آيه ۶۱ توبه و غدیر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۲۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
در | {{جعبه اطلاعات آیه | ||
| عرض = | |||
| تصویر = آیه ۶۱ سوره توبه.png | |||
| اندازه تصویر = | |||
| توضیح_تصویر = | |||
| عنوان = آیه ۶۱ توبه و غدیر | |||
| سوره = توبه | |||
| آیه = ۶۱ | |||
| جزء = ۱۰ | |||
| شأن نزول = | |||
| مکان نزول = مدینه | |||
| موضوع = وعده عذاب دردناک به مسخرهکنندگان پیامبر در غدیر | |||
| صوت = صوت ۶۱ توبه.mp3 | |||
| ترجمه صوتی = ترجمه ۶۱ توبه.mp3 | |||
}} | |||
'''آیه ۶۱ سوره توبه''' آیهای تفسیرشده در [[خطبه غدیر]] که برای مسخرهکنندگان رسول خدا صلی الله علیه و آله که او را اُذُن (گوش) می خواندند عذاب دردناک وعده داده است. | |||
بستر استناد به آیه ۶۱ سوره توبه چنین ترسیم شده است: پيامبر صلى الله عليه و آله در قسمتی از خطبه آزارهای پىدرپی [[منافقین|منافقان]] نسبت به خود را يادآور شد: از جمله اینکه نسبتهاى مسخرهآمیز به حضرت دادند و كلمه «اُذُن» (گوش) را درباره حضرت بهكار بردند. آنان منظورشان «سراپاگوش» بودن اميرالمؤمنين علیه السلام و پيامبر صلى الله عليه و آله و توجه متقابل آنان نسبت به يكديگر بود. | |||
خداوند در تقبيح اين رفتار منافقان آيه ۶۱ سوره توبه را نازل كرد كه پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير ضمن قرائت آن به تفسيرش نيز پرداخت: اولاً داستان نزول آیه را بيان کرد؛ ثانياً روشن کرد که اگر من و على علیه السلام نجوا مىكنيم و مطالبى را سرّى به يكديگر مىگوييم اين اسرار درباره منافقان است. آنان اين مسئله را بهخوبى احساس كردهاند كه اينگونه مسخره مىكنند. به همين جهت، اين نجواها به نفع مؤمنان است و در آخر اين آيه اذيتكنندگان پيامبر صلى الله عليه و آله به جهنم و عذاب دردناک وعده داده شدهاند. | |||
== | == آیهای تفسیر شده در غدیر == | ||
پيامبر صلى الله عليه و آله در | آیه ۶۱ سوره توبه از جمله آیات تفسیر شده در غدیر دانسته شده است. به گفته برخی محققان، در غدير ۱۸ آيه قرآن بهصراحت تفسير شده است؛ به اين معنى كه پيامبر صلى الله عليه و آله متن آيه را جداگانه در خطبه بيان کرد و قبل يا بعد از آن به تفسيرش پرداخته است. اين موارد در مقابل آياتى است كه بهصورت تضمين در كلام و [[اقتباس]] در خطابه حضرت آمده است.<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۷.</ref> | ||
يكى از اين آيات، آيه ۶۱ سوره توبه است: {{قرآن|وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ ۚ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ ۚ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ|ترجمه=بعضى از ايشان پيامبر را مىآزارند و مىگويند كه او به سخن هركس گوش مىدهد. بگو: او براى شما شنونده سخن خير است. به خدا ايمان دارد و مؤمنان را باور دارد، و رحمتى است براى آنهايى كه ايمان آوردهاند. و آنان كه رسول خدا را بيازارند به شكنجهاى دردآور گرفتار خواهند شد}}. | |||
== بستر استناد به آیه == | |||
بستر استناد به آیه ۶۱ سوره توبه چنین ترسیم شده است: پيامبر صلى الله عليه و آله در قسمتی از بخش دوم خطبه غدير نزول وحى خاص براى ابلاغ ولايت را اعلام کرد. در ضمن به آزارهای پىدرپی [[منافقین|منافقان]] نسبت به خود را يادآور شد: از جمله اینکه نسبتهاى مسخرهآمیز به حضرت دادند و كلمه «اُذُن» (گوش) را درباره حضرت بهكار بردند. آنان منظورشان «سراپاگوش» بودن اميرالمؤمنين علیه السلام و پيامبر صلى الله عليه و آله و توجه متقابل آنان نسبت به يكديگر بود. آنگاه حضرت آيه ۶۱ سوره توبه را قرائت كرد كه درباره نسبتدهندگان اين كلمه از منافقين نازل شده بود.<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۷۹.</ref> | |||
{{متن عربی|وَ لَوْ شِئْتُ انْ اسَمِّىَ الْقائِلينَ بِذلِكَ بِاسْمائِهِمْ لَسَمَّيْتُ، وَ انْ اومِئَ الَيْهِمْ بِاعْيانِهِمْ لاَوْمَأْتُ، وَ انْ ادُلَّ عَلَيْهِمْ لَدَلَلْتُ، وَ لكِنّى وَ اللَّه فى امُورِهِمْ قَدْ تَكَرَّمْتُ | == آیه در متن خطبه == | ||
آیه ۶۱ سوره توبه، به نقل از برخی منابع، در خطبه غدیر چنین آمده است: {{متن عربی|وَ سَالْتُ جَبْرَئيلَ انْ يَسْتَعْفِىَ لِىَ السَّلامَ عَنْ تَبْليغِ ذلِكَ الَيْكُمْ ايُّهَا النّاسُ لِعِلْمى بِقِلَّةِ الْمُتَّقينَ وَ كَثْرَةِ الْمُنافِقينَ وَ ادْغالِ اللاّئِمينَ وَ حِيَلِ الْمُسْتَهْزِئينَ بِالاسْلامِ، الَّذينَ وَصَفَهُمُ اللَّه فى كِتابِهِ}} {{قرآن|بِانَّهُمْ يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فِى قُلُوبِهِمْ}} {{متن عربی|وَ يَحْسَبُونَهُ}} {{قرآن|هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّه عَظِيمٌ}}{{متن عربی|وَ كَثْرَةِ اذاهُمْ لى غَيْرَ مَرَّةٍ، حَتّى سَمُّونى اذُناً وَ زَعَمُوا انّى كَذلِكَ لِكَثْرَةِ مُلازَمَتِهِ ايّاىَ وَ اقْبالى عَلَيْهِ وَ هَواهُ وَ قَبُولِهِ مِنّى، حَتّى انْزَلَ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ فى ذلِكَ}}. {{قرآن|وَ مِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِىَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ}} {{متن عربی|عَلَى الَّذينَ يَزْعَمُونَ انَّهُ اذُنٌ}} {{قرآن|خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّه وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّه لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ}}. {{متن عربی|وَ لَوْ شِئْتُ انْ اسَمِّىَ الْقائِلينَ بِذلِكَ بِاسْمائِهِمْ لَسَمَّيْتُ، وَ انْ اومِئَ الَيْهِمْ بِاعْيانِهِمْ لاَوْمَأْتُ، وَ انْ ادُلَّ عَلَيْهِمْ لَدَلَلْتُ، وَ لكِنّى وَ اللَّه فى امُورِهِمْ قَدْ تَكَرَّمْتُ|ترجمه=همچنين بهخاطر اين است كه منافقان بارها مرا اذيت كردهاند تا آنجا كه مرا «اذُن» (گوشفرادهنده) ناميدند، و گمان كردند كه من چنين هستم بهخاطر ملازمت بسيار او (حضرت امیر) با من و توجه من به او و تمايل او به من و قبولش از من، تا آنجا كه خداوند عزوجل در اين باره چنين نازل كرد: و از منافقان کسانی هستند که همواره پیامبر را آزار میدهند، و میگویند: شخص زودباور و نسبت به سخن این و آن سراپا گوش است. بگو: گوش است بر ضد كسانى كه گمان مىكنند او «اذُن» است و براى شما خير است. به خدا ايمان مىآورد و در مقابل مؤمنان تواضع و احترام مىنمايد، و براى كسانى از شما كه ايمان آوردهاند رحمت است، و براى كسانى كه پيامبر صلى الله عليه و آله را اذيت مىكنند عذاب دردناک است. و اگر بخواهم گويندگان چنين نسبتى را معرفى كنم و به آنان اشاره نمايم و آنان را نشان دهم مىتوانم، ولى درباره آنان با بزرگوارى رفتار كردهام}}.<ref>الاحتجاج، ج۱، ص۵۹.</ref> | |||
== موقعيت تاريخى استناد به آیه == | |||
موقعیت تاریخی استناد به آیه ۶۱ سوره توبه چنین توصیف شده است: با پايان اولين بخش خطبه غدیر كه حمد و ثناى الهى بود، پيامبر صلى الله عليه و آله بخش دوم سخن را آغاز کرد. او با اشاره به [[آيه ۶۷ مائده و غدیر|آيه تبليغ]] و [[آیه ۵۵ مائده و غدیر|آيه ولايت]] و اشاره به نسبتهاى مسخرهآميز [[منافقین|منافقان]] به حضرت، آيه ۶۱ سوره توبه را قرائت كرد كه درباره نسبتدهندگان اين كلمه از منافقان نازل شده بود: آيه مزبور در اولين مراحل خطبه مطرح شد كه نزول [[آيه ۶۷ مائده و غدیر|آيه تبلیغ]] اعلام شد و همه آماده بودند تا مرحله اصلى خطبه برسد و معلوم شود پيامبر صلى الله عليه و آله مأمور به تبليغ چه پيامى است. | |||
با آنكه فضای کلی القای خطبه همراه با نشاط و سرور خاصى بوده، اما گويا در مقطعی چهره حضرت درهم مىرود و توجه عميق خود را به حضور منافقينى میدوزد كه در كاروان غدير حضور دارند و همچنان در جامعه اسلامی حضور خواهند داشت. آنان بهقدرى كينهتوز و آماده فتنهانگيزى بودند كه پيامبر صلى الله عليه و آله وجودشان را مانعى بزرگ بر سر راه برنامه غدير مىبيند؛ در حدى كه اگر خداوند با اراده خويش آنان را درهم نكوبد، اعلان ولايت امیرالمؤمنین عليه السلام با حضور آنان ميسّر نيست. آنگاه كه خطاب {{قرآن|وَ اللَّه يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}} آمد بر همه ثابت شد كه خطر منافقان جدى است و به همين جهت خدا ضامن حفظ رسولش شده است.<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۸۰.</ref> | |||
با | |||
== موقعيت قرآنى == | == موقعيت قرآنى == | ||
سوره توبه از آيه ۳۷ خطاب با | موقعیت آيه ۶۱ سوره توبه در قرآن چنین ترسیم شده است: در سوره توبه، از آيه ۳۷ خطاب با [[منافقین|منافقان]] را آغاز مىشود. در این آیات صحنههاى مختلفى از كارشكنىهاى آنان ترسيم مىشود و اين روند تا آخر سوره ادامه مىيابد. این سوره از سورههايى است كه به طور خاص [[منافقین]] را زير نظر گرفته و درباره اعمال آنان نازل شده است. مطالعه اين آيات نشان مىدهد كه منافقان چه اندازه در اذيت پیامبر صلى الله عليه و آله پيش رفتند و به تخريب زمينههاى اجتماعى اهداف اسلام پرداختهاند.<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۸۰-۸۱.</ref> | ||
مطالعه اين آيات نشان | |||
== تحليل تاريخى استناد به آیه == | |||
برخی محققان معتقدند که تصريح به خطر [[منافقین|منافقان]] در اثناى [[خطبه غدیر]] اين نتيجه را دارد كه در آینده تاريخ، كه مطالعهكنندگان خطبه غدير آن را مورد بررسى قرار مىدهند، به آسانى زير پا گذاشتن غدير در سقيفه را تحليل میكنند و حقایق را در مىيابند؛ در مییابند که منافقان در غدير چه سوداهايى در سر مىپروراندند و چگونه پايههاى آن را محكم نمودند تا ثمره شومش را در سقيفه بگیرند.<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۸۱.</ref> | |||
از | == تحليل اعتقادى آیه == | ||
درباره استناد به آیه ۶۱ سوره توبه در [[خطبه غدیر]] از سوی محققان دو تحلیل اعتقادی ارائه شده است: | |||
=== تحليل اعتقادى اول: آیهای درباره منافقان === | |||
این آیه بازگوکننده يكى از بارزترين نمونههاى آزار [[منافقین|منافقان]] نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله است، در خطابه غدير حضرت به بيان كاملى در این باره پرداخته است. آنان كه ملازمت خصوصی اميرالمؤمنين عليه السلام با رسول اللَّه را بهصورت دوجانبه مىديدند، به خود تا اين حد جرأت دادند كه بهصورت زبانی جسارت كنند و بهكنايه لقب «اذُن» (گوش) را به حضرت دهند. منظور آنان اين بود كه پیامبر سر تا پا گوش است و اسرارى را در گوش او نجوى مىكنند. در واقع آنان با اين كلمه حضرت را مسخره مىكردند. | |||
اين | خداوند در تقبيح اين رفتار منافقان آيه ۶۱ سوره توبه را نازل كرد كه پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير ضمن قرائت آن به تفسيرش نيز پرداخت: اولاً داستان نزول آیه را بيان کرد؛ ثانياً روشن کرد که اگر من و على نجوا مىكنيم و مطالبى را سرّى به يكديگر مىگوييم اين اسرار درباره منافقان است. آنان اين مسئله را بهخوبى احساس كردهاند كه اينگونه مسخره مىكنند. به همين جهت، اين نجواها به نفع مؤمنان است و در آخر اين آيه اذيتكنندگان پيامبر صلى الله عليه و آله به جهنم و عذاب دردناک وعده داده شدهاند. | ||
[[امام کاظم علیه السلام]] در اين باره | از آنجا كه ماجراى «اذُن» مسئلهاى مخفى نبوده، آن حضرت در [[خطبه غدیر|خطبه غدير]] از تشنّج دوری مىکند و به اشاره مىفرمايد: افرادى را كه مرا [[مسخره کردن خدا و پیامبر توسط منافقین|مسخر]] کردند به نامشان مىشناسم و مىتوانم هم اكنون با اشاره آنان را به همه نشان دهم. اين حاكى از حضور آنان در برابر منبر غدير است. سپس مىفرمايد: ولى مصلحت كنونى آن است كه با آنان درگير نشوم و بزرگوارانه رفتار كنم. [[امام کاظم علیه السلام]] در اين باره مىفرمايند: پيامبر صلى الله عليه و آله درباره منافقان با بزرگوارى رفتار كردند و ظاهر آنان را پذيرفت و باطنشان را به خدا واگذار كرد.<ref>تأويل الآيات الظاهرة، ص۳۹-۴۰؛ البرهان، ج۱، ص۱۳۸؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۴۴؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۵۶.</ref> | ||
=== تحليل اعتقادى دوم: سایر جسارتهای منافقان در غدیر === | |||
ذكر | ذكر نمونههايى از جسارتهاى [[منافقین|منافقان]] حاضر در غدير، كه در تاريخ بهصراحت ذكر شده، مىتواند روشنگر اين نكته باشد كه در غدير اهانت به پيامبر صلى الله عليه و آله به اوج خود و به حدودى فراتر از مسئله اُذُن رسيد و جسارتکنندگان نيز معلوم شدند. جسارتهایی که برای آنها عذاب دردناک به آنان وعده داده شده است. | ||
==== هنگام آمادهسازی منبر غدیر ==== | |||
وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله دستور | وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله دستور آمادهسازى منبر غدير در زیر درختان را صادر کرد، يكى از منافقان گفت: در اينجا كه ساعتى بيش توقف نخواهد داشت، براى چه دستور كندن خارها را مىدهد! بدانيد كه امروز مسئله مهم و ناراحتكنندهاى خواهند آورد.<ref>عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۵۱.</ref> | ||
در | ==== در مقابل منبر غدیر ==== | ||
[[امام صادق علیه السلام]] فرمودند: هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله اميرالمؤمنين عليه السلام را در روز غدير معرفى و منصوب کرد، در مقابل حضرت هفت نفر از منافقان قرار داشتند كه عبارت بودند از: [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابابکر]]، [[عمر بن خطاب|عمر]]، [[عبدالرحمن بن عوف قرشی (ابومحمد)|عبدالرحمن بن عوف]]، [[سعد بن ابی وقاص (ابواسحاق)|سعد بن ابیوقاص]]، [[ابوعبیده جرّاح|ابوعبیده جراح]]، [[سالم مولی ابی حذیفه|سالم مولی ابیحذیفه]]، و [[مغیرة بن شعبه]]. از ميان اينها عمر گفت: او را نمىبينيد كه چشمانش مانند دیوانگان در گردش است. اكنون مىگويد: خدايم چنين گفته است.<ref>بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۶۰؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۳۴.</ref> و اينگونه برنامه پيامبر صلى الله عليه و آله را بهمسخره گرفتند. | |||
==== | ==== هنگام گفتن عبارت «من کنت موالاه» ==== | ||
آنگاه كه اميرالمؤمنين عليه السلام بر سر دستان پيامبر صلى الله عليه و آله قرار گرفتند و پیامبر فرمودند: «هرکس من مولای اویم، پس علی مولای اوست»، [[عمر بن خطاب|عمر]] گفت: نه به خدا قسم، خدا به او چنين دستورى نداده و اين را از پيش خود مىگويد.<ref>بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۶۰.</ref> | |||
==== پس از خطابه غدير ==== | |||
[[معاویة بن ابی سفیان|معاویه بن ابوسفیان]] در روز غدير -بعد از منصوبشدن اميرالمؤمنين عليه السلام- از شدت ناراحتى برخاست و با تكبر به راه افتاد. او با غضب از مجلس غدیر خارج شد، در حالى كه دست راستش را بر [[ابوموسی اشعری]] و دست چپش را بر [[مغیرة بن شعبه|مغيرة بن شعبه]] تكيه داده بود و با تکبر مىگفت: «محمد را بر اين گفتارش تصديق نمىكنيم و به ولايت على اقرار نمىنماييم».<ref>تفسير فرات الكوفی، ص۵۱۶؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۹۳؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵،ص۹۶-۹۷؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵،ص۱۲۵.</ref> همچنین در این هنگام عدهاى ديگر از منافقان گفتند: محمد هر ساعتى ما را به مطلب جديدى مىخواند. اكنون هم اين مطلب را پيش كشيده كه اهل بيتش را بر گُرده ما سوار كند.<ref>بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۶۰.</ref> | |||
===== پس از بيعت ===== | ===== پس از بيعت ===== | ||
پس از بيعت در | پس از بيعت در غدير، [[عمر بن خطاب]] شانه بالا انداخت و به [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبكر]] گفت: عجب زير بازوى پسر عمويش را گرفته بالا مىبرد!<ref>بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۳۸.</ref> همچنین، عدهاى از منافقان پس از بيعت با يكديگر پيمان بستند و گفتند: اگر براى محمد اتفاقى بيفتد و از دنيا برود، امر ولايت را از امیرالمؤمنین عليه السلام دور مىكنيم و نمیگذاريم براى او باشد.<ref>بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۴۲.</ref> | ||
==== | ==== گفتوگو در خيمه نفاق ==== | ||
[[زید بن ارقم انصاری|زید بن ارقم]] كه در غدير حاضر بوده ماجرایی را چنين نقل مىكند: پس از آنکه پيامبر صلى الله عليه و آله دست امیرالمؤمنین عليه السلام را گرفته و فرمودند: {{متن عربی|مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ}}، بر سر اثاثيه خود بازگشتيم در حالى كه [[حذیفة بن یمان یمانی|حذیفة بن یمان]] نيز همراه من بود. در كنار خيمه من خيمه سه نفر از قريش بود. ما شنيديم كه يكى از آن سه نفر چنين مىگويد: به خدا قسم محمد نادان است، اگر فكر مىكند كار خلافت بعد از او براى على به نتيجه خواهد رسيد. ديگرى گفت: او را نادان حساب مىكنى! آيا نمىدانى كه او ديوانه است و نزديک بود نزد همسر ابن ابىكبشه از جنون بیهوش شود. سومى گفت: او را رها كنيد! خواه احمق باشد و خواه ديوانه! به خدا قسم هرگز آنچه او مىگويد نخواهد شد. حذيفه از گفتار آنان غضبناک شد و گوشه خيمه آنان را بلند كرد و سر خود را داخل خيمه برد و به آنان گفت: در حالى كه پيامبر صلى الله عليه و آله زنده است و وحى خدا نازل مىشود چنين كارى را میكنيد؟ به خدا قسم، صبح گفتار شما را به او خبر خواهم داد. | |||
گفتند: اى حذيفه، آيا تو اينجا بودى و گفته ما را شنيدى؟! آنچه شنيدى بر ما كتمان كن كه حق همسايگى امانتدارى است. حذيفه گفت: نه اين مورد از حق امانتدارى همسايه است و نه اين مجلس شما از آنگونه است! من دلسوز خدا و رسولش نيستم، اگر اين ماجرا را از او كتمان كنم. گفتند: اى حذيفه، هر كارى مىخواهى انجام ده. به خدا قسم، ما هم براى او قسم ياد خواهيم كرد كه چنين سخنى نگفتهايم و تو نسبت دروغ به ما مىدهى. تو خيال مىكنى پيامبر سخن تو را مىپذيرد و گفته ما را تكذيب مىكند در حالى كه ما سه نفريم. حذيفه گفت: اما من برايم مهم نيست، وقتى حق دلسوزى را نسبت به خدا و رسولش ادا كنم. پس هر چه مىخواهيد بگوييد. | |||
سپس حذيفه نزد پيامبر صلى الله عليه و آله رفت، در حالى كه امیرالمؤمنین عليه السلام با شمشير حمايل كرده در كنار حضرت بودند. او گفتار منافقان را به حضرت خبر داد. پيامبر هم سراغ آنان فرستادند و آمدند. حضرت پرسيدند: شما چه گفتهايد؟ گفتند: به خدا قسم، ما چيزى نگفتهايم. اگر خبرى درباره ما به تو رسيده به ما دروغ بسته شده است. در اينجا جبرئيل با اين آيه ([[آيه ۷۴ توبه و غدیر|آیه ۷۴ سوره توبه]]) نازل شد: «قسم ياد مىكنند كه نگفتهاند، در حالى كه سخن كفر را بعد از اسلامشان بر زبان آوردهاند». اميرالمؤمنين عليه السلام در اينجا فرمودند: بگذارید هر چه مىخواهند بگويند. به خدا قسم، قلب من در سينهام مىتپد و شمشيرم بر دوشم است. اگر قصد سوئى كنند، من هم مقابله خواهم كرد.<ref>تفسير العياشى، ج۲، ص۹۷-۹۹، ح۸۹؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۵۱-۱۵۳، ح۳۷؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۵۲.</ref> | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
==منابع== | |||
{{منابع}} | |||
* '''الاحتجاج'''؛ احمد بن علی طبرسی، تحقیق: محمدباقر موسوی خرسان، مشهد: نشر المرتضی، ۱۴۰۳ق. | |||
* '''بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار'''؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق. | |||
* '''البرهان في تفسير القرآن'''؛ هاشم بن سلیمان بحرانی، قم: مؤسسة البعثة (مرکز الطباعة و النشر)، ۱۴۱۵ق. | |||
* '''تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة'''؛ شرفالدین علی حسینی استرآبادی، تحقیق: حسین استادولی، قم:مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۰۹ق. | |||
* '''تفسير العياشى'''؛ محمد بن مسعود عیاشی، تحقیق: سید هاشم رسولی محلاتی، تهران: مکتبة العلمية الاسلامیة، ۱۳۸۰ق. | |||
* '''تفسير فرات الکوفی'''؛ فرات بن ابراهیم کوفی، تحقیق: محمد الکاظم، تهران: وزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامی (مؤسسة الطبع و النشر)، ۱۴۱۰ق. | |||
* '''عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال'''؛ عبدالله بن نورالله بحرانى اصفهانى، تحقیق: محمدباقر موحد ابطحى اصفهانى، قم: مؤسسة الإمام المهدى علیه السلام، ۱۳۸۲ش. | |||
* '''غدیر در قرآن، قرآن در غدیر'''؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش. | |||
{{پایان منابع}} | |||
[[رده:قرآن و غدیر]] | [[رده:قرآن و غدیر]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۴ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۳۴
مشخصات آیه | |
---|---|
نام سوره | توبه |
شماره آیه | ۶۱ |
جزء | ۱۰ |
محتوای آیه | |
مکان نزول | مدینه |
موضوع | وعده عذاب دردناک به مسخرهکنندگان پیامبر در غدیر |
ترتیل آیه ترجمه صوتی |
آیه ۶۱ سوره توبه آیهای تفسیرشده در خطبه غدیر که برای مسخرهکنندگان رسول خدا صلی الله علیه و آله که او را اُذُن (گوش) می خواندند عذاب دردناک وعده داده است.
بستر استناد به آیه ۶۱ سوره توبه چنین ترسیم شده است: پيامبر صلى الله عليه و آله در قسمتی از خطبه آزارهای پىدرپی منافقان نسبت به خود را يادآور شد: از جمله اینکه نسبتهاى مسخرهآمیز به حضرت دادند و كلمه «اُذُن» (گوش) را درباره حضرت بهكار بردند. آنان منظورشان «سراپاگوش» بودن اميرالمؤمنين علیه السلام و پيامبر صلى الله عليه و آله و توجه متقابل آنان نسبت به يكديگر بود.
خداوند در تقبيح اين رفتار منافقان آيه ۶۱ سوره توبه را نازل كرد كه پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير ضمن قرائت آن به تفسيرش نيز پرداخت: اولاً داستان نزول آیه را بيان کرد؛ ثانياً روشن کرد که اگر من و على علیه السلام نجوا مىكنيم و مطالبى را سرّى به يكديگر مىگوييم اين اسرار درباره منافقان است. آنان اين مسئله را بهخوبى احساس كردهاند كه اينگونه مسخره مىكنند. به همين جهت، اين نجواها به نفع مؤمنان است و در آخر اين آيه اذيتكنندگان پيامبر صلى الله عليه و آله به جهنم و عذاب دردناک وعده داده شدهاند.
آیهای تفسیر شده در غدیر
آیه ۶۱ سوره توبه از جمله آیات تفسیر شده در غدیر دانسته شده است. به گفته برخی محققان، در غدير ۱۸ آيه قرآن بهصراحت تفسير شده است؛ به اين معنى كه پيامبر صلى الله عليه و آله متن آيه را جداگانه در خطبه بيان کرد و قبل يا بعد از آن به تفسيرش پرداخته است. اين موارد در مقابل آياتى است كه بهصورت تضمين در كلام و اقتباس در خطابه حضرت آمده است.[۱]
يكى از اين آيات، آيه ۶۱ سوره توبه است: وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ ۚ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ ۚ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ؛ بعضى از ايشان پيامبر را مىآزارند و مىگويند كه او به سخن هركس گوش مىدهد. بگو: او براى شما شنونده سخن خير است. به خدا ايمان دارد و مؤمنان را باور دارد، و رحمتى است براى آنهايى كه ايمان آوردهاند. و آنان كه رسول خدا را بيازارند به شكنجهاى دردآور گرفتار خواهند شد .
بستر استناد به آیه
بستر استناد به آیه ۶۱ سوره توبه چنین ترسیم شده است: پيامبر صلى الله عليه و آله در قسمتی از بخش دوم خطبه غدير نزول وحى خاص براى ابلاغ ولايت را اعلام کرد. در ضمن به آزارهای پىدرپی منافقان نسبت به خود را يادآور شد: از جمله اینکه نسبتهاى مسخرهآمیز به حضرت دادند و كلمه «اُذُن» (گوش) را درباره حضرت بهكار بردند. آنان منظورشان «سراپاگوش» بودن اميرالمؤمنين علیه السلام و پيامبر صلى الله عليه و آله و توجه متقابل آنان نسبت به يكديگر بود. آنگاه حضرت آيه ۶۱ سوره توبه را قرائت كرد كه درباره نسبتدهندگان اين كلمه از منافقين نازل شده بود.[۲]
آیه در متن خطبه
آیه ۶۱ سوره توبه، به نقل از برخی منابع، در خطبه غدیر چنین آمده است: «وَ سَالْتُ جَبْرَئيلَ انْ يَسْتَعْفِىَ لِىَ السَّلامَ عَنْ تَبْليغِ ذلِكَ الَيْكُمْ ايُّهَا النّاسُ لِعِلْمى بِقِلَّةِ الْمُتَّقينَ وَ كَثْرَةِ الْمُنافِقينَ وَ ادْغالِ اللاّئِمينَ وَ حِيَلِ الْمُسْتَهْزِئينَ بِالاسْلامِ، الَّذينَ وَصَفَهُمُ اللَّه فى كِتابِهِ» بِانَّهُمْ يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فِى قُلُوبِهِمْ «وَ يَحْسَبُونَهُ» هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّه عَظِيمٌ «وَ كَثْرَةِ اذاهُمْ لى غَيْرَ مَرَّةٍ، حَتّى سَمُّونى اذُناً وَ زَعَمُوا انّى كَذلِكَ لِكَثْرَةِ مُلازَمَتِهِ ايّاىَ وَ اقْبالى عَلَيْهِ وَ هَواهُ وَ قَبُولِهِ مِنّى، حَتّى انْزَلَ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ فى ذلِكَ». وَ مِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِىَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ «عَلَى الَّذينَ يَزْعَمُونَ انَّهُ اذُنٌ» خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّه وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّه لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ . «وَ لَوْ شِئْتُ انْ اسَمِّىَ الْقائِلينَ بِذلِكَ بِاسْمائِهِمْ لَسَمَّيْتُ، وَ انْ اومِئَ الَيْهِمْ بِاعْيانِهِمْ لاَوْمَأْتُ، وَ انْ ادُلَّ عَلَيْهِمْ لَدَلَلْتُ، وَ لكِنّى وَ اللَّه فى امُورِهِمْ قَدْ تَكَرَّمْتُ؛ همچنين بهخاطر اين است كه منافقان بارها مرا اذيت كردهاند تا آنجا كه مرا «اذُن» (گوشفرادهنده) ناميدند، و گمان كردند كه من چنين هستم بهخاطر ملازمت بسيار او (حضرت امیر) با من و توجه من به او و تمايل او به من و قبولش از من، تا آنجا كه خداوند عزوجل در اين باره چنين نازل كرد: و از منافقان کسانی هستند که همواره پیامبر را آزار میدهند، و میگویند: شخص زودباور و نسبت به سخن این و آن سراپا گوش است. بگو: گوش است بر ضد كسانى كه گمان مىكنند او «اذُن» است و براى شما خير است. به خدا ايمان مىآورد و در مقابل مؤمنان تواضع و احترام مىنمايد، و براى كسانى از شما كه ايمان آوردهاند رحمت است، و براى كسانى كه پيامبر صلى الله عليه و آله را اذيت مىكنند عذاب دردناک است. و اگر بخواهم گويندگان چنين نسبتى را معرفى كنم و به آنان اشاره نمايم و آنان را نشان دهم مىتوانم، ولى درباره آنان با بزرگوارى رفتار كردهام».[۳]
موقعيت تاريخى استناد به آیه
موقعیت تاریخی استناد به آیه ۶۱ سوره توبه چنین توصیف شده است: با پايان اولين بخش خطبه غدیر كه حمد و ثناى الهى بود، پيامبر صلى الله عليه و آله بخش دوم سخن را آغاز کرد. او با اشاره به آيه تبليغ و آيه ولايت و اشاره به نسبتهاى مسخرهآميز منافقان به حضرت، آيه ۶۱ سوره توبه را قرائت كرد كه درباره نسبتدهندگان اين كلمه از منافقان نازل شده بود: آيه مزبور در اولين مراحل خطبه مطرح شد كه نزول آيه تبلیغ اعلام شد و همه آماده بودند تا مرحله اصلى خطبه برسد و معلوم شود پيامبر صلى الله عليه و آله مأمور به تبليغ چه پيامى است.
با آنكه فضای کلی القای خطبه همراه با نشاط و سرور خاصى بوده، اما گويا در مقطعی چهره حضرت درهم مىرود و توجه عميق خود را به حضور منافقينى میدوزد كه در كاروان غدير حضور دارند و همچنان در جامعه اسلامی حضور خواهند داشت. آنان بهقدرى كينهتوز و آماده فتنهانگيزى بودند كه پيامبر صلى الله عليه و آله وجودشان را مانعى بزرگ بر سر راه برنامه غدير مىبيند؛ در حدى كه اگر خداوند با اراده خويش آنان را درهم نكوبد، اعلان ولايت امیرالمؤمنین عليه السلام با حضور آنان ميسّر نيست. آنگاه كه خطاب وَ اللَّه يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ آمد بر همه ثابت شد كه خطر منافقان جدى است و به همين جهت خدا ضامن حفظ رسولش شده است.[۴]
موقعيت قرآنى
موقعیت آيه ۶۱ سوره توبه در قرآن چنین ترسیم شده است: در سوره توبه، از آيه ۳۷ خطاب با منافقان را آغاز مىشود. در این آیات صحنههاى مختلفى از كارشكنىهاى آنان ترسيم مىشود و اين روند تا آخر سوره ادامه مىيابد. این سوره از سورههايى است كه به طور خاص منافقین را زير نظر گرفته و درباره اعمال آنان نازل شده است. مطالعه اين آيات نشان مىدهد كه منافقان چه اندازه در اذيت پیامبر صلى الله عليه و آله پيش رفتند و به تخريب زمينههاى اجتماعى اهداف اسلام پرداختهاند.[۵]
تحليل تاريخى استناد به آیه
برخی محققان معتقدند که تصريح به خطر منافقان در اثناى خطبه غدیر اين نتيجه را دارد كه در آینده تاريخ، كه مطالعهكنندگان خطبه غدير آن را مورد بررسى قرار مىدهند، به آسانى زير پا گذاشتن غدير در سقيفه را تحليل میكنند و حقایق را در مىيابند؛ در مییابند که منافقان در غدير چه سوداهايى در سر مىپروراندند و چگونه پايههاى آن را محكم نمودند تا ثمره شومش را در سقيفه بگیرند.[۶]
تحليل اعتقادى آیه
درباره استناد به آیه ۶۱ سوره توبه در خطبه غدیر از سوی محققان دو تحلیل اعتقادی ارائه شده است:
تحليل اعتقادى اول: آیهای درباره منافقان
این آیه بازگوکننده يكى از بارزترين نمونههاى آزار منافقان نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله است، در خطابه غدير حضرت به بيان كاملى در این باره پرداخته است. آنان كه ملازمت خصوصی اميرالمؤمنين عليه السلام با رسول اللَّه را بهصورت دوجانبه مىديدند، به خود تا اين حد جرأت دادند كه بهصورت زبانی جسارت كنند و بهكنايه لقب «اذُن» (گوش) را به حضرت دهند. منظور آنان اين بود كه پیامبر سر تا پا گوش است و اسرارى را در گوش او نجوى مىكنند. در واقع آنان با اين كلمه حضرت را مسخره مىكردند.
خداوند در تقبيح اين رفتار منافقان آيه ۶۱ سوره توبه را نازل كرد كه پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير ضمن قرائت آن به تفسيرش نيز پرداخت: اولاً داستان نزول آیه را بيان کرد؛ ثانياً روشن کرد که اگر من و على نجوا مىكنيم و مطالبى را سرّى به يكديگر مىگوييم اين اسرار درباره منافقان است. آنان اين مسئله را بهخوبى احساس كردهاند كه اينگونه مسخره مىكنند. به همين جهت، اين نجواها به نفع مؤمنان است و در آخر اين آيه اذيتكنندگان پيامبر صلى الله عليه و آله به جهنم و عذاب دردناک وعده داده شدهاند.
از آنجا كه ماجراى «اذُن» مسئلهاى مخفى نبوده، آن حضرت در خطبه غدير از تشنّج دوری مىکند و به اشاره مىفرمايد: افرادى را كه مرا مسخر کردند به نامشان مىشناسم و مىتوانم هم اكنون با اشاره آنان را به همه نشان دهم. اين حاكى از حضور آنان در برابر منبر غدير است. سپس مىفرمايد: ولى مصلحت كنونى آن است كه با آنان درگير نشوم و بزرگوارانه رفتار كنم. امام کاظم علیه السلام در اين باره مىفرمايند: پيامبر صلى الله عليه و آله درباره منافقان با بزرگوارى رفتار كردند و ظاهر آنان را پذيرفت و باطنشان را به خدا واگذار كرد.[۷]
تحليل اعتقادى دوم: سایر جسارتهای منافقان در غدیر
ذكر نمونههايى از جسارتهاى منافقان حاضر در غدير، كه در تاريخ بهصراحت ذكر شده، مىتواند روشنگر اين نكته باشد كه در غدير اهانت به پيامبر صلى الله عليه و آله به اوج خود و به حدودى فراتر از مسئله اُذُن رسيد و جسارتکنندگان نيز معلوم شدند. جسارتهایی که برای آنها عذاب دردناک به آنان وعده داده شده است.
هنگام آمادهسازی منبر غدیر
وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله دستور آمادهسازى منبر غدير در زیر درختان را صادر کرد، يكى از منافقان گفت: در اينجا كه ساعتى بيش توقف نخواهد داشت، براى چه دستور كندن خارها را مىدهد! بدانيد كه امروز مسئله مهم و ناراحتكنندهاى خواهند آورد.[۸]
در مقابل منبر غدیر
امام صادق علیه السلام فرمودند: هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله اميرالمؤمنين عليه السلام را در روز غدير معرفى و منصوب کرد، در مقابل حضرت هفت نفر از منافقان قرار داشتند كه عبارت بودند از: ابابکر، عمر، عبدالرحمن بن عوف، سعد بن ابیوقاص، ابوعبیده جراح، سالم مولی ابیحذیفه، و مغیرة بن شعبه. از ميان اينها عمر گفت: او را نمىبينيد كه چشمانش مانند دیوانگان در گردش است. اكنون مىگويد: خدايم چنين گفته است.[۹] و اينگونه برنامه پيامبر صلى الله عليه و آله را بهمسخره گرفتند.
هنگام گفتن عبارت «من کنت موالاه»
آنگاه كه اميرالمؤمنين عليه السلام بر سر دستان پيامبر صلى الله عليه و آله قرار گرفتند و پیامبر فرمودند: «هرکس من مولای اویم، پس علی مولای اوست»، عمر گفت: نه به خدا قسم، خدا به او چنين دستورى نداده و اين را از پيش خود مىگويد.[۱۰]
پس از خطابه غدير
معاویه بن ابوسفیان در روز غدير -بعد از منصوبشدن اميرالمؤمنين عليه السلام- از شدت ناراحتى برخاست و با تكبر به راه افتاد. او با غضب از مجلس غدیر خارج شد، در حالى كه دست راستش را بر ابوموسی اشعری و دست چپش را بر مغيرة بن شعبه تكيه داده بود و با تکبر مىگفت: «محمد را بر اين گفتارش تصديق نمىكنيم و به ولايت على اقرار نمىنماييم».[۱۱] همچنین در این هنگام عدهاى ديگر از منافقان گفتند: محمد هر ساعتى ما را به مطلب جديدى مىخواند. اكنون هم اين مطلب را پيش كشيده كه اهل بيتش را بر گُرده ما سوار كند.[۱۲]
پس از بيعت
پس از بيعت در غدير، عمر بن خطاب شانه بالا انداخت و به ابوبكر گفت: عجب زير بازوى پسر عمويش را گرفته بالا مىبرد![۱۳] همچنین، عدهاى از منافقان پس از بيعت با يكديگر پيمان بستند و گفتند: اگر براى محمد اتفاقى بيفتد و از دنيا برود، امر ولايت را از امیرالمؤمنین عليه السلام دور مىكنيم و نمیگذاريم براى او باشد.[۱۴]
گفتوگو در خيمه نفاق
زید بن ارقم كه در غدير حاضر بوده ماجرایی را چنين نقل مىكند: پس از آنکه پيامبر صلى الله عليه و آله دست امیرالمؤمنین عليه السلام را گرفته و فرمودند: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ»، بر سر اثاثيه خود بازگشتيم در حالى كه حذیفة بن یمان نيز همراه من بود. در كنار خيمه من خيمه سه نفر از قريش بود. ما شنيديم كه يكى از آن سه نفر چنين مىگويد: به خدا قسم محمد نادان است، اگر فكر مىكند كار خلافت بعد از او براى على به نتيجه خواهد رسيد. ديگرى گفت: او را نادان حساب مىكنى! آيا نمىدانى كه او ديوانه است و نزديک بود نزد همسر ابن ابىكبشه از جنون بیهوش شود. سومى گفت: او را رها كنيد! خواه احمق باشد و خواه ديوانه! به خدا قسم هرگز آنچه او مىگويد نخواهد شد. حذيفه از گفتار آنان غضبناک شد و گوشه خيمه آنان را بلند كرد و سر خود را داخل خيمه برد و به آنان گفت: در حالى كه پيامبر صلى الله عليه و آله زنده است و وحى خدا نازل مىشود چنين كارى را میكنيد؟ به خدا قسم، صبح گفتار شما را به او خبر خواهم داد.
گفتند: اى حذيفه، آيا تو اينجا بودى و گفته ما را شنيدى؟! آنچه شنيدى بر ما كتمان كن كه حق همسايگى امانتدارى است. حذيفه گفت: نه اين مورد از حق امانتدارى همسايه است و نه اين مجلس شما از آنگونه است! من دلسوز خدا و رسولش نيستم، اگر اين ماجرا را از او كتمان كنم. گفتند: اى حذيفه، هر كارى مىخواهى انجام ده. به خدا قسم، ما هم براى او قسم ياد خواهيم كرد كه چنين سخنى نگفتهايم و تو نسبت دروغ به ما مىدهى. تو خيال مىكنى پيامبر سخن تو را مىپذيرد و گفته ما را تكذيب مىكند در حالى كه ما سه نفريم. حذيفه گفت: اما من برايم مهم نيست، وقتى حق دلسوزى را نسبت به خدا و رسولش ادا كنم. پس هر چه مىخواهيد بگوييد.
سپس حذيفه نزد پيامبر صلى الله عليه و آله رفت، در حالى كه امیرالمؤمنین عليه السلام با شمشير حمايل كرده در كنار حضرت بودند. او گفتار منافقان را به حضرت خبر داد. پيامبر هم سراغ آنان فرستادند و آمدند. حضرت پرسيدند: شما چه گفتهايد؟ گفتند: به خدا قسم، ما چيزى نگفتهايم. اگر خبرى درباره ما به تو رسيده به ما دروغ بسته شده است. در اينجا جبرئيل با اين آيه (آیه ۷۴ سوره توبه) نازل شد: «قسم ياد مىكنند كه نگفتهاند، در حالى كه سخن كفر را بعد از اسلامشان بر زبان آوردهاند». اميرالمؤمنين عليه السلام در اينجا فرمودند: بگذارید هر چه مىخواهند بگويند. به خدا قسم، قلب من در سينهام مىتپد و شمشيرم بر دوشم است. اگر قصد سوئى كنند، من هم مقابله خواهم كرد.[۱۵]
پانویس
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۷.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۷۹.
- ↑ الاحتجاج، ج۱، ص۵۹.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۸۰.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۸۰-۸۱.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۸۱.
- ↑ تأويل الآيات الظاهرة، ص۳۹-۴۰؛ البرهان، ج۱، ص۱۳۸؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۴۴؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۵۶.
- ↑ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۵۱.
- ↑ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۶۰؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۳۴.
- ↑ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۶۰.
- ↑ تفسير فرات الكوفی، ص۵۱۶؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۹۳؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵،ص۹۶-۹۷؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵،ص۱۲۵.
- ↑ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۶۰.
- ↑ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۳۸.
- ↑ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۴۲.
- ↑ تفسير العياشى، ج۲، ص۹۷-۹۹، ح۸۹؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۵۱-۱۵۳، ح۳۷؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۵۲.
منابع
- الاحتجاج؛ احمد بن علی طبرسی، تحقیق: محمدباقر موسوی خرسان، مشهد: نشر المرتضی، ۱۴۰۳ق.
- بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
- البرهان في تفسير القرآن؛ هاشم بن سلیمان بحرانی، قم: مؤسسة البعثة (مرکز الطباعة و النشر)، ۱۴۱۵ق.
- تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة؛ شرفالدین علی حسینی استرآبادی، تحقیق: حسین استادولی، قم:مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۰۹ق.
- تفسير العياشى؛ محمد بن مسعود عیاشی، تحقیق: سید هاشم رسولی محلاتی، تهران: مکتبة العلمية الاسلامیة، ۱۳۸۰ق.
- تفسير فرات الکوفی؛ فرات بن ابراهیم کوفی، تحقیق: محمد الکاظم، تهران: وزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامی (مؤسسة الطبع و النشر)، ۱۴۱۰ق.
- عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال؛ عبدالله بن نورالله بحرانى اصفهانى، تحقیق: محمدباقر موحد ابطحى اصفهانى، قم: مؤسسة الإمام المهدى علیه السلام، ۱۳۸۲ش.
- غدیر در قرآن، قرآن در غدیر؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.