علی بن احمد واحدی (ابوالحسن نیشابوری)

روايت حديث غدير[۱]

يكى از علما و بزرگان اهل‏ سنت كه حدیث غدیر را نقل كرده على بن احمد بن على بن متوّيه واحدى، ابوالحسن (م ۴۶۸ ق) است. حديث غدير به روايت واحدى در بخش وجوه دلالت حدیث غدیر خواهد آمد. ابن‏ خلّكان[۲]: او صاحب تفاسير مشهور و استاد نحو و تفسير و شاگرد ثعلبى بوده است.

روزه عيد غدير[۳]

بر كسى پوشيده نيست كه روزه در دو عيد فطر و قربان حرام و روزه روز جمعه به عنوان سومين عيد مسلمانان مستحب است. در روزهايى نيز روزه مكروه است، مانند روز عاشورا.[۴]

اما در مورد روزه روز عيد غدير مطلبى وارد شده كه ظاهراً درباره روزهاى ديگر نيامده است و آن اينكه: و ذلك يوم صيام و قيام و اطعام الطعام[۵]: و آن روز (غدير) روز روزه داشتن و نماز گزاردن و اطعام است.

به عنوان بررسى كوتاه فقهى می‏توان گفت: بر اساس اين روايت، روزه داشتن در روز عيد غدير و نيز ميهمانى دادن هر دو مستحب است. ولى -  چنانكه میدانيم مكروه است ميزبان روزه باشد. از اين رو مستحب بودن روزه داشتن و اطعام در عيد غدير با آن مكروه قطعى در تعارض است.

از ديگر سو، مستحب است ميهمانان در اين روز روزه داشته باشند، كه در اين صورت نيز ميان اجابت دعوت مؤمن براى صرف طعام و روزه بودن تزاحم وجود دارد. مگر اينكه بگوييم در صورت دعوت شدن از سوى مؤمنى، شكستن روزه كارى بدون اشكال و پسنديده است.

وانگهى نمى ‏توان مسئله را اين گونه حل كرد كه انسان در روز عيد غدير روزه بگيرد و به هنگام افطار و سر رسيدن شب اطعام كند، چرا كه «يوم» دو اطلاق دارد: يكى به معناى ۲۴ ساعت است يا بيشتر از آن، مانند روز اول ماه مبارک رمضان كه با ديده شدن هلال ماه آغاز مى ‏شود، يا در مورد ديه قتل در ابتداى ماه رجب كه از آغاز شب (مغرب) روز قبل افزايش مى‏ يابد. اطلاق دوم تنها به معناى روز است، مانند روزه عید غدیر.

بنابراين، روز عيد غدير از طلوع فجر تا غروب خورشيد است، و اطلاق اين روز بر قبل از طلوع فجر و پس از غروب خورشيد خلاف ظاهر است. حال اگر كسى بگويد: حل اين تعارض به اين صورت است كه انسان روزه بگيرد و كسى را بگمارد تا به نيابت و با هزينه او اطعام كند. پاسخ اين است كه چنين كارى خارج از موضوع است، زيرا سخن در اين است كه شخص روزه‏دار خود به امر اطعام بپردازد.

از نظر ما مسئله به باب تزاحم بر مى‏ گردد، به اين معنى كه روزه عيد غدير و اطعام توسط روزه ‏دار دو فضيلت جمع نشدنى است و انسان مكلف مى‏ بايست يكى از دو مورد را برگزيند. اما بحث در مورد اينكه كدام يک برتر و مهم‏تر است بحث ديگرى است كه در اين مجال نمى‏ گنجد و فرصتى ديگر مى‏ طلبد.

معناى اولى براى مولى[۶]

در كتاب «عوالم العلوم» فهرستى از راويان حدیث و شعرا و اهل لغت عامه كه معنى «اولى» را معناى اصلى كلمه مولى دانسته ‏اند آورده است[۷]، كه يكى از آنها ابوالحسن واحدى (م ۴۶۸ ق) است.

براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: دلالت حدیث غدیر، و عنوان: علما بحث در سند و متن حدیث غدیر.

نزول آيه تبليغ در غدير[۸]

يكى از وجوه دلالت حديث غدير بر امامت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام نزول آيه تبليغ (يا ايها الرسول بلّغ...) در غدير است، كه از جمله مشهورترين آيات غدير مى باشد. اختصاص آن به غدير هم نزد شيعه و غير شيعه از مسلمات است، و بين مفسرين و محدثين اهل‏ سنت مشهور است، اگر چه بعضى از آنان در صدد انحراف شأن نزول آيه بوده ‏اند.

در كنار شيعه، عده‏اى از بزرگان اهل ‏سنت نيز نزول اين آيه در غدير را نقل كرده ‏اند. از جمله على بن احمد بن محمد بن متويه واحدى نيشابورى، ابوالحسن (م ۴۶۸ ق) است:

ابن‏ طلحه شافعى در «مطالب السئول» و ابن ‏صبّاغ مالكى در «الفصول المهمّة» نزول آيه تبليغ در روز غدیر خم و درباره على ‏عليه السلام را از واحدى در «اسباب النزول» از حسن و ابوسعيد خُدرى نقل كرده‏ اند.[۹]

اين در حالى است كه واحدى در خطبه كتابش «اسباب النزول» تصريح كرده كه در اين كتاب موارد صحيح در اسباب نزول آيات را انتخاب و جمع ‏آورى كرده است. پس اگر مورد ديگرى براى نزول اين آيه نقل شده باشد دروغ خواهد بود، چرا كه واحدى فقط ماجراى غدير را براى نزول آيه تبليغ نقل كرده است.[۱۰]

ابن ‏اثير و ذهبى و ابن ‏وردى و يافعى و ابن‏ جَزَرى و ابن‏ قاضى شُهبه و دياربكرى و كاتب چَلَبى و ولى ‏اللَّه دهلوى[۱۱]: وى را توثيق كرده و بسيار ستوده ‏اند، به خصوص در تفسیر و ادبیات.

او مصنّف «البسيط» و «الوسيط» و «الوجيز» در تفسير و نيز كتاب «اسباب النزول» بوده، و شاگرد ابواسحاق ثعلبى است و از او روایت كرده است.

عربى را از ابوالحسن قهندزى ضرير و قرائت را از على بن احمد بستى و احمد بن محمد بن ابراهيم ثعلبى آموخته، و ابوالقاسم هُذلى قرائت را از او فرا گرفته است. ابوطاهر بن مخمس، قاضى ابوبكر حيرى، ابوابراهيم اسماعيل بن ابراهيم واعظ، محمد بن ابراهيم مزكّى، عبدالرحمن بن حمدان نصروى، احمد بن ابراهيم نجّار، احمد بن عمر ارغيانى، عبدالجبار بن محمد خوارى و ديگران از او حديث نقل كرده ‏اند. ابوسعد سمعانى وى را ستوده است.

براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: اهل‏ سنت /  نقل آيه تبليغ براى غدير.

پانویس

  1. چكيده عبقات الانوار (حديث غدير): ص ۲۶۱.
  2. وفيات الاعيان: ج ۲ ص ۴۶۴.
  3. بزرگ‏ترين عيد خدا: ص ۳۱-۴۶.
  4. برخى از علما نيز قائل به حرمت روزه عاشورا هستند.
  5. بحار الانوار: ج ۹۵ ص ۳۲۳.
  6. اسرار غدير: ص ۱۱۳. چهارده قرن با غدير: ص ۱۲۱.
  7. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۵۹ .
  8. غدير در قرآن: ج ۱ ص ۸۷ . چكيده عبقات الانوار (حديث غدير): ص ۴۴۸.
  9. اسباب النزول: ص ۱۱۵. نفحات الازهار: ج ۸ ص ۱۹۵-۲۵۷.
  10. اسباب النزول: ص ۴.
  11. الكامل فى التاريخ: حوادث سال ۴۶۸. العِبَر فى خبر من غَبَر: حوادث سال ۴۶۸. تتمّة المختصر: حوادث سال ۴۶۸. مرآة الجنان: حوادث سال ۴۶۸. طبقات القرّاء: ج ۱ ص ۵۲۳ . طبقات الشافعية: ج ۱ ص ۲۶۴. تاريخ الخميس: ج ۲ ص ۳۵۹. كشف الظنون: ج ۱ ص ۷۶. ازالة الخفاء. سير اعلام النبلاء: ج ۱۸ ص ۳۳۹.