زیارت امیر المومنین علیه السلام در غدیر

از ویکی غدیر

زیارت امیرالمومنین علیه السلام در غدیر، زیارتنامه‌ای است که از طرف امام هادی علیه السلام صادر شده و به مناسبت روز عید غدیر خوانده می‌شود. این زیارت به بیان فضائل و مناقب حضرت علی علیه السلام می‌پردازد و شامل آیات قرآنی و احادیثی است که به فضائل آن حضرت اشاره دارد. در این زیارت، امام هادی علیه السلام به ماجرای غدیر و ولایت امیرالمومنین اشاره کرده و از خداوند می‌خواهد که او را در زمره کسانی قرار دهد که به واسطه ولایت و محبت محمد و آل محمد به فوز و سعادت رسیده‌اند.

زيارت غدیریه [۱]

زیارت غدیریه یکی از زیارتنامه‌های مهم برای امام علی علیه السلام است که توسط امام هادی علیه السلام در روز عید غدیر خم انشا شده است. این زیارت به عنوان یکی از منابع غنی قرآنی و روایی در خصوص ولایت امام علی علیه السلام شناخته می‌شود.

محور اصلی این زیارت، اصل تولی و تبری است، که به معنای دوست داشتن و پیروی از اهل بیت پیامبر اسلام علیهم السلام و دوری از دشمنان آنهاست. محتوای اصلی آن، بیان فضائل امام علی علیه السلام است که شامل:

  • فضایل قرآنی: بیش از ده ها آیه قرآن در این زیارت ذکر شده که به فضائل امام علی علیه السلام اشاره دارد، مانند آیه لیله المبیت، آیه تبلیغ، و آیه ولایت.
  • فضایل حدیثی: فضائلی مانند امیرالمؤمنین، سید الوصیین، وارث علم النبیین، و... که در منابع حدیثی شیعه و اهل سنت ذکر شده‌اند.
  • فضایل تاریخی: رشادت‌های تاریخی و فداکاری‌های امام علی علیه السلام در جنگ‌ها و رویدادهای مهم اسلامی.

آثار مرتبط


سند زیارت غدیریه

این زیارت به لحاظ سند از اعتبار قابل توجهی برخوردار است و در منابع مختلف شیعی نقل شده است. محدث قمی در «هدیه الزائرین» می‌نویسد که شیخ جلیل محمد بن المشهدی در «المزار الکبیر» برای این زیارت سند بسیار معتبرى ذکر نموده که کمتر خبرى به قوت سند او می‌رسد. سلسله شریف این سند شامل بزرگان علما و شیوخ طائفه است و ابوالقاسم بن روح و عثمان بن سعید، هر دو از سفراء امام عصر علیه السلام هستند. پس از دقت معلوم می‌شود که در تمام زیارات مأثوره، زیارتى به این درجه از صحت و اعتبار و قوت سند پیدا نمی‌شود.

منابع نقل زیارت غدیریه

  1. شیخ جلیل محمد بن المشهدی: در کتاب «المزار الکبیر» و مؤلف «مزار قدیم» که هر دو از بزرگان علمای قرن ششم هستند، این زیارت را به روایت از شیخ مفید آورده‌اند.
  2. سید عبدالکریم بن طاووس: در کتاب «فرحة الغری» به این زیارت اشاره کرده و سند آن را چنین نوشته است: اخبرنی والدى و عمّى عن محمد بن نما، عن محمد جعفر، عن شاذان بن جبرئیل القمى، عن الفقیه العماد محمد بن القاسم الطبرى، عن ابى على، عن والده محمد بن الحسن الطوسى، عن الشيخ المفید محمد بن محمد بن النعمان، عن ابى القاسم جعفر بن قولویه، عن محمد بن يعقوب الکلینی، عن على بن ابراهیم، عن ابيه، عن ابى القاسم بن روح و عثمان بن سعید العمرى، عن ابى محمد الحسن بن على العسکرى، عن ابيه صلوات الله عليهما.
  3. شهید اول: در کتاب «المزار» خود این زیارت را نقل کرده است.
  4. علامه مجلسی: در «بحار الانوار» و «تحفة الزائر» این زیارت را آورده است.
  5. محدث قمی: در «مفاتیح الجنان» و «هدیه الزائرین» به این زیارت اشاره کرده است. وی می‌نویسد: این زیارت را می‌توان در هر روز از نزدیک و دور خواند و این فایده جلیله‌ای است که راغبین در عبادت و شائقین به زیارت حضرت شاه ولایت آن را غنیمت خواهند شمرد.

اذن دخول

زيارتى است كه از امام حسن عسكرى‏ عليه السلام از پدرشان امام هادى‏ عليه السلام (زمانى كه معتصم آن حضرت را تبعيد كرده بود) نقل شده است كه فرمودند:

هر گاه زيارت آن حضرت را اراده كردى، جلوى درب قبه شريفه آن حضرت بايست و اذن دخول امام‏ عليه السلام[۲] بگير و بگو:

«اللَّهُمَّ إِنِّي قَدْ وَقَفْتُ عَلَى بَابِ بَيْتٍ مِنْ بُيُوتِ نَبِيِّكَ وَ آلِ نَبِيِّكَ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ، وَ قَدْ مَنَعْتَ الدُّخُولَ إِلَى بُيُوتِهِ إِلَّا بِإِذْنِ نَبِيِّكَ، فَقُلْتَ»:Ra bracket.png يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ La bracket.png‏ «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعْتَقِدُ حُرْمَةَ نَبِيِّكَ فِي غَيْبَتِهِ كَمَا أَعْتَقِدُ فِي حَضْرَتِهِ، وَ أَعْلَمُ أَنَّ رُسُلَكَ وَ خُلَفَاءَكَ أَحْيَاءٌ عِنْدَكَ يُرْزَقُونَ، يَرَوْنَ مَكَانِي فِي وَقْتِي هَذَا، وَ يَسْمَعُونَ كَلَامِي، وَ أَنَّكَ حَجَبْتَ كَلَامَهُمْ.فَإِنِّي أَسْتَأْذِنُكَ يَا رَبِّ أَوَّلًا، وَ أَسْتَأْذِنُ رَسُولَكَ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ثَانِياً، وَ أَسْتَأْذِنُ خَلِيفَتَكَ الْإِمَامَ الْمُفْتَرَضَ عَلَيَّ طَاعَتُهُ فِي الدُّخُولِ فِي سَاعَتِي هَذِهِ، وَ أَسْتَأْذِنُ مَلَائِكَتَكَ الْمُوَكَّلِينَ بِهَذِهِ الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ الْمُطِيعَةِ لَكَ السَّامِعَةِ، السَّلَامُ عَلَيْكُمْ أَيُّهَا الْمَلَائِكَةُ الْمُوَكَّلُونَ بِهَذَا الْمَشْهَدِ الْمُبَارَكِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ».

خدایا! من بر درگاه خانه‌ای از خانه‌های پیامبرت ایستاده‌ام که درود تو بر او و آل او باد. تو مردم را از ورود به خانه‌هایش بدون اجازه منع کرده‌ای. فرموده‌ای: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! به خانه‌های پیامبر وارد نشوید مگر آنکه به شما اجازه داده شود». من حرمت پیامبرت را در غیبتش همانند حضورش پاس می‌دارم. می‌دانم که پیامبر و خلفای تو نزد تو زنده‌اند، روزی می‌خورند، جایگاه مرا در این لحظه می‌بینند، سخنم را می‌شنوند. تو سخن آنها را از شنوایم پنهان کرده‌ای و درک من را به لذت مناجاتشان گشوده‌ای.

از تو اجازه می‌خواهم، سپس از پیامبرت و خلیفۀ تو، امام واجب‌الطاعه، برای ورود در این ساعت اجازه می‌طلبم. همچنین از فرشتگانت که به این مکان مبارک موکل هستند و مطیع تو هستند، اجازه می‌خواهم. سلام بر شما ای فرشتگان موکل بر این صحنه مقدس، و رحمت و برکات الهی بر شما باد.

«بِإِذْنِ اللَّهِ وَ إِذْنِ رَسُولِهِ وَ إِذْنِ خُلَفَائِهِ وَ إِذْنِ هَذَا الْإِمَامِ وَ بِإِذْنِكُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ أَجْمَعِينَ، أَدْخُلُ هَذَا الْبَيْتَ مُتَقَرِّباً إِلَى اللَّهِ، بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ، فَكُونُوا مَلَائِكَةَ اللَّهِ أَعْوَانِي، وَ كُونُوا أَنْصَارِي حَتَّى أَدْخُلَ هَذَا الْبَيْتَ». «وَ أَدْعُوَ اللَّهَ بِفُنُونِ الدَّعَوَاتِ، وَ أَعْتَرِفَ لِلَّهِ بِالْعُبُودِيَّةِ، وَ لِهَذَا الْإِمَامِ وَ لِآبَائِهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ بِالطَّاعَةِ».[۳]

با اجازه الهی و اجازه پیامبرش، و اجازه خلفای او و اجازه این امام و اجازه شما - درودهای الهی بر همگی شما - وارد این خانه می‌شوم، در حالی که به خدا و پیامبرش محمد و آل پاک او تقرب می‌جویم. شما فرشتگان الهی یار و یاور من باشید تا وارد این خانه شوم، و دعوت خدا را با شیوه‌های گوناگون انجام دهم، و در برابر خدا به بندگی اعتراف کنم، و در برابر این امام و فرزندانش - درودهای الهی بر آنها - به طاعت اقرار نمایم.

متن زیارت

سپس با پاى راست وارد شو و آهسته پيش برو تا به ضريح مطهر برسى. ضريح را رو به رو قرار بده و پشت به قبله بايست و بگو:

«السَّلامُ عَلَى مُحَمَّدٍ رَسُولِ ‏اللَّهِ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ سَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ وَ صَفْوَةِ رَبِّ الْعَالَمِينَ. أَمِينِ اللَّهِ عَلَى وَحْيِهِ وَ عَزَائِمِ أَمْرِهِ وَ الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ وَ الْفَاتِحِ لِمَا اسْتُقْبِلَ وَ الْمُهَيْمِنِ عَلَى ذَلِكَ كُلِّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ وَ صَلَوَاتُهُ وَ تَحِيَّاتُهُ. السَّلامُ عَلَى أَنْبِيَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ مَلائِكَتِهِ الْمُقَرَّبِينَ وَ عِبَادِهِ الصَّالِحِينَ. السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ سَيِّدَ الْوَصِيِّينَ وَ وَارِثَ عِلْمِ النَّبِيِّينَ وَ وَلِىَّ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ مَوْلاىَ وَ مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ. السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلاىَ يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ يَا أَمِينَ اللَّهِ فِى أَرْضِهِ وَ سَفِيرَهُ فِى خَلْقِهِ وَ حُجَّتَهُ الْبَالِغَةَ عَلَى عِبَادِهِ».

سلام بر محمد رسول ‏خدا، خاتم پيامبران، و سرور رسولان، و برگزيده پروردگار جهانيان، امين خدا بر وحى و دستورات قطعى الهى، و ختم كننده آن چه گذشته، و گشاينده آن چه خواهد آمد، و چيره بر همه اين ها، و رحمت و بركات و درودها و تحيّات خدا بر او باد. سلام بر پيامبران خدا و رسولانش، و فرشتگان مقرّب و بندگان شايسته ‏اش. سلام بر تو اى اميرمؤمنان، و سرور جانشينان، و وارث دانش پيامبران، ولى پروردگار جهانيان و مولاى من و مولاى مؤمنان، و رحمت و بركات خدا بر او باد. سلام بر تو اى مولاى من اى اميرمؤمنان، اى امين خدا بر روى زمينش، و سفير او در خلقش، و حجّت رسايش بر بندگان.

«السَّلامُ عَلَيْكَ يَا دِينَ اللَّهِ الْقَوِيمَ وَ صِرَاطَهُ الْمُسْتَقِيمَ. السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النَّبَأُ الْعَظِيمُ الَّذِى هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ وَ عَنْهُ يُسْأَلُونَ. السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ آمَنْتَ بِاللَّهِ وَ هُمْ مُشْرِكُونَ وَ صَدَّقْتَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ مُكَذِّبُونَ وَ جَاهَدْتَ ]فِى اللَّهِ[ وَ هُمْ مُحْجِمُونَ (مُجْمِحُونَ) وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّينَ صَابِرا مُحْتَسِباً حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ، أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ. السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَيِّدَ الْمُسْلِمِينَ وَ يَعْسُوبَ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِمَامَ الْمُتَّقِينَ وَ قَائِدَ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ».

سلام بر تو اى دين معتدل خدا، و راه راستش. سلام بر تو اى خبر بزرگى كه آن ها در آن اختلاف كردند، و از آن بازخواست شوند. سلام بر تو اى اميرمؤمنان، به خدا ایمان آوردى، در حالى كه همه شرک مى ‏ورزيدند، و حق را تصديق گفتى وقتى كه آنان را تکذیب مى‏ نمودند، و جهاد كردى و آنان از جهاد عقب ‏نشينى مى ‏كردند. خدا را عبادت كردى در حالى كه خالص نمودى براى او دين را، صبر كردى و به حساب خدا گذاشتى تا مرگ تو را دررسيد. آگاه باشيد لعنت خدا بر ستمكاران. سلام بر تو اى آقاى مسلمانان و رئيس دين، و پيشواى اهل تقوا، و مقتداى سپيدرويان، و رحمت و بركات خدا بر تو باد.


«أَشْهَدُ أَنَّكَ أَخُو رَسُولِ ‏اللَّهِ، وَ وَصِيُّهُ، وَ وَارِثُ عِلْمِهِ، وَ أَمِينُهُ عَلَى شَرْعِهِ، وَ خَلِيفَتُهُ فِى أُمَّتِهِ، وَ أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ صَدَّقَ بِمَا أُنْزِلَ عَلَى نَبِيِّهِ. وَ أَشْهَدُ أَنَّهُ قَدْ بَلَّغَ عَنِ اللَّهِ مَا أَنْزَلَهُ فِيكَ. فَصَدَعَ بِأَمْرِهِ، وَ أَوْجَبَ عَلَى أُمَّتِهِ فَرْضَ طَاعَتِكَ وَ وِلايَتِكَ، وَ عَقَدَ عَلَيْهِمُ الْبَيْعَةَ لَكَ، وَ جَعَلَكَ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ كَذَلِكَ». «ثُمَّ أَشْهَدَ اللَّهَ تَعَالَى عَلَيْهِمْ فَقَالَ: أَ لَسْتُ قَدْ بَلَّغْتُ؟ فَقَالُوا: اللَّهُمَّ بَلَى. فَقَالَ: اللَّهُمَّ اشْهَدْ وَ كَفَى بِكَ شَهِيداً وَ حَاكِماً بَيْنَ الْعِبَادِ. فَلَعَنَ اللَّهُ جَاحِدَ وِلايَتِكَ بَعْدَ الْإِقْرَارِ وَ نَاكِثَ عَهْدِكَ بَعْدَ الْمِيثَاقِ».

شهادت می‏ دهم كه تويى برادر رسول‏ خدا، جانشين و وارث علمش و امين او بر قانونش و جانشين او در امّتش، و اول كسى كه به خدا ایمان آورد، و آن چه را بر پيامبرش نازل شده بود تصديق كرد. و شهادت مى‏ دهم كه آن حضرت همه آنچه را خدا درباره تو نازل كرد به مردم رساند، و امر خدا را درباره تو با صداى بلند اعلام كرد، و بر امّتش حتمى بودن طاعت و ولايتت را واجب نمود، و بيعت تو را بر عهده آنان نهاد، و حضرتت را نسبت به مؤمنان سزاوارتر از خودشان قرار داد، چنان كه خدا خود او را اين چنين قرار داد.

سپس پيامبر اسلام خدا را بر مردم شاهد گرفت و فرمود: آيا من آن نيستم كه رساندم. همه گفتند: به خدا آرى. پس فرمود: خدايا گواه باش، و تو براى گواهى و حاكميت بين بندگان بسى. پس خدا لعنت كند منكر ولايتت را بعد از اقرار، و شكننده پيمانت را پس از پيمان بستن.


«وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ وَفَيْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ تَعَالَى، وَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى مُوفٍ لَكَ بِعَهْدِهِ، وَ مَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهِ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً». «وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ، الْحَقُّ الَّذِى نَطَقَ بِوِلايَتِكَ التَّنْزِيلُ، وَ أَخَذَ لَكَ الْعَهْدَ عَلَى الْأُمَّةِ بِذَلِكَ الرَّسُولُ». «وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ وَ عَمَّكَ وَ أَخَاكَ الَّذِينَ تَاجَرْتُمُ اللَّهَ بِنُفُوسِكُمْ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ فِيكُمْ»:Ra bracket.png إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ ۚ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ ۖ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ ۚ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ ۚ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ ۚ وَذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿١١١﴾التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ ۗ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ ﴿١١٢﴾ La bracket.png[۴]

و شهادت می دهم كه تو به عهد خداى تعالى وفا كردى، و خداى تعالى وفا كننده به عهد خويش براى توست، و هر كس به آن پيمانى كه با خدا بسته وفا كند خدا پاداش بزرگى به او خواهد داد. و شهادت می ‏دهم كه تويى اميرمؤمنان هستى، و آن حقّى كه قرآن به ولايتت گويا شد، و رسول‏ خدا در اين زمينه براى تو از امّتت پيمان گرفت. و شهادت می دهم كه تو و عمو و برادرت كسانى هستيد كه با خدا با جان ‏هايتان معامله كرديد. پس خدا اين آيه را در حق شما نازل كرد: «به درستى كه خدا از مؤمنان خريد جان‏ ها و اموال شان را كه در عوض به آن ها بهشت براى آنان باشد و در راه خدا پيكار مى‏ كنند پس مى‏ كشند و كشته مى‏ شوند وعده ‏اى است بر او محقق شده در تورات و انجيل و قرآن و كيست كه به عهد خود وفادارتر از خدا باشد پس شادى كنيد به معامله‏ اى كه انجام داديد و اين است آن رستگارى بزرگ. آنان‏ اند توبه ‏كنندگان عبادت كنندگان روزه گيران ركوع كنندگان سجودكنندگان امركنندگان به معروف نهى كنندگان از منكر و نگهبانان حدود خدا و به مؤمنان بشارت ده».


«أَشْهَدُ يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ أَنَّ الشَّاكَّ فِيكَ مَا آمَنَ بِالرَّسُولِ الْأَمِينِ، وَ أَنَّ الْعَادِلَ بِكَ غَيْرَكَ عَانِدٌ (عَادِلٌ) عَنِ الدِّينِ الْقَوِيمِ الَّذِى ارْتَضَاهُ لَنَا رَبُّ الْعَالَمِينَ وَ أَكْمَلَهُ بِوِلايَتِكَ يَوْمَ الْغَدِيرِ». «وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ الْمَعْنِىُّ بِقَوْلِ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ»:Ra bracket.png وَأَنَّ هَٰذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ ۖ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ La bracket.png[۵]«ضَلَّ وَ اللَّهِ وَ أَضَلَّ مَنِ اتَّبَعَ سِوَاكَ وَ عَنَدَ عَنِ الْحَقِّ مَنْ عَادَاكَ. اللَّهُمَّ سَمِعْنَا لِأَمْرِكَ وَ أَطَعْنَا وَ اتَّبَعْنَا صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ، فَاهْدِنَا رَبَّنَا وَ لا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا إِلَى طَاعَتِكَ وَ اجْعَلْنَا مِنَ الشَّاكِرِينَ لِأَنْعُمِكَ».

شهادت می‏ دهم اى اميرمؤمنان، كه شک كننده درباره تو به رسول امين ايمان نياورده، و اينكه روى گرداننده از ولايت تو به ولايت غير، معاندانه روى گردان از دين است، دين ميانه ‏اى كه پروردگار جهانيان براى ما پسنديده، و آن را روز غدير به ولايت تو كامل نموده است. و گواهى می ‏دهم كه در اين گفته خداى عزيز رحيم، مقصود تويى: به حقيقت اين است راه راست من، از آن پيروى كنيد و راه‏ هاى ديگر را پيروى ننماييد كه شما را از راه او پراكنده كند. به خدا سوگند گمراه شد، و گمراه كرد كسى كه از غير تو پيروى نمود، و كسى كه تو را دشمن داشت، ستيزه ورزان از حق روى گرداند. خدايا امرت را شنيديم و اطاعت كرديم و راه راست تو را پيروى نموديم. پروردگارا ما را هدايت كن، و بعد از اينكه ما را به طاعتت هدايت كردى دل‏ هاي مان را منحرف مساز و ما را از سپاس گزاران نعمت ‏هايت قرار ده.


«وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ لَمْ تَزَلْ لِلْهَوَى مُخَالِفاً، وَ لِلتُّقَى مُحَالِفاً، وَ عَلَى كَظْمِ الْغَيْظِ قَادِراً، وَ عَنِ النَّاسِ عَافِياً غَافِراً، وَ إِذَا عُصِىَ اللَّهُ سَاخِطاً، وَ إِذَا أُطِيعَ اللَّهُ رَاضِياً، وَ بِمَا عَهِدَ إِلَيْكَ عَامِلاً. رَاعِياً لِمَا اسْتُحْفِظْتَ، حَافِظاً لِمَا اسْتُودِعْتَ، مُبَلِّغاً مَا حُمِّلْتَ، مُنْتَظِراً مَا وُعِدْتَ». «وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ مَا اتَّقَيْتَ ضَارِعاً، وَ لا أَمْسَكْتَ عَنْ حَقِّكَ جَازِعاً، وَ لا أَحْجَمْتَ عَنْ مُجَاهَدَةِ غَاصِبِيكَ عَاصِيكَ نَاكِلاً، وَ لا أَظْهَرْتَ الرِّضَى بِخِلافِ مَا يُرْضِى اللَّهَ مُدَاهِناً، وَ لا وَهَنْتَ لِمَا أَصَابَكَ فِى سَبِيلِ اللَّهِ، وَ لا ضَعُفْتَ وَ لا اسْتَكَنْتَ عَنْ طَلَبِ حَقِّكَ مُرَاقِبا».

و شهادت می ‏دهم كه تو پيوسته با هواى نفس مخالف، و با پرهيزكارى هم پيمان، و به فرو خوردن خشم توانا و گذشت كننده از مردم و آمرزنده آنان بودى، و زمانى كه خدا معصيت مى‏ شود خشمناک، و هنگامى كه اطاعت مى ‏شود خشنودى. به آنچه خدا با تو پيمان بسته بود عامل بودى، و آن چه نگهدارى‏اش از تو خواسته شده بود رعايت نمودى، و آن چه به تو سپرده شده بود حفظ كردى، و آنچه از حق بر عهده ‏ات نهاده شده بود رساندى، و آن چه را به آن وعده داده شدى به انتظار نشستى. و شهادت می‏ دهم كه از روى زبونى محافظه كارى نكردى، و در اثر بى ‏تابى و عجز از گرفتن حقت باز نايستادى، و به خاطر ترس و وحشت، از پيكار با غاصبان ولايتت قدم به عقب نگذاشتى، و به علت سستى بر خلاف آن چه خدا را خشنود می ‏كند اظهار خشنودى ننموده، و براى آن چه در راه خدا به تو دررسيده سست نشدى، و به خاطر ترس و زبونى از خواستن حقّت ناتوان و درمانده نگشتى.


«مَعَاذَ اللَّهِ أَنْ تَكُونَ كَذَلِكَ، بَلْ إِذْ ظُلِمْتَ احْتَسَبْتَ رَبَّكَ، وَ فَوَّضْتَ إِلَيْهِ أَمْرَكَ. وَ ذَكَّرْتَهُمْ فَمَا ادَّكَرُوا، وَ وَعَظْتَهُمْ فَمَا اتَّعَظُوا، وَ خَوَّفْتَهُمُ اللَّهَ فَمَا تَخَوَّفُوا». «وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ جَاهَدْتَ فِى اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ، حَتَّى دَعَاكَ اللَّهُ إِلَى جِوَارِهِ، وَ قَبَضَكَ إِلَيْهِ بِاخْتِيَارِهِ، وَ أَلْزَمَ أَعْدَاءَكَ الْحُجَّةَ بِقَتْلِهِمْ إِيَّاكَ، لِتَكُونَ الْحُجَّةُ لَكَ عَلَيْهِمْ مَعَ مَا لَكَ مِنَ الْحُجَجِ الْبَالِغَةِ عَلَى جَمِيعِ خَلْقِهِ».

پناه به خدا از اين كه چنين باشى. بلكه زمانى كه مورد ستم واقع شدى، به حساب پروردگارت گذاشتى و كارت را به او واگذار كردى. و ستمكاران را پند دادى ولى نپذيرفتند، و اندرز دادى ولى قبول نكردند، و آنان را از خدا ترساندى ولى نترسيدند. و شهادت می‏ دهم كه تو اى اميرمؤمنان در راه خدا به حق جهاد كردى، تا اين كه خدا تو را به جوارش فرا خواند، و به اختيارش تو را به جانب خود قبض روح كرد، و حجتت را بر دشمنانت ختم كرد، با به قتل رساندن تو را، تا حجت به سود تو و زيان باشد، همراه با آن چه براى تو بود از حجت‏ هاى رسا بر همه خلق.

«السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ. عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصا، وَ جَاهَدْتَ فِى اللَّهِ صَابِراً، وَ جُدْتَ بِنَفْسِكَ مُحْتَسِباً، وَ عَمِلْتَ بِكِتَابِهِ، وَ اتَّبَعْتَ سُنَّةَ نَبِيِّهِ، وَ أَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ، وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ، وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ. مَا اسْتَطَعْتَ مُبْتَغِيا مَا عِنْدَ اللَّهِ، رَاغِباً فِيمَا وَعَدَ اللَّهُ. لا تَحْفِلُ بِالنَّوَائِبِ، وَ لا تَهِنُ عِنْدَ الشَّدَائِدِ، وَ لا تَحْجِمُ عَنْ مُحَارِبٍ أَفِكَ مَنْ نَسَبَ غَيْرَ ذَلِكَ إِلَيْكَ، وَ افْتَرَى بَاطِلاً عَلَيْكَ، وَ أَوْلَى لِمَنْ عَنَدَ عَنْكَ»

سلام بر تو اى اميرمؤمنان. خدا را خالصانه عبادت كردى، و صابرانه در راه خدا جهاد نمودى، و به حساب خدا جانبازى كردى، و به كتابش عمل نمودى، و روش پيامبرش را پيروى كردى، و نماز را بپا داشتى، و زكات را پرداختى، و به معروف امر كردى، و تا توانستى از منكر نهى نمودى. طالب بودى آن چه را نزد خداست، راغب بودى در آن چه خدا وعده داد. كاسه صبرت از پيش‏ آمدها لبريز نشد، و هنگام سختى ‏ها سست نگشتى. از مقابل هيچ جنگ جويى بازنگشتى. آن كه غير اين امور را به تو نسبت داد تهمت زد، و به باطل دروغ بر تو بست، و مرگ بر كسى كه با اصرار بر مخالفت با تو از تو روى گرداند.

«لَقَدْ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ الْجِهَادِ، وَ صَبَرْتَ عَلَى الْأَذَى صَبْرَ احْتِسَابٍ، وَ أَنْتَ أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ، وَ صَلَّى لَهُ، وَ جَاهَدَ وَ أَبْدَى صَفْحَتَهُ فِى دَارِ الشِّرْكِ، وَ الْأَرْضُ مَشْحُونَةٌ ضَلالَةً، وَ الشَّيْطَانُ يُعْبَدُ جَهْرَةً. وَ أَنْتَ الْقَائِلُ: لا تَزِيدُنِى كَثْرَةُ النَّاسِ حَوْلِى عِزَّةً وَ لا تَفَرُّقُهُمْ عَنِّى وَحْشَةً، وَ لَوْ أَسْلَمَنِى النَّاسُ جَمِيعاً لَمْ أَكُنْ مُتَضَرِّعاً».

به راستى در راه خدا به حق جهاد كردى، و بر آزار مردم به نيكى صبر كردى؛ صبرى به حساب خدا. تويى اول كسى كه به خدا ايمان آوردى، و براى او نماز خواندى و جهاد كردى، و خود را در خانه شرک براى حق آشكار نمودى، در حالى كه زمين انباشته به گمراهى بود، و شيطان آشكارا عبادت می‏شد. و تويى گوينده اين سخن: كثرت مردم در پيرامونم عزتى به من نيفزايد و پراكنده شدن شان ترسى به من اضافه نكند. اگر همه مردم از من دست بردارند نالان نشوم. پناهنده به خدا شدى و عزت يافتى.

«اعْتَصَمْتَ بِاللَّهِ فَعَزَزْتَ وَ آثَرْتَ الْآخِرَةَ عَلَى الْأُولَى. فَزَهِدْتَ وَ أَيَّدَكَ اللَّهُ وَ هَدَاكَ وَ أَخْلَصَكَ وَ اجْتَبَاكَ. فَمَا تَنَاقَضَتْ أَفْعَالُكَ، وَ لا اخْتَلَفَتْ أَقْوَالُكَ، وَ لا تَقَلَّبَتْ أَحْوَالُكَ، وَ لا ادَّعَيْتَ وَ لا افْتَرَيْتَ عَلَى اللَّهِ كَذِباً، وَ لا شَرِهْتَ إِلَى الْحُطَامِ، وَ لا دَنَّسَكَ الْآثَامُ. وَ لَمْ تَزَلْ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكَ وَ يَقِينٍ مِنْ أَمْرِكَ، تَهْدِى إِلَى الْحَقِّ وَ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ».

آخرت را بر دنيا برگزيدى و پارسا گشتى. خدا تأييدت نمود و راهنمايى فرمود، و در گردونه خلوص قرار داد، و تو را برگزيد. كردارهايت ضد و نقيض نشد. گفتارهايت اختلاف نيافت. حالاتت زير و رو نگشت. ادعاى بيهوده نكردى، و بر خدا دروغ نبستى، و به متاع اندک دنيا طمع نورزيدى. گناهان تو را آلوده نساخت. همواره امورت بر پايه برهانى از سوى پروردگارت بود. در كارت بر يقين بودى. به سوى حق و راه مستقيم هدايت مى‏ نمودى.

«أَشْهَدُ شَهَادَةَ حَقٍّ، وَ أُقْسِمُ بِاللَّهِ قَسَمَ صِدْقٍ أَنَّ مُحَمَّداً وَ آلَهُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ سَادَاتُ الْخَلْقِ، وَ أَنَّكَ مَوْلاىَ وَ مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ، وَ أَنَّكَ عَبْدُ اللَّهِ وَ وَلِيُّهُ وَ أَخُو الرَّسُولِ وَ وَصِيُّهُ وَ وَارِثُهُ، وَ أَنَّهُ الْقَائِلُ لَكَ: وَ الَّذِى بَعَثَنِى بِالْحَقِّ مَا آمَنَ بِى مَنْ كَفَرَ بِكَ وَ لا أَقَرَّ بِاللَّهِ مَنْ جَحَدَكَ، وَ قَدْ ضَلَّ مَنْ صَدَّ عَنْكَ، وَ لَمْ يَهْتَدِ إِلَى اللَّهِ وَ لا إِلَىَّ مَنْ لا يَهْتَدِى بِكَ، وَ هُوَ قَوْلُ رَبِّى عَزَّ وَ جَلَّ»:Ra bracket.png وَ إِنِّى لَغَفَّارٌ لِمَنْ تَابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صَالِحاً ثُمَّ اهْتَدَى La bracket.png[۶]،«إِلَى وِلايَتِكَ».

شهادت می ‏دهم شهادت حق و سوگند مى‏ خورم سوگند صدق، كه محمد و خاندانش درود خدا بر آنان باد سروران خلق ‏اند، و اين كه تو مولاى من و مولاى همه مؤمنانى. تو بنده خدا و ولىّ او و برادر جانشين و وارث او هستى، و او گوينده اين سخن به حضرت توست: سوگند به كسى كه مرا به حق برانگيخت به من ايمان نياورد آن كه به تو کافر شد، و به خدا اقرار ننمود آن كه به انكار تو برخاست. گمراه شد كسى كه مردم را از تو بازداشت، و به سوى خدا و به جانب من راه نيافت. و اين گفتار پروردگار عزّ و جلّ من است: من آمرزنده‏ ام آن كس را كه توبه كرد و ايمان آورد و عمل شايسته انجام داد. سپس به سوى ولايت تو راه يابد.


«مَوْلاىَ، فَضْلُكَ لا يَخْفَى، وَ نُورُكَ لا يُطْفَأُ(لا يُطْفَى)، وَ أَنَّ مَنْ جَحَدَكَ الظَّلُومُ الْأَشْقَى. مَوْلاىَ، أَنْتَ الْحُجَّةُ عَلَى الْعِبَادِ، وَ الْهَادِى إِلَى الرَّشَادِ، وَ الْعُدَّةُ لِلْمَعَادِ. مَوْلاىَ، لَقَدْ رَفَعَ اللَّهُ فِى الْأُولَى مَنْزِلَتَكَ، وَ أَعْلَى فِى الْآخِرَةِ دَرَجَتَكَ، وَ بَصَّرَكَ مَا عَمِىَ عَلَى مَنْ خَالَفَكَ، وَ حَالَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ مَوَاهِبِ اللَّهِ لَكَ». «فَلَعَنَ اللَّهُ مُسْتَحِلِّى الْحُرْمَةِ مِنْكَ، وَ ذَائِدِى الْحَقِّ عَنْكَ، وَ أَشْهَدُ أَنَّهُمُ الْأَخْسَرُونَ الَّذِينَ تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَ هُمْ فِيهَا كَالِحُونَ».

مولاى من، فضل تو مخفى نمى‏ ماند، و نورت خاموش نگردد، و آن كه تو را انكار كند ستم كار و بدبخت است. مولاى من، تو حجت بر بندگانى و راهنماى به سوى راه راستى، و ذخيره روز معادى. مولاى من، خدا مقامت را در دنيا بلند كرد، و درجه‏ات را در آخرت والا گردانيد، و بينايت نمود به آن چه بر كسى كه با تو مخالفت كرد پوشيده ماند، و بين تو و موهبت ‏هاى خدا حجاب شد. لعنت خدا بر حلال شمارندگان حرمتت، و دفع كنندگان حقّت، و شهادت می‏دهم كه آنان از زيان كارترين مردمى هستند كه آتش چهره آنان را مى‏ سوزاند، و در ميان دوزخ زشت و عبوس هستند.

«وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ مَا أَقْدَمْتَ وَ لا أَحْجَمْتَ وَ لا نَطَقْتَ وَ لا أَمْسَكْتَ إِلا بِأَمْرٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ؛ قُلْتَ: وَ الَّذِى نَفْسِى بِيَدِهِ، لَقَدْ نَظَرَ إِلَىَّ رَسُولُ ‏اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَضْرِبُ بِالسَّيْفِ قُدْما. فَقَالَ: يَا عَلِىُّ، أَنْتَ مِنِّى بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى، إِلا أَنَّهُ لا نَبِىَّ بَعْدِى، وَ أُعْلِمُكَ أَنَّ مَوْتَكَ وَ حَيَاتَكَ مَعِى وَ عَلَى سُنَّتِى. فَوَ اللَّهِ مَا كَذِبْتُ وَ لا كُذِبْتُ وَ لا ضَلَلْتُ وَ لا ضُلَّ بِى وَ لا نَسِيتُ مَا عَهِدَ إِلَىَّ رَبِّى، وَ إِنِّى لَعَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّى، بَيَّنَهَا لِنَبِيِّهِ وَ بَيَّنَهَا النَّبِىُّ لِى، وَ إِنِّى لَعَلَى الطَّرِيقِ الْوَاضِحِ، أَلْفِظُهُ لَفْظاً. صَدَقْتَ وَ اللَّهِ وَ قُلْتَ الْحَقَّ، فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ سَاوَاكَ بِمَنْ نَاوَاكَ، وَ اللَّهُ جَلَّ اسْمُهُ يَقُولُ»:Ra bracket.png هَلْ يَسْتَوِى الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ La bracket.png. [۷]

و شهادت می دهم كه اقدام نكردى، و قدم به عقب نگذاشتى، و سخن نگفتى و باز نايستادى مگر به فرمان خدا و رسولش. خود فرمودى: سوگند به آن كه جانم در دست اوست، رسول خدا -  درود خدا بر او و خاندانش باد -  به من نظر كرد، در حالى كه پيش قدمانه شمشير مى ‏زدم، ايشان به من فرمود: اى على تو نسبت به من به منزله هارونى نسبت به موسى، جز اين كه بعد از من پيغمبرى نيست. و من تو را خبر مى ‏دهم كه مرگ و زندگى تو با من و بر اساس راه و رسم من است. به خدا سوگند دروغ نگفتم و به من دروغ گفته نشد، و گمراه نشدم و كسى به وسيله من گمراه نشده، و آن چه را پروردگارم با من عهد كرده فراموش نكردم. من بر برهانى از سوى پروردگارم هستم كه براى پيامبرش بيان نموده و پيامبر نيز براى من بيان داشته است، و من به راستى بر راه روشن هستم كه آن را صريح مى ‏گويم با صراحت تمام: اى اميرمؤمنان، به خدا سوگند راست گفتى و حق گفتى. پس خدا لعنت كند كسى را كه تو را با آن كه با تو دشمنى كرد برابر قرار داد، در حالى كه خدا مى‏ فرمايد: آيا كسانى كه مى ‏دانند با كسانى كه نمى دانند برابرند؟

«فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ عَدَلَ بِكَ مَنْ فَرَضَ اللَّهُ عَلَيْهِ وِلايَتَكَ وَ أَنْتَ وَلِىُّ اللَّهِ وَ أَخُو رَسُولِهِ وَ الذَّابُّ عَنْ دِينِهِ، وَ الَّذِى نَطَقَ الْقُرْآنُ بِتَفْضِيلِهِ؛ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى»:Ra bracket.png ...فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً ۚ وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَىٰ ۚ وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا﴿٩٥﴾وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْراً عَظِيماً دَرَجَاتٍ مِنْهُ وَ مَغْفِرَةً وَ رَحْمَةً وَ كَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً﴿٩٦﴾ La bracket.png[۸]

پس خدا لعنت كند كسى را كه مساوى تو قرار داد آن كس را كه خدا ولايتت را بر او واجب كرد. و حال اين كه تو ولىّ خدايى، و برادر رسول خدايى و دفاع كننده از دين خدايى، و كسى هستى كه قرآن به برترى ‏اش گوياست؛ خداى تعالى فرمود: خدا جهادكنندگان را بر نشستگان برترى داد به اجرى بزرگ درجات و مغفرت و رحمت از جانب او براى جهادگنندگان است و خدا همواره آمرزنده و مهربان است.

«وَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى»:Ra bracket.png أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ۚ لَا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿١٩﴾الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ ۚ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ ﴿٢٠﴾يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَرِضْوَانٍ وَجَنَّاتٍ لَهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُقِيمٌ ﴿٢١﴾خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ۚ إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ ﴿٢٢﴾ La bracket.png.[۹]

و خداى تعالى فرمود: آيا آب دهى به حاجيان و آب دادن در مسجدالحرام را قرار داده ‏ايد همانند آن كس كه به خدا و روز جزا ايمان آورده و در راه خدا جهاد كرده است هرگز پيش خدا برابر نيستند خدا گروه ستمكاران را هدایت نمى كند. آنان كه ايمان آورده‏ اند و هجرت كردند و در راه خدا با اموال و جان‏ هايشان جهاد كردند از جهت مقام به نزد خدا برتر اند و ايشان رستگاران اند نويدشان می دهد پروردگارشان به رحمتى از جانب خود و خشنودى و بهشت‏ هايى كه در آن ها نعمت پايدار براى آنان باشد در آن بهشت‏ ها جاودانند به راستى كه نزد خدا پاداشى بزرگ است.

«أَشْهَدُ أَنَّكَ الْمَخْصُوصُ بِمِدْحَةِ اللَّهِ، الْمُخْلِصُ لِطَاعَةِ اللَّهِ، لَمْ تَبْغِ بِالْهُدَى بَدَلاً وَ لَمْ تُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّكَ أَحَداً. وَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى اسْتَجَابَ لِنَبِيِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِيكَ دَعْوَتَهُ، ثُمَّ أَمَرَهُ بِإِظْهَارِ مَا أَوْلاكَ لِأُمَّتِهِ إِعْلاءً لِشَأْنِكَ، وَ إِعْلاناً لِبُرْهَانِكَ، وَ دَحْضاً لِلْأَبَاطِيلِ وَ قَطْعاً لِلْمَعَاذِيرِ».

شهادت می‏ دهم كه تو به ستايش خدا مخصوص گشته‏ اى، و مخلص در طاعت خدايى. براى هدايت جایگزينى نجستى، و در بندگى پروردگارت احدى را شريک نساختى. خداى تعالى دعاى پيامبرش -  درود خدا بر او و خاندانش -  را در حق تو اجابت كرد. سپس اظهار آن چه تو را سزاوار حكومت بر ملّتش كرده بود به او فرمان داد، براى بالا بردن شأنت، و علنى ساختن برهانت، و دفع باطل‏ ها، و بريدن بهانه‏ ها.

«فَلَمَّا أَشْفَقَ مِنْ فِتْنَةِ الْفَاسِقِينَ وَ اتَّقَى فِيكَ الْمُنَافِقِينَ، أَوْحَى إِلَيْهِ رَبُّ الْعَالَمِينَ»:Ra bracket.png يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ La bracket.png.[۱۰]

پس زمانى كه از آشوب اهل فسق بيمناک شد، و درباره تو در برابر منافقان محافظه كارى كرد، پروردگار جهانيان به او وحى كرد: اى رسول آن چه از پروردگارت به تو نازل شده به مردم برسان اگر انجام ندهى پيام خدا را نرسانده ‏اى خدا تو را از مردم حفظ می ‏كند.

«فَوَضَعَ عَلَى نَفْسِهِ أَوْزَارَ الْمَسِيرِ، وَ نَهَضَ فِى رَمْضَاءِ الْهَجِيرِ. فَخَطَبَ وَ أَسْمَعَ وَ نَادَى فَأَبْلَغَ. ثُمَّ سَأَلَهُمْ أَجْمَعَ فَقَالَ: هَلْ بَلَّغْتُ؟ فَقَالُوا: اللَّهُمَّ بَلَى. فَقَالَ: اللَّهُمَّ اشْهَدْ. ثُمَّ قَالَ: أَلَسْتُ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ؟ فَقَالُوا: بَلَى. فَأَخَذَ بِيَدِكَ وَ قَالَ: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهَذَا عَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ».

پس او بارهاى سنگين سفر را بر دوش جان نهاد، و در حرارت شديد نيمه روز برخاست. سخنرانى كرد و شنواند و فرياد زد. پس پيام حق را رساند، سپس از همه آن ها پرسيد: آيا رساندم؟ گفتند: به خدا قسم آرى. فرمود: خدايا شاهد باش. سپس به مردم خطاب كرد: آيا من آن نيستم كه به مؤمنان از خود آنان سزاوارترم؟ گفتند: آرى. پس دست تو را گرفت و فرمود: هر كس را كه من مولاى اويم، پس اين على مولاى او است. خدايا دوست بدار هر كه او را دوست دارد، و دشمن بدار هر كه او را دشمن دارد، و يارى كن كسى را كه يارى اش كند، و خوار كن هر كه خوارش سازد.


«فَمَا آمَنَ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فِيكَ عَلَى نَبِيِّهِ إِلاّ قَلِيلٌ، وَ لا زَادَ أَكْثَرَهُمْ غَيْرَ تَخْسِيرٍ. وَ لَقَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى فِيكَ مِنْ قَبْلُ وَ هُمْ كَارِهُونَ»:Ra bracket.png يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ۚ ذَٰلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿٥٤﴾إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ ﴿٥٥﴾وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ ﴿٥٦﴾ La bracket.png[۱۱].

پس به آن چه خدا درباره تو بر پيامبرش نازل كرد ايمان نياورد جز عده ‏اى اندک، و اكثرشان را نيفزود جز زيان كارى. پيش از آن نيز خدا در حق تو اين آيه را ناز كرد در حالى كه آنان دوست نداشتند: «اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد هر كه از شما از دينش برگردد خدا به زودى قومى را بياورد كه آن ها را دوست دارد و آن ها هم خدا را دوست دارند بر مؤمنان نرمند و بر كافران سخت در راه خدا جهاد كنند از سرزنش سرزنش كنندگان نمى ترسند اين است فضل خدا به هر كه بخواهد عنايت مى‏ كند خدا گسترانده و داناست». جز اين نيست كه شما ولىّ خدا و رسول او و همه آنانى هستند كه ایمان آورند و آنانى كه نماز را بر پا مى‏ دارند و زکات می دهند در حالى كه ركوع كننده اند و هر كه با خدا و رسولش و كسانى كه ايمان آوردند دوستى كند پس حزب خدا حزب پيروز است.


Ra bracket.png رَبَّنَا آمَنَّا بِمَا أَنْزَلْتَ وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ La bracket.png.[۱۲] Ra bracket.png رَبَّنَا لا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَ هَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ La bracket.png.[۱۳] «اللَّهُمَّ إِنَّا نَعْلَمُ أَنَّ هَذَا هُوَ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِكَ فَالْعَنْ مَنْ عَارَضَهُ وَ اسْتَكْبَرَ وَ كَذَّبَ بِهِ وَ كَفَرَ»،Ra bracket.png وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَىَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ La bracket.png.[۱۴]

پروردگارا، به آنچه نازل كردى ايمان آورديم، و از پيامبر پيروى نموديم، پس ما را با گواهان بنويس. پروردگارا، دل‏ هاى ما را پس از آن كه هدايتمان كردى منحرف مساز، و به ما از نزد خود رحمتى ببخش، كه تو بسيار بخشنده ‏اى. خدايا ما مى‏ دانيم كه اين گفتار از نزد تو حق است، پس لعنت كن كسى را كه با آن معارضه كرد و به آن كبر ورزيد و آن را تکذیب كرد و كافر شد، و زود است بدانند كسانى كه ستم كردند به چه بازگشت گاهى برگردند.

«السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ سَيِّدَ الْوَصِيِّينَ وَ أَوَّلَ الْعَابِدِينَ وَ أَزْهَدَ الزَّاهِدِينَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ وَ صَلَوَاتُهُ وَ تَحِيَّاتُهُ. أَنْتَ مُطْعِمُ الطَّعَامِ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً لِوَجْهِ اللَّهِ، لا تُرِيدُ مِنْهُمْ جَزَاءً وَ لا شُكُوراً. وَ فِيكَ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى»:Ra bracket.png وَ يُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ La bracket.png.[۱۵]

سلام بر تو اى اميرمؤمنان و سرور جانشينان، و رأس عبادت كنندگان، و پارساترين پارسايان، و رحمت خدا و بركات و درودها و تحيّاتش بر تو باد. تويى خوراننده طعام در حال دوست داشتن آن به درمانده و يتيم و اسير، تنها به خاطر خشنودى خدا. كه از آن ها پاداش و سپاسى نمى خواستى، و خداى تعالى در حق تو چنين گفت: ديگران را بر خود ترجيح می دهند گر چه خود تهي دست باشند هر كه از بخل وجودش محفوظ ماند پس آنانند از رستگاران.


«وَ أَنْتَ الْكَاظِمُ لِلْغَيْظِ وَ الْعَافِى عَنِ النَّاسِ وَ اللَّه يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ، وَ أَنْتَ الصَّابِرُ فِى الْبَأْسَاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حِينَ الْبَأْسِ، وَ أَنْتَ الْقَاسِمُ بِالسَّوِيَّةِ وَ الْعَادِلُ فِى الرَّعِيَّةِ وَ الْعَالِمُ بِحُدُودِ اللَّهِ مِنْ جَمِيعِ الْبَرِيَّةِ، وَ اللَّهُ تَعَالَى أَخْبَرَ عَمَّا أَوْلاكَ مِنْ فَضْلِهِ بِقَوْلِهِ»:Ra bracket.png أَفَمَنْ كَانَ مُؤْمِنًا كَمَنْ كَانَ فَاسِقًا ۚ لَا يَسْتَوُونَ ﴿١٨﴾أَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوَىٰ نُزُلًا بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿١٩﴾ La bracket.png.[۱۶]تويى فروبرنده خشم، و گذشت كننده از مردم، و خدا نيكوكاران را دوست دارد. تويى صبركننده در تنگدستى و پريشان حالى و به هنگام جنگ. تويى بخش كننده به برابرى، و دادگر در ميان ملّت، و آگاه به مقرّرات خدا از ميان همه انسان ‏ها. خداى تعالى خبر داد از آن چه سزاوار كرده تو را از فضلش به گفته اش: آيا كسى كه مؤمن است همانند كسى است كه فاسق است؟ هرگز برابر نيستند.


«وَ أَنْتَ الْمَخْصُوصُ بِعِلْمِ التَّنْزِيلِ وَ حُكْمِ التَّأْوِيلِ وَ نَصِّ الرَّسُولِ، وَ لَكَ الْمَوَاقِفُ الْمَشْهُودَةُ وَ الْمَقَامَاتُ الْمَشْهُورَةُ وَ الْأَيَّامُ الْمَذْكُورَةُ؛ يَوْمَ بَدْرٍ وَ يَوْمَ الْأَحْزَابِ، إِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا»؛

اما كسانى كه ايمان آورده ‏اند و كار شايسته كردند براى آن ها بهشت‏ هاى خويش جايگاه جهت پذيرايى به پاداش آن چه انجام دادند. و تويى اختصاص يافته به علم قرآن، و حكم تأويل، و صريح گفتار پيامبر، و توراست موقعيت‏ هاى گواهى شده، و مقامات مشهور، و روزهاى ياد شده؛ روز بدر، و روز احزاب آن زمان كه چشم ‏ها منحرف، و جان‏ ها به گلوها رسيد، و به خدا گمان مى ‏برديد، گمان‏ هاى گوناگون.


Ra bracket.png هُنَالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَزُلْزِلُوا زِلْزَالًا شَدِيدًا ﴿١١﴾وَإِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا ﴿١٢﴾وَإِذْ قَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لَا مُقَامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا ۚ وَيَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِيَ بِعَوْرَةٍ ۖ إِنْ يُرِيدُونَ إِلَّا فِرَارًا ﴿١٣﴾ La bracket.png.[۱۷]

در آن جا اهل ایمان آزمايش شدند و دچار تزلزل روحى گشتند تزلزل سخت. آن هنگام اهل نفاق و آنان كه در دل‏ هايشان بيمارى بود گفتند: خدا و رسولش جز فريب به ما وعده ندادند. و در آن زمان گروهى از آنان گفتند: اى اهل مدينه، جايى براى شما نيست، بازگرديد. و جمعى از آنان از پيامبر اجازه مى‏ خواستند؛ مى ‏گفتند: خانه‏ هاى ما باز و بى‏ حفاظ است و حال آن كه بى‏ حفاظ نبود. آنان جز فرار از جنگ قصدى نداشتند.

«وَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى»:Ra bracket.png وَ لَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ مَا زَادَهُمْ إِلا إِيمَاناً وَ تَسْلِيماً La bracket.png.[۱۸] فَقَتَلْتَ عَمْرَهُمْ، وَ هَزَمْتَ جَمْعَهُمْ،Ra bracket.png وَ رَدَّ اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنَالُوا خَيْراً، وَ كَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتَالَ، وَ كَانَ اللَّهُ قَوِيّاً عَزِيزاً La bracket.png.[۱۹]

و خداى تعالى فرمود: همين كه اهل ايمان دسته‏ هاى كفر و شرک را ديدند گفتند اين همان است كه خدا و رسولش به ما وعده داد خدا و رسولش راست گفتند و آنان را نيفزود مگر ايمان و تسليم. پس عمرو قهرمان آن ها را كشتى، و جمع آنان را فرارى دادى، و خدا آنان را كه كافر بودند با خشم شان بازگرداند، در حالى كه به غنيمتى دست نيافتند، و خدا جنگ را از اهل ايمان كفايت كرد، و خدا نيرومند و عزيز است.

«وَ يَوْمَ أُحُدٍ إِذْ يُصْعِدُونَ وَ لا يَلْوُونَ عَلَى أَحَدٍ وَ الرَّسُولُ يَدْعُوهُمْ فِى أُخْرَاهُمْ وَ أَنْتَ تَذُودُ بُهَمَ الْمُشْرِكِينَ عَنِ النَّبِىِّ ذَاتَ الْيَمِينِ وَ ذَاتَ الشِّمَالِ، حَتَّى رَدَّهُمُ اللَّهُ تَعَالَى عَنْكُمَا خَائِفِينَ وَ نَصَرَ بِكَ الْخَاذِلِينَ».

و روز احد هنگامى كه از اطراف پيامبر فرار مى‏ كردند، و به احدى اعتنا نمى ‏نمودند و پيامبر آنان را از پشت سرشان به كارزار دعوت می کرد، تو بودى كه مشركان را براى حفظ پيامبر به راست و چپ دفع مى ‏كردى، تا خدا گزند آنان را در حالى كه ترسان بودند از شما دو بزرگوار برگرداند، و شكست خوردگان را به وسيله تو يارى كرد.

«وَ يَوْمَ حُنَيْنٍ-عَلَى مَا نَطَقَ بِهِ التَّنْزِيلُ-»Ra bracket.png ...إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئًا وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ﴿٢٥﴾ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَنْزَلَ جُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا وَعَذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُوا ۚ وَذَٰلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ ﴿٢٦﴾ La bracket.png[۲۰]؛«وَ الْمُؤْمِنُونَ أَنْتَ. وَ مَنْ يَلِيكَ، وَ عَمُّكَ الْعَبَّاسُ يُنَادِى الْمُنْهَزِمِينَ: يَا أَصْحَابَ سُورَةِ الْبَقَرَةِ، يَا أَهْلَ بَيْعَةِ الشَّجَرَةِ. حَتَّى اسْتَجَابَ لَهُ قَوْمٌ قَدْ كَفَيْتَهُمُ الْمَؤُونَةَ وَ تَكَفَّلْتَ دُونَهُمُ الْمَعُونَةَ. فَعَادُوا آيِسِينَ مِنَ الْمَثُوبَةِ، رَاجِينَ وَعْدَ اللَّهِ تَعَالَى بِالتَّوْبَةِ؛ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ جَلَّ ذِكْرُهُ»:Ra bracket.png ثُمَّ يَتُوبُ اللَّهُ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ عَلَى مَنْ يَشَاءُ La bracket.png.[۲۱] «وَ أَنْتَ حَائِزٌ دَرَجَةَ الصَّبْرِ، فَائِزٌ بِعَظِيمِ الْأَجْرِ».

و روز حنين، بنا بر آن چه قرآن در اين آيه به آن گويا شد: زمانى كه نفرات زياد شما باعث شگفتى شما شد ولى شما را به هيچ وجه بى‏ نياز نكرد و زمين با آن فراخى‏ اش بر شما تنگ شد سپس روى گردانده فرار كرديد. آن گاه خدا آرامش خود را بر رسولش و بر مؤمنان نازل فرمود. «مؤمنان» تو بودى و همراهانت، و عمويت عباس شكست خوردگان را صدا زد: اى اصحاب سوره بقره، اى اهل‏ بيت شجره، تا جماعتى به او پاسخ دادند. كه تو رنج آن ها را كفايت كردى، و به جاى آن ها كمک را عهده ‏دار شدى. پس نوميد از پاداش برگشتند، و اميدوار به وعده خداى تعالى به توبه، و اين است سخن خدا كه عظيم باد يادش: آن گاه خدا توبه مى‏ پذيرد پس از آن توبه كسى را كه بخواهد در حالى كه تو درجه صبر را به دست آوردى و به مزد بزرگ پيروز شدى.

«وَيَوْمَ خَيْبَرَ إِذْ أَظْهَرَ اللَّهُ خَوَرَ الْمُنَافِقِينَ، وَ قَطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَ، وَ الْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ».Ra bracket.png وَ لَقَدْ كَانُوا عَاهَدُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لا يُوَلُّونَ الْأَدْبَارَ وَ كَانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْئُولاً La bracket.png.[۲۲]

و روز خيبر كه خدا شكست منافقان را آشكار كرد، و دنباله كافران را بريد، و سپاس خداى را پروردگار جهانيان، در حالى كه آن ها از پيش با خدا پيمان بسته بودند كه فرار نكنند، و به يقين پيمان خدا مورد بازخواست است.

«مَوْلاىَ، أَنْتَ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ، وَ الْمَحَجَّةُ الْوَاضِحَةُ، وَ النِّعْمَةُ السَّابِغَةُ، وَ الْبُرْهَانُ الْمُنِيرُ. فَهَنِيئاً لَكَ بِمَا آتَاكَ اللَّهُ مِنْ فَضْلٍ وَ تَبّاً لِشَانِئِكَ ذِى الْجَهْلِ. شَهِدْتَ مَعَ النَّبِىِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ جَمِيعَ حُرُوبِهِ وَ مَغَازِيهِ، تَحْمِلُ الرَّايَةَ أَمَامَهُ وَ تَضْرِبُ بِالسَّيْفِ قُدَّامَهُ».

مولاى من، تويى حجّت رسا، و راه روشن، و نعمت كامل، و برهان تابناک. پس گوارا باد تو را، آنچه خدا از برترى به تو داد، و نابود باد دشمن نادانت. با پيامبر -  درود خدا بر او و خاندانش -  در تمام جنگ ‏ها و لشگركشى‏ هايش حاضر بودى. پيشاپيش پرچم اسلام را به دوش می كشيدى، و در برابرش شمشير مى ‏زدى.

«ثُمَّ لِحَزْمِكَ الْمَشْهُورِ وَ بَصِيرَتِكَ فِى الْأُمُورِ أَمَّرَكَ فِى الْمَوَاطِنِ، وَ لَمْ يَكُنْ عَلَيْكَ أَمِيرٌ. وَ كَمْ مِنْ أَمْرٍ صَدَّكَ عَنْ إِمْضَاءِ عَزْمِكَ فِيهِ التُّقَى، وَ اتَّبَعَ غَيْرُكَ فِى مِثْلِهِ الْهَوَى. فَظَنَّ الْجَاهِلُونَ أَنَّكَ عَجَزْتَ عَمَّا إِلَيْهِ انْتَهَى. ضَلَّ وَ اللَّهِ الظَّانُّ لِذَلِكَ وَ مَا اهْتَدَى، وَ لَقَدْ أَوْضَحْتَ مَا أَشْكَلَ مِنْ ذَلِكَ لِمَنْ تَوَهَّمَ وَ امْتَرَى بِقَوْلِكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ: قَدْ يَرَى الْحُوَّلُ الْقُلَّبُ وَجْهَ الْحِيلَةِ وَ دُونَهَا حَاجِزٌ مِنْ تَقْوَى اللَّهِ فَيَدَعُهَا رَأْىَ الْعَيْنِ، وَ يَنْتَهِزُ فُرْصَتَهَا مَنْ لا حَرِيجَةَ (جَرِيحَةَ) لَهُ فِى الدِّينِ. صَدَقْتَ وَ اللَّهِ وَ خَسِرَ الْمُبْطِلُونَ».

سپس تنها براى تدبير و كاردانى مشهودت و بينايى ‏ات در امور، در تمام ميدان ‏ها تو را به فرماندهى گماشت، و اميرى بر تو نبود. چه بسيار كارهايى كه تقوا مانع اجراى تصميمت در آن ها شد، اما جز تو در مثل آن (تقوا پيشه نكرد و) از هواى نفس پيروى كرد. پس نادانان گمان كردند كه تو از آن چه او به آن رسيد عاجز شدى. به خدا قسم گمان كننده اين چنين گمراه شد و را نيافت. و تو واضح ساختى آن چه مشكل شده بود از اين امور، براى آن كه توهّم و ترديد كرد به گفتارت. درود خدا بر تو كه فرمودى: گاهى انسان زبردست و چيره روى چاره را مى ‏بيند، ولى در برابرش پرده ‏اى از تقواى خداست. در نتيجه روى چاره را آشكار رها مى‏ كند. ولى فرصت آن را غنيمت مى‏ داند كسى در امر باكى ندارد. به خدا سوگند راست گفتى، و ياوه‏ سرايان دچار زيان شدند.

«وَ إِذْ مَاكَرَكَ النَّاكِثَانِ فَقَالا: نُرِيدُ الْعُمْرَةَ. فَقُلْتَ لَهُمَا: لَعَمْرُكُمَا مَا تُرِيدَانِ الْعُمْرَةَ، لَكِنْ تُرِيدَانِ الْغَدْرَةَ. فَأَخَذْتَ الْبَيْعَةَ عَلَيْهِمَا وَ جَدَّدْتَ الْمِيثَاقَ، فَجَدَّا فِى النِّفَاقِ. فَلَمَّا نَبَّهْتَهُمَا عَلَى فِعْلِهِمَا، أَغْفَلا وَ عَادَا وَ مَا انْتَفَعَا، وَ كَانَ عَاقِبَةُ أَمْرِهِمَا خُسْراً».

هنگامى كه آن دو عهدشكن [طلحه و زبير] با تو به فريب كارى برخاستند، و گفتند: قصد عمره داريم، به آنان گفتى: به جان خودتان قسم قصد عمره نداريد، بلکه قصد خيانت داريد. در نتيجه از آن دو نفر بيعت گرفتى، و پيمان را محكم كردى. پس در نفاق كوشيدند. زمانى كه بر كار نادرست شان آگاه شان كردى بى توجهى كردند و به كار خويش بازگشتند. ولى بهره‏ مند نشدند، و سرانجام كار هر دو خسران شد.

«ثُمَّ تَلاهُمَا أَهْلُ الشَّامِ. فَسِرْتَ إِلَيْهِمْ بَعْدَ الْإِعْذَارِ، وَ هُمْ لا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ وَ لا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ، هَمَجٌ رُعَاعٌ ضَالُّونَ، وَ بِالَّذِى أُنْزِلَ عَلَى مُحَمَّدٍ فِيكَ كَافِرُونَ وَ لِأَهْلِ الْخِلافِ عَلَيْكَ نَاصِرُونَ. وَ قَدْ أَمَرَ اللَّهُ تَعَالَى بِاتِّبَاعِكَ وَ نَدَبَ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى نَصْرِكَ وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ»:Ra bracket.png يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ La bracket.png.[۲۳]

سپس اهل شام خيانت آن دو را دنبال كردند. و تو پس از بستن راه غدر بر آنان به سوي شان حركت كردى، ولى آن ها به دين حق گردن ننهادند، و در قرآن تدبّر ننمودند. بى‏ خردان پست و گمراهان ناجوانمرد، به آن چه در حق تو بر محمد نازل شده بود كافر اند، و ياوران مخالف تو، در حالى كه خدا به پيروى از تو امر كرد، و مؤمنان را به يارى تو فرا خواند، و فرمود خداى عزّ و جلّ: اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد خدا را پروا كنيد، و با راست گويان باشيد.

«مَوْلاىَ، بِكَ ظَهَرَ الْحَقُّ وَ قَدْ نَبَذَهُ الْخَلْقُ، وَ أَوْضَحْتَ السُّنَنَ بَعْدَ الدُّرُوسِ وَ الطَّمْسِ. فَلَكَ سَابِقَةُ الْجِهَادِ عَلَى تَصْدِيقِ التَّنْزِيلِ، وَ لَكَ فَضِيلَةُ الْجِهَادِ عَلَى تَحْقِيقِ التَّأْوِيلِ. وَ عَدُوُّكَ عَدُوُّ اللَّهِ، جَاحِدٌ لِرَسُولِ‏اللَّهِ. يَدْعُو بَاطِلاً، وَ يَحْكُمُ جَائِراً، وَ يَتَأَمَّرُ غَاصِباً، وَ يَدْعُو حِزْبَهُ إِلَى النَّارِ».

مولاى من، حق بر تو نمايان شد، در حالى كه مردم آن را به يك سو انداختند، و تو روش ‏هاى دينى را پس از كهنگى و نابودى آشكار ساختى. تو راست پيشينه جهاد بر پايه تصديق به قرآن، و تو راست فضيلت جهاد بر پايه تحقّق تأويل. و دشمن تو دشمن خدا، و انكار كننده رسول خداست. دعوت مى‏ كند دعوت باطل، حكومت كند به ستم، فرمان مى‏ دهد غاصبانه، دار و دسته ‏اش را به دوزخ مى‏ خواند.

«وَ عَمَّارٌ يُجَاهِدُ وَ يُنَادِى بَيْنَ الصَّفَّيْنِ: الرَّوَاحَ الرَّوَاحَ إِلَى الْجَنَّةِ. وَ لَمَّا اسْتَسْقَى فَسُقِىَ اللَّبَنَ، كَبَّرَ وَ قَالَ: قَالَ لِى رَسُولُ ‏اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: آخِرُ شَرَابِكَ مِنَ الدُّنْيَا ضَيَاحٌ مِنْ لَبَنٍ، وَ تَقْتُلُكَ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ. فَاعْتَرَضَهُ أَبُو الْعَادِيَةِ الْفَزَارِىُّ فَقَتَلَهُ. فَعَلَى أَبِى الْعَادِيَةِ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ لَعْنَةُ مَلائِكَتِهِ وَ رُسُلِهِ أَجْمَعِينَ، وَ عَلَى مَنْ سَلَّ سَيْفَهُ عَلَيْكَ وَ سَلَلْتَ سَيْفَكَ عَلَيْهِ -يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ-مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُنَافِقِينَ إِلَى يَوْمِ الدِّينِ، وَ عَلَى مَنْ رَضِىَ بِمَا سَاءَكَ وَ لَمْ يَكْرَهْهُ وَ أَغْمَضَ عَيْنَهُ وَ لَمْ يُنْكِرْ أَوْ أَعَانَ عَلَيْكَ بِيَدٍ أَوْ لِسَانٍ أَوْ قَعَدَ عَنْ نَصْرِكَ أَوْ خَذَلَ عَنِ الْجِهَادِ مَعَكَ أَوْ غَمَطَ فَضْلَكَ وَ جَحَدَ حَقَّكَ أَوْ عَدَلَ بِكَ مَنْ جَعَلَكَ اللَّهُ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ».

در حالى كه عمّار جهاد مى‏ كرد و ميان دو لشگر فرياد مى‏ زد: كوچ كنيد، كوچ كنيد به سوى بهشت. و زمانى كه آب خواست، با شير سيراب شد، و تكبير زد و گفت: رسول‏ خدا -  درود خدا بر او و خاندانش -  به من فرمود: آخرين نوشيدنى ‏ات از دنيا مخلوطى است از شير، و تو را گروه متجاوز به قتل مى‏ رساند. پس ابو العاديه فزارى راه را بر عمّار گرفت و او را كشت. بر ابو العاديه لعنت خدا و لعنت فرشتگان خدا و همه پيامبران.

و لعنت بر كسى كه شمشير به روى تو كشيد، و تو به روى او شمشير كشيدى -  اى اميرمؤمنان -  از مشرکان و منافقان تا روز قيامت، و بر آن كه خشنود شد به آن چه تو را غمگين ساخت، و غم تو را ناخوش نداشت و ديده بر هم نهاد و بى‏ تفاوت گذشت، و علت و عاملش را انكار نكرد، يا عليه تو به دست و زبان كمک كرد، يا از يارى‏ اش دست كشيد، يا از جهاد نمودن به همراه تو، كناره‏ گيرى كرد، يا فضل تو را كوچک شمرد، و حقّت را انكار كرد، يا با تو برابر نمود كسى را كه خدا قرار داد تو را سزاوارتر به او از خود او.


«وَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ وَ سَلامُهُ وَ تَحِيَّاتُهُ وَ عَلَى الْأَئِمَّةِ مِنْ آلِكَ الطَّاهِرِينَ، إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ». «وَ الْأَمْرُ الْأَعْجَبُ وَ الْخَطْبُ الْأَفْظَعُ بَعْدَ جَحْدِكَ حَقَّكَ غَصْبُ الصِّدِّيقَةِ الطَّاهِرَةِ الزَّهْرَاءِ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ فَدَكاً، وَ رَدُّ شَهَادَتِكَ وَ شَهَادَةِ السَّيِّدَيْنِ سُلالَتِكَ وَ عِتْرَةِ الْمُصْطَفَى صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكُمْ. وَ قَدْ أَعْلَى اللَّهُ تَعَالَى عَلَى الْأُمَّةِ دَرَجَتَكُمْ، وَ رَفَعَ مَنْزِلَتَكُمْ، وَ أَبَانَ فَضْلَكُمْ، وَ شَرَّفَكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ؛ فَأَذْهَبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَكُمْ تَطْهِيراً. قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ»:Ra bracket.png إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا ﴿١٩﴾إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا ﴿٢٠﴾وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا ﴿٢١﴾إِلَّا الْمُصَلِّينَ ﴿٢٢﴾ La bracket.png.[۲۴] «فَاسْتَثْنَى اللَّهُ تَعَالَى نَبِيَّهُ الْمُصْطَفَى وَ أَنْتَ يَا سَيِّدَ الْأَوْصِيَاءِ مِنْ جَمِيعِ الْخَلْقِ، فَمَا أَعْمَهَ مَنْ ظَلَمَكَ عَنِ الْحَقِّ».

و درودهاى خدا و رحمت و بركات و سلام و تحيّاتش بر تو و بر امامان از خاندان پاک تو. و امر عجیب تر و حادثه ناگوارتر بعد از غصب امامت تو غصب فدک صديقه طاهره زهرا سرور زنان، و نپذيرفتن گواهى تو و گواهى دو سرور از نژادت و عترت مصطفى ‏است، درود خدا بر شما باد. و حال آن كه خدا درجه شما را بر امت برتر گرداند، و منزلت شما را رفيع قرار داد، و فضل و شرف تان را بر جهانيان آشكار ساخت، و پليدى را از شما برد و پاکتان ساخت پاک ساختنى ويژه. خداى عزّ و جلّ فرمود: انسان بسيار حريص آفريده شده چون گزندى به او در رسد بى ‏صبرى كند و چون خيرى به او در رسد دريغ ورزد جز نمازگزاران. پس خداى متعال پيامبر برگزيده ‏اش را و تو را -  اى سرور جانشينان -  از همه خلق استثنا كرد. پس آنان كه به تو ستم كردند چقدر از ديدن حق كور بودند.


«ثُمَّ أَفْرَضُوكَ سَهْمَ ذَوِى الْقُرْبَى مَكْراً، وَ أَحَادُوهُ عَنْ أَهْلِهِ جَوْراً. فَلَمَّا آلَ الْأَمْرُ إِلَيْكَ، أَجْرَيْتَهُمْ عَلَى مَا أَجْرَيَا رَغْبَةً عَنْهُمَا بِمَا عِنْدَ اللَّهِ لَكَ». «فَأَشْبَهَتْ مِحْنَتُكَ بِهِمَا مِحَنَ الْأَنْبِيَاءِ عَلَيْهِمُ السَّلامُ عِنْدَ الْوَحْدَةِ وَ عَدَمِ الْأَنْصَارِ. وَ أَشْبَهْتَ فِى الْبَيَاتِ عَلَى الْفِرَاشِ الذَّبِيحَ عَلَيْهِ السَّلامُ؛ إِذْ أَجَبْتَ كَمَا أَجَابَ وَ أَطَعْتَ كَمَا أَطَاعَ إِسْمَاعِيلُ صَابِراً مُحْتَسِباً، إِذْ قَالَ لَهُ»:Ra bracket.png يَا بُنَىَّ إِنِّى أَرَى فِى الْمَنَامِ أَنِّى أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَا ذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِى إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ La bracket.png.[۲۵]«وَ كَذَلِكَ أَنْتَ لَمَّا أَبَاتَكَ النَّبِىُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ أَمَرَكَ أَنْ تَضْجَعَ فِى مَرْقَدِهِ وَاقِيا لَهُ بِنَفْسِكَ، أَسْرَعْتَ إِلَى إِجَابَتِهِ مُطِيعاً وَ لِنَفْسِكَ عَلَى الْقَتْلِ مُوَطِّنا. فَشَكَرَ اللَّهُ تَعَالَى طَاعَتَكَ وَ أَبَانَ عَنْ جَمِيلِ فِعْلِكَ بِقَوْلِهِ جَلَّ ذِكْرُهُ»:Ra bracket.png وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ La bracket.png.[۲۶]

سپس سهم خويشان پيامبر را از باب فريب براى تو مقرّر داشتند، ولى به جور و ستم از اهلش برگرداندند. چون حكومت به تو برگشت با خويشان پيامبر در حالى كه از آن دو نفر روى‏ گردان بودى، به خاطر پاداشى كه نزد خدا براى تو بود به همان صورت عمل كردى كه آن دو نفر عمل كردند. پس گرفتارى تو به آن دو نفر به گرفتارى پيامبران -  درود خدا بر ايشان -  در هنگام تنهايى و بى‏ ياورى شبيه شد. و در آرميدن در بستر پيامبر شبيه به اسماعيل ذبيح -  درود بر او -  شدى؛ چه آن كه تو نيز مانند او قبول كردى و اطاعت نمودى، به همان صورت كه اسماعيل صابرانه و پاداش خواهانه اطاعت كرد.

وقتى كه ابراهيم به و او گفت: پسرم در خواب ديدم كه تو را ذبح مى‏ كنم بنگر كه رأى تو چيست؟ گفت پدر به آن چه دستور داده شده ‏اى اقدام كن اگر خدا بخواهد مرا از بردباران خواهيد يافت. و تو نيز زمانى كه پيامبر -  درود خدا بر او و خاندانش -  در بسترش خواباندت و به تو فرمان داد در خواب گاهش بيارامى و او را با جانت از شر دشمنانش حفظ كنى، فرمان بردارانه به پذيرش دعوتش شتافتى و خو را براى كشته شدن آماده كردى. در نتيجه خدا از فرمان برداريت قدردانى كرد، و از كار زيبايت به گفتارش جلّ ذكره در قرآن پرده برداشت؛ آن جا كه فرمود: «و از مردم كسى است كه جانش را براى به دست آوردن خوشنودى خدا مى‏ فروشد».

«ثُمَّ مِحْنَتُكَ يَوْمَ صِفِّينَ، وَ قَدْ رُفِعَتِ الْمَصَاحِفُ حِيلَةً وَ مَكْراً. فَأَعْرَضَ الشَّكُّ وَ عُزِفَ الْحَقُّ وَ اتُّبِعَ الظَّنُّ. أَشْبَهَتْ مِحْنَةَ هَارُونَ إِذْ أَمَّرَهُ مُوسَى عَلَى قَوْمِهِ فَتَفَرَّقُوا عَنْهُ، وَ هَارُونُ يُنَادِى بِهِمْ وَ يَقُولُ»:Ra bracket.png ...يَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنْتُمْ بِهِ ۖ وَإِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمَٰنُ فَاتَّبِعُونِي وَأَطِيعُوا أَمْرِي ﴿٩٠﴾قَالُوا لَنْ نَبْرَحَ عَلَيْهِ عَاكِفِينَ حَتَّىٰ يَرْجِعَ إِلَيْنَا مُوسَىٰ ﴿٩١﴾ La bracket.png.[۲۷]«وَ كَذَلِكَ أَنْتَ لَمَّا رُفِعَتِ الْمَصَاحِفُ قُلْتَ: يَا قَوْمِ، إِنَّمَا فُتِنْتُمْ بِهَا وَ خُدِعْتُمْ. فَعَصَوْكَ وَ خَالَفُوا عَلَيْكَ وَ اسْتَدْعَوْا نَصْبَ الْحَكَمَيْنِ. فَأَبَيْتَ عَلَيْهِمْ وَ تَبَرَّأْتَ إِلَى اللَّهِ مِنْ فِعْلِهِمْ وَ فَوَّضْتَهُ إِلَيْهِمْ. فَلَمَّا أَسْفَرَ الْحَقُّ وَ سَفِهَ الْمُنْكَرُ وَ اعْتَرَفُوا بِالزَّلَلِ وَ الْجَوْرِ عَنِ الْقَصْدِ، اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِهِ وَ أَلْزَمُوكَ عَلَى سَفَهٍ؛ التَّحْكِيمَ الَّذِى أَبَيْتَهُ وَ أَحَبُّوهُ وَ حَظَرْتَهُ وَ أَبَاحُوا ذَنْبَهُمُ الَّذِى اقْتَرَفُوهُ. وَ أَنْتَ عَلَى نَهْجِ بَصِيرَةٍ وَ هُدىً وَ هُمْ عَلَى سُنَنِ ضَلالَةٍ وَ عَمىً»

سپس گرفتاريت در جنگ صفين -  كه قرآن‏ ها از روى حيله و فريب به نيزه ‏ها بالا رفته بود -  در نتيجه شک و ترديد پيدا شد، و حق به يک سو افتاد، و از گمان پيروى شد.

اين گرفتاریت شبيه به گرفتارى هارون شد؛ زمانى كه موسى او را بر قوم خود امارت داد، آن ها از او پراكنده شدند. هارون بر سر آنان فرياد مى ‏زد و مى ‏گفت: اى مردم شما به گوساله آزمايش شده ‏ايد. به درستى كه پروردگار شما خداى بخشنده است. از من پيروى كنيد و از دستورم پيروى نماييد.

گفتند: همچنان روى ‏آور به گوساله خواهيم بود تا موسی به سوى ما بازگردد! هم چنين تو اى اميرمومنان، همين كه قرآن‏ ها بالا رفت گفتى: اى ملت، شما به آن آزمايش شديد و گرفتار نيرنگ گشته ‏ايد، اما از خواسته تو سرپيچى كردند، و با تو به مخالفت برخاستند، و گماشتن دو داور را از تو تقاضا نمودند. تو از تقاضاى آنان سرباز زدى، و از عمل آنان به سوى خدا بيزارى جستى، و آن را به خودشان واگذاشتى.

پس زمانى كه حق آشكار شد و خطاى منكر روشن گشت و به لغزش و انحراف از راه حق اعتراف كردند، پس از آن دچار اختلاف شدند و از روى بى‏ خردى تو را مجبور به پذيرفتن حكميّت كردند. حكميتى كه از آن سرباز زدى و آنان مى‏ خواستند و تو از آن باز داشتى، روا دانستند گناهان شان را كه مرتكب شدند. تو بر راه بينايى و هدايت بودى، و ايشان بر روش ‏هاى گمراهى و كورى.


«فَمَا زَالُوا عَلَى النِّفَاقِ مُصِرِّينَ وَ فِى الْغَىِّ مُتَرَدِّدِينَ، حَتَّى أَذَاقَهُمُ اللَّهُ وَبَالَ أَمْرِهِمْ؛ فَأَمَاتَ بِسَيْفِكَ مَنْ عَانَدَكَ، فَشَقِىَ وَ هَوَى وَ أَحْيَا بِحُجَّتِكَ مَنْ سَعِدَ فَهُدِىَ. صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ غَادِيَةً وَ رَائِحَةً وَ عَاكِفَةً وَ ذَاهِبَةً». «فَمَا يُحِيطُ الْمَادِحُ وَصْفَكَ، وَ لا يُحْبِطُ الطَّاعِنُ فَضْلَكَ. أَنْتَ أَحْسَنُ الْخَلْقِ عِبَادَةً، وَ أَخْلَصُهُمْ زَهَادَةً، وَ أَذَبُّهُمْ عَنِ الدِّينِ. أَقَمْتَ حُدُودَ اللَّهِ بِجُهْدِكَ(بِجَهْدِكَ)، وَ فَلَلْتَ عَسَاكِرَ الْمَارِقِينَ بِسَيْفِكَ. تُخْمِدُ لَهَبَ الْحُرُوبِ بِبَنَانِكَ، وَ تَهْتِكُ سُتُورَ الشُّبَهِ بِبَيَانِكَ، وَ تَكْشِفُ لَبْسَ الْبَاطِلِ عَنْ صَرِيحِ الْحَقِّ، لا تَأْخُذُكَ فِى اللَّهِ لَوْمَةُ لائِمٍ».

هم چنان بر نفاق اصرار داشتند و در گمراهى سرگردان بودند، تا خدا سنگينى كار ناپسندشان را به آنان چشاند، و كسى را كه با تو دشمنى كرد با شمشيرت به نابودى كشيد. پس بدبخت و نگون‏ سار شد و با حجّت تو زنده كرد كسى را كه سعادت يافت و راهنمايى شد. درود خدا بر تو باد بامداد و شامگاه، در حَضَر و در سفر. بر وصفت مدح كننده‏ اى احاطه نكند، و عيب‏ جويى برترى‏ ات را نابود ننمايد.

تو در عبادت بهترين خلقى، و در پارسايى خالص‏ ترين آنانى، و در دفاع از دين سرسخت ‏ترين ايشان. با كوششت حدود خدا را به پا داشتى، و با شمشيرت اردوهاى خارج از دين را فرارى دادى. با سرانگشت ‏هايت شعله جنگ ‏ها را خاموش ساختى، و با بيانت پرده ‏هاى شبه را دريدى، و آميختگى باطل را از حق روشن بر طرف كردى. سرزنش هيچ سرزنش كننده ‏اى تو را در راه خدا نگرفت.

«وَ فِى مَدْحِ اللَّهِ تَعَالَى لَكَ غِنىً عَنْ مَدْحِ الْمَادِحِينَ وَ تَقْرِيظِ الْوَاصِفِينَ؛ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى»:Ra bracket.png مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِيلاً La bracket.png.[۲۸]«وَ لَمَّا رَأَيْتَ أَنْ قَتَلْتَ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ وَ الْمَارِقِينَ وَ صَدَقَكَ رَسُولُ ‏اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَعْدَهُ، فَأَوْفَيْتَ بِعَهْدِهِ قُلْتَ: أَ مَا آنَ أَنْ تُخْضَبَ هَذِهِ مِنْ هَذِهِ أَمْ مَتَى يُبْعَثُ أَشْقَاهَا؟ وَاثِقاً بِأَنَّكَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكَ وَ بَصِيرَةٍ مِنْ أَمْرِكَ، قَادِمٌ عَلَى اللَّهِ مُسْتَبْشِرٌ بِبَيْعِكَ الَّذِى بَايَعْتَهُ بِهِ، وَ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ».

مدح خداى تعالى تو را بى‏ نياز كرد از مدح مداحان و ستايش وصف كنندگان،خداى تعالى فرمود: «از مؤمنان مردانى هستند كه به آنچه با خدا بر آن پيمان بسته بودند صادقانه وفا كردند گروهى بر سر پيمان خود به شهادت رسيدند و جمعى از آنان انتظار می کشند و به هيچ روى تغيير نكردند.

زمانى كه ديدى پيمان شكنان و ستم كاران و بيرون رفتگان از دين را كشتى، و رسول‏ خدا -  كه درود خدا بر او و خاندانش باد -  وعده‏ اش را به تو راست گفته بود و تو هم به عهدش وفا كردى، گفتى: آيا وقت آن نرسيده كه اين محاسن به خون سر رنگين شود؟ با چه زمان بدبخت‏ ترين اين ملت براى اين كار برانگيخته مى‏ شود. اطمينان داشتى به اين كه بر پايه برهانى از پروردگارت و بصيرت از كارت هستى، وارد شونده بارگاه خدايى، شادان به معامله‏ اى كه انجام دادى، و اين است آن رستگارى بزرگ.

«اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَنْبِيَائِكَ وَ أَوْصِيَاءِ أَنْبِيَائِكَ، بِجَمِيعِ لَعَنَاتِكَ، وَ أَصْلِهِمْ حَرَّ نَارِكَ. وَ الْعَنْ مَنْ غَصَبَ وَلِيَّكَ حَقَّهُ، وَ أَنْكَرَ عَهْدَهُ، وَ جَحَدَهُ بَعْدَ الْيَقِينِ وَ الْإِقْرَارِ بِالْوِلايَةِ لَهُ يَوْمَ أَكْمَلْتَ لَهُ الدِّينَ».

«اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ وَ مَنْ ظَلَمَهُ وَ أَشْيَاعَهُمْ وَ أَنْصَارَهُمْ. اللَّهُمَّ الْعَنْ ظَالِمِى الْحُسَيْنِ وَ قَاتِلِيهِ وَ الْمُتَابِعِينَ عَدُوَّهُ وَ نَاصِرِيهِ وَ الرَّاضِينَ بِقَتْلِهِ وَ خَاذِلِيهِ، لَعْناً وَبِيلا. اللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ مَانِعِيهِمْ حُقُوقَهُمْ. اللَّهُمَّ خُصَّ أَوَّلَ ظَالِمٍ وَ غَاصِبٍ لِآلِ مُحَمَّدٍ بِاللَّعْنِ، وَ كُلَّ مُسْتَنٍّ بِمَا سَنَّ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ».

خدايا كشندگان پيامبرانت، و جانشينان انبيايت را به تمام لعنت‏ هايت لعنت كن، و آنان را ملازم حرارت آتشت گردان. و لعنت كن كسى را كه حق ولیّت را غصب كرد، و پيمانش را انكار نمود، و او را پس از يقين و اقرار به ولايتش -  روزى كه دين را براى او كامل كردى -  منكر شد. خدايا قاتلان اميرمؤمنان و كسانى كه به او ستم كردند و پيروان و ياران آنان را لعنت كن. خدايا ستم كنندگان بر حسين را لعنت كن، و هم چنين قاتلانش، و پيروى كنندگان از دشمنش و ياوران دشمنش و راضيان به قتلش، و دريغ كنندگان از يارى‏ اش؛ لعنتى شديد و سخت. خدايا لعنت كن اول ستم کارى كه به خاندان محمد ستم كرد، و آنان را از حقوقشان بازداشت. خدايا اول ستم كار و غاصب حق خاندان محمد را به لعنت اختصاص ده، و هر پيروى كننده از آن چه او شيوه ساخت تا روز قيامت.

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ(وَ آلِ مُحَمَّدٍ)خَاتَمِ النَّبِيِّينَ، وَ عَلَى عَلِىٍّ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ، وَ اجْعَلْنَا بِهِمْ مُتَمَسِّكِينَ، وَ بِوِلايَتِهِمْ مِنَ الْفَائِزِينَ الْآمِنِينَ الَّذِينَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ».[۲۹]

خدايا درود فرست بر محمد خاتم پيامبران، و بر على سرور اوصيا، و خاندان پاكش، و ما را قرار ده از متمسّكين به آنان، و از كام يابان به ولايت شان، و ايمنى‏ اى كه نه بيمى بر آنان است و نه اندوهگين می‏ شوند.

پانویس

  1. بحار الانوار؛ ۹۷،ص ۳۶۰ ،ح ۶ ، ص ۳۶۸- ۳۵۹. مزار (شهيد اول)؛ ص ۶۷به بعد.
  2. مزار شهيد؛ص۶۴.در همين زيارت در ابتداى اذن دخول مى‏ فرمايند:«اللهم انى وقفت على باب بيت من بيوت نبيك ‏صلى الله عليه وآله...»: پروردگارا، من بر خانه ‏اى از خانه ‏هاى پيامبرت ايستاده ‏ام....
  3. المزار الكبيرلابن مشهدي؛ص۵۵۵.
  4. توبه/۱۱۱و۱۱۲.
  5. انعام/۱۵۳.
  6. طه /۸۲ .
  7. زمر/۹.
  8. نساء/ ۹۵و ۹۶.
  9. توبه/۲۲- ۱۹
  10. مائده/۶۷.
  11. مائده/۵۶ -۵۴
  12. آل‏ عمران/۵۳.
  13. آل ‏عمران/ ۸ .
  14. شعراء/۲۲۷.
  15. حشر/۹.
  16. سجده/ ۱۸و۱۹.
  17. احزاب/ ۱۳-۱۱.
  18. احزاب/۲۲.
  19. احزاب/۲۵.
  20. توبه / ۲۵و۲۶.
  21. توبه /۲۷.
  22. احزاب/۱۵.
  23. توبه/۱۱۹.
  24. معارج /۲۲-۱۹.
  25. صافّات/ ۱۰۲.
  26. بقره / ۲۰۷.
  27. طه /۹۰و۹۱.
  28. احزاب/۲۳.
  29. المزار؛شهيد اول:ص ۱۰۸-۱۰۳.المزار الكبير؛ابن المشهدى:ص۲۶۳.