مسلم بن کیسان ملائی اعور
| اطلاعات فردی | |
|---|---|
| نام کامل | مسلم بن كيسان الضبي الملائي البراد الكوفي الأعور الكندي |
| سرشناسی | راوی حدیث، معاصر قرن دوم هجری، پسر عبدالله بن مسلم بن كيسان |
| وفات | بین سالهای ۱۳۱ تا ۱۴۰ ق |
| خویشان سرشناس | عبدالله بن مسلم بن كيسان (پسر) |
| اطلاعات علمی | |
| شاگردان | عبدالله بن مسلم بن كيسان (پسرش) |
| اطلاعات فرهنگی | |
| زمینه فعالیت | راوی حدیث، نقل حدیث در کوفه |
| علت شهرت | معروف به البراد و الأعور |
یکی از تابعین که حدیث غدیر را نقل کرده است مسلم بن کیسان اعور کندی می باشد، همچنین او راوی حدیث طیر می باشد.
روايت حديث غدير[۱]
در «الكنى و الاسماء» و نيز ابن حجر در «الاصابة» و ابن عقده در «الموالاة» و قندوزى در «ينابيع المودة» حديث غدير را از مسلم ملائى نقل كرده اند.[۲]
حدیث طیر
مسلم بن كيسان عن انس بن مالك قال اتى النّبى صلى اللَّه عليه وآله باطيار فوضعت بين يديه فقال اللّهمّ ائتنى باحبّ خلقك إليك فقال اللّهمّ ان شئت جعلته امرأ من الانصار فقال يعنى النبى صلى اللَّه عليه وآله انّك لست باوّل من احبّ قومه فجاء على علیه السلام فضرب الباب فاذنت له فلما دخل قال اللَّهمّ و الى.[۳]
مسلم بن كيسان از انس بن مالك روایت کرده است که گفت: باطيار نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و چیزی را بین دستان پیامبر صلی الله علیه وآله گذاشت و گفت: «خدایا، محبوبترین خلق خود نزد خود را به من عطا کن.» سپس گفت: «خدایا، اگر بخواهی او را از انصار قرار میدهم.» پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «تو نخستین کسی نیستی که قوم خود را دوست داری.» سپس شخصی نزد پیامبر آمد و در زد، پیامبر اجازه داد او وارد شود. وقتی وارد شد، گفت: «خدایا، و به سوی...»
جایگاه راوی
مسلم بن كيسان، مشهور به البراد و الأعور، با کنیههای ابو عبد الله، ابو حمزه و ابو عمرو شناخته میشود. نسب او به قبایل الضبي، الملائي، البراد، الكوفي، الأعور و الكندي برمیگردد. از جمله روابط راوی او، پسرش عبدالله بن مسلم بن كيسان است. در مذهب عقیدتی، مسلم بن كيسان علی (علیهالسلام) را بر عثمان (رضی الله عنه) ترجیح میداد. تاریخ وفات او بین سالهای ۱۳۱ تا ۱۴۰ هجری قمری است. در طبقات راویان التقریب در طبقه پنجم قرار دارد.
نظر علمای جرح و تعدیل درباره مسلم بن كيسان
- أبو أحمد الحاكم: مسلم بن كيسان را از راویان قوی نمیداند.[۶]
- أحمد بن حنبل: حدیث او را نمینوشت و ضعیف میدانست.[۷]
- ابن حبان: در آخر عمرش دچار اختلاط شده و نمیدانسته چه میگوید.[۸]
- البخاري: گفته است درباره او صحبت میشود ولی ضعیف است و از او روایت نمیکند.[۹]
- او در آخر عمرش دچار اختلاط و فراموشی شده بود و نمیدانست چه میگوید.[۱۰]
- برخی از روایات او توسط بزرگان حدیث مانند شعبة و سفيان روایت شده ولی به عنوان منکر حدیث شناخته شده است.[۱۱]
و اما ادعای اینکه او مردود است، قابل قبول نیست. چگونه ممکن است؟! در حالی که ترمذی و ابن ماجه او را در صحیح خود آوردهاند، و چندین نفر از بزرگان راویان از او روایت کردهاند، مانند شعبه، و الثوری، و حسن بن صالح، و علی بن مسهر، و الاعمش، و سفیان بن عیینه، و ابن فضیل، و اسرائیل، و شریک، و ورقاء، و محمد بن جحاده، و زیاد، و علی بن عابس، و جریر بن عبد الحمید، و دیگران، همانطور که در «تهذیب التهذیب» آمده است.[۱۲]
پانویس
- ↑ چكيده عبقات الانوار (حديث غدير): صفحه ۱۷۸.
- ↑ الكنى و الاسماء: جلد ۲ صفحه ۸۸ . الاصابة: جلد ۱ صفحه ۳۷۲. ينابيع المودة: صفحه ۳۴.
- ↑ عبقات الأنوار في إمامة الأئمة الأطهار ؛ جلد13 صفحه325
- ↑ تقریب التهذيب، جلد ۱، صفحه ۹۴۰
- ↑ الكاشف في معرفة من له رواية في الكتب الستة، جلد ۴، صفحه ۲۸۰
- ↑ تهذيب التهذيب، جلد ۴، صفحه ۷۱؛ إكمال تهذيب الكمال، جلد ۱۱، صفحه ۱۷۷
- ↑ الكامل في الضعفاء، جلد ۸، صفحه ۳؛ تهذيب التهذيب، جلد ۴، صفحه ۷۱
- ↑ تهذيب التهذيب، جلد ۴، صفحه ۷۱؛ تهذيب الكمال، جلد ۲۷، صفحه ۵۳۰
- ↑ الكامل في الضعفاء، جلد ۸، صفحه ۳؛ تهذيب الكمال، جلد ۲۷، صفحه ۵۳۰
- ↑ تهذيب التهذيب، جلد ۴، صفحه ۷۱
- ↑ الجرح والتعديل لابن أبي حاتم، جلد ۸، صفحه ۱۹۲
- ↑ دلائل الصدق لنهج الحق، جلد ۶، صفحه ۵۷۴