آنان مى ‏گذشتند.


آنگاه ابوبكر به اصحابش مى ‏گفت: مسخره من نسبت به اينان را چگونه ديديد؟ و چگونه شرّ آنان را از خودم و از شما دفع كردم؟ آنان در پاسخ او گفتند: هميشه راه خير را پيش بگيرى تا مادامى كه زنده هستى! ابوبكر در پاسخ آنان گفت: معامله شما با اينان بايد اين گونه باشد تا روزى كه فرصتى بدست آوريد، چرا كه عاقل فهميده كسى است كه غصه را گلوگير كند تا فرصتى به چنگ آورد!××× 1 تفسير الامام العسكرى‏ عليه السلام: ص 111 - 123. عوالم العلوم: ج 3/15 ص 154 - 161. بحار الانوار: ج 6 ص 30 و ج 30 ص 223 - 226. و ج 37 ص 148  - 142. مدينة المعاجز: ج 1 ص 438. تأويل الآيات: ج 1 ص 40 ح 11. تفسير البرهان: ج 1 ص 59 ح 1. اثبات الهداة: ج 3 ص 573 . ×××
آنگاه ابوبكر به اصحابش مى ‏گفت: مسخره من نسبت به اينان را چگونه ديديد؟ و چگونه شرّ آنان را از خودم و از شما دفع كردم؟ آنان در پاسخ او گفتند: هميشه راه خير را پيش بگيرى تا مادامى كه زنده هستى! ابوبكر در پاسخ آنان گفت: معامله شما با اينان بايد اين گونه باشد تا روزى كه فرصتى بدست آوريد، چرا كه عاقل فهميده كسى است كه غصه را گلوگير كند تا فرصتى به چنگ آورد!<ref>تفسير الامام العسكرى‏ عليه السلام: ص ۱۱۱ - ۱۲۳. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۵۴ - ۱۶۱. بحار الانوار: ج ۶ ص ۳۰ و ج ۳۰ ص ۲۲۳ - ۲۲۶. و ج ۳۷ ص ۱۴۲ - ۱۴۸. مدينة المعاجز: ج ۱ ص ۴۳۸. تأويل الآيات: ج ۱ ص ۴۰ ح ۱۱. تفسير البرهان: ج ۱ ص ۵۹ ح ۱. اثبات الهداة: ج ۳ ص ۵۷۳ .</ref>


براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[منافقین]].


== افشاى نفاق منافقين در غدير<ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۱۳۶. اسرار غدير: ص ۸۳ . غدير در قرآن: ج ۱ ص ۲۲۹.</ref> ==
منافقين در خلوت همچنان اقرار به شكست خود و عظمت ماجراى غدير مى‏ نمودند. اين شكست آتش كينه آنان را شعله‏ور مى‏كرد، ولى چون خود را از هر تلاشى عاجز مى‏ ديدند براى خالى كردن غيظ خود دست به كارهاى احمقانه ‏اى مى‏ زدند و در دنياى كفر آميز خود به [[استهزاء]] مى ‏پرداختند.


  براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: منافقين /  آيه »وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّه وَ بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِينَ...« ، و عنوان: منافقين /  برخورد منافقين با اصحاب اميرالمؤمنين‏عليه السلام پس از غدير.
نمونه ‏اى از كارهاى حماقت‏ آميز آنان ماجراى سوسمار است كه ابوذر آن را به پيامبر صلى الله عليه و آله اطلاع داد: آنگاه كه پيامبر صلى الله عليه و آله از منصوب كردن اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در غدير فراغت يافت و مردم از مجلس سخنرانى متفرق شدند، عده‏اى از قريش گرد يكديگر جمع شده بودند و از آنچه اتفاق افتاد تأسف مى ‏خوردند. در اين ميان سوسمارى از كنار آنان عبور كرد. يكى از آنان گفت: اى كاش محمد اين سوسمار رابه جاى على امير ما قرار مى‏ داد!


7.  افشاى نفاق منافقين در غدير××× 1 واقعه قرآنى غدير: ص 136. اسرار غدير: ص 83 . غدير در قرآن: ج 1 ص 229. ×××
ابوذر سخن آنان را شنيد و براى پيامبر صلى الله عليه و آله نقل كرد. حضرت سراغ آنان فرستاد و آنان را حاضر نمود و خبر ابوذر را برايشان بازگو كرد.


  منافقين در خلوت همچنان اقرار به شكست خود و عظمت ماجراى غدير مى‏نمودند. اين شكست آتش كينه آنان را شعله‏ور مى‏كرد، ولى چون خود را از هر تلاشى عاجز مى‏ديدند براى خالى كردن غيظ خود دست به كارهاى احمقانه‏اى مى‏زدند و در دنياى كفر آميز خود به استهزاء مى‏پرداختند.
آنان در حالى كه ابوذر را در برابر خود مى‏ديدند انكار كردند و بر اين انكار خود قسم ياد كردند! ولى از طرف خداوند بار ديگر آيه ۷۴ سوره توبه در ردّ آنان آمد: «يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ بَعْدَ اِسْلامِهِمْ»: «به خدا قسم ياد مى ‏كنند كه نگفته ‏اند در حالى كه سخن كفر را بعد از اسلامشان بر زبان آورده ‏اند».


سپس پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «آسمان سايه نينداخته و زمين بر خود حمل نكرده راستگوتر از ابوذر»<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۶۳. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۳. مناقب ابن شهرآشوب: ج ۲ ص ۲۴۲ و ج ۳ ص ۴۰.</ref>، و بعد از آن فرمود: «جبرئيل برايم خبر آورده كه روز قيامت قومى را مى ‏آورند كه امام آنان سوسمار است! مواظب باشيد كه شما نباشيد»!! آنگاه آيه ۷۱ و ۷۲ سوره اسراء را شاهد آورده فرمود: خداوند تعالى مى ‏فرمايد: «يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ اُناسٍ بِاِمامِهِمْ»: «روزى كه هر گروهى از مردم را با امامشان فرا مى ‏خوانيم».<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۳. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۶۳. مناقب ابن شهرآشوب: ج ۲ ص ۲۴۲.</ref>


نمونه‏اى از كارهاى حماقت‏آميز آنان ماجراى سوسمار است كه ابوذر آن را به پيامبرصلى الله عليه وآله اطلاع داد: آنگاه كه پيامبرصلى الله عليه وآله از منصوب كردن اميرالمؤمنين‏عليه السلام در غدير فراغت يافت و مردم از مجلس سخنرانى متفرق شدند، عده‏اى از قريش گرد يكديگر جمع شده بودند و از آنچه اتفاق افتاد تأسف مى‏خوردند. در اين ميان سوسمارى از كنار آنان عبور كرد. يكى از آنان گفت: اى كاش محمد اين سوسمار رابه جاى على امير ما قرار مى‏داد!
قابل دقت است كه در اين ماجرا پاى ابوذر در ميان است، و او كسى است كه شهادت صدق پيامبر صلى الله عليه و آله را بر پيشانى دارد. استشهاد به آيه «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ» نيز معناى عظيمى را در بر دارد، و آن اينكه اعراض كنندگان از امامِ حق نه تنها خيالشان راحت نيست، بلكه چه بخواهند و چه نخواهند در روز قيامت با امامى كه براى خود بر گزيده ‏اند محشور خواهند شد.


== بيعت ابوذر در غدير<ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۱۲۰.</ref> ==
پس اتمام [[خطبه غدیر]] و دستور پيامبر صلى الله عليه و آله براى بيعت همگانى با اميرالمؤمنين ‏عليه السلام، از اولين افراد از خواص مؤمنين كه براى بيعت حضور يافتند مقداد و سلمان و ابوذر بودند. پس از آنكه اين سه نفر با پيامبر صلى الله عليه و آله بيعت كردند به آنان فرمود: «به على به عنوان اميرالمؤمنين سلام كنيد»، و آنان اين كار را انجام داده با آن حضرت نيز بيعت كردند. بعد از آنان به حذيفه و ابن مسعود و عمار و بريده اسلمى همين دستور را دادند و آنان نيز بيعت كردند.


ابوذر سخن آنان را شنيد و براى پيامبرصلى الله عليه وآله نقل كرد. حضرت سراغ آنان فرستاد و آنان را حاضر نمود و خبر ابوذر را برايشان بازگو كرد.
== روايت حديث غدير<ref>چكيده عبقات الانوار (حديث غدير): ص ۱۴۱.</ref> ==
 
يكى از [[صحابه]] كه [[حدیث غدیر]] را نقل كرده جندب بن جناده غفارى، ابوذر (م ۳۱ ق) است. [[ابن‏ عقده]] در «[[حدیث الولایة]]» و جعابى در «نخب المناقب» و در «فرائد السمطين» و خطيب خوارزمى در مقتل خود و شمس ‏الدين جزرى شافعى در «اسنى المطالب»، همگى حديث غدير را از ابوذر نقل كرده ‏اند.<ref>فرائد السمطين: باب ۵۸ . اسنى المطالب: ص ۴.</ref>
 
آنان در حالى كه ابوذر را در برابر خود مى‏ديدند انكار كردند و بر اين انكار خود قسم ياد كردند! ولى از طرف خداوند بار ديگر آيه 74 سوره توبه در ردّ آنان آمد: »يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ بَعْدَ اِسْلامِهِمْ« : »به خدا قسم ياد مى‏كنند كه نگفته‏اند در حالى كه سخن كفر را بعد از اسلامشان بر زبان آورده‏اند« .
 
 
سپس پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: »آسمان سايه نينداخته و زمين بر خود حمل نكرده راستگوتر از ابوذر«××× 2 عوالم العلوم: ج 3  / 15 ص 163. بحار الانوار: ج 37 ص 163. مناقب ابن شهرآشوب: ج 2 ص 242 و ج 3 ص 40. ×××، و بعد از آن فرمود: »جبرئيل برايم خبر آورده كه روز قيامت قومى را مى‏آورند كه امام آنان سوسمار است! مواظب باشيد كه شما نباشيد«!! آنگاه آيه 71 و 72 سوره اسراء را شاهد آورده فرمود: خداوند تعالى مى‏فرمايد: »يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ اُناسٍ بِاِمامِهِمْ« : »روزى كه هر گروهى از مردم را با امامشان فرا مى‏خوانيم« .××× 1 بحار الانوار: ج 37 ص 163. عوالم العلوم: ج 3  / 15 ص 163. مناقب ابن شهرآشوب: ج 2 ص 242. ×××
 
 
قابل دقت است كه در اين ماجرا پاى ابوذر در ميان است، و او كسى است كه شهادت صدق پيامبرصلى الله عليه وآله را بر پيشانى دارد. استشهاد به آيه »يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ« نيز معناى عظيمى را در بر دارد، و آن اينكه اعراض كنندگان از امامِ حق نه تنها خيالشان راحت نيست، بلكه چه بخواهند و چه نخواهند در روز قيامت با امامى كه براى خود بر گزيده‏اند محشور خواهند شد.
 
 
8.  بيعت ابوذر در غدير××× 2 واقعه قرآنى غدير: ص 120. ×××
 
  پس اتمام خطبه غدير و دستور پيامبرصلى الله عليه وآله براى بيعت همگانى با اميرالمؤمنين‏عليه السلام، از اولين افراد از خواص مؤمنين كه براى بيعت حضور يافتند مقداد و سلمان و ابوذر بودند. پس از آنكه اين سه نفر با پيامبرصلى الله عليه وآله بيعت كردند به آنان فرمود: »به على به عنوان اميرالمؤمنين سلام كنيد« ، و آنان اين كار را انجام داده با آن حضرت نيز بيعت كردند. بعد از آنان به حذيفه و ابن مسعود و عمار و بريده اسلمى همين دستور را دادند و آنان نيز بيعت كردند.
 
 
9.  روايت حديث غدير××× 3 چكيده عبقات الانوار )حديث غدير( : ص 141. ×××
 
  يكى از صحابه كه حديث غدير را نقل كرده جندب بن جناده غفارى، ابوذر )م 31 ق( است. ابن‏عقده در »حديث الولاية« و جعابى در »نخب المناقب« و در »فرائد السمطين« و خطيب خوارزمى در مقتل خود و شمس‏الدين جزرى شافعى در »اسنى المطالب« ، همگى حديث غدير را از ابوذر نقل كرده‏اند.××× 4 فرائد السمطين: باب 58 . اسنى المطالب: ص 4. ×××


10.  رئيس اولياء در قيامت =   جندب بن جناده غفارى /  ابوذر و غدير در قيامت
10.  رئيس اولياء در قيامت =   جندب بن جناده غفارى /  ابوذر و غدير در قيامت