ارتباط ولایت با طیب ولادت: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی غدیر
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۳: خط ۶۳:


== پانویس ==
== پانویس ==
[[رده:خطبه غدیر]]

نسخهٔ ‏۳ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۳۸

طيبِ ولادت و خُبث ولادت[۱]

  يكى از آياتى كه در خطبه غدیر به صورت ضمنى آمده و در مورد امتحان همه جانبه خداست، آيه ۱۷۹ سوره آل عمران است:

«ما كانَ اللَّه لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ ما كانَ اللَّه لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَ لكِنَّ اللَّه يَجْتَبِى مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشاءُ، فَآمِنُوا بِاللَّه وَ رُسُلِهِ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ»:

«خداوند مؤمنین را به حال خود رها نخواهد كرد تا آنكه خبیث را از پاکیزه جدا كند، و خداوند شما را بر غیب مطلع نمى ‏كند، ولى خدا از پيامبرانش هر كس را بخواهد انتخاب مى‏ كند. پس به خدا و پيامبرانش ايمان آوريد، و اگر ایمان آوريد و تقوی پيشه كنيد براى شما اجر عظيمى خواهد بود».

پيامبر صلى الله عليه و آله هم در خطبه غدير مى‏ فرمايد: مَعاشِرَ النّاسِ، انَّ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَكُنْ لِيَذَرَكُمْ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ، وَ ما كانَ اللَّه لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ:

اى مردم، خداوند عز و جل شما را به حال خود رها نخواهد كرد تا آنكه خبيث را از پاكيزه جدا كند، و خداوند شما را بر غيب مطلع نمى ‏كند.[۲]

در اينجا دو نكته مهم است:

ارتباط ولايت با طيب ولادت

از عوامل ريشه ‏اى در طيب بودن و خباثت، كيفيت انعقاد نطفه انسان است. ارتباط مستقيم اين مسئله با پذيرفتن ولايت اهل ‏بيت‏ عليهم السلام از مسلمات است و احاديث بسيارى درباره آن وارد شده و عملاً نيز به اثبات رسيده است. در احاديثى «طيب الولادة» آغاز نعمت ‏ها شمرده شده كه بايد به خاطر آن شكر خاصى از درگاه ايزدى نمود.

پيامبر صلى الله عليه و آله مى ‏فرمايد: مَنْ احَبَّنا اهْلَ‏الْبَيْتِ فَلْيَحْمِدِ اللَّه عَلى اوَّلِ النِّعَمِ. قيلَ: وَ ما اوَّلُ النِّعَمِ؟ قالَ: طيبُ الْوِلادَةِ؛ لايُحِبُّنا الاّ مَنْ طابَتْ وِلادَتُهُ:

هر كس ما اهل بيت را دوست دارد خدا را بر اولينِ نعمت ‏ها سپاس گويد. پرسيدند:

اولين نعمت‏ها كدام است؟ فرمود: پاكىِ ولادت، و سپس فرمود: ما را دوست نمى ‏دارد مگر كسى كه ولادتش پاک باشد.[۳]

شكى نيست كه منظور از «طيب الولادة» و «پاكى ولادت» حلال زادگى است كه نقطه مقابل آن حرام زادگی و از زنا متولد شدن و يا در ايام حيض باردار شدن مادر است.

چنانكه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام مى ‏فرمايد: لا يُحِبُّنا وَلَدُ زِنا اوْ مَنْ حَمَلَتْ بِهِ امُّهُ فى حَيْضِها: دوست نمى ‏دارد ما را ولدالزنا يا كسى كه مادرش در ايام حیض به او حامله شده باشد.[۴]

در احاديث بعدى اين مطلب بيشتر روشن خواهد شد.

اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در ارتباط طهارت نسل با پذيرش ولايت نكته ظريفى فرموده است: اگر امور به دست مردم بود (و همين انتخاب ظاهرى بود) احدى را بر ما مقدم نمى‏ داشتند و نمى ‏پذيرفتند، ولى خداوند است كه هر كس را بخواهد به رحمت خويش اختصاص مى ‏دهد.

سپس در بيان آن رحمت الهى فرمود: پس خدا را شكر كنيد بر آنچه شما را اختصاص داده از آغاز نعمت‏ ها. سپس فرمود: منظورم طيب الولادة و پاكى در تولد است.[۵]

پيداست كه حلال زادگى به معناى ازدواج صحيح پدر و مادر و خیانت نكردن مادر به پدر است كه در تمام ملل جهان معتبر است و از نظر اسلام هم ازدواج هر قومى محترم است، چنانكه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: انَّ لِكُلِّ قَوْمٍ نِكاحاً[۶]، يعنى: هر قومى نكاحى معتبر دارند، و امام صادق‏ علیه السلام فرمود: نِكاحُ اهْلِ الشِّرْكِ جائِزٌ، يعنى: ازدواج مشركين از نظر اسلام معتبر است.[۷]

امام صادق‏ علیه السلام مى ‏فرمايد: مَنْ وَجَدَ بَرْدَ حُبِّنا عَلى قَلْبِهِ فَلْيُكْثِرِ الدُّعاءَ لامِّهِ فَانَّها لَمْ تَخُنْ اباهُ، يعنى:

هر كس خُنكى و لذت محبت ما را بر قلب خويش احساس كرد براى مادرش بسيار دعا كند، چرا كه اين علامت آن است كه مادرش به پدرش خيانت نكرده است.[۸]

آن قدر اين مسئله بنيادى است كه امام‏ عليه السلام در حديث ديگرى چنين بيان مى‏ فرمايد:

انَّ افْضَلَ فَضائِلِ شيعَتِنا انَّ الْعَواهِرَ لَمْ يَلِدْنَهُمْ فى جاهِلِيَّةٍ وَ لا اسْلامٍ، يعنى: بالاترين فضيلت شيعيان ما اين است كه زناكاران آنان را به دنيا نياورده ‏اند، چه در جاهلیت و چه در اسلام.[۹]

شايد منظور از جاهلیت كه در برابر اسلام ذكر شده، فقط زمان جاهلیت عصر بعثت نباشد، بلكه قبل از مسلمان شدن شخص يا والدينش در هر زمانى منظور باشد كه در آن دوران نيز از نسل پاک و پدر و مادرى با ازدواج صحيح در قوم و ملت و دين خود به دنيا آمده ‏اند.

بسيار شنيدنى است كه «طيبِ مولد» به دستور پيامبر صلى الله عليه و آله وارد متن جامعه شده و «محبت على‏ عليه السلام» ضابطه قطعى آن قرار گرفته، آنجا كه فرمود: امتحان كنيد فرزندان خود را با حبّ على بن ابى‏ طالب. هر فرزندى كه محبت او را داشت بدانيد كه از حلال زادگى اوست، و هر فرزندى كه بغض او را داشت بدانيد كه از حرام زادگى‏ اش است».[۱۰]

سپس اين ضابطه به مرحله عمل رسيد چنانكه جابر انصاری مى ‏گويد:

از آن پس ما محبت على‏ عليه السلام را بر فرزندانمان عرضه مى‏ كرديم. هر كدام كه على ‏عليه السلام را دوست داشت مى‏ فهميديم كه فرزند خودمان است، و هر كدام على‏ عليه السلام را مبغوض مى‏ داشت او را فرزند خود نمى‏ دانستيم (يعنى مى‏ فهميديم كه مادرش خيانت كرده است).[۱۱]

امام صادق‏ علیه السلام به زيبايى پرده از حقيقت بر مى‏دارد و آن را با صراحت چنين بيان مى ‏فرمايد:

دوست نمى ‏دارد ما را مگر كسى كه ولادتش طيب و پاک باشد، و دشمن نمى‏ دارد ما را مگر كسى كه او را به پدرش ملحق كرده باشند، در حالى كه مادرش از مرد ديگرى به او باردار شده ولى او را به شوهرش منسوب مى ‏كند و او را وادار به پذيرش او مى ‏نمايد![۱۲]

ارتباط ولايت با خبث ولادت

در مقابل «طيب الولادة» و آثار آن كه ذكر شد «خبث الولادة» قرار دارد كه از منشأهاى اصلى خباثت است، و در احاديث به عنوان يک ضابطه مسلّم بدان تصريح شده است.

پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه و آله به اميرالمؤمنين ‏عليه السلام فرمود: تو را دوست نمى‏ دارد مگر كسى كه ولادتش پاک است و تو را دشمن نمى ‏دارد مگر كسى كه ولادتش خبيث و ناپاک است.[۱۳]

صريح ‏تر از اين فرمود: هر كس عترت مرا دوست نداشته باشد يكى از اين سه است: يا منافق است، يا زنازاده است، و يا كسى است كه مادرش در غير طهارت از حيض به او حامله شده است.[۱۴]

اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در مورد «وَلَد حَلال» چنين فرمود: دروغ مى‏ گويد كسى كه گمان مى ‏كند از حلال به دنيا آمده در حالى كه مرا و امامان از فرزندان مرا مبغوض مى‏ دارد.[۱۵]

پانویس

  1. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۲۳۶، ۲۳۷، ۲۴۵ - ۲۴۹.
  2. اسرار غدير: ص ۱۵۰ بخش ۶ .
  3. بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۴۵ ح ۳، ص ۱۵۰ ح ۱۸، ص ۱۵۲ ح ۲۳.
  4. بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۴۸ ح ۱۱.
  5. بحار الانوار: ج ۱۰ ص ۹۹.
  6. وسائل الشيعة: ج ۱۷ ص ۲۹۹.
  7. وسائل الشيعة: ج ۱۵ ص ۸۰ .
  8. بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۴۶ ح ۶ .
  9. بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۴۹.
  10. بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۵۶ ح ۳۰.
  11. بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۵۱.
  12. بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۵۲.
  13. بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۴۶،۱۴۵ و ج ۳۶ ص ۲۴۶ و ج ۳۸ ص ۱۰۰.
  14. بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۴۷ ح ۸ .
  15. بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۴۵.