آیه ۱۰ فتح و غدیر
مشخصات آیه | |
---|---|
نام سوره | فتح |
شماره آیه | ۱۰ |
محتوای آیه | |
موضوع | بیعت در غدیر بیعت با خداوند |
ترتیل آیه 0:24 ترجمه صوتی 0:29 |
آیه ۱۰ سوره فتح آیهای در خطبه غدیر که پیامبر صلی الله علیه و آله با اتکا به آن بیعت با خود و امیرالمؤمنین علیه السلام را بیعت با خداوند برشمرد.
موقعیت تاریخی استفاده از آیه ۱۰ سوره فتح در خطبه غدیر چنین تصویر شده است: در بخش سوم خطبه که درباره گرفتن بيعت و تعهد رسمى از همه مردم درباره ولايت بهعنوان انجام وظيفه در راه آن مطرح شده است. موقعیت قرآنی این آیه از سوی برخی محققان چنین ترسیم شده است: اين آيه در سوره فتح آمده و منظور از «فتح مبين» در این سوره رخداد صلح حديبيه است كه مردم در آن با پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله بيعت كردند و پيمان وفادارى بستند.
از چشماندازهای مختلف آمدن آیه ۱۰ سوره فتح در خطبه غدیر مورد تحلیل قرار گرفته و نتایجی چنین به دست داده شده است: اینکه غدير مصداق کامل بيعت با خداست؛ اینکه غدير شفافترين بيعت تاريخ است؛ اینکه بیعت در غدیر بیعت با دست بالای خداوند بوده است؛ اینکه بيعت الهىِ غدير درست در مقابل بيعت شيطانىِ سقيفه بوده است؛ اینکه بیعت در سقیفه بیعتی شیطانی بوده است.
آیهای مربوط به دستورات الهى دربارۀ ولايت در غدیر
آیه ۱۰ سوره فتح از جمله آیاتی است که در متن خطبه غدیر آمده است. بستر استفاده از این آیه چنین تصویر شده است: غدير همان اندازه كه يک اعتقاد بود يک دستور نيز بود؛ دستورى به گستردگى جوانب مختلف آن، كه مجموعهاى از ایمان، اطاعت و پيمان در يک سو و حمد و سپاس از اين نعمت در سوى ديگرِ آن بهچشم مىخورد. اين فرامين خاص كه در غدير به مردم داده شد وظايف آنان را در آن مقطع خاص بهعنوان مقدمهاى براى آينده تعيين كرد.
آيات پشتيبانِ اوامر غديرى مستقيماً در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله آمده است. آياتى كه به اين عنوان در غدير بهصورت تركيب و تضمين در كلام حضرت ديده مىشود ۱۰ آيه است.[۱] یکی از این آیات، آیه ۱۰ سوره فتح است: إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ. فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً؛ در حقيقت، كسانى كه با تو بيعت مىكنند، جز اين نيست كه با خدا بيعت مىكنند؛ دست خدا بالاى دستهاى آنان است. پس هر كه پيمانشكنى كند، تنها به زيان خود پيمان مىشكند، و هركه بر آنچه با خدا عهد بسته وفادار بماند، بهزودى خدا پاداشى بزرگ به او مىبخشد
.[۲]
آیه در متن خطبه
آیه ۱۰ سوره فتح در متن خطبه غدیر چنین نقل شده است: «الا وَ انّى عِنْدَ انْقِضاءِ خُطْبَتى ادْعُوكُمْ الى مُصافَقَتى عَلى بَيْعَتِهِ وَ اْلِاقْرارِ بِهِ ثُمَّ مُصافَقَتِهِ بَعْدى. الا وَ انّى قَدْ بايَعْتُ اللَّهَ وَ عَلِىٌّ قَدْ بايَعَنى وَ انَا آخِذُكُمْ بِالْبَيْعَةِ لَهُ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ» إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ، وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً؛ بدانيد كه من پس از پايان خطابهام شما را به دست دادن با من بهعنوان بيعت با او و اقرار به او، و بعد از من به دست دادن با خود او فرا مىخوانم. بدانيد كه من با خدا بيعت كردهام و على با من بيعت كرده است، و من از جانب خداوند براى او از شما بيعت مىگيرم. (خداوند مىفرمايد:) «كسانى كه با تو بيعت مىكنند در واقع با خدا بيعت مىكنند. دست خداوند بر روى دست آنان است. پس هركس بيعت را بشكند اين شكستن بر ضرر خود اوست، و هركس به آنچه با خدا عهد بسته وفادار باشد خداوند به او اجر عظيمى عنايت خواهد كرد...
.[۳]
«...مَعاشِرَ النّاسِ، ما تَقُولُونَ؟ فَإِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ كُلَّ صَوْتٍ وَ خافِيَةَ كُلِّ نَفْسٍ... وَ مَنْ بايَعَ فَإِنَّما يُبايِعُ اللَّهَ، «يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ». مَعاشِرَ النّاسِ، فَبايِعُوا اللَّهَ وَ بايِعُونى وَ بايِعُوا عَلِيّاً اميرَالْمُؤْمِنينَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ وَ الْائِمَّةَ مِنْهُمْ فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ كَلِمَةً باقِيَةً؛ يُهْلِكُ اللَّهُ مَنْ غَدَرَ وَ يَرْحَمُ مَنْ وَفى «فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً؛ اى مردم چه مىگوييد؟ خداوند هر صدايى و پنهانىهاى هر كسى را مىداند ... و هركس بيعت كند در حقيقت با خدا بيعت مىنمايد، در اين بيعت دست خدا بالاى دست بيعتكنندگان است. اى مردم، با خدا بيعت كنيد و با من بيعت نماييد و با على اميرالمؤمنين و حسن و حسين و امامان از نسل آنان در دنيا و آخرت بهعنوان امامتى كه در نسل ايشان باقى است بيعت كنيد. خداوند بيعتشكنان را هلاک مىنمايد و وفاداران را مورد رحمت قرار مىدهد. هركس بيعت را بشكند بهضرر خويش شكسته است و هركس وفا كند به آنچه با خدا عهد بسته خداوند به او اجر عظيمى عنايت مىفرمايد.».[۴]
موقعيت تاريخى استفاده از آیه
موقعیت تاریخی استفاده از آیه ۱۰ سوره فتح در متن خطبه غدیر توسط برخی محققان چنین تصویر شده است: اگر خطابه غدير به سه فصل اصلى تقسيم شود، بخش اول آن مقدمهچينى براى اعلان ولايت، بخش دوم آن اصل اعلان ولايت و امامت دوازده امام عليهم السلام و بخش سوم آن گرفتن بيعت و تعهد رسمى از همه مردم درباره ولايت بهعنوان انجام وظيفه در راه آن است.
با توجه به اين سه مرحله، آيه مزبور دو بار در خطبه مطرح شده است: بار اول، در آغاز مطرحكردن بيعت است و از همين قسمتی است كه آيه ۱۰ سوره فتح را در بردارد. در اینجا عين آيه بهصورت تضمين در كلام حضرت آمده است. براى آنكه آيه عيناً آورده شود حضرت ضماير غايب و مخاطب آيه را نيز بر نگردانده و اين اشاره به تفسير آيه در ضمن كلام و نشاندادن مصداق بارزى از بيعت با خداوند است. بار دوم، پس از طرح مسئله بيعت و جزئيات آن است كه آيه مطرح شده و تفسيرگونهاى از آن ارائه گرديده است.[۵]
موقعيت قرآنى آیه
موقعیت قرآنی آیه ۱۰ سوره فتح از سوی برخی محققان چنین ترسیم شده است: اين آيه در سوره فتح آمده و منظور از «فتح مبين» در این سوره رخداد صلح حديبيه است كه مردم در آن با پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله بيعت كردند و پيمان وفادارى بستند. در سوره فتح، مسئله بيعت دو بار مطرح شده است: يكى در آيه ۱۸ و ديگرى در این آيه.
اين بيعت هنگامى صورت گرفت كه پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله بهقصد عمره از مدينه بهسوى مكه حركت كرد. مشرکان مكه به گمان اينكه حضرت براى جنگ آمده، چند گروه را به مقابله با آن حضرت فرستادند. عدهاى حدود ۱۴۰۰ نفر با حضرت بودند و با حضرت بيعت كردند و وعده پايدارى دادند. چنين بيعتى با پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله بيعت با خدا خوانده شد و مورد مدح خداوند قرار گرفت. در غدير هم با استشهاد به همين آيه، بار ديگر بيعت با خداوند بهميان آمده است.[۶]
تحليل اعتقادى اول: غدير مصداق کامل بيعت با خدا
آمدن آیه ۱۰ سوره فتح در متن خطبه غدیر از یک چشمانداز چنین تحلیل شده است: تفسيرى كه بهصورت ضمنى در خطبه غدير درباره اين آيه ديده مىشود دو مورد است: يكى اينكه مصداق کامل چنان بيعتى را بيعت غدير معرفى مىكند. پیامبر براى تطبيق كامل رخداد غدیر بر آيه ابتدا مىفرمايد: «من با خدا بيعت كردهام»؛ سپس مىفرمايد: «على با من بيعت كرده است»؛ سپس نتيجه مىگيرد: «من از شما از طرف خدا براى او بيعت مىگيرم»؛ سپس آيه را مىخواند كه «كسانى كه با تو بيعت مىكنند با خدا بيعت مىنمايند».
براى بار دوم در اواخر خطبه درباره اين آيه مطرح شده است. در این قسمت، اتکا به آیه بيشتر مربوط به پايدارى بر اين بيعت است. پیامبر صلی الله علیه و آله پس از قرائت متن مربوط به بيعت مىفرمايد: «اى مردم، چه مىگوييد؟ كه خداوند اصوات را مىشنود و از دلها خبر دارد». سپس آغاز آيه را با عبارتى ديگر بازگو مىنمايد: «وَ مَنْ بايَعَ فَإِنَّما يُبايِعُ اللَّهَ، يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ» سپس مىفرمايد: «هركس پيمانشكنى كند خدا او را هلاک مىكند»؛ بعد از آن فقره آخر آيه را مىخواند: «فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ...».[۷]
تحليل اعتقادى دوم: غدير شفافترين بيعت تاريخ
آمدن آیه ۱۰ سوره فتح در متن خطبه غدیر از یک چشمانداز چنین تحلیل شده است: درباره محتوا و موضوع بيعت الهى غدير بايد دانست که شفافترين بيعتى كه در طول تاريخ صورت گرفته و محتواى آن روشن بوده و كيفيت آن طى مراحلى حسابشده به انجام رسيده همانا بيعت غدير بوده است. بیعت غدیر بيعتی است كه نشان بيعت با خدا را بر خود دارد.
محتوا و موضوع بيعت غدير باز مىگردد به آنچه در طول خطابه آمده است: اقرار و قبول امامت اميرالمؤمنين عليه السلام و امامان از فرزندان او تا آخرين آنها كه حضرت مهدى عليه السلام است و امامتشان تا روز قيامت ادامه دارد؛ اقراری همراه با قبول تمام شئون و مقاماتى كه درباره آنان در متن خطبه ذكر شده است.
وقتى در پايان خطبه بلندى مسئله بيعت مطرح مىشود واضح است كه اين پيمان بر سر محتواى خطبه خواهد بود و نيازى به ذكر دوباره موضوع بيعت نيست؛ ولى پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله مراحل اين بيعت را بهقدرى دقيق طى كرد كه كوچکترين ابهامى پيرامون آن نماند: ابتدا اعلام کرد كه بعد از خطبه مراسم بيعت انجام خواهد شد. كيفيت بیعت را همانجا اعلام كرد كه ابتدا با خود من بر سر ولايت امامان بيعت مىكنيد و سپس با على بن ابىطالب عليه السلام بیعت خواهید کرد.[۸] آنگاه اين بيعت را بهمعناى بيان تمام مسائل بيان نشده اسلام دانست كه در آينده توسط امامان بيان خواهد شد؛ سپس موضوع اصلى آن را پذيرفتن امامت آنان قرار داد.[۹]
در قسمت بعدى بيعت زبانی را مطرح كرد كه از دقيقترين برنامههاى پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله درباره اين بيعت بود؛ زیرا از يک سو همه با اقرار زبانى -قبل از آنكه دست بدهند- پيمان وفادارى مىبستند و اگر احياناً فرصت كم بود يا كسى عمداً از بيعت با دست طفره مىرفت با زبان خود اقرار كرده بود. از سوى ديگر، پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله بهصورت پاسخ مثبت و گفتن «بلى»، «نعم» اكتفا نفرمود و متنى را قرائت فرمود تا مردم تكرار كنند و محتواى دقيق بيعت برای آیندگان معلوم باشد و هركس از فكر خود به تفسير آن نپردازد.[۱۰]
تحليل اعتقادى سوم
آمدن آیه ۱۰ سوره فتح در متن خطبه غدیر از چشماندازی دیگر در سه جهت تحلیل شده است:
عمق معناى بيعت با خدا در غدير
معناى بيعت با خداوند در غدير این بوده است: در آخرين قسمتهای مربوط به بيعت، پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله تمام جوانب آن را در يک جمله جمع كرد كه تفسير خلاصه ولى كامل آن بهحساب آمده است: «پس با خدا بيعت كنيد و با من بيعت نماييد و با اميرالمؤمنين على و حسن و حسين و امامان از نسل آنان بيعت كنيد». اين به آن معنا بود كه آنچه در آيه بهعنوان «بیعت با خداوند» آمده بهعنوان تمثيل اين بيعت به بيعت با خداوند نيست، بلكه با ضميمه بيعت زبانی كه مطرح شد، مردم در درجه اول حقيقتاً با خدا بيعت کردند. در درجه دوم، مردم با پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله بر سر اين خواستهاى كه خلاصه ۲۳ سال رسالت آن حضرت است بيعت کردند. در درجه سوم، با اميرالمؤمنين عليه السلام بهعنوان امام بعد از پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله بیعت کردند. در درجه چهارم، با همه يازده امام بعد از آن حضرت در همان غدير بيعت کردند.[۱۱]
پيام بيعت الهى غدير
اين تركيب خاص كلام پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله در ذيل آيه حاكى از دو جهت مىتواند باشد: از يک سو اينكه در غدير مردم بايد به همه امامان علیهم السلام معتقد شوند. اين بهمعناى اتحاد سلسله امامت در گفتار و کردار ايشان است و كلام و روش همه امامان براى شیعیان بهعنوان يک مجموعه واحد بهحساب مىآيد و هيچ فرقى بين راه و گفتار و اهداف امامان عليهم السلام وجود ندارد. از سوى ديگر، راه خدا، پيامبر و امامان عليهم السلام يكى بيشتر نيست و صراط مستقيم نزد خدا اسلام است. اسلام واقعى راهى است كه خدا، پيامبر و دوازده امام عليهم السلام راهنمای آن هستند.
بنابراين آنچه خدا مىگويد، محمد و على عليهما السلام هم مىگويند و آنچه على عليه السلام مىگويد يازده امام عليهم السلام از نسل او هم همان را مىگويند. همانگونه كه هركس با خدا بيعت مىكند با محمد و على عليهما السلام بيعت كرده و هركه با ايشان بيعت كرده با يازده امام عليهم السلام بعد از او بيعت كرده است. هرگونه تفكيكى در اين ميان انحراف از صراط مستقيم است و هر راه منحرفى در اسلام زاييده تفكيک بين خدا، پيامبر و دوازده امام عليهم السلام در اعتقاد بوده است.[۱۲]
دست بالاى خدا در بيعت غدير
نكته بسيار ظريفى كه در تبيين عملىِ بيعت با خداوند نهفته جمله يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ
در آيه ۱۰ سوره فتح است. بيعتكننده غدير در واقع مىپذيرد كه تحت اختيار بيعتشونده باشد و اين فقط درباره خداوند، پيامبر و معصومان عليهم السلام ممكن است كه ولايت مطلقه و صاحب اختياری کامل مردم با ايشان است. وقتى دست خدا بالاى دست بيعتكنندگان است اين بهمعناى قرار گرفتن همه آنان تحت اختيار و فرمان الهى است. پس اين بيعت بهمعناى پذيرفتن چنان ولايتى بود.
بنابراین، در كيفيت بيعت نيز اين مسئله مراعات شد كه دست بيعتكنندگان زير دست پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله و اميرالمؤمنين عليه السلام قرار بگيرد. در حديثى از امام رضا عليه السلام به جزئيات اين مطلب اشاره شده است. هنگامى كه آن حضرت را به بيعت براى ولايتعهدى وادار كردند، آن حضرت، طبق ساير بيعتها دست خود را دراز نكردند، تا از سمت راست با بيعتكننده دست دهند؛ بلكه دست خود را بالا مىگرفتند بهطورى كه پشت دستشان بهطرف صورت خود و كف دستشان رو به مردم بود. آنگاه كه كسى براى بيعت جلو مىآمد حضرت از بالا دست خود را پايين مىآوردند و كف دست بيعتكننده از پايين در دست حضرت قرار مىگرفت و دست حضرت روى دست او بود. وقتى مأمون به اين كيفيت خاص از بيعت اعتراض كرد امام رضا عليه السلام فرمود: «پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله اين گونه بيعت مىفرمود».[۱۳]
تحليل اعتقادى چهارم
آمدن آیه ۱۰ سوره فتح در متن خطبه غدیر از چشماندازی دیگر در سه جهت تحلیل شده است:
بيعت الهىِ غدير و بيعت شيطانىِ سقيفه
با روشنشدن سابقه مفهوم و كيفيت بيعت در اسلام، امکان مقايسه بين بيعت الهىِ غدير و بيعت سقيفه ایجاد میشود: دو بيعت در تاريخ اسلام در برابر يكديگر قرار گرفت كه هر يک مسيرى بر ضدّ ديگرى داشت: بيعت غدير و بيعت سقيفه. همان مردمى كه در غدير بيعت كرده بودند تن به بيعت سقيفه دادند. اين جرم نابخشودنى بود كه امتى را گمراه كرد و ادامه آن در آینده آثار سوء خود را بر جاى گذاشت. اين جرم از آن جهت نابخشودنى است كه بيعت با خدا در غدير را با بيعت سقيفه شكستند؛ اين در حالى بود كه نهتنها فضاى شيطانى بر سقيفه حاكم بود بلكه ابليس شخصاً در آنجا حضور يافت و بيعت بر ضد امیرالمؤمنین عليه السلام را افتتاح كرد.[۱۴]
سند شيطانىبودن سقيفه
سلمان فارسى در گيرودار غصب خلافت سرى به سقيفه و مسجد پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله زد و ابوبكر را ديد كه بر منبر پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله نشسته و مردم با او بهعنوان خليفه بيعت مىكنند. فوراً نزد اميرالمؤمنين عليه السلام بازگشت در حالى كه آن حضرت مشغول غسل بدن مبارک پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله بود. سلمان به امام گفت: ابوبكر هم اكنون بر فراز منبر است و مردم به اين اكتفا نمىكنند كه با يک دست او بيعت كنند، بلكه با هر دو دست راست و چپ او بيعت مىكنند. در آن حال اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: اى سلمان، فهميدى اولين كسى كه بر فراز منبر با او بيعت كرد چه كسى بود؛ عرض كرد: در سقيفه بنىساعده ديدم اول كسى كه با او بيعت كرد مغيرة بن شعبه بود؛ سپس بشير بن سعيد، ابوعبيده جراح، عمر بن خطاب، سالم مولى ابىحذيفه و معاذ بن جبل بهترتيب با او بيعت كردند.
اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: درباره اينان از تو سؤال نكردم. اولين كسى كه بر فراز منبر پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله با او بيعت كرد كه بود. عرض كرد: پيرمرد سالخوردهاى را ديدم كه بر عصايش تكيه داده بود و بر پيشانيش جاى سجده بود و پيش از همه پا بر پله منبر گذاشت در حالى كه گريه مىكرد و مىگفت: شكر خداى را كه مرا نميراند تا تو را در اين مكان ديدم! دستت را براى بيعت جلو بيار». ابوبكر دست خود پيش آورد و آن پيرمرد با او بيعت كرد و سپس گفت: «امروز روزى است مثل روز آدم». آنگاه از منبر پايين آمد و از مسجد خارج شد. اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: اى سلمان، او را شناختى؛ سلمان عرض كرد: نه، ولى طرز صحبت او مرا ناراحت كرد؛ گويى رحلت پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله را به مسخره ياد مىكرد.
اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: او ابليس لعنه اللَّه است. پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله به من خبر داده كه ابليس و بزرگان اصحابش هنگام منصوبكردن آن حضرت مرا به امر خداوند حاضر بودند كه به مردم اعلام كرد من نسبت به آنان از خودشان صاحب اختيارترم و به آنان دستور داد كه حاضران به غايبان خبر دهند. در آنجا شياطين و مريدان ابليس رو به او كردند و گفتند: اين امت مورد رحمت قرار گرفته و از انحرافات مصون شدند و ديگر نه تو و نه ما به آنان راهى نداريم چرا كه پناه و امام خود بعد از پيامبرشان را شناختند. ابليس محزون و افسرده از آنان جدا شد.
اميرالمؤمنين عليه السلام سپس فرمود: پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله بعداً به من فرمود: مردم در سقيفه بنىساعده با ابوبكر بيعت مىكنند بعد از آنكه با حق ما و دليل ما انصار را مغلوب مىنمايند. سپس به مسجد مىآيند و اول كسى كه بر فراز منبر من با او بيعت مىكند ابليس بهصورت پيرمرد سالخوردهاى است كه جاى سجده بر پيشانى اوست و همين سخنان را خواهد گفت. سپس از مسجد بيرون مىرود و ياران و شياطين و بزرگان آنان را جمع مىكند. آنان در برابر او به سجده در مىآيند و مىگويند: اى آقاى ما، و اى بزرگ ما، تو بودى كه آدم را از بهشت بيرون كردى». ابليس مىگويد: كدام امت بعد از پيامبر خود گمراه نشدند؟ هرگز! شما گمان كرديد كه من بر اينان قدرت و راهى ندارم! چگونه ديديد كارى را كه با آنان به انجام رساندم و ترک كردند آنچه خدا و رسول به آنان دستور داده بودند كه اطاعت على را نمايند.[۱۵]
پانویس
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۹۷.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۲۱۰.
- ↑ اسرار غدير، ص۱۵۴، بخش۹.
- ↑ اسرار غدير، ص۱۵۹، بخش۱۱.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۲۱۱.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۲۱۲.
- ↑ اسرار غدير، ص۱۵۹، بخش۱۱.
- ↑ اسرار غدير، ص۱۵۴، بخش۹.
- ↑ اسرار غدير، ص۱۵۶، بخش۱۰.
- ↑ برای اطلاع از متن این بیعت زبانی نگاه کنید: اسرار غدير، ص۱۵۷-۱۵۸ بخش۱۱.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۲۱۵-۲۱۶.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۲۱۶.
- ↑ الارشاد، ج۲، ص۲۶۱؛ روضة الواعظين، ج۱، ص۲۲۶؛ اعلام الورى، ص۳۳۴؛ مناقب آل ابیطالب: ج۴، ص۳۶۳-۳۶۴؛ بحارالانوار، ج۴۹، ص۱۴۶.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۲۱۷-۲۱۸.
- ↑ كتاب سليم بن قیس الهلالی، ص۲۹-۳۱؛ بحارالانوار، ج۲۸، ص۲۶۱-۲۶۳؛ بحارالانوار، ج۳۰، ص۱۵۵، ح۱۳.
منابع
- اسرار غدیر؛ محمدباقر انصاری، تهران: نشر تک، ۱۳۸۴ش.
- الإرشاد في معرفة حجج الله على العبادا؛ محمد بن محمد بن نعمان ( شیخ مفید)، قم: المؤتمر العالمی لألفية الشيخ المفيد، ۱۴۱۳ق.
- إعلام الورى بأعلام الهدى؛ فضل بن حسن طبرسی، تحقیق سید حسن خرسان، تهران: دار الکتب الإسلامیة، بیتا.
- بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
- روضة الواعظین و بصیرة المتعظین؛ محمد بن احمد فتال نیشابوری، تحقیق: محمدمهدی خرسان، قم: منشورات الرضی، ۱۳۷۵ش.
- غدیر در قرآن، قرآن در غدیر؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.
- کتاب سلیم بن قیس الهلالی؛ سلیم بن قیس هلالی، تحقیق: علاءالدین موسوی، تهران: مؤسسة البعثة (قسم الدراسات الإسلامية)، ۱۴۰۷ق.
- مناقب آل ابیطالب؛ محمد بن علی بن شهرآشوب مازندرانی، تحقیق: محمدحسین آشتیانی و سید هاشم رسولی محلاتی، قم: مؤسسه انتشارات علامه، ۱۳۷۹ق.