آيه ۱۴۰ بقره و غدیر

از ویکی غدیر
آیه ۱۴۰ بقره و غدیر
آيه ۱۴۰ بقره و غدیر
مشخصات آیه
نام سورهبقره
شماره آیه۱۴۰
جزء۱
محتوای آیه
مکان نزولمدینه
موضوعکسانی که کتمان شهادت می‌کنند ظالم‌ترین هستند
ترتیل آیه
0:28
ترجمه صوتی
0:30

آیه ۱۴۰ سوره بقره آیه‌ای درباره دشمنان غدیر که آنان را به‌خاطر کتمان اعماشان علیه غدیر ظالم‌ترین خوانده است.

برخی محققان موقعیت تاریخی استفاده از آیه ۱۴۰ سوره بقره را در جریان رخداد غدیر چنین ترسیم کرده‌اند: پس از ترور نافرجام پيامبر صلى الله عليه و آله توسط منافقان در عقبه هَرشى، كاروان غدیر به منزل بعدى رسيد و نماز صبح را به‌پا داشتند. پيامبر صلى الله عليه و آله گروه توطئه‌گران را ديد كه مشغول نجوا هستند. پيامبر صلى الله عليه و آله از آنان پرسيد: درباره چه چيزى نجوى مى‏‌كرديد؟ گفتند: ما اصلاً با يكديگر ارتباطى نداشته‌‏ايم و فقط اكنون يكديگر را ديده‌‏ايم. حضرت نگاهی به آنان كرد و آيه ۱۴۰ سوره بقره را براى آنان خواند.

آنچه به‌عنوان تفسير آیه ۱۴۰ سوره بقره از تطبيق آن بر صحيفه و توطئه قتل پيامبر صلى الله عليه و آله استفاده شده یک نكته است: اینکه ابوبکر و عمر كه رودرروى خدا و رسول كار خود را كتمان كردند و اين كتمان را انكار كردند، مصداق «أَظْلَمُ؛ ظالم‌ترين» شدند.

آیه‌ای درباره دشمنان غدیر

آیه ۱۴۰ سوره بقره از جمله آیات استفاده‌شده در رخداد غدیر است. بستر استفاده از این آیه از سوی برخی محققان چنین ترسیم شده است: على بن ابى‏‌طالب‏ عليه السلام آن امامى است كه پيامبر صلى الله عليه و آله او را سبب امتحان امت قرار داد: «لَوْ لا انْتَ يا عَلِىُّ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدى؛ اى على، اگر تو نبودى، مؤمنان بعد از من شناخته نمى‏‌شدند».[۱]

پيامبر صلى الله عليه و آله قسمتی از مراسم غدير را به توصیف دشمنان ائمه ‏عليهم السلام اختصاص داد و‌ آینده آنان قرار داد. اقتباس از چند آيه و تضمين آياتى ديگر براى اين منظور، روى هم ۱۵ آيه را زیر عنوان اين بخش قرار داده است. در اين آيات از يک سو اوصاف و رفتار دشمنان اهل ‏بیت ‏علیهم السلام در دنيا مطرح شده، از سوى ديگر جزاى اعتقاد و عملشان در دنيا و آخرت بيان شده كه سقوط ارزش اعمالشان از جمله آنهاست.[۲]

این آیات ۱۵ آیه هستند که از جمله آنها آیه ۱۴۰ سوره بقره است: Ra bracket.png أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطَ كانُوا هُوداً أَوْ نَصارى قُلْ أَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّه وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّه وَ مَا اللَّه بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ؛ آيا مى‌گوييد كه ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و سبط‌ها يهودى يا نصرانى بودند؟ بگو: آيا شما آگاه‌تريد يا خدا؟ ستمكارتر از كسى كه گواهى خود را از خدا پنهان مى‌كند كيست؟ و خداوند از كارهايى كه مى‌كنيد غافل نيست La bracket.png.

موقعیت تاریخی استفاده از آیه

برخی محققان موقعیت تاریخی استفاده از آیه ۱۴۰ سوره بقره را در جریان رخداد غدیر چنین ترسیم کرده‌اند: پس از ترور نافرجام پيامبر صلى الله عليه و آله توسط منافقان در عقبه هَرشى، كاروان غدیر به منزل بعدى رسيد و نماز صبح را به‌پا داشتند. پيامبر صلى الله عليه و آله گروه توطئه‌گران را ديد كه مشغول نجوا هستند. با اينكه حضرت در طول سه روزه مراسم غدير تمام حركات منافقين را تحمل مى‏‌كرد تا آسيبى به برنامه اعلام ولايت و بيعت وارد نشود، بعد از حركت از غدير به‌قدرى ارتباطات توطئه‏‌آميز آنان شدت يافت كه احساس خطرى علنى و فتنه‌‏اى مخرب مشهود بود.

پس حضرت دستور دادند تا منادى ندا كند: «لا تَجْتَمِعْ ثَلاثَةُ نَفَرٍ مِنَ النّاسِ يَتَناجُونَ فيما بَيْنَهُمْ بِسِرٍّ؛ هيچ سه‌نفرى حق ندارند بر سر سخنان سِرّى با هم اجتماع كنند».[۳] منظور پیامبر جلوگيرى از بروز آشوب و درگيرى بود كه ضربه به غدير مى‌‏زد. اين دستور حضرت توطئه‏‌ها را خنثى كرد و تا ورود به مدينه دشمنان ولايت نتوانستند تماس اساسى با يكديگر بگیرند، جز چند مورد كه در يكى از آنها ابوبكر، عمر و سالم مولی ابی‌حذیفه با یکدیگر نجوى مى‏‌كردند.

این چند تن نجواکننده وقتى خواستند از آنجا بروند پيامبر صلى الله عليه و آله از آنان پرسيد: درباره چه چيزى نجوى مى‏‌كرديد؟ گفتند: ما اصلاً با يكديگر ارتباطى نداشته‌‏ايم و فقط اكنون يكديگر را ديده‌‏ايم. حضرت نگاهی به آنان كرد و آيه ۱۴۰ سوره بقره را براى آنان خواند؛ سپس چهار آيه ديگر به دنبال اين آيه نازل شد.[۴]

موقعیت قرآنی آیه

موقعیت قرآنی آیه ۱۴۰ سوره بقره چنین وصف شده‌ است: آيه سوره بقره درباره كسانى از يهود و نصارى است كه درباره خدا با پيامبر صلى الله عليه و آله احتجاج مى‏‌كنند و شواهد را كتمان مى‏‌كنند. خداوند به آنان خطاب مى‌كند: چه كسى ظالم‏‌تر است از آنكه شهادتى را نزد خدا كتمان مى‌نمايد.[۵]

روایتی از حذیفة بن یمان: تحلیل تاریخی رخداد

تحلیل تاریخی رخداد منجر به استفاده از آیه ۱۴۰ سوره بقره در روایتی از حذیفة بن یمان چنین روایت شده است: منافقان در بين خود به گفت‌وگو پرداختند تا بر اين نظر متفق شدند كه شتر پيامبر صلى الله عليه و آله را بر فراز كوه هَرشى بِرَمانند. اين در حالى بود كه در جنگ تبوک نيز مثل همين نقشه را اجرا كرده بودند، ولى خداوند شرّ آنان را از پيامبرش دور كرده بود. اين‌گونه بود كه درباره ترور پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بارها متفق شده بودند. در آن مجلس منافقان و دشمنان پيامبر صلى الله عليه و آله از آزادشدگانِ قریش و كسانى از اعراب مدینه و اطراف آن كه در دلشان ارتداد بود حاضر بودند. آنان -كه چهارده نفر بودند- هم‌قسم شدند كه شتر پيامبر صلى الله عليه و آله را بِرَمانند.

پيامبر صلى الله عليه و آله باقى آن روز و شب مسير را ادامه داد تا به گردنه هرشى نزديک شد. در آنجا آن چهارده نفر جلوتر رفته بودند و در قله كوه پنهان شده بودند و شترهاى خود را پشت تخته‌سنگ‏‌ها خوابانده بودند. آنان همراه خود ظرف‏‌هاى استوانه‏‌اى برده بودند و آنها را پر از ريگ كرده بودند تا با رسيدن پيامبر صلى الله عليه و آله آنها را به‌سوى پاهاى شتر بغلتانند.

حذيفه مى‏‌گويد: پيامبر صلى الله عليه و آله من و عمار را فراخواند و به او دستور داد از پشت سر شتر را راهنمايى كند و به من فرمود افسار شتر را در دست بگيرم. به قله كوه كه رسيديم آن چهارده نفر از پشت سر ما ظرف‏‌هاى پر از ريگ و نيز تخته سنگ‏‌هاى از پيش آماده‌شده را بين پاهاى شتر رها كردند. شتر ترسيد و نزديک بود بِرَمَد، و پيامبر صلى الله عليه و آله را نيز با خود به اين سو و آن سو ببرد. پيامبر صلى الله عليه و آله با صداى بلند به شتر فرمود: آرام بگير، كه بر تو مشكلى نيست. خداوند شتر را به زبان آورد و با عربی فصيح گفت: يا رسول ‏اللَّه، به خدا قسم دست از جاى دست و پا از موضعِ پا حركت نخواهم داد مادامى كه تو بر پشت من هستى.

سپس آن چهارده نفر به‌سوى شتر هجوم آوردند تا آن را برمانند. من و عمار رودرروى آنان ايستاديم و با شمشيرهايمان حمله كرديم. آن شبْ بسيار تاريک بود و آنان از مقابل ما فرار كردند و با نااميدى از نقشه‌‏اى كه داشتند پشت تخته‌سنگ‏‌ها پنهان شدند. حذيفه مى‌گويد: عرض كردم: يا رسول الله، اين كسانى كه چنين قصدى داشتند چه كسانى هستند؟ فرمود: اى حذيفه، اينان منافقان در دنيا و آخرت هستند. عرض كردم: آيا عده‏‌اى را سراغ آنان نمى‌فرستى كه سرهاى آنان را جدا كند و بياورد. فرمود: خداوند به من دستور داده از آنان اعراض كنم. خوش ندارم كه مردم بگويند: اين پيامبر گروهى از قوم و اصحابش را به دين خود فراخواند و آنان پذيرفتند. سپس با كمک آنان جنگيد تا بر دشمنش غالب گرديد، و آنگاه كه غلبه پيدا كرد ياران خود را به قتل رسانيد. اى حذيفه اينان را رها كن خداوند در كمين اينان است و به‌زودى به آنان مهلت مى‏‌دهد و سپس آنان را به عذاب شديد دچار مى‌كند.

عرض كردم: يا رسول ‏الله، اين عده منافق كيانند؟ آيا از مهاجرين ‏هستند يا انصار؟ پیامبر صلی الله علیه و آله يكايک آنان را نام برد تا همه چهارده نفر را ذكر كرد. در بين آنان كسانى بودند كه خوش نداشتم آنان را بين آن گروه ببينم! پس ساكت شدم. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: اى حذيفه، گويا درباره بعضى از كسانى كه برايت نام بردم (از منافقان) شک دارى؟ سرت را بلند كن! حذيفه مى‏‌گويد: سرم را به‌سوى آن گروه برگرداندم در حالى كه در قله كوه ايستاده بودند. به فرمان پيامبر صلى الله عليه و آله آسمان برقى زد و آنچه در اطرافمان بود روشن شد. سپس نور آن برق ثابت ماند به‌طورى كه گمان كردم آفتاب طلوع كرده است.

سپس به آن گروه نگاه كردم و فرد‌فرد آنان را شناختم و ديدم همان‌گونه كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرموده بود؛ آنان چهارده نفر بودند: نُه نفر از قريش و پنج نفر از غير قريش... . به خدا قسم آنان عبارت بودند از ابوبکر، عمر بن خطاب، عثمان، طلحه، عبدالرحمن بن عوف، سعد بن ابی‏‌وقاص، ابوعبیده جراح، معاویة بن ابی‏‌سفیان و عمرو بن عاص، كه اينان از قريش بودند. اما پنج نفر ديگر عبارت بودند از: ابوموسی اشعری، مغیرة بن شعبه ثقفی، اوس بن حدثان نصری، ابوهریره و ابوطلحه انصاری.

حذيفه می‌‏گويد: سپس از كوه سرازير شديم و راه پايين را پيش گرفتيم، در حالى كه فجر طلوع كرده و صبح شده بود. پيامبر صلى الله عليه وآله پياده شد و وضو گرفت و منتظر اصحابش شد تا جمع شدند. در آنجا همان گروه چهارده نفرى را ديدم كه همگى با مردم وارد شدند و پشت سر پيامبر صلى الله عليه و آله به نماز ايستادند. وقتى نماز حضرت تمام شد نگاه كرد و ابوبكر و ابوعبيده را ديد كه با يكديگر نجوى مى‌كنند و سخن نهانی مى‏‌گويند. به همين جهت به‌منادى خود فرمان داد تا در بين مردم ندا كند: هيچ سه نفرى از مردم حق ندارند اجتماع كنند و سخن سرى نجوى كنند.

سپس پيامبر صلى الله عليه و آله از پاى كوه هرشى مردم را حركت داد تا به منزل بعدى رسيدند. در آن منزل سالم مولى ابی‏‌حذیفه ديد آن دو نفر با يكديگر نجوى مى‌‏كنند. وقتى سالم در اين باره از آنان سؤال كرد گفتند: ما جمع شده‌‏ايم تا قسم ياد كنيم و پيمان ببنديم كه از محمد اطاعت نكنيم در آنچه از ولايت على بن ابى‏‌طالب بعد از خود بر ما واجب كرد. او از اين نقشه استقبال كرد و وارد نجواى آنان شد.

وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله می‌خواست از آن منزل حركت كند اين سه نفر نزد حضرت آمدند. حضرت پرسيد: امروز در چه باره‏اى نجوا مى‏‌كرديد، در حالى كه من شما را از نجوى نهى كرده بودم؟ گفتند: يا رسول‏ الله، جز در اين وقتى كه نزد شماييم با هم ملاقاتى نداشته‌‏ايم. پيامبر صلى الله عليه و آله نگاهى به آنان كرد و اين آيه را براى آنان خواند: «آيا شما آگاه‌تريد يا خدا؟ چه كسى ظالم‌‏تر است از كسى كه شهادتى نزد خود را از خدا كتمان مى‏‌كند و خداوند از آنچه شما انجام مى‏‌دهيد غافل نيست».[۶]

تحليل اعتقادى آیه

آنچه به‌عنوان تفسير آیه ۱۴۰ سوره بقره از تطبيق آن بر صحيفه و توطئه قتل پيامبر صلى الله عليه و آله استفاده شده یک نكته است: اینکه ابوبکر و عمر كه رودرروى خدا و رسول كار خود را كتمان كردند و اين كتمان را انكار كردند، مصداق «أَظْلَمُ؛ ظالم‌ترين» شدند.[۷]

ب) خداوند دشمنان اهل ‏بيت ‏عليهم السلام را چند صباحى در اين دنيا مهلت مى‏ دهد چنانكه مى‏ فرمايد: «نُمَتِّعُهُمْ قَلِيلاً».

سپس آنان را به عذاب غلاظ و شداد مبتلا مى ‏نمايد چنانكه مى‏ فرمايد: «ثُمَّ نَضْطَرُّهُمْ إِلى عَذابٍ غَلِيظٍ». اين عذابِ آنان از لحظه مرگ آغاز شده و در عالم برزخ ادامه دارد تا در قيامت به سزاى اصلى اعمال خود برسند.

اولى و دومى هنگام مرگ، پيامبر صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را ديدند كه به آنان مى‏ فرمودند: بشارت باد شما را به آتش در پايين ‏ترين درجه جهنم!![۸]

بعد هم كه به حال احتضار افتادند خبر از ورود به آتش و داخل شدن در تابوت دادند و در توصيف آن چنين گفتند:

تابوتى از آتش كه با قفلى از آتش بسته شده و در آن دوازده نفرند. آن تابوت در چاهى در قعر جهنم است، كه هر گاه خدا بخواهد جهنم را شعله ‏ور نمايد صخره را از در آن چاه بر مى‏ دارد.[۹]

در عالم برزخ هم هر از چند گاهى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام يا يكى از ائمه‏ عليهم السلام خود را به آنان نشان مى ‏دهند، و آنان از قعر آتش التماس مى ‏كنند، ولى جز پاسخ رد نمى ‏شنوند.

در اين باره ماجرايى از زندگى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام نقل شده در روزى با حارث همدانى بودند. حضرت فرمود: آيا آنچه من می بينم تو هم می بينى؟

عرض كرد: چگونه من مى ‏توانم آنچه شما مى‏ بينى ببينم، در حالى كه خداوند چشم شما را نورانيت داده و به شما عطا كرده آنچه به احدى عطا نكرده است.

فرمود: اين ظالمِ اولى است كه بر دروازه‏ اى از آتش مى ‏گويد: اى اباالحسن، مرا ببخش. خدا او را نيامرزد.

سپس حضرت لحظاتى مكث كرد و دوباره فرمود: اى حارث، آنچه من مى‏ بينم تو هم مى‏ بينى؟ آنگاه فرمود: اين ظالمِ دومى است كه بر دروازه ‏اى از دروازه‏ هاى آتش مى ‏گويد: اى اباالحسن، مرا ببخش.

خدا او را نيامرزد.[۱۰]

پانویس

  1. مناقب آل ابی‌طالب، ج۳، ص۲۰۶.
  2. غدیر در قرآن، ج۲، ص۳۶۱.
  3. بحارالانوار، ج۲۸، ص۱۰۱.
  4. واقعه قرآنى غدير، ص۱۶۷.
  5. غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۰۴.
  6. ارشاد القلوب، ج۲، ص۱۹۵-۲۰۰؛ بحارالانوار، ج۲۸، ص۹۷-۱۱۱.
  7. غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۱۰.
  8. كتاب سليم: ص ۳۴۸ ح ۳۱.
  9. كتاب سليم: ص ۳۴۹.
  10. بحار الانوار: ج ۴۰ ص ۱۸۵ ح ۶۸ .

منابع

  • إرشاد القلوب المنجی من عمل به من أليم العقاب؛ حسن بن ابی‌الحسن محمد الديلمی، تحقیق: سید هاشم میلانی، تهران: انتشارات اسوه، ۱۳۸۲ش.
  • بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
  • غدیر در قرآن، قرآن در غدیر؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.
  • مناقب آل ابی‌طالب؛ محمد بن علی بن شهرآشوب مازندرانی، تحقیق: محمدحسین آشتیانی و سید هاشم رسولی محلاتی، قم: مؤسسه انتشارات علامه، ۱۳۷۹ق.
  • واقعه قرآنی غدیر: گزارش سفر یک‌ماهه پیامبر برای اعلان ولایت در سایه آیات قرآنی؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۶ش.