سلمة بن کهیل حضرمی (ابویحیی)
سلمة بن کهیل ابویحیی حضرمی کوفی از تابعین و راویان مورد وثوق، اهل کوفه و از بزرگان حدیث بوده که برخی منابع شیعه او را از اصحاب امیرالمؤمنین علیه السلام دانستهاند. وی در منابع اهل سنت نیز به عنوان راوی ثقه و از رجال صحاح سته معرفی شده است و از شخصیتهای مطرح حدیثی در قرن دوم هجری بهشمار میرود. درباره گرایش مذهبی او، برخی منابع شیعی او را به فرقه بَتریه منسوب کردهاند که ولایت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را با خلافت شیخین جمع میکردند.
| اطلاعات فردی | |
|---|---|
| نام کامل | سلمة بن کهیل بن حصین الحضرمی التنَعی |
| سرشناسی | راوی حدیث |
| تولد | ۴۷ ق، کوفه |
| وفات | ۱۲۱ یا ۱۲۲ ق، روز عاشورا |
| خویشان سرشناس | یحیی بن سلمة (پسر) راوی حدیث |
| اطلاعات علمی | |
| استادان | ابن عمر، زید بن أرقم، أبی جحیفة و … |
| شاگردان | پسرش یحیی بن سلمة، منصور، الأعمش و… |
| مذهب | شیعه، بتریه |
| اطلاعات فرهنگی | |
| زمینه فعالیت | محدث، نقل روایات از صحابه و تابعین |
| علت شهرت | وثاقت |
روایت حدیث غدیر[۱]
سلمة بن کهیل حضرمی کوفی، ابویحیی (م ۱۲۱ ق)،[۲] دولابی در «الکنی و الاسماء» و ترمذی در صحیح خود و حاکم در «المستدرک» و ابن عبدالبرّ در «الاستیعاب» و ابن کثیر در «البدایة و النهایة» حدیث غدیر را از او نقل کردهاند.[۳]
ابن الأثیر فی أُسد الغابة بالإسناد عن سلمة بن کهیل عنه، من طریق الحفّاظ: أبی عمر، و أبی نعیم، و أبی موسی، و الحمّوئی فی فرائد السمطین، و ابن الصبّاغ المالکی فی الفصول المهمّة، نقلًا عن أبی الفتوح أسعد بن أبی الفضائل العجلی فی الموجز فی فضائل الخلفاء الأربعة، یرفعه بسنده إلی حذیفة بن أُسید و عامر بن لیلی بن ضمْرة قالا:
لمّا صدر رسول اللَّه صلی الله علیه و سلم من حجّة الوداع- و لم یحجّ غیرها- أقبل حتی إذا کان بالجُحْفة نهی عن سَمُراتٍ متغادیات بالبطحاء أن لا ینزل تحتهنّ أحد، حتی إذا أخذ القوم منازلهم أرسل فقُمّ ما تحتهن، حتی إذا نودی بالصلاة- صلاة الظهر- عَمَد إلیهنّ فصلّی بالناس تحتهنّ، و ذلک یوم غدیر خُمّ، و بعد فراغه من الصلاة قال: «أیّها الناس إنَّه قد نبّأنی اللطیف الخبیر: أنّه لم یُعمَّر نبیّ إلّا نصف عمر النبیّ الذی کان قبله! و إنّی لَأظنّ بأنّی أُدعی و أُجیب، و إنّی مسؤولٌ، و أنتم مسؤولون: هل بلّغتُ؟ فما أنتم قائلون؟ قالوا: نقول: قد بلّغت، و جهدتَ، و نصَحتَ، و جزاکَ اللَّه خیراً. قال: أ لستُم تشهدون أن لا إله إلّا اللَّه، و أنَّ محمداً عبده و رسوله، و أنّ جنّته حقّ، و أنَّ ناره حقّ، و البعث بعد الموت حقّ؟ قالوا: اللّهمّ بلی. قال: اللّهمّ اشهد. ثمّ قال: أیّها الناس ألا تسمعون، ألا فإنَّ اللَّه مولای، و أنا أولی بکم من أنفسکم، ألا و من کنت مولاه فعلیٌّ مولاه. و أخذ بید علیّ فرفعها، حتی نظره القوم. ثمّ قال: اللّهمّ والِ من والاه، و عاد من عاداه».[۴]
ابن اثیر در کتاب «اُسد الغابة» با اسناد خود از سلمه بن کهیل، از طریق حافظان حدیث: ابی عمر، ابی نعیم، ابی موسی، و همچنین حمّوئی در «فرائد السمطین»، و ابن صباغ مالکی در کتاب «الفصول المهمة»، به نقل از ابوالفتوح اسعد بن ابی الفضائل عجلی در کتاب «الموجز فی فضائل الخلفاء الاربعة»، و با سند خود تا حذیفه بن اُسید و عامر بن لیلی بن ضمره، آوردهاند که گفتند:
هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله از حجّة الوداع بازگشت – و جز این حج، حج دیگری انجام نداد – به راه افتاد تا اینکه به جُحفه رسید. در آنجا نهی فرمود که کسی زیر چند درخت سَمُر که در کناره بیابان بودند، فرود نیاید. هنگامی که مردم در منزلگاههای خود فرود آمدند، پیامبر دستور داد آنچه زیر آن درختان بود، پاکسازی کنند. وقتی برای نماز ظهر اذان داده شد، پیامبر به سوی آن درختان رفت و زیر سایهشان با مردم نماز گزارد. این واقعه در روز غدیر خم رخ داد. پس از پایان نماز، فرمود: «ای مردم! همانا خدای لطیف و آگاه به من خبر داده است که هیچ پیامبری عمر نمیکند مگر به اندازه نصف عمر پیامبر پیش از خود! و من گمان میکنم که به زودی فراخوانده میشوم و دعوت را اجابت میکنم (یعنی مرگم نزدیک است)، و من مسئولم و شما نیز مسئولید. آیا من پیام خدا را رساندم؟ شما چه میگویید؟» گفتند: میگوییم که تو پیام را رساندی، تلاش کردی، خیرخواهی کردی، و خداوند جزای خیرت دهد. فرمود: آیا شما گواهی میدهید که خدایی جز الله نیست و محمد بنده و فرستاده اوست، و بهشت او حق است و آتش او حق است و رستاخیز پس از مرگ حق است؟ گفتند: آری، خدایا آری. فرمود: خدایا شاهد باش. سپس فرمود: ای مردم! آیا نمیشنوید؟ آگاه باشید که خداوند مولای من است و من از خود شما به شما سزاوارترم. آگاه باشید، هر کس من مولای او هستم، علی مولای اوست. سپس دست علی را گرفت و بلند کرد تا مردم او را ببینند. سپس فرمود: خدایا، دوست بدار هر که او را دوست بدارد و دشمن بدار هر که با او دشمنی کند.
جایگاه راوی
سلمة بن کهیل (ابویحیی حضرمی کوفی) از تابعین مشهور و از راویان حدیث است که نام او در منابع رجالی شیعه و اهل سنت آمده و درباره شخصیت و گرایشهای او اختلاف نظر وجود دارد.
- نام کامل او «سلمة بن کهیل بن حصین حضرمی» و کنیهاش «ابویحیی» است. اهل کوفه بود و از تابعین بهشمار میرود.[۵]
- اهل سنت: ابن حجر عسقلانی در «تقریب التهذیب» درباره او مینویسد: «سلمة بن کهیل ثقه است و از رجال صحاح سته است».[۶]
- شیعه: شیخ طوسی او را در زمره اصحاب امام سجاد علیه السلام آورده است.[۷]
- برخی منابع شیعه مانند کشی و رجال طوسی، سلمة بن کهیل را به «بَتریه» نسبت دادهاند؛ یعنی گروهی که ولایت علی علیه السلام را با خلافت ابوبکر و عمر جمع میکردند و برای هر سه، امامت قائل بودند.[۸]
- کشی از امام صادق علیه السلام نقل میکند: «اگر بَتریه یک صف از مشرق تا مغرب تشکیل دهند، خداوند دین خود را به واسطه ایشان عزت نمیبخشد.»[۹]
- او از راویان پرکار است و از بسیاری از صحابه و تابعین مانند ابی جحیفه، جندب بن عبدالله، ابی وائل و … روایت کرده و از او نیز راویانی مانند سلیمان اعمش، شعبة، سفیان ثوری و … نقل حدیث دارند.[۱۰]
- در منابع اهل سنت، از رجال صحاح سته (صحیح بخاری، مسلم، ابوداود، ترمذی، نسائی، ابن ماجه) شمرده شده است.[۱۱]
- برخی منابع شیعه مانند برقی و شیخ طوسی، دو نفر به نام سلمة بن کهیل دانستهاند: یکی از خواص اصحاب امیرالمؤمنین علیه السلام و دیگری از بَتریه و معاصر امام باقر و صادق علیه السلام.[۱۲]
- فضل بن شاذان تصریح میکند که سلمة بن کهیل، علی علیه السلام را درک نکرده و از اصحاب او نبوده است.[۱۳]
- برخی روایات شیعی، او را به همراه افرادی چون حکم بن عیینه، کثیرالنوا و ابومقدام، از کسانی دانستهاند که مردم را گمراه کردند و در آیه «وَ مِنَ النّاسِ مَن یَقُولُ آمَنّا بِاللّهِ وَ بِالْیَوْمِ الآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنینَ» (بقره: ۸) داخل دانستهاند.[۱۴]
- تاریخ وفات او را سال ۱۲۱ هجری قمری ذکر کردهاند.[۱۵]
پانویس
- ↑ چکیده عبقات الانوار (حدیث غدیر): صفحه ۱۶۹.
- ↑ دانشنامه غدیر، جلد ۱۱، صفحه ۴۲۰
- ↑ الکنی و الاسماء (دولابی): جلد ۲ صفحه ۸۸. صحیح ترمذی: جلد ۲ صفحه ۲۹۸. المستدرک (حاکم): جلد ۳ صفحه ۱۰۹. الاستیعاب: جلد ۷ صفحه ۳۴۸. البدایة و النهایة: جلد ۷ صفحه ۳۴۸.
- ↑ الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب؛ جلد1؛ صفحه68
- ↑ ابن حجر، تهذیب التهذیب، جلد۴، صفحه۱۳۲؛ تقریب التهذیب، جلد۱، صفحه۳۴۳
- ↑ تقریب التهذیب، جلد۱، صفحه۳۴۳
- ↑ رجال الطوسی، صفحه۷۲
- ↑ اختیار معرفة الرجال، کشی، جلد۲، صفحه۵۰۴–۵۰۵؛ رجال الطوسی، صفحه۷۲
- ↑ اختیار معرفة الرجال، کشی، جلد۲، صفحه۵۰۴–۵۰۵
- ↑ ابن حجر، تهذیب التهذیب، جلد۴، صفحه۱۳۲
- ↑ تقریب التهذیب، جلد۱، صفحه۳۴۳
- ↑ رجال الطوسی، صفحه۷۲؛ کشی، جلد۲، صفحه۵۰۴–۵۰۵
- ↑ تهذیب الاحکام، جلد۹، صفحه۲۹۸؛ استبصار، جلد۴، صفحه۲۱۷
- ↑ کافی، جلد۱، صفحه۳۹۹؛ کشی، جلد۲، صفحه۵۰۴–۵۰۵
- ↑ ابن حجر، تهذیب التهذیب، جلد۴، صفحه۱۳۲