حبیب بن ابی ثابت اسدی
| اطلاعات فردی | |
|---|---|
| نام کامل | ابو یحیی حبیب بن أبی ثابت قیس بن دینار الأسدی الکوفی |
| سرشناسی | الأمام الحافظ و فقیه الکوفه |
| وفات | ۱۲۲ ق |
| اطلاعات علمی | |
| استادان | ابن عمر، ابنعباس، انس بن مالک، زید بن ارقم |
| شاگردان | اعمش، ابو حصین، ابو الزبیر |
| مذهب | اهل سنت - ممدوح |
| اطلاعات فرهنگی | |
| زمینه فعالیت | فقیه و راوی حدیث |
| علت شهرت | فقهای صاحب فتوا |
یکی از تابعین که حدیث غدیر را از صحابه نقل کرده حبیب بن ابی ثابت اسدی کوفی است. نسایی در «الخصائص» و حاکم در «المستدرک» و ابن کثیر در «البدایة و النهایة» و احمد بن حنبل در مسند خود حدیث غدیر را از حبیب بن ابی ثابت و او از زید بن ارقم نقل کردهاند.[۱] ذهبی و ابن حجر:[۲] او را توثیق کردهاند.[۳]
وثاقت راوی[۴]
ابو یحیی حبیب بن أبی ثابت قیس بن دینار الأسدی الکوفی، از محدثان و فقهای برجسته کوفه در قرن نخست و اوایل قرن دوم هجری بود که در منابع رجالی شیعه و اهل سنت از او یاد شده است. از میان قدما، تنها برقی و شیخ طوسی نام او را در شمار اصحاب امامان آوردهاند و نامش در آثار رجالی دیگر شیعه مانند رجال کشی و رجال نجاشی ذکر نشده است. در مقابل، بسیاری از رجالیان اهل سنت جایگاه علمی و حدیثی او را ستودهاند و به شرح حالش پرداختهاند.
حبیب بن أبی ثابت در کوفه از فقهای صاحب فتوا و دارای اعتبار اجتماعی بالا بهشمار میرفت. ذهبی او را با تعابیری چون «أحد الأعلام»، «الإمام الحافظ»، و «فقیه الکوفة» ستوده است.[۵]ابوبکر بن عیاش نیز میگوید: در کوفه سه نفر بودند که همتایی نداشتند: حبیب بن أبی ثابت، حکم و حماد؛ این سه نفر صاحبان فتوا بودند و هیچکس در کوفه نبود مگر آنکه در برابر حبیب فروتنی میکرد.[۶]
در منابع حدیثی شیعه و اهل سنت، روایات فراوانی از حبیب بن أبی ثابت نقل شده است؛ از جمله احادیث غدیر، ثقلین و منزلت. خطیب بغدادی اشاره دارد که او صاحب کتاب نیز بوده است.[۷] شیخ طوسی او را در شمار اصحاب امام علی، امام سجاد، امام باقر و امام صادق علیهم السلام آورده است.[۸] ابن شهر آشوب نیز نام او را با عنوان حبیب بن قیس در اصحاب امام حسن مجتبی علیه السلام و با عنوان حبیب بن أبی ثابت در اصحاب امام سجاد علیه السلام ذکر کرده است.[۹]
حبیب بن أبی ثابت از افراد بسیاری چون ابن عمر، ابنعباس، حکیم بن حزام، انس بن مالک، زید بن ارقم و… روایت کرده و شاگردان فراوانی چون اعمش، ابو حصین، ابو الزبیر، ابن جریج، شعبه، ثوری و… داشته است.[۱۰]
اکثر رجالیان اهل سنت درباره مذهب او سکوت کردهاند که این امر به ظاهر بر سنی بودن او دلالت دارد. برخی مانند شعبه، ابن قتیبه، ابن رسته و شهرستانی او را شیعه دانستهاند. در میان علمای شیعه، برخی او را سنی و برخی شیعه معرفی کردهاند. علامه مامقانی با استناد به ذکر نام او در رجال طوسی، وی را امامی میداند.[۱۱] سید شرفالدین نیز بر تشیع او تصریح دارد و علت تضعیفش نزد برخی اهل سنت را تشیع او میداند.[۱۲]با این حال، برخی محققان سنی بودن او را قطعی دانستهاند و بر اساس محتوای برخی روایاتش و موقعیتش در کوفه، او را از راویان عامه و نزدیک به دستگاه خلافت دانستهاند.
وثاقت حبیب بن أبی ثابت نزد رجالیان اهل سنت تقریباً اجماعی است. ابن معین، نسائی، ابن عدی، سفیان ثوری، عجلی، ابوحاتم رازی، ابن حبان، خطیب بغدادی، ذهبی و ابن حجر عسقلانی همگی بر وثاقت و اعتبار او تأکید کردهاند.[۱۳] نووی نیز او را امامی دانسته که بر توثیق و عدالتش اجماع شده است.[۱۴]در میان شیعه، علامه مجلسی او را از راویان ممدوح شمرده و مامقانی نیز با استناد به تعبیر «فقیه کوفه» جایگاه علمی او را ستوده است.[۱۵]
وفات او را سال ۱۱۹ یا ۱۲۲ هجری قمری دانستهاند.[۱۶]
روایت حدیث غدیر[۱۷]
اخبرنی محمد بن علی الشیبانی بالکوفة، حدثنا أحمد بن حازم الغفاری، حدثنا أبو نعیم، حدثنا کامل أبو العلاء، قال: سمعت حبیب بن أبی ثابت، یخبر عن یحیی بن جعدة عن زید بن ارقم، قال: خرجنا مع رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله و سلم حتی انتهینا الی غدیر خم، فأمر بدوح، فکسح فی یوم ما اتی علینا یوم کان اشد حرا منه، فحمد اللَّه و اثنی علیه، و قال: «یا ایها الناس انه لم یبعث نبی قط الا ما عاش نصف ما عاش الذی کان قبله، و انی اوشک ان أدعی فاجیب، و انی تارک فیکم ما لن تضلوا بعده: کتاب اللَّه عز و جل» ثم قام فاخذ بید علی علیه السلام، فقال: «یا أیها الناس من اولی بکم من انفسکم؟» قالوا: اللَّه و رسوله اعلم، قال: «من کنت مولاه، فعلی مولاه».[۱۸]
کامل ابوالعلاء نقل میکند که شنیدم حبیب بن أبی ثابت از یحیی بن جعده، از زید بن ارقم روایت میکند که گفت: با رسول خدا صلیالله علیه و آله و سلم بیرون رفتیم تا به غدیر خم رسیدیم. پیامبر صلی الله علیه وآله دستور داد زیر درختی را جارو کردند، در حالی که در هیچ روزی به اندازه آن روز گرما ندیده بودیم. سپس خدا را حمد و ستایش کرد و فرمود: «ای مردم! هیچ پیامبری مبعوث نشد مگر آنکه نصف عمر پیامبر پیش از خود را زندگی کرد، و من نیز به زودی فراخوانده میشوم و اجابت خواهم کرد. من در میان شما چیزی میگذارم که اگر به آن تمسک جویید، هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدای عزوجل.» سپس برخاست و دست علی علیهالسلام را گرفت و فرمود: «ای مردم! چه کسی از خودتان به شما سزاوارتر است؟» گفتند: خدا و پیامبرش داناترند. فرمود: «هر که من مولای اویم، علی مولای اوست.»
پانویس
- ↑ الخصائص: ص ۱۵. المستدرک (حاکم): ج ۳ ص ۱۰۹. البدایة و النهایة: ج ۵ ص ۲۰۸. مسند احمد بن حنبل: ج ۱ ص ۱۱۸.
- ↑ تذکرة الحفاظ: ج ۱ ص ۱۰۳. تهذیب التهذیب: ج ۱ ص ۱۷۸.
- ↑ دانشنامه غدیر، جلد ۷، ص ۱۲۰
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری جلد۶
- ↑ سیر أعلام النبلاء، جلد۵، صفحه۲۸۸؛ تذکرة الحفاظ، جلد۱، صفحه۱۱۶
- ↑ الکامل، ابن عدی، جلد۲، صفحه۴۰۷
- ↑ تاریخ بغداد، جلد۵، صفحه۲۲۳
- ↑ رجال الطوسی، صفحه۶۱، ش۵۳۳؛ صفحه۱۱۲، ش۱۱۰۰؛ صفحه۱۳۲، ش۱۳۵۱؛ صفحه۱۸۵، ش۲۲۵۷
- ↑ مناقب آل أبی طالب، جلد۴، صفحه۴۰ و ۱۷۶
- ↑ تهذیب الکمال، جلد۵، صفحه۳۵۹
- ↑ تنقیح المقال، جلد۱۷، صفحه۳۴۲
- ↑ المراجعات، صفحه۱۱۹
- ↑ تهذیب الکمال، جلد۵، صفحه۳۵۸؛ سیر أعلام النبلاء، جلد۵، صفحه۲۸۹
- ↑ المجموع، جلد۴، صفحه ۳۷۹
- ↑ الوجیزة فی الرجال، صفحه ۵۱
- ↑ العبر فی خبر من غبر، جلد۱، صفحه۱۵۰
- ↑ چکیده عبقات الانوار (حدیث غدیر): ص ۱۶۵.
- ↑ عبقات الأنوار فی إمامة الأئمة الأطهار؛ جلد6؛ صفحه281