آیه ۱۰۸ نساء و غدیر

از ویکی غدیر
نسخهٔ تاریخ ‏۷ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۰۳ توسط Shamloo (بحث | مشارکت‌ها) (←‏بستر تاریخی استفاده از آیه: پیامد نگارش صحیفه دوم)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
آیه ۱۰۸ نساء و غدیر
آیه ۱۰۸ نساء و غدیر
مشخصات آیه
نام سورهنساء
شماره آیه۱۰۸
جزء۵
محتوای آیه
مکان نزولمدینه
موضوععاقبت دردناک اصحاب صحیفه ملعونه دوم در قیامت
ترتیل آیه
ترجمه صوتی

آیه ۱۰۸ سوره نساء آیه‌ای درباره دشمنان غدیر در رخداد صحیفه ملعونه دوم که برای آنان عاقبتی دردناک در قیامت به دنبال خواهد داشت.

برخی محققان بستر نزول آیه ۱۰۸ سوره نساء را درباره نویسندگان صحیفه ملعونه دوم دانسته‌اند. تلاشی علیه غدیر که توسط پیامبر صلی الله علیه و آله از طریق خداوند برملا شد.

برخی محققان از تطبيق تحلیلی آیه ۱۰۸ سوره نساء بر رخداد نگارش صحيفه ملعونه، چند نكته برداشت کرده‌اند و در ذیل هر قسمت از آیه آورده‌اند: اینکه اصحاب صحیفه از ترس مردم صحیفه را پنهان کردند، ولی از خداوند ترسی نداشتند؛ اینکه پیمانی علیه خدا را در خانه او پنهان کردند؛ اینکه به دلیل بی‌اعتمادی به یکدیگر به کعبه متوسل شدند؛ اینکه نگارش صحیفه ملعونه همانند کاری بود که امت‌های گذشته برای انحراف اصول دین خود انجام می‌دادند؛ اینکه نگارش صحیفه ملعونه دوم همانند کاری بود که قریش در جاهلیت علیه پیامبر صلی الله علیه و آله انجام دادند و پیمان‌نامه‌ای برای حصر اقتصادی مسلمانان نوشتند؛ اینکه چشم‌پوشی پیامبر از اصحاب صحیفه و اعراض از آنان برای امتحان آنان و فرو رفتن بیشتر آنان در نتایج اعمالشان بوده است.

آیه‌ای درباره دشمنان غدیر

آیه ۱۰۸ سوره نساء از جمله آیات استفاده شده در خطبه غدیر است. بستر استفاده از این آیه از سوی برخی محققان چنین ترسیم شده است: على بن ابى‏‌طالب‏ عليه السلام آن امامى است كه پيامبر صلى الله عليه و آله او را سبب امتحان امت قرار داد: «لَوْ لا انْتَ يا عَلِىُّ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدى؛ اى على، اگر تو نبودى، مؤمنان بعد از من شناخته نمى‏‌شدند».[۱]

پيامبر صلى الله عليه و آله قسمتی از مراسم غدير را به توصیف دشمنان ائمه ‏عليهم السلام اختصاص داد و‌ آینده آنان قرار داد. اقتباس از چند آيه و تضمين آياتى ديگر براى اين منظور، روى هم ۱۵ آيه را زیر عنوان اين بخش قرار داده است. در اين آيات از يک سو اوصاف و رفتار دشمنان اهل ‏بیت ‏علیهم السلام در دنيا مطرح شده، از سوى ديگر جزاى اعتقاد و عملشان در دنيا و آخرت بيان شده كه سقوط ارزش اعمالشان از جمله آنهاست.[۲]

این آیات ۱۵ آیه هستند که از جمله آنها، آیه ۱۰۸ سوره نساء است:Ra bracket.png يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَلَا يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ وَهُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّتُونَ مَا لَا يَرْضَىٰ مِنَ الْقَوْلِ ۚ وَكَانَ اللَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطاً La bracket.png[۳]

بستر تاريخى استفاده از آیه: نگارش صحیفه ملعونه دوم

برخی محققان بستر استفاده از آیه ۱۰۸ سوره نساء چنین ترسیم شده است: پس از پایان مراسم سه‌روزه غدير پايان و رسیدن کاراون غدیر به مدينه و شکست ماجراى قتل پيامبر صلى الله عليه و آله در بين راه، منافقان ناامید نشدند، بلكه در مدينه به فكر محكم‌كردن پايه‌‏هايى افتادند كه پس از اعمال حج با نگارش صحیفه ملعونه اول اساس آن را چيده بودند.

با آغاز ماه محرم سران منافقان جلساتی سرى تشكيل دادند و جزئيات تازه‌‏اى به پيمان‏‌نامه اول اضافه کردند. تعداد آنان از روز نگارش صحیفه اول، که پنج نفر بود، در رخداد عقبه هرشى به چهارده نفر رسيد. منافقان سران قبايل و صاحب‌نفوذان جامعه را با راه‌‏هاى مختلف به پيمان خود دعوت كردند. معاذ بن جبل برای دعوت انصار و بقيه اصحاب صحيفه اول برای دعوت قريش دست به‌كار شدند و توانستند يک گروه ۳۴ نفر از دشمنان پيامبر صلى الله عليه و آله را گرد هم آورند. احساس آنان اين بود كه تأخیری در کار نداشته باشند؛ زیرا اگر قبل از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله همه مقدمات را آماده نکنند، با امضاى فقط يک صحيفه چند سطرى در مكه كارى پيش نخواهد برد. اين بود كه حتى اساس‌نامه كار خود را براى روزهايى كه امور را در دست خواهند گرفت تهيه كردند. اين پيمان‌نامه كه در خانه ابوبکر به امضاى همان ۳۴ نفر رسيد و به دست ابوعبیده جراح سپرده شد «صحيفه دوم» نام گرفته و در چندين صفحه است كه قبلاً متن آن را آورديم.[۴]

صبح فرداى امضاى صحيفه دوم، پيامبر صلى الله عليه و آله پس از نماز رو به ابوعبيده كرد و سخن را از جايى آغاز كرد كه مردم اجمالاً متوجه قضاياى پنهانى شوند؛ ولى حضرت مأمور بود در كلام خود تصريح به نام آنان نكند، ولى علت اين كتمان را بيان فرمود. در اين باره به دو آيه از قرآن استشهاد کرد كه هر دو آيه را عيناً به‌صورت تضمين در كلام خود آورد که یکی از آنها آیه ۱۰۸ سوره نساء بود. آن گروه با شنيدن سخنان حضرت در آن مجلس و احتمال اينكه از آنها نام برده شود، چنان ترسیدند كه همه اهل مجلس متوجه شدند که منظور از آن خطاب‏‌ها قرآنى آنها هستند.[۵]

موقعيت قرآنى آیه

موقعیت قرآنی آیه ۱۰۸ سوره نساء چنین توصیف شده است: این آیه درباره كسانى است كه خداوند آنان را با عنوان «خيانت‌كاران به خود» معرفی می‌کند و با تعجب از اينكه كار خود را از مردم مخفى مى‏‌كنند، ولى از خدا پنهان نمى‏‌كنند، مجلس شبانه آنان بر ضد خدا را يادآور مى‏‌شود و جمله Ra bracket.png إِذْ يُبَيِّتُونَ ما لا يَرْضى مِنَ الْقَوْلِ؛ شب‌هنگام سخنانى كه خدا از آن ناخشنود بود مى‌گفتند La bracket.png را به‌ميان آورد.[۶]

بستر تاریخی استفاده از آیه: پیامد نگارش صحیفه دوم

برخی محققان بستر استفاده از آیه ۱۰۸ سوره نساء در قالب پیامد نگارش صحیفه دوم را چنین ترسیم کرده‌اند: جزئيات روزی كه پيامبر صلى الله عليه و آله آيات ۱۰۸ نساء و ۷۹ بقره را براى مردم خواند و آنان را متوجه توطئه‌اى عظيم و آينده‌اى نگران‌كننده نمود. از زبان حذيفة بن یمان این رخداد چنین گزارش شده است: آن گروه در منزل ابوبكر جمع شدند و درباره آينده خلافت به هم‌فكرى پرداختند تا آنكه بر اصولى متفق شدند. سپس به سعيد بن عاص اموى دستور دادند تا پیمان‌نامه‌ای بر اساس نظرات آنان بنویسد. آنگاه صحيفه را به ابوعبيده جراح سپردند و او آن را به كسى سپرد تا به مكه ببرد (و در كعبه پنهان كند). آنگاه از خانه ابوبكر بازگشتند.

فردا صبح كه پيامبر صلى الله عليه و آله نماز صبح را خواند، همچنان در مصلاى خود نشسته بود و به ذكر خود ادامه داد تا آفتاب طلوع كرد. آنگاه رو به ابوعبيده كرد و فرمود: به به! چه كسى مثل توست، در حالى كه امين اين امت شده‌اى! سپس حضرت اين آيه را تلاوت فرمود: «واى بر كسانى كه نوشته را به دست خود مى‌‏نويسند و سپس مى‌گويند: اين از جانب خداست، تا آن را به قيمت ارزانى بفروشند. واى بر آنان از آنچه دستانشان نوشته و واى بر آنان از آنچه كسب مى‌‏كنند».

سپس پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: گروهى از اين امت شباهت پيدا كرده‏‌اند به آنچه در كلام آمده است: «از مردم مخفى مى‏‌كنند، ولى از خدا مخفى نمى‏‌كنند و خدا با آنان است آنگاه كه شبانه دور هم بر سر كلامى كه خدا راضى نيست جمع مى‏‌شوند و خداوند به آنچه انجام مى‌‏دهند احاطه دارد». سپس فرمود: همين امروز گروهى در امت من صبح كرده‌اند كه به اهل اين آيه شباهت دارند، در صحيفه‏‌اى كه بر ضد ما در جاهليت نوشتند و در كعبه آويختند. خداوند تعالى آنان را از زندگى آسوده برخوردار مى‏‌كند تا امتحانشان كند و كسانى را كه بعد از آنان مى‌آيند نيز امتحان كند تا جداكردن خبيث و طيب انجام گيرد. اگر نبود كه خداوند به من دستور داده كه از معرفى آنان اعراض كنم - به‌خاطر مسئله‌‏اى كه مى‏‌خواهد به انجام رساند -  آنان را پيش مى‏‌آوردم و گردنشان را مى‏‌زدم! به خدا قسم، وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله اين سخنان را فرمود آن گروه را ديديم كه چنان لرزه بر اندامشان افتاده بود كه حواس خود را از دست داده بودند. و بر احدى از آنان كه آن روز در مجلس حاضر بودند مخفى نماند كه حضرت با آن كلام آنان را قصد كرده بود و آن نمونه‏‌هايى كه از قرآن تلاوت فرمود به‌خاطر آنان مطرح كرده بود.[۷]

در روايت ديگرى امام باقر عليه السلام پايه‌گذاران اين مجلس مخفى را كه بعداً از اصحاب سقيفه شدند را صريحاً معرفى مى‏‌كند. درباره كلام خداوند تبارک و تعالى: «آنگاه كه شبانه درباره كلامى كه خدا به آن راضى نبود جمع شدند»، فرمود: يعنى ابوبكر و عمر و معاذ بن جبل و ابوعبيده جراح.[۸]

تحلیل اعتقادی آیه

برخی محققان از تطبيق تحلیلی آیه ۱۰۸ سوره نساء بر رخداد نگارش صحيفه ملعونه، هفت نكته برداشت کرده‌اند و در ذیل هر قسمت از آیه آورده‌اند:

صحيفه مخفى از غير خدا!

Ra bracket.png يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَ لا يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّه La bracket.png: بى‌‏اعتمادى منافقان به يكديگر در حدى است كه منجر به تناقض در گفتار و عمل حتى در بين خودشان می‌شود و برخوردهايى از خود نشان مى‏‌دهند که مسخره است: اینکه کاری را از ترس مردم از آنان مخفی کنند، ولی از خدا مخفی نکنند؛ در حالی که هیچ کاری قابل مخفی کردن از خدا نیست. آمدن آنها در کعبه، برای اینکه خدا را شاهد بگیرند یا اینکه خداوند را ضامن اجرایی کارشان قرار دهند یا اینکه متخلف از قرار را مورد لعن صاحب خانه قرار دهند هم نبوده است.

علت اصلی کار آنان این بوده که آنها حتی به یکدیگر هم اعتماد نداشته‌اند و آنگاه كه نوبت به محكم‌كارى می‌رسد براى الزام يكديگر مجبور از به كار گرفتن چيزهايى هستند كه قابل اعتماد باشد؛ مانند بسيارى از ظالمان و غارتگران كه وقتى می‌خواهند امانتى را نزد كسى قرار دهند، بهترين و پاك‏ترين افراد جامعه را انتخاب مى‏‌كنند؛ در حالى كه اگر روزى صلاحشان اقتضا كند، ممكن است به همان اشخاص نيز ظلم روا دارند. پس عمل مسخره اصحاب سقیفه این است که در خانه خدا بر ضد صاحب خانه پيمان بستند. اصل پيمان‌‏نامه را هم به او سپردند كه خدا امين و شاهدشان باشد. صحيفه دوم را هم كه در مدينه نوشتند فوراً براى صاحب خانه فرستادند و زير خاک كعبه به امانت سپردند.[۹]

صحيفه ملعونه نمونه‌‏اى از كار امت‏‌هاى گذشته

Ra bracket.png إِذْ يُبَيِّتُونَ ما لا يَرْضى مِنَ الْقَوْلِ La bracket.png: آغاز انحراف امت‌‏ها از دستكارى اصول و مبانى دينشان آغاز شد تا به همه جوانب آن سرايت كرده است. قوام هر دينى به اصول و پايه‏‌هاى آن است و آسان‌ترين راه براى از ميان برداشتن آن دين تغيير در مبانی آن است. صحيفه اول و دوم دقيقاً با اين هدف نوشته شد كه پايه‌‏هاى اصلى اسلام در آن به‌صراحت مورد دستكارى قرار بگیرد و دقيقاً آنچه مورد رضاى خدا نبود جاى فرمان‌های الهى قرار بگیرد.

اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در اين باره مى‌‏فرمايد: خداوند تعالى در قرآن داستان تغييردهندگان دين را بيان كرده آنجا كه مى‏‌فرمايد: «آنگاه كه براى تدوين آنچه خدا راضى نيست شبانه گرد هم جمع مى‏‌شوند»، كه اين سخنان مربوط به بعد از فقدان پيامبر صلى الله عليه و آله است، امورى كه پايه‏‌هاى باطلشان را با آنها بر پا مى‏‌كنند، چنانكه يهود و نصارى بعد از فقدان حضرت موسى و عيسى ‏عليهما السلام انجام دادند و تورات و انجيل را تغيير دادند، و هر سخنى را از موقعيت خود تحريف كردند... .[۱۰]

صحيفه‌‏اى مثل صحيفه جاهليت

«ضاهُوهُمْ فى صَحيفَتِهِمُ الَّتى كَتَبُوها عَلَيْنا فِى الْجاهِلِيَّةِ»: اين كلام پيامبر صلى الله عليه وآله درباره امضاكنندگان صحيفه است كه رو در روى آنان به كنايه فرمود: امروز در امت من گروهى صبح كرده‏‌اند كه شباهت دارند به كسانى كه در جاهلیت بر ضد ما صحيفه‌‏اى نوشتند و آن را در كعبه آويختند.[۱۱] قريش در جاهليت وقتى راه‌‏هاى مختلف مبارزه با پيامبر صلى الله عليه و آله را تجربه كردند و به نتيجه‌اى نرسيدند، به‌عنوان آخرين اقدام پيمان‏‌نامه‌‏اى نوشتند و بر سر آن هم‌قسم شدند كه با هيچ‌يک از بنى‌‏هاشم معاشرت و معامله نکنند تا زمانى كه پيامبر صلى الله عليه و آله را تسليم قريش كنند تا او را بكشند. اين پيمان‌‏نامه را چهل نفر از بزرگان قريش مُهر زدند و آن را در كعبه آويختند و در پى آن بنى‏‌هاشم را چهار سال در شعب ابى‏‌طالب محاصره كردند.[۱۲]

وجه مشابهت‏ اين دو صحيفه باز مى‏‌گردد به قصد ريشه‌كن‌كردن اسلام در هر دو مورد، تصميم بر قتل پيامبر صلى الله عليه و آله در هر دو، آزار خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله در هر دو، قرار دادن آن در كعبه در هر دو مورد، كه اين شباهت‌‏ها ارتباط كفر ظاهر در جاهليت و كفر باطن (نفاق) در زمان پيامبر صلى الله عليه و آله را روشن مى‏‌كند.[۱۳]

اغماض از اصحاب صحيفه براى امتحان

«لِيَبْتَلِىَ مَنْ يَأْتى بَعْدَهُمْ تَفْرِقَةً بَيْنَ الْخَبيثِ وَ الطَّيِّبِ»: درباره صحيفه ملعونه سؤال مطرح‌شده اين است که با اطلاع‌دادن خداوند به پيامبرش درباره انعقاد چنين قراردادى بر ضد اسلام، چرا حضرت با افشاگرى مانع كار آنان نشد. پيامبر صلى الله عليه و آله پاسخ چنين سؤالى را به تأخير نينداخته و درباره صحيفه ملعونه به‌صراحت فرموده است: «خداوند تعالى آنان را از زندگى دنيا برخوردار مى‏‌كند تا آنان را و كسانى كه بعد از آنان مى‏‌آيند امتحان كند و جداكردن ناپاک و پاک انجام گيرد. اگر نبود كه خداوند سبحان به من دستور اعراض از آنان را داده -به‌خاطر امرى كه می‌خواهد به انجام رساند-  آنان را پيش مى‌‏آوردم و گردنشان را مى‏‌زدم».[۱۴] دقت در اين كلام پيامبر صلى الله عليه و آله پاسخ كامل همان سؤال است و در مجموع شش جواب از شش ديدگاه است:

پاسخ اول: امتحانی برای ظالمان

خداوند از اول روزگار بنا را بر نابودى فورى ظالمان نگذاشته، بلكه آنان را آزاد گذاشته تا امتحان خود را پس دهند. چنانكه قابيل، نمرود، شدّاد و فرعون را مدتى در زمين مهلت داد، در حالى كه مى‌‏توانست به مجرد ادعاى نابجا نابودشان كند.[۱۵]

پاسخ دوم: امتحانی برای مردم

اگر خدا راه ظالمان و گمراهان را ببندد، وسيله‌‏اى براى امتحان مردم نمى‏‌ماند. مردم بايد در معرض راه کج و افكار باطل قرار بگيرند، تا میزان ثبات قدم آنان در راه حق سنجیده شود. درست است كه اهل باطل به‌سزاى خود مى‌رسند، ولى از جهتى باعث امتحان ديگران نيز خواهند بود. اين امتحان همه نسل‏‌ها را تا روز قيامت فرا مى‌‏گيرد كه غدير را انتخاب می‌کنند يا در سقیفه را؛ با ائمه هدایت خواهند بود یا ائمه گمراهی.[۱۶]

پاسخ سوم: تا جداكردن ناپاک از پاک

جداكردن ناپاک از پاک از اهداف اصلى آوردن بشر به دنياست. اگر اين دوران نبود تا بشر باطن خود را نشان دهد، در روز قيامت هركس براى خود ادعايى داشت و انسان‌های ناپاک، پلیدی خود را نمى‌‏پذيرفتند و همه هوس بهشت را داشتند، در حالى كه بهشت جاى پاكان است.[۱۷] خداوند پاكانى چون معصومان‏ عليهم السلام را در يک سو و در سوى ديگر ناپاكانى چون ابوبکر، عمر، عثمان، معاویه، یزید، بنی‌‏اميه و بنی‏‌عباس را برای داوری مردم قرار داده است. حق انتخاب را چنان آزادانه به مردم داده كه آن كشش‌هاى درونىِ سعادت و شقاوت و پاكى و خباثت به‌صورت کامل خود را نشان دهند و باطن‏‌ها به ظهور رسد و پاک و ناپاک خود را به‌دست خود معرفى كنند.[۱۸]

پاسخ چهارم: دستوری الهی برای اعراض

درگیرنشدن پيامبر صلى الله عليه و آله با اصحاب صحیفه به‌خاطر مصالح شخصى يا تصميم‏‌گيرى شخصى نبود، بلكه چشم‌پوشی و اعراض (روی‌گرداندن) آن حضرت مستقيماً به امر الهى بوده است. پس نازل‌كننده اسلام بر قلب پيامبر صلى الله عليه و آله به او اين‌گونه امر فرموده و او امر خدا را اجرا كرده است، در حالى كه قتل آنان در آن موقعيت كار بسيار ساده‌‏اى بوده است. اين چشم‌پوشی از آن اقدام بسيار بالاتر است، زیرا تحمل خباثت دشمن به خاطر امتثال امر الهى است.[۱۹]

پاسخ پنجم: به‌خاطر امرى كه مى‏‌خواهد به انجام رساند

بسيارى از امور جهان، بلكه همه آنچه پشت‌پرده جهان به‌حساب مى‏‌آيد بر انسان‏‌ها مخفى است و قطعاً او تحمل درک آن را ندارند. خداوند هم بنا ندارد براى نظام و اهدافى كه براى بشريّت مقدر كرده منتظر درک بشر بماند و بعد آنها را اجرا كند. نتيجه اين است كه بشر بايد بپذيرد كه بسيارى از سؤالاتش اگر هم بى‏‌پاسخ بماند، دلش آرام است كه خداوند حكيم و عليمى آن را به اجرا در آورده است. البته اگر بنا بر بيان مصالح امور باشد، خداوند بهترين و قانع‌كننده‏‌ترين پاسخ‌ها را براى آنها دارد. بنابراين نگرانى ندارد كه چرا خدا و رسولش اصحاب صحيفه را آزاد گذاشتند؛ زیرا مؤمن حقیقی اطمينان خاطر دارد كه هر چه او مقدر كند بهترين است و از آن نيكوتر فرض نمى‏‌شود.[۲۰]

پاسخ ششم: نان را پيش مى ‏آوردم و گردنشان را مى‏ زدم

پيامبر صلى الله عليه و آله درباره بنیان‌گذاران سقیفه فرمود: «آنان را در پيشگاه مردم گردن مى‌‏زدم»؛ يعنى آن روز بنا بوده اين دو نفر گردن زده شوند. آنان با نوشتن صحيفه مستحق چنين سزايى بودند، ولى خدا به آنان مهلت داده است. مهلتی که برای آنان عذابی ابدی در سایه اعمالشان و بازتاب اعمالشان در آینده تاریخ اسلام به بار آورد؛ اعمالی چون هجوم به خانه وحی و به شهادت رساندن فاطمه زهرا سلام الله علیها، واقعه عاشورا و سایر ستمکاری‌های علیه اهل بیت علیهم السلام.[۲۱]

پانویس

  1. مناقب آل ابی‌طالب، ج۳، ص۲۰۶.
  2. غدیر در قرآن، ج۲، ص۳۶۱.
  3. غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۱۳.
  4. برای اطلاع بیشتر از این صحیفه نگاه کنید: بحارالانوار، ج۲۸، ص۱۰۳-۱۰۴.
  5. غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۱۳-۴۱۴.
  6. غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۱۵.
  7. ارشاد القلوب، ج۲، ۲۰۰-۲۰۴؛ بحارالانوار، ج۲۸، ص۱۰۲-۱۰۶.
  8. تفسير العياشى، ج۱، ص۲۷۵؛ الكافى، ج۸، ص۳۳۴، ح۵۲۵؛ المحتضر، ص۱۰۶؛ بحارالانوار، ج۳۰، ص۲۱۶، ح۸۰؛ بحارالانوار، ج۳۰، ص۲۷۱، ح۱۴۱.
  9. غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۲۰-۴۲۱.
  10. الاحتجاج، ج۱، ص۲۴۹؛ بحارالانوار، ج۸۹، ص۴۳-۴۴؛ بحارالانوار، ج۹۰، ص۱۱۳.
  11. بحارالانوار، ج۲۸، ص۱۰۶.
  12. بحارالانوار، ج۱۸، ص۱۲۰، ح۳۳؛ بحارالانوار، ج۱۹، ص۲.
  13. غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۲۳.
  14. بحارالانوار، ج۲۸، ص۱۰۶.
  15. غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۲۴.
  16. غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۲۴.
  17. برای اطلاع مفصل نگاه کنید: غدير در قرآن، ج۲، ص۱۴۰-۲۵۳.
  18. غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۲۵-۴۲۶.
  19. غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۲۶.
  20. غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۲۶-۴۲۷.
  21. غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۲۷.

منابع

  • الاحتجاج؛ احمد بن علی طبرسی، تحقیق: محمدباقر موسوی خرسان، مشهد: نشر المرتضی، ۱۴۰۳ق.
  • إرشاد القلوب المنجی من عمل به من أليم العقاب؛ حسن بن ابی‌الحسن محمد الديلمی، تحقیق: سید هاشم میلانی، تهران: انتشارات اسوه، ۱۳۸۲ش.
  • بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
  • تفسير العياشى؛ محمد بن مسعود عیاشی، تحقیق: سید هاشم رسولی محلاتی، تهران: مکتبة العلمية الاسلامیة، ۱۳۸۰ق.
  • غدیر در قرآن، قرآن در غدیر؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.
  • الکافی؛ محمد بن یعقوب کلینی، تحقیق: علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران: دار الكتب الإسلامية، ۱۴۰۷ق.
  • المحتضر؛ حسن بن سلیمان حلی، تحقیق: علی اشرف، قم: المکتبة الحيدرية، ۱۴۲۴ق.
  • مناقب آل ابی‌طالب؛ محمد بن علی بن شهرآشوب مازندرانی، تحقیق: محمدحسین آشتیانی و سید هاشم رسولی محلاتی، قم: مؤسسه انتشارات علامه، ۱۳۷۹ق.