واقعه غدیر
مراسم غدير[۱]
در مورد مراسم سه روزه غدير و ارتباطش با آيه جمله «وَ اللَّه يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ»[۲] كه در آيه تبليغ آمده، دو نكته قابل توجه است:
نظم سه روزه معجزه الهى
برنامه سه روزه تحت قدرت الهى بدون هيچ اخلال و اغتشاشى و در كمال نظم و آرامش انجام شد. با زمينه اى كه از توطئه هاى منافقين ذكر شد[۳] و اينكه شرايط حاكم بر غدير واقعاً خطرناک بود، هر كس در آن شرايط دقت كند متوجه خواهد شد كه ايجاد سر و صدا و تحريک مردم و تفرقه، و حتى اينكه عده اى بخواهند از مردم جدا شوند و از بيابان غدير بيرون روند، و يا بخواهند مخفيانه مردم را تحريک كنند، كار بسيار آسانى بود و آنان واقعاً در صدد چنين كارى بودند.
با در نظر گرفتن كثرت جمعيت كه يكصد و بيست هزار نفر بودند، و غير قابل كنترل بودن بيابان از نظر حصار نداشتن، و طولانى بودن زمان كه سه روز بود و فرصت هاى شب و روز زمينه هاى مساعدى براى فتنه انگيزى بود، بايد گفت:
تأمين امنيت آن جمعيت و آن مراسم در آن سرزمين به قدرى مشكل بود كه بايد يک نيروى هزار نفرى براى حراست و حفاظت آن گماشته مى شد.
در حالى كه مى بينيم بدون هيچ تشكل خاصى براى حفظ نظم، اين مراسم عظيم با نظم و آرامش كامل تحقق يافت و هيچ مشكلى پيش نيامد، و اين نبود جز معجزه اى از جانب پروردگار و ضمانتى كه او براى غدير فرمود، به طورى كه قلب و جسم همه مسخّر اراده او گشت و هيچ كس قدرت كوچک ترين حركت ناهنجارى از خود نيافت.
اجراى كامل مراسم در سايه ضمانت الهى
بى نظيرترين مراسم بدون هيچ تقيه اى انجام شد، در حالى كه ممكن بود ابلاغ ولایت در يک توقف يک ساعته و سخنرانى كمتر از نيم ساعته انجام شود و مردم حركت كنند.
ولى برنامه مفصلى تدارک ديده شده بود كه سه روز طول كشيد، و سخنرانى يک ساعته در آغاز آن بود كه بلند كردن اميرالمؤمنين عليه السلام و بيعت لسانى نيز در بين سخنرانى انجام شد، و بیعت با دست يكايک آن جمعيت ۱۲۰۰۰۰ نفرى در طول سه روز، و شعر حسان و غير اينها كه در دنياى آن روز بى سابقه بود و مشابهى نداشت.
پيداست كه هر اندازه مراسمى مفصل تر باشد - به خصوص آنكه مثل حج فقط عبادت نباشد بلكه حامل پيامى و به عنوان مقدمه براى هدفى باشد - به انجام رساندن آن نياز به نيروهاى منسجم ترى براى اداره آن دارد، به خصوص آن كه در اجراى برنامه احتمال اختلال هم وجود داشته باشد.
همان گونه كه درباره حراست چنين مراسمى ذكر شد، براى اجراى آن هم نظر همه جانبه خداوند بود كه همه مردم به صورت خود جوش در آن شركت كردند، و زمينه مجلس به گونه اى شد كه پيامبر صلى الله عليه و آله - با حضور آن همه منافق - بدون هيچ تقیه اى كه منجر به حذف مواردى از سخنش و هدفش شود يا باعث انجام ندادن گوشه هايى از مراسم سه روزه شود، آن گونه كه می بايست همه اهداف خود را از سخنرانى و بيعت و غير آن به انجام رساند و هيچ تقديم و تأخير و بر هم خوردگى در برنامه پيش نيامد.
اين به خاطر اطمينان پيامبر صلى الله عليه و آله به ضمانت الهى بود كه: اى پيامبر، آن گونه كه لايق چنين مراسمى است سخن بگو و انجام بده! من ضامنم كه مشكلى و فتنه اى پيش نيايد. امام رضا علیه السلام در اين باره مى فرمايد:
امّا بَعْدَ قَوْلِ اللَّه عَزَّ وَ جَلَ «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّه يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ»، فَانَّهُ ازالَ كُلَّ تَقِيَّةٍ بِضِمانِ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ وَ بَيَّنَ امْرَ اللَّه تَعالى، وَ لكِنَّ قُرَيْشاً فَعَلَتْ مَا اشْتَهَتْ بَعْدَهُ[۴]:
بعد از قول خداوند عز و جل «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ...» هر گونه تقيه اى را با ضمانت خداى عز و جل از ميان برداشت، و آن حضرت امر خدا را بيان كرد، ولى قريش بعد از آن حضرت آنچه مى خواستند انجام دادند.
يعنى مهم اتمام حجتِ كامل عيار و بدون تقیه بود كه براى آگاهى مردم آن روز و نسل هاى بعد انجام شد، اگر چه در عمل به محتواى غدير يعنى خلافت بلا فصل اميرالمؤمنين عليه السلام، قريش ضديت كردند و اهداف خود را پيش بردند، ولى اين مهم نيست زيرا خداوند حجت را بر آنان و همه نسل هاى آينده تمام كرده است.
مراسم غير عادى براى غدير[۵]
مراسم سه روزه در غدير خم، در گونه اى شگفت انگيز و فوقالعاده به انجام رسيده است. اين ويژگى تبليغى غدير در حدى است كه همه اشتياق به نقل و گسترش خبرى آن داشته اند؛ به گونه اى كه انتشار خبر آن طبق شرايط آن عصر و نيز تا امروز به هيچ وجه قابل كنترل و ممانعت نبوده است.
جالب اين است كه اين غير عادى بودن اختصاص به انسان هاى عادى ندارد، بلكه شامل انبياء و اوصيائشان و ملائكه، بلكه همه مخلوقات مى شود.
همه عجيب بودن غدير را احساس كرده اند و براى هر يک به اقتضاى وجودشان تحولى ايجاد شده است.
معصومين عليهم السلام نيز به اين غير عادى بودن تأکید داشته اند و ابعاد مختلف آن را براى ما بيان فرموده اند.
ما هم بياموزيم كه در ابلاغ اين مهم ترين مسئله اعتقادى از شيوه هاى فوق العاده تبليغى استفاده كنيم، تا هيچ دشمنى را ياراى ممانعت از انتشار خبر پر حرارت و زيباى آن نباشد؛ و هر اقدام كينه توزانه اى در نطفه خفه شود. در اينجا پنج خبر از غير عادى بودن واقعه غدير نزد زمينيان و آسمانيان تقديم مىشود كه چشم روشنى غديريان است:
انتشار فورىِ خبرِ فوق العاده غدير[۶]
با در نظر گرفتن امكانات محدود تبليغى آن زمان، فقط جمع بندى چند شرايط غير عادى توانست خبر غدير را در اين وسعت منتشر سازد. حساس كردن مردم و همه مخبرين آن زمان با اعلان قبلى توقف در غدير از مكه، تقارن با سفر حج، جمع صد و بيست هزار مخاطب، شكل فراموش نشدنى منبر و خطابه، بیعت ۱۲۰۰۰۰ نفرى، مراسم سه روزه، همه اينها مجموعه مسائل غير عادى بود كه دست به دست هم داد و باعث انتشار سريع و وسيع خبر غدير شد.
در واقع اين شيوه ابداعى پيامبر صلى الله عليه و آله بود كه هيچ كس احتمال آن را هم نمى داد؛ و به همين خاطر منافقين فلج شدند و از هر اقدام مؤثرى بر ضد غدير عاجز ماندند. امام صادق علیه السلام دراين باره مى فرمايد:
وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير خم على عليه السلام را منصوب كرد و فرمود: «مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ»، اين خبر در شهرها منتشر گرديد.
وقتى از پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيدند: اين خبر از سوى شماست يا از سوى پروردگار است؟ فرمود: قسم به خدايى كه خدايى جز او نيست، اين مسئله از سوى خداست.
ماجراى عجيب غدير، هم مشهور هم معروف[۷]
رمز شهرت غدير را در نصب مقام خلافت طى يک مراسم غير عادى بايد جستجو كرد. بدين معنى كه قبل از غدير بارها مسئله جانشينى اميرالمؤمنين عليه السلام مطرح شده بود، اما آنچه در غدير خم اتفاق افتاد در تاریخ اسلام سابقه نداشت و خبرى بالاتر و مهم تر از آن اتفاق نيفتاده بود.
دقيقاً به همين جهت، على رغم اينكه دشمنان غدير سعى در عادى و كوچک نشان دادن ماجرا داشته و دارند، اما اشتهار و نقل متواتر آن در منابع آنان و توسط راويان خودشان بهترين دليل بر غير قابل كنترل بودن معروفيت و شهرت و انتشار عمومى خبر آن است.
استفاده از اين بُعد تبليغى غدير از شكننده ترين جهات آن، در مقابل دشمنانِ بى انصافى است كه علناً و جسورانه واضح ترين حقيقت هاى غدير را زير پا مى گذارند.
لذا امام موسی بن جعفر علیه السلام را مى بينيم كه با اشاره به اشتهار حدیث غدیر آن را چنين نقل فرموده است:
پيامبر صلى الله عليه و آله اميرالمؤمنين عليه السلام را در ماجراى معروف و مشهور روز غدير معرفى كرد و چنين فرمود: اى مردم، آيا من صاحب اختيارتر از شما نسبت به خودتان نيستم؟
گفتند: آرى يا رسول اللَّه. حضرت نگاهى به آسمان كرد و فرمود: «خدايا شاهد باش»؛ و اين كار را سه بار تكرار كرد.
سپس فرمود: بدانيد كه هر كس من مولاى او و صاحب اختيارتر نسبت به او هستم اين على مولاى او و صاحب اختيار اوست. أللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ.
غير عادى بودن غدير براى انبياء عليهم السلام
پيامبران الهى اخبار عالم را از منبع اصلى آن يعنى خزانه غيب الهى و وحى دريافت مى كنند. آنان وقتى دستور عيد گرفتن روز غديرى را كه هنوز نيامده از خدا مى شنوند، به خوبى متوجه غير عادى بودن آن مى شوند و عظمت فوق العاده آن را دريافت مى كنند. امام صادق علیه السلام در اين باره مى فرمايد:
شايد گمان كنى كه خداوند روزى با حرمتتر از روز غدير خلق كرده است! نه به خدا قسم، نه به خدا قسم، نه به خدا قسم![۸]
در اين باره مى بينيم پيامبر صلى الله عليه و آله به اميرالمؤمنين عليه السلام وصيت كرد كه اين روز را عيد بگيرد، و فرمود: انبياء هم چنين مى كردند و به جانشينان خود وصیت مى كردند كه اين روز را عيد بگيرند.[۹]
امام صادق عليه السلام مى فرمايد: خداوند هيچ پيامبرى نفرستاده مگر آنكه اين روز را عيد گرفته و حرمت آن را نگه داشته است.[۱۰]
غير عادى بودن غدير در عالم خلقت[۱۱]
براى اينكه زمينيانِ منكرِ غدير را بر سر جايشان بنشانيم، چارهاى نيست جز آنكه به آنها بفهمانيم خبر غدير در آسمان ها مشهورتر و معروف تر و شناخته شده تر از اهل زمين است.
آنان قدر غدير را بهتر از ما مىدانند و درک مى كنند كه در ميان اين همه وقايع عظيم و عجيب كه براى انبياء و اوصياء پيش آمده، غدير نزد خداوند حساب ديگرى دارد.
آنها طوفان نوح علیه السلام و آتش ابراهیم علیه السلام و عصاى موسی علیه السلام و بعثت خاتم انبيا صلى الله عليه و آله را ديده اند؛ اما از تحولى كه در غدير براى همه كائنات و موجودات پيش آمده دريافته اند كه اين ماجرا با بقيه قابل مقايسه نيست!
همان طور كه در روز غدير «ولايت» بر انسان ها عرضه شد، در عالم خلقت نيز بر ساير مخلوقات عرضه شد. امام رضا علیه السلام در حديثى به وقوع اين امور در روز غدير اشاره مى فرمايد[۱۲]:
۱. عرضه ولايت بر اهل آسمانها، و سبقت اهل آسمان هفتم در قبول آن، و تزيين آن به عرش الهى.
۲. قبول اهل آسمان چهارم ولايت را پس از اهل آسمان هفتم، و تزيين آن به بیت المعمور.
۳. قبول اهل آسمان دنيا ولايت را پس از اهل آسمان چهارم، و تزيين آن به ستارگان.
۴. عرضه ولايت بر بقعه هاى زمين، و سبقت مكه در قبول آن و زينت آن به کعبه.
۵. قبول مدينه ولايت را بعد از مكه، و زينت آن به پيامبر صلى الله عليه و آله.
۶. قبول کوفه ولايت را بعد از مدینه، و زينت آن به اميرالمؤمنين عليه السلام.
۷. عرضه ولايت بر كوهها، و قبول سه كوه پيش از سايرين: عقیق، فیروزه، یاقوت؛ و به همين جهت بر ساير جواهرات فضیلت دارند.
۸. قبول معادن طلا و نقره ولايت را بعد از عقيق و فيروزه و ياقوت.
۹. هر كدام از كوهها كه ولايت را قبول نكرد چيزى بر آن نمى رويد.
۱۰. عرضه ولايت بر آب ها، آنكه قبول كرد گوارا و آنكه قبول نكرد تلخ و شور شد.
۱۱. عرضه ولايت بر نباتات، هر كدام قبول كرد شيرين و خوش طعم، و هر كدام قبول نكرد تلخ شد.
۱۲. عرضه ولايت بر پرندگان، هر كدام قبول كرد با صداى زيبا و فصیح مى خواند، و هر كدام قبول نكرد اَلكَن است و صداى خوبى ندارد.
غير عادى بودن غدير براى ملائكه
ملائكه در آسمان ها هيچ جشن سالانه اى جز غدير ندارند! يعنى عجيب ترين و غير عادى ترين واقعه اى كه براى يادبودش جشن مى گيرند عيد ولايت است.
امام رضا علیه السلام از اين مراسم ملائكه در آسمان ها خبر داده فرمود:
روز غدير روزى است كه خداوند به جبرئيل امر مى كند تا تختى از كرامت خود در مقابل بیت المعمور قرار دهد.
سپس جبرئيل بر فراز آن قرار مى گيرد و ملائكه از همه آسمان ها جمع مى شوند و بر پيامبر صلى الله عليه و آله ثنا مى فرستند و براى شيعيان اميرالمؤمنين و ائمه عليهم السلام و محبين ايشان استغفار مى كنند.[۱۳]
همچنين امام صادق علیه السلام از اهداى هدايا توسط ملائكه در مراسم غدير خبر داده مى فرمايد:
روز غدير نزد اهل آسمان مشهورتر از اهل زمين است. خداوند تعالى در بهشت قصرى خلق فرموده كه بناى آن خشتى از نقره و خشتى از طلاست.
در آن قصر صد هزار اتاق سرخ رنگ و صد هزار خيمه سبز رنگ وجود دارد و خاک آن از مشک و عنبر است.
در آن قصر چهار نهر جارى است: نهرى از شراب و نهرى از آب و نهرى از شير و نهرى از عسل.
در كناره هاى اين نهرها درختانى از انواع ميوه ها قرار دارد، و بر آن درختان طيورى هستند كه بدنه اى آنها از لؤلؤ و بال هايشان از ياقوت است و به انواع صداها مى خوانند.
روز غدير كه فرا مى رسد اهل آسمان ها وارد اين قصر مى شوند و تسبیح و تقدیس و تهلیل مى گويند. آن پرندگان هم به پرواز در مى آيند و خود را به آب مى زنند، و سپس در آن مشک و عنبر مى غلطند. آنگاه كه ملائكه جمع شدند بار ديگر به پرواز در مى آيند و آن عطرها را بر آنان مى پاشند.
ملائكه در روز غدير «نثار فاطمه عليها السلام»[۱۴] را به يكديگر هدیه مى دهند.
وقتى آخرين ساعات روز غدير فرا مى رسد ندا مى آيد: به مراتب و درجات خود برگرديد كه به حرمت محمد و على عليهما السلام تا سال آينده در چنين روزى، از لغزش و خطر در امان خواهيد بود.[۱۵]
پانویس
- ↑ غدير در قرآن: ج ۱ ص ۱۴۷ - ۱۴۹.
- ↑ مائده / ۶۷ .
- ↑ مراجعه شود به كتاب: غدير در قرآن: ج ۱ ص ۱۰۳ - ۱۰۸.
- ↑ بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۲۲ ح ۱۶. عوالم العلوم: ج ۳۱۵ ص ۱۵۳ ح ۲۳۴.
- ↑ تبليغ غدير در سيره معصومين عليهم السلام: ص ۱۵۳ - ۱۵۹.
- ↑ اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۲۲ ح ۵۰۵ .
- ↑ بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۴۲.
- ↑ عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۲۱۵.
- ↑ عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۲۱۱.
- ↑ عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۲۱۴.
- ↑ عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۲۲۱ - ۲۲۴.
- ↑ عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۲۲۴.
- ↑ عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۲۲۲.
- ↑ نثار فاطمه عليها السلام همان ميوه هاى درخت طوبى است كه در شب زفاف حضرت، به امر الهى از آن درخت در آسمان ها پخش شد و ملائكه آنها را به عنوان يادگار برداشتند. بحار الانوار: ج ۴۳ ص ۱۰۹.
- ↑ بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۳. عوالم العلوم : ج ۳ / ۱۵ ص ۲۲۱.