ارتباط غدیر با مهدویت
رابطه غدير با حضرت مهدى عليه السلام[۱]
ارتباط غدیر با حضرت مهدی علیه السلام و ظهور يكى از جوانب زيبا و عميق غدير است. جا دارد اين مفهوم را اين گونه بيان كنيم:
يكى از روش هاى تحليل و بررسى يک واقعه، نگاه جريان وار به آن واقعه است. يعنى ارتباط آن با گذشته يا ارتباط آن با آينده؛ اينكه خود نتيجه چه جرياناتى است و در پى آن چه جرياناتى خواهد بود، و اينكه نقاط مختلف در يک روند آيا با هم مرتبط هستند يا نه؟
در يک منحنى اگر چند نقطه آن در دست باشد، مىتوان با تخمين مناسب منحنى را ترسيم و معادله آن را جست، و نيز بالعكس.
در اين صورت، ارتباط عميق بين نقاط از زبان قاعده منحنى (معادله) بيشتر معلوم مى گردد.
در نگاه شيعيان، روزهاى مهمى خط تاريخ هدايت آسمانى را تشكيل مى دهند؛ از حضور و ظهور پيامبران عليهم السلام تا ظهور پیامبر خاتم حضرت محمد صلی الله علیه و آله.
اما از بعثت پيامبر خاتم صلى الله عليه و آله تا انتهاى اين مقطع از تاريخ بشرى چند نقطه حساس و مهم شمرده مى شود، نظير: بعثت پيامبر صلى الله عليه و آله، غدير، عاشورا، ظهور منجى نهائى و جهانى يعنى حضرت قائم عليه السلام.
مثلاً: اگر در زيارات امام حسين عليه السلام نيز دقت كنيم، به مضمون اين پى مى بريم. ما در اين زيارات از طرفى يادى از نقاط و اشخاص عمده خط هدايت پيش از ايشان مى كنيم، و نيز تاریخ را تا عاشورا پايان يافته و نافرجام تلقى نمى كنيم. بلكه اشاره به آينده خط هدايت آسمانى مى نماييم، تا جايى كه در همين جا تقاضاى حضور خود را در آن صحنه مى نماييم:
ان يرزقنى طلب ثاركم مع امام منصور من اهل بيت محمد صلی الله علیه و آله:
از خدا مى خواهم كه پيگيرى خون شما را همراه با امام یاری شده از اهل بيت پيامبر عليهم السلام نصيبم كند.
نظير اين عبارت در زيارات مختلف مكرراً ديده مى شود. در يكى از زيارات حضرت سيدالشهداء عليه السلام - كه منسوب به حضرت صادق علیه السلام مى باشد - حضرت به خدا عرضه مى دارد:
... و اجعل لهم اماماً مشهوراً، توشک فرجهم و توجب تمكنهم و نصرتهم، كما ضمنت لاولياءک فى كتابک... :
«وعد اللَّه الذين امنوا و عملوا الصالحات ليستخلفنّهم فى الارض كما استخلف الذين من قبلهم و ليمكننّ لهم دينهم الذى ارتضى لهم»[۲]:
... و خدايا قرار ده براى ايشان روزگاران مشهورى (آشكارى) كه فرج آنها نزديک باشد و موجب تمكّن و نصرت ايشان باشد، چنانچه در كتابت براى اوليائت تضمين كرده اى، و فرموده اى:
«خدا وعده داده است به كسانى از شما كه ايمان آورده اند و عمل صالح انجام داده اند كه حتماً و حتماً ايشان را در زمين جانشين نموده و دين مورد رضايت خود را تمكين نمايد» .
همچنين در استجابت زيارت امام حسين عليه السلام در زمان هاى ويژه قدسى مثل عید فطر و قربان و شب قدر و عید غدیر و... ، اين ارتباط بيشتر درک مى شود.[۳]
با مطالعه و دقت و تأمل در متن مفصل خطبه پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير نيز به اين نتيجه خواهيم رسيد كه موضوع يک امر مقطعى نيست. بلكه مطلبى است همه جانبه و دراز مدت.
در نگاهى ديگر:
يكى از نكات در خطبه غدیر تأكيد بر كثرت احکام شرعی است. البته به نحوى كه بيان همه آنها ممكن نيست، و راه چاره آن مراجعه به امامان و جانشينان حضرت در دراز مدت است.
با در نظر گرفتن اينكه آنچه پيامبر صلى الله عليه و آله به عنوان حلال و حرام فرمودند قابل برگشت نيست:
الا ان الحلال و الحرام اكثر من ان احصيهما و اعرفهما. فآمر بالحلال و انهى عن الحرام فى مقام واحد.
فامرت ان آخذ البيعة منكم و الصفقة لكم، بقبول ما جئت به عن اللَّه عزوجل فى على اميرالمؤمنين و الأئمة من بعده، الذينهم منى و منه. ائمة قائمة، منهم المهدى الى يوم القيامة، الذى يقضى بالحق:
آگاه باشید ، كه حلال و حرام بيش از آن است كه همه را برشمردم، و امر به حلال[۴] و نهى از حرام كنم در يک جا. پس امر شدم تا از شما بیعت بگيرم در قبول آنچه براى شما آوردم در على اميرالمؤمنين و امامان پس از او. آنها كه از من و اويند. امامانى كه قيام كنندگان در ايشان مهدى است تا روز قيامت، آن كسى كه به حق قضاوت مى كند.
با در نظر گرفتن آنچه گفته شد، مى بينيم در خطبه غدير مكرراً به امام قيام كننده اى از نسل پیامبر صلی الله علیه و آله اشاره شده، كه سمت و سوى اين سخنرانى را از نظر تاريخى مشخص مى كند. به اين فراز از خطبه توجه كنيد:
معاشر الناس، النور من اللَّه عزوجل فىّ مسلوک، ثم فى على، ثم فى النسل منه الى القائم المهدى، الذى يأخذ بحق اللَّه و بكل حق هو لنا: اى مردم، نور خدا در من نهاده شده، سپس در على، و سپس در نسل او تا قائم مهدى. كسى كه حق خدا را و حق ما را خواهد ستاند.
معاشر الناس، انى نبى و على وصيى. الا ان خاتم الائمة منّا القائم المهدى، صلوات الله عليه. الا انه الظاهر على الدين. الا انه المنتقم من الظالمين. الا انه فاتح الحصون و هادمها... . الا انه الناصر لدين اللَّه. الا انه الغراف فى بحر عميق:
اى مردم، من نبى هستم و على وصى. هان كه آخرين امامان از ما قائم مهدى است. آگاه باشید كه او ظاهر بر دين و انتقام گيرنده ستمكاران است. هان كه او فاتح قلعه ها و منهدم كننده آنهاست... . آگاه باشید كه او ياور دين خداست. هان كه او نوشنده و بهره بردار بزرگ درياى عميق است... .
فراز ديگر خطبه و آخرين محورى كه مى خواهيم به آن توجه كنيم، تبيين كلى از انسان و اسلام است. همان طور كه مى دانيم پس از اعلام اين امر مهم، پيامبر صلى الله عليه و آله اشاره به آيه ۵ سوره مائده نموده و چنين تلاوت مى كنند:
«الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا»: امروز دينتان را كامل و نعمتم را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دين شما رضايت دادم.
اينكه دين مورد رضاى خدا دينى است كه با پايان يافتن عمر شريف پيامبر صلى الله عليه و آله رهبرى آن نيز از طرف خدا تعيين شده، و تا نهايت مى تواند انسان را از خسران و گمراهى نجات دهد.
لذا در حين سخنرانى، حضرت سوره والعصر را تلاوت مى كنند، و تأويل آن را مربوط به موضوع غدير مى دانند.
همان طور كه در متن سخنرانى ملاحظه مى كنيد، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند در مورد حضرت امیر عليه السلام سوره والعصر نازل شد.
در روايت امام صادق علیه السلام نيز يكى از مهم ترين مصداق هاى «عصر» ، عصر خروج قائم عليه السلام ذكر شده است.
در روايت ديگر، مفضل بن عمر از امام صادق عليه السلام يكى از مصاديق «حق» كه مؤمنين آن را به يكديگر توصيه مى كنند امامت معرفى شده است.[۵]
مى بينيم چگونه از متن غدير و از بطن امامت حضرت امیر عليه السلام، زعامت جهانى و نهائى حضرت قائم عليه السلام شكوفا مى شود.
خصوصاً براى كسى كه آيه ۵۵ سوره نور را به خاطر دارد كه خدا فرموده:
«خدا به ايمان آوردگان از شما كه اعمال صالح را به جا مى آورند وعده داده است كه ايشان را در زمين خليفه و مستخلف قرار مى دهد همان طور كه پيشينيان را استخلاف بخشيد و دين مورد رضاى خود را برايشان تمكين مى كند». با تأمل در اين آيه و آيه اكمال، ارتباط غدير و ظهور بيشتر معلوم مى گردد.
اين دو آيه آن قدر پيوند غدير و خلافت حضرت امیر عليه السلام را با ظهور و استخلاف نهائى واضح معلوم مى دارند، كه صرف نظر از سخنرانى منسوب به پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير هم مى توان چشم انداز ظهور را در غدير ديد.
چرا كه در روايت ديگرى آمده است كه شأن نزول آيه اكمال روز غدير و منصوب شدن حضرت امير عليه السلام به جانشينى پيامبر صلى الله عليه و آله بوده است.[۶]
در اين باره روايتى از امام حسن عسکری علیه السلام آمده است:
... فلما منَّ اللَّه عليكم باقامة الاولياء بعد نبيكم، قال الله عزوجل: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا»
: ... پس هنگامى كه خداوند با اقامه اوليا بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله بر شما منت گذارد، خداوند فرمود: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ...».[۷]
همچنين در روايات جداگانه اى نيز، مصداق و تأويل آيه «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ... وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَىٰ لَهُمْ» كه در بالا گذشت، وعده الهى به استخلاف نهائى و استقرار دين مورد رضايت خدا در جهان را ظهور حضرت مهدى عليه السلام بيان مى كند.
نظير اين روایت كه عبدالله بن سنان از امام صادق عليه السلام در مورد اين آيه سؤال مى كند. حضرت مى فرمايد:
نزلت فى على بن ابى طالب و الأئمة من ولده عليهم السلام، «وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَىٰ لَهُمْ...».
قال: عنى به ظهور القائم عليه السلام: در مورد على بن ابى طالب و امامان از نسل او عليهم السلام نازل شده، و در اين قسمت آيه «وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ...» منظور ظهور حضرت قائم عليه السلام است.[۸]
با جمع بندى اينكه دين مورد رضايت خدا و دين كامل دينى است كه در «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِىٌّ مَوْلَاهُ» ابلاغ و عملى شده، مى فهميم كه لازمه رسيدن به جامعه اى كه در آن دين مورد رضايت خدا در جهان تمكين مى شود، همان دين غديرى و در پى آن ظهور حضرت مهدى عليه السلام است.
چنانچه ظهور حضرت حجت عليه السلام در واقع تجلى و حضور همه پيامبران و امامان عليهم السلام و به ويژه حضرت امیر عليه السلام است.
چنانچه در حدیث امام صادق علیه السلام نيز آمده كه حضرت مهدى عليه السلام هنگام ظهور مى فرمايد:
الا و من اراد ان ينظر الى آدم و شيث عليهما السلام فها انا ذا آدم و شيت عليهما السلام... ، الى نوح و سام عليهما السلام... ، الى ابراهيم و اسماعيل عليهما السلام... ، موسى و يوشع عليهما السلام... ، عيسى و شمعون عليهما السلام... ، محمد صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين عليه السلام... ، الحسن و الحسين عليهما السلام... . الا و من اراد ان ينظر الى الائمة من ولد الحسين عليهم السلام فها انا ذا الائمة عليهم السلام. اجيبوا الى مسألتى... .[۹]
يكى از نكاتى در اتمام نعمت در آيه اكمال است اينكه:
الف) قرآن در سه مورد مى گويد: در آينده نعمت را بر شما تمام خواهم كرد. يک جا پس از تغيير قبله است كه مى فرمايد: «و لأتمّ نعمتى عليكم .[۱۰] در فتح مكه نيز مى گويد: «و يتمّ نعمته عليك».[۱۱] در پايان آيه كسب طهارت براى نماز نيز مى گويد: «و ليتمّ نعمته عليكم» .[۱۲] اما در آيه غدير خم مى فرمايد: «أتممت عليكم نعمتى»: نعمتم را بر شما تمام كردم. يعنى با نصب امام نعمت الهى بر مردم كامل شد.
ب) سه مرتبه در قرآن آمده است: «ليظهره على الدين كله»[۱۳]، يعنى اسلام بر همه اديان غالب شده و كره زمين را خواهد گرفت. اما كدام اسلام؟ آيه اكمال مى فرمايد: اسلامى كه كره زمين را فرا مى گيرد، اسلام غدير خم است، زيرا در آيه غدير خم فرمود: «اليوم اكلمت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام ديناً» ؛ يعنى اسلامى را كه در غدير خم كامل كردم به عنوان دين براى شما پسنديدم. آن وقت در مورد آينده جهان مى گويد: «وعد اللَّه الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنّهم فى الارض... و ليمكننّ لهم دينهم الذى ارتضى لهم» [۱۴]: خدا به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند وعده داده است كه حتماً آنان را در زمين جانشين (خود) قرار دهد... و آن دينى را كه برايشان پسنديده است براى آن مستقر كند.
در غدير خم مى گويد: «رضيت» و در مورد حكومت بر زمين مى گويد: «ارتضى» . ريشه هر دو يكى است. پيداست مكتبى كه مى تواند همه دنيا را زير پرچم خودش جمع كند مكتب اهل بيت عليهم السلام است.
ج) به دنبال مطلب قبل، نكته ديگر اينكه: سنى و شيعه همه قبول دارند كه در آخرالزمان فردى از نسل پيامبر صلى الله عليه و آله قيام مى كند كه نامش مهدى است، و جهان را از ظلم و جور پاک ساخته و حكومت عدل اسلامى را برپا مى سازد.
ما مى گوييم: شما از طرفى قيام حضرت مهدى عليه السلام را قبول داريد، و از طرفى هم مى گوييد امام با نظر مردم انتخاب مى شود. خوب رأى بدهيد و حضرت مهدى عليه السلام را مشخص كنيد. مى گويند: نه، حضرت مهدى عليه السلام را بايد خدا تعيين كند. مى گوييم: چطور شد اولين امام را شما تعيين كرديد و آخرين آنها را خدا تعيين كند؟! اگر امام جامعه را بايد خدا تعيين كند، هم اولش با خداست و هم آخرش.
شما به امام اول كه مى رسيد مى گوييد: مردم جمع شدند و بزرگان اجماع كردند و خليفه انتخاب شد. مى گوييم: اگر اولى را رأى داديد، رأى بدهيد و يک مهدى عليه السلام انتخاب كنيد! چطور تعيين آخرين حاكم جهان به عهده خداست، و اولين آنها به عهده مردم؟
پس حق اين اسن كه تعيين امام كار خداست نه مردم. قرآن مى فرمايد: «و ربك يخلق ما يشاء و يختار ما كان لهم الخيرة» [۱۵]: پروردگار تو هر چه را بخواهد مى آفريند و بر مى گزيند و آنان (در اين امور) اختيارى ندارند.
البته قرآن در جاى ديگر مى فرمايد: «و امرهم شورى بينهم» [۱۶]؛ يعنى كارهايى كه مربوط به مردم است بايد به صورت شورى انجام شود. اما امامت «امرهم» نيست، بلكه «امر اللَّه» است؛ يعنى كار خداست. خداوند وقتى حضرت ابراهيم عليه السلام را امام كرد فرمود: «انى جاعلك الناس اماماً» [۱۷]؛ يعنى من كه خدا هستم تو را امام مردم قرار دادم. حضرت ابراهيم عليه السلام عرض كرد: از ذريه و نسل من نيز امام قرار ده. خداوند فرمود: عهد من به ظالمين نمى رسد.
زمينه سازى غدير براى عصر ظهور[۱۸]
بررسى شرايط و ظروف هنگامه غدير به روشنى به ما خبر مى دهد كه داستان غدير زمينه مناسبى براى پى ريزى حكومت واحد جهانى بر اساس عدالت است، كه به دست فرزند برومند مولاى متقيان عليه السلام تأسيس خواهد شد.
در اينجا جلوه هايى از حادثه غدير را كه زمينه ساز عصر ظهورِ آخرين امام نورعليه السلام است بررسى مى كنيم:
تجلّى آيات غدير در عصر ظهور
بر اساس شمارى از آيات قرآن، آيه اكمال در عصر ظهور تحقق پيدا مى كند، كه به يک نمونه اشاره مى كنيم:
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا ۚ يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا»[۱۹]:
خداوند به كسانى از شما كه ايمان آورده عمل صالح كنند وعده داده كه آنها را در روى زمين جانشين قرار دهد همانگونه كه پيشينيان را جانشين قرار داده است آنها را از دينى كه پسنديده است متمكّن نمايد و ترس آنها را به امنيت مبدّل كند تا مرا بپرستند و چيزى را به من شريک قرار ندهند.
در احاديث فراوان آمده است كه اين آيه در مورد حضرت مهدى عليه السلام و ياران آن حضرت نازل شده است.[۲۰]
روز غدير خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام اعلام شده، و در اين آيه خلافت حضرت صاحب الزمان عليه السلام مطرح شده است. روز غدير اعلام شده كه اسلام دين مرضىّ پروردگار است، و در اين آيه از وعده تمكّن آن حضرت از دين مرضىّ خداوند سخن رفته است.
در آيه تبليغ از شرّ دشمنان سخن رفته است: «وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ»[۲۱]: خدا تو را از شرّ مردم نگاه مى دارد. يعنى از برداشته شدن خوف و تبديل آن به امنيت.
از بررسى آيات غدير و آيات ظهور به اين نتيجه مى رسيم كه تجلى آيات غدير در روزگار ظهور خواهد بود، و ايام ظهور مصداق بارز و تجلى كامل وعده هاى پروردگار در روز غدير مى باشد.
تجلّى خطبه پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير در عصر ظهور
سه خطبه تاريخى براى روز غدير خم در تاريخ ثبت شده، كه هر يک داراى فرازهاى مهمى است و همه آنها در عصر ظهور تجلى خواهد نمود.
خطبه رسول اكرم صلى الله عليه وآله در سرزمين غدير خم
خطبه اميرالمؤمنين عليه السلام در يكى از سال هاى خلافت ظاهرى آن حضرت، كه روز غدير با روز جمعه مصادف شده بود.
خطبه حضرت امام رضا عليه السلام به نقل سيد بن طاووس.
در اينجا گوشه اى از جلوه هاى خطبه پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير در عصر ظهور را بيان مى كنيم:
الف) جلوه هايى از خطبه غدير در عصر ظهور
جالب ترين و جذاب ترين و جامع ترين خطبه از خطبه هاى غدير خطبه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله است، كه آن را در سرزمين غدير خم و در حضور بيش از ۱۲۰۰۰۰ نفر ايراد كرده، و به معارف والاى اسلام به تفصيل اشاره نموده است. شمارى از حقايق والاى طرح شده در خطبه غدير به شرح زير است:
۱. بررسى صفات جلالى و جمالى پروردگار: ۱۱۰ مورد.
۲. سخن از ولايت مولاى متقيان عليه السلام: ۵۰ مورد.
۳. گفتگو از فضائل اميرالمؤمنين عليه السلام: ۲۰ مورد.
۴. سخن از جايگاه شيعيان: ۲۵ مورد.
۵ . گفتگو از حلال و حرام: ۲۰ مورد.
۶ . نام نامى و ياد گرامى اميرالمؤمنين عليه السلام: ۴۰ مورد.
۷. سخن از جايگاه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله: ۱۰ مورد.
۸ . گفتگو از بيعت با امامان عليهم السلام: ۱۰ مورد.
۹. سخن از قرآن و تفسير آن: ۱۲ مورد.
۱۰. گفتگو از حضرت ولى عصر عليه السلام: ۲۰ مورد.
ب) سيماى موعود در خطبه غدير
۱. آگاه باشيد كه پايان بخش امامان عليهم السلام، مهدى قائم عليه السلام از ماست.
۲. آگاه باشيد كه او بر همه اديان پيروز مى گردد.
۳. آگاه باشيد كه او از ستمگران انتقام مى گيرد.
۴. آگاه باشيد كه او قلعه ها را مى گشايد و از بين مى برد.
۵ . آگاه باشيد كه او بر هر تيرهاى از مشركان پيروز مى شود و آنها را هدايت مى كند.
۶ . آگاه باشيد كه او انتقام خون همه اولياى خدا را مى گيرد.
۷. آگاه باشيد كه او ياور دين خداست.
۸ . آگاه باشيد كه او جرعه نوش درياى بيكران است.
۹. آگاه باشيد كه او هر صاحب فضيلتى را با فضيلتش نشانه مى گذارد.
۱۰. آگاه باشيد كه او برگزيده خداست.
۱۱. آگاه باشيد كه او وارث همه علوم و محيط به همه بينشهاست.
۱۲. آگاه باشيد كه او از پروردگارش خبر مى دهد و به آيات او هشدار مى دهد.
۱۳. آگاه باشيد كه او هدايت يافته و استوار است.
۱۴. آگاه باشيد كه امور همگان به او تفويض شده است.
۱۵. آگاه باشيد كه همه پيشينيان به ظهور او بشارت داده اند.
۱۶. آگاه باشيد كه او تنها حجت باز مانده از حجج الهى است، و پس از او حجتى نيست، و هيچ حقى جز با او و هيچ نورى جز در نزد او نيست.
۱۷. آگاه باشيد كه هرگز احدى بر او چيره نمى شود.
۱۸. آگاه باشيد كه او ولىّ خدا در روى زمين، داور خدا در ميان مردمان و امين خدا در آشكار و نهان است.
۱۹. هان اى مردمان! نور خدا با من، سپس با حضرت امیر عليه السلام، سپس در تبار او تا حضرت قائم مهدى عليه السلام است. همان قائم كه همه حقوق خدا و حقوق ما را باز مى ستاند.
۲۰. من مأمور هستم كه از شما بيعت بگيرم، در مورد آنچه از خداوند درباره على اميرالمؤمنين و امامان پس از اوعليهم السلام بگيرم، كه مهدى قائم عليه السلام از آنهاست، تا روز قيامت كه او داورى به حق مى كند.
ج) سيماى امير در خطبه غدير
بيشترين پيام خطبه غدير در مورد اميرالمؤمنين عليه السلام است، كه پنجاه بار از ولايتش سخن رفته، چهل بار نامش بر زبان پيامبر صلى الله عليه و آله جارى شده، بيست مورد از فضائل بيكرانش سخن به ميان آمده است.
پيامبر رحمت صلى الله عليه و آله در نخستين پيام غدير مى فرمايد: سه بار جبرئیل امین بر من نازل شده، و از سوى خداوند جليل فرمان آورده كه من در اين جايگاه بايستم و به سياه و سفيد اعلام كنم كه حضرت امیر عليه السلام برادر من، وصى من، جانشين من و امام پس از من است.
جايگاه او نسبت به من همانند جايگاه هارون نسبت به موسى است، جز اينكه پس از من پيامبرى نخواهد بود. او پس از خدا و رسولخدا، ولىّ شماست.
دقيقاً هفتاد روز پس از ايراد اين خطبه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله به شهادت رسيد، و غاصبان فدک همه فضايل مولا را انكار كردند و حق او را غصب نمودند. پس از ۲۵ سال كه حق به حقدار رسيد، تلاش فراوان براى تضعيف حقوق آن حضرت از هر سو به عمل آمد، و جنگ هاى جمل و صفين و نهروان به وقوع پيوست؛ و آن جايگاه رفيع اعلام شده هرگز براى آن حضرت فراهم نشد. در عصر ظهور، مولاى متقيان رجعت مى كند و به مدت ۴۴۰۰۰ سال بر سراسر جهان فرمانروايى مى كند [۲۲]
د) جايگاه رفيع مولا در خطبه غدير
پيامبر عظيم الشأن صلى الله عليه وآله در فرازهايى از خطبه غدير به جايگاه رفيع حضرت امير عليه السلام اشاره كرده مى فرمايد: هان اى مردمان! حضرت امیر عليه السلام را مقدم بداريد، كه خداوند او را برترى داده است.
در ادامه مى فرمايد: هان اى مردمان! حضرت امیر عليه السلام را مقدم بداريد، كه او پس از من از هر مرد و زنى برتر است. خداوند به وسيله ما بر مردمان روزى نازل مى كند، و مردمان به وسيله ما زنده اند. هر كس اين سخن مرا ردّ كند از رحمت خدا به دور است و مورد غضب خداست.
عقيده قطعى ما اين است كه مولاى متقيان از همه انبياى پيشين برتر است.[۲۳] ولى غاصبان فدک همه اوصاف آن حضرت را غصب كردند، و پيروان مكتب خلافت ديگران را بر آن حضرت مقدم داشتند، اما جايگاه واقعى آن حضرت در عصر ظهور بر همگان روشن خواهد شد.
هـ) سپاه سفيانى در خطبه غدير
پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در ضمن فرازى از خطبه غدير اين آيه كريمه را تلاوت فرمودند: معاشر الناس، «آمنوا باللَّه و رسوله»[۲۴] و «النور الذى اُنزل معه» [۲۵] «من قبل ان نَطمِس وجوهاً فنردّها على ادبارها» [۲۶]: هان اى مردمان، به خدا و رسولخدا و نورى كه همراه او نازل شده ايمان بياوريد، پيش از آنكه بر چهره ها بزنيم و آنها را به پشت سرشان برگردانيم.
اين آيات در مورد سپاه سفيانى و خسف سرزمين بيداء است، كه از علائم حتمى است. هنگامى كه سپاه سفيانى به سرزمين بيداء مى رسند، جبريل امين با پاى خود بر زمين مى كوبد و زمين دهان باز مى كند و همه آنها را در كام خود فرو مى برد. به جز دو تن گزارشگر: يكى به نام بشير و ديگرى به نام نذير، كه هر دو از قبيله جهينه هستند [۲۷]، كه خداوند صورتشان را به پشت سرشان بر مى گرداند.[۲۸]طبق اين بيان، اين فراز از خطبه مربوط به عصر ظهور و خسف سرزمين بيداء است.
و) اصحاب صحيفه در خطبه غدير
روز عيد غدير پس از بيعت با اميرالمؤمنين عليه السلام، بشير بن سعيد و اسيد بن حضير و معاذ بن جبل با دو نفر ديگر از اصحاب سقيفه با يكديگر به رايزنى پرداختند و قرار گذاشتند كه پيش از ورود به مدينه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله را به قتل برسانند. [۲۹]
اين عده در طول اقامت سه روزه در صحراى غدير خم، نُه تن ديگر را با خود همراز كرده و براى قتل پيامبر صلى الله عليه و آله پيمان بستند و صحيفه اى را امضا كردند. اسامى اين ۱۴ نفر كه در تاريخ به «اصحاب صحيفه» شهرت يافته اند، در «بحار الانوار» آمده است. [۳۰] اين گروه در مسير خود به مكه بر فراز كوهى به نام «هرشى» كمين كردند، تا به هنگام عبور پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله شتر آن حضرت را رم دهند. چون به پرتگاه رسيدند، يک لحظه برق زد و چهره توطئه گران مشاهده گرديد و پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله آنها را با نامشان فرا خواندند. [۳۱] جالب توجه است كه پيش از وقوع اين حادثه، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در خطبه غدير آنها را به عنوان «اصحاب صحيفه» ياد كردند.
ز) نور فراگير
در خطبه غدير از نور فراگير رسول خدا صلى الله عليه و آله، اميرالمؤمنين عليه السلام، ساير امامان عليهم السلام، و سرانجام جان جانان حضرت صاحب الزمان عليه السلام سخن رفته است.
حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام در تفسير آيه: «يهدى اللَّه لنوره من يشاء»[۳۲]: «خداوند هر كس را بخواهد به نور خود هدايت مى كند» ، فرمود: منظور از آن نور حضرت مهدى قائم عليه السلام است.[۳۳]
حضرت امام موسى كاظم عليه السلام در تفسير آيه: «و اللَّه متمّ نوره» [۳۴]:
خداوند، نور خود را به اتمام خواهد رسانيد، فرمود: خداوند با ولايت حضرت قائم عليه السلام نور خود را به اتمام مى رساند.[۳۵]
حضرت امام صادق عليه السلام در تفسير آيه:
«و اشرقت الارض بنور ربها»[۳۶]،" زمين با نور صاحبش منوّر گرديد " فرمود: چون قائم ما قيام كند زمين با نور صاحبش منور مى گردد. مردم از نور خورشيد بى نياز مى شوند و تاريكى از بين مى رود.
جالب توجه است كه اين مضمون در كتب عهدين نيز آمده است: ديگر شب نخواهد بود و احتياج به چراغ و نور آفتاب نخواهد بود، زيرا خداوند برايشان روشنايى مى بخشد.[۳۷]
ح) ميراث پيامبر صلى الله عليه و آله
پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در ادامه مى فرمايد: معاشر الناس، انى ادَعها امامة و وراثة فى عَقِبى الى يوم القيامة: هان اى مردمان! من آن (پيمان) را به عنوان امامت و وراثت در فرزندان خود تا روز رستاخيز وديعه مى نهم.
خداوند منّان در اين رابطه مى فرمايد: «و جعلها كلمة باقية فى عقبه» [۳۸]:
خداوند آن را كلمه پايدار در نسل او قرار داد؛ يعنى خداوند امامت را عهدى پايدار در نسل حضرت ابراهيم عليه السلام قرار داد. سُدى مى گويد: منظور از نسل حضرت ابراهيم عليه السلام آل محمدعليهم السلام است.[۳۹]
امام صادق عليه السلام در تفسير آيه فوق فرموده است: امامت تا روز قيامت در نسل حضرت ابراهيم عليه السلام قرار دارد.[۴۰]
ط) ضرورت اطلاع رسانى
رسول اكرم صلى الله عليه و آله در مورد لزوم تبليغ خطبه غدير خطاب به حاضران فرمود: فليبلّغ الحاضر الغائب و الوالد الولد الى يوم القيامة: حاضران به غايبان خبر دهند و هر پدرى تا روز قيامت به فرزند خود تبليغ نمايد.
بسيار جالب توجه است كه مخاطب پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فقط حاضران نبودند و فقط نسل موجود نبود، بلكه اين اطلاع رسانى تا روز قيامت و به طور طبيعى تا عصر ظهور ادامه دارد.
افراد ناآگاه يا سست عقيده خيال مى كنند مسئله امامت و ولايت يک موضوع تاريخى است و در زمان ما نيازى به بازگو كردن ندارد! در حالى كه رسول مكرم اسلام صلى الله عليه و آله به همه جهانيان امر به ابلاغ آن فرموده، و اينكه هر نسلى آن را به نسل بعدى ابلاغ نمايد.
ى) بيعت با خدا
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله سه روز تمام حاضران را در سرزمين غدير خم نگه داشت، تا همگان با اميرالمؤمنين عليه السلام بيعت كنند. در ضمن براى ديگر امامان عليهم السلام نيز بيعت گرفتند.
با شكوه ترين بيعتِ جهانِ آفرينش نيز به هنگام ظهور حضرت بقية اللَّه عليه السلام واقع خواهد شد.
نخستين كسى كه با آن حضرت بيعت مى كند جبرئيل امين است.
سپس ياران حضرت بين ركن و مقام با آن حضرت بيعت مى كنند.[۴۱]
ک) امام هدايتگر
رسول اكرم صلى الله عليه و آله در اين خطبه از اميرالمؤمنين عليه السلام به عنوان «تقى» و «نقى» و «هادى» و «مهدى» ياد كرده است. همه اين صفات از القاب حضرت بقية اللَّه عليه السلام است. به ويژه لقب «مهدى» كه براى آن حضرت ، عَلَم بالغلبه شده است.
پانویس
- ↑ موعود غدير (حسينى): ص ۸ -۳۶. غدير در قرآن: ص۲۰-۲۸.
- ↑ نور / ۵۵ . در مورد مصداق اين آيه حضرت صادق عليه السلام به عبداللَّه بن سنان مى فرمايد: نزلت فى على بن ابى طالب و الائمة من ولده عليهم السلام. «و ليمكّننّ لهم دينهم...» عنى به ظهور القائم عليه السلام. تفسير كنز الدقائق: ج ۹ ص ۳۳۹.
- ↑ با تأمل در چند صفحه گذشته مى توان گفت: همان طور كه بعثت و ظهور جهانى و فرا گيرند، غدير و عاشورا نيز فرا گيرند و اختصاص به جمعيت خاصى ندارند. در اين باره به خطابه اى «معاشر الناس» پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير توجه شود. چنانچه حضرت قائم عليه السلام در اعلان عمومى خود خطاب «ايها الناس» را به كار مى برند.
- ↑ قاعدتاً امر به حلال مورد ندارد. حلال واجب نيست بلكه مباح است. لذا ممكن است يا در عبارت هنگام استنساخ تغييرات اتفاق افتاده، يا اصل عبارت به لحاظ انتساب مورد اشكال باشد، و يا هيچ كدام از احتمالات نيست و بايد عبارات را گونه ديگرى فهميد.
- ↑ تفسير كنزالدقائق: ج ۱۴ ص ۴۲۸.
- ↑ كنز الدقائق: ج ۴ ص ۳۳.
- ↑ كنز الدقائق: ج ۴ ص ۳۴.
- ↑ كنز الدقائق: ج ۹ ص ۳۳۹.
- ↑ بحار الانوار: ج ۵۳ ص ۹.
- ↑ بقره / ۱۵۰.
- ↑ فتح / ۲.
- ↑ مائده / ۶ .
- ↑ توبه / ۳۳، فتح / ۲۸، صف / ۹.
- ↑ نور / ۵۵ .
- ↑ قصص / ۶۸ .
- ↑ شورى / ۳۸.
- ↑ بقره / ۱۲۴.
- ↑ تجلّى غدير در عصر ظهور: ص۷۱ -۹۶.
- ↑ نور / ۵۵ .
- ↑ الغيبه (نعمانى) : ص ۲۴۷. الغيبه (طوسى) : ص ۱۷۶.
- ↑ مائده / ۶۷ .
- ↑ مختصر البصائر: ص ۸۶ ح ۹۲.
- ↑ در اين رابطه كتاب هاى مستقلى نيز تأليف شده است. شيخ مفيد، ابوالفتح كراجكى، ابوطالب انبارى، ابن ماهويه قزوينى، علامه مجلسى و سيد هاشم بحرانى، التفضيل، تفضيل اميرالمؤمنين و تفضيل على عليه السلام.
- ↑ نساء / ۱۳۶.
- ↑ اعراف / ۱۵۷.
- ↑ نساء / ۴۷.
- ↑ جامع البيان (طبرى) : ج ۲۲ ص ۷۳. مجمع البيان: ج ۸ ص ۶۲۲ .
- ↑ الاختصاص: ص ۲۵۶. تفسير العياشى: ج ۱ ص ۴۰۲.
- ↑ اقبال الاعمال: ج ۲ ص ۲۴۹.
- ↑ بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۲۴،۱۱۷،۱۱۱،۱۰۰.
- ↑ اقبال الاعمال: ج ۲ ص ۲۵۰.
- ↑ نور / ۳۵.
- ↑ البرهان: ج ۷ ص ۸۸ .
- ↑ صفّ / ۸ .
- ↑ الكافى: ج ۱ ص ۴۳۲ ح ۹۱.
- ↑ زمر / ۶۹ .
- ↑ كتاب مقدس، عهد جديد، مكاشفه يوحنّا: ۲۴.
- ↑ زخرف / ۲۸.
- ↑ المناقب (ابن شهرآشوب) : ج ۱ ص ۳۰۷.
- ↑ المناقب (ابن شهرآشوب) : ج ۱ ص ۳۰۷.
- ↑ البيان (گنجى) : ص ۲۱۰.