عمیرة بن سعد همدانی
عمیره بن سعد همدانی یامی، ملقب به ابوالسکن کوفی، از راویان حدیث بود که از جمعی از صحابه پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله چون علی بن ابیطالب علیه السلام، انس بن مالک، ابوسعید خدری و ابوهریره روایت نقل کرده است. در میان کسانی که از او نقل حدیث کردهاند، نامهایی چون زبیر بن عدی، طلحة بن مصرف یامی و عرار بن عبدالله بن سوید یمانی دیده میشود. در مورد اعتبار او، علی بن مدینی به نقل از یحیی بن سعید قطان گفته است که عمیره بن سعد از جمله افرادی نبود که بتوان به روایاتش اعتماد کرد. با این حال، ابن حبان او را در شمار راویان موثق آورده است.
راوی حدیث غدیر[۱]
عمیرة بن سعد از راویان ماجرای احتجاج امیرالمؤمنین علیه السلام به حدیث غدیر در رحبه کوفه است، که طُرق بسیاری به او منتهی میشود. همچنین متقی هندی در «کنز العمال» و سیوطی در «الدرّ المنثور» حدیث غدیر را از عمیرة بن سعد روایت کردهاند.[۲]ابن حبّان و ابن حجر: او را توثیق کرده است.[۳]
عن عُمیرة بن سعد قال: شهدت علیّا علی المنبر ناشداً أصحاب رسول اللَّه صلی الله علیه وآله و فیهم: أبو سعید، و أبو هریرة، و أنس بن مالک، و هم حول المنبر، و علیٌّ علیه السلام علی المنبر، و حول المنبر اثنا عشر رجلًا هؤلاء منهم، فقال علیٌّ علیه السلام: «نشدتکم باللَّه: هل سمعتم رسول اللَّه صلی الله علیه وآله یقول: من کنتُ مولاه فعلیٌّ مولاه؟» فقاموا کلّهم، فقالوا: اللّهمّ نعم. و قعد رجلٌ، فقال: «ما منعک أن تقوم؟» قال: یا أمیر المؤمنین کَبِرتُ و نَسِیتُ! فقال: «اللّهمّ إن کان کاذباً فاضربه ببلاء حسن». قال: فما مات حتی رأینا بین عینیه نکتة بیضاء لا تواریها العمامة.[۴]
از عمیرة بن سعد که گفت علی علیه السّلام را بر منبر مشاهده کردم درحالیکه اصحاب رسول خدا صلی اللّه علیه و آله را سوگند میداد و در میان آنها: ابو سعید و ابو هریره، و انس بن مالک از جمله دوازده تن که در اطراف منبر بودند حضور داشتند و علی علیه السّلام درحالیکه بر منبر قرار داشت فرمود: شما را بخدا قسم میدهم آیا شنیدید از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله که میفرمود: من کنت مولاه فعلی مولاه. در نتیجه همه آنها برخواستند و گفتند: بار خدایا، آری، یکی از آن گروه برنخاست، علی علیه السّلام فرمود: تو را چه مانع شد از اینکه برخیزی؟ گفت: یا امیر المؤمنین در اثر سالخوردگی دچار فراموشی شدم! علی علیه السّلام گفت: بار خدایا اگر دروغ میگوید او را گرفتار بلائی حسن(نیکو) بگردان راوی گوید: از دنیا نرفت تا اینکه ما دیدیم که بین دو چشم او نقطه سفیدی آشکار شد که عمّامه آن را نمیتوانست بپوشاند!