خلافت ظاهری اميرالمؤمنين عليه السلام

از ویکی غدیر

خلافت ظاهرىِ اميرالمؤمنين‏ عليه السلام[۱]

يكى از موضوعاتى كه در رابطه با غدير بايد مورد توجه قرار گيرد و در تحقيق و تألیف درباره غدير نبايد از آنها غفلت شود -  اگر چه از نظر تحقيقى از موضوعات غدير نيستند -  شروع و دوران حكومت امیرالمؤمنین ‏علیه السلام است.

در خطابه غدير نيز ۶ آيه به صورت اقتباس و تضمين، در شأن پذيرندگان ولایت امیرالمؤمنین ‏علیه السلام ديده مى‏ شود.

مقامات و شئونى كه درباره اولياى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در اين فرازها مطرح شده، از پايه ‏هاى اعتقادى آن يعنى داشتن قلبى مطمئن و بى شک و ترديد آغاز شده، و به توصيف ایمان حقيقى آنان يعنى «ايمان به غيب» رسيده، و آنگاه رستگارى آنان مورد امضاى خدا و رسول قرار گرفته و مغفرت و اجر بزرگ برايشان ضمانت شده است.

آن پاداش بزرگ بهشت است و امان از آتش، و استقبال از محبين على‏ عليه السلام با سلام بهشتى.

از جمله آيات تضمين شده در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله، آيه ۱۳۷ سوره اعراف است:

«وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا الَّتِى بارَكْنا فِيها وَ تَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنى عَلى بَنِى‏إِسْرائِيلَ بِما صَبَرُوا وَ دَمَّرْنا ما كانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ وَ ما كانُوا يَعْرِشُونَ»[۲]:

«قومى را كه ضعيف شمرده مى‏ شدند وارث مشرق ‏ها و مغرب‏ هاى زمين نموديم كه آن را مبارک گردانيديم و وعده نيک خدا براى بنى‏ اسرائيل به انجام رسيد به خاطر صبرى كه كردند و آنچه فرعون و قومش ساخته بودند و بناهايى را كه بالا برده بودند در هم كوبيديم».

اين آيه از چهار بُعد قابل بررسى است:

متن خطبه غدير

فَأَنْزَلَ اللَّه عَلى نَبِيِّهِ يَوْمَ الدَّوْحِ ما بَيَّنَ عَنْ ارادَتِهِ فى خُلَصائِهِ وَ ذَوِى اجْتِبائِهِ وَ امَرَهُ بِالْبَلاغِ ... . فَكَمَّلَ اللَّه دينَهُ وَ اقَرَّ عَيْنَ نَبِيِّهِ وَ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُتابِعينَ وَ كانَ ما قَدْ شَهِدَهُ بَعْضُكُمْ وَ بَلَغَ بَعْضُكُمْ وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ اللَّه الْحُسْنى عَلَى الصّابِرينَ وَ دَمَّرَ اللَّه ما صَنَعَ فِرْعَوْنُ وَ هامانُ وَ قارُونُ وَ جُنُودُهُ وَ ما كانُوا يَعْرِشُونَ:

خداوند در روز غدير بر پيامبرش نازل كرد آنچه از اراده ‏اش درباره بندگان خالص و انتخاب شدگانش پرده برداشت و به او دستور ابلاغ داد ... .

پس خداوند دين خود را كامل كرد و چشم پيامبرش و مؤمنين و تابعین را روشن نمود، (واقعه غدير) اتفاق افتاد كه بعضى از شما در آن حاضر بوديد و براى بعضى از شما خبر آن رسيد، و وعده نيک خدا براى صابران به انجام رسيد؛ و آنچه فرعون و هامان و قارون و لشكريانش ساخته بودند و بناهايى را كه بالا برده بودند درهم كوبيد.[۳]

موقعيت تاريخى

حدود سى سال پس از واقعه غدير، در روز جمعه ‏اى كه عيد غدير بود، اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در كوفه جشن غدير را بر پا كرد و به همين مناسبت شخصاً سخنرانى مفصلى ايراد نمود و در آن مطالب بسيار مهمى درباره غدير بيان فرمود.

در قسمتى از اين خطابه، حضرت با اشاره‏اى به گذشته خلافت مغصوب و سردمداران آن اجمالى از نزول آيه «بَلِّغْ» و آيه «اكْمال» را ذكر فرمود و براى بيان چگونگى اتمام حجت الهى آيه ۱۳۷ سوره اعراف را به صورت اقتباس در كلام خويش آورد.

در قرآن «كَلِمَةُ رَبِّكَ» آمده كه حضرت «كَلِمَةُ اللَّه» تعبير كرد، و نيز در قرآن «بِما صَبَرُوا» آمده كه حضرت «عَلَى الصّابِرينَ» فرمود و سپس بقيه آيه را كه «دَمَّرْنا ما كانَ يَصْنَعُ ...» است از صيغه متكلم به صورت غايب آورد. آنگاه به جاى «فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ» فرعون و هامان و قارون و لشكريان آنان را ذكر كرد و فرمود: «وَ دَمَّرَ اللَّه ما صَنَعَ فِرْعَوْنُ وَ هامانُ وَ قارُونُ وَ جُنُودُهُ» ، و سپس آخر آيه را عيناً آورد كه «وَ ما كانُوا يَعْرِشُونَ» است.

موقعيت قرآنى

اين آيه در قرآن در زمينه داستان حضرت موسى‏ عليه السلام و فرعون است كه از آيه ۱۰۳ در سوره اعراف آغاز شده و از ابتداى ظهور و بعثت آن حضرت و سخنانش با فرعون تا داستان ساحران و منتهى شدن ماجرا به پيگيرى شديد فرعون درباره حضرت موسى‏ عليه السلام و اصحابش ذكر شده است.

سپس به گرفتارى ياران فرعون به قحطى و طوفان و ملخ و شپش و قورباغه و خون و درخواست آنان كه در صورت از ميان رفتن اين بلاها ايمان بياورند و ايمان نياوردن آنان پس از رفع بلا اشاره شده تا مى‏ رسد به آنجا كه فرعون و يارانش در دريا غرق شدند، و خداوند مشرق و مغرب زمين را در اختيار مستضعفين قرار داد.

در اين فراز كه اواسط آيه ۱۳۷ و آيه محل استشهاد است، خداوند كامل شدن كلمة الله و وعده نيک خود را بر بنى‏ اسرائيل اعلام مى‏ فرمايد و اينكه آنچه فرعون و قومش بنا كرده بودند نابود شده است.

تحليل اعتقادى

آنچه به عنوان تفسیر آيه از اين اقتباس قابل استفاده است به اين جهت باز مى ‏گردد كه آيا منظور حضرت از جمله «وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ اللَّه ...» واقعه غدير است يا تحقق عينى غدير پس از ۲۵ سال غصب خلافت كه با در دست گرفتن خلافت توسط اميرالمؤمنين‏ عليه السلام صورت گرفت.

البته هر دو احتمال به معناى تحقق فرمان الهى در جامعه است، ولى جهت گيرى آن متفاوت است كه هر يک را جداگانه مورد بررسى قرار مى‏ دهيم:

الف) «تَمَّتْ كَلِمَةُ اللَّه» يعنى واقعه غدير

اين تفسير از نظر معنى ارتباط مستقيمى با آيه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى» دارد و ادا كننده همان معنى است، و در واقع باز مى‏گردد به زحمات ۲۳ ساله پیامبر صلی الله علیه و آله كه بسيارى از کفار و مشرکین و منافقین بر سر راه حضرت مانع ايجاد مى‏ كردند.

ولى خداوند پيامبرش را سفارش به صبر نمود، و در اثر صبر برنامه رسالت حضرت تا مرحله نهايى آن كه اعلام ولايت بود پيش رفت و از طرف خدا امامان صابرى همچون خود پيامبر صلى الله عليه و آله براى امت انتخاب شدند و وعده خدا به انجام رسيد و توطئه ‏هاى دشمنان شكست خورد. اين تفسير در روايت مفصلى از امام صادق‏ عليه السلام چنين آمده است:

پيامبر صلى الله عليه و آله صبر در برابر مشركين را پيشه كرده بود تا آنكه نام خداوند تعالى را به زبان آورده و ذات اقدس او را تكذيب كردند. آن حضرت به خداوند عرضه داشت:

«درباره جانم و خاندانم و آبرويم صبر كردم ولى در برابر سخن زشت نسبت به خدايم صبر و تحمل ندارم» . خداوند اين آيه را نازل كرد: «... فَاصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ» : «بر آنچه مى‏ گويند صبر كن» ، اين بود كه پيامبرصلى الله عليه وآله بر همه ناراحتى‏ ها صبر كرد.

سپس خداوند او را به امامان از خاندانش بشارت داد و آنان را موصوف به صبر نمود و گفت: «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ كانُوا بِآياتِنا يُوقِنُونَ»:

«ما آنان را امامانى قرار داديم كه به امر ما هدايت مى‏ كنند آنگاه كه صبر كردند و به آيات ما يقين داشتند» . ... خداوند هم اين صبر پيامبر صلى الله عليه و آله را مورد تشكر قرار داد و اين آيه را نازل كرد:

«وَ تَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنى عَلى بَنِى‏ إِسْرائِيلَ بِما صَبَرُوا وَ دَمَّرْنا ما كانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ وَ ما كانُوا يَعْرِشُونَ»:

«كلمه نيک پروردگارِ تو بر بنى ‏اسرائيل كامل شد به خاطر صبرى كه نمودند و آنچه فرعون و قومش ساختند و بناهايى كه بالا بردند در هم كوبيديم». پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: اين آيه بشارت و انتقام است.[۴]

اكنون اين كلام امام صادق ‏عليه السلام را ضميمه كلام اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در جشن غدیر -  كه در آغاز اين بحث ذكر شد -  مى‏ نماييم آنجا كه حضرت با ذكر واقعه غدير آيه «تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ الْحُسْنى» را معنى كرد.

نتيجه اين دو كلام آن است كه با آن همه تلاش كفار در آغاز راه اسلام و همه توطئه‏ هاى منافقين در سال ‏هاى اخير اسلام، به خصوص توطئه ‏گران صحيفه و سقیفه كه در سال آخر عمر پيامبر صلى الله عليه و آله و به خصوص همزمان با غدير نقشه ‏هاى بسيارى را طراحى كردند و حتى نقشه قتل حضرت را ريختند، اما با همه اينها خداوند صبر عظيم رسولش را به ثمر نشاند و وعده خود را با معرفى على بن ابى ‏طالب و يازده امام ‏عليهم السلام بعد از او در غدير به مقام عمل رساند، و تلاش ‏هاى مذبوحانه فرعون و هامان و قارون امت و دار و دسته آنان را در ايجاد مانع از چنين مراسمى بى ‏ثمر قرار داد.

ب) «تَمَّتْ كَلِمَةُ اللَّه» يعنى دوران خلافت ظاهرى اميرالمؤمنين ‏عليه السلام

اين تفسير باز مى ‏گردد به معناى «صابرين» و «فرعون و هامان و قارون» در اين آيه، كه از كلام اميرالمؤمنين ‏عليه السلام استفاده مى‏ شود.

حضرت در بخش اولِ كلامى كه نقل شد داستان غدير را بيان مى‏ فرمايد تا آنجا كه مى ‏فرمايد: در آن ماجرا بعضى از شما حاضر بوديد و به بعضى از شما خبر آن رسيد.

آنگاه در صدد بيان زمان خود بر مى‏ آيد و اينكه از غدير تا آن روز چه فراز و نشيبى طى شده و اكنون كه خلافت در اختيار حضرت قرار گرفته اکثریت همراه حضرت هستند و عده كمى هنوز در راه راست قرار نگرفته ‏اند و به زودى خداوند آنان را از ميان بر مى‏ دارد. اين تفاصيل را حضرت چنين بيان مى‏ كند:

... وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ اللَّه الْحُسْنى عَلَى الصّابِرينَ وَ دَمَّرَ اللَّه ما صَنَعَ فِرْعَوْنُ وَ هامانُ وَ قارُونُ وَ جُنُودُهُ وَ ما كانُوا يَعْرِشُونَ وَ بَقِيَتْ حُثالَةٌ مِنَ الضَّلالِ لايَأْلُونَ النّاسَ خَبالاً، يَقْصُدُهُمُ اللَّه فى دِيارِهِمْ وَ يَمْحُو آثارَهُمْ وَ يُبيدُ مَعالِمَهُمْ وَ يُعَقِّبُهُمْ عَنْ قُرْبٍ الْحَسَراتُ وَ يُلْحِقُهُمْ بِمَنْ بَسَطَ اكُفَّهُمْ وَ مَدَّ اعْناقَهُمْ وَ مَكَّنَهُمْ مِنْ دينِ اللَّه حَتّى بَدَّلُوهُ وَ مِنْ حُكْمِهِ حَتّى غَيَّرُوهُ وَ سَيَأْتى نَصْرُ اللَّه عَلى عَدُوِّهِ لِحينِهِ وَ اللَّه لَطيفٌ خَبيرٌ ... .

اكنون وعده نيک خداوند بر صابران عملى شده و خداوند آنچه فرعون و هامان و قارون و لشكر او ايجاد كردند و آنچه را بنا كردند در هم كوبيد، و فقط عده بى ‏ارزشى از اهل ضلالت مانده ‏اند كه در افساد كار مردم هيچ كوتاهى نمى‏ كنند و خداوند در ديار آنان به سراغشان مى‏ رود و آثارشان را محو مى‏ كند و پايه‏ هاى آنان را نابود مى‏ نمايد و به زودى حسرت برايشان باقى مى‏ گذارد، و آنان را به كسانى ملحق مى‏ كند كه دست خود را باز كردند و گردن كشيدند و دين خدا در دستشان قرار گرفت و آن را تغيير دادند و حكم خدا در اختيارشان قرار گرفت و آن را تحريف نمودند، و به زودى در هنگام خود يارى خدا بر ضد دشمنش مى ‏آيد و خداوند لطف كننده و آگاه است... .[۵]

در اين كلام حضرت در جشن غدیر، «صابران» كسانى ‏اند كه در طول ۲۵ سال غصب خلافت صبر كردند و خداوند پاداش اين صبر را به دست گرفتن خلافت توسط صاحب حقيقى آن اميرالمؤمنين ‏عليه السلام قرار داد، همان گونه كه با حضور آن حضرت همه دست بافته‏ هاى سقيفه كه به دست اولى و دومى و سومى ساخته و بنا شده بود در هم كوبيده شد.

پس «فرعون» كنايه از اولى، و «هامان» كنايه از دومى، و «قارون» كنايه از سومى است؛ چنانكه در روايات بسيارى اين كنايات وارد شده است.[۶]

براى آنكه در اين كنايه ابلَغ از تصريح شكى باقى نماند حضرت به صراحت بدعت گذارى و تحريف آنان در دين خدا را يادآور مى‏ شود، و باقيماندگان سقيفه را ملحق به آنان مى ‏داند.

بنابراين معناى «تَمِّتْ كَلِمَةُ اللَّه الْحُسْنى» تحقق عملى و عينى غدير است كه زير آسمانِ جهان مردم طعم آن را در پنج سال حكومت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام چشيدند؛ كه آن هم با زهر دشمنان و جنگ ‏هاى پى در پى همراه بود؛ و ماند تا روزى كه حضرت بقيةالله الاعظم ارواحنا فداه ظهور كند و طعم حقيقى آن را به مردم بچشاند، كه آن روزگار تحقق كامل عيار غدير خواهد بود.

پانویس

  1. غدير در آئينه كتاب: ص ۳۳،۳۲. غدير در قرآن: ج ۲ ص۳۶۱ - ۳۶۶.
  2. اعراف /  ۱۳۷.
  3. بحار الانوار: ج ۹۴ ص ۱۱۵ ح ۸ . الاقبال: ص ۴۶۲. مصباح المتهجد: ص ۷۵۵. مصباح كفعمى: ص ۶۹۸ .
  4. بحار الانوار: ج ۹ ص ۲۰۳.
  5. بحار الانوار: ج ۹۴ ص ۱۱۵.
  6. درباره كنايه بودن اين سه لفظ از آن سه نفر به موارد زير مراجعه شود: بحار الانوار: ج ۲۴ ص ۱۶۹،۱۶۷،۱۵۶ و ج ۳۷ ص ۳۴۳ و ج ۴۷ ص ۳۹۱ و ج ۵۳ ص ۲۵.