آیه ۱۰۸ نساء و غدیر
مشخصات آیه | |
---|---|
نام سوره | نساء |
شماره آیه | ۱۰۸ |
جزء | ۵ |
محتوای آیه | |
مکان نزول | مدینه |
ترتیل آیه ترجمه صوتی |
آیهای درباره دشمنان غدیر
آیه ۱۰۸ سوره نساء از جمله آیات استفاده شده در خطبه غدیر است. بستر استفاده از این آیه از سوی برخی محققان چنین ترسیم شده است: على بن ابىطالب عليه السلام آن امامى است كه پيامبر صلى الله عليه و آله او را سبب امتحان امت قرار داد: «لَوْ لا انْتَ يا عَلِىُّ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدى؛ اى على، اگر تو نبودى، مؤمنان بعد از من شناخته نمىشدند».[۱]
پيامبر صلى الله عليه و آله قسمتی از مراسم غدير را به توصیف دشمنان ائمه عليهم السلام اختصاص داد و آینده آنان قرار داد. اقتباس از چند آيه و تضمين آياتى ديگر براى اين منظور، روى هم ۱۵ آيه را زیر عنوان اين بخش قرار داده است. در اين آيات از يک سو اوصاف و رفتار دشمنان اهل بیت علیهم السلام در دنيا مطرح شده، از سوى ديگر جزاى اعتقاد و عملشان در دنيا و آخرت بيان شده كه سقوط ارزش اعمالشان از جمله آنهاست.[۲]
این آیات ۱۵ آیه هستند که از جمله آنها، آیه ۱۰۸ سوره نساء است: يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَلَا يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ وَهُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّتُونَ مَا لَا يَرْضَىٰ مِنَ الْقَوْلِ ۚ وَكَانَ اللَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطاً [۳]
بستر تاريخى استفاده از آیه: نگارش صحیفه ملعونه دوم
برخی محققان بستر استفاده از آیه ۱۰۸ سوره نساء چنین ترسیم شده است: پس از پایان مراسم سهروزه غدير پايان و رسیدن کاراون غدیر به مدينه و شکست ماجراى قتل پيامبر صلى الله عليه و آله در بين راه، منافقان ناامید نشدند، بلكه در مدينه به فكر محكمكردن پايههايى افتادند كه پس از اعمال حج با نگارش صحیفه ملعونه اول اساس آن را چيده بودند.
با آغاز ماه محرم سران منافقان جلساتی سرى تشكيل دادند و جزئيات تازهاى به پيماننامه اول اضافه کردند. تعداد آنان از روز نگارش صحیفه اول، که پنج نفر بود، در رخداد عقبه هرشى به چهارده نفر رسيد. منافقان سران قبايل و صاحبنفوذان جامعه را با راههاى مختلف به پيمان خود دعوت كردند. معاذ بن جبل برای دعوت انصار و بقيه اصحاب صحيفه اول برای دعوت قريش دست بهكار شدند و توانستند يک گروه ۳۴ نفر از دشمنان پيامبر صلى الله عليه و آله را گرد هم آورند. احساس آنان اين بود كه تأخیری در کار نداشته باشند؛ زیرا اگر قبل از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله همه مقدمات را آماده نکنند، با امضاى فقط يک صحيفه چند سطرى در مكه كارى پيش نخواهد برد. اين بود كه حتى اساسنامه كار خود را براى روزهايى كه امور را در دست خواهند گرفت تهيه كردند. اين پيماننامه كه در خانه ابوبکر به امضاى همان ۳۴ نفر رسيد و به دست ابوعبیده جراح سپرده شد «صحيفه دوم» نام گرفته و در چندين صفحه است كه قبلاً متن آن را آورديم.[۴]
صبح فرداى امضاى صحيفه دوم، پيامبر صلى الله عليه و آله پس از نماز رو به ابوعبيده كرد و سخن را از جايى آغاز كرد كه مردم اجمالاً متوجه قضاياى پنهانى شوند؛ ولى حضرت مأمور بود در كلام خود تصريح به نام آنان نكند، ولى علت اين كتمان را بيان فرمود. در اين باره به دو آيه از قرآن استشهاد کرد كه هر دو آيه را عيناً بهصورت تضمين در كلام خود آورد که یکی از آنها آیه ۱۰۸ سوره نساء بود. آن گروه با شنيدن سخنان حضرت در آن مجلس و احتمال اينكه از آنها نام برده شود، چنان ترسیدند كه همه اهل مجلس متوجه شدند که منظور از آن خطابها قرآنى آنها هستند.[۵]
موقعيت قرآنى آیه
صحيفهاى مثل صحيفه جاهليت
«ضاهُوهُمْ فى صَحيفَتِهِمُ الَّتى كَتَبُوها عَلَيْنا فِى الْجاهِلِيَّةِ»: اين كلام پيامبر صلى الله عليه وآله درباره امضاكنندگان صحيفه است كه رو در روى آنان به كنايه فرمود: امروز در امت من گروهى صبح كردهاند كه شباهت دارند به كسانى كه در جاهلیت بر ضد ما صحيفهاى نوشتند و آن را در كعبه آويختند.[۶] قريش در جاهليت وقتى راههاى مختلف مبارزه با پيامبر صلى الله عليه و آله را تجربه كردند و به نتيجهاى نرسيدند، بهعنوان آخرين اقدام پيماننامهاى نوشتند و بر سر آن همقسم شدند كه با هيچيک از بنىهاشم معاشرت و معامله نکنند تا زمانى كه پيامبر صلى الله عليه و آله را تسليم قريش كنند تا او را بكشند. اين پيماننامه را چهل نفر از بزرگان قريش مُهر زدند و آن را در كعبه آويختند و در پى آن بنىهاشم را چهار سال در شعب ابىطالب محاصره كردند.[۷]
وجه مشابهت اين دو صحيفه باز مىگردد به قصد ريشهكنكردن اسلام در هر دو مورد، تصميم بر قتل پيامبر صلى الله عليه و آله در هر دو، آزار خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله در هر دو، قرار دادن آن در كعبه در هر دو مورد، كه اين شباهتها ارتباط كفر ظاهر در جاهليت و كفر باطن (نفاق) در زمان پيامبر صلى الله عليه و آله را روشن مىكند.[۸]
اغماض از اصحاب صحيفه براى امتحان
«لِيَبْتَلِىَ مَنْ يَأْتى بَعْدَهُمْ تَفْرِقَةً بَيْنَ الْخَبيثِ وَ الطَّيِّبِ»: درباره صحيفه ملعونه سؤال مطرحشده اين است که با اطلاعدادن خداوند به پيامبرش درباره انعقاد چنين قراردادى بر ضد اسلام، چرا حضرت با افشاگرى مانع كار آنان نشد. پيامبر صلى الله عليه و آله پاسخ چنين سؤالى را به تأخير نينداخته و درباره صحيفه ملعونه بهصراحت فرموده است: «خداوند تعالى آنان را از زندگى دنيا برخوردار مىكند تا آنان را و كسانى كه بعد از آنان مىآيند امتحان كند و جداكردن ناپاک و پاک انجام گيرد. اگر نبود كه خداوند سبحان به من دستور اعراض از آنان را داده -بهخاطر امرى كه میخواهد به انجام رساند- آنان را پيش مىآوردم و گردنشان را مىزدم».[۹] دقت در اين كلام پيامبر صلى الله عليه و آله پاسخ كامل همان سؤال است و در مجموع شش جواب از شش ديدگاه است:
پاسخ اول: امتحانی برای ظالمان
خداوند از اول روزگار بنا را بر نابودى فورى ظالمان نگذاشته، بلكه آنان را آزاد گذاشته تا امتحان خود را پس دهند. چنانكه قابيل، نمرود، شدّاد و فرعون را مدتى در زمين مهلت داد، در حالى كه مىتوانست به مجرد ادعاى نابجا نابودشان كند.[۱۰]
پاسخ دوم: امتحانی برای مردم
اگر خدا راه ظالمان و گمراهان را ببندد، وسيلهاى براى امتحان مردم نمىماند. مردم بايد در معرض راه کج و افكار باطل قرار بگيرند، تا میزان ثبات قدم آنان در راه حق سنجیده شود. درست است كه اهل باطل بهسزاى خود مىرسند، ولى از جهتى باعث امتحان ديگران نيز خواهند بود. اين امتحان همه نسلها را تا روز قيامت فرا مىگيرد كه غدير را انتخاب میکنند يا در سقیفه را؛ با ائمه هدایت خواهند بود یا ائمه گمراهی.[۱۱]
پاسخ سوم: تا جداكردن ناپاک از پاک
جداكردن ناپاک از پاک از اهداف اصلى آوردن بشر به دنياست. اگر اين دوران نبود تا بشر باطن خود را نشان دهد، در روز قيامت هركس براى خود ادعايى داشت و انسانهای ناپاک، پلیدی خود را نمىپذيرفتند و همه هوس بهشت را داشتند، در حالى كه بهشت جاى پاكان است.[۱۲] خداوند پاكانى چون معصومان عليهم السلام را در يک سو و در سوى ديگر ناپاكانى چون ابوبکر، عمر، عثمان، معاویه، یزید، بنیاميه و بنیعباس را برای داوری مردم قرار داده است. حق انتخاب را چنان آزادانه به مردم داده كه آن كششهاى درونىِ سعادت و شقاوت و پاكى و خباثت بهصورت کامل خود را نشان دهند و باطنها به ظهور رسد و پاک و ناپاک خود را بهدست خود معرفى كنند.[۱۳]
پاسخ چهارم: دستوری الهی برای اعراض
درگیرنشدن پيامبر صلى الله عليه و آله با اصحاب صحیفه بهخاطر مصالح شخصى يا تصميمگيرى شخصى نبود، بلكه چشمپوشی و اعراض (رویگرداندن) آن حضرت مستقيماً به امر الهى بوده است. پس نازلكننده اسلام بر قلب پيامبر صلى الله عليه و آله به او اينگونه امر فرموده و او امر خدا را اجرا كرده است، در حالى كه قتل آنان در آن موقعيت كار بسيار سادهاى بوده است. اين چشمپوشی از آن اقدام بسيار بالاتر است، زیرا تحمل خباثت دشمن به خاطر امتثال امر الهى است.[۱۴]
پاسخ پنجم: بهخاطر امرى كه مىخواهد به انجام رساند
بسيارى از امور جهان، بلكه همه آنچه پشتپرده جهان بهحساب مىآيد بر انسانها مخفى است و قطعاً او تحمل درک آن را ندارند. خداوند هم بنا ندارد براى نظام و اهدافى كه براى بشريّت مقدر كرده منتظر درک بشر بماند و بعد آنها را اجرا كند. نتيجه اين است كه بشر بايد بپذيرد كه بسيارى از سؤالاتش اگر هم بىپاسخ بماند، دلش آرام است كه خداوند حكيم و عليمى آن را به اجرا در آورده است. البته اگر بنا بر بيان مصالح امور باشد، خداوند بهترين و قانعكنندهترين پاسخها را براى آنها دارد. بنابراين نگرانى ندارد كه چرا خدا و رسولش اصحاب صحيفه را آزاد گذاشتند؛ زیرا مؤمن حقیقی اطمينان خاطر دارد كه هر چه او مقدر كند بهترين است و از آن نيكوتر فرض نمىشود.[۱۵]
پاسخ ششم: نان را پيش مى آوردم و گردنشان را مى زدم
پيامبر صلى الله عليه و آله درباره بنیانگذاران سقیفه فرمود: «آنان را در پيشگاه مردم گردن مىزدم»؛ يعنى آن روز بنا بوده اين دو نفر گردن زده شوند. آنان با نوشتن صحيفه مستحق چنين سزايى بودند، ولى خدا به آنان مهلت داده است. مهلتی که برای آنان عذابی ابدی در سایه اعمالشان و بازتاب اعمالشان در آینده تاریخ اسلام به بار آورد؛ اعمالی چون هجوم به خانه وحی و به شهادت رساندن فاطمه زهرا سلام الله علیها، واقعه عاشورا و سایر ستمکاریهای علیه اهل بیت علیهم السلام.[۱۶]
پانویس
- ↑ مناقب آل ابیطالب، ج۳، ص۲۰۶.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۳۶۱.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۱۳.
- ↑ برای اطلاع بیشتر از این صحیفه نگاه کنید: بحارالانوار، ج۲۸، ص۱۰۳-۱۰۴.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۱۳-۴۱۴.
- ↑ بحارالانوار، ج۲۸، ص۱۰۶.
- ↑ بحارالانوار، ج۱۸، ص۱۲۰، ح۳۳؛ بحارالانوار، ج۱۹، ص۲.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۲۳.
- ↑ بحارالانوار، ج۲۸، ص۱۰۶.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۲۴.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۲۴.
- ↑ برای اطلاع مفصل نگاه کنید: غدير در قرآن، ج۲، ص۱۴۰-۲۵۳.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۲۵-۴۲۶.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۲۶.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۲۶-۴۲۷.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۲۷.
منابع
- إرشاد القلوب المنجی من عمل به من أليم العقاب؛ حسن بن ابیالحسن محمد الديلمی، تحقیق: سید هاشم میلانی، تهران: انتشارات اسوه، ۱۳۸۲ش.
- بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
- غدیر در قرآن، قرآن در غدیر؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.
- مناقب آل ابیطالب؛ محمد بن علی بن شهرآشوب مازندرانی، تحقیق: محمدحسین آشتیانی و سید هاشم رسولی محلاتی، قم: مؤسسه انتشارات علامه، ۱۳۷۹ق.