بلال حبشی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی غدیر
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۶ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
== <big>اتمام حجت بلال با غدير<ref>چهارده قرن با غدير: ص 85 . اسرار غدير: ص 285. غدير در قرآن: ج 3 ص 352،351.</ref></big> ==
== اتمام حجت بلال با غدير<ref>چهارده قرن با غدير: ص ۸۵ . اسرار غدير: ص ۲۸۵. غدير در قرآن: ج ۳ ص ۳۵۲،۳۵۱.</ref>==
  <big>از نمونه‏ هاى بارز اتمام حجت و استدلال و يادآورى‏ هاى غدير، مواردى است كه توسط خود خداوند و معصومين ‏عليهم السلام و اصحابشان صورت گرفته است. تمام راويانى كه در طول هزار و چهارصد سال حديث غدير را روايت كرده‏ اند نيز به گونه ‏اى جهاد خود را در مقابله با اهل سقيفه به نمايش گذاشته ‏اند. يكى از اصحاب معصومين ‏عليهم السلام كه با غدير اتمام حجت نموده بلال حبشى است.</big>
  از نمونه‏ هاى بارز [[اتمام حجت]] و استدلال و يادآورى‏ هاى [[غدیر]]، مواردى است كه توسط خود [[خداوند]] و [[معصومین ‏علیهم السلام]] و اصحابشان صورت گرفته است.


<big>از سوى ديگر: در كنار آيات غدير، مى ‏توان همه احاديث وارد شده در ارتباط غدير با قرآن را به نوعى اتمام حجت غديرى -  قرآنى به حساب آورد.</big>
تمام راويانى كه در طول هزار و چهارصد سال [[حدیث غدیر]] را روايت كرده‏ اند نيز به گونه ‏اى جهاد خود را در مقابله با اهل سقیفه به نمايش گذاشته ‏اند.


<big>به خصوص استشهاد به آيات قرآن در بسيارى از مواضع خطابه غدير -  آن هم از لسان پيامبر معظم ‏صلى الله عليه وآله -  بُعد ديگرى از جنبه قرآنى غدير را بيان مى‏ كند. آياتى كه در خطابه غدير به عنوان شاهد يا تفسير قرآن آمده 50 مورد است كه اهميت اين سند دائمى غدير را با پشتوانه قرآنى جلوه‏ گر مى‏ سازد.</big>
يكى از [[اصحاب ائمه علیهم السلام|اصحاب معصومین ‏علیهم السلام]] كه با غدير اتمام حجت نموده بلال حبشى است.


<big>با توجه به همين استناد ريشه‏ اى غدير به قرآن، اتمام حجت‏ ها و دفاع از حريم غدير با تكيه بر آيات قرآنى در طول چهارده از سوى پيامبر و ائمه‏ عليهم السلام و اصحابشان صورت گرفته، كه از جمله آنها اتمام حجت‏ هاى قرآنىِ بلال به اين آيه است: «لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَىِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ» اجازه بيعت با سقيفه را نمى‏ دهد<ref><big>مثالب النواصب (ابن شهرآشوب، نسخه خطى) : ص 135،134.</big> </ref>:</big>
از سوى ديگر: در كنار آیات غدیر، مى ‏توان همه احاديث وارد شده در ارتباط غدير با قرآن را به نوعى اتمام حجت غديرى -  [[قرآن|قرآنى]] به حساب آورد.


<big>بلال مؤذن پيامبرصلى الله عليه وآله از كسانى بود كه با ابوبكر بيعت نكرد. از سوى ديگر ابوبكر در زمان پيامبر صلى الله عليه وآله بلال را كه غلام بود خريد و آزاد كرد. عمر از اين بهانه استفاده كرد و روزى گريبان بلال را گرفت و گفت: اى بلال، اين جزاى ابوبكر است كه تو را آزاد كرده، اكنون نمى ‏آيى با او بيعت كنى!</big>
به خصوص استشهاد به آيات قرآن در بسيارى از مواضع خطابه غدير -  آن هم از لسان پيامبر معظم ‏صلى الله عليه و آله -  بُعد ديگرى از جنبه قرآنى غدير را بيان مى‏ كند.


<big>بلال گفت: اگر مرا به خاطر خدا آزاد كرده، مرا به خاطر همان خدا به حال خودم رها كند، و اگر مرا براى غير خدا آزاد كرده و به خاطر خودش آزاد نموده آنوقت حرف تو را بايد عمل كرد. و اما بيعت با ابوبكر، من بيعت نخواهم كرد با كسى كه پيامبر صلى الله عليه وآله او را خليفه قرار نداده و او را مقدم نداشته است. خداوند تعالى مى‏ فرمايد: «يا ايها الذين آمنوا لا تقدِّموا بين يدى اللَّه و رسوله» ، يعنى: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد از خدا و پيامبر جلوتر نرويد» .</big>
آياتى كه در خطابه غدير به عنوان شاهد يا تفسير قرآن آمده ۵۰ مورد است كه [[اهمیت]] اين سند دائمى غدير را با پشتوانه قرآنى جلوه‏ گر مى‏ سازد.


<big>اى عمر، تو خوب مى‏ دانى كه پيامبرصلى الله عليه وآله براى پسر عمويش پيمانى بست كه تا قيامت بر گردن ماست. آن حضرت او را در روز غدير خم مولى و صاحب اختيار ما قرار داد. چه كسى جرأت دارد در برابر صاحب اختيار خود با ديگرى بيعت كند؟! عمر گفت: اگر بيعت نمى‏ كنى با ما زندگى مكن! نه طرفدار ما باش و نه مخالف ما ! بلال هم مجبور شد بخاطر ولايت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام از مدينه بيرون رود و در جاى ديگرى زندگى كند!<ref> <big>مثالب النواصب (ابن شهرآشوب، نسخه خطى) : ص 135،134.</big></ref></big>
با توجه به همين استناد ريشه‏ اى غدير به قرآن، اتمام حجت‏ ها و دفاع از حريم غدير با تكيه بر آيات قرآنى در طول چهارده از سوى پيامبر و ائمه‏ عليهم السلام و اصحابشان صورت گرفته، كه از جمله آنها اتمام حجت‏ هاى قرآنىِ بلال به اين آيه است: «لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَىِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ» اجازه بيعت با سقيفه را نمى‏ دهد<ref>مثالب النواصب (ابن شهرآشوب، نسخه خطى) : ص ۱۳۵،۱۳۴. </ref>:


== <big>2.  بلال پس از خطبه غدير<ref><big>واقعه قرآنى غدير: ص 148.</big> </ref></big> ==
بلال مؤذن [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] از كسانى بود كه با [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] بيعت نكرد.  
<big>پس از اتمام خطبه غدير توسط پيامبر صلى الله عليه وآله، شايعات منافقين و شبهه اندازى آنان تأثيراتى بين عده ‏اى مردم ضعيف الايمان ايجاد كرده بود. گروهى مى‏ گفتند: «محمد گمراه شده است»! عده ‏اى ديگر مى‏ گفتند: «اِغوا شده است» . گروه ديگرى مى ‏گفتند: «درباره اهل‏ بيتش و پسر عمويش از روى هواى نفس سخن مى‏ گويد» .</big>


<big>عكس‏ العمل قاطعى لازم بود كه به همه شايعه‏ ها پايان دهد و شبهه ‏ها را ريشه كن نمايد، كه با يک اقدام به موقع و غير قابل انتظار به ثمر رسيد. پيامبرصلى الله عليه وآله امر كرد تا سند مكتوبى براى غدير آماده شود. براى اين كار دستور داد تا بلال ندا دهد: «الصلاة جامعة» تا همه جمع شوند.</big>
از سوى ديگر ابوبكر در زمان پيامبر صلى الله عليه و آله بلال را كه غلام بود خريد و آزاد كرد.  


<big>وقتى مهاجرين و انصار و ساير گروه‏ هاى مردم جمع شدند، حضرت سند نوشته شده ‏اى به اقرار همه به ثبت رساند كه من جمله بار ديگر حديث «من كنت مولاه فهذا على مولاه» را تكرار فرمود.</big>
عمر از اين بهانه استفاده كرد و روزى گريبان بلال را گرفت و گفت: اى بلال، اين جزاى [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] است كه تو را آزاد كرده، اكنون نمى ‏آيى با او [[بیعت]] كنى!


== <big>3.  بلال پيش از ماجراى غدير<ref> <big>واقعه قرآنى غدير: ص 45. سخنرانى استثنائى غدير: ص 118.</big></ref></big>  ==
بلال گفت: اگر مرا به خاطر [[خداوند|خدا]] آزاد كرده، مرا به خاطر همان خدا به حال خودم رها كند، و اگر مرا براى غير خدا آزاد كرده و به خاطر خودش آزاد نموده آن وقت حرف تو را بايد عمل كرد.
<big>پيامبرصلى الله عليه وآله صبح روز چهاردهم ذى‏ الحجه در سفر حجة الوداع پس از نماز صبح وارد سرزمين «ابطح» شد و همان گونه كه قبل از اعمال حج اعلام كرده بود، پس از بازگشت از منا نيز به خانه ‏هاى مكه نرفت و در همان خيمه‏ هاى ابطح ساكن شد تا روزى كه از مكه خارج شد.</big>


<big>روز چهاردهم ذى‏ الحجة در سفر حجةالوداع روز پرماجرايى بود چرا كه اعلام شده بود در مكه يک روز بيشتر توقف نخواهند كرد. پيامبرصلى الله عليه وآله به بلال دستور داد تا بين مردم اعلان كند: «فردا كسى جز معلولان نبايد باقى بماند، و همه بايد به سوى غدير خم حركت كنند» .</big>
و اما [[بیعت]] با [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]]، من بيعت نخواهم كرد با كسى كه پيامبر صلى الله عليه و آله او را [[خلیفه در خطبه غدیر|خلیفه]] قرار نداده و او را مقدم نداشته است.


<big>با اين اعلام مردم متعجب از اينكه چرا پيامبرصلى الله عليه وآله در اين اولين و آخرين سفر خود به حَرم الهى، مدتى در آنجا توقف نكرده ‏اند كه مردم سؤالات خود را بپرسند و از محضر آن حضرت استفاده كنند، خود را براى فردا آماده مى‏ كردند.<ref><big>مسند حُمَيدى: ج 1 ص 251. المغازى (واقدى) : ج 2 ص 1099. اخبار مكة: ج 2 ص 162. المصنف (ابن ابى‏ شيبة) : ج 4 ص 469. الكافى: ج 4 ص 248،246. تهذيب الاحكام: ج 5 ص 438،457،275. الفقيه: ج 2 ص 555 . صحيح مسلم: ج 2 ص 729. اخبار مكة (ازرقى) : ج 2 ص 198،162،161. سنن البيهقى: ج 7 ص 349.</big></ref></big>
خداوند تعالى مى‏ فرمايد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ» ، يعنى: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد از خدا و پيامبر جلوتر نرويد».


== <big> 4.  دعوت بلال براى سندِ مكتوب غدير<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص 93.</ref></big> ==
اى عمر، تو خوب مى‏ دانى كه پيامبر صلى الله عليه و آله براى پسر عمويش پيمانى بست كه تا قیامت بر گردن ماست. آن حضرت او را در روز غدير خم مولی و [[صاحب اختیار]] ما قرار داد.  
<big>از مواضع اعجاب برانگيز سخنرانى غدير آن بود كه براى ماندگارى مقاصد آن برنامه عظيم چند پيش ‏بينى متفاوت در نظر گرفته شد كه در سراسر عمر پيامبر صلى الله عليه وآله سابقه نداشت. يكى از آنها سندى بود كه عصاره غدير با حضور بزرگان صحابه در آن ثبت شد.</big>


<big>برنامه چنين بود كه پس از سخنرانى غدير، در فرصت مناسبى از ايام سه روزه غدير، پيامبرصلى الله عليه وآله امر كرد تا سند مكتوبى براى غدير آماده شود. براى اجراى اين دستور سه مرحله طى شد:</big>
چه كسى جرأت دارد در برابر صاحب اختيار خود با ديگرى بيعت كند؟!


<big>ابتدا به بلال دستور دادند تا ندا دهد كه مردم جمع شوند. پس از اجتماع مردم حضرت مطالبى فرمود و در مورد توحيد و نبوت و امامت از همه اقرار گرفت و همه اين ها ثبت شد.<ref><big>بحار الانوار: ج 35 ص 282. عوالم العلوم: ج 3/15 ص 151.</big> </ref></big>
عمر گفت: اگر بيعت نمى‏ كنى با ما زندگى مكن! نه طرفدار ما باش و نه مخالف ما ! بلال هم مجبور شد بخاطر ولايت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام از [[مدینه]] بيرون رود و در جاى ديگرى زندگى كند!<ref> مثالب النواصب (ابن شهرآشوب، نسخه خطى) : ص ۱۳۵،۱۳۴.</ref>


<big><br /> براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: اسناد غدير /   [[سند مكتوب در غدير]].</big>
== بلال پس از خطبه غدير<ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۱۴۸. </ref>==
پس از اتمام [[خطبه غدیر]] توسط پيامبر صلى الله عليه و آله، شايعات [[منافقین]] و شبهه اندازى آنان تأثيراتى بين عده ‏اى مردم ضعیف الايمان ايجاد كرده بود.


== <big>پانویس</big> ==
گروهى مى‏ گفتند: «محمد گمراه شده است»! عده ‏اى ديگر مى‏ گفتند: «اِغوا شده است».
 
گروه ديگرى مى ‏گفتند: «درباره اهل‏ بيتش و پسر عمويش از روى هواى نفس سخن مى‏ گويد».
 
عكس‏ العمل قاطعى لازم بود كه به همه شايعه‏ ها پايان دهد و شبهه ‏ها را ريشه كن نمايد، كه با يک اقدام به موقع و غير قابل انتظار به ثمر رسيد.
 
پيامبر صلى الله عليه و آله امر كرد تا سند مكتوبى براى غدير آماده شود. براى اين كار دستور داد تا بلال ندا دهد: «الصلاة جامعة» تا همه جمع شوند.
 
وقتى [[مهاجرین]] و [[انصار]] و ساير گروه‏ هاى مردم جمع شدند، حضرت سند نوشته شده ‏اى به اقرار همه به ثبت رساند كه من جمله بار ديگر [[حدیث]] «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ» را تكرار فرمود.
 
== بلال پيش از ماجراى غدير<ref> واقعه قرآنى غدير: ص ۴۵. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۱۸.</ref>  ==
پيامبر صلى الله عليه و آله صبح روز چهاردهم ذى‏ الحجه در سفر [[حجةالوداع]] پس از نماز صبح وارد سرزمين «[[ابطح]]» شد و همان گونه كه قبل از اعمال حج اعلام كرده بود، پس از بازگشت از منا نيز به خانه ‏هاى مکه نرفت و در همان خيمه‏ هاى ابطح ساكن شد تا روزى كه از [[مکّه]] خارج شد.
 
روز چهاردهم ذى‏ الحجة در سفر حجةالوداع روز پرماجرايى بود چرا كه اعلام شده بود در مكه يک روز بيشتر توقف نخواهند كرد.
 
پيامبر صلى الله عليه و آله به بلال دستور داد تا بين مردم اعلان كند: «فردا كسى جز معلولان نبايد باقى بماند، و همه بايد به سوى [[خُمّ|غدیر خم]] حركت كنند».
 
با اين اعلام مردم متعجب از اينكه چرا پيامبر صلى الله عليه و آله در اين اولين و آخرين سفر خود به حَرم الهى، مدتى در آنجا توقف نكرده ‏اند كه مردم سؤالات خود را بپرسند و از محضر آن حضرت استفاده كنند، خود را براى فردا آماده مى‏ كردند.<ref>مسند حُمَيدى: ج ۱ ص ۲۵۱. المغازى (واقدى) : ج ۲ ص ۱۰۹۹. اخبار مكة: ج ۲ ص ۱۶۲. المصنف (ابن ابى‏ شيبة) : ج ۴ ص ۴۶۹. الكافى: ج ۴ ص ۲۴۸،۲۴۶. تهذيب الاحكام: ج ۵ ص ۴۳۸،۴۵۷،۲۷۵. الفقيه: ج ۲ ص ۵۵۵ . صحيح مسلم: ج ۲ ص ۷۲۹. اخبار مكة (ازرقى) : ج ۲ ص ۱۹۸،۱۶۲،۱۶۱. سنن البيهقى: ج ۷ ص ۳۴۹.</ref>
 
== دعوت بلال براى سندِ مكتوب غدير<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص۹۳.</ref>==
از مواضع اعجاب برانگيز سخنرانى غدير آن بود كه براى ماندگارى مقاصد آن برنامه عظيم چند پيش ‏بينى متفاوت در نظر گرفته شد كه در سراسر عمر پيامبر صلى الله عليه و آله سابقه نداشت.
 
يكى از آنها سندى بود كه عصاره غدير با حضور بزرگان [[صحابه]] در آن ثبت شد.
 
برنامه چنين بود كه پس از [[سخنرانی]] غدير، در فرصت مناسبى از ايام سه روزه غدير، پيامبر صلى الله عليه و آله امر كرد تا سند مكتوبى براى غدير آماده شود. براى اجراى اين دستور سه مرحله طى شد:
 
ابتدا به بلال دستور دادند تا ندا دهد كه مردم جمع شوند. پس از اجتماع مردم حضرت مطالبى فرمود و در مورد [[توحید]] و [[رسالت|نبوّت]] و [[امامت]] از همه اقرار گرفت و همه اين ها ثبت شد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۲۸۲. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۵۱. </ref>
 
== منبع ==
دانشنامه غدیر،جلد ۵،صفحه ۹۶
 
== پانویس ==
<references />
[[رده: اشخاص مرتبط با غدیر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۲۳

اتمام حجت بلال با غدير[۱]

  از نمونه‏ هاى بارز اتمام حجت و استدلال و يادآورى‏ هاى غدیر، مواردى است كه توسط خود خداوند و معصومین ‏علیهم السلام و اصحابشان صورت گرفته است.

تمام راويانى كه در طول هزار و چهارصد سال حدیث غدیر را روايت كرده‏ اند نيز به گونه ‏اى جهاد خود را در مقابله با اهل سقیفه به نمايش گذاشته ‏اند.

يكى از اصحاب معصومین ‏علیهم السلام كه با غدير اتمام حجت نموده بلال حبشى است.

از سوى ديگر: در كنار آیات غدیر، مى ‏توان همه احاديث وارد شده در ارتباط غدير با قرآن را به نوعى اتمام حجت غديرى -  قرآنى به حساب آورد.

به خصوص استشهاد به آيات قرآن در بسيارى از مواضع خطابه غدير -  آن هم از لسان پيامبر معظم ‏صلى الله عليه و آله -  بُعد ديگرى از جنبه قرآنى غدير را بيان مى‏ كند.

آياتى كه در خطابه غدير به عنوان شاهد يا تفسير قرآن آمده ۵۰ مورد است كه اهمیت اين سند دائمى غدير را با پشتوانه قرآنى جلوه‏ گر مى‏ سازد.

با توجه به همين استناد ريشه‏ اى غدير به قرآن، اتمام حجت‏ ها و دفاع از حريم غدير با تكيه بر آيات قرآنى در طول چهارده از سوى پيامبر و ائمه‏ عليهم السلام و اصحابشان صورت گرفته، كه از جمله آنها اتمام حجت‏ هاى قرآنىِ بلال به اين آيه است: «لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَىِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ» اجازه بيعت با سقيفه را نمى‏ دهد[۲]:

بلال مؤذن پیامبر صلی الله علیه و آله از كسانى بود كه با ابوبکر بيعت نكرد.

از سوى ديگر ابوبكر در زمان پيامبر صلى الله عليه و آله بلال را كه غلام بود خريد و آزاد كرد.

عمر از اين بهانه استفاده كرد و روزى گريبان بلال را گرفت و گفت: اى بلال، اين جزاى ابوبکر است كه تو را آزاد كرده، اكنون نمى ‏آيى با او بیعت كنى!

بلال گفت: اگر مرا به خاطر خدا آزاد كرده، مرا به خاطر همان خدا به حال خودم رها كند، و اگر مرا براى غير خدا آزاد كرده و به خاطر خودش آزاد نموده آن وقت حرف تو را بايد عمل كرد.

و اما بیعت با ابوبکر، من بيعت نخواهم كرد با كسى كه پيامبر صلى الله عليه و آله او را خلیفه قرار نداده و او را مقدم نداشته است.

خداوند تعالى مى‏ فرمايد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ» ، يعنى: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد از خدا و پيامبر جلوتر نرويد».

اى عمر، تو خوب مى‏ دانى كه پيامبر صلى الله عليه و آله براى پسر عمويش پيمانى بست كه تا قیامت بر گردن ماست. آن حضرت او را در روز غدير خم مولی و صاحب اختیار ما قرار داد.

چه كسى جرأت دارد در برابر صاحب اختيار خود با ديگرى بيعت كند؟!

عمر گفت: اگر بيعت نمى‏ كنى با ما زندگى مكن! نه طرفدار ما باش و نه مخالف ما ! بلال هم مجبور شد بخاطر ولايت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام از مدینه بيرون رود و در جاى ديگرى زندگى كند![۳]

بلال پس از خطبه غدير[۴]

پس از اتمام خطبه غدیر توسط پيامبر صلى الله عليه و آله، شايعات منافقین و شبهه اندازى آنان تأثيراتى بين عده ‏اى مردم ضعیف الايمان ايجاد كرده بود.

گروهى مى‏ گفتند: «محمد گمراه شده است»! عده ‏اى ديگر مى‏ گفتند: «اِغوا شده است».

گروه ديگرى مى ‏گفتند: «درباره اهل‏ بيتش و پسر عمويش از روى هواى نفس سخن مى‏ گويد».

عكس‏ العمل قاطعى لازم بود كه به همه شايعه‏ ها پايان دهد و شبهه ‏ها را ريشه كن نمايد، كه با يک اقدام به موقع و غير قابل انتظار به ثمر رسيد.

پيامبر صلى الله عليه و آله امر كرد تا سند مكتوبى براى غدير آماده شود. براى اين كار دستور داد تا بلال ندا دهد: «الصلاة جامعة» تا همه جمع شوند.

وقتى مهاجرین و انصار و ساير گروه‏ هاى مردم جمع شدند، حضرت سند نوشته شده ‏اى به اقرار همه به ثبت رساند كه من جمله بار ديگر حدیث «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ» را تكرار فرمود.

بلال پيش از ماجراى غدير[۵] 

پيامبر صلى الله عليه و آله صبح روز چهاردهم ذى‏ الحجه در سفر حجةالوداع پس از نماز صبح وارد سرزمين «ابطح» شد و همان گونه كه قبل از اعمال حج اعلام كرده بود، پس از بازگشت از منا نيز به خانه ‏هاى مکه نرفت و در همان خيمه‏ هاى ابطح ساكن شد تا روزى كه از مکّه خارج شد.

روز چهاردهم ذى‏ الحجة در سفر حجةالوداع روز پرماجرايى بود چرا كه اعلام شده بود در مكه يک روز بيشتر توقف نخواهند كرد.

پيامبر صلى الله عليه و آله به بلال دستور داد تا بين مردم اعلان كند: «فردا كسى جز معلولان نبايد باقى بماند، و همه بايد به سوى غدیر خم حركت كنند».

با اين اعلام مردم متعجب از اينكه چرا پيامبر صلى الله عليه و آله در اين اولين و آخرين سفر خود به حَرم الهى، مدتى در آنجا توقف نكرده ‏اند كه مردم سؤالات خود را بپرسند و از محضر آن حضرت استفاده كنند، خود را براى فردا آماده مى‏ كردند.[۶]

دعوت بلال براى سندِ مكتوب غدير[۷]

از مواضع اعجاب برانگيز سخنرانى غدير آن بود كه براى ماندگارى مقاصد آن برنامه عظيم چند پيش ‏بينى متفاوت در نظر گرفته شد كه در سراسر عمر پيامبر صلى الله عليه و آله سابقه نداشت.

يكى از آنها سندى بود كه عصاره غدير با حضور بزرگان صحابه در آن ثبت شد.

برنامه چنين بود كه پس از سخنرانی غدير، در فرصت مناسبى از ايام سه روزه غدير، پيامبر صلى الله عليه و آله امر كرد تا سند مكتوبى براى غدير آماده شود. براى اجراى اين دستور سه مرحله طى شد:

ابتدا به بلال دستور دادند تا ندا دهد كه مردم جمع شوند. پس از اجتماع مردم حضرت مطالبى فرمود و در مورد توحید و نبوّت و امامت از همه اقرار گرفت و همه اين ها ثبت شد.[۸]

منبع

دانشنامه غدیر،جلد ۵،صفحه ۹۶

پانویس

  1. چهارده قرن با غدير: ص ۸۵ . اسرار غدير: ص ۲۸۵. غدير در قرآن: ج ۳ ص ۳۵۲،۳۵۱.
  2. مثالب النواصب (ابن شهرآشوب، نسخه خطى) : ص ۱۳۵،۱۳۴.
  3. مثالب النواصب (ابن شهرآشوب، نسخه خطى) : ص ۱۳۵،۱۳۴.
  4. واقعه قرآنى غدير: ص ۱۴۸.
  5. واقعه قرآنى غدير: ص ۴۵. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۱۸.
  6. مسند حُمَيدى: ج ۱ ص ۲۵۱. المغازى (واقدى) : ج ۲ ص ۱۰۹۹. اخبار مكة: ج ۲ ص ۱۶۲. المصنف (ابن ابى‏ شيبة) : ج ۴ ص ۴۶۹. الكافى: ج ۴ ص ۲۴۸،۲۴۶. تهذيب الاحكام: ج ۵ ص ۴۳۸،۴۵۷،۲۷۵. الفقيه: ج ۲ ص ۵۵۵ . صحيح مسلم: ج ۲ ص ۷۲۹. اخبار مكة (ازرقى) : ج ۲ ص ۱۹۸،۱۶۲،۱۶۱. سنن البيهقى: ج ۷ ص ۳۴۹.
  7. سخنرانى استثنائى غدير: ص۹۳.
  8. بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۲۸۲. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۵۱.