مسیحیان
آيه «إِنَّ الدّينَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ إِلاّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ...»[۱]
با در نظر گرفتن اينكه غدير مراسم مفصلى در سه روز بوده، گذشته از آياتى كه مستقيماً در آن ايام نازل شده و در قسمت آيات نازل شده در غدير ذكر شد، آياتى هم در ضمن كلام به صورت اشاره آمده و منظور از آنها بيان شده است. اين موارد در تفسیر ۱۸ آيه است، كه از جمله اين آيات، آيه ۱۹ و ۸۵ سوره آل عمران است:
إِنَّ الدّينَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ إِلاّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِآياتِ اللَّه فَإِنَّ اللَّه سَرِيعُ الْحِسابِ :
«دين نزد خداوند اسلام است، و كسانى كه كتاب به آنان داده شده اختلاف نكردند مگر بعد از آنكه علم برايشان آمد و آنان از روى برترى جويى اختلاف كردند، و هر كس به آيات خدا کفر ورزد خداوند سريع الحساب است».
وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ [۲]:
«هر كس دينى غير از اسلام طلب كند هرگز از او قبول نمى شود و در آخرت از زيانكاران است».
آنچه به نصارى مربوط مىشود، اين آيات از سه بُعد قابل بررسى است:
۱. متن خطبه غدير
«اللّهمَّ انَّكَ انْزَلْتَ الْآيَةَ فى عَلِىٍّ وَلِيِّكَ عِنْدَ تَبْيينِ ذلِكَ وَ نَصْبِكَ ايّاهُ لِهذَا الْيَوْمِ»: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً»
«وَ قُلْتَ إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ»
«وَ قُلْتَ وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ»
خدايا، هنگام تبيين ولايت حضرت امیر و نصب او به امامت در اين روز، اين آيه را نازل كردى: «امروز دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دين شما راضى شدم»، و فرمودى: «هر كس دينى غير از اسلام طلب كند هرگز از او قبول نمى شود و در آخرت از زيانكاران است».[۳]
«اللّهمَّ انَّكَ انْزَلْتَ عَلَىَّ انَّ الامامَةَ لِعَلِىٍّ، وَ انَّكَ عِنْدَ بَيانى ذلِكَ وَ نَصْبى ايّاهُ لِما اكْمَلْتَ لَهُمْ دينَهُمْ وَ اتْمَمْتَ عَلَيْهِمْ نِعْمَتَكَ وَ رَضِيتَ لَهُمُ الْاسْلامَ ديناً قُلْتَ إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ وَ قُلْتَ وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِىالْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ»
خدايا، تو بر من اين مطلب را نازل فرمودى كه امامت براى على است. و هنگامى كه اين مطلب را بيان كردم و او را منصوب نمودم، آنگاه كه دين آنان را كامل نمودى و نعمت خود را بر آنان تمام كردى و اسلام را به عنوان دين آنان راضى شدى، فرمودى: «دين نزد خدا فقط اسلام است» و فرمودى: «هر كس دينى غير از اسلام طلب كند هرگز از او قبول نمى شود و در آخرت از زيانكاران است».[۴]
۲. موقعيت تاريخى
اولين مرحله پس از تبليغ جهانى ولايت اهل بيت عليهم السلام در خطابه غدير است. پيامبر صلى الله عليه و آله لحظاتى پيش با ابلاغ پيام«مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللّهمَّ والِ مَنْ والاهُ» در شانه هاى خود سبكى از چنين انجام وظيفه اى را احساس مى كند. پس از آن نزول آيه الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ نيز اعلام شده و اسلام كامل گرديده است. در چنين شرايطى دو آيه مزبور به طور كامل در كلام حضرت اقتباس شده، يعنى آن اسلامى كه غير آن قبول نيست همين اسلام است كه به كمال نهايى رسيده است.
بايد توجه داشت كه منظور حضرت نزول آيه اكمال و دو آيه مذكور در اعلان ولايت نمى تواند باشد، زيرا حضرت مى فرمايد: «خدايا هنگام اعلان ولايت اين آيه را...»، و نمى فرمايد: «اين دو يا سه آيه را...» در حالى كه در عربی مراعات يک و دو و جمع در افعال و ضماير ضرورى است. بنابراين آيه نازل شده همان آيه اول است كه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ...» باشد، و آيه دوم و سوم دنباله كلام خود حضرت به صورت تضمين و تركيب آيه با سخن است. در قرآن نيز اين سه آيه در كنار هم نيست تا كلمه «اسلام» در آيه دوم ارتباط با همان كلمه در آيه اول داشته باشد.
لازم به يادآورى است كه طبق متن كتاب «اليقين» در اين فراز خطبه، دو آيه إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ و وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً مطرح شده، ولى تصريح به نزول آن در غدير نشده است، بلكه به عنوان «قُلْتَ» يعنى: «چنين فرموده اى» بدان اشاره شده است؛ گذشته از اينكه اكثر نسخه ها با اين عبارت نيست. بنابراين در همين بخش هر سه آيه را به طور كامل مورد بحث قرار می دهيم.
۳. موقعيت قرآنى
در قرآن اين آيه از آيه ۱۹ سوره آل عمران سرچشمه گرفته و تا آيه ۸۵ مشتقات واژه «اسلام» هفت بار تكرار شده است. در آيه ۱۹ خداوند با آوردن كلمه «اسلام» مى فرمايد: إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ يعنى: «دين نزد خداوند اسلام است»، و همه اهل كتاب (یهود و نصارى و ...) با علم به اين حقيقت بزرگ اختلاف كرده اند.
سپس در آيه ۲۰ كلمه «أَسْلَمْتُ» را ذكر مى كند و مى فرمايد: فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ: أَسْلَمْتُ وَجْهِىَ للَّه وَ مَنِ اتَّبَعَنِ يعنى: «اگر با تو به مخاصمه برخاستند بگو: من و تابعينم در برابر خدا سر تسليم فرود آورده ايم».
در ادامه همين آيه، دو واژه «أَسْلَمْتُمْ» و «أَسْلَمُوا» را به كار مى گيرد و مى فرمايد: وَ قُلْ لِلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ وَ الْأُمِّيِّينَ: أَ أَسْلَمْتُمْ؟ فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا ، يعنى: «به كسانى كه اهل كتابند و به بى سوادان بگو: آيا تسليم شديد (و آيا اسلام را پذيرفتيد)؟ اگر اسلام را پذيرفتند هدايت شده اند، و اگر روى گرداندند بر عهده تو ابلاغ فرمان الهى است».
آنگاه به توصيف كفارِ اهل كتاب مى پردازد كه حق را نمى پذيرند و عذرهاى بيجا مى آورند و آنان را به عذاب الهى تهديد مى نمايد. سپس دين حنيف ابراهيمى را مطرح مى فرمايد و در تبيين دين ابراهيمى و اينكه اسلام دين حضرت ابراهیم علیه السلام بوده، داستان حضرت عیسی علیه السلام را به ميان مى آورد و سخن را به آنجا مى رساند كه آن حضرت فرمود: «من تورات حضرت موسى را تصديق مى كنم».
سپس خلاصه دين حضرت عيسى عليه السلام را در اين جمله بيان مى فرمايد كه: إِنَّ اللَّه رَبِّى وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ .
در آيه ۵۳ وارد نكته حساسى مى شود و واژه «مُسْلِمُونَ» را به كار مى برد و مى فرمايد: آنگاه كه حضرت عيسى عليه السلام در مردم احساس گرايش به كفر نمود فرمود: مَنْ أَنْصارِى إِلَى اللَّه يعنى: «كيست كه با من در راه خدا گام بردارد»؟ حواريون گفتند: نَحْنُ أَنْصارُ اللَّه، آمَنَّا بِاللَّه وَ اشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ يعنى: «ما ياران خداييم، به خدا ايمان آورده ايم و تو شاهد باش كه ما مسلمانيم (و سر تسليم فرود مى آوريم)».
در آيه ۶۴ مسئله اينكه دين نزد خداوند يكى بيشتر نيست را مطرح مى كند و مى فرمايد: «اى اهل كتاب، بياييد به سوى سخنى كه بين ما و شما يكى است و آن اينكه جز خدا را نپرستيم و براى او هيچ شريكى قائل نشويم و ...» و آنگاه با ذكر كلمه «مُسْلِمُونَ» مى فرمايد: فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ ، يعنى: «اگر نپذيرفتند بگو: شما شاهد باشيد كه ما مسلمانيم».
در آيه ۶۵ به اهل كتاب خطاب مى كند كه چرا بر سر دين حضرت ابراهيم عليه السلام به مخاصمه مى پردازند و سپس در آيه ۶۷ با استفاده از كلمه «مُسْلِم» مى فرمايد: ما كانَ إِبْراهِيمُ يَهُودِيًّا وَ لا نَصْرانِيًّا وَ لكِنْ كانَ حَنِيفاً مُسْلِماً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ، يعنى: «حضرت ابراهيم عليه السلام يهودى يا نصرانى نبود، بلكه موحّد و مسلمان بود، و از مشركين نبود».
سپس به بيان تابعين حقيقى دين حضرت ابراهيم عليه السلام مى پردازد و توطئه هاى اهل كتاب را در رابطه با تحريف دين مطرح مى كند تا آيه ۸۳ كه كلمه «أَسْلَمَ» به ميان مى آيد و مى فرمايد: أَ فَغَيْرَ دِينِ اللَّه يَبْغُونَ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ ، يعنى: «آيا به دنبال غير دين خدا هستند در حالى كه در برابر ذات او هر كس كه در آسمان ها و زمين است چه با اختيار و چه از روى اكراه سر تسليم فرود آورده اند و به سوى او باز مى گردند».
در آيه ۸۴ يک جمع بندى از اتفاق همه انبياء عليهم السلام بر سر اسلام مى نمايد و با ذكر كلمه «مُسْلِمُونَ» مى فرمايد: قُلْ آمَنَّا بِاللَّه وَ ما أُنْزِلَ عَلَيْنا وَ ما أُنْزِلَ عَلى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ ما أُوتِىَ مُوسى وَ عِيسى وَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ، يعنى: «بگو: ایمان آورديم به خدا و آنچه بر ما نازل شده و آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و فرزندانش نازل شده، و آنچه به موسى و عيسى و پيامبران از سوى پروردگارشان داده شد، و ما بين هيچ يک از پيامبران فرق نمى گذاريم و در برابر او سر تسليم فرود مى آوريم».
به آيه ۸۵ كه مى رسد پس از مقدمات قبلى و اتحاد همه انبياء عليهم السلام بر سر اسلام مى فرمايد:
وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ ، يعنى: «هر كس دينى غير از اسلام انتخاب كند هرگز از او قبول نخواهد شد و او در آخرت از زيانكاران است».
تا اينجا مسير آيات در قرآن بود كه اسلام را از روز اول دنيا تا آخر آن تنها دين الهى اعلام كرد و همه انبيا عليهم السلام را مُبشّر و مبلّغ آن دانست.
بدون شک اين تنها دين الهى با آنكه اصل و ريشه اش يكى و صورت كامل آن نزد خداوند است، ولى معارف و احكام آن مرحله به مرحله بيان شده و در هر مرحله ارائه آن تكميل گرديده تا روزى كه كمال نهايى آن و بسته شدن پرونده آن اعلام شد و آيه الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ با اين صراحت نازل شد و خداوند امضاى رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً را بر پايان اين پرونده نقش فرمود.
امروز كه دين كامل بر مردم عرضه شده، پيامبر صلى الله عليه و آله آيه ۸۵ سوره آل عمران را در خطابه غدير تفسیر مى نمايد و مى فرمايد: «غير از اين اسلام نزد خداوند مقبول نيست».
آيه وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ [۵]
بزرگ ترين امتحان بشريت در غدير مطرح شد. امتحانى همه جانبه كه اتمام حجت آن به نحو اكمل انجام گرفت و براى هيچ كس به هيچ دليل و بهانه اى راه گريز نماند. در اين امتحان عظيم، هم جهاتى كه مى توانست سر منشأ آزمايش باشد متعدد بود، و هم عللى كه مى توانست انگيزه شيطانى براى سقوط در امتحان باشد در جلوه هاى مختلف به ميان آمد.
پيامبر صلى الله عليه و آله در خطابه غدير، اين شرايط امتحان را براى مردم تبيين فرمود تا با آمادگى كامل به استقبال آن بروند. اين آينده تلخِ امتحان را حضرتش در غدير به اشارت و صراحت پيش بينى فرمود و مراحل چنين امتحان بزرگى را با استشهاد به ۱۱ آيه تضمين شده در خطبه غدير بيان فرمود. از جمله اين آيات آيه ۷۱ سوره صافات است:
وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ :
«قبل از آنان اكثر پيشينيان گمراه شدند».
در اينجا اين آيه از دو بُعد قابل بررسى است:
۱. متن خطبه غدير
«مَعاشِرَ النّاسِ، قَدْ ضَلَّ قَبْلَكُمْ اكْثَرُ الاوَّلينَ»:
اى مردم، قبل از شما اكثر پيشينيان گمراه شدند.[۶]
۲. تحليل اعتقادى
در همين باره در آيه اى اکثریت عظيم يهود و نصارى به عنوان تكرار كنندگان كفر امت هاى قبل معرفى شده اند: قالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّه، وَ قالَتِ النَّصارى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّه، ذلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ يُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ، قاتَلَهُمُ اللَّه أَنَّى يُؤْفَكُونَ [۷]: «يهوديان مى گويند عُزَير پسر خداست، و مسيحيان مى گويند مسيح پسر خداست. اين گفتار علنى آنان است كه در اين گفته به سخن كافران قبل شباهت دارند. خدا آنان را بكشد كه تا كجا دروغ مى پردازند».
براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: قرآن / آيه{قرآن|وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ}}.
تأليف در غدير[۸]
تأليفات مربوط به غدير اكثراً به صورت فردى انجام شده، و گاهى به صورت گروهى و يا با نام هيئت تحريريه به چشم مى خورد. مجموع مؤلفين غدير ۱۱۸۹ نفر هستند كه ۱ نفر مسيحى است.