عقبة بن عامر جهنی
| اطلاعات فردی | |
|---|---|
| نام کامل | عقبة بن عامر بن عبس بن عمرو بن عدی بن رفاعة الجهنی |
| سرشناسی | صحابی پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله، والی مصر |
| تولد | حدود ۱۵ قبل هجرت در منطقه جهینه |
| وفات | ۸ شعبان ۵۸ هجری قمری در مصر |
| محل دفن | جبانه المقطم، قاهره (در نزدیکی مسجد عقبة بن عامر) |
| اطلاعات علمی | |
| استادان | عمر بن خطاب |
| شاگردان | ابوالخیر مرثد یزنی، جبیر بن نفیر، سعید بن مسیب، ابو ادریس خولانی و دیگران |
| مذهب | اهل سنت |
| اطلاعات فرهنگی | |
| زمینه فعالیت | امارت مصر، شرکت در فتح شام و مصر |
| علت شهرت | والی و امیر مصر از طرف معاویه |
عقبة بن عامر جهنی (م ۶۰ ق) یکی از صحابه که حدیث غدیر را نقل کرده است.[۱] ابن عقده در کتاب «حدیث الولایة» نقل کرده که عقبة بن عامر از کسانی است که در ماجرای احتجاج امیرالمؤمنین علیه السلام به حدیث غدیر در رحبه کوفه به حدیث غدیر گواهی دادند. همچنین قاضی در «تاریخ آل محمد علیهم السلام» او را در شمار راویان حدیث غدیر ثبت کرده است.[۲]
جایگاه راوی
در بررسی تاریخی شخصیت عقبة بن عامر الجهنی، شواهد معتبر نشان میدهد که وی از کارگزاران برجسته حکومت معاویة بن أبی سفیان بوده و در حوادث مهم صدر اسلام نقشآفرینی کرده است؛ با این حال، روایات متعدد به صراحت به سوابق منفی او اشاره دارند.
نخست، جایگاه سیاسی وی بهعنوان فرمانده و والی مصر تحت امر معاویه، مورد توجه منابعی چون السمعانی، ابن حجر و السیوطی است. بنا بر گزارش السمعانی، عقبة در فتح مصر شرکت داشت، در آنجا زمین برگزید و پس از عتبة بن أبی سفیان در سال ۴۴ هجری به فرماندهی سپاه مصر منصوب شد. معاویه در سال ۴۷ هجری او را به جهاد دریایی گسیل داشت.[۳] ابن حجر نیز تصریح میکند که وی در سال ۴۴ هجری، امارت مصر را از طرف معاویه برعهده داشته است؛[۴] گزارش سیوطی نیز این مطلب را تأیید میکند.[۵]
دوم، مشارکت وی در قتل عمار بن یاسر در منابع کهن ذکر شده است. ابن سعد در روایت خود آورده که عمار در ۹۱ سالگی کشته شد، در حالی که از نظر زمان تولد پیش از پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله بوده است. طبق این روایت، سه نفر شامل عقبة بن عامر، عمر بن الحارث الخولانی و شریک بن سلمة المرادی به سوی او تاختند، در حالی که عمار جمله مشهور خود را بیان میکرد: «سوگند به خدا، اگر ما را تا نخلهای هَجَر برانید، میدانم که ما بر حقیم و شما بر باطل.» این سه نفر با هم بر او حمله بردند و وی را کشتند؛ برخی منابع مدعیاند قاتل مستقیم عمار، خود عقبة بن عامر بوده است.[۶]
سوم، پیشینه برخورد خشونتآمیز او با عمار به دستور عثمان بن عفان نیز در منابع نقل شده است. ابن سعد ضمن پیگیری روایت پیشین، تصریح میکند که وی همان کسی است که عمار را به فرمان عثمان مورد ضرب و آزار قرار داد.[۷]
حدیث غدیر
عن أبی الطفیل، قال: إنَّ علیّا علیه السلام قام، فحمد اللَّه، و أثنی علیه، ثمّ قال: «أَنشُد اللَّه من شهد یوم غدیر خُمّ إلّا قام، و لا یقوم رجل یقول: إنّی نُبِّئتُ أو بلغنی، إلّا رجل سمعت أُذُناه، و وعاه قلبه». فقام سبعة عشر رجلًا، منهم: خزیمة بن ثابت، و سهل بن سعد، و عدیُ بن حاتم، و عقبة بن عامر، و أبو أیّوب الأنصاری، و أبو سعید الخُدری، و أبو شریح الخزاعی، و أبو قدامة الأنصاری، و أبو لیلی، و أبو الهیثم بن التیّهان، و رجالٌ من قریش، فقال علیّ علیه السلام: «هاتوا ما سمعتم». فقالوا: نشهد أنَّا أقبلنا مع رسول اللَّه صلی الله علیه وآله من حجّة الوداع، حتی إذا کان الظهر خرج رسول اللَّه صلی الله علیه وآله فأمر بشجرات فشُذِّبنَ و أُلقی علیهنّ ثوبٌ، ثمّ نادی بالصلاة، فخرجنا، فصلّینا، ثمّ قام، فحمد اللَّه، و أثنی علیه، ثمّ قال: «أیّها الناس ما أنتم قائلون؟ قالوا: قد بلّغت. قال: اللّهمّ اشهد. ثلاث مرّات. قال: إنّی أُوشِک أن أُدعی، فأجیب، و إنّی مسؤولٌ، و أنتم مسؤولون. ثمّ قال: أیّها الناس إنّی تارکٌ فیکم الثّقَلَین: کتاب اللَّه، و عترتی أهل بیتی، إن تمسّکتم بهما لن تَضِلّوا، فانظروا کیف تخلفون فیهما، و إنَّهما لن یفترقا حتی یردا علیَّ الحوض، نبّأنی بذلک اللطیف الخبیر. ثمّ قال: إنَّ اللَّه مولای، و أنا مولی المؤمنین، أ لستم تعلمون أنّی أولی بکم من أنفسکم؟ قالوا: بلی ذلک. ثلاثاً. ثمّ أخذ بیدک یا أمیر المؤمنین فرفعها، و قال: من کنتُ مولاه فهذا علیٌّ مولاه: اللّهمّ والِ من والاه، و عادِ من عاداه. فقال علیٌّ: صدقتم و أنا علی ذلک من الشاهدین».[۸]
ابوطفیل نقل میکند: علی علیه السلام برخاست، خدا را ستایش و حمد کرد و سپس فرمود: «به خدا سوگند میدهم هرکس روز غدیر خم را دیده است برخیزد و شهادت دهد؛ و کسی برنخیزد که فقط شنیده یا نقل قولی شنیده باشد، مگر آنکه از دو گوشش شنیده و دلش آن را حفظ کرده باشد.» هفده نفر از جمله خزیمه بن ثابت، سهل بن سعد، عدی بن حاتم، عقبة بن عامر، ابوایوب انصاری، ابو سعید خدری، ابو شریح خزاعی، ابوقدامه انصاری، ابولیلا، ابو هیثم بن تیهان و نیز مردانی از قریش برخاستند. پس علی علیه السلام فرمود: «آنچه شنیدهاید بازگو کنید.» آنها گفتند: گواهی میدهیم که با پیامبر خدا صلی الله علیه وآله از حجةالوداع بازمیگشتیم تا هنگام ظهر، پیامبر صلی الله علیه وآله دستور داد چند درخت را مرتب کنند و پارچهای بر آنها انداختند. سپس پیامبر صلی الله علیه وآله فرمان نماز داد، نماز جماعت برگزار شد. آنگاه پیامبر صلی الله علیه وآله برخاست، خدا را ستود و حمد کرد و فرمود:
«ای مردم! چه میگویید؟ گفتند: تو به ما پیام را رساندی. فرمود: خدایا شاهد باش (سه بار). فرمود: من نزدیکم که فرا خوانده شوم و اجابت کنم و در آینده از من سؤال خواهد شد و شما نیز مورد سؤال قرار میگیرید. سپس فرمود: ای مردم! من در میان شما دو چیز گرانبها میگذارم: کتاب خدا و عترتم اهل بیتم، اگر به آن دو تمسک جویید هرگز گمراه نمیشوید. پس بنگرید چگونه با آن دو رفتار میکنید؛ این دو هرگز از هم جدا نمیشوند تا کنار حوض کوثر نزد من آیند؛ خداوند لطیف و خبیر مرا آگاه فرموده است. سپس فرمود: خداوند مولای من است و من مولای مؤمنانم. آیا نمیدانید که من از خود شما به شما اولیترم؟ گفتند: بله، گواهی میدهیم (سه بار). سپس دست تو را، ای امیرالمؤمنین، گرفت و بالا برد و فرمود: هرکس من مولای او هستم، این علی مولای اوست. خدایا، دوست بدار هر که او را دوست بدارد و دشمن بدار هر که دشمن او باشد.» علی علیه السلام فرمود: «شما راست گفتید و من هم از شاهدان این واقعه هستم.»
سند خطبه غدیر[۹]
یکی از افرادی که در سند خطبه غدیر در کتاب «الیقین» سید ابن طاووس - که به امام باقر علیه السلام منتهی میشود - نامشان آمده عقبه است.
پانویس
- ↑ چکیده عبقات الانوار (حدیث غدیر): ص ۱۵۶.
- ↑ تاریخ آل محمد علیهم السلام: ص ۶۷.
- ↑ الأنسابج۲ ص۱۳۴
- ↑ تهذیب التهذیب ج۷ ص۲۱۰
- ↑ الرسائل العشر فی الأحادیث الموضوعة فی کتب السنة، ص۴۷۴
- ↑ الرسائل العشر فی الأحادیث الموضوعة فی کتب السنة، ص۴۷۴
- ↑ الطبقات الکبری ج۳ ص۱۹۶
- ↑ الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب ج۱ ص۳۵۸
- ↑ اسرار غدیر: ص ۱۰۹.