آیه ۱۴۵ نساء و غدیر
مشخصات آیه | |
---|---|
نام سوره | نساء |
شماره آیه | ۱۴۵ |
جزء | ۵ |
محتوای آیه | |
مکان نزول | مدینه |
موضوع | تصویر دشمنان غدیر در قعر جهنم |
ترتیل آیه 0:11 ترجمه صوتی 0:10 |
آیه ۱۴۵ سوره نساء آیه در خطبه غدیر که سرانجام دشمنان غدیر را در قعر جهنم تصویر کرده است.
موقعیت تاریخی استفاده از آیه ۱۴۵ سوره نساء چنین تصویر شده است: پیامبر صلی الله علیه و آله در خطابه غدیر وارد مرحله معرفى دشمنان شده بود و اين شناسايى را از معرفی رهبران گمراهی آغاز كرد بود. او پس از آنكه امامان دعوتكننده به آتش را معرفى کرد، به توصیف شدت عذاب خداوند درباره آنان پرداخت. سپس این عذاب را برای پیروان آنان نيز دانست تا خود را آسوده از سزاى الهى ندانند. در چنين موقعيتى با اقتباس از دو آيه (۱۴۵ نساء و ۲۹ نحل) و تركيب هر دو در يک جمله جايگاه جهنمى آنان و پیروانشان را روشن کرد.
در جمله پیامبر صلی الله علیه و آله در خطبه غدیر عبارت الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ
از آیه ۱۴۵ سوره نساء آمده است. كلمه «دَرْک» بهمعناى آخرين نقطه در عمق چيزى است. پس اگر گفته شود: «دَرَك النّارِ»، يعنى آخرين نقطهٔ قعر جهنم؛ ولى در اينجا تأكيد پرمعنايى براى «دَرْک» آورده شده و آن كلمه «اسفَل» بهمعناى پايينترين است. اگر چه به نظر مىرسد با ذكر كلمه اول نيازى به «اسفَل» نيست، ولى آنگاه كه جايگاه بنيانگذاران ظلم را در جهنم دانسته شود، روشن خواهد شد كه اين تركيب كلمات براى ترسيم آن عذاب وحشتناک لازم است. در روایاتی درک اسفل محل قرار گرفتن سران سقیفه دانسته شده است.
آیهای مربوط به مناسبتهای خاص در غدیر
آیه ۱۴۵ سوره نساء از جمله آیات استفاده شده در خطبه غدیر است. با در نظر گرفتن اينكه غدير مراسم مفصلى در سه روز بوده، گذشته از آياتى كه مستقيماً در آن ايام نازل شده آياتى هم در ضمن كلام بهصورت اشاره آمده و منظور از آنها بيان شده است. اين موارد در تفسير ۱۸ آيه آمده است.[۱]
از جمله اين آيات، آيه ۱۴۵ سوره نساء است: إِنَّ الْمُنافِقِينَ فِى الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيراً؛ آرى، منافقان در فروترين درجات دوزخند، و هرگز براى آنان ياورى نخواهى يافت
.
آیه در متن خطبه
آیه ۱۴۵ سوره نساء در متن خطبه غدیر چنین گزارش شده است: «مَعاشِرَ النّاسِ، انَّهُمْ وَ انْصارَهُمْ وَ اتْباعَهُمْ وَ اشْياعَهُمْ فِى الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلبئس مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ ... الا انَّهُمْ اصْحابُ الصَّحيفَةِ؛ اى مردم، امامانى كه مردم را به آتش جهنم دعوت مىكنند، و ياران و تابعان و پيروانشان در پايينترين درجه آتش جهنم جاى دارند و چه بد است اقامتگاه متكبران ... . بدانيد كه آنان اصحاب صحیفهاند».[۲]
موقعيت تاريخى استفاده از آیه
موقعیت تاریخی استفاده از آیه ۱۴۵ سوره نساء چنین تصویر شده است: پیامبر صلی الله علیه و آله در خطابه غدیر وارد مرحله معرفى دشمنان شده بود و اين شناسايى را از معرفی رهبران گمراهی آغاز كرد بود. او پس از آنكه امامان دعوتكننده به آتش را معرفى کرد، به توصیف شدت عذاب خداوند درباره آنان پرداخت. سپس این عذاب را برای پیروان آنان نيز دانست تا خود را آسوده از سزاى الهى ندانند. در چنين موقعيتى با اقتباس از دو آيه (۱۴۵ نساء و ۲۹ نحل) و تركيب هر دو در يک جمله جايگاه جهنمى آنان و پیروانشان را روشن کرد.[۳]
موقعيت قرآنى آیه
موقعیت قرآنی آیه ۱۴۵ سوره نساء چنین ترسیم شده است: این آیه درباره اهالی «فروترين درجات دوزخ» است. اين آيه در ضمن آياتى از این سوره است كه در وصف منافقان است. این آیات که از آيه ۱۳۷ اين سوره آغاز شده، منافقان را به دوستى با كافران و دورى از مؤمنان توصیف کرده است. همچنین آنان را در مشغول به انتظارکشیدن برای نزول بلا بر مؤمنان و مشغول حيلهگرى با خداوند و متحيربودن در دين توصيف کرده است؛ تا آنجا كه مىفرمايد: «منافقان در پستترين جاى جهنم جای دارند».[۴]
تحليل اعتقادى آیه
از آمدن آیه ۱۴۵ سوره نساء در متن خطبه غدیر چند تحلیل اعتقادی ارائه شده است:
تحليل اعتقادى اول: انصار، اتباع و اشیاع امامان آتش
اين مفاهیم قرآنى غدير، سه نقطه حساس در بردارد كه با توجه به جمله قبل و آخر اين جمله، درباره اصحاب صحيفه ملعونه است كه امامان دعوتكننده مردم به آتش هستند.[۵] در این قسمت از خطبه سه عبارت «انصار»، «اتباع» و «اشياع» در كنار رهبران آتش آمده است؛ اما اینان چه کسانی هستند:
انصار امامانِ آتش
انصار يعنى ياران و دستاندركارانى كه در روزهاى غصب خلافت به يارى ابوبکر و عمر شتافتند. اگر آنان نبودند، بدون شک مجريان سقيفه كارى از پيش نمىبردند. روزى كه بر در خانه على و فاطمه عليهما السلام براى گرفتن بیعت آمدند چهار هزار نفر مسلح در كوچه هاى مدینه آماده بودند كه اگر مهاجمين با مشكلى رو به رو شدند به عنوان كمک بيايند.[۶] آنگاه كه عمر فرياد زد: «هيزم بياوريد تا خانه را با اهلش آتش بزنم»، در کتاب سلیم بن قیس آمده که عدهاى بستههاى هيزم را حمل كردند تا بر در خانه فاطمه عليها السلام چيدند.[۷] آنگاه كه عمر آمد تا هيزمها را آتش بزند چه بسيار افرادی كه آتشبيار معركه بودند و نامشان در تاریخ ثبت نشده است.[۸] او با لگد در را شكست و بقيه در پى او بىاجازه به خانه وحى يورش آوردند. اين افراد چه كسانى بودند؟ على بن ابىطالب عليه السلام را چهل نفر براى بیعت مىبردند اين افراد چه كسانى بودند؟[۹]
آنگاه كه فدک را غصب كردند همين گروه بودند كه راضى نبودند اين سرزمين در دست فاطمه عليها السلام باشد و در پی سهمبردن از آن بودند؛ در این قضیه كار به جايى رسيد كه آن حضرت خطابه بلند خويش را ايراد فرمود و از هميارى مردم با ظالمان شكايت کرد.[۱۰] بايد اذعان داشت كه وقتى كسى ياور ابوبكر و عمر شد پس در نتیجه بر ضد اميرالمؤمنين و صديقه كبرى عليهما السلام قيام كرده است. اين درجه نهایی يارى بر ضد خداوند است. چنین افرادی بايد در انتظار بدترين سزاى الهى باشند.[۱۱]
اتباع امامانِ آتش
«اتباع» بهمعناى تابعان کسانی هستند كه نگذاشتند اين آتشِ برافروخته بر ضد اهل بيت عليهم السلام خاموش شود. آنان کسانی هستند که اين راه را زنده نگاه داشتند و نسلهاى بعدى مسلمانان را به آن سو كشاندند؛ همچون تابعين واقعى پيامبر صلى الله عليه و آله كه نگذاشتند چراغ اسلام در نسلهاى بعدى خاموش شود. اتباع عمر پس از او نقشه بسيار دقيقى اجرا كردند تا عثمان خلافت را به دست بگیرد و گفتمان سقیفه ده سال ديگر به حيات خود ادامه داد. تا زمانی که مردم به اميرالمؤمنين عليه السلام رجوع کردند و خلافت ظاهری امیرالمؤمنین علیه السلام آغاز شد.
در اين روزگار كه ممکن بود گفتمان سقيفه دچار فراموشی شود، عدهاى از تابعان سقیفه به شام رفتند و در کنار معاویة بن ابوسفیان علیه گفتمان غدیر جنگیدند. عدهاى ديگر در بصره، در کنار دختر یکی از اصحاب سقیفه، و طلحه از امضاكنندگان صحیفه ملعونه دوم رو به روی غدیر ایستادند.
در همين حال در حکومت على عليه السلام، نفوذ تابعان سقيفه بهحدى بود كه علناً بدعتهاى عمر را اجرا میكردند و اگر حضرت مانعشان میشد، اعتراض میکردند و حضرت را واردار می کردند که از مخالفت دست بردارد. برای نمونه، روزى اميرالمؤمنين عليه السلام در کوفه به امام حسن علیه السلام دستور داد تا بين مردم اعلام كند که نماز تراویح بدعت عمر و ممنوع است. مردم با شنيدن این دستور اعتراض کردند. وقتى امام حسن عليه السلام نزد اميرالمؤمنين عليه السلام بازگشت، حضرت پرسيد: اين صدا چيست؟ عرض كرد: يا اميرالمؤمنين، مردم فرياد مىزنند: اى عمر، به فرياد ما برس! اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: برو و به مردم بگو: نمازتان را بخوانيد.[۱۲]
اشياع امامانِ آتش
«اشياع» جمع «شيعه» بهمعناى «پيرو» شامل همه كسانى مىشود كه در طول تاریخ راه اصحاب سقیفه را پذيرفتهاند و در راه پيشبرد اهداف سقیفه گام برداشتند. اين عنوان محدوده زمانى و مكانى ندارد و تا آخرين روز دنيا ادامه خواهد يافت و در پرونده سقيفه نام همه پيروانشان ثبت خواهد شد.[۱۳]
تحليل اعتقادى دوم: درک اسفل یعنی چه؟
نكته دوم در جمله پیامبر صلی الله علیه و آله در خطبه غدیر عبارت الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ
در آیه ۱۴۵ سوره نساء است. كلمه «دَرْک» بهمعناى آخرين نقطه در عمق چيزى مثل درياست. پس اگر گفته شود: «دَرَك النّارِ» يعنى آخرين نقطهٔ قعر جهنم؛ ولى در اينجا تأكيد پرمعنايى براى «دَرْک» آورده شده و آن كلمه «اسفَل» بهمعناى پايينترين است. اگر چه به نظر مىرسد با ذكر كلمه اول نيازى به «اسفَل» نيست، ولى آنگاه كه جايگاه بنيانگذاران ظلم را در جهنم دانسته شود، روشن خواهد شد كه اين تركيب كلمات براى ترسيم آن عذاب وحشتناک لازم است.[۱۴]
درک اسفل چاهى در قعر جهنم
اميرالمؤمنين عليه السلام در توصيف «درک اسفل» مىفرمايد: در قعر جهنم چاهى است و بر سر آن چاه صخرهاى است كه هرگاه خداوند بخواهد جهنم را شعلهور كند آن صخره را از در آن چاه برمىدارد و جهنم از شعلههاى آن چاه شعله مىگيرد. اين چاه پس از طبقههاى هفتگانه جهنم در قعر آن قرار دارد و خداوند آن را بهصورت اتاقى قرار نداده، بلكه به شكل چاه است كه عمق بيشتر در آن معنى دارد. اينجاست كه معناى درک اسفل يا قعر پايينتر معلوم مىگردد: آن قدر پايينتر است كه قبل از آن طبقه هفتم جهنم پايان مىيابد و وقتى درب آن باز مىشود تازه جهنم شعله مىگيرد. آنگاه حضرت عذابشوندگان در اين چاه را نام برد كه بدترين آنان ابوبکر و عمر هستند. در روایتی نقل شده که اميرالمؤمنين عليه السلام اين مطلب را رو در روى آنان به خودشان فرمود.[۱۵]
ابليس و ابوبكر و عمر
در حدیث ديگر خدا مىفرمايد: «عمر و اصحابش را در قعرى از جهنم مىآويزم كه ابليس در درجهاى بالاتر بر او كه پايينتر است مىنگرد و او را لعنت مىكند»[۱۶]
حدیث ديگرى در اين زمينه از اميرالمؤمنين عليه السلام وارد شده كه فرمود: روزى بهسمت بيرون کوفه خارج شدم و قنبر پيشاپيش من در حركت بود. در اين هنگام ابلیس رو به ما مىآمد. من به او گفتم: تو پيرمرد بدى هستى! گفت: يا اميرالمؤمنين، چرا چنين مىگويى؛ به خدا قسم، برايت حديثى نقل كنم كه خودم از خداى عزوجل بدون واسطه شنيدهام: آن هنگام كه بهخاطر گناهم به آسمان چهارم فرود آمدم چنين ندا كردم: اى خداى من! واى آقاى من! گمان نمىكنم مخلوقى شقىتر از من خلق كرده باشى. خداوند به من چنين وحى كرد: بلى، از تو شقىتر خلق كردهام، نزد مالک (خزانهدار جهنم) برو تا به تو نشان دهد. نزد مالک رفتم و گفتم: خداوند به تو سلام مىرساند و مىفرمايد: شقىتر از مرا نشانم ده. مالک مرا به جهنم برد و درِ طبقه بالا را برداشت. آتش سياهى بيرون آمد كه گمان كردم مرا و مالک را در خود فرو برد. مالک به آتش گفت: آرام باش و شعلهها آرام گرفت.
سپس مرا به طبقه دوم برد. آتشى بيرون آمد كه از اولى سياهتر و گرمتر بود. به آن گفت: خاموش باش و خاموش شد. تا آنكه مرا به طبقه هفتم برد، و هر آتشى كه از طبقهاى خارج مىشد شديدتر از طبقه قبل بود. در طبقه هفتم آتشى بيرون آمد كه گمان كردم مرا و مالک را و همه آنچه خداوند عزوجل خلق كرده را در خود فرو برد. دست بر چشمانم گذاردم و گفتم: اى مالک، دستور ده تا خاموش شود و گرنه من خاموش مىشوم. مالک گفت: تو تا روز معين خاموش نخواهى شد. سپس دستور داد و آن آتش خاموش شد. دو مرد را ديدم كه بر گردنشان زنجيرهاى آتشين بود و آنان را از بالا آويزان كرده بودند و بالاى سرشان عدهاى با تازيانههاى آتش آنان را مىزدند. پرسيدم: اى مالک، اين دو نفر كيانند؟ گفت: آيا آنچه بر ساق عرش بود نخواندهاى. و من قبلاً يعنى دو هزار سال قبل از آنكه خداوند دنيا را خلق كند خوانده بودم: «خدایی جز خدا یگانه نیست؛ محمد فرستاده خداست و محمد را به على مؤيد نموده و يارى كردم». مالک گفت: اين دو نفر دشمنان آنان و ظالمان بر ايشان هستند.[۱۷]
حكايت عمر و ابوبکر از قعر جهنم
گفته شده که ابوبکر و عمر هنگام مرگ قعر جهنم را مشاهده كردند. محمد بن ابىبكر مىگويد: پدرم ابوبكر هنگام مرگ صداى واویلایش بلند شد. عمر به او گفت: اى خليفه پيامبر! چرا واویلا میکنی؟ گفت: اينان محمد و على هستند كه مرا به آتش بشارت مىدهند، و در دست محمد صحيفهاى است كه در كعبه بر سر آن همپيمان شديم. او به من مىگويد: به جان خودم قسم به آن وفا كردى، و تو و اصحابت يكديگر را بر عليه ولى خدا كمک كرديد. بشارت بده به آتش در پايينترين درجه جهنم. محمد بن ابیبکر مىگويد: وقتى با او تنها ماندم به او گفتم: اى پدر، بگو: «لا اله الاّ الله». گفت: هرگز نمىگويم و نمىتوانم بگويم تا وارد آتش شوم و داخل تابوت گردم! وقتى نام «تابوت» را آورد گمان كردم هذيان مىگويد. گفتم: كدام تابوت؟ گفت: تابوتى از آتش كه با قفلى از آتش بسته شده است. در آن دوازده نفرند، از جمله من و اين رفيقم. گفتم: عمر؛ گفت: آرى، پس مقصودم كيست و نيز ده نفر ديگر كه در چاهى در جهنم هستيم. بر در آن چاه صخرهاى است كه هرگاه خدا بخواهد جهنم را شعلهور كند آن صخره را بلند مىكند.[۱۸]
پانویس
- ↑ غدير در قرآن، ج۲، ص۹۳.
- ↑ اسرار غدير، ص۱۴۹، بخش۶.
- ↑ غدير در قرآن، ج۲، ص۱۳۷.
- ↑ غدير در قرآن، ج۲، ص۱۳۸.
- ↑ برای اطلاع مفصل از اصحاب صحیفه نگاه کنید: غدير در قرآن، ج۱، ص۱۲۹؛ غدير در قرآن، ج۲، ص۱۲۳.
- ↑ بحارالانوار، ج۲۸، ص۲۰۲.
- ↑ كتاب سليم بن قیس الهلالی، ص۳۶.
- ↑ بحارالانوار، ج۲۸، ص۳۳۹.
- ↑ بحارالانوار، ج۲۸، ص۲۷۰؛ بحارالانوار، ج۲۸، ص۲۸۳.
- ↑ بحارالانوار، ج۲۹، ص۲۴۳.
- ↑ غدير در قرآن، ج۲، ص۱۴۰.
- ↑ تهذيب الاحكام، ج۳، ص۷۷-۷۸، ح۲۲۷.
- ↑ غدير در قرآن، ج۲، ص۱۴۱.
- ↑ غدير در قرآن، ج۲، ص۱۴۱-۱۴۲.
- ↑ كتاب سليم بن قیس الهلالی، ۱۷۴؛ بحارالانوار، ج۳۰، ص۴۰۵-۴۰۶.
- ↑ بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۱۲۴.
- ↑ بحارالانوار، ج۸، ص۳۱۵-۳۱۶.
- ↑ کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ص۱۸۴-۱۸۵؛ بحارالانوار، ج۳۰، ص۱۲۹-۱۳۰.
منابع
- اسرار غدیر؛ محمدباقر انصاری، تهران: نشر تک، ۱۳۸۴ش.
- بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
- تهذیب الاحکام؛ محمد بن حسن طوسی، تحقیق: علیاکبر غفاری، تهران: نشر صدوق، ۱۴۱۷ق.
- غدیر در قرآن، قرآن در غدیر؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.
- کتاب سلیم بن قیس الهلالی؛ سلیم بن قیس هلالی، تحقیق: علاءالدین موسوی، تهران: مؤسسة البعثة (قسم الدراسات الإسلامية)، ۱۴۰۷ق.