ابوایوب انصاری
اقرار به غدير در صفين[۱]
در صفین كه حضرت فضايل خود من جمله حدیث و ماجراى غدير را فرمود، دوازده نفر از اهل بدر برخاستند و گفتند: ما شهادت مى دهيم كه اين مطالب را همانطور كه گفتى از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيديم، نه يک حرف زياد نمودى و نه كم كردى، و پیامبر صلی الله علیه و آله ما را بر اين مطلب شاهد گرفت.
بقيه هفتاد نفر هم گفتند: «اين مطالب را شنيديم ولى همه آن را حفظ نكرديم، ولى اين دوازده نفر برگزيدگان و بهتران ما هستند».
از بين آن دوازده نفر چهار نفر برخاستند:
ابوالهیثم بن تیهان، ابوایوب انصاری، عمار بن یاسر و خزیمة بن ثابت ذوالشهادتين، كه خداوند آنان را رحمت كند.
اينان گفتند: شهادت مى دهيم كه سخن پيامبر صلى الله عليه و آله را شنيديم و آن را حفظ كرديم كه در آن روز فرمود در حالى كه ايستاده بود و على هم در كنار او ايستاده بود.
سپس پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:
اى مردم، خداوند به من دستور داده كه براى شما امام و وصىّ و جانشينى منصوب كنم كه وصى پيامبرتان در ميان شما و جانشين من در امتم و بين اهل بيتم بعد از من باشد.
كسى كه خداوند در كتابش اطاعت او را بر مؤمنين واجب كرده و به شما دستور ولايت او را داده است.
من از ترس اهل نفاق و تکذیب آنان از پروردگارم خواستم كه اين دستور را از عهده من بردارد، ولى خداوند مرا ترسانيد كه بايد ابلاغ كنم و گرنه مرا عذاب خواهد كرد.[۲]
روايت حديث غدير[۳]
يكى از صحابه كه حدیث غدیر را نقل كرده خالد بن زید انصاری، ابوايوب (م ۵۰ يا ۵۱ يا ۵۲ ق) است.
ابن عقده در «حديث الولاية» حدیث غدیر را از ابوايوب انصارى نقل كرده است. همچنين در مدارک زير حديث غدير از او نقل شده است:
جعابى در «نخب المناقب»، محب الدین طبری در «الریاض النضرة»، ابن اثیر «اسد الغابة»، ابن کثیر در «البدایة و النهایة»، سیوطی در «جمع الجوامع» و در «تاریخ الخلفاء»، متقی هندی در «کنز العمال»، طبرانی در «المعجم الکبیر»، ضیاء مقدسی، ابن حجر عسقلانی در «الاصابة»، سمهودی در «جواهر العقدین»، بدخشی در «نزل الابرار»، جزری در «اسنی المطالب».[۴]
پانویس
- ↑ اولين ميراث مكتوب درباره غدير: ص ۳۷.
- ↑ كتاب سليم: حديث ۲۵.
- ↑ چكيده عبقات الانوار (حديث غدير): ص ۱۴۴.
- ↑ الرياض النضرة (محب الدين طبرى): ج ۲ ص ۱۶۹. اسد الغابة (ابن اثير): ج ۵ ص ۶ و ج ۳ ص ۳۰۷ و ج ۵ ص ۲۰۵. البداية و النهاية (ابن كثير): ج ۵ ص ۲۰۹. تاريخ الخلفاء (سيوطى): ص ۱۱۴. كنز العمال: ج ۲ ص ۱۵۴. الاصابة (ابن حجر): ج ۷ ص ۷۸۰ و ج ۶ ص ۲۲۳، و در چاپ اول: ج ۲ ص ۴۰۸. نزل الابرار (بدخشى): ص ۲۰. اسنى المطالب (جزرى): ص ۴.