المستدرک علی الصحیحین (کتاب)
«المستدرک علی الصحیحین» تألیف محمد بن عبدالله مشهور به حاکم نیشابوری کتابی است که در سال ۳۷۳ هجری قمری نوشته شد. این کتاب شامل ۸۸۰۳ حدیث است که به عنوان تکملهای بر صحیح بخاری و صحیح مسلم در نظر گرفته میشود. حاکم نیشابوری در المستدرک احادیثی را جمعآوری کرد که به ادعای وی بر اساس معیارهای بخاری و مسلم صحیح بودند اما در کتب آنها نیامده بودند. این کتاب حاوی حدود ۲۶۰ روایت در فضیلت حضرت علی علیه السلام است که باعث انتقاد برخی از اهل حدیث شده است.
| اطلاعات کتاب | |
|---|---|
| نویسنده | حاکم نیشابوری |
| مذهب | اهل سنت |
| زبان | عربی |
| موضوع | حدیث |
| تعداد جلد | ۸ج |
| اطلاعات نشر | |
| ناشر | دارالتاصیل |
| محل نشر | بیروت |
| سال نشر | ۱۴۳۵ هجری قمری |
| نوبت چاپ | اول |
| قطع | وزیری |
نویسنده
مقاله اصلی «حاکم نیشابوری»
محمد بن عبدالله، مشهور به حاکم نیشابوری یا ابن البَیِّع (۳۲۱–۴۰۵ ق/۹۳۳–۱۰۱۴ م)، محدث برجسته، فقیه شافعی، تاریخنگار و قاضی ایرانی در قرن چهارم هجری بود. او از سن ۹ سالگی به فراگیری حدیث پرداخت و در طول عمر خود به شهرهای مختلفی سفر کرد تا علم حدیث را بیاموزد.
تألیفات
- المستدرک علی الصحیحین
- معرفة علوم الحدیث
- تاریخ النیسابوریین
- فضائل فاطمة الزهرا (علیهاالسلام)
- سؤالات الحاکم للدارقطنی فی الجرح و التعدیل
- الاکلیل
- مزکی الأخبار
- فضائل الشافعی
- کتاب الضعفاء
- علل الحدیث
- مفاخر الرضا
محتوای کتاب
«المستدرک علی الصحیحین» تکمیل بر دو کتاب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» شناخته میشود. هدف کتاب جمعآوری احادیث صحیحی است که مطابق شرایط صحت صحیحین باشند اما در آن دو کتاب آمده نشدهاند. این کتاب شامل حدود ۸۸۰۳ حدیث است که در ۵۱ کتاب و با ۳۶۴۷ عنوان موضوعی گردآوری شدهاند. بیشتر مطالب آن فقهی است و احادیث در موضوعات مختلفی نظیر عقاید، طب، ملاحم و فتن، تفسیر قرآن، سیره و مغازی گنجانده شدهاند. شروع کتاب با «کتاب الایمان» و پایان آن با «کتاب الاهوال» است.
نقل حدیثی هم سیاق با حدیث غدیر[۱]
در دو کتاب احادیثی آمده که با حدیث غدیر هم سیاق هستند. یکی از آنها سیاق حدیث غدیر در «المستدرک علی الصحیحین» از حاکم نیشابوری است. به تعبیر دیگر: یکی از وجوه دلالت حدیث غدیر بر امامت و ولایت این است که حاکم نیشابوری حدیث غدیر را به سیاق و لفظی نقل کرده که به صراحت و وضوح به امامت امیرالمؤمنین علیه السلام و جانشینی و پس از رسول اللَّه صلی الله علیه و آله دلالت میکند. این از جهت دلالت. اما از جهت سند، حاکم خود تصریح کرده که این حدیث صحیح الاسناد است.
۱. کلام حاکم نیشابوری
حاکم نیشابوری نوشته است: محمد بن علی شیبانی در کوفه، از احمد بن حازم غِفاری، از ابونعیم، از کامل ابوعلاء، از حبیب بن ابی ثابت، از یحیی بن جعده، از زید برای ما روایت کرد: همراه با رسول خدا صلی الله علیه وآله از مکه بیرون آمدیم تا به غدیر خم رسیدیم. حضرتش فرمان داد تا زیر درختان بزرگ آنجا را جارو کنند، در روزی که گرمتر از آن را ندیده بودیم. پیامبر صلی الله علیه و آله خدای را سپاس گفت و ستود و سپس فرمود:
هان ای مردم، هر پیامبرِ برانگیخته ای به اندازه نصف پیامبر پیش از خود (در میان امّتش) زندگی میکند، و نزدیک است که داعی حق مرا بخواند و من اجابتش کنم. من در میان شما چیزی بر جای میگذارم که با وجود آن گمراه نخواهید شد: کتاب خدای عزوجل.
سپس برخاست و دست علی علیه السلام را گرفت و فرمود: ای مردم، چه کسی نسبت به شما از خود شما سزاوارتر است؟ مردم گفتند: خدا و فرستاده اش داناترند. فرمود: هر کس من مولای او هستم علی مولای او است.
این حدیث صحیح الاِسناد است، ولی بخاری و مسلم آن را در کتابهایشان نیاورده اند.[۲]
این حدیث صحیحی است که به روشنی دلالت میکند مراد از مَولی «أولی» است، زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله این سخن را در آن انجمن بزرگ از مردم و در روزی که گرم تر از آن را تجربه نکرده بودند، پس از اشاره به نزدیک شدن زمان درگذشتش و بیان اینکه بعد از تمسّک به کتاب خدا گمراه نخواهند گشت، در حالی که دست علی علیه السلام را گرفته بود و پس از آنکه از ایشان پرسید: مَن أولی بِکُم مِن أنفُسِکُم: چه کسی از شما به شما سزاوارتر است؟ بر زبان آورد.
آیا میتوان تصوّر کرد که واژه «مَولی» در حدیثی که در آن زمان و مکان و احوال بیان شده، معنایی غیر از معنای اراده شده از عبارت «مَن أولی بِکُم مِن أنفُسِکُم» دارد؟ هرگز! پیشتر گفتیم و در ادامه نیز خواهد آمد که این جمله ارزشمند از آیه مبارکه «النَبیُّ أولی بِالمُؤمِنینَ مِن أنفُسِهِم»[۳] گرفته شده، که به اولی بودن پیامبر صلی الله علیه و آله بر مؤمنان در همه چیز دلالت میکند.
شیخ عبدالحق دهلوی در «اللّمعات» در شرح حدیث غدیر مینویسد: پیامبر صلی الله علیه و آله پس از آنکه صحابه جمع شدند فرمود: آیا نمیدانید که من از مؤمنان به خودشان سزاوارترم؟ در بعضی از روایات آمده که حضرتش این سخن را چند بار برای مسلمانان تکرار کرد. آنان سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله را با تصدیق و اعتراف پاسخ دادند.
پیامبر صلی الله علیه و آله با این جمله، به آیه «النَبیُّ أولی بِالمُؤمِنینَ مِن أنفُسِهِم» اشاره کرد. این آیه أولی بودن پیامبر صلی الله علیه و آله بر مؤمنان را در همه امور اثبات میکند، زیرا او بر خلاف نفس مؤمنان، تنها به چیزی فرمان میدهد و تنها چیزهایی را برای آنان میپسندد که صلاح ایشان در آن است. از این رو، اولویّت در آیه بهطور مطلق آمده است؛ بنابراین، بر مؤمنان واجب است که پیامبر صلی الله علیه و آله نزد ایشان از خودشان محبوب تر و امر او پیش آنان از امر خودشان نافذتر، و مهرورزی آنان نسبت به او از مهرورزیشان به خودشان کامل تر باشد.
روایت شده که پیامبر صلی الله علیه و آله میخواست به جنگ تبوک برود، از این رو به مردم دستور داد که همراهیاش کنند. ولی بعضی از مردم گفتند: ما از پدران و مادرانمان اذن میطلبیم. اینجا بود که این آیه نازل شد.[۴]
در یکی از قرائات (پس از «النَبیُّ أولی بِالمُؤمِنینَ مِن أنفُسِهِم وَ أزواجُهُ أُمَّهاتُهُم») آمده است: «وَ هُوَ أبٌ لَهُم»: و پیامبر پدر مؤمنان است؛ یعنی در دین، چرا که هر پیامبری از آن حیث که در حیات ابدی اصل امت خود است، پدر امّتش بهشمار میرود، و از این رو است که مؤمنان برادر یکدیگر اند.
در تفسیر بَیضاوی چنین آمده است: سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله یعنی: «من از هر مؤمنی به خود او سزاوارترم» تأکید و تقریری است که نشان میدهد حضرتش به هر یک از افراد مؤمنان سزاوارتر است. چنانکه جمله «من از شما به شما سزاوارترم» مفید اولی بودن وی نسبت به جمیع مؤمنان است.[۵]
