طلحة بن عبیدالله تمیمی
| اطلاعات فردی | |
|---|---|
| نام کامل | طلحه بن عبیدالله بن عثمان بن عمرو بن کعب تیمی |
| سرشناسی | از سران جنگ جمل |
| تولد | حدود ۱۰ سال پیش از بعثت پیامبر، در مکه |
| وفات | ۳۶ هجری قمری (حدود ۶۲ سالگی)، در جنگ جمل، بصره |
| نحوه درگذشت | کشته شده در جنگ جمل به دست مروان بن حکم |
| محل دفن | بصره، عراق |
| خویشان سرشناس | پسرعموی ابوبکر بن ابیقحافه (خلیفه اول) |
| اطلاعات علمی | |
| شاگردان | یحیی بن طلحه، موسی بن طلحه، عیسی بن طلحه و دیگران |
| مذهب | اهل سنت |
| اطلاعات فرهنگی | |
| زمینه فعالیت | همکاری با خلفا، مشارکت در قتل عثمان |
| علت شهرت | از رهبران جنگ جمل |
طلحه بن عبیدالله، صحابی پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله و از نخستین مسلمانان بود که از تیره بنی تیم قریش در مکه به دنیا آمد و در بیشتر غزوات پیامبر صلی الله علیه وآله حضور داشت. او عضو شورای شش نفره تعیین خلیفه سوم و از سران جنگ جمل بود که سرانجام در همان نبرد کشته شد. طلحه نزد اهل سنت جایگاه والایی دارد و به «طلحه الخیر» و «طلحه جود» شهرت یافته است.
زندگینامه
طلحه بن عبیدالله، مردی از تیره بنیتیم بن مُرّه و از قبیله قریش بود. او حدود ده سال پیش از بعثت پیامبر صلی الله علیه وآله در مکه متولد شد. مادرش صعبه بنت حضرمی در زمان پیامبر صلی الله علیه وآله زنده بود و برخی گفتهاند مسلمان از دنیا رفته است.[۱] وی بهدست ابوبکر به اسلام گروید.[۲] در روایتی آمده که راهبی در شام به او خبر ظهور پیامبری به نام احمد، فرزند عبدالمطلب، را داد و پس از بازگشت به مکه، به همراه ابوبکر ایمان آورد.[۳] طلحه پیش از هجرت پیامبر صلی الله علیه وآله، همراه با برخی از خاندان پیامبر، به مدینه مهاجرت کرد و در خانه حبیب بن أساف از قبیله بنیحارث بن خزرج سکونت گزید.[۴]در مکه، پیامبر صلی الله علیه وآله میان طلحه و زبیر بن عوام[۵] یا میان او و سعد بن ابی وقاص عقد اخوت بست.[۶]طلحه از راویان حدیث است و از پیامبرصلی الله علیه وآله نقل کرده که درود بر ایشان چنین فرستاده شود: «اللّهمّ صلّ علی محمد و علی آل محمد کما صلیت علی ابراهیم…». راویان از او عبارتاند از پسرانش (یحیی، موسی، عیسی)، قیس بن ابیحازم و ابوسلمه بن عبدالرحمن.[۷]
در غزوه بدر حضور نداشت؛ چون بنابر بعضی از نقلها برای تجارت به شام رفته بود.[۸] در غزوه احد شرکت کرد، در این نبرد مجروح شد و چند انگشتش از کار افتاد.[۹]پیش از غزوه تبوک، طلحه مأمور سرکوب منافقانی شد که در خانه سویلم یهودی اجتماع کرده بودند.[۱۰]در برخی منابع تفسیری آمده است که بعد از شکست مسلمانان در احد، طلحه قصد داشت به شام برود و به دوست نصرانیاش بپیوندد تا از او پناه گیرد؛ و عثمان نیز تصمیم مشابهی نسبت به دوستی یهودی داشت. در آن زمان آیات ۵۱ تا ۵۳ سوره مائده نازل شد که مسلمانان را از دوستی با یهود و نصارا برحذر میدارد.[۱۱]سیوطی از قول عکرمه نقل میکند که طلحه و زبیر با نصارای شام مکاتبه داشتند.[۱۲] همچنین در منابعی از جمله مصنف عبدالرزاق آمده که طلحه با زنی یهودی ـ یا به نقل دیگر با دختر بزرگ یهود ـ ازدواج کرده بود،[۱۳] و عثمان نیز با زنی نصرانی به نام نائله بنت فرافصه ازدواج کرد.[۱۴]
نقل شده است که طلحه سخنی درباره یکی از همسران پیامبر صلی الله علیه وآله گفت و این سخن پیامبر صلی الله علیه وآله را آزرد. در پی آن، آیه ۵۳ سوره احزاب نازل شد که مسلمانان را از ازدواج با همسران پیامبر پس از وی برحذر میدارد.[۱۵]او از یاران نزدیک ابوبکر بود و در تشییع و دفن او حضور داشت.[۱۶] گاه ابوبکر را بهسبب نفوذ زیاد عمر سرزنش میکرد و از جمله کسانی بود که با جانشینی عمر مخالفت کرد.[۱۷]طلحه در زمان عمر در برخی فتوحات، از جمله فتح ایران، شرکت داشت و گاهی به خلیفه مشاوره میداد.[۱۸]
در ماجرای محاصره عثمان، طلحه از سران مخالفان بود و از ورود آب به خانه خلیفه جلوگیری کرد تا وقتی که حضرت علی علیه السلام دخالت کرد و اجازه ورود آب را صادر نمود.[۱۹] برخی گزارشها او را از تحریککنندگان اصلی و حتی عاملان مستقیم قتل عثمان میدانند.[۲۰] پسرش محمد نیز او را در این امر شریک میشمرد.[۲۱]
پس از قتل عثمان، طلحه نخستین کسی بود که با امام علی علیه السلام بیعت کرد.[۲۲] چون دست راستش فلج بود، برخی این بیعت را شوم دانستند.[۲۳] اندکی بعد، بیعت خود را شکست، با زبیر و عایشه متحد شد و راهی بصره گشت تا سپاهی علیه حضرت علی علیه السلام فراهم سازد؛ و بدین ترتیب جنگ جمل آغاز شد.[۲۴] امام علی علیه السلام او را فردی مکار و از دشمنان سرسخت خود دانست.[۲۵]در آغاز نبرد، مروان بن حکم تیری به سوی طلحه پرتاب کرد که به زانوی او خورد و موجب مرگش شد. وی در بصره درگذشت و هنگام وفات حدود ۶۲ تا ۶۴ سال داشت.[۲۶]
اتمام حجت امیرالمؤمنین علیه السلام بر طلحه[۲۷]
امیرالمؤمنین علیه السلام در دو مورد با غدیر بر طلحه احتجاج فرمود:
۱. در زمان عثمان
امیرالمؤمنین علیه السلام در زمان عثمان اتمام حجتی در مسجد داشتند و از جمله به غدیر استناد فرمودند. در آنجا زید بن ارقم و براء بن عازب و ابوذر و مقداد و عمار شهادت دادند که سخن پیامبر صلی الله علیه و آله را در مورد ولایت و امامت به یاد دارند. طلحة بن عبیداللَّه - که زیرک قریش خوانده میشد - گفت: چه کنیم با ادعای ابوبکر و عمر و اصحابش که او را تصدیق کردند و شهادت بر گفتار او دادند در آن روزی که تو را به اجبار میآوردند و در گردنت طنابی بود! به تو گفتند: «بیعت کن»، و تو در مقابل آنان با فضایل و سوابق خود استدلال کردی، و همه تو را تصدیق کردند. ولی بعد از آن ابوبکر ادعا کرد از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیده است که گفته: «خداوند نخواسته است نبوّت و خلافت برای ما اهل بیت جمع شود». عمر و ابوعبیده جرّاح و سالم و معاذ بن جبل هم او را تصدیق کردند؟!
سپس طلحه رو به حضرت کرد و گفت: همه آنچه گفتی و ادعا کردی حق است، و آنچه از سابقه و فضیلت که با آنها استدلال کردی ما هم اقرار میکنیم و قبول داریم ولی درباره خلافت، این پنج نفر به آنچه شنیدی شهادت دادند! حضرت فرمود: ای طلحه، دلیل بر بطلان آنچه بدان شهادت دادند، سخن پیامبر صلی الله علیه و آله است که در روز غدیر خم فرمود: «هر کس من نسبت به او از خودش صاحب اختیارترم علی هم نسبت به او از خودش صاحب اختیارتر است». من چگونه میتوانم بر آنان صاحب اختیارتر از خودشان باشم در حالی که آنان امیران و حاکمان بر من باشند؟!
۲. در جنگ جمل
در میدان جنگ جمل که طلحه و زبیر همسران خود را در خانه گذاشته و همسر پیامبر صلی الله علیه و آله را در میان ۱۲۰۰۰۰ نامحرم وسط نیزهها و شمشیرهای میدان جنگ آورده بودند، موقعیت حساسی برای معرفی صاحب ولایت با حجت غدیر بود.
هنگامی که لشکر از دو سو صف آرایی کرده بودند و هنوز جنگ آغاز نشده بود، امیرالمؤمنین علیه السلام قاصدی را سراغ طلحه فرستاد که ملاقاتی داشته باشند. حضرت شرایط را حساستر کرد و طلحه را به وسط میدان جنگ فراخواند و او را پیش چشم همه محاکمه کرد. طلحه آمد و در مقابل حضرت قرار گرفت. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: تو را به خدا قسم میدهم، آیا از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیدی که میفرمود:» «من کُنتُ مَولاهُ فَعَلِیٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ»؟ طلحه گفت: آری. حضرت فرمود: پس چرا به جنگ من آمدهای؟!! گفت: در خاطرم نبود!!! سپس طلحه به لشکر خود بازگشت؛ و در جنگ کشته شد.[۲۸] بدین صورت در جنگ جمل در وسط میدان جنگ - بهطور خصوصی - با یادآوری غدیر دفاع بزرگی از حرمت صاحب آن به انجام رسید و اهمیت تبلیغ غدیر را در برابر دشمنان تا دندان مسلح به ما نشان داد.
بیعت طلحه در غدیر[۲۹]
پس اتمام خطبه غدیر و دستور پیامبر صلی الله علیه و آله برای بیعت همگانی با امیرالمؤمنین علیه السلام، و بعد از بیعت مقداد و سلمان و ابوذر و حذیفه و ابن مسعود و عمار و بریده اسلمی، از اولین افرادی که باید برای بیعت حضور مییافتند ابوبکر و عمر و عثمان و طلحه و زبیر و معاویه و مغیره و ابوموسی اشعری بودند که پیامبر صلی الله علیه و آله تأکید خاصی بر بیعت آنان داشت.[۳۰]
روایت حدیث غدیر[۳۱]
یکی از صحابه که حدیث غدیر را نقل کرده طلحة بن عبیداللَّه تمیمی (م ۳۶ ق) است. مسعودی در «مروج الذهب» و حاکم «المستدرک» و خوارزمی در «المناقب» و حافظ هیثمی در «مجمع الزوائد» و سیوطی در «جمع الجوامع» و ابن حجر در «تهذیب التهذیب» و حافظ نسائی و متقی هندی در «کنز العمّال» و ابن عساکر، همگی روایت کردهاند که طلحه بن عبیداللَّه در روز جمل برای امیرالمؤمنین علیه السلام به حدیث غدیر شهادت داده است. همچنین در مدارک زیر حدیث غدیر را از طلحة بن عبیداللَّه نقل کردهاند: حافظ عاصمی در «زین الفتی فی شرح سورة هل اتی»، ابن کثیر در «البدایة و النهایة»، ابن مغازلی در «المناقب»، جزری شافعی در «اسنی المطالب».[۳۲]
طلحه در ترور پیامبر صلی الله علیه و آله[۳۳]
یکی از چهارده نفری که در ترور نافرجام پیامبرصلی الله علیه وآله توسط منافقین در عقبه هرشی و پس از غدیر شرکت داشت طلحه بود.[۳۴]
برای توضیح بیشتر مراجعه شود به عنوان: ترور پیامبر صلی الله علیه و آله.
نفاق طلحه در مورد غدیر[۳۵]
روزی که حق غدیر در سقیفه پایمال شد حدیثی را جعل کردند و از قول پیامبر صلی الله علیه و آله گفتند: خداوند برای اهل بیت نبوّت و خلافت را جمع نمیکند؟
اگر چه آن روز امیرالمؤمنین علیه السلام آن حدیث را تکذیب کرد و کذب و افترای آنان را به ساحت مقدس رسول اللَّه صلی الله علیه و آله اثبات فرمود، اما بعد از بیست و پنج سال گویا هنوز دروغشان را در برابر صاحب مظلوم غدیر عَلَم کرده بودند. قویترین استدلالی که میتوانست نشانِ جعلی بودن این حدیث باشد واقعه غدیر بود که بر لسان مبارک مولا علی علیه السلام جاری شد.
این اتفاق در زمان عثمان در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله افتاد، در مجلسی که با حضور دویست تن از سرشناسان مهاجر و انصار تشکیل شده بود و امیرالمؤمنین علیه السلام نیز حضور داشت. در آنجا نماینده سقیفه یعنی طلحه از حضرت پرسید: با ادعای ابوبکر و اصحابش که او را تصدیق کردند چه کنیم که از قول پیامبر صلی الله علیه و آله گفتند: خداوند برای اهل بیت نبوّت و خلافت را جمع نمیکند؟ امیرالمؤمنین علیه السلام از سخن طلحه غضب کرد و بپاخاسته فرمود: … دلیل بر بطلان آنچه بدان شهادت دادند سخن پیامبر صلی الله علیه و آله است که در غدیر خم فرمود: هر کس که من نسبت به او صاحب اختیارم علی نسبت به او صاحب اختیار است. من چگونه نسبت به آنان صاحب اختیارتر از خودشان هستم در حالی که آنان امیر و حاکم بر من باشند؟![۳۶]
پانویس
- ↑ جمل من انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۲۹.
- ↑ السیرة النبویة، ج۱، ص۲۵۱ و ۲۵۲
- ↑ البدایة و النهایة، ج۳، ص۲۹
- ↑ جمل من انساب الاشراف، ج۱، ص۲۶۹
- ↑ السیرة النبویة، ج۲، ص۵۶۱
- ↑ المعارف، ص۲۲۸
- ↑ تاریخ الاسلام، ج۳، ص۵۲۳
- ↑ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۷۶۵؛ و کان عند وقعة بدر فی تجارة فی الشام…،
- ↑ امتاع الاسماع، ج۱، ص۱۵۶–۱۵۷
- ↑ السیرة النبویة، ج۲، ص۵۱۷
- ↑ الطرائف، ج۲، ص۴۹۴
- ↑ الدر المنثور، ج۲، ص۲۹۱
- ↑ مصنف عبدالرزاق، ج۶، ص۷۹
- ↑ السنن الکبری للبیهقی، ج۷، ص۱۷۲
- ↑ انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۲۳
- ↑ البدء و التاریخ، ج۵، ص۱۵۷.
- ↑ تاریخ طبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۳، ص۲۷۵.
- ↑ الفتوح، ج۲، ص۲۹۲
- ↑ البدایة والنهایة، ج۷، ص۱۷۷
- ↑ تاریخ یعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۱۷۵.
- ↑ الإمامة والسیاسة، ج۱، ص۸۴
- ↑ تاریخ یعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۱۷۸
- ↑ جمل من انساب الاشراف، ج۲، ص۲۰۶ و ۲۰۷.
- ↑ تاریخ خلیفه، ابن خیاط ص۱۰۸
- ↑ الفتوح، ج۲، ص۴۶۳ و ۴۶۴
- ↑ الاستیعاب، ج۲، ص۷۶۸
- ↑ اولین میراث مکتوب درباره غدیر: ص ۲۱،۲۰. چهارده قرن با غدیر: ص ۵۰. اسرار غدیر: ۲۶۳–۲۷۲. تبلیغ غدیر در سیره معصومین علیهم السلام: ص ۱۹۵،۲۵.
- ↑ الغدیر: ج ۱ ص ۱۸۶.
- ↑ واقعه قرآنی غدیر: ص ۱۲۱،۱۲۰.
- ↑ دانشنامه غدیر، ج ۱۴، ص ۴۰۰.
- ↑ چکیده عبقات الانوار (حدیث غدیر): ص ۱۵۰.
- ↑ مروج الذهب: ج ۲ ص ۱۱. و المستدرک (حاکم): ج ۳ ص ۱۷۱. المناقب (خوارزمی): ص ۱۱۲. مجمع الزوائد (هیثمی): ج ۹ ص ۱۰۷. تهذیب التهذیب (ابن حجر): ج ۱ ص ۳۹۱. کنز العمال: ج ۶ ص ۱۵۴،۸۳. البدایة و النهایة: ج ۷ ص ۳۴۹. اسنی المطالب: ص ۳.
- ↑ ژرفای غدیر: ص ۱۵۵.
- ↑ بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۰۰ و ج ۳۷ ص ۱۳۵،۱۱۵.
- ↑ تبلیغ غدیر در سیره معصومین علیهم السلام: ص ۵۴،۵۳.
- ↑ بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۴۱۷،۴۱۶.