عایشه بنت ابی بکر
عایشه بنت ابوبکر، دختر نخستین خلیفه اهل سنت و یکی از همسران پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله بود. او پس از پیامبر نقش مهمی در تحولات سیاسی، بهویژه شورش علیه عثمان و راهاندازی جنگ جمل داشت و از راویان بزرگ احادیث در منابع اهل سنت بهشمار میرود. شخصیت عایشه بهسبب حسادت، کینه با اهل بیت علیهم السلام و حضور فعال در تحولات سیاسی صدر اسلام، همواره نزد شیعه و سنی محل بحث و مناقشه بوده است.
| اطلاعات فردی | |
|---|---|
| نام کامل | عایشه دختر ابوبکر بن ابیقحافه تیمی |
| سرشناسی | همسر پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله |
| تولد | حدود سال چهارم یا پنجم بعثت، مکه |
| وفات | ۱۷ ماه رمضان ۵۸ هجری قمری (حدود ۶۶ سالگی)، مدینه |
| نحوه درگذشت | (بنابر برخی منابع قتل به دست معاویه) |
| محل دفن | قبرستان بقیع، مدینه یا چاهی در شام |
| خویشان سرشناس | ابوبکر (پدر)، محمد بن ابیبکر (برادر)، عبدالله بن زبیر (خواهرزاده) |
| اطلاعات علمی | |
| مذهب | مادر اهل سنت |
| اطلاعات فرهنگی | |
| زمینه فعالیت | روایت حدیث، فعالیت سیاسی |
| علت شهرت | همسری پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله، نقش در جنگ جمل |
زندگینامه
عایشه، دختر ابوبکر، از خاندان تیم و مادرش ام رومان بود که به قبیله بنیکنانه تعلق داشت.[۱] او در سال چهارم یا پنجم بعثت در مکه متولد شد و با لقب «اُم عبدالله» شناخته میشد، چرا که خواهرزادهاش عبدالله بن زبیر بود.[۲] پیامبر اسلام گاهی او را «حمیرا» – زن سرخ و سفید – خطاب میکرد، اما مشهور است که مستندات معتبری پشت این لقب وجود ندارد و برخی علما این نقلها را بیاساس دانستهاند.[۳]
عایشه پس از وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها و ازدواج پیامبرصلی الله علیه وآله با سوده، به عقد پیامبر درآمد.[۴] مهریه او چهارصد درهم بود و زندگی زناشویی پیامبر با او حدود نه سال و پنج ماه طول کشید. درباره سن عایشه هنگام ازدواج، اختلافات بسیاری وجود دارد. روایت رایج آن است که در زمان عقد، شش یا هفت سال داشت و مراسم زفاف با پیامبر بعد از هجرت و جنگ بدر (زمانی که بیش از نه سال داشت) برگزار شد؛ اما شماری از پژوهشگران و تاریخنگاران با بررسی متون متعدد، سن واقعی او را در زمان عقد تا ۱۸ سال نیز محتمل دانستهاند.[۵]
عایشه پس از شهادت پیامبرصلی الله علیه وآله، به واسطه جایگاه اجتماعی و نسبت خانوادگی با خلیفه اول اهل سنت، در جامعه اسلامی نفوذ زیادی داشت و با صدور فتواها و نقل احادیث، نقش مهمی در تقویت موقعیت ابوبکر و عمر ایفا کرد.[۶] او در آغاز خلافت عثمان روابط خوبی با وی داشت، اما در سالهای بعد، با شدت گرفتن اختلافات، به مخالفت علنی و مشارکت در شورش علیه عثمان پرداخت.[۷] عایشه علناً با عثمان مخالفت میکرد، و حتی اقدام به تحریک مردم علیه او کرد؛ عثمان نیز در پاسخ، او را به همسران نوح و لوط تشبیه کرد و عایشه واکنش تندی به این اظهارات نشان داد و عثمان را شایسته مرگ دانست.[۸]
پس از قتل عثمان، عایشه با هدف خونخواهی او و همراهی طلحه و زبیر، زمینه نبرد جمل را فراهم آورد و یکی از چهرههای اصلی این جنگ بود.[۹] در این نبرد مشهور، عایشه سوار بر شتری در هودجی زرهپوش قرار داشت. پس از شکست، امام علی علیه السلام با احترام او را به مدینه بازگرداند[۱۰] و نسبت به رفتار عایشه نکاتی را در خطبه ۸۰ نهجالبلاغه بیان کرد تا از تکرار این رویدادها در آینده پیشگیری کند. همچنین مخالفت عایشه با دفن امام حسن علیه السلام در کنار پیامبرصلی الله علیه وآله، از مهمترین اقدامات سیاسی او در آن دوران بود و برخی منابع این رفتار را نشانه کینه نسبت به اهلبیت علیهم السلام دانستهاند.[۱۱]
شخصیت عایشه در منابع شیعه با ویژگیهایی چون بلندپروازی، حسادت و کینه نسبت به علی علیهالسلام و حضرت زهراسلاماللهعلیها توصیف شده است.[۱۲] نقلهایی از پیامبر صلی الله علیه وآله وجود دارد مبنی بر هشدار به عایشه درباره رفتار با امیرالمؤمنین علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها.[۱۳] عایشه نقش فعالی در مناقشات سیاسی پس از شهادت پیامبر صلی الله علیه وآله داشت و بخش زیادی از روایت احادیث نبوی به او نسبت داده شده، هرچند صحت بسیاری از روایات مورد مناقشه صاحبنظران قرار گرفته است.
بیعت در غدیر[۱۴]
از جمله کسانی که در مراسم بیعت همگانی در غدیر حضور داشتند عایشه دختر ابوبکر بود.
دشمن غدیر[۱۵]
در زمان حکومت امیرالمؤمنین علیه السلام پیروان سقیفه بار دیگر در قیافههای ظاهر فریبی آمدند که کمر اجتماع در مقابل آن خم شد. بار اول همسر پیامبر صلی الله علیه و آله در میدان جنگ در برابر علی علیه السلام ظاهر شد، در حالی که طلحه و زبیر دو صحابی پیامبرصلی الله علیه وآله نیز در کنار او بودند. حضور زن در میدان جنگ از یک سو و همسر پیامبر صلی الله علیه و آله بودن از سوی دیگر برای عوام فریبی راه شکننده ای بود و تأثیر به سزائی هم داشت، ولی دختر مؤسس سقیفه بودن و سابقههای شومی که از جاسوسی برای پدر در حیات و پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله در پرونده داشت معرف خوبی برای نمایندگی او از سقیفه در مقابل غدیر بود. بار دوم معاویه در صفین و بار سوم خوارج در نهروان بود.
راوی غدیر[۱۶]
شواهد موجود در کتب تاریخی گویای این حقیقت است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از آغاز رسالت با رویکرد عمده زنان به آئین توحیدی روبرو شد. اولین پذیرنده اسلام حضرت خدیجه علیها السلام و اولین شهیده جناب سمیه و نیز بانوانی که از سابقین و مهاجران شمرده میشدند، نمونه روشنی از ارزش زنان در دین اسلام را به نمایش میگذارند. همچنین حضور زنان در حجةالوداع بارزترین و ماندگارترین نوع ارزش والای بانوان است. اخبار فراوانی که به وسیله راویان زن از این مراسم عظیم نقل شده گویای تلاش گسترده زنان در پاسداری از این میراث مقدس است. از جمله این بانوان عایشه دختر ابی بکر بن ابی قحافه است:
او در شمار همسران پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و حاضران در حجةالوداع جای داشت. در کتب مختلف اهل سنت روایت غدیر از وی نقل شده است. ابن عقده در «حدیث الولایة» حدیث غدیر را با ذکر سند از عایشه نقل نموده است.[۱۷] بررسی موضعگیریهای وی و تطبیق آن با عملکرد امّ سلمه همسر دیگر پیامبر صلی الله علیه و آله که در تاریخ از خود بر جای نهاده، تحقیق در انگیزهها، تعیین جهتگیریها و موقعیتهای آن دو، میتواند برای تمام بانوان نمونههایی تجربه شده و تاریخی و الگویی عملی و آکنده از راهکار باشد.
فتنه انگیزی[۱۸]
یکی از مسائلی که اوضاع اجتماع مسلمانان را در سالهای آخر عمر پیامبر صلی الله علیه و آله و در غدیر وخیم کرده بود، حرکات عایشه و حفصه برای پدرانشان بود که از داخل خانه بر ضد پیامبر صلی الله علیه و آله توطئه میکردند. این نفاق اهرم شکننده ای بود که هر لحظه مشکل جدیدی به وجود میآورد.[۱۹]
قطع ارتباط پیامبر صلی الله علیه و آله پس از افشای سرّ غدیر[۲۰]
با اقداماتی که عایشه و حفصه در مکه انجام دادند و اسرار پیامبر صلی الله علیه و آله درباره برنامه ولایت را به پدرانشان خبر دادند، آن حضرت پس از بازگشت به مدینه دیگر به خانه عایشه و حفصه نرفت و آنان را به حضور نپذیرفت و انزجار خود را نسبت به آن دو به همه نشان داد. آن دو این مسئله را نزد پدرانشان مطرح کردند. آنان گفتند: ما میدانیم چرا این گونه رفتار کرده است و علت آن چیست. شما نزد او بروید و با محبت درِ گفتگو را با او باز کنید و او را نسبت به خود متمایل نمایید، که او را با حیا و کریم خواهید یافت. شاید این گونه بتوانید آنچه در قلب اوست بیرون آورید و غیظ او را آرام کنید.
پیرو این تصمیم، عایشه به تنهایی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و آن حضرت را در خانه امّ سلمه یافت در حالی که علی علیه السلام نیز نزد آن حضرت بود. پیامبر صلی الله علیه و آله پرسید: برای چه آمدهای؟! گفت: یا رسول اللَّه، برایم غیرعادی بود که پس از بازگشت از این سفر به خانه خود نیامدی، و من از نارضایتی تو به خدا پناه میبرم. حضرت فرمود: اگر این گونه است که میگویی نباید سِرّی را که سفارش کتمان آن را به تو نمودم افشا میکردی. با این کار هم خود را هلاک نمودی و هم گروهی از مردم را به هلاکت انداختی.
اینجا بود که خداوند در ادامه آیات سوره تحریم - که درباره خیانت عایشه و حفصه در افشای سِرّ پیامبر صلی الله علیه و آله در مکه نازل شده بود - در آیه ۱۰ این سوره خیانت کاری آنان را به مرحله صراحت رساند و آن دو را به دو همسر خیانتکار حضرت نوح و حضرت هود علیهما السلام تشبیه کرد و چنین نازل کرد: «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ کَفَرُوا امْرَأَةَ نُوحٍ وَ امْرَأَةَ لُوطٍ، کانَتا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَیْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ یُغْنِیا مِنَ اللَّهِ شَیْئاً وَ قیلَ ادْخُلا النّارَ مَعَ الدّاخِلینَ»: «خداوند برای کسانی که کافر شدند همسر نوح و همسر لوط را مثال میزند که همسر دو بنده صالح ما بودند ولی به آنان خیانت کردند. در نتیجه نزد خداوند همسر پیامبر بودن برای آنان هیچ فایده ای برایشان نداشت و به آنان گفته شد که با داخل شوندگان داخل آتش شوید».[۲۱]
سپس پیامبر صلی الله علیه و آله دستور داد تا همه همسرانش در خانه امّ سلمه جمع شوند. مجلسی با حضور آنان تشکیل شد و علی بن ابی طالب علیه السلام نیز در آن مجلس حضور داشت. پیامبر صلی الله علیه و آله سخن آغاز کرد و فرمود: «به آنچه میگویم خوب گوش فرا دهید». سپس اشاره به علی علیه السلام کرده فرمود: «این برادر من و وصیم و وارثم و قیام کننده به امور شما و امور امت بعد از من است. آنچه به شما امر میکند اطاعت کنید و از فرمان او سرپیچی نکنید که هلاک میشوید». سپس خطاب به علی علیه السلام فرمود: «یا علی، سفارش اینان را به تو مینمایم: مادامی که از خدا و از تو اطاعت میکنند از آنان به عنوان همسر من مواظبت کن و هر یک از آنها که سرپیچی کردند آنان را طلاقی ده که خدا و رسولش از آنان بیزار باشند»!
در آن حال همه همسران پیامبر صلی الله علیه و آله ساکت بودند و سخنی نمیگفتند. عایشه از بین آنان گفت: ما چنین نبودهایم که به ما دستور داده باشی و ما خلاف آن را انجام داده باشیم!!! حضرت فرمود: «بلی، تو با امر من به شدت مخالفت کردی، و به خدا قسم با همین سخنِ من نیز مخالفت خواهی کرد و بعد از من در مقابل علی عصیان مینمایی»![۲۲] با این همه، پیامبر صلی الله علیه و آله از خیانت عایشه و حفصه چشم پوشی فرمود و پس از یک ماه به خانه آنان رفت. اما آنان دست از اقدامات خود بر ضد غدیر برنداشتند؛ و به عنوان مأموران اصحاب صحیفه در خانه پیامبر صلی الله علیه و آله عمل میکردند و همچنان اسرار پیامبر صلی الله علیه و آله را برای آنان بازگو میکردند که بارزترین نمونههای آن ماجرای لشکر اسامه و مسموم کردن پیامبر صلی الله علیه و آله بود. دو تن از همسران پیامبر صلی الله علیه و آله با همدستی پدرانشان تصمیم بر مسموم کردن آن حضرت گرفتند تا زودتر به اهداف خود دست یابند. آنان با گذشت دو ماه از واقعه غدیر، پیامبر صلی الله علیه و آله را به دست آن دو نفر مسموم کردند.
هنگامی که حضرت در بستر افتاد، آنان سمّ را به اسم دارو به حضرت میدادند، و وقتی حضرت بی حال میشد آن را در حلق پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میریختند. در آن حال هر چه حضرت از خوردن آن اِبا میکرد، آنان به اجبار آن را در دهان مبارک آن حضرت میریختند. وقتی حضرت به حال آمد فرمود: مگر من به شما اشاره نمیکردم که دارو را به اجبار به من نخورانید؟! عایشه و حفصه در پاسخ گفتند: ما به عنوان اینکه مریض دارو را دوست ندارد این کار را کردیم!! فرمود: همه شما بر این کار متفق بودید!!![۲۳]
نقش عایشه در برنامههای ضد غدیر[۲۴]
پس از ماجرای صحیفه ملعونه اول و شروع جدی اقدامات منافقین به سرکردگی ابوبکر و عمر، عایشه و حفصه نقش بسیار مهمی را برای غصب خلافت بر عهده گرفتند، چه آنکه با حضور در زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله به عنوان همسران آن حضرت، جزئیات لحظه به لحظه ماجراها را برای پدران خود ابوبکر و عمر - که مهرههای اصلی صحیفه بودند - گزارش میکردند.
بعد از ایام حج که برنامههای اعلان ولایت آغاز شد، آنان تمام خبرها را فوراً در اختیار رؤسای ضد غدیر یعنی پدران خود که قرار میدادند. ابوبکر و عمر هم طبق اخبار رسیده نقشههای متناسب با موقعیت طرح میکردند، و حتی گاهی به دستور آنان سؤالاتی را طرح مینمودند تا از پاسخ آن نتیجه لازم را برای اهداف خود بگیرند. این روند آن قدر تکرار شد که وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله وارد مدینه شد به خانه عایشه و حفصه نرفت و ارتباط خود را با آنان قطع کرد و درباره آنان آیات سوره تحریم نازل شد. آنان که این ارتباط را ضروری میدانستند به دستور ابوبکر به عنوان عذرخواهی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمدند، و حضرت به شدت آنان را مؤاخذه نمود. بار دیگر که ارتباط برقرار شد عایشه و حفصه لحظه به لحظه وخیم شدن حال پیامبر صلی الله علیه و آله را توسط پیکهای سرّی تا لشکر اسامه برای پدران خود میفرستادند. همین دو نفر بودند که توانستند ابوبکر و عمر را در موقعیت لازم به مدینه بازگردانند تا برنامه غصب خلافت طبق نقشه قبلی انجام شود.[۲۵]
نقشه عایشه برای بازگرداندن عوامل ضد غدیر[۲۶]
در روزهای آخر عمر پیامبر صلی الله علیه و آله پس از مسمومیت، عایشه که از نزدیک شاهد شدت بیماری پیامبر صلی الله علیه و آله بود و میدید که هرگاه پیامبر صلی الله علیه و آله نمیتواند برای نماز به مسجد رود علی علیه السلام را به جای خود میفرستد، به «صهیب» - که غلام عمر بود - دستور داد تا سراغ پدرش ابوبکر برود و از او بخواهد در اسرع وقت با همراهانش به مدینه بیایند و او صبح هنگام غافلگیرانه به جای علی علیه السلام به محراب رود و برای مردم نماز بخواند!!
عایشه در این پیام تأکید کرده بود که این فرصت نباید از دست برود چرا که برای مراحل بعد میتواند دستاویز قرار بگیرد. آن شب ابوبکر و عمر و عده ای از سردمداران نفاق به مدینه بازگشتند. پیامبر صلی الله علیه و آله در حال بیماری فرمود: «امشب شر عظیمی وارد مدینه شده است»! صبح هنگام در حالی که مردم منتظر بودند علی علیه السلام به جای پیامبر صلی الله علیه و آله برای نماز بیاید، ناگهان ابوبکر را دیدند که وارد مسجد شد و به سوی محراب رفت و ادعا کرد که پیامبر صلی الله علیه و آله به او چنین دستوری داده است. مردم اعتراض کردند که چرا لشکر اسامه را رها کرده؛ و در آن حال بلال را فرستادند تا از پیامبر صلی الله علیه و آله خبر بگیرد. وقتی بلال خبر را به پیامبر صلی الله علیه و آله گزارش داد حضرت - با شدت بیماری که در اثر خیانت عایشه و حفصه بود - فرمود: «مرا بلند کنید و به مسجد ببرید! قسم به آنکه جانم به دست اوست، فتنه و بلای عظیمی بر اسلام نازل شده است»!
در حالی که پاهای حضرت به زمین کشیده میشد و زیر بغلهای حضرت را علی علیه السلام و فضل بن عباس گرفته بودند پیامبر صلی الله علیه و آله را وارد مسجد کردند. در آن لحظات ابوبکر در محراب ایستاده بود و عمر و ابوعبیده و سالم و صهیب و عده ای دیگر که شبانه وارد مدینه شده بودند اطراف ابوبکر را گرفته بودند تا نماز را شروع کنند، اگر چه اکثر مردم منتظر بلال بودند.
مردم با دیدن پیامبر صلی الله علیه و آله که با آن حال وارد مسجد شد، مطلب را بسیار مهم شمردند. پیامبر صلی الله علیه و آله جلو رفت و ابوبکر را از پشت سر کشید و او را از محراب دور کرد. در یک لحظه در تاریکی صبح، ابوبکر و همراهانش متواری شدند. سپس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در محراب قرار گرفت و نماز جماعت خوانده شد. حضرت پس از نماز فرمود: ای مردم، از پسر ابوقحافه و اصحابش تعجب نمیکنید که آنها را تحت فرمان اسامه قرار دادم، ولی مخالفت کردند و برای ایجاد فتنه به مدینه بازگشتند؟! سپس فرمود: مرا بر فراز منبر ببرید. حضرت در حالی که دستمالی به سر بسته بود بر پایینترین پله منبر نشست و پس از حمد و ثنای الهی فرمود:
ای مردم، از امر پروردگارم آنچه همه به سوی آن میروند (یعنی مرگ) بر من نازل شده است. من شما را با حجت واضحی که شب آن مانند روز است ترک میگویم. بعد از من اختلاف نکنید آن گونه که بنی اسرائیل قبل از شما اختلاف کردند. ای مردم، بر شما حلال نمیکنم جز آنچه قرآن حلال کرده و حرام نمیکنم جز آنچه قرآن حرام کرده است. من در میان شما دو چیز گران بها باقی میگذارم که اگر به آن دو تمسک کنید گمراه نمیشوید و لغزش نمییابید: کتاب خداوند و عترت من اهل بیتم. این دو جانشینان من در میان شما هستند و از یکدیگر جدا نمیشوند تا بر سر حوض کوثر بر من وارد شوند. و من از شما سؤال کنم با آنان چگونه رفتار کردید.
آن روز عده ای از حوض من کنار زده میشوند همان گونه که شتران غریبه از چشمه آب کنار زده میشوند. آنان میگویند: من فلانی هستم. و من پاسخ میدهم: نامتان را میدانم، ولی شما بعد از من از دین بازگشتید. خوار باشید، خوار باشید. پس از آن پیامبر صلی الله علیه و آله از منبر پایین آمد و به منزل رفت، ولی ابوبکر و همراهانش دیگر به چشم مردم دیده نشدند تا در ساعات آخر عمر پیامبر صلی الله علیه و آله بار دیگر عمر و همدستانش در خانه عایشه کنار بستر پیامبر صلی الله علیه و آله خود را حاضر ساختند. در آن لحظات فتنه دیگری از منافقین به وقوع پیوست و خیر عظیمی را از دست همه مسلمانان گرفت، و آن ماجرای حدیث قرطاس است.[۲۷]
پانویس
- ↑ الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۶
- ↑ ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج۱۴، ص۲۲
- ↑ احادیث امالمؤمنین عائشة، ج۲، ص۲۵–۲۶.
- ↑ الاستیعاب، ج۴، ص۱۸۸۱
- ↑ الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج۳، ص۲۸۵–۲۸۷.
- ↑ واردی، نقش همسران رسولخدا در حکومت امیرمؤمنان، ص۱۱۴.
- ↑ نقش عایشه در تاریخ اسلام، مجمع علمی اسلامی، ج۱، ص۱۵۰.
- ↑ تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۹.
- ↑ الفصول المختارة، ص۱۴۱.
- ↑ الجمل، ص۱۶۰–۱۶۹، ۳۶۹–۳۸۲
- ↑ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۱۴.
- ↑ سید مرتضی عسکری، نقش عایشه در اسلام، ج۱، ص۷۳ و ۱۰۶.
- ↑ السیرة النبویه، نجاح الطائی، ج۲، ص۲۵۹
- ↑ واقعه قرآنی غدیر: ص ۱۱۸.
- ↑ اسرار غدیر: ص ۳۰۷. چهارده قرن با غدیر: ص ۱۹.
- ↑ چکیده عبقات الانوار (حدیث غدیر): ص ۱۵۲. ماهنامه کوثر (ویژه نامه غدیر، ش ۲، سال اول، اردیبهشت ۱۳۷۶): ص ۸۰–۸۵.
- ↑ الغدیر: ج ۱ ص ۴۸. احقاق الحق: ج ۲ ص ۴۶۰.
- ↑ ژرفای غدیر: ص ۱۱۸.
- ↑ دانشنامه غدیر، ج ۱۴، ص ۴۵۷.
- ↑ واقعه قرآنی غدیر: ص ۱۹۸،۱۹۷.
- ↑ بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۰۷،۱۰۶.
- ↑ بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۰۷.
- ↑ بحار الانوار: ج ۲۲ ص ۵۱۶،۵۱۴،۲۴۶،۲۳۹. تاریخ الطبری: ج ۲ ص ۴۳۸.
- ↑ ژرفای غدیر: ص ۱۳۹.
- ↑ بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۶–۱۰۷.
- ↑ واقعه قرآنی غدیر: ص ۲۰۴.
- ↑ بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۰۷–۱۱۲.