هارون الرشید عباسی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی غدیر
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۶: خط ۶:
«اين گونه است كه براى هر پيامبرى دشمنى از انس و جن قرار مى‏ دهيم كه به يكديگر سخنان زينت شده را از روى غرور الهام مى‏ كنند، و اگر پروردگار تو بخواهد نمى ‏توانند آن را انجام دهند، پس آنان را با افترائشان به حال خود واگذار» .
«اين گونه است كه براى هر پيامبرى دشمنى از انس و جن قرار مى‏ دهيم كه به يكديگر سخنان زينت شده را از روى غرور الهام مى‏ كنند، و اگر پروردگار تو بخواهد نمى ‏توانند آن را انجام دهند، پس آنان را با افترائشان به حال خود واگذار» .


پيامبرصلى الله عليه وآله هم در خطبه غدير فرمود: الا انَّ اعْدائَهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ الْغاوُونَ اخْوانُ الشَّياطينَ، يُوحِى بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً: بدانيد كه دشمنان ايشان سُفهاى گمراه و برادران شياطين ‏اند، كه سخنان باطل ظاهر فريب را از روى غرور به يكديگر مى ‏رسانند.<ref>اسرار غدير: ص ۱۵۱ بخش ۷.</ref>
پیامبر صلی الله علیه و آله هم در خطبه غدیر فرمود:


آنچه در اينجا لازم به ذكر است اينكه برنامه شيطانى گمراه كنندگان امت، در عبارتى همه جانبه با دقت تمام به تصوير كشيده شده است: «يُوحِى بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً». اين جمله سه نقطه مهم از روش‏ هاى مكر و حيله اهل سقيفه را خاطر نشان كرده است: با غرور و تكبر، سخنان فريبنده، به يكديگر خبر رساندن.
الا انَّ اعْدائَهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ الْغاوُونَ اخْوانُ الشَّياطينَ، يُوحِى بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً:


روندِ استفاده از سخنان ظاهرفريب در طول تاريخ از سوى دشمنان آل محمدعليهم السلام ادامه داشته و هميشه به عنوان ابزارى قوى در پايمال كردن حقوق ايشان به كار رفته است.
بدانيد كه دشمنان ايشان سُفهاى گمراه و برادران شياطين ‏اند، كه سخنان باطل ظاهر فريب را از روى غرور به يكديگر مى ‏رسانند.<ref>اسرار غدير: ص ۱۵۱ بخش ۷.</ref>


هارون در برابر قبر پيامبرصلى الله عليه وآله در مدينه از آن حضرت عذرخواهى مى‏ كرد كه مجبور است حضرت موسى بن جعفرعليه السلام را به خاطر اختلاف انداختن بين مردم از مدينه بيرون برد و زندانى كند!؟
آنچه در اينجا لازم به ذكر است اينكه برنامه شيطانى گمراه كنندگان امت، در عبارتى همه جانبه با دقت تمام به تصوير كشيده شده است: «يُوحِى بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً». اين جمله سه نقطه مهم از روش‏ هاى مكر و حيله اهل [[سقیفه]] را خاطر نشان كرده است: با غرور و تكبر، سخنان فريبنده، به يكديگر خبر رساندن.


   براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: قرآن /  آيه «وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِىٍّ عَدُوًّا شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحِى بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ...» .
روندِ استفاده از سخنان ظاهرفريب در طول [[تاریخ]] از سوى [[دشمنان اهل بیت علیهم السلام|دشمنان آل محمد علیهم السلام]] ادامه داشته و هميشه به عنوان ابزارى قوى در پايمال كردن حقوق ايشان به كار رفته است.
 
هارون در برابر قبر پيامبر صلى الله عليه و آله در [[مدینه]] از آن حضرت عذرخواهی مى‏ كرد كه مجبور است حضرت موسی بن جعفر علیه السلام را به خاطر اختلاف انداختن بين مردم از [[مدینه]] بيرون برد و زندانى كند!؟


== اتمام حجت امام كاظم ‏عليه السلام بر هارون با غدير<ref>تبليغ غدير در سيره معصومين‏ عليهم السلام: ص ۲۰۵،۲۰۴،۱۷۱. چهارده قرن با غدير: ص ۷۴. اسرار غدير: ص ۲۷۹.</ref> ==
== اتمام حجت امام كاظم ‏عليه السلام بر هارون با غدير<ref>تبليغ غدير در سيره معصومين‏ عليهم السلام: ص ۲۰۵،۲۰۴،۱۷۱. چهارده قرن با غدير: ص ۷۴. اسرار غدير: ص ۲۷۹.</ref> ==
هارون كه خود را در قله خلافت سقيفه نشانده و به آفتاب مى ‏گويد: هر جا سير كنى از مملكت من خارج نيستى، امام كاظم ‏عليه السلام را كه امام غدير است فرا مى‏ خواند و در همين زمينه از آن حضرت سؤال مى ‏كند.
هارون كه خود را در قله [[خلافت]] سقيفه نشانده و به آفتاب مى ‏گويد: هر جا سير كنى از مملكت من خارج نيستى، امام كاظم ‏عليه السلام را كه امام غدير است فرا مى‏ خواند و در همين زمينه از آن حضرت سؤال مى ‏كند.
 
زمينه بسيار حساسى براى [[تبلیغ]] غدير است، و جا دارد عصاره و چكيده غدير بر زبان آورده شود. حضرت در پاسخ تمام عرض و طول حكومت هارون را گوشه ‏اى از حكومت الهى خود اعلام كرد.
 
از سوى ديگر هر كس هر ادعايى درباره غدير و ولایت دارد، بر هيچ محورى جز پيامبر صلى الله عليه و آله نمى‏ تواند پايبند باشد.


زمينه بسيار حساسى براى تبليغ غدير است، و جا دارد عصاره و چكيده غدير بر زبان آورده شود. حضرت در پاسخ تمام عرض و طول حكومت هارون را گوشه ‏اى از حكومت الهى خود اعلام كرد.
امامان ما هم بر اين پايه اصلى [[امامت]] -  حتى در مقابل دشمنان سرسخت غدير -  تأكيد فرموده ‏اند.


از سوى ديگر هر كس هر ادعايى درباره غدير و ولايت دارد، بر هيچ محورى جز پيامبرصلى الله عليه وآله نمى‏ تواند پايبند باشد. امامان ما هم بر اين پايه اصلى امامت -  حتى در مقابل دشمنان سرسخت غدير -  تأكيد فرموده ‏اند.
از جمله ايامى است كه امام موسى كاظم ‏عليه السلام در زندان بود، و هارون حضرت را احضار نمود و درباره ولايت [[اهل‏ بیت‏ علیهم السلام]] بر مردم از آن آن حضرت سؤال كرد.


از جمله ايامى است كه امام موسى كاظم ‏عليه السلام در زندان بود، و هارون حضرت را احضار نمود و درباره ولايت اهل‏بيت‏ عليهم السلام بر مردم از آن آن حضرت سؤال كرد. حضرت فراتر از خيالِ هارون به او پاسخ داد و دليل آن را كلام پيامبرصلى الله عليه وآله ذكر كرده فرمود:
حضرت فراتر از خيالِ هارون به او پاسخ داد و دليل آن را كلام پيامبر صلى الله عليه و آله ذكر كرده فرمود:


ما مى‏ گوييم ولايت همه خلايق با ماست، كه ولايت دين است و اين جاهلان آن را پادشاهى مى‏ پندارند ... ، و ما اين ادعا را از كلام پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير خم مى ‏نماييم كه فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ.<ref>بحار الانوار: ج ۴۸ ص ۱۴۷.</ref>
ما مى‏ گوييم ولايت همه خلايق با ماست، كه ولايت دین است و اين جاهلان آن را پادشاهى مى‏ پندارند...، و ما اين ادعا را از كلام پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير خم مى ‏نماييم كه فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ.<ref>بحار الانوار: ج ۴۸ ص ۱۴۷.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
<references />
[[رده:اشخاص مرتبط با غدیر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۴۰

آيه «وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِىٍّ عَدُوّاً شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحِى بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ...»[۱]

يكى از آيات تضمين شده در خطبه غدیر آيه ۱۱۲ سوره انعام است:

«وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِىٍّ عَدُوّاً شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحِى بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما يَفْتَرُونَ» :

«اين گونه است كه براى هر پيامبرى دشمنى از انس و جن قرار مى‏ دهيم كه به يكديگر سخنان زينت شده را از روى غرور الهام مى‏ كنند، و اگر پروردگار تو بخواهد نمى ‏توانند آن را انجام دهند، پس آنان را با افترائشان به حال خود واگذار» .

پیامبر صلی الله علیه و آله هم در خطبه غدیر فرمود:

الا انَّ اعْدائَهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ الْغاوُونَ اخْوانُ الشَّياطينَ، يُوحِى بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً:

بدانيد كه دشمنان ايشان سُفهاى گمراه و برادران شياطين ‏اند، كه سخنان باطل ظاهر فريب را از روى غرور به يكديگر مى ‏رسانند.[۲]

آنچه در اينجا لازم به ذكر است اينكه برنامه شيطانى گمراه كنندگان امت، در عبارتى همه جانبه با دقت تمام به تصوير كشيده شده است: «يُوحِى بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً». اين جمله سه نقطه مهم از روش‏ هاى مكر و حيله اهل سقیفه را خاطر نشان كرده است: با غرور و تكبر، سخنان فريبنده، به يكديگر خبر رساندن.

روندِ استفاده از سخنان ظاهرفريب در طول تاریخ از سوى دشمنان آل محمد علیهم السلام ادامه داشته و هميشه به عنوان ابزارى قوى در پايمال كردن حقوق ايشان به كار رفته است.

هارون در برابر قبر پيامبر صلى الله عليه و آله در مدینه از آن حضرت عذرخواهی مى‏ كرد كه مجبور است حضرت موسی بن جعفر علیه السلام را به خاطر اختلاف انداختن بين مردم از مدینه بيرون برد و زندانى كند!؟

اتمام حجت امام كاظم ‏عليه السلام بر هارون با غدير[۳]

هارون كه خود را در قله خلافت سقيفه نشانده و به آفتاب مى ‏گويد: هر جا سير كنى از مملكت من خارج نيستى، امام كاظم ‏عليه السلام را كه امام غدير است فرا مى‏ خواند و در همين زمينه از آن حضرت سؤال مى ‏كند.

زمينه بسيار حساسى براى تبلیغ غدير است، و جا دارد عصاره و چكيده غدير بر زبان آورده شود. حضرت در پاسخ تمام عرض و طول حكومت هارون را گوشه ‏اى از حكومت الهى خود اعلام كرد.

از سوى ديگر هر كس هر ادعايى درباره غدير و ولایت دارد، بر هيچ محورى جز پيامبر صلى الله عليه و آله نمى‏ تواند پايبند باشد.

امامان ما هم بر اين پايه اصلى امامت -  حتى در مقابل دشمنان سرسخت غدير -  تأكيد فرموده ‏اند.

از جمله ايامى است كه امام موسى كاظم ‏عليه السلام در زندان بود، و هارون حضرت را احضار نمود و درباره ولايت اهل‏ بیت‏ علیهم السلام بر مردم از آن آن حضرت سؤال كرد.

حضرت فراتر از خيالِ هارون به او پاسخ داد و دليل آن را كلام پيامبر صلى الله عليه و آله ذكر كرده فرمود:

ما مى‏ گوييم ولايت همه خلايق با ماست، كه ولايت دین است و اين جاهلان آن را پادشاهى مى‏ پندارند...، و ما اين ادعا را از كلام پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير خم مى ‏نماييم كه فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ.[۴]

پانویس

  1. انعام /  ۱۱۲. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۳۸۰،۳۷۴.
  2. اسرار غدير: ص ۱۵۱ بخش ۷.
  3. تبليغ غدير در سيره معصومين‏ عليهم السلام: ص ۲۰۵،۲۰۴،۱۷۱. چهارده قرن با غدير: ص ۷۴. اسرار غدير: ص ۲۷۹.
  4. بحار الانوار: ج ۴۸ ص ۱۴۷.