خطر منافقین در غدیر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
[[رده:تاریخ غدیر]] |
نسخهٔ کنونی تا ۸ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۵۱
خطر منافقين[۱]
در مورد خطر منافقین از دو بُعد مى توان سخن گفت:
۱. ترس از منافقين
فرق بين غدير و دعوت هاى قبلى پیامبر صلی الله علیه و آله اين بود كه در غدير، اجتماعى منسجم و يكپارچه و عظيم از مسلمين بود، ولى در دعوت هاى قبلى مجموعه اى از کفار و مسلمين و يا اكثريتى از كفار در برابر حضرت بودند.
ولى اين مسلمانان چه كسانى بودند كه نيمى از خطابه پيامبر صلى الله عليه و آله به اعلام خطر و حذر از منافقينِ آنان طى شد.
اگر چه دعوت هاى قبلى پيامبر صلى الله عليه و آله هر يک در مرحله اى از ضعف اسلام قرار داشتند و اين مرحله در اعلى درجه قوت اسلام بود، ولى در همين حال پيامبر صلى الله عليه و آله از مشرکین خوفى نداشت و همه ترسش از مسلمين منافق بود!
اين بود كه در همان آغاز خطبه غدیر - در حالى كه پس از اعلان نزول آيه - مردم منتظر ورود به اصل مطلب بودند، با كمال تعجب متوجه شدند كه پيامبر صلى الله عليه و آله مسئله تعطيل اين سخنرانى را مطرح مى كند!!
حضرت به صراحت فرمود:
«از جبرئیل خواستم كه از خدا بخواهد كه مرا از ابلاغ اين پيام معاف بدارد»!
اين مطلب در ذهن مخاطبان دو سؤال به ميان آورد: يكى آنكه بدانند چرا حضرت چنين درخواستى را نموده است، و ديگر اينكه اگر چنين خواسته اى در ميان بوده پس چگونه اكنون سخنرانى در حال انجام است؟
در دنباله سخن، پيامبر صلى الله عليه و آله پاسخ هر دو سؤال را داد. علت درخواست معاف شدن از ابلاغ پيام را حضور منافقين و فتنه گران ذكر كرد، و علت تعطيل نشدن سخنرانى را حكم قاطع الهى در ابلاغ پيام اعلام كرد، و اينكه خداوند بدون اين ابلاغ از من راضى نمى شود.
حضرت در لا به لاى اين قسمت از سخن كار فوق العاده اى انجام داد، كه منافقين از ترس افشاى اسرارشان در جاى خود ميخكوب شدند. آن سخن پر تأثير اين بود:
اگر بخواهم منافقين را نام ببرم مى توانم و اگر بخواهم به تک تک آنان اشاره كنم آنان را نشان مى دهم، ولى به خدا قسم درباره آنان با بزرگوارى رفتار كرده ام.
۲. منافقين خطرناكتر از كافران
از جمله آياتى كه در غدير بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شده اين آيه است:
«الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً»:[۲]
«امروز كسانى كه كافر شدند از تخريب دين شما نااميد شدند، پس از آنان نترسيد و از خدا بترسيد. امروز دين شما را كامل كردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دين شما راضى شدم».
آنچه در اينجا قابل ذكر است اينكه با اعلان چنين ولايتى بود كه ساير ملل جهان، دین اسلام را در پيشرفته ترين نوع آينده نگرى يافتند، و در مقايسه با آنچه در مخيله خود پرورده بودند خود را بسيار ناچيز ديدند.
یهود و نصاری نيز گذشته از انطباق اوصاف پيامبر صلى الله عليه و آله بر آنچه در كتاب هايشان آمده بود، با تعيين جانشينان آن حضرت اين تطبيق را بيشتر دريافتند چرا كه حتى نام ايشان در تورات و انجيل آمده بود؛ و با وجود آنان شخص پيامبر صلى الله عليه و آله را در برابر خود حاضر مى ديدند.
از همه كافرين خطرناک تر منافقين بودند كه تمام توطئه ها و نقشه ها را براى بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله آماده كرده بودند، كه وقتى آن حضرت حضور نداشته باشد
با بى پروايى و فرصت طلبى خود جامعه مسلين را بر هم بريزند و به انحراف بكشانند.
اما با منصوب شدن فردى قدرتمند چون على بن ابى طالب عليه السلام و سپردن تمام شئون پيامبر صلى الله عليه و آله به او، آنان نيز نقشه هاى خود را بر آب ديدند و فهميدند كه به آسانى نمى توانند به اهداف خود دست يابند و لذا جمله «بَطَلَ كَيْدُنا» را بر زبان آوردند كه ذكر خواهد شد.[۳]
و لذا منافقين را مى بينيم كه با نسبت هاى جسارت آميزى مانند جنون و هذيان و تعصب به پيامبر صلى الله عليه و آله، در صدد سقوط غدير و ولايت بودند، و با محكم كردن پيمان بين خود و توطئه قتل پيامبر و على عليهما السلام در صدد بر هم ريختن برنامه دقيق اسلام بودند.