پیامبران علیهم السلام و غدیر
ارتباط پیامبران علیهم السلام و غدیر از خلال آیات مربوط به غدیر و موضوعاتی چون احیاء عید غدیر توسط آنان، بشارت آنان به بنیانگذار غدیر و دعوت همه آنان به اسلام و ولایت مورد بحث قرار گرفته است.
درباره ارتباط پیامبران و غدیر در ذیل طرح آیه ۷۱ سوره صافات در خطبه غدیر از اکثریت گمراه و اقلیت رستگار در انقلاب انبیاء و رخداد غدیر یاد شده است. همچنین، درباره ارتباط پیامبران و غدیر در ذیل طرح آیه ۱۴۴ سوره آل عمران در خطبه غدیر به شباهت تبلیغ رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله به تبلیغ پیامبران گذشته اشاره شده که همانگونه که امتهای گذشته پس از رحلت انبیای خود در معرض انحراف و گمراهی قرار داشتند و این ضلالتها سردمدارانی داشت، به همان صورت در این امت هم خواهد بود.
برخی محققان از میان آیات غدیری از دو آیه ۱۹ آل عمران و آیه ۸۵ آل عمران برای بحث درباره دعوت همه انبیاء علیهم السلام به اسلام و ولایت چنین استفاده کردهاند: غیر اسلام نزد خدا مردود است و پیامبر صلی الله علیه و آله در غدیر اسلامِ مورد قبول دینی را معرفی کرد که ولایت اهل بیت علیهم السلام اصل آن است. بدون این ولایت مفهوم «رضایت الهی از دین» تحقق نیافته است. در نتیجه، همه انبیاء علیهم السلام به ولایت علی علیه السلام دعوت کردهاند و همه این پیمان را بر امتهای خویش عرضه کردهاند. اعتقادی که خداوند در روز «الست» از مردم برای آن پیمان گرفت و آن دینی که فطرت بشر به آن تمایل دارد اسلام با ولایت اهل بیت علیهم السلام است. به همین دلیل است که دین نزد خدا فقط اسلام است و همه انبیاء علیهم السلام چنین دینی را بر مردم عرضه کردهاند
برخی محققان، درباره عظمت غدیر و پیامبران علیهم السلام با تکیه بر منابع چنین نوشتهاند: پیامبران الهی اخبار عالم را از منبع اصلی آن یعنی خزانه غیب الهی و وحی دریافت میکنند. آنان وقتی دستور عیدگرفتن روز غدیری را که هنوز نیامده از خدا میشنوند، بهخوبی متوجه غیرعادی بودن آن میشوند و عظمت فوقالعاده آن را دریافت میکنند. درباره ارتباط غدیر با انبیاء الهی علیهم السلام در زمینه قبول ولایت توسط آنان چنین گفته شده است: یکی از معارف اعتقادی شیعه قبول ولایت توسط پیامبران علیهم السلام آن هم به امر و عنایت الهی است.
پیامبران الهی در آیه غدیری ۷۱ سوره صافات
درباره ارتباط پیامبران و غدیر در ذیل طرح آیه ۷۱ سوره صافات در خطبه غدیر چنین آمده است:
وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَکْثَرُ الْأَوَّلِینَ؛ قبل از آنان اکثر پیشینیان گمراه شدند
.
به نقل از برخی منابع، آیه ۷۱ سوره صافات در متن خطبه غدیر چنین آمده است: مَعاشِرَ النّاسِ، قَدْ ضَلَّ قَبْلَكُمْ اكْثَرُ الاوَّلينَ؛ اى مردم، قبل از شما اكثر پيشينيان گمراه شدند.[۱]
تحلیل اعتقادی: اکثریت گمراه و اقلیت رستگار
تفسیری که بر این آیه از خطبه غدیر میتوان استفاده کرد، با توجه به موقعیت آن در خطبه غدیر و تبدیل ضمیر «هُم» به ضمیر «کُم» در کلمه «قَبْلَکُمْ» بازمیگردد که شامل همه امتهای قبل از اسلام میشود.
میتوان گفت: از شدیدترین آیاتی که عبارتی همهجانبه درباره به حساب نیاوردن اکثریت مردم و اذعان به قِلّت مؤمنان در قرآن آمده همین آیه سوره صافات است؛ زیرا در این آیه عنوان «ضلالت» را درباره آنان تثبیت مینماید و به بی ایمان بودن اکتفا نمیکند؛ از سوی دیگر، اکثریت اولین را مورد توجه قرار میدهد که این عنوان شامل همه زمانهای قبل از خطاب میشود.
بنابراین معنای آیه بازمیگردد به اینکه از اول خلقت حضرت آدم علیه السلام تا روز غدیر اکثریت انسانها نه تنها مؤمن نبودهاند که گمراه هم بودهاند. اقتباس آیه در این موقعیت خاص خطبه که حضرت مردم را درباره امتحان الهی درباره ولایت هشدار میدهد و از مخالفت اوامر الهی در مورد ولایت بازمیدارد و از عذاب دنیا و آخرت میترساند، بدان معنی است که در برابر انذارها و هشدارهای انبیای گذشته اکثریت نپذیرفتهاند و راه انحراف ضلالت را بر راه مستقیم برگزیدهاند؛ پس شما هم این نکته را فراموش نکنید که اگر بعد از من اکثریت مردم به دستورات و انذارهای من درباره ولایت توجه نکردند، این به معنای ضلالت و گمراهی آنان است، نه اینکه اکثریت دلیل حقانیت باشد.
پس این اقلیت است که مورد عنایت و امضای خداوند بوده و در تاریخ انبیا و در مورد اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله تأکید خاصی روی اقلیت وجود دارد.
همچنین این مسئله بسیار مهم است که در تاریخ همه انبیا علیهم السلام حتی یک مورد هم نیست که اکثریت مردم با پیامبری موافق باشند و مخالفان او در اقلیت باشند. مسئله مخالفت اکثریت در حد یک فکر و اعتقاد شخصی اکتفا نشده، بلکه باطل خود را اظهار کردهاند و عملاً به مخالفت با پیامبر زمان خود پرداختهاند و تصمیم به اخراج او از آن سرزمین گرفتهاند. آنان آنقدر در باطل خود استقامت به خرج دادهاند که عذاب خدا را بیواهمه طلب کردهاند.
از همه عجیبتر اینکه با دیدن آثار عذاب هم عقبنشینی نکردهاند و آنقدر اصرار ورزیدهاند که عذاب الهی بر سر آنان نازل شده و نابودشان کرده است. این سابقه اکثریت در امم گذشته، اطمینان خاطر میآورد که اصلاً درباره اکثریت باید محتاطانه و با حالت ترس از گمراهی نگاه کرد و این گذشته شرمآور در همه امتها را همیشه باید مد نظر داشت.
با مروری بر تاریخ انبیاء علیهم السلام و امتهایشان معلوم میشود که همیشه اکثریت قریب به اتفاق و در مواردی همه مردم بدون استثنا به مخالفت با نمایندگان خداوند برخاستهاند. اینگونه سقوط ارزش چنین مردمی تا آنجا پیش رفته که نه تنها خداوند نظر رحمت خویش را از آنان برداشته، بلکه بر آنان غضب کرده است. خداوند در این غضب بر تنبیه آنان اکتفا نفرموده و عنوان «انتقام» را مطرح کرده و در یک زمان کوتاه همه آنان را نابود کرده است.
در آیه ۸۷ سوره بقره پس از ذکر برخی امتها، که اکثریتشان گمراه بوده و به عذاب گرفتار شدند، میفرماید:
أَ فَکُلَّما جاءَکُمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوی أَنْفُسُکُمُ اسْتَکْبَرْتُمْ فَفَرِیقاً کَذَّبْتُمْ وَ فَرِیقاً تَقْتُلُونَ؛ آیا هر بار که پیامبری نزد شما آمد و آنچه نفسهای شما آن را نمیپسندید برایتان آورد سرکشی کردید و عدهای او را تکذیب کرده و عدهای دیگر او را میکُشید
. در واقع در مسئله تکذیب انبیاء علیهم السلام، برای اجرای هوسهای اکثریت مردم، اگر پیامبران با آنان مقابله کنند، نوبت به برداشتن آنان از سر راه و قتل ایشان میرسد.
نتیجهای که از این آیه و مرحله عملی آن در تاریخ میتوان گرفت این است که کششهای نفسانی -که همیشه انسانها را بهسوی شیطان سوق میدهد- وقتی بهصورت «اکثریت» تشکّل پیدا میکند و قدرت آن به تعداد نفرات این اکثریت افزایش مییابد، برای رسیدن به اهداف شیطانی و ضد خدایی با تمام توان وارد عمل میشود و حد و مرزی برای خود نمیشناسد. در واقع آن علت که هوای نفس است برای این اهداف که شیطانی است، آخرین تواناییها را بهکار میبندد.
در تاریخ هر یک از پیامبران نیز این مخالفت اکثریت در قرآن با جزئیاتش ترسیم شده که هر کدام در عنوان خود (نام پیامبر مانند نوح علیه السلام و ابراهیم علیه السلام و…، یا نام قوم مانند ثمود و عاد و رسّ و…) آمده است.[۲]
پیامبران الهی در آیه غدیری ۱۴۴ آل عمران
درباره ارتباط پیامبران و غدیر در ذیل طرح آیه ۱۴۴ سوره آل عمران در خطبه غدیر چنین آمده است:[۳]
وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ، أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلی عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّه شَیْئاً وَ سَیَجْزِی اللَّه الشَّاکِرِینَ؛ و محمد نیست جز رسولی که قبل از او پیامبران بودهاند. آیا اگر بمیرد یا کشته شود، به عقب باز میگردید و هرکس به عقب بازگردد به خدا هیچ ضرری نمیرساند و بهزودی خدا شاکران را جزا میدهد
پیامبر صلی الله علیه و آله در خطبه غدیر فرمود: مَعاشِرَ النّاسِ، انْذِرُكُمْ انّى رَسُولُ اللَّه قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِىَ الرُّسُلُ، افَإِنْ مِتُّ اوْ قُتِلْتُ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّه شَيْئاً وَ سَيَجْزِى اللَّه الشَّاكِرِينَ الصّابِرينَ. الا وَ انَّ عَلِيّاً هُوَ الْمَوْصُوفُ بِالصَّبْرِ وَ الشُّكْرِ، ثُمَّ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدى مِنْ صُلْبِهِ؛ اى مردم، من شما را مىترسانم و انذار مىنمايم كه من رسول خدا هستم و قبل از من پيامبران بودهاند، آيا اگر من بميرم يا كشته شوم شما عقبگرد مىنماييد؟ هركس به عقب بازگردد به خدا ضررى نمىرساند؛ و خداوند بهزودى شاكران و صابران را پاداش مىدهد. بدانيد كه على است توصيفشده به صبر و شكر و بعد از او فرزندانم از نسل او چنيناند.[۴]
آنچه در اینجا مورد اشاره است عبارت قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِىَ الرُّسُلُ است. ذکر این جمله در جایی که پیامبر صلی الله علیه و آله مردم را درباره دشمنی و مخالفت با علی علیه السلام هشدار شدید میدهد، اشاره به شباهت تبلیغ رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله به تبلیغ پیامبران گذشته است؛ یعنی همانگونه که امتهای گذشته پس از رحلت انبیای خود در معرض انحراف و گمراهی قرار داشتند و این ضلالتها سردمدارانی داشت، به همان صورت در این امت هم خواهد بود، و نباید امت اسلام را منزَّه از آزمایشهای امتهای گذشته دانست.
به امام باقر علیه السلام عرض شد: مردم گمان میکنند بیعت ابوبکر که مردم بر او اتفاق کردند مورد رضای خدا بود، چرا که خداوند امت محمد صلی الله علیه و آله را بعد از رحلت او به فتنه نمیاندازد. حضرت فرمود: مگر کتاب خدا را نمیخوانند؟ آیا خدا نمیفرماید: «و محمد نیست جز رسولی که قبل از او پیامبران بودهاند…». آیا خدا درباره امتهای قبل از آنان خبر نداده که بعد از آمدن برهان اختلاف کردند؟ آنجا که میفرماید: «به حضرت عیسی دلیلهای روشن دادیم و او را با روح القدس مؤید داشتیم … عدهای از آنان ایمان آوردند و عدهای کافر شدند». آنگاه امام باقر علیه السلام فرمود: از همین میتوان استفاده کرد که اصحاب محمد صلی الله علیه و آله بعد از او اختلاف کردند و عدهای ایمان آوردند و عدهای کافر شدند.[۵]
احیاء عید غدیر توسط انبیاء علیهم السلام
درباره ارتباط پیامبران و غدیر در زمینه احیاء عید غدیر توسط آنان چنین گفته شده است:[۶] احادیثی در فضیلت عید غدیر و اهمیت خاص آن در مقایسه با سایر اعیاد و نیز احیای غدیر از زبان معصومان علیهم السلام وارد شده که از جمله آنها احیای غدیر توسط پیامبر صلی الله علیه و آله است: پیامبر صلی الله علیه و آله به امیرالمؤمنین علیه السلام وصیت فرمود که این روز را عید بگیرد، و فرمود: انبیاء هم چنین میکردند و به جانشینان خود وصیت میکردند که این روز را عید بگیرند.[۷]
در این باره امام صادق علیه السلام هم فرمودند: خداوند هیچ پیامبری را نفرستاده مگر آنکه این روز را عید گرفته و حرمت آن را نگه داشته است.[۸] همچنین امام صادق علیه السلام میفرماید: انبیاء بنی اسرائیل روزی را که جانشینِ بعد از خود را تعیین میکردند عید قرار میدادند. «عید غدیر» هم روزی است که پیامبر صلی الله علیه و آله علی علیه السلام را برای مردم منصوب فرمود.[۹]
ایمان به پیامبران علیهم السلام در خطبه غدیر
همچنین درباره ارتباط پیامبران و غدیر چنین گفته شده است: پیامبر صلی الله علیه و آله در قسمتی از بخش اول خطبه غدیر ایمان به پیامبران علیهم السلام را مطرح فرمود:
اَحْمَدُهُ كَثيراً وَ اَشْكُرُهُ دائِماً عَلَى السَّرّاءِ وَ الضَّرّاءِ وَ الشِّدَّةِ وَ الرَّخاءِ، وَ اُومِنُ بِهِ وَ بِمَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ. اَسْمَعُ لاَمْرِهِ وَ اُطيعُ وَ اُبادِرُ اِلى كُلِّ ما يَرْضاهُ وَ اَسْتَسْلِمُ لِما قَضاهُ، رَغْبَةً فى طاعَتِهِ وَ خَوْفاً مِنْ عُقُوبَتِهِ، لاَنَّهُ اللَّهُ الَّذى لا يُؤْمَنُ مَكْرُهُ وَ لا يُخافُ جَوْرُهُ؛ بسيار مىگويم و دائماً شكر مىنمايم، چه در آسايش و چه در گرفتارى، چه در حال شدت و چه در حال آرامش. و به او و ملائكهاش و كتابها و پيامبرانش ايمان مىآورم. دستور او را گوش مىدهم و اطاعت مىنمايم و به آنچه او را راضى مىكند مبادرت مىورزم و در مقابل مقدرات او تسليم مىشوم بهعنوان رغبت در اطاعت او و ترس از عقوبت او، چرا كه اوست خدايى كه نمىتوان از مكر او در امان بود و بهعنوان ظلم از او ترسيده نمىشود (يعنى ظلم نمىكند).[۱۰]
بشارت انبیاء علیهم السلام به بنیانگذار غدیر
همچنین درباره ارتباط پیامبران و غدیر در زمینه بشارت انبیاء علیهم السلام به بنیانگذار غدیر چنین گفته شده است: نکته قابل توجه اینکه پیامبران عظیم الشأن علیهم السلام جوامع بشری را به ظهور پیامبر خاتم حضرت محمد بن عبداللَّه صلی الله علیه و آله بشارت میدادند؛ چرا که رسالتش جهانی و مکتبش تا قیام قیامت ادامه خواهد یافت:
وَإِذْ قَالَ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یَأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ؛ به یاد آورید هنگامی را که عیسی بن مریم گفت ای بنی اسرائیل من فرستاده خدا به سوی شما هستم در حالی که تصدیقکننده کتابی که قبل از من فرستاده شده تورات میباشم و بشارتدهنده به رسولی که بعد از من میآید و نام او احمد است
(صف:۶).
این پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله است که دینش همیشگی و در رسالت او عدالت جهانی گسترده خواهد شد:
هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَیٰ وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ؛ او کسی است که رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر همه ادیان غالب سازد هر چند مشرکان کراهت داشته باشند
(صف:۹).
بعد از آنکه رسول خدا صلی الله علیه و آله رسالتشان را در طی ۲۳ سال بهصورت ظاهر به مردم معرفی فرمودند و مردم را به دین دعوت کردند، از جانب حق آیه تبلیغ نازل شد؛ به این معنی که اگر این امر عظیم را ابلاغ نکنی، تمام هدف الهی به هدر رفته و تبلیغ رسالت نشده است.
پیامبر صلی الله علیه و آله در قسمتی از بخش سوم خطبه غدیر و پس از بیان عذاب منکران ولایت، توازن مقام نبوت و امامت و خاتمیت و بشارت همه انبیاء علیهم السلام به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را یادآور شد.
ابتدا گستره حجتبودن خود را بر تمام مخلوقات بیان کرده و تصریح کرد که این عنایتی از طرف خداوند است و تعجبی ندارد: مَعاشِرَ النّاسِ، بى وَ اللَّهِ بَشَّرَ الاَوَّلُونَ مِنَ النَّبِيّينَ وَ الْمُرْسَلينَ، وَ اَنَا وَ اللَّهِ خاتَمُ الاَنْبِياءِ وَ الْمُرْسَلينَ، وَ الْحُجَّةُ عَلى جَميعِ الْمَخْلُوقينَ مِنْ اَهْلِ السَّماواتِ وَ الاَرَضينَ. فَمَنْ شَكَّ فى ذلِكَ فَقَدْ كَفَرَ كُفْرَ الْجاهِلِيَّةِ الاوُلى، وَ مَنْ شَكَّ فى شَىْءٍ مِنْ قَوْلى هذا فَقَدْ شَكَّ فى كُلِّ ما اُنْزِلَ اِلَىَّ، وَ مَنْ شَكَّ فى واحِدٍ مِنَ الاَئِمَّةِ فَقَدْ شَكَّ فِى الْكُلِّ مِنْهُمْ، وَ الشّاكُ فينا فِى النّارِ؛ اى مردم، به خدا قسم پيامبران و رسولان پيشين به من بشارت دادهاند، و من به خدا قسم خاتم پيامبران و حجت بر همه مخلوقات از اهل آسمانها و زمينها هستم. هر كس در اين مطالب شک كند مانند كفر جاهليت اول كافر شده است. و هر كس در چيزى از اين گفتار من شک كند در همه آنچه بر من نازل شده شک كرده است، و هر كس در يكى از امامان شک كند در همه آنان شک كرده است، و شکكننده درباره ما در آتش است.[۱۱]
بشارت انبیاء علیهم السلام به حضرت مهدی علیه السلام در خطبه غدیر
درباره ارتباط غدیر و پیامبران علیهم السلام در زمینه بشارت آنان به حضرت مهدی علیه السلام در خطبه غدیر چنین گفته شده است: پیامبر صلی الله علیه و آله در قسمتی از بخش هشتم خطبه غدیر درباره موعود امتها حضرت مهدی علیه السلام چند جهت مهم را خاطر نشان ساخت:
- از یک سو، خاتمیت آن حضرت در مقام امامت را و اینکه حجتی بعد از او نیست، در کنار بشارت انبیاء گذشته درباره آن حضرت مطرح کرد.
- از سوی دیگر، هدایت او از جانب پروردگار و برگزیدهبودن او از بین مخلوقات را یادآور شد: اَلا اِنَّهُ الْمُخْبِرُ عَنْ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْمُشَيِّدُ لاَمْرِ آياتِهِ. اَلا اِنَّهُ الرَّشيدُ السَّديدُ. اَلا اِنَّهُ الْمُفَوَّضُ اِلَيْهِ. اَلا اِنَّهُ قَدْ بَشَّرَ بِهِ مَنْ سَلَفَ مِنَ الْقُرُونِ بَيْنَ يَدَيْهِ. اَلا اِنَّهُ الْباقى حُجَّةً وَ لا حُجَّةَ بَعْدَهُ وَ لا حَقَّ اِلاّ مَعَهُ وَ لا نُورَ اِلاّ عِنْدَهُ؛ بدانيد كه اوست خبردهنده از پروردگارش، و بالابرنده آيات الهى. اوست هدايتيافته محكم بنيان. اوست كه كارها به او سپرده شده است. اوست كه پيشينيان به او بشارت دادهاند، اوست كه بهعنوان حجت باقى مىماند و بعد از او حجتى نيست. هيچ حقى نيست مگر همراه او، و هيچ نورى نيست مگر نزد او.[۱۲]
پیامبران علیهم السلام و غدیر در قیامت
برخی محققان، درباره ارتباط غدیر و پیامبران علیهم السلام در قیامت چنین گفتهاند:[۱۳] احادیثی در فضیلت عید غدیر و اهمیت خاص آن در مقایسه با سایر اعیاد و نیز احیای غدیر از زبان معصومان علیهم السلام وارد شده که از جمله آنها احیای غدیر توسط امام صادق علیه السلام است.
در این زمینه، از جمله حضرت فرمود: روز قیامت چهار روز را مانند عروس به پیشگاه الهی میبرند: عید فطر، عید قربان، روز جمعه و عید غدیر. «روز غدیر خم» در مقابل عید قربان و فطر مانند ماه بین ستارگان است. خداوند تعالی بر غدیر ملائکه مقربین را موکل میکند که رئیسشان جبرئیل است و انبیاء مرسل را که رئیسشان حضرت محمد صلی الله علیه و آله است، و اوصیاء منتجبین را که رئیسشان امیرالمؤمنین علیه السلام است، و اولیاء خود را که رئیسشان سلمان و ابوذر و مقداد و عمار هستند. اینان «غدیر» را همراهی میکنند تا آن را وارد بهشت نمایند.[۱۴]
دعوت همه انبیاء علیهم السلام به اسلام و ولایت
برخی محققان از میان آیات غدیری از دو آیه ۱۹ آل عمران و ۸۵ آل عمران برای بحث درباره دعوت همه انبیاء علیهم السلام به اسلام و ولایت چنین استفاده کردهاند:
دین خدا یکی است و انبیای الهی حامل یک پیام از سوی خداوند بودهاند. این پایه اعتقادی از طریق آیه ۸۵ سوره آل عمران با تفسیر غدیریِ پیامبر صلی الله علیه و آله ارائه شده و احادیث بسیاری در این زمینه وارد شده است. در آیه ۱۸ آل عمران میفرماید: «اصلاً دین نزد خدا یکی بیشتر نیست». بهدنبال این، علتِ اختلاف در ادیان الهی سردمداران جاهلی دانسته شده است.
مفاهیم ارائهشده آیات قبل از آیه ۸۵ آل عمران که اتحاد همه پیامبران بر اسلام را اعلام کرده، در آیه ۸۵ چنین صورتبندی میشود: غیر اسلام نزد خدا مردود است و پیامبر صلی الله علیه و آله در غدیر اسلامِ مورد قبول دینی را معرفی کرد که ولایت اهل بیت علیهم السلام اصل آن است. بدون این ولایت مفهوم «رضایت الهی از دین» تحقق نیافته است. در نتیجه، همه انبیاء علیهم السلام به ولایت علی علیه السلام دعوت کردهاند و همه این پیمان را بر امتهای خویش عرضه کردهاند.
اعتقادی که خداوند در روز «الست» از مردم برای آن پیمان گرفت و آن دینی که فطرت بشر به آن تمایل دارد اسلام با ولایت اهل بیت علیهم السلام است. به همین دلیل است که دین نزد خدا فقط اسلام است و همه انبیاء علیهم السلام چنین دینی را بر مردم عرضه کردهاند.[۱۵]
روایاتی درباره دین مورد قبول خداوند
در منابع درباره دین مورد قبول خداوند بر اساس آیه ۸۵ سوره آل عمران روایاتی وارد شده است؛ از جمله:
- امام صادق علیه السلام درباره آیه ۳۰ سوره روم (آیه فطرت) میفرماید: آن فطرتی که خداوند مردم را بر آن خلق کرده این است: توحید، اینکه محمد رسول خداست و اینکه علی امیرالمؤمنین است.[۱۶]
- امام باقر علیه السلام درباه آیه ۱۷۲ اعراف و غدیر (آیه میثاق یا آیه ذر) میفرماید: آنگاه که خداوند عزوجل از بنیآدم پیمان گرفت و آنان را شاهد بر خود قرار داد، فرمود: آیا من پروردگار شما نیستم و آیا محمد پیامبر من نیست و آیا علی امیرالمؤمنین نیست؟[۱۷]
همچنین، درباره اینکه انبیاء علیهم السلام برای ولایت اهل بیت علیهم السلام با خدا پیمان بستهاند و در پی یاری آنان بودهاند، احادیث بسیاری وارد شده است؛ از جمله:
- پیامبر صلی الله علیه و آله: مَا تَنَبَّأَ نَبِيٌّ قَطُّ إِلَّا بِمَعْرِفَتِهِ وَ الْإِقْرَارِ لَنَا بِالْوَلَايَةِ وَ لَا اسْتَأْهَلَ خَلْقٌ مِنَ اللَّهِ النَّظَرَ إِلَيْهِ إِلَّا بِالْعُبُودِيَّةِ لَهُ وَ الْإِقْرَارِ لِعَلِيٍّ بَعْدِي؛ هيچ پيامبرى به نبوت نرسيد مگر با معرفت او و اقرارش به ولايت، و هيچ خلقى سزاوار نظر رحمت خداوند نشد مگر با بندگى در برابر او و اقرار به ولايت على بعد از من.[۱۸]
- امام صادق علیه السلام: خداوند هیچ نبی و رسولی را نفرستاد مگر آنکه از او برای نبوت محمد و امامت علی پیمان گرفت.[۱۹]
- پیامبر صلی الله علیه و آله: یا علی، خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرد مگر آنکه او را به ولایت تو فرا خوانده است.[۲۰]
- امام باقر علیه السلام: خداوند هر پیامبری را -از آدم تا آخر پیامبران- مبعوث کرده، به دنیا باز خواهد گرداند تا پیامبر و امیرالمؤمنین علیهما السلام را یاری کنند.[۲۱]
- در شب معراج خداوند به پیامبر صلی الله علیه و آله دستور داد از انبیا علیهم السلام بپرسد که به چه چیزی شهادت میدهند. پیامبران در پاسخ حضرت گفتند: شهادت میدهیم که خدایی جز اللَّه نیست، یکتاست و شریک ندارد؛ و تو رسول خدایی، و علی امیرالمؤمنین و وصی توست… و شهادت میدهیم که تو پیامبر خدا و سید انبیایی و علی بن ابیطالب سید اوصیاء است. بر این شهادت از ما پیمان گرفته شده است.[۲۲]
در پی این پیمان، روایات بسیاری در منابع آمده که انبیا علیهم السلام امتهای خود را به ولایت اهل بیت علیهم السلام دعوت کردهاند؛ از جمله:
- پیامبر صلی الله علیه و آله: خداوند دائماً در امّتهایی که پیامبری بر آنان فرستاده شد درباره علی اتمام حجت میکرد، و هر کس در آن امتها نسبت به علی معرفت بیشتری داشت صاحب درجه والاتری نزد خداوند بود.[۲۳]
- امام صادق علیه السلام: ولایت ما ولایت خدای عز و جل است، که هیچ پیامبری جز با آن مبعوث نشده است.[۲۴]
- امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند هیچ پیامبری مبعوث نکرده مگر برای ولایت ما و بیزاری و برائت از دشمنان ما.[۲۵]
- امام هادی علیه السلام: خداوند مبعوث نفرموده محمد و پیامبران قبل از او را مگر به دین حنیف… و ولایت.[۲۶]
- امام حسن عسکری علیه السلام: اگر خداوند نمیخواست حق ما را ظاهر کند پیامبران را بهعنوان مبشر و منذر برای مردم نمیفرستاد.[۲۷]
- امام صادق علیه السلام: هیچ نبیّی به نبوت نرسید و هیچ پیامبری فرستاده نشد مگر برای ولایت ما و فضیلت ما بر غیر ما.[۲۸]
- امام رضا علیه السلام فرمود: ولایت علی در کتابهای همه پیامبران آمده و خداوند پیامبری را مبعوث نکرده مگر با نبوت محمد و وصایت علی.[۲۹]
عظمت غدیر برای انبیاء علیهم السلام
برخی محققان، درباره عظمت غدیر و پیامبران علیهم السلام با تکیه بر منابع چنین نوشتهاند:[۳۰] پیامبران الهی اخبار عالم را از منبع اصلی آن یعنی خزانه غیب الهی و وحی دریافت میکنند. آنان وقتی دستور عیدگرفتن روز غدیری را که هنوز نیامده از خدا میشنوند، بهخوبی متوجه غیرعادی بودن آن میشوند و عظمت فوقالعاده آن را دریافت میکنند.
امام صادق علیه السلام در این باره میفرماید: شاید گمان کنی که خداوند روزی با حرمتتر از روز غدیر خلق کرده است! نه به خدا قسم، نه به خدا قسم، نه به خدا قسم![۳۱]
در این باره پیامبر صلی الله علیه و آله به امیرالمؤمنین علیه السلام وصیت کرد که این روز را عید بگیرد و فرمود: انبیاء هم چنین میکردند و به جانشینان خود وصیت میکردند که این روز را عید بگیرند.[۳۲]
امام صادق علیه السلام میفرماید: خداوند هیچ پیامبری نفرستاده مگر آنکه این روز را عید گرفته و حرمت آن را نگه داشته است.[۳۳]
علوم انبیاء علیهم السلام نزد امیرالمؤمنین علیه السلام
درباره ارتباط غدیر با انبیاء الهی در زمینه قرارگرفتن علوم انبیاء علیهم السلام نزد امیرالمؤمنین علیه السلام چنین نوشته شده است:[۳۴]
در مراسم حجة الوداع، در عرفات جبرئیل نازل شد و با اشاره به آیه ۷ سوره مائده، که در مدینه قبل از سفر نازل شده بود، این پیام را آورد: «ای محمد، خداوند عزوجل به تو سلام میرساند و میفرماید:
«اجل تو نزدیک شده و مدت تو پایان یافته است؛ و من تو را به سوی آنچه چارهای و فراری از آن نیست (یعنی مرگ) خواهم برد. اکنون عهد خویش را بسپار و وصیت خود را پیشبینی نما؛ و آنچه از علم و میراث علوم انبیای قبل از توست و اسلحه و تابوت و همه آنچه از نشانههای پیامبران نزد توست به وصی و خلیفه بعد از خود تحویل ده، که او حجت تمامعیار من بر خلقم علی بن ابیطالب است. او را بهعنوان علامت برای مردم بهپا دار و عهد و پیمان و بیعت او را تجدید کن، و به آنان یادآوری کن آنچه از آنان تعهد گرفتهام از بیعتم و پیمانی که با آنان محکم کردهام، و عهدی که با آنان داشتهام درباره ولایت ولیام و صاحب اختیار آنان و هر مرد و زن مؤمنی، یعنی علی بن ابیطالب».[۳۵]
قبول ولایت توسط انبیاء علیهم السلام
درباره ارتباط غدیر با انبیاء الهی علیهم السلام در زمینه قبول ولایت توسط آنان چنین گفته شده است:[۳۶] یکی از معارف اعتقادی شیعه قبول ولایت توسط پیامبران علیهم السلام آن هم به امر و عنایت الهی است.
امیرالمؤمنین علیه السلام در این باره میفرماید: اما مؤمن، پیامبرِ ما در روز غدیر خم دست مرا گرفت و فرمود: «هرکس من مولای اویم، پس علی مولای اوست». آیا مؤمنان -بهجز کسانی که خداوند آنان را از لغزش و گمراهی حفظ کرد- این مطلب را پذیرفتند؟ پس آگاه باشید! بشارت باد شما را! بشارتتان باد که خداوند شما را اختصاص داده به آنچه همه فرشتگان و پیامبران و مؤمنان را اختصاص نداده و آن پذیرفتن امرِ ولایت ماست.[۳۷]
پانویس
- ↑ اسرار غدیر، ص۱۴۹، بخش۶.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۲۸۷–۳۲۰.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۲۶۲–۲۶۴.
- ↑ اسرار غدیر، ص۱۴۸–۱۴۹، بخش۶.
- ↑ بحارالانوار، ج۲۸، ص۲۰؛ بحارالانوار، ج۲۸، ص۲۵۳.
- ↑ اسرار غدیر، ص۲۳۳–۲۳۵.
- ↑ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۲۱۱.
- ↑ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۲۱۴.
- ↑ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۷۰.
- ↑ سخنرانی استثنائی غدیر، ص۱۳۷–۱۴۶.
- ↑ تجلّی غدیر در عصر ظهور، ص۹۷–۱۰۳؛ سخنرانی استثنائی غدیر، ص۱۵۷–۱۷۰؛ اسرار غدیر، ص۹۰.
- ↑ سخنرانی استثنائی غدیر ص۲۱۳–۲۱۸.
- ↑ اسرار غدیر، ص۲۳۳–۲۳۵.
- ↑ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۲۱۲.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۵۵–۱۵۶.
- ↑ الیقین، ص۱۸۸.
- ↑ الیقین، ص۲۳۵؛ الیقین، ص۲۳۱؛ الیقین، ص۲۲۲.
- ↑ کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ص۲۰۶.
- ↑ تأویل الآیات الظاهره، ص۱۲۱.
- ↑ بحارالانوار، ج۲۶، ص۲۸۰؛ المحتضر، ص۲۱۲.
- ↑ بحارالانوار، ج۵، ص۲۳۷؛ بحارالانوار، ج۱۱، ص۲۵؛ بحارالانوار، ج۵۳، ص۵۰.
- ↑ الیقین، ص۲۹۵؛ الیقین، ص۴۰۶.
- ↑ کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ص۲۰۵.
- ↑ بحارالانوار، ج۲۶، ص۲۸۱؛ بحارالانوار، ج۹۷، ص۲۶۲.
- ↑ بحارالانوار، ج۲۴، ص۳۳۰، ح۵۱.
- ↑ بحارالانوار، ج۲۵، ص۳۱۶.
- ↑ الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۴۴۹؛ بحارالانوار، ج۲، ص۱۸۱.
- ↑ بحارالانوار، ج۲۶، ص۲۸۱.
- ↑ تأویل الآیات الظاهره، ص۸۴.
- ↑ تبلیغ غدیر در سیره معصومین علیهم السلام، ص۱۵۴.
- ↑ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۲۱۵.
- ↑ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۲۱۱.
- ↑ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۲۱۴.
- ↑ واقعه قرآنی غدیر، ص۲۶؛ سخنرانی استثنائی غدیر، ص۱۹.
- ↑ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۵۱؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۲۰۲–۲۰۳؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۵۱–۵۲؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۷۶–۱۷۷؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۲۹۷.
- ↑ ژرفای غدیر، ص۱۹۲.
- ↑ تفسیر فرات الکوفی، ص۵۶؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۲۳۴.
منابع
- اسرار غدیر؛ محمدباقر انصاری، تهران: نشر تک، ۱۳۸۴ش.
- بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
- تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة؛ شرفالدین علی حسینی استرآبادی، تحقیق: حسین استادولی، قم:مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۰۹ق.
- تبلیغ غدیر در سیره معصومین علیهم السلام؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۹۱ش.
- تجلی غدیر در عصر ظهور (مجموعه مقالات درباره جلوههای تحقق غدیر در عصر ظهور)؛ مرکز تخصصی غدیرستان کوثر، قم: دلیل ما، ۱۳۹۲ش.
- تفسیر فرات الکوفی؛ فرات بن ابراهیم کوفی، تحقیق: محمد الکاظم، تهران: وزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامی (مؤسسة الطبع و النشر)، ۱۴۱۰ق.
- الخرائج و الجرائح؛ سعید بن هبةالله (قطبالدین راوندی)، قم: مؤسسة الإمام المهدی (علیه السلام)، ۱۴۰۹ق.
- سخنرانی استثنائی غدیر؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۶ش.
- عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال؛ عبدالله بن نورالله بحرانی اصفهانی، تحقیق: محمدباقر موحد ابطحی اصفهانی، قم: مؤسسة الإمام المهدی علیه السلام، ۱۳۸۲ش.
- غدیر در قرآن، قرآن در غدیر؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.
- کتاب سلیم بن قیس الهلالی؛ سلیم بن قیس هلالی، تحقیق: علاءالدین موسوی، تهران: مؤسسة البعثة (قسم الدراسات الإسلامیة)، ۱۴۰۷ق.
- المحتضر؛ حسن بن سلیمان حلی، تحقیق: علی اشرف، قم: المکتبة الحیدریة، ۱۴۲۴ق.
- واقعه قرآنی غدیر: گزارش سفر یکماهه پیامبر برای اعلان ولایت در سایه آیات قرآنی؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۶ش.
- الیقین باختصاص مولانا علی علیهالسلام بامرة المؤمنین؛ سید علی بن موسی بن طاووس، تحقیق: محمدباقر انصاری، قم: مؤسسه دار الکتاب الجزائری، ۱۴۱۳ق.