آیه ۱۱ فتح و غدیر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
===== تبریکگفتن پس از بيعت ===== | ===== تبریکگفتن پس از بيعت ===== | ||
[[عمر بن خطاب]] كه هم در نگارش [[صحیفه ملعونه اول|صحيفه]] رئيس سایرین بود<ref>برای اطلاع بیشتر نگاه کنید: غدير در قرآن، ج۱، ص۱۲۹؛ غدير در قرآن، ج۲، ص۱۲۳.</ref> و هم در نقشه قتل پيامبر صلى الله عليه و آله در كوه هَرْشى شخصاً شركت داشت<ref>برای اطلاع بیشتر نگاه کنید: غدير در قرآن، ج۲، ص۴۰۷.</ref> و هم عملاً پس از پيامبر صلى الله عليه و آله نشان داد كه بنيانگذار [[سقیفه|سقيفه]] بر ضد خلافت على عليه السلام بوده است، در غدير از اولين كسانى بود كه براى [[بیعت|بيعت]] پيشقدم شد.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۹۵.</ref> عمر پس از بيعت هم تنها كسى بود كه گفت: {{متن عربی|بَخٍ بَخٍ لَكَ يَابْنَ ابى طالِبٍ! هَنيئاً لَكَ! اصْبَحْتَ مَوْلاىَ وَ مَوْلى كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ|ترجمه=خوشا به حالت اى پسر ابىطالب! گوارايت باد! صاحب اختيار هر مرد و زن مؤمنى شدهاى}}.<ref>بحارالانوار، ج۳۸، ص۳۴۴؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۴۲؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۰۳؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۵۴؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۲۰۳.</ref> | [[عمر بن خطاب]] كه هم در نگارش [[صحیفه ملعونه اول|صحيفه]] رئيس سایرین بود<ref>برای اطلاع بیشتر نگاه کنید: غدير در قرآن، ج۱، ص۱۲۹؛ غدير در قرآن، ج۲، ص۱۲۳.</ref> و هم در نقشه قتل پيامبر صلى الله عليه و آله در كوه هَرْشى شخصاً شركت داشت<ref>برای اطلاع بیشتر نگاه کنید: غدير در قرآن، ج۲، ص۴۰۷.</ref> و هم عملاً پس از پيامبر صلى الله عليه و آله نشان داد كه بنيانگذار [[سقیفه|سقيفه]] بر ضد خلافت على عليه السلام بوده است، در غدير از اولين كسانى بود كه براى [[بیعت|بيعت]] پيشقدم شد.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۹۵.</ref> عمر پس از بيعت هم تنها كسى بود كه گفت: {{متن عربی|بَخٍ بَخٍ لَكَ يَابْنَ ابى طالِبٍ! هَنيئاً لَكَ! اصْبَحْتَ مَوْلاىَ وَ مَوْلى كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ|ترجمه=خوشا به حالت اى پسر ابىطالب! گوارايت باد! صاحب اختيار هر مرد و زن مؤمنى شدهاى}}.<ref>بحارالانوار، ج۳۸، ص۳۴۴؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۴۲؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۰۳؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۵۴؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۲۰۳.</ref> | ||
===== | ===== مسخرهکردن هفتنفری در برابر منبر ===== | ||
هفت نفر از | هفت نفر از [[منافقین|منافقان]] در برابر منبر قبل از اعلان ولايت نشسته بودند. يكى از آنان گفت: چشمانش را نمىبينيد كه گويا چشم ديوانهاى است. اكنون بهپا مىخيزد و مىگويد: خدايم چنين گفته است! جبرئيل اين سخن را به پيامبر صلى الله عليه و آله خبر داد. حضرت آنان را پس از منبر فرا خواند و در اين باره مؤاخذه فرمود. آنان انكار كردند و قسم ياد كردند كه چنين سخنى نگفتهاند.<ref>عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۳۵؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۱۹.</ref> | ||
===== ۴. تهديد پس از منبر ===== | ===== ۴. تهديد پس از منبر ===== |
نسخهٔ ۱۳ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۹:۵۶
مشخصات آیه | |
---|---|
نام سوره | فتح |
شماره آیه | ۱۱ |
جزء | ۲۶ |
محتوای آیه | |
مکان نزول | مدینه |
ترتیل آیه 0:39 ترجمه صوتی 0:49 |
آیهای مربوط به مناسبتهای خاص در غدیر
با در نظر گرفتن اينكه غدير مراسم مفصلى در سه روز بوده، گذشته از آياتى كه مستقيماً در آن ايام نازل شده آياتى هم در ضمن كلام بهصورت اشاره آمده و منظور از آنها بيان شده است. اين موارد در تفسير ۱۸ آيه آمده است.[۱]
از جمله اين آيات، آيه ۱۱ سوره فتح است: سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرابِ شَغَلَتْنا أَمْوالُنا وَ أَهْلُونا، يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فِى قُلُوبِهِمْ، قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ لَكُمْ مِنَ اللَّه شَيْئاً إِنْ أَرادَ بِكُمْ نَفْعاً بَلْ كانَ اللَّه بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً؛ بهزودى برجاىماندگان از اعراب خواهند گفت: اموال و خانواده ما مشغولمان كرده است. آنان در زبانشان چيزى را مىگويند كه در قلبشان نيست. بگو پس چه كسى در برابر خدا بهنفع شما اختيارى دارد اگر او نفعى را براى شما بخواهد؛ بلكه خداوند به آنچه انجام مىدهيد آگاه است
.
آیه در متن خطبه
وجود آیه ۱۱ سوره فتح، بر اساس برخی منابع، در خطبه غدیر چنین گزارش شده است: «وَ سَالْتُ جَبْرَئيلَ انْ يَسْتَعْفِىَ لِىَ السَّلامَ عَنْ تَبْليغِ ذلِكَ الَيْكُمْ - ايُّهَا النّاسُ - لِعِلْمى بِقِلَّةِ الْمُتَّقينَ وَ كَثْرَةِ الْمُنافِقينَ وَ ادْغالِ اللاّئِمينَ وَ حِيَلِ الْمُسْتَهْزِئينَ بِالاسْلامِ، الَّذينَ وَصَفَهُمُ اللَّه فى كِتابِهِ بِانَّهُمْ يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فِى قُلُوبِهِمْ وَ يَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّه عَظِيمٌ؛ از جبرئيل خواستم كه از خداوند بخواهد تا مرا از ابلاغ اين مطلب به شما معاف بدارد، زيرا از كمى پرهیزکاران و زيادى منافقان و افساد ملامتكنندگان و حيلههاى مسخرهكنندگان اسلام اطلاع دارم؛ كسانى كه خداوند در كتابش آنان را چنين توصيف فرموده كه با زبانشان مىگويند آنچه در قلبهايشان نيست و اين كار را سهل مىشمارند، در حالى كه نزد خداوند عظيم است».[۲]
موقعيت تاريخى استفاده از آیه
موقعیت تاریخی استفاده از آیه ۱۱ سوره فتح چنین تصویر شده است: در اوايل خطابه كه آيه تبلیغ تلاوت شده و پیامبر صلی الله علیه و آله بهصراحت فرموده كه اين دستور درباره خلافت على عليه السلام سه بار بر من نازل شده است، ناگهان لحن سخن عوض مىشود و حضرت مىفرمايد از خدا خواستم مرا از تبليغ اين مسئله، بهعلت حضور منافقان، معاف کند. آنگاه در توصيف آنان دو آيه از قرآن (آیه ۱۱ سوره فتح و آیه ۱۵ سوره نور) را كنار هم قرار مىدهد و با تغيير ضماير آن دو را تلفيق مىكند و بهعنوان كلام خداوند مطرح مىفرمايد.[۳]
موقعيت قرآنى آیه
موقعیت قرآنی آیه ۱۱ سوره فتح چنین ترسیم شده است: آيه ۱۱ سوره فتح در توصيف منافقانی است كه از بيعت شجره تخلف ورزيدند و عذرهاى دروغين تراشيدند. خداوند درباره عذرهاى آنان مىفرمايد: «با زبان خود مطلبى را مىگويند كه در قلبهايشان نيست». آنگاه دورويى آنان را مورد تمسخر قرار مىدهد كه اگر خداوند درباره شما اراده ضرر يا منفعتى نمايد شما چگونه با اين حيلهها كارى پيش خواهيد برد.[۴]
تحليل اعتقادى آیه
استشهاد به آيه ۱۱ سوره فتح درباره منافقانی صورت گرفت كه در غدير حضور داشتند و پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بهخاطر آنان اجراى مراسم غدير را مشكل مىدانست؛ این استشهاد ناظر به دو جهت در آنان بوده است:
ارادت دروغين
با توطئههاى بسيارى كه منافقان امت اسلامى بر ضد رسول الله صلى الله عليه و آله چيدهاند، توطئههایی چون نگارش صحيفه ملعونه براى براندازى خلافت و وصايت اهل بيت عليهم السلام[۵] و نقشه قتل پيامبر صلى الله عليه و آله در كوه هرشى،[۶] باز هم در ظاهر چنان اظهار ارادت دروغين نسبت به پيامبر صلى الله عليه و آله نشان مىدهند كه حاكى از بالاترين درجه نفاق است.[۷]
عادى نشان دادن نفاق
منافقان دورويى خود را بسيار عادى تلقى میکردند، در حالى كه این عمل نزد خداوند بسيار مهم است. اين عادىشمردن بهحدى رسيده بود كه گاهى رودرروى حضرت از ديگران هم جلوتر مىافتادند و ارادت بيشترى نشان مىدادند. اين همان چيزى بود كه قلب پيامبر صلى الله عليه و آله را آزار مىداد.[۸]
نمونههايى از دورويى منافقان در غدير
در اينجا به نمونههايى از حركات نفاقآميز منافقان پرداخته میشود تا معلوم شود منظور پیامبر صلی الله علیه و آله از زيادى منافقان، افساد ملامتكنندگان و حيلههاى مسخرهكنندگان اسلام چيست:
مسخره گروهى در خيمه
پس از منبر پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله عدهاى از منافقان يا دشمنانِ پنهان در خيمه خود، حضرت را مسخره مىكردند. حذيفه بن يمان سخن آنان را به پيامبر صلى الله عليه و آله گزارش داد. پیامبر آنان را فرا خواند و پرسيد: شما چه گفتهايد؛ در پاسخ حضرت گفتند: به خدا قسم، ما هيچ سخنى نگفتهايم و اگر سخنى درباره ما به شما رسيده، بر ما دروغ بستهاند.[۹]
تبریکگفتن پس از بيعت
عمر بن خطاب كه هم در نگارش صحيفه رئيس سایرین بود[۱۰] و هم در نقشه قتل پيامبر صلى الله عليه و آله در كوه هَرْشى شخصاً شركت داشت[۱۱] و هم عملاً پس از پيامبر صلى الله عليه و آله نشان داد كه بنيانگذار سقيفه بر ضد خلافت على عليه السلام بوده است، در غدير از اولين كسانى بود كه براى بيعت پيشقدم شد.[۱۲] عمر پس از بيعت هم تنها كسى بود كه گفت: «بَخٍ بَخٍ لَكَ يَابْنَ ابى طالِبٍ! هَنيئاً لَكَ! اصْبَحْتَ مَوْلاىَ وَ مَوْلى كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ؛ خوشا به حالت اى پسر ابىطالب! گوارايت باد! صاحب اختيار هر مرد و زن مؤمنى شدهاى».[۱۳]
مسخرهکردن هفتنفری در برابر منبر
هفت نفر از منافقان در برابر منبر قبل از اعلان ولايت نشسته بودند. يكى از آنان گفت: چشمانش را نمىبينيد كه گويا چشم ديوانهاى است. اكنون بهپا مىخيزد و مىگويد: خدايم چنين گفته است! جبرئيل اين سخن را به پيامبر صلى الله عليه و آله خبر داد. حضرت آنان را پس از منبر فرا خواند و در اين باره مؤاخذه فرمود. آنان انكار كردند و قسم ياد كردند كه چنين سخنى نگفتهاند.[۱۴]
۴. تهديد پس از منبر
پس از منبر غدير، عده اى از منافقین در خيمه اى جمع شده مى گفتند:
به خدا قسم ياران كسرى و قيصر در لباس هاى خز و رنگارنگ و حرير و بافته زندگى مى كنند، ولى ما همراه پيامبر در دو چيز خشن به سر مى بريم:هم غذاى
خشن مى خوريم و هم لباس خشن مى پوشيم. بعد از اين همه، اكنون كه مرگش نزديک شده مى خواهد جانشينى بعد از خود را به على بسپارد.به خدا قسم خواهد دانست (كه چه مى كنيم)»!مقداد اين سخنان را به حضرت گزارش داد.حضرت اعلان اجتماع عمومى به مردم داد و آنان را فرا خواند و در اين باره توبيخ فرمود.در پاسخ گفتند: پدر و مادرمان فدايت يا رسول اللَّه. قسم به آنكه تو را به حق مبعوث نمود و به نبوت كرامتت داد، آنچه به تو خبر رسيده ما نگفته ايم. قسم به آنكه تو را بر همه بشر برگزيده، ما نگفته ايم![۱۵]
۵. تهديد در اثناى خطابه
به محض آنكه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:
«مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ»، ابوبكر و عمر در گوش يكديگر نجوا كردند: به خدا قسم هرگز درباره آنچه او گفت تسليمش نخواهيم شد! اين خبر به پيامبر صلى الله عليه و آله داده شد و حضرت پس از منبر آنان را فرا خواند و مؤاخذه فرمود. آنان انكار كردند و به خدا قسم ياد كردند كه چيزى نگفته اند.[۱۶]
۶. تملق پس از خطابه و بيعت
پس از منبر و بیعت غدير، عده اى از متمرّدين و سردمداران منافقين در بين خود توطئه كرده گفتند:
اگر براى محمد حادثه اى رخ دهد، امر خلافت را از على دور مى كنيم و نمى گذاريم بدان دست يابد! پيرو اين سخن نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمدند و گفتند:تو بهترين خلق نزد خدا و خود و ما را براى خلافت بپا داشتى.به وسيله او مقابله با ظلم ظالمين و تعدى كنندگان در سياست ما را كفايت نمودى! در اين حال خداوند دورويى آنان را و اينكه قصد قتل پيامبر صلى الله عليه و آله را دارند و بعد از او در صدد تمرّد هستند به آن حضرت خبر داد.پيامبر صلى الله عليه و آله آنان را فرا خواند و در اين باره سرزنش نمود.آنان در انكار كلام حضرت قسم هاى شديد ياد كردند.
اولى گفت: يا رسول اللَّه، به خدا قسم درباره چيزى به اندازه اين بيعت اهمیت قائل نشده ام. اميدوارم به خاطر آن مرا در قصرهاى بهشت جاى دهد، و مرا در آنجا از بهترين وارد شوندگان و ساكنين آن قرار دهد!
دومى گفت: پدر و مادرم به قربانت يا رسول اللَّه، من به دخول بهشت و نجات از آتش جز با اين بيعت مطمئن نشدم. به خدا قسم اگر از زمين تا عرش پر از مرواريد تازه و جواهر گران قيمت به من دهند كه بر خلاف اين بيعت عمل كنم يا آن را بشكنم - بعد از چنين پيمانى كه بستم - هرگز به چنين كارى خشنود نخواهم بود!
سومى گفت: به خدا قسم يا رسول اللَّه، به قدرى از اين بيعت خوشحال شدم و اينكه در رضوانِ خداوند شاد بوده به آرزوها خواهم رسيد، كه يقين پيدا كردم اگر گناه همه اهل زمين بر گردن من بود با اين بيعت از من پاک شد. آنگاه بر گفته هاى خود بار ديگر قسم ياد كرد و كسى را كه خلاف آن را به پيامبر صلى الله عليه و آله گزارش كرده لعنت نمود و بعد از او بقيه سردمداران و متمردين منافقین نيز نظير همين سخنان را گفتند.[۱۷]
۷. مسخره با تشبيه به سوسمار
پس از مراسم غدير چند نفر از قريش جمع شده بودند و از آنچه واقع شد تأسف مى خوردند! در اين هنگام سوسمارى از كنار آنان عبور كرد.يكى از آنان گفت: اى كاش محمد به جاى على اين سوسمار را امير ما قرار مى داد!!! ابوذر اين گفته آنان را به پيامبر صلى الله عليه و آله گزارش داد.حضرت سراغ آنان فرستاد و احضارشان نمود و گفته شان را برايشان تكرار نمود.آنان انكار كردند و در اين باره قسم ياد نمودند.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: بدانيد كه جبرئيل بر من نازل شده و خبر آورده كه روز قيامت قومى را مىآورند كه امامشان سوسمار است! مواظب باشيد كه شما نباشيد!![۱۸]
۸. قسم دروغين در كنار توطئه
آن شب كه توطئه قتل پيامبر صلى الله عليه و آله بر فراز كوه هرشى اجرا شد و خداوند رسولش را حفظ نمود، صبح هنگام كه قافله پياده شدند حضرت فرمود: چه شده است عده اى را كه در كعبه هم قسم شده اند كه اگر خدا محمد را از دنيا ببرد يا كشته شود، امر خلافت را به اهلبيتش باز نگردانند؟
همان عده فوراً نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمدند و قسم ياد كردند كه دراين باره هيچ سخنى نگفته اند و چنين قصدى نداشته اند و درباره آن حضرت هيچ اقدامى نكرده اند![۱۹]
با مطالعه نمونه هاى ذكر شده از نفاقشان كه در خود غدير بروز كرد، در حالى كه بزرگترين توطئه ها را بر ضد پيامبر صلى الله عليه و آله تدارک ديده بودند؛ معناى كلام حضرت را در اولين فرازهاى خطابه غدير مى فهميم كه در زبان بر خلاف قلب هايشان سخن مى گويند، و اين دورويى را آن قدر ساده و آسان انجام مى دهند كه ساعت به ساعت حاضر به تكرار آن هستند.
پانویس
- ↑ غدير در قرآن، ج۲، ص۹۳.
- ↑ اسرار غدير، ص۱۳۹، بخش۲.
- ↑ غدير در قرآن، ج۲، ص۹۶.
- ↑ غدير در قرآن، ج۲، ص۹۶.
- ↑ برای اطلاع بیشتر نگاه کنید: غدير در قرآن، ج۱، ص۱۲۹؛ غدير در قرآن، ج۲، ص۱۲۳.
- ↑ برای اطلاع بیشتر نگاه کنید: غدير در قرآن، ج۲، ص۴۰۷.
- ↑ غدير در قرآن، ج۲، ص۹۷.
- ↑ غدير در قرآن، ج۲، ص۹۷.
- ↑ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۳.
- ↑ برای اطلاع بیشتر نگاه کنید: غدير در قرآن، ج۱، ص۱۲۹؛ غدير در قرآن، ج۲، ص۱۲۳.
- ↑ برای اطلاع بیشتر نگاه کنید: غدير در قرآن، ج۲، ص۴۰۷.
- ↑ عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۹۵.
- ↑ بحارالانوار، ج۳۸، ص۳۴۴؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۴۲؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۰۳؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۵۴؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۲۰۳.
- ↑ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۳۵؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۱۹.
- ↑ عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۱۳۹ - ۱۴۰. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۵۴.
- ↑ عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۴۰ ح ۲۰۶. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۵۴.
- ↑ عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۵۵.
- ↑ عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۶۳. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۳.
- ↑ عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۶۶. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۱۳.
منابع
- اسرار غدیر؛ محمدباقر انصاری، تهران: نشر تک، ۱۳۸۴ش.
- بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
- عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال؛ عبدالله بن نورالله بحرانى اصفهانى، تحقیق: محمدباقر موحد ابطحى اصفهانى، قم: مؤسسة الإمام المهدى علیه السلام، ۱۳۸۲ش.
- غدیر در قرآن، قرآن در غدیر؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.