ابو ایوب انصاری
ابو ایوب انصاری، خالد بن زید بن کلیب (کعب) بن ثعلبه خزرجی مدنی[۱]، یکی از صحابه پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) و از حامیان امیر المومنین علی علیه السلام بود[۲] که در سال ۵۲ هجری قمری از دنیا رفت. او از نخستین انصاری بود که اسلام را پذیرفت و در بیعت عقبه دوم در مکه مکرمه حضور داشت.
| اطلاعات فردی | |
|---|---|
| نام کامل | خالد بن زید بن کلیب بن نجار |
| سرشناسی | صحابی پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله، میزبان پیامبر در هجرت |
| وفات | حدود ۵۲ ق، در جریان محاصره قسطنطنیه (استانبول امروزی) |
| نحوه درگذشت | در سن (حدود ۸۰ سالگی) در جریان محاصره قسطنطنیه بیمار و درگذشت |
| محل دفن | نزدیک دیوارهای شهر قسطنطنیه (استانبول کنونی) |
| خویشان سرشناس | زید بن ثابت (داماد، از صحابه و راوی حدیث) |
| اطلاعات علمی | |
| استادان | پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله، و دیگر صحابه |
| شاگردان | ابنعباس، براء بن عازب، جابر بن سمره، سعید بن مسیب و… |
| اطلاعات فرهنگی | |
| زمینه فعالیت | شرکت در غزوات پیامبر صلی الله علیه وآله، حمایت و حضور در جهادهای حضرت علی علیه السلام، راوی حدیث |
| علت شهرت | میزبان پیامبر صلی الله علیه وآله در هجرت به مدینه |
جایگاه در اسلام
ابو ایوب انصاری از سابقین در اسلام بود و در تمام غزوات و جنگهای زمان پیامبر صلی ذالله علیه وآله شرکت داشت. او در بیعت عقبه دوم، جزو ۷۳ نفری بود که مخفیانه با رسول خدا صلی الله علیه وآله بیعت کردند[۳]. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در مراسم اخوت اسلامی، بین او و مصعب بن عمیر پیمان برادری برقرار کرد. هنگام ورود پیامبر صلی الله علیه وآله به مدینه، خانه ابو ایوب انصاری را انتخاب کردن و همین سبب شد تا ابو ایوب انصاری جایگاه ویژه ای در دید مردم بگیرد. او همخانه و زندگی سادهاش را به آن حضرت تقدیم کرد. این اقدام باعث شد که او به شدت مورد احترام و عنایت پیامبر صلی الله علیه وآله، حضرت علی علیه السلام و سایر اصحاب و تابعین قرار گیرد. پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه وآله، ابو ایوب انصاری از حامیان امیرالمؤمنین علی علیه السلام بود. او در جنگهای جمل، صفین و نهروان در کنار حضرت علی علیه السلام جنگید[۴][۵].
اقرار به غدیر در صفین[۶]
در صفین که حضرت فضایل خود من جمله حدیث و ماجرای غدیر را فرمود، دوازده نفر از اهل بدر برخاستند و گفتند: ما شهادت میدهیم که این مطالب را همانطور که گفتی از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیدیم، نه یک حرف زیاد نمودی و نه کم کردی، و پیامبر صلی الله علیه و آله ما را بر این مطلب شاهد گرفت. بقیه هفتاد نفر هم گفتند: «این مطالب را شنیدیم ولی همه آن را حفظ نکردیم، ولی این دوازده نفر برگزیدگان و بهتران ما هستند».
از بین آن دوازده نفر چهار نفر برخاستند: ابوالهیثم بن تیهان، ابوایوب انصاری، عمار بن یاسر و خزیمة بن ثابت ذوالشهادتین، که خداوند آنان را رحمت کند. اینان گفتند: شهادت میدهیم که سخن پیامبر صلی الله علیه و آله را شنیدیم و آن را حفظ کردیم که در آن روز فرمود در حالی که ایستاده بود و علی هم در کنار او ایستاده بود.
سپس پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: ای مردم، خداوند به من دستور داده که برای شما امام و وصیّ و جانشینی منصوب کنم که وصی پیامبرتان در میان شما و جانشین من در امتم و بین اهل بیتم بعد از من باشد. کسی که خداوند در کتابش اطاعت او را بر مؤمنین واجب کرده و به شما دستور ولایت او را داده است. من از ترس اهل نفاق و تکذیب آنان از پروردگارم خواستم که این دستور را از عهده من بردارد، ولی خداوند مرا ترسانید که باید ابلاغ کنم و گرنه مرا عذاب خواهد کرد.[۷]
روایت حدیث غدیر[۸]
یکی از صحابه که حدیث غدیر را نقل کرده خالد بن زید انصاری، ابوایوب (م ۵۰ یا ۵۱ یا ۵۲ ق) است. ابن عقده در «حدیث الولایة» حدیث غدیر را از ابوایوب انصاری نقل کرده است. همچنین در مدارک زیر حدیث غدیر از او نقل شده است: جعابی در «نخب المناقب»، محب الدین طبری در «الریاض النضرة»، ابن اثیر «اسد الغابة»، ابن کثیر در «البدایة و النهایة»، سیوطی در «جمع الجوامع» و در «تاریخ الخلفاء»، متقی هندی در «کنز العمال»، طبرانی در «المعجم الکبیر»، ضیاء مقدسی، ابن حجر عسقلانی در «الاصابة»، سمهودی در «جواهر العقدین»، بدخشی در «نزل الابرار»، جزری در «اسنی المطالب».[۹]
عن أبی الطفیل، قال: إنَّ علیّا علیه السلام قام، فحمد اللَّه، و أثنی علیه، ثمّ قال: «أَنشُد اللَّه من شهد یوم غدیر خُمّ إلّا قام، و لا یقوم رجل یقول: إنّی نُبِّئتُ أو بلغنی، إلّا رجل سمعت أُذُناه، و وعاه قلبه». فقام سبعة عشر رجلًا، منهم: خزیمة بن ثابت، و سهل بن سعد، و عدیُّ بن حاتم، و عقبة بن عامر، و أبو أیّوب الأنصاری، و أبو سعید الخُدری، و أبو شریح الخزاعی، و أبو قدامة الأنصاری، و أبو لیلی، و أبو الهیثم بن التیّهان، و رجالٌ من قریش، فقال علیّ علیه السلام و عنهم: «هاتوا ما سمعتم». فقالوا: نشهد أنَّا أقبلنا مع رسول اللَّه صلی الله علیه وآله من حجّة الوداع، حتی إذا کان الظهر خرج رسول اللَّه صلی الله علیه وآله فأمر بشجرات فشُذِّبنَ و أُلقی علیهنّ ثوبٌ، ثمّ نادی بالصلاة، فخرجنا، فصلّینا، ثمّ قام، فحمد اللَّه، و أثنی علیه، ثمّ قال: «أیّها الناس ما أنتم قائلون؟ قالوا: قد بلّغت. قال: اللّهمّ اشهد. ثلاث مرّات. قال: إنّی أُوشِک أن أُدعی، فأجیب، و إنّی مسؤولٌ، و أنتم مسؤولون. ثمّ قال: أیّها الناس إنّی تارکٌ فیکم الثّقَلَین: کتاب اللَّه، و عترتی أهل بیتی، إن تمسّکتم بهما لن تَضِلّوا، فانظروا کیف تخلفون فیهما، و إنَّهما لن یفترقا حتی یردا علیَّ الحوض، نبّأنی بذلک اللطیف الخبیر. ثمّ قال: إنَّ اللَّه مولای، و أنا مولی المؤمنین، أ لستم تعلمون أنّی أولی بکم من أنفسکم؟ قالوا: بلی ذلک. ثلاثاً. ثمّ أخذ بیدک یا أمیر المؤمنین فرفعها، و قال: من کنتُ مولاه فهذا علیٌّ مولاه: اللّهمّ والِ من والاه، و عادِ من عاداه. فقال علیٌّ: صدقتم و أنا علی ذلک من الشاهدین».
أبی الطفیل، گفت: حضرت علی علیه السلام ایستاد، خدا را حمد و ثنا گفت، سپس فرمود: «از خدا میخواهم هر کس که در روز غدیر خم شاهد بوده است بلند شود، و هر کسی که بگوید به من خبر دادهاند یا به من رسیده است، مگر آن کسی که این مطلب به گوشش رسیده و در قلبش جای گرفته، بلند نشود». هفده نفر برخاستند، از جمله: خزیمه بن ثابت، سهل بن سعد، عدی بن حاتم، عقبه بن عامر، ابو ایوب انصاری، ابو سعید خدری، ابو شریح خزاعی، ابو قدامه انصاری، ابو لیلی، ابو الهیثم بن تیهان، و مردانی از قریش. حضرت علی علیه السلام به آنان گفت: «آنچه شنیدهاید بیان کنید». آنها گفتند: «شهادت میدهیم که ما همراه رسول خدا صلی الله علیه و آله از حجّت الوداع آمدیم، تا وقتی ظهر شد، پیامبر صلی الله علیه واله بیرون آمد و دستور داد درختانی هرس و بریده شدند و روی آنها پارچهای انداخته شد. سپس پیامبرصلی الله علیه واله ندا داد به نماز، ما بیرون رفتیم و نماز خواندیم. سپس پیامبر ایستاد، خدا را حمد و ثنا کرد و گفت: "ای مردم، شما چه میگویید؟" آنان گفتند: به تحقیق که ابلاغ کردید. پیامبر گفت: خدایا شاهد باش. سه بار گفت. سپس فرمود: من به زودی دعوت میشوم، دعوت را پاسخ میگویم، و من مورد سؤال قرار میگیرم و شما نیز مورد سؤال قرار میگیرید. سپس فرمود: ای مردم، من در میان شما دو چیز گرانبها میگذارم: کتاب خدا و عترت و اهل بیت من، اگر به آنها چنگ بزنید هرگز گمراه نخواهید شد. پس مواظب باشید پس از من چگونه با آنها رفتار خواهید کرد، و این دو هرگز از هم جدا نمیشوند تا به کنار حوض در قیامت بازگردند، این خبر را از لطیف خبیر به من رسیده است. سپس فرمود: خدا مولای من است و من مولای مؤمنانم. آیا نمیدانید که من نسبت به شما از خودتان سزاوارترم؟ آنان گفتند: بله، این را سه بار گفتیم. سپس دست شما را گرفت ای امیر مؤمنان، بالا برد و فرمود: هر کس من مولای اویم علی مولای اوست، خدایا دوست بدار هر کس او را دوست دارد و دشمن بدار هر کس با او دشمنی کند». آنگاه علی علیه السلام فرمود: «شما راست گفتید و من بر این امر از شاهدانم».[۱۰]
پانویس
- ↑ واسمه خالد بن زید بن کلیب بن ثعلبة بن عبد بن عوف بن غنم وأمه زهراء بنت سعد بن قیس بن عمرو بن امرئ القیس بن مالک من بلحارث بن الخزرج وکان لأبی أیوب من الولد عبد الرحمن وأمه أم حسن بنت زید بن ثابت بن الضحاک من بنی مالک بن النجار وقد انقرض ولده فلا نعلم له عقبا. الطبقات الکبری - جلد: ۳ صفحه: ۴۸۴
- ↑ نَصْرٌ حَدَّثَنَا عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ عَنِ الْأَعْمَشِ قَالَ:: کَتَبَ مُعَاوِیَةُ إِلَی أَبِی أَیُّوبَ خَالِدِ بْنِ زَیْدٍ الْأَنْصَارِیِ صَاحِبِ مَنْزِلِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ کَانَ سَیِّداً مُعَظَّماً مِنْ سَادَاتِ الْأَنْصَارِ وَ کَانَ مِنْ شِیعَةِ عَلِیٍّ ع کِتَاباً. وقعة صفین، المنقری، نصر بن مزاحم جلد: ۱ صفحه: ۳۶۶
- ↑ وشهد أبو أیوب العقبة مع السبعین من الأنصار الطبقات الکبری - جلد: ۳ صفحه: ۴۸۴
- ↑ خطیب در تاریخ خود مطلبی را ذکر کرده است که دلالت دارد بر این که «علقمه» و «اسود» بهطور مکرر ابو ایوب انصاری را به خاطر کمک کردنش به علی (علیه السلام) مورد عتاب و سرزنش قرار میدادند. از جمله: از علقمه و اسود روایت کرده که گفتند: بعد از آن که ابو ایوب انصاری از جنگ صفین برگشت به دیدنش رفتیم و گفتیم: ای ابو ایوب خدا ترا گرامی داشت به این که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلّم وارد منزل تو شد و شتر او به در خانه تو ایستاد با این که خیلیها علاقه داشتند که آنها میزبان پیامبر بشوند، ولی از میان همه آنها این افتخار نصیب تو شد، آیا سزاوار است همه این افتخارات خود و الطاف خداوندی را پشت سر اندازی و شمشیر خودت را روی شانهات بگیری و بیائی به جنگ گویندگان کلمه توحید؟! یعنی لشکر معاویه؟ ابو ایوب به ما گفت: «انّ الرّائد لا یکذب اهله و انّ رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله و سلّم امرنا بقتال ثلاثة مع علیّ (علیه السلام) بقتال الناکثین و القاسطین و المارقین». هیچ وقت راهنما و قاصد به راهروان خود دروغ نمیگویند، رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلّم ما را مأمور کرد با سه طایفه در رکاب علی (علیه السلام) بجنگیم: «ناکثین، قاسطین و مارقین». الطرائف / ترجمه داود إلهامی، ص: ۲۴۵
- ↑ وأبو موسی (ب: أبو أیوب) الأنصاری واسمه خالد بن زید بن کلیب بن ثعلبة بن عبد عوف بن غنم ابن مالک بن النجار الأنصاری الخزرجی النجاری شهد العقبة وبدرا واحدا والخندق وسائر المشاهد مع رسولالله صلی الله علیه وسلم وکان مع علی بن أبی طالب رضی الله عنه ومن خاصته قال ابن الکلبی وابن إسحاق وغیرهما شهد أبو أیوب مع علی الجمل وصفین وکان علی مقدمته یوم النهروان. أسد الغابة - ابن الأثیر، عزالدین جلد: ۵ صفحه: ۱۴۳
- ↑ اولین میراث مکتوب درباره غدیر: ص ۳۷.
- ↑ کتاب سلیم: حدیث ۲۵.
- ↑ چکیده عبقات الانوار (حدیث غدیر): ص ۱۴۴.
- ↑ الریاض النضرة (محب الدین طبری): ج ۲ ص ۱۶۹. اسد الغابة (ابن اثیر): ج ۵ ص ۶ و ج ۳ ص ۳۰۷ و ج ۵ ص ۲۰۵. البدایة و النهایة (ابن کثیر): ج ۵ ص ۲۰۹. تاریخ الخلفاء (سیوطی): ص ۱۱۴. کنز العمال: ج ۲ ص ۱۵۴. الاصابة (ابن حجر): ج ۷ ص ۷۸۰ و ج ۶ ص ۲۲۳، و در چاپ اول: ج ۲ ص ۴۰۸. نزل الابرار (بدخشی): ص ۲۰. اسنی المطالب (جزری): ص ۴.
- ↑ الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب؛ج۱؛ ص۳۵۸