حبشی بن جناده سلولی
ابوجنوب حبشی بن جنادة بن نصر بن اسامه سلولی از ساکنان کوفه بود و از یاران پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله به شمار میآمد. ابواسحاق سبیعی و فرزندش عبدالرحمن بن حبشی از وی نقل روایت کردهاند. برخی از تاریخنگاران نیز ذکر کردهاند که او در واقعه غدیرخم حضور داشته و حدیث معروف پیامبر صلیاللهعلیهوآله «من کنت مولاه فهذا علی مولاه...» را شنیده و نقل کرده است. وی از جمله شهادت دهندگان رحبه کوفه نزد امیرالمومنین است.
روايت حديث غدير[۱]
در مدارک زير حديث غدير را از حَبشى بن جناده نقل كرده است:
ابن عقده در «حدیث الولایة»، ابن اثیر در «اسد الغابة» ، محب الدین طبری در «الریاض النضرة» ، سیوطی در «جمع الجوامع»، طبرانی در «المعجم الکبیر»، متّقی هندی در «کنز العمال»، ابن کثیر در «البدایة و النهایة»، حافظ هیثمی در «مجمع الزوائد»، طبرانی، سيوطى در «تاریخ الخلفاء»، بدخشى در «نزل الابرار» و «مفتاح النجا»، شيخ ابراهيم وصابى شافعى در «الاكتفاء فى فضل الاربعة الخلفاء»، جزری در «اسنى المطالب».[۲]
جایگاه روای
ابوالجنوب حبشى بن جناده سلولى[۳] از جمله صحابه اى است كه از پيامبر صلى الله عليه و آله روايت كرده اند.[۴] در روايتى آمده كه وى در سه غزوه حضور داشته [۵] ، اما ظاهراً او نخستين بار در حجةالوداع به ملاقات رسول خدا صلى الله عليه و آله نائل شده [۶] ، و در همين حج و بعد از آن احاديثى از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيده است. از جمله روايتى در فضيلت حلق بر تفسير.[۷]
ابوعمرو عامر بن شراحيل شعبى كوفى (ت ۱۹ - م ۱۰۳ يا ۱۱۰ ق) [۸]. و ابواسحاق عمرو بن عبدالله سبيعى همدانى كوفى (م ۱۲۶ يا ۱۳۲ ق)[۹] از وى روايت كرده اند.[۱۰]از ديگر راويانى كه از او حديث شنيده اند مى توان به فرزندش عبدالرحمن [۱۱] و قرة بن عبدالله سلولى كفى اشاره نمود.[۱۲]
از ميان صاحبان صحاح سته، ابن ماجه قزوينى، ترمذی و نسائی از وى روایت آورده اند.[۱۳]ابن عدى مدخلى از كتاب ضعفاء خود را به حبشى بن جناده اختصاص داده، اما در پايان اين مدخل ابراز نموده كه اميد مى رود كه ضعفى متوجه وى نباشد.[۱۴]
اما علی رغم اين اظهار نظر، ذهبى از اين بابت كه نام حبشى در شمار ضعفاء ياد شده به ابن عدى انتقاد كرده است.[۱۵] ابن حبّان نيز حبشى را توثيق كرده است.[۱۶]
حديث غدير به روايت حبشى بن جناده
حبشى بن جناده از راويان حدیث غدیر است. اين روايت را ابواسحاق سبيعى از وى شنيده، و طبرانى در «المعجم الكبير» خود آن را نقل كرده[۱۷]، و در منابع روايى ديگر نيز آمده است[۱۸]:
عن ابى اسحاق الهمدانى، قال: سمعت حبشى بن جناده يقول: سمعت رسول الله صلى الله عليه و آله يقول يوم غدير: اللهم من كنت مولاه فعلى مولاه. اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه، و انصر من نصره، و اعن من اعانه:
از ابواسحاق همدانى: شنيدم حبشى بن جناده مى گفت: شنيدم رسول خدا صلى الله عليه و آله روز غدير فرمود: خداوندا، هر كس من بر او ولايت دارم على عليه السلام هم بر او ولايت دارد.
خدايا، دوست بدار هر كس او را دوست دارد، و دشمن بدار هر كس با او دشمن است، و يارى كن هر كس او را يارى كند، و كمک باش براى هر كس او را كمک كند.
هيثمى حدیث غدیر به نقل از حبشى بن جناده را - كه متضمن دعاى پيامبر صلى الله عليه و آله است - صحيح و درست دانسته است.[۱۹] هر چند بخارى در صحت روایت كردن ابواسحاق از حبشى[۲۰] تشكيک كرده، اما شمس الدين ذهبى اين تشكيک را بى مورد دانسته است.[۲۱]به علاوه در رواياتى، ابواسحاق خود تصريح كرده كه حبشى را ديده و روايت او را شنيده است.[۲۲]
ماجرای رحبه کوفه[۲۳]
حبشى بن جناده از جمله صحابه اى است كه در سال ۳۵ ق به نداى امام على عليه السلام در رحبه پاسخ مثبت داد؛ هنگامى كه آن حضرت از اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله خواست اگر حديث غدير را از آن حضرت شنيده اند برخيزند و شهادت دهند.[۲۴] حبشى از صحابه اى است كه در كوفه ساكن شدند[۲۵] و در جنگ هاى سه گانه اميرالمؤمنين على عليه السلام در سپاه آن حضرت حضور داشت[۲۶]، زيرا خود از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيده بود كه بعد از من بهترين انسان على بن ابى طالب عليه السلام است.[۲۷]
از قرة بن عبدالله سلولى نقل است كه مردى از حبشى عيادت نمود و به او گفت: بر تو نمى ترسم مگر به جهت همراهى با على. وى در پاسخ گفت: از ميان اعمالم بيش از همه بدين عمل اميد بسته ام.[۲۸]
ظاهراً برخى از بستگان او نيز گرايش علوى داشته اند، زيرا برادرزاده اش عبداللَّه بن ورقاء بن جناده از پرچمداران سپاه ابراهيم بن مالک اشتر در جنگ با سپاه عبيدالله بن زياد (م ۶۷ ق) بوده است.[۲۹]
روايات او در اين باره به نقل از ابواسحاق سبيعى است. از جمله حديث منزلت است، كه طبرانى در «المعجم الکبیر» خود نقل كرده[۳۰] ، و در منابع روايى ديگرى نيز آمده است.[۳۱]
ابن ماجه قزوينى از حبشى روايت كرده[۳۲] كه پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: على عليه السلام از من و من از على عليه السلام هستم، و دِين من را جز على عليه السلام كسى ادا نمى كند.[۳۳]
ذهبى اين روايت را معتبر دانسته است.[۳۴] در روايتى ديگر - كه حبشى آن را در حجةالوداع از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيده - آمده است: على عليه السلام از من و من از على عليه السلام هستم. كسى حرفى را از جانب من ابلاغ نمى كند مگر خودم و على عليه السلام.[۳۵] علاوه بر اين روايات، ابواسحاق سبيعى احاديث ديگرى نيز در فضائل امام على عليه السلام از حبشى روايت كرده است.[۳۶]
پانویس
- ↑ چكيده عبقات الانوار (حديث غدير) : ص ۱۴۲.
- ↑ اسد الغابة: ج ۳ ص ۳۰۷ و ج ۵ ص ۲۰۵. الرياض النضره: ج ۲ ص ۱۶۹. كنز العمال: ج ۶ ص ۱۵۴. البداية و النهاية: ج ۵ ص ۲۱۱ و ج ۷ ص ۳۴۹. مجمع الزوائد: ج ۹ ص ۱۰۶. تاريخ الخلفاء (سيوطى) : ص ۱۱۴. نزل الابرار (بدخشى) : ص ۲۰. اسنى المطالب (جزرى) : ص ۴.
- ↑ الطبقات (ابن سعد) : ج ۶ ص ۳۷. وى مى گويد: نسب او به هفت پشت به جندل بن مرة مى رسد، و از آنجا كه نام مادر اين شخص سلول بوده فرزندان وى را بنى سلول مى گويند. ابن سعد تا اين اندازه هم اكتفا ننموده و نسب او را تا هوازن گزارش كرده است
- ↑ الاكمال (ابن ماكولا) : ج ۲ ص ۳۸۳،۱۵۸. تحفة الاحوذى بشرح جامع الترمذى: ج ۱۰ ص ۱۵۲،۱۵۱.
- ↑ المعرفة و التاريخ: ج ۲ ص ۶۲۴ . الكامل فى ضعفاء الرجال، بيروت: ج ۲ ص ۴۴۳.
- ↑ مسند احمد بن حنبل: ج ۴ ص ۱۶۵ ۱۶۴. اسد الغابة فى معرفة الصحابة: ج ۱ ص ۳۶۶ ۳۶۶. تهذيب الكمال: ج ۵ ص ۳۴۹.
- ↑ مناقب الامام اميرالمؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام (كوفى) : ج ۴ ص ۳۰۱. سنن ترمذى: ج ۲ ص ۸۲ . وفيات الاعيان و انباء ابناء الزمان: ج ۳ ص ۴۵۹.
- ↑ تهذيب الكمال: ج ۱۴ ص ۴۰ ۳۹
- ↑ مسند ابن جعد الجوهرى: ص ۷۷ ۷۶ ۷۲. وفيات الاعيان: ج ۳ ص ۴۵۹
- ↑ الجرح و التعديل: ج ۳ ص ۳۱۳.
- ↑ الانساب: ج ۲ ص ۱۶۸. مسند ابويعلى الموصلى: ج ۱۲ ص ۲۳۸ ۲۳۷.
- ↑ التاريخ الكبير (بخارى) : ج ۷ ص ۱۸۲. الثقات (ابن حبّان) : ج ۵ ص ۳۲۰.
- ↑ الكاشف (ذهبى) : ج ۱ ص ۳۰۷.
- ↑ الكامل فى ضعفاء الرجال: ج ۲ ص ۴۴۳ ۴۴۲.
- ↑ تاريخ الاسلام (ذهبى) : ج ۵ ص ۹۲،۹۱.
- ↑ الثقات (ابن حبّان) : ج ۳ ص ۹۶.
- ↑ المعجم الكبير: ج ۴ ص ۱۷ ۱۶.
- ↑ تاريخ مدينة دمشق: ج ۴۲ ص ۲۳۰.
- ↑ مجمع الزوائد: ج ۹ ص ۱۰۶.
- ↑ صحيح البخارى: ج ۳ ص ۱۲۸،۱۲۷.
- ↑ تاريخ الاسلام (ذهبى) : ج ۵ ص ۹۲،۹۱.
- ↑ المصنف (ابن ابى شيبه) : ج ۷ ص ۴۹۵ كتابى از محمد بن سليمان كوفى: ص ۴۹۸ ۴۶۴.
- ↑ دانشنامه غدیر جلد ۷،صفحه ۱۰۴
- ↑ اسد الغابة: ج ۳ ص ۳۰۷. الغدير: ج ۱ ص ۱۸۴،۱۶۷،۱۶۶.
- ↑ الطبقات (عصفرى) : ص ۲۲۳،۲۱۳.
- ↑ المنتخب من ذيل المذيل: ص ۴۳.
- ↑ مناقب على بن ابى طالب و ما نزل من القرآن فى على عليه السلام: ص ۱۱۱.
- ↑ الطبقات (ابن سعد) : ص ۳۷.
- ↑ تاريخ الامم و الملوك: ج ۴ ص ۵۵۴،۵۵۱. الاصابة فى تمييز الصحابة: ج ۵ ص ۲۳.
- ↑ المعجم الكبير: ج ۴ ص ۱۷ ۱۶.
- ↑ ذكر اخبار اصبهان: ج ۲ ص ۲۸۱. رجال الطوسى: ص ۲۵۳.
- ↑ سنن ابن ماجه: ج ۱ ص ۴۴.
- ↑ المنتخب من ذيل المذيل: ص ۶۷ .
- ↑ سير اعلام النبلاء: ج ۸ ص ۲۱۲.
- ↑ سنن نسائى: ج ۵ ص ۴۵. المعجم الكبير: ج ۴ ص ۱. تاريخ مدينة دمشق: ج ۴۲ ص ۳۴۶ ۳۴۵.
- ↑ انساب الاشراف: ج ۲ ص ۱۱۹. تاريخ مدينة دمشق: ج ۴۲ ص ۱۷۲،۱۷۱.