خطبه هاى پيامبر صلى الله عليه و آله در حجةالوداع و پيش از غدير
پیامبر صلی الله علیه و آله در سفر حجةالوداع و پيش از غدير چند خطبه خواندند، كه ذيلاً به آنها اشاره مى شود:
در كنار كعبه
پيامبر صلى الله عليه و آله پس از معرفى اصحاب صحیفه ملعونه اول، به اصحاب خاص خود در سفر حجةالوداع، روز چهاردهم ذى الحجة را به پايان رساندند.
در همين گير و دار مردم در حال آماده سازى مقدمات سفر براى حركت فردا صبح بودند كه بلال از سوى پيامبر صلى الله عليه و آله اعلام كرده بود.
پيامبر صلى الله عليه و آله در باقيمانده روز چهاردهم ذى الحجة كنار كعبه آمدند. در آنجا محاذى درب خانه كعبه ايستادند و دست بر حلقه در گرفتند و خطابه مفصلى درباره امت خويش ايراد فرمودند كه ضمن آن نگرانى هاى خود را از آينده آنان ابراز داشتند و مردم را از انحرافات بر حذر داشتند.
روز چهاردهم ذى حجه به پايان رسيد، و شب را همه با آمادگى استراحت كردند تا سحرگاهان قبل از اذان صبح حركت كنند.[۱]
در مسجد خيف
پيامبر صلى الله عليه و آله قبل از غدير و در سفر حجةالوداع، در دو موقعيت حساس براى مردم خطابه ايراد كردند كه در واقع زمينه سازى براى خطبه غدير بود و در آن اشاره به حدیث ثقلین داشتند.
دومين خطبه پيامبر صلى الله عليه و آله پس از نماز ظهر و عصر در مسجد خیف - كه يادگار حضرت ابراهیم علیه السلام است - ايراد شد كه ضمن آن حضرت به حديث ثقلين اشاره كردند و قرآن و اهل بيت را قرين قرار دادند، كه اين خطابه نيز آماده سازى فكرى براى غدير بود. آن حضرت چنين فرمودند:
«خدا آباد كند زندگى كسى را كه به گفتار من گوش فرا دهد و آن را در قلب خود جاى دهد و حفظ نمايد و به كسانى كه نشنيده اند برساند.
اى مردم، حاضران به غايبان برسانند. چه بسيار كسانى كه عِلم را منتقل مى كنند ولى خود معناى آن را نمى دانند، و چه بسيار كسانى كه علم را به كسانى كه از خودشان عالم ترند منتقل مى كنند.
اى مردم، من دو چيز گران بها بين شما مى گذارم».
پرسيدند: يا رسول الله، ثقلين چيست؟ فرمودند:
«كتاب خدا و عترتم اهل بيتم. خداى لطيف خبير به من خبر داده كه اين دو از يكديگر جدا نمى شوند تا بر سر حوض كوثر بر من وارد شوند، مانند اين دو انگشتم - و حضرت دو انگشت سبابه را كنار هم قرار دادند - و نمى گويم: مانند اين دو - و حضرت انگشت سبابه و وسط را كنار يكديگر قرار دادند - يعنى يكى بر ديگرى مقدم نيست و فضيلت ندارد.
آگاه باشيد كه هر كس به آن دو متمسک شود نجات يافته و هر كس با آن دو مخالفت كند هلاک شده است.
آگاه باشيد! به زودى مردانى از شما بر سر حوض كوثر نزد من وارد مى شوند ولى آنان را از من دور مى كنند.
من مى گويم: پروردگارا اصحابم! به من گفته مى شود: يا محمد، اينان بعد از تو بدعت گذاشتند و سنت تو را تغيير دادند. من هم گويم: دور باشند! دور!».
در بيان جهتى ديگر از ثقلين، پيامبر صلى الله عليه و آله، قرآن و اهل بيت را هر يک جداگانه مورد تأكيد قرار داده فرمودند:
«اى مردم، من در بين شما دو چيز باقى گذارده ام كه هرگز گمراه نشويد: كتاب خدا و عترتم اهل بيتم.
حلال آن را حلال بدانيد و حرام آن را حرام بدانيد و به محكمات آن عمل كنيد و به متشابهات آن ايمان داشته باشيد و بگوييد: «به آنچه خدا در قرآن نازل كرده ايمان آورديم».
اهل بيت و عترت مرا دوست بداريد و هر كس كه آنان را دوست بدارد دوست بداريد و آنان را يارى كنيد در برابر كسانى كه با آنان دشمنى مى كنند.
قرآن و عترت ، همچنان در بين شما خواهند بود تا روز قيامت بر سر حوض بر من وارد شوند ... . خدايا، هر كس با امیرالمؤمنین دشمنى كند در زمين براى او جايگاهى قرار مده و در آسمان براى او جاى صعودى مگذار و او را در پايين ترين درجه آتش قرار ده.
در اين مقطع، منافقین كاملاً احساس خطر كردند و قضيه را جدى گرفتند و پيمان نامه نوشتند و هم قسم شدند و برنامه هاى خود را آغاز كردند.[۲]
در مناسک حج
پس از توقف در مكه در سفر حجةالوداع و انجام اعمال حج در مكه حضرت متوجه آموزش مناسک حج به مردم بودند. اين بود كه بعد از ظهر روز هفتم ذى الحجة - يعنى يک روز قبل از ترويه - در مكه براى مردم خطابه اى ايراد كردند و مناسک و اعمال حج را براى مردم بيان فرمودند.[۳]
در منى
پيامبر صلى الله عليه و آله قبل از غدير و در سفر حجةالوداع، در دو موقعيت حساس براى مردم خطابه ايراد كردند كه در واقع زمينه سازى براى خطبه غدیر بود.
اولين خطابه آن حضرت در منى بود. در اين خطبه در مورد آينده جامعه مسلمين و جايگاه اميرالمؤمنين عليه السلام مطالبى فرمودند.
سپس حديث ثقلين بر لسان مبارک حضرت جارى شد و فرمودند: «من دو چيز گران بها در ميان شما باقى مى گذارم كه اگر به اين دو تمسک كنيد هرگز گمراه نمى شويد: كتاب خدا و عترتم يعنى اهل بيتم».
اشاره اى هم داشتند به اينكه عده اى از همين اصحاب من روز قيامت به جهنم برده مى شوند.
نكته جالب توجه اينكه در اين خطابه، اميرالمؤمنين عليه السلام سخنان حضرت را براى مردم تكرار مى كردند تا آنان كه دورتر بودند بشنوند.[۴]
به بيان ديگر: در روايتى زمان دقيقِ صحيفه ملعونه اول مقارن خطبه پيامبر صلى الله عليه و آله در منى بيان شده است:
پيامبر صلى الله عليه و آله در حجةالوداع خطبه اى در مِنا ايراد كردند و بعد از حمد و ثناى خداوند فرمودند:
«اى مردم! سخن مرا بشنويد و خوب بفهميد، چرا كه ممكن است بعد از امسال ديگر شما را نبينم».
عده اى از اصحاب آن حضرت جمع شدند و گفتند: «محمد مى خواهد امامت را در اهل بيتش قرار دهد»!
اين بود كه چهار نفر از آنان به مكه آمدند و وارد كعبه شدند و هم پيمان شدند و قرار داد بستند و بين خود نوشته اى نوشتند كه «اگر خدا محمد را ميراند يا كُشت هرگز نگذارند اين امر خلافت به اهل بيت او باز گردد».
خداوند هم بر پيامبرش چنين نازل كرد: «أَمْ أَبْرَمُوا أَمْراً فَإِنَّا مُبْرِمُونَ، أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ ...».[۵]
مفاهيم پايه اى انديشه اسلامى در خطبه هاى حجةالوداع[۶]
خطبه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در عرفات سال حجةالوداع، بشارت درباره دوازده امام پس از خود و توصيه هاى آنان را در برداشت.
پرسش اينجاست كه در پنج خطبه ديگر در روز ترويه [۷] در مکّه، روز عید قربان در منی، ميانه ايام تشريق[۸]، روز كوچ در مسجد خیف و در غدير خم چه فرموده اند؟
در منابع روايى و در روايات متعدد اين خطبه ها به مضامين مختلف ديده مى شود، كه پيامبر صلى الله عليه و آله همه امور مهمى را كه امت اسلام پس از شخص ايشان نياز داشت مطرح کرده اند.
سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله در اين خطبه ها پنج محور يا اصل را شامل مى شود:
۱. قانون برابرى انسان ها
- اصل ملاحظه روابط اجتماعى از بُعد انسانى بين بشر و لغو تبعيض نژادى.
- اصل خوشرفتارى با زنان و پرهيز از ظلم به آنان.
۲. قانون يگانگى بين مؤمنين
- اصل لغو نشانه ها، افتخارات و قوانين جاهلى مخالف اسلام.
- اصل برادرى و برابرى ميان مؤمنين.
- اصل احترام به مالكيت خصوصى و تحريم تجاوز به اموال ديگران (حرمت اموال مردم).
- اصل احترام به جان و زندگى مسلمانان، و تحريم قتل نفس (حرمت ريختن خون مردم).
- اصل احترام به آبرو و كرامت مسلمانان و تحريم ريختن آبروى افراد.
- اصل هر كس جمله «لا اله الا الله» بگويد، مال و جانش در امان است.
- اصل امنيت جان و مال هر كس كه به وحدانيت خدا اقرار كند.
- اصل شهادت پيامبر صلى الله عليه و آله بر امت راستين در آخرت و وارد آمدن امت بر ایشان در حوض كوثر.
- اصل ضرورت دقت و پرهيز از رفتارهاى كوچكى كه آدمى را به انحراف مى كشاند.
- اصل پرهيز از نسبت دروغ بر پيامبر صلى الله عليه و آله و تحقيق در روايات ایشان.
۳. قانون يگانگى دينى و فرهنگى مؤمنين
- اصل امانتدارى و اداى امانت.
- قوانين ارث.
- قوانين ديات و قصاص.
- قانون گذارى هاى مناسک حج: خذوا عنّى مناسككم: دستورات عباديتان را از من بگيرد.
۴. قانون روند خلافت پس از پيامبر صلى الله عليه و آله
- اصل بشارت به دوازده امام از اهل بيت خود.
- اصل تأكيد بر دو چيز گران بها: قرآن و عترت.
- اصل اعلام حضرت امیرالمؤمنین عليه السلام به عنوان حاكم پس از خود و اولين امام از دوازده امام.
- اصل اداى واجبات و اطاعت از خلفاى بر حق.
- اصل هميشگى بودن پيمان قریش و كنانه بر حفاظت از بنی هاشم.
- اصل پرهيز دادن قريش از طغيان پس از پيامبر صلى الله عليه و آله.
- اصل پرهيز دادن صحابه از ارتداد پس از پيامبر صلى الله عليه و آله و نهى از جنگ بر سر حكومت.
۵ . قانون مجازات مخالفان خط پيامبر صلى الله عليه و آله
- اصل لعن و نفرين بر كسانى كه پدرى غير از پدر حقيقى و يا مولايى جز مولای حقيقى خود برگزينند.
مجالى نيست تا درباره همه اصول ياد شده به تفصيل سخن گفته شود. لذا به همين اندازه بسنده مى كنيم.
البته سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله درباره اصول و قوانين ياد شده محدود به همين چند فقره خطبه حجةالوداع نيست. بلكه آن حضرت به جز خطبه هاى مذكور، در هر يک از اين موارد سخنان متعددى نيز دارند.
ولى همه بياناتى كه در شش خطبه حجةالوداع ايراد شده، معناى واحدى را تشكيل مى دهند؛ به گونه اى كه هيچ كدام را نمى توان از ديگرى جدا كرد. از آنجا كه همه سخنان آن حضرت از منشأ وحى صادر مى شوند، هر سخنى از ايشان سخن ديگرشان را تكميل و تفسير مى كند، و در هر موضوعى نوعى يگانگى اعتقادى و سيستم و قانون گذارى پيشرفته در بستر اسلام اصيل و فراگير شكل مى دهد.
منبع
- در كنار كعبه: واقعه قرآنى غدير: ص ۵۶ . سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۱۸.
- در مسجد خيف: اسرار غدير: ص ۳۹. واقعه قرآنى غدير: ص ۲۹. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۶.
- در مناسک حج: واقعه قرآنى غدير: ص ۱۸.
- در منى: اسرار غدير: ص ۳۸. غدير در قرآن: ج ۱ ص ۲۵۹.
- دانشنامه غدیر ،جلد ۹،صفحه ۶۶.
پانویس
- ↑ بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۷۴.
- ↑ الكافى: ج ۲ ص ۴۰۳. امالى المفيد: ص ۱۸۶. بحار الانوار: ج ۲ ص ۱۴۸ و ج ۲۷ ص ۶۸ و ج ۳۷ ص ۱۱۴ و ج ۴۷ ص ۳۶۵. امالى الصدوق: ص ۴۳۱. الخصال: ص ۱۴۹. جمهرة خطب العرب: ج ۱ ص ۱۵۱. سِفر السعادة: ص ۱۸۱. تفسير القمى: ج ۲ ص ۴۴۷. سنن ابن ماجة: ج ۱ ص ۸۴ و ج ۲ ص ۱۰۱۵. صحيح الترمذى: ج ۵ ص ۶۶۲ . صحيح ابن خزيمة: ج ۴ ص ۲۵۰. مسند الشاميين: ج ۱ ص ۲۹۱. الاحتجاج: ج ۱ ص ۴۰۶.
- ↑ المغازى (واقدى) : ج ۲ ص ۱۱۰۰. المستدرك على الصحيحين: ج ۱ ص ۶۳۲ . السيرة النبوية: ج ۴ ص ۳۳۷. امتاع الاسماع (مقريزى) : ج ۲ ص ۱۱۷. نيل الاوطار: ج ۳ ص ۳۰۷. البداية و النهاية: ج ۵ ص ۹۳.
- ↑ بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۱۳ و ج ۲۱ ص ۳۸۰.
- ↑ زخرف / ۷۹ - ۸۰. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۹۸،۱۶۴. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۲۹،۱۱۴،۱۱۳. تفسير القمى: ج ۱ ص ۱۷۳. الاقبال: ص ۴۵۳ - ۴۵۹.
- ↑ غدير در آئينه قرآن (كورانى - شمسايى) : ص ۱۱۸ - ۱۲۰.
- ↑ ترويه: روز هشتم ذى حجه.
- ↑ تشريق: به روزهاى دهم، يازدهم و دوازدهم ذى حجه ايام تشريق مى گويند. بعضى معتقدند ايام تشريق، يكى از اين سه روز است.