ابوالهیثم بن التیهان

ابوالهیثم بن تیهان، با نام کامل مالک بن تیهان بن مالک انصاری، یکی از صحابه برجسته پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و از یاران وفادار امیرالمؤمنین علی علیه السلام بود. او از قبیله اوس و اهل مدینه بود[۱]، که پیش از اسلام نیز به یکتاپرستی گرایش داشت و از بت‌پرستی بیزار بود[۲].

ابوالهیثم بن تیهان
اطلاعات فردی
نام کاملابوالهیثم مالک بن تیهان بن مالک انصاری
سرشناسیصحابی پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله، از یاران وفادار امیرالمؤمنین علیعلیه السلام
تولدمدینه، پیش از بعثت پیامبر صلی الله علیه وآله
وفاتصفر ۳۷ ق، جنگ صفین
نحوه درگذشتشهادت در جنگ صفین
محل دفنکوفه
خویشان سرشناسبرادر: عبید بن تیهان؛ همسر: ملیکه بنت سهل
اطلاعات علمی
استادانپیامبر اسلام صلی الله علیه وآله
شاگردان
مذهب(از نخستین مسلمانان انصار)
اطلاعات فرهنگی
زمینه فعالیتحضور در غزوات پیامبر صلی الله علیه وآله، حمایت از امام علی علیه السلام
علت شهرتاز نقبای دوازده‌گانه، شرکت در بیعت عقبه، حضور در جنگ‌های بدر، احد، خندق و صفین، لقب «ذوالسیفین»

زندگی‌نامه

ابوالهیثم در سال یازدهم بعثت، پس از آگاهی از ظهور اسلام، به این دین گروید[۳]. او در هر دو بیعت عقبه (اول و دوم) حضور یافت و به عنوان یکی از نقبای دوازده‌گانه پیامبر صلی الله علیه وآله برگزیده شد[۴]، که نشان از جایگاه والای او در میان مسلمانان داشت. ابن تیهان در تمامی غزوات پیامبر صلی الله علیه وآله از جمله بدر، احد و خندق شرکت داشت. او به دلیل مهارتش در جنگیدن با دو شمشیر، لقب «ذوالسیفین» (صاحب دو شمشیر) را به خود اختصاص داد[۵].

مالک بن تیهان از ثروتمندان مدینه به‌شمار می‌رفت و نخلستانی داشت که در آن از پیامبر صلی الله علیه وآله و همراهانش پذیرایی می‌کرد. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله میان او و عثمان بن مظعون پیمان برادری (عقد اخوت) برقرار کرد[۶]، پس از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله، ابوالهیثم از مخالفان سرسخت خلافت ابوبکر و از حامیان پرشور امیرالمؤمنین علی علیه السلام بود[۷]. او در کنار شخصیت‌های برجسته‌ای چون عمار یاسر و سلمان فارسی، به دفاع از حق امام علی علیه السلام پرداخت و از بیعت با ابوبکر امتناع ورزید[۸][۹]. او در جنگ جمل در رکاب حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام حضور داشت و سرانجام سال ۳۷ هجری قمری در جریان نبرد صفین به شهادت رسید[۱۰].

اتمام حجت ابوالهیثم با غدیر[۱۱]

یکی از اصحاب معصومین علیهم السلام که با غدیر اتمام حجت نموده ابوالهیثم بن تیهان است: دوازده نفر با اجازه امیرالمؤمنین علیه السلام قرار گذاشتند در روز جمعه که ابوبکر منبر می‌رود در مقابل منبر اجتماع کنند و آنچه درباره ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام می‌دانند بگویند تا هم اتمام حجت بر ابوبکر باشد و هم بر مردم. روز جمعه یکی پس از دیگری برخاستند و مطالبی گفتند تا نوبت به ابوالهیثم بن تیهان رسید. او گفت: من گواهی می‌دهم که پیامبرمان علی علیه السلام را در روز غدیر منصوب کرد.

عده ای از انصار در این باره به گفتگو پرداختند که منظور پیامبر صلی الله علیه و آله از این اقدام چه بود و در این باره سخن بسیار گفتند؛ لذا عده ای را خدمت آن حضرت فرستادند و در این باره سؤال کردند. فرمود: به آنان بگویید: «علی بعد از من صاحب اختیار مؤمنین است و دلسوزترین مردم برای امت من است». من به آنچه در خاطرم بود شهادت دادم. هر کس می‌خواهد ایمان بیاورد و هر کس می‌خواهد کافر شود. وعده گاه روز قیامت است.[۱۲]

روایت حدیث غدیر[۱۳]

ابن عقده در کتاب «حدیث الولایة» و جعابی در «نخب المناقب» و خوارزمی در مقتل خود و نیز در کتاب «تاریخ آل محمد علیهم السلام»، ابوالهیثم بن التیهان را در شمار راویان حدیث غدیر از صحابه ذکر کرده‌اند. همچنین سمهودی در «جواهر العقدین» حدیث غدیر را در ماجرای احتجاج امیرالمؤمنین علیه السلام به حدیث غدیر در رحبه کوفه نقل کرده، که از جمله کسانی که در مناشده حضرت به حدیث غدیر گواهی دادند ابوالهیثم بن التیهان است.[۱۴]

عن أبی الطفیل، قال: إنَّ علیّا علیه السلام قام، فحمد اللَّه، و أثنی علیه، ثمّ قال: «أَنشُد اللَّه من شهد یوم غدیر خُمّ إلّا قام، و لا یقوم رجل یقول: إنّی نُبِّئتُ أو بلغنی، إلّا رجل سمعت أُذُناه، و وعاه قلبه». فقام سبعة عشر رجلًا، منهم: خزیمة بن ثابت، و سهل بن سعد، و عدیُّ بن حاتم، و عقبة بن عامر، و أبو أیّوب الأنصاری، و أبو سعید الخُدری‏، و أبو شریح الخزاعی، و أبو قدامة الأنصاری، و أبو لیلی، و أبو الهیثم بن التیّهان، و رجالٌ من قریش، فقال علیّ علیه السلام و عنهم: «هاتوا ما سمعتم». فقالوا: نشهد أنَّا أقبلنا مع رسول اللَّه صلی الله علیه وآله من حجّة الوداع، حتی إذا کان الظهر خرج رسول اللَّه صلی الله علیه وآله فأمر بشجرات فشُذِّبنَ و أُلقی علیهنّ ثوبٌ، ثمّ نادی بالصلاة، فخرجنا، فصلّینا، ثمّ قام، فحمد اللَّه، و أثنی علیه، ثمّ قال: «أیّها الناس ما أنتم قائلون؟ قالوا: قد بلّغت. قال: اللّهمّ اشهد. ثلاث مرّات. قال: إنّی أُوشِک أن أُدعی، فأجیب، و إنّی مسؤولٌ، و أنتم مسؤولون. ثمّ قال: أیّها الناس إنّی تارکٌ فیکم الثّقَلَین: کتاب اللَّه، و عترتی أهل بیتی، إن تمسّکتم بهما لن تَضِلّوا، فانظروا کیف تخلفون فیهما، و إنَّهما لن یفترقا حتی یردا علیَّ الحوض، نبّأنی بذلک اللطیف الخبیر. ثمّ قال: إنَّ اللَّه مولای، و أنا مولی المؤمنین، أ لستم تعلمون أنّی أولی بکم من أنفسکم؟ قالوا: بلی ذلک. ثلاثاً. ثمّ أخذ بیدک یا أمیر المؤمنین فرفعها، و قال: من کنتُ مولاه فهذا علیٌّ مولاه: اللّهمّ والِ من والاه، و عادِ من عاداه. فقال علیٌّ: صدقتم و أنا علی ذلک من الشاهدین».

أبی الطفیل، گفت: حضرت علی علیه السلام ایستاد، خدا را حمد و ثنا گفت، سپس فرمود: «از خدا می‌خواهم هر کس که در روز غدیر خم شاهد بوده است بلند شود، و هر کسی که بگوید به من خبر داده‌اند یا به من رسیده است، مگر آن کسی که این مطلب به گوشش رسیده و در قلبش جای گرفته، بلند نشود». هفده نفر برخاستند، از جمله: خزیمه بن ثابت، سهل بن سعد، عدی بن حاتم، عقبه بن عامر، ابو ایوب انصاری، ابو سعید خدری، ابو شریح خزاعی، ابو قدامه انصاری، ابو لیلی، ابو الهیثم بن تیهان، و مردانی از قریش. حضرت علی علیه السلام به آنان گفت: «آنچه شنیده‌اید بیان کنید». آن‌ها گفتند: «شهادت می‌دهیم که ما همراه رسول خدا صلی الله علیه و آله از حجّت الوداع آمدیم، تا وقتی ظهر شد، پیامبر صلی الله علیه واله بیرون آمد و دستور داد درختانی هرس و بریده شدند و روی آن‌ها پارچه‌ای انداخته شد. سپس پیامبرصلی الله علیه واله ندا داد به نماز، ما بیرون رفتیم و نماز خواندیم. سپس پیامبر ایستاد، خدا را حمد و ثنا کرد و گفت: "ای مردم، شما چه می‌گویید؟" آنان گفتند: به تحقیق که ابلاغ کردید. پیامبر گفت: خدایا شاهد باش. سه بار گفت. سپس فرمود: من به زودی دعوت می‌شوم، دعوت را پاسخ می‌گویم، و من مورد سؤال قرار می‌گیرم و شما نیز مورد سؤال قرار می‌گیرید. سپس فرمود: ای مردم، من در میان شما دو چیز گران‌بها می‌گذارم: کتاب خدا و عترت و اهل بیت من، اگر به آن‌ها چنگ بزنید هرگز گمراه نخواهید شد. پس مواظب باشید پس از من چگونه با آن‌ها رفتار خواهید کرد، و این دو هرگز از هم جدا نمی‌شوند تا به کنار حوض در قیامت بازگردند، این خبر را از لطیف خبیر به من رسیده است. سپس فرمود: خدا مولای من است و من مولای مؤمنانم. آیا نمی‌دانید که من نسبت به شما از خودتان سزاوارترم؟ آنان گفتند: بله، این را سه بار گفتیم. سپس دست شما را گرفت ای امیر مؤمنان، بالا برد و فرمود: هر کس من مولای اویم علی مولای اوست، خدایا دوست بدار هر کس او را دوست دارد و دشمن بدار هر کس با او دشمنی کند». آنگاه علی علیه السلام فرمود: «شما راست گفتید و من بر این امر از شاهدانم».[۱۵]

شهادت به غدیر در صفین[۱۶]

در صفین که حضرت فضایل خود من جمله حدیث و ماجرای غدیر را فرمود، دوازده نفر از اهل بدر برخاستند و گفتند:

ما شهادت می‌دهیم که این مطالب را همان‌طور که گفتی از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیدیم، نه یک حرف زیاد نمودی و نه کم کردی، و پیامبر صلی الله علیه و آله ما را بر این مطلب شاهد گرفت. بقیه هفتاد نفر هم گفتند: «این مطالب را شنیدیم ولی همه آن را حفظ نکردیم، ولی این دوازده نفر برگزیدگان و بهتران ما هستند». از بین آن دوازده نفر چهار نفر برخاستند: ابوالهیثم بن تیهان، ابوایوب انصاری، عمار بن یاسر و خزیمة بن ثابت ذوالشهادتین، که خداوند آنان را رحمت کند. اینان گفتند: شهادت می‌دهیم که سخن پیامبر صلی الله علیه و آله را شنیدیم و آن را حفظ کردیم که در آن روز فرمود در حالی که ایستاده بود و علی هم در کنار او ایستاده بود.

سپس پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: ای مردم، خداوند به من دستور داده که برای شما امام و وصیّ و جانشینی منصوب کنم که وصی پیامبرتان در میان شما و جانشین من در امتم و بین اهل بیتم بعد از من باشد. کسی که خداوند در کتابش اطاعت او را بر مؤمنین واجب کرده و به شما دستور ولایت او را داده است. من از ترس اهل نفاق و تکذیب آنان از پروردگارم خواستم که این دستور را از عهده من بردارد، ولی خداوند مرا ترسانید که باید ابلاغ کنم و گرنه مرا عذاب خواهد کرد.[۱۷]

پانویس

  1. والتیهان اسمه مالک [بْن عتیک] بْن عَمْرو بْن عبد الأعلم بن عامر بن زعوراء بن جشم بن الحارث بن الخزرج بن عمرو بن مالک بْن الأوس الأَنْصَارِیّ، حلیف بنی عبد الأشهل، کَانَ أحد النقباء لیلة العقبة، ثم شهد بدرًا. الاستیعاب فی معرفه الاصحاب جلد: 4 صفحه: 1773
  2. قَالَ محمد بن عمر: وکان أبو الهیثم یکره الأصنام فِی الجاهلیة ویؤفف بها ویقول بالتوحید هُوَ وأسعد بْن زرارة. الطبقات الکبری - جلد: 3 صفحه: 341
  3. وکانا من أول من أسلم من الأنصار بمکة ویجعل فی الثمانیة النفر الذین آمنوا برسول اللَّهِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ - بِمَکَّةَ مِنْ الأَنْصَار. فأسلموا قبل قومهم. ویجعل أبو الهیثم أیضا فِی الستة النفر الَّذِی یروی أنهم أوّل من لَقِیَ رَسُولُ اللَّهِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ - من الأَنْصَار بمکّة فأسلموا قبل قومهم وقدموا الطبقات الکبری - جلد: 3 صفحه: 341
  4. وهو نقیب. روی عنه أنه قال: بایعنا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَلَی ما بایع علیه بنو إسرائیل موسی علیه السلام. انساب الاشراف البلاذری ج1 ص 240
  5. بو الهیثم بن التیهان ذو السیفین، کان یتقلد سیفین فی الحرب. الاستیعاب فی معرفه الاصحاب جلد: 2 صفحه: 477
  6. وآخی رَسُولُ اللَّهِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ - بَیْنَ أبی الهیثم بن التیهان وعثمان بن مظعون. وشهد أَبُو الهیثم بدْرًا وأحدًا والخندق والمشاهد کلها مَعَ رَسُولِ اللَّهِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ - وبعثه رسول‌الله إلی خیبر فخرص علیهم التمرة. وذلک بعد ما قتل عبدالله بن رواحة بمؤتة. الطبقات الکبری - جلد: 3 صفحه: 342
  7. قال: حدثنی عثمان الأعشی عن زید بن وهب قال: کان الذین أنکروا علی أبی بکر جلوسه فی مجلس رسول‌الله صلی الله علیه وآله إثنی عشر رجلا من المهاجرین والأنصار: عمرو بن سعید العاص والمقداد بن الأسود وعمار بن یاسر وأبو ذر الغفاری وسلمان الفارسی وبریدة بن حصیب الأسلمی. وکان من الانصار: خزیمة بن ثابت ذو الشهادتین وسهل وعثمان ابنا حنیف وأبو أیوب خالد بن زید الأنصاری وأبو الهیثم بن التیهان وأبی بن کعب، وناس من إخوانهم من المهاجرین والأنصار. الیقین سید بن طاووس جلد: 1 صفحه: 336
  8. عن أبان بن تغلب قال: قلت لابی عبدالله جعفر بن محمد الصادق 8: جعلت فداک هل کان أحد فی أصحاب رسول‌الله 9 أنکر علی أبی بکر فعله وجلوسه مجلس رسول‌الله 9؟ فقال: نعم کان الذی أنکر علی أبی بکر اثنی عشر رجلا من المهاجرین: خالد بن سعید بن العاص وکان من بنی امیة، وسلمان الفارسی، وأبوذر الغفاری، والمقداد بن الاسود، وعمار بن یاسر، وبریدة الاسلمی؛ ومن الانصار أبوالهیثم بن التیهان، وسهل وعثمان ابنا حنیف، وخزیمة بن ثابت ذوالشهادتین، وابی بن کعب، وأبوأیوب الانصاری. بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء جلد: 28 صفحه: 189
  9. وکان الذی یأخذ علیهم البیعة عمار بن یاسر وأبو الهیثم بن التیهان وهما یقولان: نبایعکم علی طاعة الله وسنة رسوله (صلی الله علیه وآله) وإن لم نف لکم فلا طاعة لنا علیکم ولا بیعة فی أعناقکم والقرآن إمامنا وإمامکم. بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاءجلد: 32 صفحه: 27
  10. واختلف فِی وقت وفاته، فذکر خلیفة عَنِ الأصمعی، قَالَ: سألت قومه، فَقَالُوا: مات فی حیاة رسول‌الله صلی الله عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، وهذا لم یتابع عَلَیْهِ غائله. وقیل: إنه توفی سنة عشرین أَوْ إحدی وعشرین. وقیل: إنه أدرک صفین. وشهدها مَعَ علی، وَهُوَ الأکثر. وقیل: إنه قتل بها، والله أعلم. الاستیعاب فی معرفه الاصحاب جلد: 4 صفحه: 1773
  11. چهارده قرن با غدیر: ص ۸۶. اسرار غدیر: ص ۲۸۶.
  12. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۰۰.
  13. چکیده عبقات الانوار (حدیث غدیر): ص ۱۳۷.
  14. تاریخ آل محمد علیهم السلام: ص ۶۷.
  15. الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب؛ ج‏1؛ ص358
  16. اولین میراث مکتوب درباره غدیر: ص ۳۷.
  17. کتاب سلیم: حدیث ۲۵.