یهود

از ویکی غدیر
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۵۲ توسط Modir (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

آيه «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ إِلاّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ...»[۱]

با در نظر گرفتن اينكه غدیر مراسم مفصلى در سه روز بوده، گذشته از آياتى كه مستقيماً در آن ايام نازل شده و در قسمت آيات نازل شده در غدير ذكر شد، آياتى هم در ضمن كلام به صورت اشاره آمده و منظور از آنها بيان شده است.

اين موارد در تفسير ۱۸ آيه است، كه از جمله اين آيات، آيه ۱۹ و ۸۵ سوره آل عمران است:

«إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ إِلاّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِآياتِ اللَّه فَإِنَّ اللَّه سَرِيعُ الْحِسابِ» :

«دين نزد خداوند اسلام است، و كسانى كه كتاب به آنان داده شده اختلاف نكردند مگر بعد از آنكه علم برايشان آمد و آنان از روى برترى جويى اختلاف كردند، و هر كس به آيات خدا كفر ورزد خداوند سريع الحساب است» .

«وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ»[۲]:

«هر كس دينى غير از اسلام طلب كند هرگز از او قبول نمى ‏شود و در آخرت از زيانكاران است» .

در اينجا و آنچه به يهود مربوط مى‏ شود، اين دو آيه شريفه از سه بُعد قابل بررسى است:

متن خطبه غدير

اللّهمَّ انَّكَ انْزَلْتَ الْآيَةَ فى عَلِىٍّ وَلِيِّكَ عِنْدَ تَبْيينِ ذلِكَ وَ نَصْبِكَ ايّاهُ لِهذَا الْيَوْمِ: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً» ، وَ قُلْتَ: «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ» ، وَ قُلْتَ: «وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ» :

خدايا، هنگام تبيين ولايت على و نصب او به امامت در اين روز، اين آيه را نازل كردى:

«امروز دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دين شما راضى شدم» ، و فرمودى: «هر كس دينى غير از اسلام طلب كند هرگز از او قبول نمى‏ شود و در آخرت از زيانكاران است»[۳]

اللّهمَّ انَّكَ انْزَلْتَ عَلَىَّ انَّ الامامَةَ لِعَلِىٍّ، وَ انَّكَ عِنْدَ بَيانى ذلِكَ وَ نَصْبى ايّاهُ -  لِما اكْمَلْتَ لَهُمْ دينَهُمْ وَ اتْمَمْتَ عَلَيْهِمْ نِعْمَتَكَ وَ رَضِيتَ لَهُمُ الْاسْلامَ ديناً -  قُلْتَ: «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ»وَ قُلْتَ: «وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى ‏الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ»:

خدايا، تو بر من اين مطلب را نازل فرمودى كه امامت براى على است. و هنگامى كه اين مطلب را بيان كردم و او را منصوب نمودم، آنگاه كه دين آنان را كامل نمودى و نعمت خود را بر آنان تمام كردى و اسلام را به عنوان دين آنان راضى شدى، فرمودى: «دين نزد خدا فقط اسلام است» و فرمودى: «هر كس دينى غير از اسلام طلب كند هرگز از او قبول نمى‏ شود و در آخرت از زيانكاران است».[۴]

موقعيت تاريخى

اولين مرحله پس از تبلیغ جهانى ولايت اهل ‏بیت‏ علیهم السلام در خطابه غدير است. پيامبر صلى الله عليه و آله لحظاتى پيش با ابلاغ پيام «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللّهمَّ والِ مَنْ والاهُ ...» در شانه ‏هاى خود سبكى از چنين انجام وظيفه ‏اى را احساس مى‏ كند.

پس از آن نزول آيه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ ...» نيز اعلام شده و اسلام كامل گرديده است. در چنين شرايطى دو آيه مزبور به طور كامل در كلام حضرت اقتباس شده، يعنى آن اسلامى كه غير آن قبول نيست همين اسلام است كه به كمال نهايى رسيده است.

بايد توجه داشت كه منظور حضرت نزول آیه اکمال و دو آيه مذكور در اعلان ولايت نمى ‏تواند باشد، زيرا حضرت مى ‏فرمايد:

«خدايا هنگام اعلان ولايت اين آيه را ...» ، و نمى‏ فرمايد: «اين دو يا سه آيه را ...» در حالى كه در عربى مراعات يک و دو و جمع در افعال و ضماير ضرورى است.

بنابراين آيه نازل شده همان آيه اول است كه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ ...» باشد، و آيه دوم و سوم دنباله كلام خود حضرت به صورت تضمين و تركيب آيه با سخن است. در قرآن نيز اين سه آيه در كنار هم نيست تا كلمه «اسلام» در آيه دوم ارتباط با همان كلمه در آيه اول داشته باشد.

لازم به يادآورى است كه طبق متن كتاب «اليقين» در اين فراز خطبه، دو آيه «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ ...» و «وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً» مطرح شده، ولى تصريح به نزول آن در غدير نشده است، بلكه به عنوان «قُلْتَ» يعنى: «چنين فرموده ‏اى» بدان اشاره شده است؛ گذشته از اينكه اكثر نسخه ‏ها با اين عبارت نيست.

بنابراين در همين بخش هر سه آيه را به طور كامل مورد بحث قرار مى ‏دهيم.

موقعيت قرآنى

در قرآن اين آيه از آيه ۱۹ سوره آل عمران سرچشمه گرفته و تا آيه ۸۵ مشتقات واژه «اسلام» هفت بار تكرار شده است. در آيه ۱۹ خداوند با آوردن كلمه «اسلام» مى‏ فرمايد: «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ ...» يعنى: «دين نزد خداوند اسلام است» ، و همه اهل كتاب (يهود و نصارى و ...) با علم به اين حقيقت بزرگ اختلاف كرده ‏اند.

سپس در آيه ۲۰ كلمه «أَسْلَمْتُ» را ذكر مى ‏كند و مى ‏فرمايد: «فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ: أَسْلَمْتُ وَجْهِىَ للَّه وَ مَنِ اتَّبَعَنِ ...» يعنى: «اگر با تو به مخاصمه برخاستند بگو: من و تابعينم در برابر خدا سر تسلیم فرود آورده‏ ايم» .

در ادامه همين آيه، دو واژه «أَسْلَمْتُمْ» و «أَسْلَمُوا» را به كار مى ‏گيرد و مى ‏فرمايد: «وَ قُلْ لِلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ وَ الْأُمِّيِّينَ: أَ أَسْلَمْتُمْ؟ فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا ...»، يعنى: «به كسانى كه اهل كتابند و به بى ‏سوادان بگو: آيا تسليم شديد (و آيا اسلام را پذيرفتيد)؟ اگر اسلام را پذيرفتند هدایت شده ‏اند، و اگر روى گرداندند بر عهده تو ابلاغ فرمان الهى است» .

آنگاه به توصيف كفارِ اهل كتاب مى‏ پردازد كه حق را نمى ‏پذيرند و عذرهاى بيجا مى ‏آورند و آنان را به عذاب الهى تهديد مى ‏نمايد.

سپس دین حنيف ابراهيمى را مطرح مى ‏فرمايد و در تبيين دین ابراهیمی و اينكه اسلام دين حضرت ابراهیم ‏علیه السلام بوده، داستان حضرت عيسى‏ عليه السلام را به ميان مى‏ آورد و سخن را به آنجا مى‏ رساند كه آن حضرت فرمود: «من تورات حضرت موسى را تصديق مى ‏كنم».

سپس خلاصه دين عيسى ‏عليه السلام را در اين جمله بيان مى ‏فرمايد كه: «إِنَّ اللَّه رَبِّى  وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ» .

در آيه ۵۳ وارد نكته حساسى مى ‏شود و واژه «مُسْلِمُونَ» را به كار مى ‏برد و مى ‏فرمايد: آنگاه كه حضرت عيسى‏ عليه السلام در مردم احساس گرايش به كفر نمود فرمود: «مَنْ أَنْصارِى إِلَى اللَّه» يعنى: «كيست كه با من در راه خدا گام بردارد» ؟ حواریون گفتند: «نَحْنُ أَنْصارُ اللَّه، آمَنَّا بِاللَّه وَ اشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ» يعنى: «ما ياران خداييم، به خدا ايمان آورده ‏ايم و تو شاهد باش كه ما مسلمانيم (و سر تسليم فرود مى ‏آوريم)».

در آيه ۶۴ مسئله اينكه دين نزد خداوند يكى بيشتر نيست را مطرح مى ‏كند و مى ‏فرمايد:

«اى اهل كتاب، بياييد به سوى سخنى كه بين ما و شما يكى است و آن اينكه جز خدا را نپرستيم و براى او هيچ شريكى قائل نشويم و ...» و آنگاه با ذكر كلمه «مُسْلِمُونَ» مى ‏فرمايد: «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ»، يعنى: «اگر نپذيرفتند بگو: شما شاهد باشيد كه ما مسلمانيم».

در آيه ۶۵ به اهل كتاب خطاب مى‏ كند كه چرا بر سر دين ابراهيم ‏عليه السلام به مخاصمه مى‏ پردازند و سپس در آيه ۶۷ با استفاده از كلمه «مُسْلِم» مى ‏فرمايد:

«ما كانَ إِبْراهِيمُ يَهُودِيًّا وَ لا نَصْرانِيًّا وَ لكِنْ كانَ حَنِيفاً مُسْلِماً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ»، يعنى: «حضرت ابراهيم ‏عليه السلام يهودى يا نصرانى نبود، بلكه موحّد و مسلمان بود، و از مشركين نبود».

سپس به بيان تابعین حقيقى دين ابراهيم ‏عليه السلام مى‏ پردازد و توطئه‏ هاى اهل كتاب را در رابطه با تحريف دين مطرح مى‏ كند تا آيه ۸۳ كه كلمه «أَسْلَمَ» به ميان مى‏ آيد و مى‏ فرمايد:

«أَ فَغَيْرَ دِينِ اللَّه يَبْغُونَ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ»، يعنى: «آيا به دنبال غير دين خدا هستند در حالى كه در برابر ذات او هر كس كه در آسمان‏ها و زمين است چه با اختيار و چه از روى اكراه سر تسليم فرود آورده ‏اند و به سوى او باز مى‏ گردند».

در آيه ۸۴ يک جمع ‏بندى از اتفاق همه انبياءعليهم السلام بر سر اسلام مى ‏نمايد و با ذكر كلمه «مُسْلِمُونَ» مى‏ فرمايد: «قُلْ آمَنَّا بِاللَّه وَ ما أُنْزِلَ عَلَيْنا وَ ما أُنْزِلَ عَلى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ ما أُوتِىَ مُوسى وَ عِيسى وَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ»:

بگو ايمان آورديم به خدا و آنچه بر ما نازل شده و آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و فرزندانش نازل شده، و آنچه به موسى و عيسى و پيامبران از سوى پروردگارشان داده شد، و ما بين هيچ يک از پيامبران فرق نمى ‏گذاريم و در برابر او سر تسليم فرود مى ‏آوريم.

به آيه ۸۵ كه مى ‏رسد پس از مقدمات قبلى و اتحاد همه انبياء عليهم السلام بر سر اسلام مى‏ فرمايد:

«وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ»، يعنى: «هر كس دينى غير از اسلام انتخاب كند هرگز از او قبول نخواهد شد و او در آخرت از زيانكاران است» .

تا اينجا مسير آيات در قرآن بود كه اسلام را از روز اول دنيا تا آخر آن تنها دين الهى اعلام كرد و همه انبیاء علیهم السلام را مُبشّر و مبلّغ آن دانست.

بدون شک اين تنها دين الهى با آنكه اصل و ريشه ‏اش يكى و صورت كامل آن نزد خداوند است، ولى معارف و احكام آن مرحله به مرحله بيان شده و در هر مرحله ارائه آن تكميل گرديده است.

تا روزى كه كمال نهايى آن و بسته شدن پرونده آن اعلام شد و آيه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ» با اين صراحت نازل شد و خداوند امضاى «رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً» را بر پايان اين پرونده نقش فرمود.

امروز كه دين كامل بر مردم عرضه شده، پیامبر صلی الله علیه و آله آيه ۸۵ سوره آل عمران را در خطابه غدير تفسير مى ‏نمايد و مى‏ فرمايد: «غير از اين اسلام نزد خداوند مقبول نيست» .

آيه «وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ»[۵]

بزرگ‏ترين امتحان بشريت در غدیر مطرح شد. امتحانى همه جانبه كه اتمام حجت آن به نحو اكمل انجام گرفت و براى هيچ كس به هيچ دليل و بهانه ‏اى راه گريز نماند.

در اين امتحان عظيم، هم جهاتى كه مى ‏توانست سر منشأ آزمايش باشد متعدد بود، و هم عللى كه مى‏ توانست انگيزه شيطانى براى سقوط در امتحان باشد در جلوه ‏هاى مختلف به ميان آمد.

پیامبر صلی الله علیه و آله در خطابه بلند خود، اين شرايط امتحان را براى مردم تبيين فرمود تا با آمادگى كامل به استقبال آن بروند. اين آينده تلخِ امتحان را حضرتش در غدير به اشارت و صراحت پيش ‏بينى فرمود و مراحل چنين امتحان بزرگى را با استشهاد به ۱۱ آيه تضمين شده در خطبه غدیر بيان فرمود. از جمله اين آيات آيه ۷۱ سوره صافات است:

«وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ»:

«قبل از آنان اكثر پيشينيان گمراه شدند».

در اينجا اين آيه از دو بُعد قابل بررسى است:

متن خطبه غدير

مَعاشِرَ النّاسِ، قَدْ ضَلَّ قَبْلَكُمْ اكْثَرُ الاوَّلينَ:

اى مردم، قبل از شما اكثر پيشينيان گمراه شدند.[۶]

تحليل اعتقادى

در آيه‏ اى اكثريت عظيم يهود و نصاری به عنوان تكرار كنندگان كفر امت ‏هاى قبل معرفى شده ‏اند:«قالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّه، وَ قالَتِ النَّصارى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّه، ذلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ يُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ، قاتَلَهُمُ اللَّه أَنَّى يُؤْفَكُونَ»[۷]:

«يهوديان مى‏ گويند عُزَير پسر خداست، و مسيحيان مى ‏گويند مسيح پسر خداست. اين گفتار علنى آنان است كه در اين گفته به سخن كافران قبل شباهت دارند. خدا آنان را بكشد كه تا كجا دروغ مى ‏پردازند» .

گفتار يهوديان به عمر درباره غدير[۸]

يكى از مهم‏ترين و اصلى ‏ترين و مشهورترين آيات غدير آيه اکمال است:

«الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ، الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً»[۹]:

«امروز كافران از تخريب دين شما نااميد شدند. ديگر از آنان نترسيد و از من بترسيد. امروز دين شما را كامل كردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دين شما راضى شدم».

پيامبر صلى الله عليه و آله امیرالمؤمنین ‏علیه السلام را از فراز دست بر زمين گذاشت و نزول آيه را به مردم چنين خبر داد: خدايا ! تو هنگام بيان ولايت على و منصوب نمودنت على را در اين روز، اين آيه را درباره او نازل كردى: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً»، و هر كس غير از اسلام در پى دين ديگرى باشد هرگز از او قبول نخواهد شد و در آخرت از زيانكاران است.

خداوند در اين آيه با كلمه «اليوم» به صراحت بيان داشته كه در روز غدير دين و با اعلان ولايت دین را كامل نموده و با ولايت و امامت اسلام دينى الهى و آسمانى است.

آنچه در اينجا لازم به ذكر است نكته انحرافى است كه در روايت اهل ‏سنت آمده است كه نزول اين آيه را در روز عرفه گفته‏ اند!

مؤسس اين شبهه در برابر انبوه رواياتى كه نزول آيه را در روز غدير ثابت مى ‏كند شخص عمر بن الخطاب است. جالب است كه بدانيد اين اقدام عمر در برابر آیه اكمال سابقه دارد و جنبه انحرافى ديگرى نيز در اين ماجرا به چشم مى‏ خورد و پيداست كه مؤسس سقیفه از همه بيشتر اهميت آن را دريافته كه اين گونه دست به تحریف لفظى و معنوى آن زده است. متن ماجرا چنين است:

عظمت عيد غدير تا آنجاست كه شخصى يهودى كه در مجلس عمر حاضر بود گفت: لَوْ عَلَيْنا نَزَلَتْ هذِهِ الْآيَةِ: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ ...» وَ نَعْلَمُ الْيَوْمَ الَّذى انْزِلَتْ فيهِ، لاَتَّخَذْناهُ عيداً:

اگر اين آيه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ ...» بر ما يهوديان نازل شده بود و ما روزى را كه در آن نازل شده مى‏ دانستيم، آن روز را عيد مى‏ گرفتيم.

عمر گفت: خدا را شكر كه آن را براى ما عيد قرار داده است. من مى ‏دانم در چه روزى نازل شده است؛ در روز عرفه نازل شده و خدا اين امر را كامل كرده، و از اين آيه دانستيم كه مسئله از اين پس رو به نقصان خواهد گذاشت.[۱۰]

در اين قطعه تاريخى مى ‏بيينيم عمر از يک سو نزول آيه را در روز عرفه گفته، و اين در پاسخ يهوديان است كه خوب مى‏ دانسته ‏اند اين آيه در چه روزى نازل شده و در واقع براى اثبات غاصب بودن او و ريشخند بر او اين مسئله را مطرح كرده ‏اند.

او در واقع با تعيين روز عرفه از سؤال ‏هاى بعدى فرار كرده است كه اگر در روز غدير بوده چگونه خدا در آن روز دين را تكميل كرده است؟

از سوى ديگر عمر مفهوم «كمال دين» را به انحراف كشانده است. در همه جاى عالم مردم در هر علمى و فضيلتى در صدد كمال بيشتر و بعد از رسيدن به كمالى براى تكامل بيشتر هستند، و اگر مانعى ايجاد نشده باشد هيچ كس و هيچ جامعه ‏اى از كمال به نقص نازل نمى ‏شود.

در حالى كه عمر با افكار شومى كه در سر پرورانده به صراحت مى‏ گويد: «ما از اين كامل شدن فهميديم كه مسئله از اين پس رو به نقصان خواهد گذاشت»!

سابقه عمر با اين آيه قبل از سؤال يهوديان است و باز مى ‏گردد به روز غدير كه وقتى اين آيه نازل شد عمر گريه كرد!!

پیامبر صلی الله علیه و آله پرسيد: براى چه گريه مى‏ كنى؟

گفت: ابْكانى انّا كُنّا فى زِيادَةٍ مِنْ دينِنا، فَامّا اذْ كَمُلَ فَانَّهُ لَمْ يَكْمِلْ شَىْ‏ءٌ قَطُّ الا نَقَصَ: مرا به گريه واداشت اينكه ما دائماً در حال پيشرفت و تعالى در دينمان بوديم، ولى اكنون كه كامل شده هيچ چيزى كامل نمى ‏شود مگر آنكه رو به نقصان مى‏ گذارد»!!![۱۱]

اين پيش ‏بينى عمر نيست مگر آتشى كه در دل او از ولایت على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام بر پا شده است. او به جاى آنكه اين كمال را آغاز راه تكامل ملت اسلام بداند، در صدد شكستن آن است و آن را آغاز عقبگرد و تنازل و سير قهقرايى مى‏ داند. البته كه در فرهنگ سقيفه هدف باز گرداندن مردم به جاهلیت بود و به صورت همه جانبه در راه آن سرمايه گذارى شد و تا امروز سير قهقرايى آن ادامه دارد و در طول تاریخ وقايع تلخ اين عقبگرد ثبت شده است.

پانویس

  1. آل عمران /  ۱۹. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۱۴۷-۱۵۱.
  2. آل عمران /  ۸۵ .
  3. مراجعه شود به عنوان: اسرار غدير: ص ۱۴۶،۱۴۵ بخش ۴.
  4. مراجعه شود به عنوان: اسرار غدير: ص ۱۴۶ بخش ۴ پاورقى ۲ از نسخه «ب» .
  5. صافّات /  ۷۱. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۳۰۶،۲۸۷.
  6. اسرار غدير: ص ۱۴۹ بخش ۶ .
  7. توبه /  ۳۰.
  8. اسرار غدير: ص ۲۳۲. غدير در قرآن: ج ۱ ص ۱۵۹،۱۵۵،۱۵۱.
  9. مائده /  ۳.
  10. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۵۶. صحيح ابن حبان: ج ۱ ص ۴۱۳. كنز العمال: ج ۲ ص ۳۹۹. الغدير: ج ۱ ص ۲۸۳. عوالم: ج ۳  / ۱۵ ص ۳۰۳،۱۱۵.
  11. الدر المنثور: ج ۲ ص ۲۵۸.