ابوایوب انصاری

نسخهٔ تاریخ ‏۱۰ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۲۹ توسط Modir (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

اقرار به غدير در صفين[۱]

در صفین كه حضرت فضايل خود من جمله حدیث و ماجراى غدير را فرمود، دوازده نفر از اهل بدر برخاستند و گفتند: ما شهادت مى‏ دهيم كه اين مطالب را همانطور كه گفتى از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيديم، نه يک حرف زياد نمودى و نه كم كردى، و پیامبر صلی الله علیه و آله ما را بر اين مطلب شاهد گرفت.

بقيه هفتاد نفر هم گفتند: «اين مطالب را شنيديم ولى همه آن را حفظ نكرديم، ولى اين دوازده نفر برگزيدگان و بهتران ما هستند».

از بين آن دوازده نفر چهار نفر برخاستند:

ابوالهیثم بن تیهان، ابوایوب انصاری، عمار بن یاسر و خزیمة بن ثابت ذوالشهادتين، كه خداوند آنان را رحمت كند.

اينان گفتند: شهادت مى ‏دهيم كه سخن پيامبر صلى الله عليه و آله را شنيديم و آن را حفظ كرديم كه در آن روز فرمود در حالى كه ايستاده بود و على هم در كنار او ايستاده بود.

سپس پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:

اى مردم، خداوند به من دستور داده كه براى شما امام و وصىّ و جانشينى منصوب كنم كه وصى پيامبرتان در ميان شما و جانشين من در امتم و بين اهل ‏بيتم بعد از من باشد.

كسى كه خداوند در كتابش اطاعت او را بر مؤمنين واجب كرده و به شما دستور ولايت او را داده است.

من از ترس اهل نفاق و تکذیب آنان از پروردگارم خواستم كه اين دستور را از عهده من بردارد، ولى خداوند مرا ترسانيد كه بايد ابلاغ كنم و گرنه مرا عذاب خواهد كرد.[۲]

روايت حديث غدير[۳]

يكى از صحابه كه حدیث غدیر را نقل كرده خالد بن زید انصاری، ابوايوب (م ۵۰ يا ۵۱ يا ۵۲ ق) است.

ابن‏ عقده در «حديث الولاية» حدیث غدیر را از ابوايوب انصارى نقل كرده است. همچنين در مدارک زير حديث غدير از او نقل شده است:

جعابى در «نخب المناقب»، محب‏ الدین طبری در «الریاض النضرة»، ابن‏ اثیر «اسد الغابة»، ابن‏ کثیر در «البدایة و النهایة»، سیوطی در «جمع الجوامع» و در «تاریخ الخلفاء»، متقی هندی در «کنز العمال»، طبرانی در «المعجم الکبیر»، ضیاء مقدسی، ابن‏ حجر عسقلانی در «الاصابة»، سمهودی در «جواهر العقدین»، بدخشی در «نزل الابرار»، جزری در «اسنی المطالب».[۴]

پانویس

  1. اولين ميراث مكتوب درباره غدير: ص ۳۷.
  2. كتاب سليم: حديث ۲۵.
  3. چكيده عبقات الانوار (حديث غدير): ص ۱۴۴.
  4. الرياض النضرة (محب‏ الدين طبرى): ج ۲ ص ۱۶۹. اسد الغابة (ابن ‏اثير): ج ۵ ص ۶ و ج ۳ ص ۳۰۷ و ج ۵ ص ۲۰۵. البداية و النهاية (ابن‏ كثير): ج ۵ ص ۲۰۹. تاريخ الخلفاء (سيوطى): ص ۱۱۴. كنز العمال: ج ۲ ص ۱۵۴. الاصابة (ابن‏ حجر): ج ۷ ص ۷۸۰ و ج ۶ ص ۲۲۳، و در چاپ اول: ج ۲ ص ۴۰۸. نزل الابرار (بدخشى): ص ۲۰. اسنى المطالب (جزرى): ص ۴.