نزول سه مرحلهای آیه تبلیغ
وَ اَنَا اُبَیِّنُ لَکُمْ سَبَبَ هذِهِ الْآیَةِ: اِنَّ جَبْرَئیلَ هَبَطَ اِلَیَّ مِراراً ثَلاثاً یَأْمُرُنی عَنِ السَّلامِ رَبّی- وَ هُوَ السَّلامُ-؛
و اکنون سبب نزول این آیه را برای شما بیان میکنم: همانا جبرئیل سه مرتبه بر من فرود آمده و از طرف سلام – بهمعنای سلامتآفرین یا سالم از هر عیب و نقص- پروردگارم که تنها او سلام است به من دستور داده است.
نزول سه مرحلهای آیه تبلیغ اشاره به دستور اعلان آیه تبلیغ از سوی خداوند به پیامبر صلی الله علیه و آله در سه مرحله دارد که پیامبر به خاطر برخی ملاحظات تا زمانی که خداوند او را از منافقان مصونیت عطا کند تا امر ابلاغ را انجام دهد.
برخی محققان، طبق روایتی از امام باقر علیه السلام گفتهاند که پس از سه مرحله نزول جبرئیل علیه السلام بالأخره با نزول رسمی آیه تبلیغ بهصورت کامل در غدیرخم، پیامبر صلی الله علیه و آله با اطاعت از امر به تبلیغ و پشتوانهٔ حفظ از دشمنان اقدام به معرفی امیرالمؤمنین علیه السلام در روز غدیر نمود.
در این قسمت از خطبه غدیر پیامبر صلی الله علیه و آله خود را مبین آیات الهی معرفی میکند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله علاوه بر بیان وَ اَنَا اُبَیِّنُ لَکُمْ در این قسمت از خطبه در قسمت دیگری از خطبه نیز علاوه بر خویش، امیرالمؤمنین علیه السلام را مبیّن آیات الهی معرفی میکنند.
بهنوشته برخی محققان، جبرئیل امین علیه السلام بهعنوان یک رکن در تحقق غدیر نقش بزرگی را ایفا نموده است. از این نقش با عنوان امینبودن در جهت دریافت وحی، ابلاغ پیام الهی و نزول پی در پی با موضوع غدیر بر پیامبر صلی الله علیه و آله و همچنین حضور در صحنهٔ غدیر یاد شده است.
پیامبر مبین آیات الهی
در این قسمت از خطبه غدیر پیامبر صلی الله علیه و آله خود را مبین آیات الهی معرفی میکند. «مبیِّن» اسم فاعل است از باب تفعیل، بهمعنای بیاننمودن آشکارا و علنی.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله علاوه بر بیان وَ اَنَا اُبَیِّنُ لَکُمْ در این قسمت از خطبه در قسمت دیگری از خطبه نیز علاوه بر خویش، امیرالمؤمنین علیه السلام را مبیّن آیات الهی معرفی میکنند.
جبرئیل و غدیر
برخی شارحان به دلیل آمدن نام جبرئیل علیه السلام در این قسمت به بیان نکاتی درباره جبرئیل پرداختهاند:
هویت جبرئیل
درباره جبرئیل گفته شده است که کلمه «جبرئیل» مشتق است از جبروئیل. در لغت عبری «ایل» یکی از اسامی خداست که «جبر» (به معنی مرد) با آن اضافه شده است و معنی نهایی آن بنده خدا دانسته شده است.[۱] در واژه جبرئیل چند لغت است: جَبرئیل، جِبرائیل (به فتح و کسر جیم)، جبریل (بدون همزه)، جَبرَئِل (بدون یاء)، جبرالّ (با لام مشدد) و جبرائل.[۲]
جبرئیل یکی از فرشتگان مقرب ذاتِ حق تعالی و امین و حامل وحیِ الهی است. در خبری آمده که او، میکائیل، اسرافیل و عزرائیل چهار فرشته مقرب خدایند.[۳] در خبر دیگری از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است که جبرئیل از تمامی فرشتگان برتر است.[۴]
در برخی روایات، جبرئیل از طرف خداوند بر تمام انبیاء نازل میگردیده است.[۵][یادداشت ۱] نقل شده که جبرئیل بر حضرت ابراهیم علیه السلام پنجاه مرتبه، بر حضرت موسی علیه السلام چهارصد مرتبه، بر حضرت عیسی علیه السلام ده مرتبه و بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بیست و چهار هزار مرتبه نازل گردیده است.[۶]
نقش جیرئیل علیه السلام در غدیر
بهنوشته برخی محققان، جبرئیل امین علیه السلام بهعنوان یک رکن در تحقق غدیر نقش بزرگی را ایفا نموده است. از این نقش با عنوان امینبودن در جهت دریافت وحی، ابلاغ پیام الهی و نزول پی در پی با موضوع غدیر بر پیامبر صلی الله علیه و آله و همچنین حضور در صحنهٔ غدیر یاد شده است:
امین در دریافت و ابلاغ غدیر
حدود سیصد آیه بر پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد غدیر توسط جبرئیل نازل شده است که محمدباقر انصاری در کتاب غدیر با قرآن و قرآن با غدیر بهطور مفصل به این آیات پرداخته است.
حضور در صحنهٔ روز غدیر
از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمود: وقتی پیامبر خطبهٔ غدیر را به پایان رسانید، در میان جماعت، مردی خوش سیما و معطّر ظاهر شده و گفت: به خدا سوگند! هیچ وقت محمّد صلی الله علیه و آله را مانند امروز ندیده بودم که تا این اندازه در معرفی پسر عمویش علی بن ابیطالب علیه السلام و برای تثبیت وصایت و ولایت پافشاری نماید. بهراستی جز کافر به خدای عظیم و پیامبرش، هیچکس قادر به مخالفت با آن قرارداد نیست، بر کسی که پیمانش را بشکند، اندوه طولانی باد.
امام صادق علیه السلام فرمود: عمر بن خطّاب از طرز سخن آن شخص شگفتزده گشت و به رسول خدا صلی الله علیه و آله عرض کرد: آیا شنیدی آن مرد چه گفت؟ چنین و چنان گفت؛ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: ای عمر! آیا فهمیدی او که بود؟ گفت: خیر، فرمود: او روحالامین جبرئیل بود؛ پس مبادا ولایت علی علیه السلام را نقض کنی، که در این صورت، خداوند، پیامبر صلی الله علیه و آله، فرشتگان خدا و همهٔ مؤمنان از تو بیزار شوند.[۷]
پشتیبانی خداوند از جبرئیل به عنوان پیک غدیر
در برخی از منابع گفته شده که خداوند از جبرئیل بهعنوان پیک غدیر پشتیبانی کرده است؛ از جمله در آیهای در قرآن که فرمود:
قُلْ مَنْ کانَ عَدُوًّا لِجِبْریلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلی قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ وَ هُدیً وَ بُشْری لِلْمُؤْمِنینَ
۹۷
مَنْ کانَ عَدُوًّا لِلَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جِبْریلَ وَ میکالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْکافِرینَ
۹۸
؛ [آنان میگویند: چون جبرئیل، وحی را برای تو میآورد ما با او دشمنیم بنابراین به تو ایمان نمیآوریم] بگو: هر که دشمن جبرئیل است [دشمن خداست] زیرا او قرآن را بهفرمان خدا بر قلب تو نازل کرده است، در حالی که تصدیقکننده کتابهای پیش از خود و هدایت و بشارت برای مؤمنان است. هر که با خدا و فرشتگان و رسولانش و جبرئیل و میکائیل دشمن باشد [کافر است]، و بیتردید خدا دشمن کافران است
(بقره:۹۷ و ۹۸).
امام حسن عسکری علیه السلام در تفسیر این آیات فرمود: خداوند یهودیان را مذمت میکند بهعلت بغضی که آنها نسبت به جبرئیل، یعنی فرشتهای که قضای خدا را نافذ مینماید دارند و نیز ناصبیها را مذمت مینماید که نسبت به جبرئیل و میکائیل دشمنی میورزند که برای نصرت امیرالمؤمنین علیه السلام بر کفار نازل میشوند که آن حضرت با شمشیر و مدد فرشتگان کفار را ذلیل نماید. خداوند به پیغمبرش فرمود: به آنها بگو: بیهوده با جبرئیل دشمنی دارید، چرا که جبرئیل همان فرشته رحمت ماست که دانیال نبی را از آسیب بخت النصر حفظ نمود و سبب دیگر دشمنی یهود با جبرئیل آن است که جبرئیل علی علیه السلام را مدد و یاری نمود تا بر دشمنان غالب سازد و جبرئیل امین وحی ما است که قرآن را به اذن ما به قلب تو جاری و نازل ساخت که آن قرآن تصدیقکننده تورات و انجیل و زبور و صحف ابراهیم و سایر کتب پیغمبران گذشته میباشد و با آن کتب موافق است.[۸]
امام حسن مجتبی علیه السلام فرمودند: منظور از
وَ بُشْری لِلْمُؤْمِنینَ
، نبوت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و ولایت علی علیه السلام و ائمه طاهرین علیهم السلام است.[۹] در روایت دیگر مراد از مؤمنین در
وَ بُشْری لِلْمُؤْمِنینَ
شیعیان پیامبر و علی علیهما السلام میباشند.[۱۰]
در روایتی دیگر آمده که منافقان وقتی آنچه را که پیامبر صلی الله علیه و آله دربارهٔ علی علیه السلام فرموده بود شنیدند که جبرئیل در سمت راست علی علیه السلام، میکائیل در سمت چپ، اسرافیل در پشت سر، ملک الموت در پیش رو و خدای تعالی در بالای عرش بهعنوان ناظر قرار داشتند. یکی از ناصبیها گفت: من از خدا، جبرئیل، میکائیل و فرشتگانی که محمّد صلی الله علیه و آله میگوید که علی علیه السلام را دربرگرفتهاند بیزارم. پس، خدای تعالی این آیه را نازل فرمود:
مَنْ کانَ عَدُوًّا لِلَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جِبْرِیلَ وَ مِیکالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْکافِرِینَ
(بقره:۹۸).[۱۱]
جبرئیل علیه السلام قرین صاحب غدیر در دفاع از پیامبر صلی الله علیه و آله
در برخی روایات در ذیل برخی آیات قرآن جبرئیل علیه السلام قرین صاحب غدیر در دفاع از پیامبر صلی الله علیه و آله قرار داده شده است. از جمله
خداوند در قرآن کریم میفرماید:
إِنْ تَتُوبا إِلَی اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُکُما وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَیْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْریلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمَلائِکَةُ بَعْدَ ذلِکَ ظَهیرٌ؛ اگر شما دو زن از کار خود به پیشگاه خدا توبه کنید [خدا توبه شما را میپذیرد]، چون دل شما دو نفر از حق و درستی منحرف شده است، و اگر بر ضدِّ پیامبر صلی الله علیه و آله به یکدیگر کمک دهید [راه به جایی نخواهید برد] زیرا خدا و جبرئیل و صالح مؤمنان [که علی بن ابیطالب علیه السلام است]؛ یار اویند، و فرشتگان نیز بعد از آنان پشتیبان او خواهند بود
(تحریم:۴)؛[۱۲]
شأن نزول آیه: افشاء سر ولایت توسّط عایشه
در برخی از منابع شأن نزول آیه ۴ سوره تحریم چنین آمده است:[۱۳] در روز (یازدهم) سال دهم هجرت در حجة الوداع، پیامبر صلی الله علیه و آله به حفصه سرّی را بیان فرمود و به او تذکر داد که اگر این سرّ را با کسی بازگو کند، لعنت خدا و ملائکه و تمامی مردم بر او خواهد بود.
حفصه بلافاصله آن سِر را به عایشه گفت.[۱۴] عایشه هم آن را به ابوبکر بازگو کرد و ابوبکر هم عمر را در جریان قرار داد. کار به جایی رسید که آن چهار زن و مرد تصمیم گرفتند پیامبر صلی الله علیه و آله را مسموم کنند. جبرئیل پیامبر صلی الله علیه و آله را با خبر کرد و آن حضرت آنها را از توطئه و افشاء سرّ خبر داد. سپس حفصه را طلاق داد، ولی بعداً به اصرار بعضی رجوع فرمود و در ادامه آیات ۳ و ۴ سوره تحریم نازل شد.
این دو زن کاری کردند که خداوند در آیه ۱۰ سوره تحریم آنها را به زن نوح و لوط علیه السلام تشبیه نموده است:
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ کَفَرُوا امْرَأتَ نُوحٍ وَ امْرَأتَ لُوطٍ کانَتا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَیْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ یُغْنِیا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَیْئاً وَ قیلَ ادْخُلاَ النّارَ مَعَ الدّاخِلینَ؛ خدا برای کسانی که کفر ورزیدهاند، زن نوح و زن لوط را مَثَل آورده [که] هر دو در نکاح دو بنده از بندگان شایسته ما بودند و به آنها خیانت کردند، و کاری از دست [شوهران] آنها در برابر خدا ساخته نبود، و گفته شد: با داخلشوندگان داخل آتش شوید
(تحریم:۱۰).[۱۵]
در آخر آیه ۴ این سوره آمده است: اگر شما دو زن یاور هم شوید برای قتل آن حضرت، خداوند و جبرئیل و صالح المؤمنین یعنی أمیرالمؤمنین علیه السلام و ملائکه یاور پیامبر صلی الله علیه و آله هستند.[۱۶] «تظاهروا» در آیه شریفه خطاب به عایشه و حفصه است و معنایش این است که آنان تعاون بر اذیّت پیامبر صلی الله علیه و آله نمودند، سرّ آن حضرت را فاش کردند و زنان آن حضرت را اذیّت نمودند.[۱۷] عمر میگوید: مراد از این دو زن که در اذیّت پیامبر صلی الله علیه و آله همپیمان بودند عایشه و حفصه است.[۱۸]
سه مرتبه نزول جبرئیل دربارهٔ آیهٔ ابلاغ
برخی محققان، طبق روایت ذیل گفتهاند که پس از سه مرحله نزول جبرئیل علیه السلام بالأخره با نزول رسمی آیه تبلیغ بهصورت کامل در غدیرخم، پیامبر صلی الله علیه و آله با اطاعت از امر به تبلیغ و پشتوانهٔ حفظ از دشمنان اقدام به معرفی امیرالمؤمنین علیه السلام در روز غدیر نمود.
محدث بحرانی (درگذشت: ۱۱۰۷ق) در کتاب البرهان فی تفسیر القرآن[۱۹] در ذیل آیه اکمال اصل قضیه را از کتاب روضة الواعظین،[۲۰] تألیف محمد بن احمد بن علی فتال نیشابوری (درگذشت: ۵۰۸ ق)، از اجلهٔ علمای شیعه که در زهد و ورع و علم مورد قبول همه دانسته شده، چنین نقل کرده است:
امام باقر علیه السلام فرمودند: رسول خدا صلی الله علیه و آله از مدینه بهسوی مکه، به قصد حج بیرون رفت. و این زمانی بود که تمام احکام اسلام را جز احکام حج و ولایت، به مسلمانان ابلاغ فرموده بود. پیش از حرکت، جبرئیل بر آن حضرت نازل گردید و عرض کرد: ای محمد! خدای عزوجل تو را سلام میرساند و میفرماید: من هیچ فرستادهای از فرستادگان خویش را قبض روح نکردم، مگر بعد از اکمال دینم و اتمام حجتم بر بندگان. و برای تو دو فریضه باقی مانده است: فریضهٔ حج و فریضهٔ ولایت و خلافت بعد از تو؛ زیرا من زمین را از حجت خالی نگذاشته و نخواهم گذاشت.
–ای محمد!- خداوند تو را مأمور میسازد تا فریضهٔ حج را به آنان بیاموزی و خودت حج بهجا آورده هر کس توانایی و استطاعت دارد با تو حج بگذارد؛ خواه اهل حَضَر (یعنی شهرنشین) باشد، و خواه اهل بادیه و اطراف شهرها. – ای محمد!- بیاموز به آنان اعمال حج را، همچون نماز و روزه، که به آنان آموختی. آنان را از این دو فریضه آگاهساز، همچنان که نسبت به سایر امور شرعی آگاه نمودی.
پس منادی رسول خدا صلی الله علیه و آله در میان مردم ندا کرد که رسولالله صلی الله علیه و آله قصد حج دارد و میخواهد شما را به اعمال حج واقف سازد، همچنان که به سایر احکام واقف ساخت. آنگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله از مدینه خارج شد و به سوی مکه حرکت فرمود. مردم هم با آن حضرت خارج شدند و به دستورات و فرامین آن حضرت ارج مینهادند و بر اعمالِ رسول ناظر بودند تا بدانند و ببینند چگونه حج انجام میدهد.
رسول خدا صلی الله علیه وآله اعمال حج را در میان مردم انجام داد و عملاً حج را به مسلمانان آموخت. در این سفر، بیش از هفتاد هزار نفر حاضر بودند، به عدد اصحاب حضرت موسی علیه السلام که برای هارون علیه السلام از آنان بیعت گرفت؛ و لیکن آنان نقض بیعت کردند و از سامری و گوساله پیروی نمودند. همچنین رسول خدا صلی الله علیه و آله از اصحابش برای علی علیه السلام بیعت گرفت؛ اما آنان در پس از رحلت حضرتش نقض بیعت نمودند، بسان قوم موسی، بدون هیچ تفاوتی.
چون رسول خدا صلی الله علیه و آله به موقف رسید جبرئیل بر آن حضرت نازل گشت و گفت: خداوند به تو سلام میرساند و میفرماید: دوران زندگی تو به پایان رسیده است و نزدیک است که اجلت فرا رسد. و این امری است که کسی را از آن گریزی نیست. اگر عهد و وصیتی داری بنما، و آنچه از مواریث نبوت نزد تو است به وصی و خلیفه بعد از خود تسلیم نما که حجت بعد از تو علی بن ابیطالب علیه السلام است. او را در میان مردم به پای دارد و معرفی کن و بیعت او را از مردم بستان و به مردم بگو: این همان عهد و میثاقی است که از روز نخست خلقت بسته شده است. من از آنان در عالم ذرّ عهد گرفتهام بر ولایت ولی خود و مولای هر مرد و زن، یعنی علی بن ابیطالب علیه السلام؛ زیرا من هیچ پیامبری را قبض روح ننمودم، مگر بعد از اکمال دین و اتمام نعمت به ولایت اولیای خودم و دشمن داشتن دشمنانم. و این تبری و تولی کمال توحید و دین من و تمامنمودن نعمتم بر خلق است.
پس امروز دین خود را کامل گردانیدم و نعمت خود را تمام نمودم و اسلام را برای شما بر اساس ولایت ولی خودم بهعنوان دین پسندیدم، و مولای هر مرد و زنی، بندهٔ من و وصی پیامبر من و جانشین و خلیفه بعد از او حجت بالغه من بر تمام مخلوقات است. طاعت او مقرون به طاعت محمد صلی الله علیه و آله، و طاعت محمد صلی الله علیه و آله مقرون به طاعت من است. کسی که او را فرمان برد مرا فرمان برده، و هر کس از فرمان او سرپیچی کند فرمان مرا سرپیچی نموده است. او را در میان خود و خلق، علم و نشانه قرار دادم. پس کسی که او را بشناسد مؤمن و منکر او کافر است. و کسی در پیروی از او شریک قرار دهد مشرک به من است. و هر کس مرا با ولایت او ملاقات کند، داخل بهشت میشود. و هر کس مرا با دشمنی او ملاقات کند، در آتش خواهد بود. پس ای محمد! علی علیه السلام را بهعنوان جانشین خود معرفی نما و از مردم برای او بیعت بگیر، و عهد و میثاق آنان را – که در روز الست گرفتهام – تجدید کن؛ زیرا دوران زندگاتی تو سپری گردیده و نزدیک است که این دار را ترک کنی.
ولی، رسول خدا صلی الله علیه وآله از منافقان وحشت داشت که مبادا دست از اسلام بردارند و به زمان جاهلیت برگردند، چون بهخوبی میدانست آنان کینهٔ علی علیه السلام را در دل دارند و منتظر فرصتاند تا کینهٔ دیرینه را از قوه به فعل آورند؛ لذا، رسول خدا صلی الله علیه و آله از جبرئیل خواست تا برای آن حضرت از پروردگار مصونیت از شر شیاطین انس را بگیرد (یعنی خداوند او را از گزند دشمنان حفظ فرماید). و به همین انتظار، روزها میگذشت و خبری از طرف پروردگار نیامد، تا اینکه رسولالله صلی الله علیه و آله به مسجد خیف رسید.
جبرئیل برای مرتبهٔ دوم بر آن حضرت نازل گردید و سخن و پیغام پروردگار را در مورد نصب حضرت علی علیه السلام به خلافت تکرار نمود و گفت: خداوند میفرماید: باید این مطلب تمام شود، و تو را از بیان آن چارهای نیست. ولی چون تضمین از طرف خدا در مورد حفظ جان رسول صلی الله علیه و آله نیاورده بود، باز هم معوق ماند.
رسول خدا صلی الله علیه و آله به سیر خود بهسمت شهر مدینه ادامه میداد، تا به محلی به نام کُراع الغَمیم[یادداشت ۲] رسید، که بین مکه و مدینه بود. پس جبرئیل برای سومین مرتبه بر آن حضرت نازل و امر خدا را ابلاغ نمود. این مرتبه هم – مانند دفعات گذشته- از تضمین مصونیت حضرتش از دشمن خبری نبود، و خواسته پیامبر صلی الله علیه و آله عملی نشده بود؛ بر این اساس، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: میترسم قومم مرا تکذیب کنند و دعوتم را نپذیرند.
جبرئیل علیه السلام بار دیگر به جانب عرش خداوندی بازگشت، و پیامبر صلی الله علیه وآله به سیر خویش ادامه داد تا به محلی به نام «غدیرخم» رسید که از آنجا تا جُحفه[۲۱] سه میل فاصله بود. در این مکان بود که جبرئیل از جانب خدا آیهٔ: یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ… را بر پیامبر صلی الله علیه وآله فرو فرستاد.
در این هنگام، آنان که در پیشاپیش جمعیت در حرکت بودند به نزدیکی جحفه رسیده بودند. رسولالله صلی الله علیه و آله پس از نزول آیه و اجتماع مردم دستور فرمود که منادی ندا کند: الصلوة جامعة. آنگاه پس از طی مسافتی اندک به جانب راست متمایل گشت و در موضع معینی به نام غدیر خم فرود آمد.
در محل مزبور سنگهای بسیار زیادی بهچشم میخورد. حضرت دستور داد تا همان سنگها را روی هم قرار دهند و چیزی شبیه به منبر بسازند تا حضرت بالای آن قرار گیرد و بر جمعیت مسلط کردد و حجت را بر آنان تمام گرداند. چون منبر ساخته شد، حضرت بر فراز آن قرار گرفت و خطبهای بیان فرمود.
بنابراین طبق روایات و نقل تاریخ آیهٔ ابلاغ در سه مرحله تکمیل شد و در مرحلهٔ سوم با اضافه شدن وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاس پیامبر صلی الله علیه و آله اقدام به معرفی امیرالمؤمنین علیه السلام در روز غدیر نمودند که در هر سه مرحله جبرئیل بر آن حضرت نازل میشد در مرحلهٔ اول: یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ در مرحلهٔ دوم: یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ مرحلهٔ سوم: یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ (مائده:۶۷).[۲۲]
پانویس
- ↑ مجمع البحرین، ج۳، ص۲۴۰؛ لسان العرب، ج۴، ص۱۱۴؛ فرهنگ فارسی، ج۵، ص۴۲۵.
- ↑ مجمع البحرین، ج۳، ص۲۴۰؛ بحارالانوار، ج۵۶، ص۲۲۱.
- ↑ الخصال، ص۱۰۵؛ بحارالانوار، ج۵۶، ص۲۵۰، ح۷.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۶، ص۲۵۸.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۶، ص۲۲۱.
- ↑ مجمع البحرین، ج۳، ص۲۴۰؛ شرح و تفسیر خطبه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در غدیر خم، ص۱۴۳–۱۴۴.
- ↑ الاحتجاج، ج۱، ص۶۶–۶۷.
- ↑ البرهان، ج۱، ص۲۸۷.
- ↑ الاحتجاج، ج۱، ص۴۵.
- ↑ بحارالانوار، ج۸۹، ص۳۲؛ البرهان، ج۱، ص۲۸۹؛ تفسیر ولائی قرآن کریم، ج۱، ص۲۳۴.
- ↑ تفسیر الصافی، ج۱، ص۱۶۷.
- ↑ تحریم / ۴.
- ↑ ریاحین الشریعه، ج۲، ص۳۸۲–۳۸۳.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج۵، ص۱۷۲.
- ↑ بحار الانوار، ج۲۲، ص۲۳۳.
- ↑ تفسیر البرهان، ج۴، ص۳۵۲–۳۵۳؛ غایة المرام، ج۴، ص ۸۳؛ بحارالانوار، ج۲۲، ص۲۲۸–۲۳۱؛ الغدیر، ج۱، ص۳۹۴.
- ↑ ریاحین الشریعه، ج۲، ص۳۸۲–۳۸۳.
- ↑ صحیح البخاری، ج۶، ص۱۵۸؛ بحارالانوار، ج۲۲، ص۲۳۲.
- ↑ البرهان، ج۱، ص۴۳۶–۴۴۳.
- ↑ روضة الواعظین، ص۸۹–۹۰.
- ↑ برای آگاهی بیشتر از خصوصیات این منطقه نگاه کنید: الفروع من الکافی، ج۴، ص۳۱۸؛ تهذیب الاحکام، ج۵، ص۶۶؛ مسالک الممالک، ص۲۰؛ معجم البلدان، ج۲، ص ۱۱۱؛ وفاء الوفاء، ج۴، ص۴۷؛ معجم ما استعجم، ج۲، ص۳۶۸–۳۶۹.
- ↑ شرح و تفسیر خطبه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در غدیر خم، ص۱۴۴–۱۴۷.
- ↑ در خبری آمده است که روزی پیامبر خدا صلی الله علیه وآله به جبرئیل فرمود: خداوند چه نیکو با عنوان نیرومند و صاحب مکانت، (تکویر/۲۰–۲۱) تو را وصف نموده است. آن نیرو و امانت که خداوند از آن دربارهٔ تو یاد نموده است چیست؟ جبرئیل فرمود: اما نیرویم: خداوند مرا به شهرهای قوم لوط که چهار شهر بودند و هر یک بالغ بر ۴۰۰ هزار نفر – بدون احتساب زن و کودک- جمعیت داشتند فرمان داد. من هم آن چهار شهر را از طبقهٔ زیرین زمین به آسمان بردم- آنگونه که اهل آسمان آواری مرغان و سگانشان را میشنیدند- و آنگاه سرنگونشان ساختم. اما امین بودنم آنکه: به هر امری مأمور گشتم تغییری در آن ندادم (درالمنثور، ج۸، ص۴۳۳–۴۳۴؛ بحارالانوار، ج۵۶، ص۲۶۳، ح۵۰).
- ↑ در منابع لغت آمده «کراع الشیء»، یعنی جانبش و «کراع الارض» یعنی ناحیهای از زمین. «کراع الغمیم» وادیی در ناحیهٔ حجاز، بین مکه و مدینه، است که با عُسفان هشت میل فاصله دارد. (معجم البلدان، ج۴، ص۴۴۳؛ وفاء الوفا، ج۴، ص۱۲۵، معجم ما استعجم، ج۳، ص۹۵۶–۹۵۷؛ معجم ما استعجم، ج۳، ص۱۰۰۷.
منابع
- الاحتجاج؛ احمد بن علی طبرسی، تحقیق: محمدباقر موسوی خرسان، مشهد: نشر المرتضی، ۱۴۰۳ق.
- بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
- البرهان فی تفسیر القرآن؛ هاشم بن سلیمان بحرانی، قم: مؤسسة البعثة (مرکز الطباعة و النشر)، ۱۴۱۵ق.
- تفسیر الصافی (الصافی فی تفسیر القرآن)؛ محمد بن شاهمرتضی (فیض کاشانی)، تهران: مکتبة الصدر، ۱۴۱۵ق.
- تفسیر القرطبی (الجامع لأحکام القرآن)؛ محمد بن احمد قرطبی، تهران: انتشارات ناصرخسرو، ۱۳۶۳ش.
- تفسیر ولائی قرآن کریم در اثبات ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام؛ عبدالصمد ساکی، قم: انتشارات طوبای محبت، ۱۳۹۲ش.
- تهذیب الاحکام؛ محمد بن حسن طوسی، تحقیق: علیاکبر غفاری، تهران: نشر صدوق، ۱۴۱۷ق.
- الخصال؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، تحقیق: علی اکبر غفاری، قم: مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۳۶۲ش.
- الدر المنثور فی التفسیر المأثور؛ عبدالرحمن بن ابیبکر سیوطی، بیروت: دار الفکر، ۱۴۱۴ق.
- روضة الواعظین و بصیرة المتعظین؛ محمد بن احمد فتال نیشابوری، تحقیق: محمدمهدی خرسان، قم: منشورات الرضی، ۱۳۷۵ش.
- ریاحین الشریعه در ترجمه بانوان دانشمند شیعه؛ ذبیحالله محلاتی، تهران: دار الکتب الإسلامیه، بیتا.
- شرح و تفسیر خطبه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در غدیر خم؛ محمدتقی نقوی، تهران: انتشارات منیر، ۱۳۷۴ش.
- فرهنگ فارسی؛ محمد معین، تهران: انتشارات امیرکبیر، ۱۳۹۱ش.
- الکافی؛ محمد بن یعقوب کلینی، تحقیق: علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران: دار الکتب الإسلامیة، ۱۴۰۷ق.
- لسان العرب؛ محمد بن مکرم ابن منظور، تحقیق: جمال الدین میردامادی، بیروت: دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع و دار صادر، ۱۴۱۴ق.
- مجمع البحرین؛ فخرالدین بن محمدعلی طریحی، بیروت: دار و مکتبة الهلال، ۱۹۸۵م.
- مسالک الممالک؛ ابراهیم بن محمد اصطخری، بیروت: دار صادر، بیتا.
- معجم البلدان؛ یاقوت بن عبدالله حموی، بیروت: دار صادر، ۱۹۹۵م.
- وفاء الوفا بأخبار دار المصطفی؛ علی بن عبدالله سمهودی، تحقیق: خالد عبدالغنی محفوظ، بیروت: دار الکتب العلمیة، ۲۰۰۶م.