نوروز

از دانشنامه غدیر

تقارن غدير و نوروز[۱]

درباره تقارن روز غدير با عيد نوروز علماى شيعه مطالبى فرموده ‏اند و در شعر شاعران هم منعكس شده و در برخى كشورها عملاً اين تقارن را جشن مى ‏گيرند. ذيلاً به اين ۳ مطلب درباره اين تقارن می‏پردازيم:

۱. سخنان علما درباره تقارن غدير با نوروز

علامه بزرگوار محمدتقى مجلسى در «روضة المتقين» و علامه محمد باقر مجلسی در جلد سوم از بخش السماء و العالم از كتاب «بحار الانوار»، مفصل اين مطلب را بررسى نموده ‏اند. همچنين مرحوم صاحب جواهر و فاضل هندى و علامه شعرانى در قرن معاصر، با استفاده از قواعد نجومى و تاریخ اين مطلب را ثابت نموده ‏اند ذيلاً مطالب ايشان را مى‏ آوريم:

الف) علامه محمدتقى مجلسى با استفاده از روایت معلّى بن خنيس در «روضة المتقين» مى ‏فرمايد: و كفى به شرفاً و فضلاً انه كان جلوسه ‏عليه السلام للخلافة.

ب) صاحب جواهر الكلام و همچنين فاضل هندى در «كشف اللثام» مى‏ فرمايد: اول فروردين به حساب تقویم در سال دهم هجرى مطابق با نوزدهم ذى ‏الحجه مى ‏شود، و چون ماه در شب سى ‏ام ديده نشد، اول فرودين مطابق با هجدهم ذى‏ الحجه سال دهم يعنى روز غدير خم گرديد.

ج) علامه محمدباقر مجلسى در «بحار الانوار» مفصل اين موضوع را تحقيق و بررسى كامل نموده و حالات مختلف آن را بررسى كرده، كه نتيجه اينكه ۱۸ ذى ‏الحجه سال دهم هجرى قمرى مطابق با اول فروردين سال ۱۱ هجرى شمسى مى‏ باشد.

۲. تقارن غدير و نوروز در شعر فارسى

  • الف) هاتف اصفهانى مى ‏گويد:

همايون روز نوروز است امروز به فيروزى

بر او رنگ خلافت كرده شاه لافتى مأوا

  • ب) ميرزا حبيب قاآنى شيرازى مى‏ گويد:

رسد به گوش دل اين مژده ز هاتف غيبى

كه گشت شير خداوند شهريار امروز

به جاى خاتم پيغمبران به استحقاق

گرفت خواجه كروبيان قرار امروز

  • ج) صغير اصفهانى چه زيبا سروده است:

دانى ز چه عيد باستان مى ‏خندد؟

بر روى جهانيان جهان مى‏خندد

بنشست على جاى نبى در نوروز

زين مژده زمين و آسمان مى‏خندد

  • د) و يا:

نوروز از آن شد پر شعف

هم صاحب عز و شرف

كان روز سالار نجف

آمد به تخت سرورى

  • هـ) همچنين در ترانه‏ هاى محلى كشور افغانستان -  كه همزمانى عيد اللَّه الاكبر غدير با نوروز براى آنان جا افتاده است -  نيز به اين همزمانى بسيار پرداخته شده است:

بهار آمد بهار آمد خوش آمد

على با ذوالفقار آمد خوش آمد

طبق باور (به حق) عامه مردم شريف افغانستان، اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در روز اول نوروز به جانشينى رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله برگزيده شد و مردمان اين كشور در كنار تجليل از نوروز، به توصيف رشادت ‏ها و دلاورى‏ هاى حضرت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام نيز مى‏ پردازند، و در ايام جشن نوروز در شهر مزار شريف دوبيتى‏ هاى مخصوص اين ايام را با صداى خوش مى ‏خوانند:

نوروز رسيد و عيد اكبر گرديد

برگرد سر ساقى كوثر گرديد

امروز على ‏عليه السلام نشست بر تخت نبى صلى الله عليه وآله

زان است كه روز و شب برابر گرديد

از دو بيتى‏ هاى معروف ديگرى كه در مورد مورد خلافت امام اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در روز اول نوروز در ميان مردم آن سرزمين خوانده مى ‏شود، مى ‏توان اين دو بيتى ‏ها را نام برد:

نوروز شد و جمله جهان گشت معطر

از بوى خوش لاله و ريحان و صنوبر

بر تخت خلافت بنشست آن شاه صفدر

داماد نبى‏ صلى الله عليه و آله، شير خدا، ساقى كوثر

و يا:

نوروز شد و على‏ عليه السلام ز روى تعظيم

بر تخت خلافت نبى ‏صلى الله عليه و آله گشت مقيم

از مقدم شاه اوليا بر كرسى

امروز نشسته معنى عرش عظيم

۳. نوروز و غدير در هند و پاكستان و افغانستان

در آن مناطق هم نوروز جشن گرفته مى‏شود، ولى بيشتر به شيعيان اختصاص دارد و صبغه الهى دارد. چرا كه جشن نوروزشان ساگرد غدير است. در برخى شهرهاى مهم افغانستان، مردم هر سال هنگام نوروز منتظر عَلَمى با نام مبارک اميرالمؤمنين‏ عليه السلام هستند، با نام «جهنده سخى»؛ كه «سخى» به معناى شاه‏مردان است و لقب حضرت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام خوانده مى‏ شود.

در ايالت كشمير هند نيز، علما و احزاب شيعه خواستار تعطيلى نوروز به عنوان غدير شده ‏اند. مردم نوروز را به عنوان عيد اللَّه الاكبر غدير مى‏ شناسند. لذا خانه تكانى كرده و لباس نو مى ‏پوشند و سفره نذر حضرت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام مى ‏اندازد. در پاکستان هر سال ساعت نصب حضرت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را استخراج مى ‏كنند، چرا كه آن را پاك‏ترين ساعت سال مى ‏دانند، و هر ساله در نوروز «جشن تاجپوشى على‏ عليه السلام» برگزار مى‏ شود.

الف) نوروز در افغانستان

نوروز در افغانستان از قديم در فرهنگ مردم جاى خاص داشته و تا امروز نيز دارد. در آغاز تمدن آريانا، به عنوان بهار طبيعت و آغاز فصل گرما و زنده شدن زمين و كشاورزى بوده است.

بعد از آنكه دوره تاريخى هجرى شمسى شروع شد، به عنوان آغاز سال نو دينى مطرح شد، و مردم عيد نوروز را با ميله‏ هاى نوروزى؛ ميله سخى، ميله دهقانان، ميله پهلوانان، ميله سمنک، ميله گل سرخ و... ، بهار را در دامان طبيعت جشن مى‏ گيرند. امروزه تمام رشته‏ هاى ورزشى در ميله پهلوانان به نمايش رشادت‏ هايشان مى‏ پردازد.

شكل ظاهرى جهنده سخى: پرچمى با رنگ سبز در دور پرچم كلمه لا اله الا اللَّه، محمد رسول‏ اللَّه، على ولى ‏اللَّه، و نام مقدس اللَّه، محمد، على، فاطمه، حسن و حسين‏ عليهم السلام، و در وسط آن آيه شريفه «نصر من اللَّه و فتح قريب» نوشته شده است، كه با سليقه خاصى زينت داده شده است.

جشن گل سرخ

جشن گل سرخ (ميله گل سرخ) يک جشن خاص است كه در مزار شريف در ۴۰ روز اول سال و به مناسبت روييدن گل‏هاى سرخ اجرا مى‏شود، و در طول اين ۴۰ روز مردم از همه جا براى حضور در اين جشن به مزار شريف مى ‏آيند. اين مراسم به طور همزمان با مراسم جهنده على (يا ژنده على) انجام مى ‏شود.

مراسم جهنده على، مراسمى خاص دينى است كه به مناسبت خلافت حضرت على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام در مسجد مقدس اين شهر -  كه گفته مى‏ شود آرامگاه اين امام است -  اجرا مى‏ شود. اين مراسم با برافراشتن يک علم -  كه تركيب رنگ آن به درفش كاويانى شباهت دارد و به آن ژنده سخى مى ‏گويند -  در حرم منسوب به امام على ‏عليه السلام و در اولين روز سال اجرا مى ‏شود. جشن گل سرخ براى چهل روز در دشت‏ هاى لاله و حرم ادامه مى ‏يابد.

ب) نوروز در پاكستان

شيعيان پاکستان هميشه اين روز شكوهمند را به عنوان «عيد سعيد غدير» و جشن ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام برگزار مى ‏كنند. شيعيان پاكستان و بالاخص مردم گيلگيت، بلتستان، هنگو و پاراچنار، شهرها و مناطق خود را چراغانى مى‏ كنند و با صداى بلند شعار مى‏ دهند كه «الحمد اللَّه الذى جعلنا من المتمسكين بولاية اميرالمؤمنين ‏عليه السلام». برنامه‏ هاى جشن نوروز در نواحى شمال غربى، پاكستان باخترى -  كه از چندين حيث به ایران نزديک ‏تر است -  بسيار جالب و توأم با جريانات خاصى مى ‏باشد.

در آنجا علاوه بر پوشيدن لباس نو و تبریک گفتن به يكديگر، پس از تحويل سال و ترتيب يافتن مجالس، قصيده و شعر ضيافت‏ هايى نيز به مناسبت جشن مزبور در منازل صورت مى‏ گيرد، و در آن سفره اميرالمؤمنين‏ عليه السلام كه شامل هفت نوع ميوه خشك و سبزيجات و يک نوع بیسکویت به نام «کلوچه نوروزى» و پلو با گوشت مرغ سفيد و تخم مرغ ‏هاى رنگ زده مى ‏باشد، گسترده مى‏ شود.

مرغ سفيد هر قدر هم كه ناپيدا باشد فراهم مى‏ كنند، زيرا تهيه پلو با گوشت مرغ سفيد را شگون نيک مى‏ دانند. كلوچه نوروزى در بين مردم پيشاور محبوبيت خاصى دارد، و حتى افراد غير شيعه نيز به آن علاقه زيادى دارند.

پس از قرائت فاتحه و صرف (نذر) اميرالمؤمنين‏ عليه السلام، مردان و زنان شيعه در آن نواحى از خانه بيرون مى‏ روند و مدتى در باغ ‏ها و چمن‏زارها به گردش مى ‏پردازند، و كوشش مى ‏كنند پا برهنه بر سبزه و چمن قدم بزنند و اين عمل را «سبزه لگد كردن» مى ‏نامند. بدين ترتيب تمام روز را با خوشحالى و شادكامى به سر مى ‏برند.

عيد نوروز يكى از اعياد جالب مرزنشينان پاكستان غربى به شمار مى‏ رود، و اين بخش را منتسب به مولاى متقيان حضرت على‏عليه السلام مى‏دانند، كه در حقيقت همان جشن غدير خم است، و معمولاً آن را در ۲۱ مارس برگزار مى ‏كنند. آنها معتقدند روزى كه حضرت محمد صلى الله عليه و آله در يک اجتماع ۱۲۴ هزار نفرى از اصحاب خودشان به حكم پروردگار حديث معروف غدير را خواند و حضرت امير عليه السلام را به جانشينى خود معرفى كرد، ۲۱ مارس و همزمان با ۱۸ ذی حجه و مصادف با اول بهار بوده است.

لذا در اين ايام خانه تكانى مى‏ كنند و لباس نو مى‏ پوشند. خود و خانواده و خانه‏ هايشان را با انواع صندل و عطرها خوشبو مى‏ كنند. سفره‏ اى در منازل خود پهن كرده و انواع شيرينى و ميوه را در آن چيده و نذر حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام مى‏ كنند.

در اين سفره يک كاسه پر آب را تدارک مى ‏بييند و يک گل سرخ تازه را در آن قرار مى‏ دهند، و در وقت سال تحويل -  كه در حقيقت آفتاب وارد برج حمل (فروردين) مى ‏شود -  به آن گل و آب نگاه مى ‏كنند. مى‏ گويند اين گل در آب به حركت در مى ‏آيد، و آن زمانى است كه دعا مستجاب مى ‏شود و مى‏ خوانند.

در پاكستان، اول فروردين به روز «تاج پوشى على‏ عليه السلام» موسوم است، و گفته مى‏ شود كه در دهه ‏هاى پيش حتى اهل‏ سنت نيز نقش بسزايى در گراميداشت اين آئين داشته ‏اند. متأسفانه تشديد فعاليت‏ هاى افراط گرايانه برخى گروه‏ هاى مذهبى اهل ‏سنت در اين سرزمين، اكنون گستره بزرگداشت اين آئين را محدود به شيعيان كرده است.

شيعيان اين منطقه معتقدند كه لحظه تحويل سال با زمان بلند كردن دست حضرت على‏ عليه السلام توسط حضرت رسول اكرم ‏صلى الله عليه وآله در روز عيد غدير خم همزمان بوده، و معتقدند كه اين لحظه با برکت‏ ترين زمان سال بوده و هر دعايى به درجه استجابت خواهد رسيد.

زنان در اين زمان يک ظرف بزرگ را از آب پر كرده و در درون يک اتاق پاكيزه مى‏ گذارند. دو غنچه گل محمدى در داخل آب گذاشته و شروع به خواندن قرآن و دعاى «يا مقلّب القلوب و الابصار...» می ‏كنند. باورمندان اين رسم معتقدند كه دو غنچه گل محمدى پس از حركت در يک لحظه به هم مى ‏رسند، و آن لحظه زمان تحويل سال و آغاز فروردين و يا به امامت رسيدن حضرت على ‏عليه السلام است.

در برخى شهرهاى شيعه‏ نشين پاكستان همچون پاراچنار، بلتستان، و گلگيت و بعضى از محله‏ هاى شهر كراچى و كويته و برخى روستاهاى ايالت ‏هاى سند و پنجاب، مراسم خصوصى جشن «تاج‏گذارى» بر پا مى‏ شود، و ذاكرين و شاعرين و روحانيان فضائل و مناقب حضرت على ‏عليه السلام را بيان مى‏ كنند.

از جمله شعرهايى كه در اين گونه مراسم بيان مى ‏شود ابيات زير است كه سروده خواجه نظام ‏الدين اولياء در مدح حضرت اميرالمؤمنين على‏ عليه السلام مى ‏باشد:

امامت را كسى باشد كه شاه اولياء باشد

به زهد و عصمت و دانش مثال انبياء عليهم السلام باشد

امام حق كسى باشد كه باشد همسر زهرا عليها السلام

چنان رفعت كه مى ‏بينى بجز حيدر عليه السلام كه را باشد؟

امام حق كسى باشد كه باشد جامع قرآن

نبى ‏صلى الله عليه و آله را حجت برهان به هنگام وغا باشد

وصيت كرد با امت، محمد صلى الله عليه وآله در غدير خم

على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام خلافت را سزا باشد

امام آنچنان فاضل كه مى‏جوئى زمين بشنو

حسن ‏عليه السلام ابن على ‏عليه السلام ما را به جاى مرتضى‏ عليه السلام باشد

حسين بن على‏ عليه السلام ما را به مذهب زينت و زيب است

كه از روز اول ما را جنابش ملتجى باشد

شفيع جنت و دوزخ، اميرالمؤمنين ‏عليه السلام باشد

اگر خواهى كه در محشر شفيعت مصطفى‏ صلى الله عليه و آله باشد


معمولاً در پايان اين گونه مراسم، به طول مفصل از ميهمانان با انواع شيرينى‏ ها و شام پذيرايى مى‏ شود.

براى موارد بيشتر در مورد «نوروز» مراجعه شود به عنوان: نجوم.

مقايسه نوروز و غدير[۲]

روزها و مناسبت‏ ها هر چند بزرگ باشند و دعا و اعمال خاصى در آن وارد شده باشد، زمانى عيد خواهند بود كه از سوى شرع اقدس به چنين صفتى خوانده شوند. به عنوان مثال روزهاى بزرگى در اسلام وجود دارد، مانند: روز شريف مبعث، روز تولد حضرت رسول گرامى اسلام‏ صلى الله عليه و آله و مواليد ديگر معصومان‏ عليهم السلام، روز عرفه و... .

ولى هيچ يک از اين روزها از سوى شرع عيد خوانده نشده است. همچنين رواياتى در باب استحباب برخى اعمال و ادعيه در روز نوروز آمده است، اما در حد مراسم دينى است و در هيچ روايتى از اين روز به عيد ياد نشده است.

از ميان اين روزها و مناسبت ‏ها، روز غدير در زبان روايات بسان عيد فطر و عيد قربان و روز جمعه عيد خوانده شده است، و بلكه با صيغه تفضيلى، مانند «افضل الاعياد»[۳] (برترين عيدها) و «عيد اللَّه الاكبر»[۴] (عيد بزرگ ‏تر خداوند) آمده است.

درباره عظمت اين روز روايت شده است كه امام صادق‏ علیه السلام به يكى از اصحاب خود فرمود: لعلك ترى ان اللَّه -  عزوجل -  خلق يوماً اعظم حرمة منه؟ لا و اللَّه لا واللَّه[۵]: شايد بپندارى كه خدا -  عزوجل -  روزى بزرگ‏تر از آن (روز غدير) آفريده باشد؟ نه به خدا، نه به خدا (چنين نيست).

از اين بيان‏ها روشن مى‏ شود كه روز غدير همسنگ روز دحوالارض، نيمه ماه رجب، نوروز و امثال آن نيست، بلكه به مراتب از اين روزها با عظمت ‏تر و ارجمندتر است. البته مرحوم محدث قمى درباره روز عرفه آورده است: و آن روز (عرفه) از اعياد بسيار بزرگ است، هر چند عيد خوانده نشده است.[۶]

توجه به اين نكته ضرورى است و آن اينكه بعيد است سخن مرحوم محدث قمى اجتهاد خود او باشد، چرا كه شيوه و روش او چنين نيست و احتمال مى‏ رود كه عيد بودن عرفه را از پيشينيان گرفته باشد. اگر تنها در يک روايت از عرفه به عنوان عيد ياد شده باشد، از باب تسامح مى‏توان آن را عيد خواند، زيرا بنا بر مشهور، مواردى از اين دست نياز به سند ندارد. اما اگر روايتى درباره آن نيامده باشد، نمى‏ توان آن را عيد خواند.

به تعبير ديگر: ملاک در نام ‏ها و حقايق شرعى فقط وجود ادله شرعى است. از همين رو، در صورتى مى ‏توان روزى را عيد اسلام خواند كه اين نام گذارى ريشه در قرآن كريم يا سنت مطهر داشته باشد. براى عيد خواندن عرفه هم بايد دليل شرعى داشته باشيم، و در غير اين صورت براى عيد خواندن اين روز -  هر چند روزى ارجمند و با عظمت است -  وجهى نمى ‏يابيم.

درباره نوروز نيز همين امر صادق است. چه اينكه در روايات از آن به عنوان عيد ياد نشده است. البته روايات متضادى درباره نوروز وجود دارد. مرحوم علامه مجلسى پس از كند و كاو در روايات نوروز، روايات مؤيد نوروز را ترجيح داده، و علماى پس از وى نيز از او پيروى كرده ‏اند.

اما علامه مجلسی در «بحار الانوار» پرسشى را مطرح كرده است به اين بيان كه:

از كجا بدانيم نوروزى كه اعمال مستحبى مانند: نماز مخصوص، روزه و غسل براى آن روايت شده، همين نوروز معروف باشد (كه با آغاز بهار و تحويل شمس به برج حمل فرا مى‏ رسد)؟ وانگهى پادشاهان آل‏ بويه، حمدانيان و ديگر شاهان كه اين روز را جشن مى‏ گرفتند، بر معين بودن آن روز اتفاق نظر نداشتند. مثلاً نوروز معتضدى (نسبت به المعتضد يكى از حاكمان عباسى كه احمد بن طلحه نام داشت و به المعتضد باللَّه ملقب بود) نوروز جلالى و نوروز سلطانى از ديگر موارد نوروز است.[۷]

درباره نوروز، اقوال متعددى است كه آن را پنج يا شش روز خوانده ‏اند. اما در تعيين قطعى آن همصدايى وجود ندارد، چرا كه چندين بار نوروز جا به جا شده، و در سده ‏هايى اخير اولين روز بهار نوروز اعلام شد. لذا بسيارى از فقيهان در مبحث احكام نماز و روزه ى نوروز، درباره نوروز و تعيين دقيق آن تحقيقاتى كرده ‏اند و شمارى نيز از تحقيق در اين زمينه صرف نظر كرده ‏اند.

يادآورى مى‏ شود كه در صورت شک در منحصر كردن نوروز، نمى‏توان به «اصل عدم نقل» (عدم تغيير زمان آن) تمسک جست، بر خلاف غدير كه می ‏توان اصل عدم نقل را در مورد آن حاكم دانست و از ابتدا روز هجدهم ذى ‏حجه را روز غدير خوانده ‏اند. در حالى كه نوروز اين گونه نيست، چرا كه جابه جايى آن در سده‏هاى گذشته قطعى است و ديگر جايى براى اصل ياد شده باقى نمى ماند.

مرحوم مجلسى در پژوهش خود اين احتمال را مطرح كرده است كه شايد نوروز با روز عيد غدير (هجدهم ماه ذى ‏الحجه) مطابق باشد، زيرا در روايت آمده است: هجدهم ماه ذى ‏الحجه سال دهم هجرى قمرى (روزى كه پيامبر اكرم اميرالمؤمنين ‏عليه السلام را به جانشينى خويش منصوب نمود) با نوروز همزمان بوده است.

بنابراين، محاسبه نوروز اسلامى -  كه براى آن اعمال و ادعيه خاص لحاظ شده -  با ماه‏هاى شمسى مجوزى ندارد.[۸]

به هر حال، منظور از بيان اين مطالب اين است كه بدانيم نصوص دينى نوروز را عيد نخوانده است، در حالى كه از غدير به عنوان عيد نام برده، بلكه آن را بزرگ‏ترين عيدها خوانده است.

موهبت‏ هاى الهى و زندگانى پر نعمت در غدير[۹]

غدير از ويژگى‏ هاى متمايز و برجسته و خاصى برخوردار است، كه از آن جمله است:

-  مواهب الهى بر اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در اين روز اعلان شده است.

-  با حاكم شدن تمام مفاهيم غدير، زندگى خوش و پر نعمت و توأم با آرامش بر همگان تحقق خواهد يافت.

۱. غدير و مواهب الهى

نص زيارتنامه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در روز غدير[۱۰] در دست است كه امام هادی‏ علیه السلام اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را با آن زیارت نموده، و علماى بزرگ آن را از دو تن از سفراى خاص امام زمان‏ عليه السلام در غيبت صغرى يعمى عثمان بن سعيد (نايب اول) و حسين بن روح (نايب سوم) -  كه هر دو از اصحاب امام عسکری‏ علیه السلام بوده ‏اند -  از ايشان، از پدرش امام هادى‏ عليه السلام روایت كرده ‏اند.

زمانى كه امام هادى ‏عليه السلام از مدینه به سامرا احضار شد، فرزندش امام حسن عسكرى‏ عليه السلام وى را همراهى مى‏كرد. چون به نجف اشرف رسيدند، كنار قبر جدشان اميرالمؤمنين ‏عليه السلام ايستاده، امام هادى‏ عليه السلام زيارت مى ‏خواند و امام عسكرى آن را با پدر گرامى‏ اش تكرار مى‏ كرد.

از ويژگى ‏هاى اين زیارت، برخوردارى اش از مفاهيم و مضامين بسيار بالايى است كه در زيارت‏نامه‏ هاى مأثور از امامان اهل‏ بيت‏ عليهم السلام كمتر يافت مى ‏شود. به همين جهت، مى ‏سزد فرد زيارت كننده در مضامين آن تأمل كند، به ويژه آن قسمت كه امام هادى‏ عليه السلام جدش اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را مخاطب قرار داده و مى ‏گويد:

...لقد رفع اللَّه فى الاولى منزلتك، و اعلى فى الآخرة درجتك، و بصرك ما عمى على من خالفك و حال بينك و بين مواهب اللَّه لك... : خدا منزلت تو را در (سراى) نخست (دنيا) رفعت و در آخرت بلندى بخشيد، و آنچه را كه مخالفانت و آنان كه ميان تو و مواهب الهى كه براى تو فراهم شده بود حائل گشتند و آن را نمى‏ ديدند، بينا گرداند.

حال اين مواهبى كه خداوند براى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام خواسته بود و امام هادى‏ عليه السلام درباره ممانعت مخالفان از اجراى آن توسط آن حضرت در ميان امت سخن گفت چه بود؟ آيا مخالفان از اجراى آن توسط آن حضرت ممانعت كردند؟ آيا مخالفان ميان امام‏ عليه السلام و دانش، عصمت، مقام امامت يا درجات عالى او نزد خداوند حائل شدند؟ يقيناً چنين نبوده و تمام موارد ياد شده براى حضرتش محفوظ بود.

حقيقت اين است كه آن جماعت مانع بين اميرالمؤمنين‏ عليه السلام و مواهب الهى براى مردم شدند، يعنى او را از حق حكومت و اجراى آن -  كه خداوند در اين زمينه به حضرت عطا كرده بود -  بازداشتند، و بر اثر همين امر زيان‏ هاى جبران ناپذيرى بر مسلمانان وارد شد.

اگر اميرالمؤمنين ‏عليه السلام از مقام خلافتش كنار گذاشته نمى ‏شد و پس از پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه و آله حكومت را خود به دست مى ‏گرفت، به يقين حكومتى كاملاً منطبق با حكومت پيامبر صلى الله عليه وآله مى‏ داشت. با يک تفاوت و آن اينكه چنانكه پيامبر صلى الله عليه و آله در حديث منزلت فرمود، اميرالمؤمنين‏ عليه السلام مقام رسالت نداشت.[۱۱]

۲. غدير و زندگى پر نعمت

اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در اين باره مى‏ فرمايند: و لو ان الامة -  منذ قبض اللَّه نبيه -  اتبعونى و اطاعونى لاكلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم رغداً الى يوم القيامه[۱۲]: اگر امت از زمان ارتحال رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله از من پيروى و فرمانبردارى مى‏ كردند، به يقين از فرازشان و از زير پايشان تا روز قيامت گوارا و بى دغدغه مى‏ خوردند (و زندگى ‏اى سراسر آسايش و پر نعمت داشتند).

در اين سخن امام‏ عليه السلام واژه «رَغَد» به كيفيت و عبارت «الى يوم القيامة» به كميّت سعادتمندى و رفاه زندگى تصريح دارد. رغد در لغت به معناى زندگى بدون سختى و تلخ كامى و جامعه پاک از فقر، بيمارى، جهل، جنگ، منازعات، نگرانى، مشكلات، زندان و گرفتارى و محنت‏ ها مى ‏باشد، و البته آنچه به آن اشاره شد بخشى از مفاهيم واژه رغد است.

بنا بر فرمايش اميرالمؤمنين‏ عليه السلام، اگر آن حضرت بلافاصله پس از پيامبر صلى الله عليه و آله حكومت بر امت را به دست مى‏ گرفت و تمام اهداف غدير تحقق مى‏ يافت، مردم تا واپسين روز زندگى اين عالم از تمام خيرات و نعمت‏ هاى الهى برخوردار مى‏ شدند، و جهان امروز شاهد اين همه مظاهر ناخوشايند نبود؛ مانند: بيمارى، گرفتارى، محنت، خونريزى، ستمگرى، فقر، گسست پيوندهاى خويشاندى و منازعات و... . در يک جمله: برخوردارى افراد جامعه از تمام نعمت‏ ها و رها بودن از تمام مشكلات مادى و معنوى ترجمان «رغد» است.

مى‏ بينيم كه غدير در بردارنده تمام اركان و اصول قانون گذارى اسلامى است. خصوصيتى كه حتى دو عيد فطر و قربان و ديگر اعياد اسلامى از آن برخوردار نيست. با مقارنه‏اى ميان تمام اعياد اسلامى، از جمله روز جمعه و عيد فطر و قربان، به حكم عقل بزرگ ‏ترين عيد بودن عيد غدير در مى‏ يابيم، كه روايات نيز همين را تأييد مى‏ كند. آنگاه است كه به معناى سخن امام صادق ‏علیه السلام پى مى‏بريم كه عيد غدير را «عيد اللَّه الاكبر»[۱۳] خوانده است.

پانویس

  1. قنوت خورشيد: ص ۴۹ - ۵۳.
  2. غدير چشمه زلال ولايت (شيرازى): ص ۲۷ - ۳۰.
  3. بحار الانوار: ج ۹۴ ص ۱۱۰.
  4. تهذيب الاحكام: ج ۳ ص ۱۴۳.
  5. وسائل الشيعه: ج ۸ ص ۸۹ .
  6. مفاتيح الجنان: اعمال روز نهم ذى‏ الحجه، روز عرفه.
  7. بحار الانوار: ج ۵۶ ص ۹۲.
  8. بحار الانوار: ج ۵۶ ص ۹۲.
  9. بزرگ‏ترين عيد خدا: ص ۳۱ - ۴۶.
  10. بحار الانوار: ج ۹۷ ص ۳۶۲، زيارات مخصوصه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام.
  11. الكافى: ج ۸ ص ۱۰۶. الاحتجاج: ج ۱ ص ۷۵. و نيز حديث منزلت.
  12. كتاب سليم بن قيس الهلالى: ص ۲۱۱.
  13. تهذيب الاحكام: ج ۳ ص ۱۴۳.