عطیة بن جناده عوفی


عطیه بن سعد بن جناده عوفی، از تابعین و مفسران برجسته شیعه در کوفه، در زمان خلافت امیرالمؤمنین علی علیه السلام متولد شد و در سال ۱۱۱ قمری درگذشت؛ وی در قیام مختار و قیام عبدالرحمن بن اشعث علیه حجاج بن یوسف شرکت داشت و به‌خاطر امتناع از ناسزاگویی به حضرت علی علیه السلام مورد شکنجه قرار گرفت و همراه جابر بن عبدالله انصاری از اولین زائران اربعین امام حسین علیه السلام بود. همچنین عطیه پنج جلد تفسیر قرآن تألیف کرده و از راویان حدیث خطبه فدکیه و زیارت اربعین به‌شمار می‌رود.

عطیه بن جناده عوفی
اطلاعات فردی
نام کاملعطیّه بن سعد بن جناده عوفی
سرشناسیمفسر، محدث و فقیه شیعه
تولدبین سال‌های ۳۶ تا ۴۰ ق
وفات۱۱۱ ق
محل دفنکوفه
خویشان سرشناسسعد بن جناده (پدر، از صحابه)
اطلاعات علمی
استادانعبدالله بن عباس، جابر بن عبدالله انصاری، ابوسعید خدری، عبدالله بن عمر
شاگردانحسن بن عطیه (فرزند)، آبان بن تغلب، حجاج بن ارطاة، قره بن خالد و دیگران
مذهبشیعه
اطلاعات فرهنگی
زمینه فعالیتتفسیر قرآن، حدیث، فقه
علت شهرتمفسر قرآن، راوی حدیث خطبه فدکیه، همراهی با جابر بن عبدالله انصاری در نخستین زیارت اربعین امام حسین علیه السلام

روایت حدیث غدیر[۱]

احمد بن حنبل در مسند خود و در «مشکاة المصابیح» و ابن جوزی در «تذکرة الخواص» و متقی هندی در «کنز العمال» حدیث غدیر را از عطیة بن جناده نقل کرده‌اند.[۲]همچنین يكى از افرادى كه در سند خطبه غدیر در كتاب «الاقبال» سید ابن ‏طاووس -  كه به حذيفة بن يمان منتهى مى‏ شود -  نامشان آمده عطيه سعدى است.

عطیة بن سعد بن جناده عوفی مى‌گويد: به زید بن ارقم گفتم: داماد من از قول تو درباره على بن ابى‏ طالب علیه السلام ماجراى غدير را نقل كرده و من دوست دارم از خودت بشنوم. زيد گفت: هنگام ظهر بود كه پيامبر صلى الله عليه وآله بيرون آمد و سپس در حالى كه بازوى على  بن ابى‏ طالب علیه السلام را گرفته بود گفت: اى مردم، آيا قبول داريد من نسبت به مردم صاحب اختيارتر از خود آنانم؟ گفتند: آرى. فرمود: من كنت مولاه فعلى مولاه.[۳]

جایگاه راوی

عطیه بن سعد بن جناده عوفی از شخصیت‌های برجسته شیعه در سده نخست هجری و از تابعین به‌شمار می‌رود. وی در کوفه، در فاصله سال‌های ۳۶ تا ۴۰ هجری قمری، همزمان با خلافت حضرت علی علیه السلام، دیده به جهان گشود. پدرش سعد بن جناده، از صحابه پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله و از قبیله بنی‌عوف بن امرؤالقیس بود و مادرش نیز از اهالی روم و از آزادشدگان به‌شمار می‌رفت.

پس از تولد عطیه، پدرش او را نزد امام علی علیه السلام برد و از ایشان خواست تا نامی برای فرزندش انتخاب کند. امام علی علیه السلام او را در آغوش گرفت و فرمود: «هذا عطیة الله» (این موهبت خداوند است) و بدین سبب نام او را «عطیه» گذاشتند. کنیه‌اش «ابوالحسن» و از القابش می‌توان به عوفی، جدلی، قیسی و کوفی اشاره کرد.[۴]

عطیه عوفی از تابعین و از راویان مورد اعتماد شیعه و اهل سنت بود. او شاگردانی چون ابن‌عباس، جابر بن عبدالله انصاری، عبدالله بن عمر و ابوسعید خدری داشت و خود نیز روایات بسیاری را نقل کرده است. ابن سعد و دیگر رجالیون اهل سنت، او را فردی ثقه و صالح دانسته‌اند.[۵]

عطیه افزون بر نقل حدیث، در تفسیر قرآن نیز جایگاه ویژه‌ای داشت و گفته می‌شود پنج جلد تفسیر قرآن تألیف کرده است. وی خود نقل می‌کند که سه بار تفسیر کامل قرآن را نزد ابن‌عباس فراگرفته و هفتاد بار قرآن را نزد او تلاوت کرده است.[۶]

عطیه در رخدادهای مهم سیاسی عصر خود حضور داشت:

  • در قیام مختار ثقفی شرکت کرد و به فرمان مختار، برای نجات بنی‌هاشم و محمد بن حنفیه به مکه اعزام شد.
  • در قیام عبدالرحمن بن محمد بن اشعث علیه حجاج بن یوسف شرکت نمود. پس از شکست قیام، به فارس گریخت. حجاج بن یوسف دستور داد که عطیه را احضار کرده و وادار به لعن امام علی(ع) کنند. عطیه از این کار امتناع ورزید و به همین دلیل چهارصد ضربه شلاق خورد و موی سر و صورتش تراشیده شد.[۷]

یکی از نقاط برجسته زندگی عطیه، همراهی او با جابر بن عبدالله انصاری در نخستین زیارت اربعین امام حسین علیه السلام بود. این واقعه، عطیه را به عنوان یکی از نخستین زائران اربعین در تاریخ شیعه مشهور کرد. او نقل می‌کند که همراه جابر به کربلا رفت و جابر پس از غسل در فرات، با آداب خاص به زیارت قبر امام حسین علیه السلام پرداخت.[۸]پس از تحمل شکنجه‌های حجاج، عطیه مدتی در خراسان زندگی کرد. با روی کار آمدن عمر بن هبیره در عراق، عطیه با نامه‌ای از او اجازه بازگشت به کوفه را گرفت و سرانجام در سال ۱۱۱ هجری قمری در کوفه درگذشت. برخی منابع سال وفات او را به اشتباه ۱۲۷ هجری ذکر کرده‌اند.[۹]

عطیه دارای فرزندانی به نام‌های علی، حسن، حسین و عبدالله بود. فرزندش حسن نیز پسری به نام حسین داشت که در دوران هارون الرشید منصب قضاوت را بر عهده گرفت. نسل عطیه با لقب عوفی شناخته می‌شوند.[۱۰]

پانویس

  1. چکیده عبقات الانوار (حدیث غدیر): صفحه ۱۷۳.
  2. مسند احمد: جلد ۴ صفحه ۳۶۸. مشکاة المصابیح: صفحه ۵۵۷. تذکرة الخواص: صفحه ۱۸. کنز العمال: جلد ۶ صفحه ۳۹۰.
  3. بحار الانوار: جلد ۳۷ صفحه ۱۴۹.
  4. ابن سعد، الطبقات الکبری، جلد۶، صفحه۳۰۵
  5. ابن سعد، الطبقات الکبری، جلد۶، صفحه۳۰۵
  6. تنقیح المقال، جلد۲، صفحه۲۵۳
  7. تاریخ الاسلام، جلد۷، صفحه۴۲۴
  8. بحارالانوار، جلد۹۸، صفحه۱۹۶
  9. ابن سعد، الطبقات الکبری، جلد۶، صفحه۳۰۵
  10. الأنساب، جلد۹، صفحه۴۰۵