مسجد غدیر در طول تاریخ

از ویکی غدیر


از زمان وقوع واقعه غدير آنجا به عنوان مكانى متبرک در تاریخ ثبت شد، و چون بر سر راه حجاج بود هيچگاه از خاطره‏ ها محو نشد. آنجا را به نام مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله نام نهادند و به زيارت آنجا آمدند.

قدمگاه نبى‏ صلى الله عليه و آله و وصى ‏عليه السلام را كنار درختان سرزمين خُم زنده نگه داشتن و زيارت و نماز در آن مكان مقدس، احياى اصلى‏ ترين مكان متعلق به غدير است. اگر قرار داشتن پايگاه غدير را در بر سر راه حاجيان و عمره گزاران در نظر داشته باشيم ارزش تبليغ عملى غدير با اين شيوه را به خوبى درخواهيم يافت.

سنگ چين كردن محل واقعه در زمان پيامبر صلى الله عليه و آله، و باز سازى آن در زمان اميرالمؤمنين‏ عليه السلام و احياى آن در زمان امام باقر و امام صادق و امام كاظم ‏عليهم السلام و ادامه اين روند تا عصر غیبت صغری، تأكيد مقام عصمت را بر اين بُعد تبليغى نشان مى ‏دهد. همان گونه كه تخريب آن به دستور عمر و تخريب دوباره آن پس از بازسازى به امر معاويه و نهايتاً تخريب امروز آن به دست وهابيت؛ نشانگر سنگينى بار تبليغى اين اقدام معصومين ‏عليهم السلام در چشم اهالى سقيفه است.

شش مرحله از احياى مسجد غدير را با هم مرور مى‏ كنيم:

پايه‏ گذارى مسجد غدير توسط پيامبر صلى الله عليه و آله

اولين كسى كه دستور علامت گذارى جايگاه واقعه غدير را داد شخص پيامبر صلى الله عليه و آله بود. زير درختان غدير و اطراف منبر توسط آن حضرت و اصحابش به عنوان مسجد غدير سنگ چين شد؛ تا كاروان‏ ها در طول تاريخ با توقفى در آنجا ياد بزرگ‏ترين مجلس خطابه در تاريخ انبيا عليهم السلام را زنده بدارند؛ و با ولايت كه شرط كمال دين و رضايت پروردگار است تجديد پيمان كنند.[۱]

توضيح اينكه:

پس از اتمام مراسم حجةالوداع، پيامبر صلى الله عليه و آله در مسير خود به سوى غدير، با رسيدن به وادى غدير نماز اقامه كردند و در آنجا اثرى ماندگار به عنوان «مسجد غدير» باقى گذارند. اين اقدام حضرت مر باعث مى ‏شد تا در آينده ‏هاى اسلام كه كاروان ‏هاى حج در راه رفت و برگشت از اين مسير عبور مى‏ كنند، در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله تجديد خاطره و بيعتى با اين زيربناى اعتقادى خود نمايند و ياد آن در دل‏ ها احيا گردد.

اين مسجد همان مكانى است كه پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير توقف نمود و نماز خواند و خطابه ايراد كرد و اميرالمؤمنين عليه السلام را به عنوان صاحب اختيار و خليفه مردم تعيين كرد، مسجدى ساخته شد كه محل آن بين چشمه و آبگیر بوده است.

بكرى مى‏ گويد: «بين غدير و چشمه مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله است».[۲]

حموى مى‏ گويد: صاحب مشارق گفته است: «خم موضعى است كه چشمه ‏اى در آن مى ‏ريزد، و بين غدير و چشمه مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله است».[۳]

مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير -  كه يادگار آن واقعه تاريخى است -  روزهاى جالبى از سوى دوست و دشمن به خود ديده است.[۴]

اين اقدام يكى از بديع‏ ترين اقدامات پيامبر صلى الله عليه و آله براى ابديت بخشيدن به خطابه غدير، علامت گذارى محل برگزارى آن مراسم عظيم به عنوان مسجد غدير بود. اين بدان معنى بود كه اهمیت سخنرانى غدير تا آنجاست كه جا دارد محل برگزارى آن تا ابد فراموش نشود.

جلوه اين ماندگارى چنان است كه هم حاجيان در طول تاريخ هنگام عبور از محل مراسم غدير -  در رفت و بازگشت سفر حج و عمره -  يادى از آن خطابه بلند خواهند كرد، و هم در جغرافياى اسلام نقطه ‏اى از زمين به عنوان غدير شناخته مى‏ شود كه مانند ساير اماكن مقدس دين از آن ياد خواهد شد، و نتيجه آن به احياى خطابه غدير باز مى‏ گردد.

بر اساس اين پيش‏ بينى، جايگاه منبر غدير و محدوده اطراف آن با چيدن سنگ‏ هايى علامت گذارى شد، تا در آينده ‏هاى تاريخ به عنوان مكانى متبرک با نام «مسجد غدير» يادگار آن روز عظيم باشد.

اين اقدام در ماندگارى و بقاى خطابه غدير آن قدر مؤثر بود كه در دوران حكومت سقيفه به دستور عمر آنجا را خراب كردند! جالب ‏تر آنكه براى احياى غدير، بار ديگر در زمان حكومت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام اقدام به بازسازى آنجا شد، و اين نشان دهنده تأثير اين بناى يادگارى در بقاى خطابه غدير بود.

اين چراغ روشن غدير در كنار بركه آن چنان تأثيرى داشت كه معاويه وجود آن را تحمل نكرد و با دستور خاص او مسجد غدير بار ديگر تخريب شد!

در زمان امام باقر علیه السلام كه بنی‏ امیه رو به انقراض و ضعف بودند بار ديگر مسجد غدير بازسازى شد؛ و اين نشانه بيدارى غديريان در برافراشتن اين علامت غدير در وادى اسلام بود.

وجود اين مسجد در زمان امام صادق و امام كاظم‏ عليهما السلام خبر از تأثيرگذارى آن دارد. بعد از آن نيز -  در طول چهارده قرن -  هر از چند گاهى دشمنان غدير دست به تخريب آن زده‏ اند، اما در اولين فرصت به دست دلباختگان غدير به جاى خود بازگشته و خطابه غدير از فراز بام آن مسجد تا چهار سوى جهان درخشيده است.[۵]

احياى مسجد غدير توسط اميرالمؤمنين ‏عليه السلام

پيدا بود كه سقيفه هرگز چنين بناى نورانى را كه نام على ‏عليه السلام از آن تا اقصى نقاط عالم مى‏ تابيد بر نمى ‏تابد. اين بود كه چند سالى از غصب خلافت نگذشته براى اولين بار آثار مسجد غدير به دست عمر بن الخطاب از ميان برده شد و علائم آن محو گرديد.

ابن شهرآشوب در كتاب «مثالب» مى ‏گويد: آثار مسجد غدير را به دستور عمر مخفى كردند.[۶]

اما پس از بيست سال با حكومت ظاهرى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام، بار ديگر مسجد غدير در زمان حضرت احيا و محدوده ‏هاى آن دوباره علامت گذارى شد. در واقع آثار جنايات سقیفه در غدير محو گرديد و مسجد غدير در مسير حاجيان زنده شد.

احياى مسجد غدير در زمان امام باقر عليه السلام

تعجبى ندارد در زمانى كه مولاى غدير بر فراز منبر مورد سب و لعن قرار مى‏ گرفت، آثار مسجد غدير نيز توسط معاويه از بين برده شود. اين بود كه پس از شهادت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام، ديرى نپاييد كه اين كينه‏ توزى جامه عمل پوشيد، آن هم به دستور مستقيم معاويه!

ابن شهرآشوب در كتاب «مثالب» مى ‏گويد: صاحب اغانى ذكر كرده كه معاويه ساربانى را با دويست نفر از خوارج فرستاد تا آثار غدير خم را با خاک يكسان كنند!![۷]

بعد از تخريب معاويه، بازسازى غدير به دست شيعيان دلسوخته «مَن كُنتُ مَولاه» انجام گرفت، به گونه اى كه نَوَد سال پس از واقعه غدير در زمان امام باقر عليه السلام مسجد غدير را مى ‏بينيم در حالى كه جايگاه خود را بر سر راه حُجّاج باز يافته است.

امام باقر علیه السلام در بيان ماجراى مفصل غدير مسجد، آن را به عنوان يک مسجد موجود در زمان خود ياد مى‏ كند و مى‏ فرمايد: پيامبر صلى الله عليه و آله از سمت راست جاده به سمت مسجد غدير آمد، و اين را جبرئيل به آن حضرت امر كرده بود.[۸]

اين تعبير حكايت از احيا و بازسازى مسجد غدير بعد از معاويه و در اواخر زمان بنی‏ امیه دارد.

احياى مسجد غدير در زمان امام صادق ‏عليه السلام

همزمان با انقراض بنى ‏اميه و در اوايل حكومت بنی‏ عباس -  يعنى صد و بيست سال از واقعه غدير گذشته -  در يک فاصله زمانى فرصت مناسبى پيش آمد تا امام صادق‏ عليه السلام به غدير بيايد؛ و موقعيت‏ هاى جغرافيايى واقعه را براى آيندگان تاریخ بازگو كند و احياى فكرى غدير را با احياى مسجد آن بياميزد.

در سفر حج و راه مدينه تا مكه و عبور از غدير، امام معصوم‏ عليه السلام از پايگاه امامت غدير در حال عبور بود. فرصتِ كاملاً حساسى است تا ناگفته ‏هايى از غدير براى آنان كه فقط گوشه‏ هايى از واقعه را شنيده ‏اند ترسيم شود؛ آن هم با نشان دادن موقعيت‏ هاى اتفاقاتى كه در آنجا افتاده است.

ماجرا هنگامى بود كه امام صادق‏ عليه السلام شخصاً به غدير آمد و توضيحات دقيقى از موقعيت جغرافيايى غدير را بيان فرمود و جاى جاى اتفاقات رخ داده را نشان داد. حسان جَمّال مى‏ گويد:

امام صادق‏ عليه السلام را از مدينه به مكه مى‏بردم. پس از طى ۲۰۰ كيلومتر از مدينه به مسجد غدير رسيديم. حضرت به بازسازى صحنه غدير پرداخته و نگاهى به سمت چپ آن كرد و فرمود:

آنجا جاى پاى پيامبر صلى الله عليه و آله است آنگاه كه فرمود: «مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ». سپس حضرت به سمت ديگر مسجد نگاهى كرد و فرمود: آنجا خيمه ابوبکر و عمر و سالم مولی ابی حذیفه و ابوعبیده جرّاح است كه پيامبر صلى الله عليه و آله را مسخره مى‏ كردند و درباره آنان آيه ‏اى نازل شد.

سپس صحنه ‏اى از حركات منافقين در مجلس ۱۲۰۰۰۰ نفرى خطابه غدير را مطرح كرد و فرمود: آنگاه كه پيامبر صلى الله عليه و آله را ديدند كه دستان على‏ عليه السلام را بلند كرده به يكديگر گفتند: چشمانش را بنگريد كه چگونه مى‏ گردد گويا چشم ديوانه است! جبرئيل هم با اين آيه نازل شد: «وَ اِن يَكادُ الَّذينَ كَفَروا لَيُزلِقونَكَ بِاَبصارِهِم لَمّا سَمِعوا الذِّكرَ وَ يَقولونَ اِنَّهُ لَمَجنونٌ، وَ ما هُوَ اِلاّ ذِكرٌ لِلعالَمينَ»: «كسانى كه كافر شدند آنگاه كه ذكر را مى‏ شنوند از روى غضب نگاه‏ هاى تندى به تو مى‏ كنند و مى ‏گويند: او ديوانه است، ولى آن جز ذكرى براى جهانيان نيست».[۹]

احياى مسجد غدير در زمان امام كاظم ‏عليه السلام

در زمانى كه پيروان سقيفه در گونه بنى ‏عباس جلوه كرده ‏اند و همان راه ضد غدير را با تمام قدرت ادامه مى ‏دهند، مسجد غدير جايگاهى براى خود باز كرده كه هيچ كس را ياراى انكار يا تخريب آن نيست، بلكه مردم درباره اعمال مستحبى اين مسجد سؤال مى ‏كنند.

امام كاظم‏ عليه السلام صد و هفتاد سال پس از واقعه غدير درباره مسجد غدير به گونه ‏اى سخن گفته‏اند كه حكايت از آبادى آن در زمان حضرت دارد. عبدالرحمان بن حَجّاج مى‏ گويد: از حضرت موسى بن جعفر عليه السلام درباره نماز در مسجد غدير خم به هنگام روز در حالى كه مسافر باشم، سؤال كردم. فرمود: در آنجا نماز بخوان كه فضيلت خاصى دارد، و پدرم امام صادق‏ عليه السلام نيز به آن امر مى‏ فرمود.[۱۰]

احياى مسجد غدير در زمان غيبت صغرى

مسجد غدير با گذشت دو قرن و نيم همچنان مقاومت كرد، و با اين همه دشمنى كه به خود ديد همچنان پا بر جا در وسط بيابان جحفه مى ‏درخشيد و فرياد «مَن كُنتُ مَولاهُ...» سر می‏داد.

در زمان غيبت صغرى (حدود سال ۲۶۰ ق) شيعيان با امام غدير از پس پرده غيبت توسط نايبان خاصش ارتباط داشتند. در چنين زمانى على بن مهزيار اهوازى را مى‏ بينيم كه درباره بيستمين سفرى كه به شوق ديدار امام زمان‏ عليه السلام به حج مشرف شده، مى‏ گويد:

از مدينه به قصد مكه خارج شدم تا وارد جحفه شدم و يک روز آنجا ماندم. سپس از جحفه راهى غدير شدم كه در چهار مايلى آن است. در آنجا وقتى وارد مسجد شدم به نماز ايستادم و سپس صورت بر خاک نهادم و بسيار دعا كردم.[۱۱]

اين بدان معناست كه در سايه عنايات حضرت بقية اللَّه الاعظم ارواحنا فداه مسجد غدير در زمان غيبت صغرى، به عنوان نماد ابدى آن در وسط جاده مكه تا مدينه بر سر راه حجاج همچنان تابلوى تبليغ غدير بوده است.

تخريب مسجد غدير

همانگونه كه «غدير» پرچمى بر بلنداى تاريخ است كه از آن نور سبز «على ولى ‏اللَّه» مى ‏درخشد، مسجد غدير هم تيرى به چشم دشمنان ولايت بوده كه بناى گِل و آجرى آن به عنوان سندى زنده از غدير در قلب صحرا مى‏ درخشيد.

از همين جاست كه دشمنان كينه‏ توز على‏ عليه السلام كه درِ خانه‏ اش را آتش زدند و تابعين آنان در طول قرن‏ ها هرگز چشم ديدن چنين بناى اعتقادى -  تاريخى را نداشتند.

الف. توسط عمر بن خطاب

آثار مسجد غدير كه توسط پيامبر صلى الله عليه و آله و اصحابش علامت گذارى شده بود، اولين بار به دست عمر بن الخطاب از ميان برده شد و علائم آن محو گرديد.

ابن شهرآشوب در كتاب «مثالب» مى‏ گويد: «آثار مسجد غدير را به دستور عمر مخفى كردند».[۱۲]

ب. توسط معاویه

بار ديگر در زمان اميرالمؤمنين‏ عليه السلام احيا شد ولى پس از شهادت آن حضرت، معاويه ساربانى را با دويست نفر فرستاد تا آثار غدير خم را با خاک يكسان كنند! ابن شهرآشوب در كتاب «مثالب» مى ‏گويد:

«صاحب اغانى ذكر كرده كه معاويه ساربانى را با دويست نفر از خوارج فرستاد تا آثار غدير خم را با خاک يكسان كنند».[۱۳]

در زمان ‏هاى بعد بار ديگر مسجد غدير بنا شد و از آنجا كه كنار جاده حجاج قرار داشت محلى معروف بود و حتى تاريخ نگاران و جغرافى نويسانِ مخالفين هم آن را نام برده و محل آن را تعيين كرده ‏اند.

از آن به بعد خبرى از تخريب مسجد غدير در تاريخ نمى ‏بينيم. البته از آنجا كه مسجد غدير در مسير سيل بوده گاهى آسيب‏ هاى طبيعى باعث خرابى آن شده است.

به عنوان نمونه سمهودى نقل كرده است: «در زمان دولت عثمانى سيل مقدارى از مسجد غدير خم را خراب كرد».[۱۴]

ج. توسط وهابیون

تا صد سال پيش مسجد غدير بر پا بوده و با آنكه در منطقه مخالفين بوده ولى رسماً محل عبادت و به عنوان مسجد غدير معروف بوده است، تا آنكه آخرين ضربه را وهابى ‏ها زده ‏اند. آنان دو اقدام كينه توزانه براى از بين بردن مسجد غدير انجام داده ‏اند: از يک سو مسجد را خراب كرده و آثار آن را از بين برده‏ اند، و از سوى ديگر مسير جاده را طورى  تغيير داده ‏اند كه از منطقه غدير فاصله زيادى پيدا كرده است!

محل كنونى مسجد غدير[۱۵]

هم اكنون غدير به صورت بيابانى است كه در آن آبگيرى و چشمه آبى است و محل مسجد -  كه اكنون اثرى از آن نيست -  بين چشمه و آبگير بوده است. اين منطقه در حدود ۲۰۰ كيلومترى مكه در نزديكى شهر «رابغ» در كنار روستاى جحفه كه ميقات حجاج است قرار دارد و هم اكنون بنام «غدير» شناخته مى ‏شود و مردم منطقه بخوبى از محل دقيق و نام آن آگاهند و مى ‏دانند كه شيعيان هر از چندگاهى براى زيارت آن به منطقه مى ‏آيند و پرس و جو مى‏ كنند.

به عنوان شاهد زنده، گزارش دو سفر تحقيقاتى كه توسط دو تن از اهل خبره به منطقه غدير صورت گرفته تقديم مى ‏شود.[۱۶]

اعمال مسجد غدير[۱۷]

از مواضع اعجاب برانگيز سخنرانى غدير آن بود كه براى ماندگارى مقاصد آن برنامه عظيم چند پيش ‏بينى متفاوت در نظر گرفته شد كه در سراسر عمر پيامبر صلى الله عليه و آله سابقه نداشت. يكى از آنها علامت ‏گذارى محل سخنرانى به عنوان مسجد غدير براى هميشه تاريخ بود.

نماز مسجد غدیر

اعمال مستحب در مسجد غدير خم عبارت است از نماز در مسجد معروف و تاريخى آن كه به مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله و مسجد غدير خم معروف بوده، و نيز دعاى بسيار و تضرع به درگاه خداوند تعالى در آن مسجد.

روایت اول:

امام صادق ‏علیه السلام فرمود: نماز در مسجد غدير مستحب است، زيرا پیامبر صلی الله علیه و آله در آن اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را منصوب فرمود، و آن محلى است كه خدا حق را در آن ظاهر كرد.[۱۸]

روایت دوم:

عبدالرحمان بن حجاج مى ‏گويد: از امام کاظم ‏علیه السلام درباره نماز در مسجد غدير خم به هنگام روز در حالى كه مسافر باشم سؤال كردم. فرمود: در آنجا نماز بخوان كه فضيلت خاصى دارد، و پدرم امام صادق ‏علیه السلام نيز به آن امر مى ‏فرمود.[۱۹]

دیدگاه فقها:

با توجه به اين دو روايت، بسيارى قائل به استحباب نماز در مسجد غدير شده‏ اند:

شیخ طوسی مى‏ گويد: وقتى حاجى به مسجد غدير رسيد داخل آن شود و دو ركعت نماز بخواند.[۲۰]

قاضى ابن برّاج مى‏ گويد: كسى كه پس از حج براى زیارت پيامبر صلى الله عليه و آله از مکه حركت كند سزاوار است وقتى به مسجد غدير رسيد وارد آن شود و در سمت چپ آن به قدر امكان نماز بخواند، و سپس راهى مدينه شود.[۲۱]

شيخ ابن ادريس مى‏ گويد: وقتى حاجى به مسجد غدير رسيد وارد آن شود و دو ركعت نماز بخواند.[۲۲]

شيخ ابن حمزه مى‏ گويد: آنگاه كه حاجى به مسجد غدير رسيد در آنجا دو ركعت نماز بخواند.[۲۳]

شيخ يوسف بحرانى مى‏ گويد: براى قاصدين مدینه مشرفه مستحب است كه از مسجد غدير عبور كنند و وارد آن شوند و در آن نماز بخوانند و بسيار دعا كنند.[۲۴]

صاحب جواهر مى‏ گويد: كسى كه از راه مدينه باز مى‏ گردد مستحب است در مسجد غدير خم نماز بخواند و بسيار دعا كند، و آن موضعى است كه پيامبر صلى الله عليه و آله امامت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را اعلام فرمود.[۲۵]

سيد حكيم مى ‏گويد: نماز در مسجد غدير خم و بسيار دعا و تضرع نمودن در آن مستحب است.[۲۶]

پانویس

  1. اثبات الهداة: ج ۱ ص ۵۲۶ ح ۲۸۵.
  2. معجم ما استُعجم: ج ۲ ص ۳۶۸.
  3. معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۸۹.
  4. بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۵ و ج ۳۷ ص ۱۱۱، ۱۵۸. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۳۶ ح ۵۹۳ . الغدير: ج ۱ ص ۱۰، ۲۶۸.
  5. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۰۱ و ج ۵۲ ص ۵ و ج ۱۰۰ ص ۲۲۵. كافى: ج ۴ ص ۵۶۶ . اثبات الهداه: ج ۲ ص ۱۶، ۲۱. الغيبة (طوسى): ص ۱۵۵. مثالب النواصب (ابن شهرآشوب، نسخه خطى): ص ۶۳ - ۶۴. عمدة الزائر: ص ۵۲ . الكنى و الالقاب: ج ۳ ص ۶۳ . مفتاح الجنات: ج ۲ ص ۳۶. معالم مكة و المدينة بين الماضى و الحاضر: ص ۳۵۳. مصباح المتهجد: ص ۷۰۸، الدروس: ج ۲ ص ۵۵۹ .
  6. مثالب النواصب (نسخه خطى): ص ۶۳ .
  7. مثالب النواصب (نسخه خطى): ص ۶۴ .
  8. روضة الواعظين : ج ۱ ص ۸۹ .
  9. كافى: ج ۴ ص ۵۶۶ ح ۲. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۶ ح ۶۷ ، ص ۲۱ ح ۸۷ . بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۷۲ ح ۵۵ و ج ۱۰۰ ص ۲۲۵ ح ۲۱.
  10. الكافى: ج ۴ ص ۵۶۶ ح ۱.
  11. غيبت شيخ طوسى: ص ۱۵۵. بحار الانوار: ج ۵۲ ص ۵ ح ۴.
  12. مثالب النواصب (ابن شهرآشوب، نسخه خطى): ص ۶۳ .
  13. مثالب النواصب (ابن شهرآشوب، نسخه خطى): ص ۶۴ .
  14. مفتاح الجنات (سيد محسن امين): ج ۲ ص ۳۶. معالم مكة و المدينة بين الماضى و الحاضر (شيخ يوسف رغد العاملى): ص ۲۵۳.
  15. غدير كجاست؟ : ص ۶۱ . اسرار غدير: ص ۳۵۲. چهارده قرن با غدير: ص ۲۱۵.
  16. تراثنا (مجله): شماره ۲۱ ص ۵ - ۲۲.
  17. غدير كجاست؟ : ص ۶۳، ۶۴. اسرار غدير: ص ۲۵۳.  سخنرانى استثنائى غدير: ص ۹۳.
  18. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۷۳.
  19. كافى: ج ۴ ص ۵۶۶ ح ۱. وسائل الشيعة: ج ۳ ص ۵۴۸ .
  20. الينابيع الفقهية: حج، ص ۲۲۰.
  21. الينابيع الفقهية: حج، ص ۳۵۳.
  22. الينابيع الفقهية: حج، ص ۵۵۸ .
  23. الينابيع الفقهية: حج، ص ۶۱۰ . الوسيلة: ص ۱۹۶.
  24. الحدائق الناضرة: ج ۱۷ ص ۴۰۶.
  25. جواهر الكلام: ج ۲۰ ص ۷۵.
  26. منهاج الناسكين: ص ۱۲۱ .